محمد بن عبدالوهاب دیدگاه جدیدی در مذهب سنی به نام وهابیت ایجاد کرد. وی با محمد بن سعود و بعد از وی با پسرش عبدالعزیز متحد شد و اعراب نجد، عتوبیه و خلیج فارس را به وهابیت دعوت کرد. همزمان با آغاز قرن نوزدهم میلادی وهابی ها در سال1207ق/ 1793م. با تصرف احسا به خلیج فارس رسیدند. در سال1217ق/1802م. قبیله قواسم به وهابیت گرایید. در این زمان اغلب بنادر و سواحل خلیج فارس تحت نفوذ جواسم بود. آقا محمدخان بعد از تاجگذاری توجهی به امنیت سواحل خلیج فارس نکرد. این روند بی توجهی ایران به کرانه های ایرانی در دوره ی پادشاهان بعدی قاجار همچنان ادامه داشت. وهابیون هر لحظه فرصتی بدست می آوردند به سواحل ایران می تاختند و با حکام محلی کرانه های ایرانی علیه حکومت مرکزی متحد می شدند و به ناامنی و اغتشاش در آن نواحی دامن می زدند، تا اینکه در سال 1284ق/1867م. بندر عباس از دست سلطان عمان خارج شد و در سال 1303ق./1885م. ایران با خرید دو فروند کشتی جنگی، اقداماتی برای تامین امنیت خلیج فارس و مبارزه با وهابیون آغاز کرد. در سال1305ق/ 1887م. با تصرف بندر لنگه توسط ایران وهابیون پایگاه خود را در سواحل ایران از دست دادند.
سقوط الموت، کانون اصلی اسماعیلیان نزاری ایران، در حیات سیاسی، مذهبی و اجتماعی آنان آغاز دوره ای جدید به شمار می آید. در ایران، این دوره که از نیمه قرن هفتم آغاز و با فرار آقاخان اول به هند در نیمه قرن سیزدهم به پایان رسید، بر اساس مکان استقرار امامان نزاری، خود به سه دوره متمایز تقسیم می گردد که در آغاز دوره سوم، به علت شرایط جدید سیاسی قرن دوازدهم و به ویژه دوره زندیه آغاز، امام نزاری به حکومت کرمان دست می یابد. در این مقاله سعی شده است با نگاهی اجمالی به شرایط کلی نزاریان ایران در دو دوره آغازین، وضعیت آنان و به ویژه مسائل مربوط به حکومت امام نزاری بر ایالت کرمان در دوره زندیه مورد بررسی قرار گیرد.
میسیونرهای پروتستان مذهب آمریکایی که در اواخر سلطنت فتحعلی شاه قاجار وارد ایران شدند پس از یادگیری بعضی از زبان های بومی منطقه شمال غربی ایران، تبلیغات مذهبی خود را با هدف گرایش مردم ارومیه به مذهب پروتستان شروع کردند. نظر به این که روسها پشتیبان ارمنیها و فرانسویان حامی کاتولیکها بودند میسیونرهای آمریکایی در ابتدای کار اقدامات قابل توجهی برای جذب این دو گروه مذهبی از خود نشان ندادند. باتوجه به این که نستوریها فاقد پشت بند خارجی بودند میسیونرهای آمریکایی با استفاده از سرمایه کلان و حمایت سفارت انگلیس در تهران یارگیری گسترده خود را از نستوریها ارومیه شروع کردند. این مقاله با استفاده از اسناد وزارت خارجه ایران قصد تبیین تغییر مذهب نستوریها به وسیله میسیونرهای امریکایی در دوره محمدشاه و اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار را دارد.
اختلاف شخص مرحوم آخوند خراسانی با حاج شیخ فضلالله نوری، در جریان مشروطه، «عمدتاً» (و نه البته «تماماً) بر سر «تشخیص موضوع»، یعنی بر سر شناخت ماهیت حقیقی جناحها و مبدا و مآل واقعی جریانات مؤثر و دست اندرکار مشروطه بود، و لذا، وقتی که مرحوم آخوندخراسانی به فاصله یک سال و اندی از شهادت حاج شیخ فضلالله، به هویت فکری واعتقادی تقیزاده پیبرد (هر چند بسیار دیر بود) شدیداً و صریحاً به مخالفت با او برخاست و حکم به فساد مسلک سیاسی تقی زاده، و لزوم عزل و انفصال وی از وکالت مجلس داد و چندی بعد نیز - چنانکه معروف است - عزم خویش به آمدن به ایران جهت اصلاح امر مشروطه را اعلام فرمود و به تمهید مقدمات سفر پرداخت که... مع الاسف به نحوی مشکوک درگذشت و به گفته برخی از مطلعین، بهدست همان عواملی که طرفداری دروغین از ایشان را نقاب ستیز با امثال شیخ نوری در تهران و صاحب عروه در نجف کرده بودند، به شهادت رسید. و گرنه، چندان اختلاف اساسی و لاینحلی میان آخوند و شهید نوری وجود نداشت (نمیگوییم که هیچ اختلافی نبود) و مشروطه مدنظر خراسانی نیز نهایتاً همان مشروطه مشروعه، یعنی اجرای متمم قانون اساسی با قیود و اصلاحات «اسلامیِ» مندرج در آن، بود.
همدان در طول تاریخ همواره پذیرای اقوام و گروه های مختلف قومی و مذهبی بوده که اهل تصوف از قدیمی ترین آنها به شمار می رود. این شهر در دوره قاجاریه به دلیل موقعیت طبیعی و جغرافیایی خود در غرب ایران و نزدیکی به مسیرهای ارتباطی، مورد توجه گرو ههای صوفیانه قرار گرفت. افزایش جمعیت صوفیان در این دوره و گسترش فعالیت های آنان منجر به برخی انشعابات و برخورد با دیگر گروه ها گردید، هرچند بسیاری از این وقایع و حوادث این گروه در این دوره، متأثر از سیاست های حاکمان قاجاری و خاندان های حاکم محلی بود. لذا نگارندگان در پژوهش حاضر در تلاش هستند تا در یک رویکرد توصیفی و تحلیلی به بررسی جایگاه تصوف همدان در دوره قاجاریه و فرق و انشعابات آن بپردازند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تصوف و فرق صوفیانه همدان در این دوره، علی رغم برخی وقایع و حوادث، یکی از دوران های پررونق خود را تجربه کرد که افزایش جمعیت و نفوذ صوفیان در این دوره خود گویای این واقعیت است.
هرچند روحانیان شیعه، پس از ماجراهای تلخ انقلاب مشروطه در هالهای از سرخوردگی، افسوس و انزوا فرو رفتند، این به معنای کنارهگیری کامل آنها از عرصههای سیاسی و اجتماعی نبود، چنانکه اشخاصی چون سید حسن مدرس، آقا سید جمال و حاجآقا نورالله اصفهانی از همان زمان حضور رضاخان در منصب وزیر جنگ و سپس رئیس دولت، در برابر او ایستادگی کردند که در نتیجة این اقدام نهضتهای بزرگی با حضور علما و متدینان در سراسر کشور برپا شد.
مقابله با قرارداد 1919 وثوقالدوله، مقابله با جمهوری رضاخانی، مقاومت در برابر خلع قاجاریه و تأسیس سلسلة پهلوی و... برهههای مهمی بودند که سبب خیزش سیاسی روحانیان علیه مطامع استعمار گردید.
در این میان هیئت علمیة اصفهان به ریاست حاجآقا نورالله اصفهانی در بسیج علما و حمایت از روحانیان مبارز تهران، مانند مدرس و آقا سید جمال، سهم بسزایی داشتند که شرح آن در مقالة پیشرو آمده است.
سادات به عنوان گروهی با منزلت اجتماعی انتسابی، بنابر اتخاذ رویکردهای مذهبی شیعی از سوی حاکمان صفوی که خود نیز داعیه سیادت داشتند، در ابعاد مختلف سیاسی، اداری، اقتصادی و اجتماعی عصر صفوی، حامل نقش و جایگاه تاثیرگذاری بودند . با وجود این، در همین عصر شاهد مهاجرت معنادار آنها از ایران به هند هستیم . این پژوهش تلاش دارد تا علل و عوامل این مهاجرت را بررسی و تبیین نماید . یافته های این پژوهش که بر مبنای تبیین تاریخی انجام شده است، نشان می دهد، گرچه عوامل عمو می همچون تنگ نظری های فکری و مذهبی صفویان در قیاس با وسعت نظر گورکانیان، عدم اقبال مناسب حکام صفوی به مقوله هنر و ادبیات فارسی و در مقابل استقبال حکام گورکانی از ادیبان و هنرمندان، وجود جاذبه های اقتصادی در هند و حاکمیت خاندان های شیعی در دکن در مهاجرت فوق بی تاثیر نبوده، اما تنش های سادات با یکدیگر و تنش با حکومت صفوی نقش روشن و برجسته ای در شکل گیری این مهاجرت داشته است .