فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۱۱٬۸۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
توجه به زیر ساخت های اقتصادی و توسعه آن، در استقرار و تداوم ساختار حکومتی در هر دوره تاریخی امری مسجل می باشد. امّا می بایست این نکته را در نظر داشت که در سایه سیاستی مدبرانه می توان توسعه اقتصادی را دست یافتنی نمود. از منظری دیگر رسیدن به توسعه سیاسی و اقتصادی در راستای هم قرار دارند. بررسی اقتصاد عصر صفویه با توجه به تحولات پدید آمده در ساختار حکومتی ایران و استقرار حاکمیت ملی و تمرکز قدرت، در راستای آن رشد بورژوازی و ایجاد تحولات در مناسبات خارجی ایران قابل بررسی خواهد بود. ایران عصر صفوی در قرن 10 ه . ق/ 16 م. مقارن با ایام سلطنت شاه عباس اول، دورانی از شکوفایی اقتصادی و اقتدار سیاسی را سپری نمود. از جمله مسائلی که رشد اقتصاد ایران در این برهه از تاریخ را سبب گردید می توان به ثبات سیاسی، تمرکز گرایی، ایجاد امنیت داخلی به ویژه راهداری، توجه به تجارت خارجی و اهمیت کالای تجاری ابریشم و استفاده از نیروی کارآمد ارامنه در رشد بازرگانی دانست.
نوشتار حاضر بر آن است تا شاخصه ها و تدابیر اقتصادی شاه عباس اول در توسعه اقتصاد و تجارت ایران و میزان موفقیت در رسیدن به توسعه اقتصادی را با استناد بر منابع عصر صفوی و گزارشات سیاحان، مورد کنکاش قرار دهد.
تأسیس انجمن های خیریه و مدارس ایرانی در عشق آباد و تاشکند در دوره قاجار 1325 ق تا 1345 ق/1907 تا 1927م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، نقش انجمن های خیریه و مدارس ایرانی که در اواخر دوره قاجار برای ترویج زبان و ادب فارسی در آسیای مرکزی، شهرهای عشق آباد و تاشکند، شکل گرفتند بررسی می شود. در اواخر دوران قاجار، به علت وضع بد اقتصادی تعداد کثیری از ایرانیان، به ویژه اقشار ضعیف و فاقد تخصص، به خارج از مرزها، خصوصاً آسیای مرکزی مهاجرت کردند. در راستای این مهاجرت، تجار و مسئولان تدابیری برای سازمان دادن و رسیدگی به امور مهاجران ترتیب دادند و اقدام به تشکیل انجمن های خیریه کردند. تجار و بازرگانان ایرانی برای کمک به فقرا و اقشار کم درآمد، موفق شدند با کمک های مالی خود، در این شهرها انجمن های خیریه ای تشکیل دهند تا اطفال فقرا بتوانند به تحصیل بپردازند. حال این سوال مطرح می شود که مدارس و انجمن های خیریه تشکیل شده، تا چه اندازه در ترویج زبان و ادب فارسی در آسیای مرکزی تأثیرگذار بوده است؟ فرضیه این است که این انجمن های خیریه، مدارسی برای اطفال ایرانیان تأسیس کردند و هزینه آن ها را متقبل شدند و آنان نقش مهمی، در ترویج زبان و ادبیات فارسی و تعلیم و تربیت ایرانیان مهاجر بر عهده داشتند.
شکل گیری نخستین انجمن شهری قزوین در عصر مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام سیاسی پهلوی دوم همانند هر حکومت دیگری، از بنیان های نظری و ایدئولوژیکی خاص خود برخوردار بود که بر پایه آن تلاش می کرد تا مشروعیت سیاسی خود را تأمین نماید. یکی از مهم ترین ابزارها در راستای تحقق این هدف، تشکیل «احزاب دولتی» یا «دستوری» بود. اما این فکر تا سال ۱۳۳۵ه .ش. هم چنان در اذهان باقی ماند تا اینکه به دستور شاه، اسدالله علم در اردیبهشت ۱۳۳۶، مسئولیت تأسیس «حزب مردم» را بر عهده گرفت. یک سال بعد، دومین حزب دولتی با نام «ملیون» توسط نخست وزیر وقت منوچهر اقبال، موجودیت خود را اعلام کرد. بدین ترتیب، کارکرد نهادی انتخابات و مجلس در جهت حفظ حکومت استبدادی شاه، تغییر یافت .اوج فعالیت حزبی احزاب مردم و ملیون در سال ۱۳۳۹، مقارن با انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی پدیدار شد. در دوره بیستم انتخابات مجلس شورای ملی، علی رغم قول شاه مبنی بر انتخابات آزاد، حزب اکثریت که نهادهای اجرایی را در اختیار داشت، در انتخابات تقلب نمود و با اعتراض های شدید نسبت به این امر، شاه انتخابات را باطل اعلام کرد.
پرسش اصلی نوشتار حاضر، آن است که احزاب دولتی دهه 1330، چه جایگاه و کارکردی در حاکمیت سیاسی دوره پهلوی دوم داشتند؟ و در سطح پایین تر، اینکه رابطه آن ها با مجالس قانون گذاری نوزدهم و بیستم چگونه بود؟ بر این اساس، هدف پژوهش پیشِ رو، آن است که با بهره گیری از نظریه هانتینگتون درخصوص نهادسازی سیاسی از بالا جهت حل بحران مشارکت و مشروعیت سیاسی در کشورهای در حال توسعه، به پرسش فوق پاسخ دهد. روش پژوهش، کیفی و از نوع تبیین علی، روش تحلیل آن، توصیفی تحلیلی و روش انجام، اسنادی با تکیه بر منابع کتابخانه ای و اینترنتی است.
اعزام دانشجویان پزشکی ایران به خارج از کشور تحت حمایت دولت (1935- 1811)
حوزههای تخصصی:
اولین گروه دانشجویان پزشکی ایرانی در سال 1811 و در طی دهه اول حکومت قاجار به انگلیس (بریتانیا) فرستاده شدند. دومین گروه دانشجویان در سال 1815 که تنها 4 نفر بودند، به فرانسه اعزام شدند و گروه دیگر دانشجویان که تنها 5 نفر بودند، شامل 3 دانشجوی پزشکی، در سال 1845 به فرانسه اعزام شدند. 42 دانشجوی دیگر شامل 5 دانشجوی پزشکی، در سال 1858 به فرانسه اعزام شدند. بیشتر اعضای گروه اخیر از میان اولین دانشجویان مدرسه دارالفنون (خانه مهارت) تهران بودند. سپس در سال 1928 در طی حکومت رضا شاه پهلوی (1941 ـ 1925)، قانونی به وسیله پارلمان ایرانیان(مجلس) تصویب شد که بر آن اساس وزیر آموزش و پرورش سالانه باید با هزینه دولت 100 دانشجو برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر به خارج از کشور بفرستند. این تصمیم با شروع جنگ جهانی دوم در سال 1935 معوق ماند. بین سال های 1928 تا 1935 گروهی از640 دانشجو، شامل 125 دانشجوی پزشکی، به خارج از کشور فرستاده شدند. اکثردانشجویان پزشکی (%84) به فرانسه فرستاده شدند. بیشتر این دانشجویان پزشکی به ایران بازگشتند و در سال های بعد نقش مهمی را در ترویج و پیشرفت دانش پزشکی در ایران ایفا کردند. مقاله حاضر شرح تاریخی مختصری از موقعیت سلامت عمومی و تحصیلات پزشکی بین سال های 1935 ـ 1811، و همچنین خلاصه ای از شناخته شده ترین پزشکان از میان این فارغ التحصیلان است.
تثبیت مرزها و برقراری حاکمیّت ایران بر بلوچستان، در عصر ناصرالدین شاه (1264 تا ۱۲۸۹ق/ 1847 تا ۱۸۷۲م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلوچستان در آغاز قرن سیزدهم قمری، کانون بحران های سیاسی و اجتماعی شد. دولت قاجار اقدامات گوناگونی، برای برقراری امنیت و تثبیت حاکمیّت دولت مرکزی در این منطقه انجام داد. این نوشتار با هدف بازشناسی عوامل بحران زا در بلوچستان، می کوشد به روش توصیف تاریخی و اسنادی و با مراجعه به منابع دست اول، به این پرسش ها پاسخ دهد: ناآرامی های بلوچستان از آغاز دولت قاجار تا دوران ناصرالدین شاه چگونه پدید آمد؟ دولت مرکزی ایران برای مهار این شورش ها، به چه اقداماتی دست زد؟ این بررسی نشان می دهد که در اثر کوشش حاکمان ایالت های کرمان و خراسان، سرانجام در دوره ناصرالدین شاه، آرامش نسبی به منطقه بازگشت. دولت انگلستان که این موضوع را به سود خود نمی دید، برای جلوگیری از گسترش نفوذ ایران در تمامی مناطق بلوچستان، به تعیین خطوط مرزی براساس منافع استعماری خود دست یازید و مرزهای کنونی جنوب شرق ایران نتیجه دخالت های آن کشور است.
پژوهشی درباره تخته قاپوی ایلات و عشایر فارس در عصر پهلوی اول و پیامدهای مالیاتی آن با اتکا به اسناد تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: دوره پهلوی اول، از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران محسوب می شود. رضاخان سردارسپه، که با کودتای سوم اسفند 1299زمینه صعود خود را به مراحل بالای قدرت فراهم نمود، در 1304 و با تشکیل مجلس مؤسسان، به تخت سلطنت جلوس کرد. وی با تثبیت قدرت مرکزی و جلوس بر تخت سلطنت در صدد برآمد شورش های عشایری در سطح کشور را نیز به انحاء مختلف سرکوب نماید. ازجمله سیاست هایی که رضاشاه برای سرکوب ایلات و عشایر به کار برد، خلع سلاح، تخته قاپو، و متحد الشکل کردن لباس آنها بود. هدف این پژوهش، بررسی پیامدهای یکی از سیاست های عشایری پهلوی اول ( تخته قاپو) در ایالت فارس و در بعد اقتصادی و مالیاتی می باشد.
روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسناد و مدارک آرشیوی تألیف شده است.
یافته ها و نتایج: اجرای سیاست تخته قاپو (اسکان) ایلات و عشایر فارس به دلیل عدم آشنایی با روحیات کوچ نشینان موفقیت آمیز نبود. با وجود الغای مالیات ایلی اغنام و احشام توسط مجلس شورای ملی از خانواده های تخته قاپو شده، مأموران وصول مالیات همچنان این مالیات را از مردم مطالبه می نمودند. سرانجام، درنتیجه فشار دولت و حکومت نظامی در وصول مالیات و اسکان آنان، نارضایتی عمیقی در میان عشایر نمودار شد و زمینه های یک شورش عشایری عمومی را ایجاد نمود.
جایگاه و کارکرد منصب داروغه در دوره تیموریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
One of the consequences of Mongol invasion was the prevalence of phrases and comments in conquered lands, that one of them is Darugha. This office is seen in the whole of Mongol government successors, continued its existence in Timurids age. In the study, we are going to study position and function of this office in the bureaucratic empire structure of Timurids especially by emphasizing on the period of governance of Timur, Shahrukh, Abu Said, Sultan Hussein Bāyqarā, by the use of existing data in resources. Therefore, the main question in this study is that, what has been position and function of Darugha in bureaucratic hierarchy in the period of Timurids and What was the abonnement of Darugha with governor? This research applies the method of historical analysis and is based upon the original and first-hand scripts and documents .The result of the study show that Darugha is used often synonymous with governor. It has been one of state offices in the bureaucratic hierarchy in the period of Timurid and placed in behind of court mall princes in this organization. They were responsible for various administrative and military functions including: maintain order in areas under their control, providing welfare and security, departure to campaigns, participation in construction and agricultural activities, regarding floating responsibilities in the period that were resulted from The origins of tribal government.
زمینه های ناتوانی ایران صفوی دربرخورد با «امامان یعاربه» عمان در خلیج فارس (سده12 هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه قدرت گروه های اباضی مذهب در جنوب خلیج فارس و دریای عمان و چالش و تجاوزات انان به جزایر و بنادر ایران، یکی از رخدادهای مشخص و تاثیر گذار عصر صفوی به ویژه در اواخر این دوران می باشد. در زمان حکومت شاه عباس دوم جنبش ضد استعماری مردم عمان به استیلای یکصدوپنجاه استعمار پرتغال پایان داد و سلسله نو بنیاد آل یعاربه در سایه قدرت دریایی و ضعف مفرط دولت های مرکزی، حملات و تجاوزات خود را به سواحل و جزایر و بنادر ایران تشدید نمودند. بدین ترتیب تقابلات دو کشور بر تعاملات و پیوند های پیشین سایه انداخت. بررسی چگونگی فرایند قدرت گیری امامان خارجی در عمانات و ضعف و ناکارامدی اقدامات دستگاه حاکمه ایران در برخورد با انان در منطقه خلیج فارس و دریای عمان، هدف اصلی این پژوهش می باشد.
تبیین جایگاه میناس؛ نقاش ارمنی، در تاریخ نقاشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از قرن هفدهم میلادی، ارامنه در ایران، از نظر تجاری و اقتصادی، همچنین فرهنگی و هنری تاثیرات مهم و اساسی بجای گذاشتند. این مقاله، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با نگاهی به تاریخ نقاشی ارامنه ایران به تبیین جایگاه میناس؛ نقاش ارمنی قرن هفدهم میلادی، در نقاشی ایران پرداخته است. یافته های این مقاله، گویای این مطلب است که میناس به عنوان یک نقاش ایرانی ارمنی در ورود نقاشی اروپایی به ایران، چهره نگاری های بزرگ اندازه با رنگ روغن، تعلیم استاد رضا عباسی و تاکید او بر حضور نقاشی در زندگی اجتماعی، شخصیتی موثر در تاریخ نقاشی ایران به شمار می رود. هدف این مقاله بررسی جایگاه این نقاش گمنام، در تاریخ نقاشی ایران و آگاهی از توانمندی ها و تاثیرات او در شکل گیری نقاشی ایران در قرن هفدهم می باشد.
بلغار و «بلغارها» در منابع تاریخی و جغرافیایی اسلامی از آغاز تا سدة نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلغارها گروهی از اقوام ترک بودند که در آسیای مرکزی می زیستند و در طول تاریخ و تمدن اسلامی در ثغور اسلامی و در سرزمین قپچاق گذران زندگی می کردند. این گروه از ترک ها ضمن تعاملات با مسلمانان هم جوار خود به دلیل نیازهای طبیعی و امور زندگی خود به کناره های شمالی دریای خزر و سپس به سواحل رود خانة ولگا مهاجرت و سرانجام در اروپای شرقی سکونت دائم پیدا کردند و امروزه به عنوان کشور بلغارستان شناخته می شود. این مقاله بر آن است، فرآیند این فراز و فرودهای آنان و علل مهاجرت به نواحی خوش آب و هوای آسیای مرکزی و در کنار روس ها و تعامل با آنان و یا با مسلمانان و خلفای اسلامی و مغول ها و حاکمان ترک اسلامی در منابع جغرافیایی مسلمانان و مورخان اسلامی را بیان کند.
معین التجار بوشهری و دست اندازی به اراضی شولستان(با تکیه براسناد نویافته طایفه بَکِش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این تحقیق بررسی نقش معین التجار بوشهری در تثبیت مالکیت به اراضی شولستان یا شهرستان ممسنی است.
روش /رویکرد پژوهش: در این تحقیق به روش تحلیلی با استناد به منابع و اسناد کتابخانه ای و آرشیوی به توصیف واستنتاج موضوع پرداخته شده است.
یافته ها ونتایج: یافته ها نشان می دهد در عهد سلطنت مظفرالدین شاه تحت تاثیر عوامل متعددی همچون نیاز مالی حکومت قاجار، فقدان منابع مالی مناسب، ناسازگاری حکومت قاجارها با ایلات لُر ممسنی، فساد اداری و مالی گسترده، نفوذ افراد وابسته به بیگانگان در دربار حکومتی، باعث شد که اراضی شولستان به معین التجار بوشهری که تحت حمایت انگلیسی ها بود؛ واگذار گردد.
معین التجار بنا به دلایلی که در این پژوهش آمده در کنار تجارت به زمینداری پرداخت که قدرت و ثروت خویش را تحکیم بخشد. وی برای تثبیت مالکیت خویش بر اراضی شولستان یا شهرستان ممسنی به سه عامل: محلی، فرا محلی و خارجی احتیاج داشت. عامل اصلی تحقق اهداف معین التجار، ایجاد تفرقه بین خوانین و کدخدایان منطقه و تضعیف مقام کلانتری یا جایگاه مدیریت ایلی و جیره خوار کردن آنها بود. ایشان با تکیه بر حمایت حکومت قاجار در جهت تامین منافع انگلیس و دستیابی به نیات خویش منطقه را با بحران مواجه کرد و حکومت قاجار برای حمایت از معین التجار بارها نیروی نظامی به شولستان گسیل داشت که نتیجه ای جز شکست برای قدرت مرکزی به وجود نیاورد.
بی تردید مقاومت اهالی منطقه در برابر واگذاری اراضی به معین التجار باعث شد که وی دست به تاکتیک جدیدی برای سلطه بر این سرزمین زند و برای حمایت نظامی ترکان قشقایی مجبور می شود بخشی از اراضی را به ایلخان قشقایی، صولت الدوله، اجاره دهد. نهایتاً در اواخر حکومت قاجار و اوایل حکومت پهلوی اول، خوانین بویراحمد به طرفداری از امامقلی خان رستم -که از سران ایلات ُلر ممسنی بوده است- به صحنه کشمکش های شولستان و جنگ با نیروهای دولتی کشیده می شوند که جز قتل و غارت نتیجه ای نداشت.
سقوط زرنگ؛ ظهور شهر سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از محققان، مورخّان، جغرافی دانان و سیستان شناسان، شهر زرنگ را با شهر سیستان یکی دانسته و معتقداند که این شهر از بدو تأسیس، در اواخر دوره ساسانی، تا 785 هجری - که با حمله امیر تیمور گورکانی تخریب و، سپس، در 811 هجری با حمله شاهرخ تیموری به کلی ویران شد- مرکزیت و کرسی سیستان را بر عهده داشته است. نگارنده معتقد است که شهر سیستان شهری کاملاً متفاوت، مستقل و مجزا از شهر زرنگ بوده است و از نیمه دوم قرن چهارم هجری قمری که شهر زرنگ اعتبار سیاسی و مرکزیت خود را از دست داد، جایگزین آن شده و تا نیمه اول قرن نهم ه جری نیز کرسی سیستان بوده است.
در این پژوهش که، براساس هدف، از نوع تحقیقات بنیادی و، براساس ماهیت و روش، از نوع تحقیقات تاریخی است، سعی نگارنده بر آن است تا با استناد به منابع تاریخی و تأمل در نوشته های آنان، تغییر کرسی منطقه سیستان را از شهر زرنگ به شهر سیستان و، به عبارتی دیگر، این مهم را که شهر زرنگ همان شهر سیستان نیست، به عنوان یک حقیقت تاریخی بررسی کند و صحّت آن را با ارائه دلایل روشن و شواهد متقن به اثبات برساند.
مشروطیت در مشهد: زمینه ها، فرایندها و سیاست های روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از مورخان در نگاشتن تاریخ انقلاب مشروطه، تنها به چند شهر بسنده کرده اند و نقش مناطق و شهرهای دیگر در این انقلاب را نادیده گرفته اند. یکی از مناطقی که نقش سازنده اش در انقلاب مشروطه فراموش شده است، خراسان و مرکز آن، مشهد است. برخی گمان می کنند به دلیل جو مذهبی حاکم بر مشهد، مردم شهر در مشروطه جایگاهی نداشتند و حتی در برابر آن ایستادگی کرده اند. در ا ین مقاله با تکیه بر منابع دست اول، نشان می دهیم که بر خلاف این برداشت رایج، مردم مشهد نقشی درخور توجه در انقلاب مشروطه داشتند و نه تنها نظاره گر منفعل انقلاب نبودند، بلکه مبارزات آن ها در دوران قبل از مشروطه زمینه ساز برخی از حرکت ها و مبارزاتی بود که به انقلاب مشروطه منجر شد. همچنین در این مقاله در پی آزمون این فرضیه هستیم که مبارزات مشهد پس از پیروزی انقلاب (1907- 1912) و مقاومت در برابر استبداد و حامی خارجی آن، موجب هراس روسیه، بازیگر برجسته ی نظام جهانی، از ادامه ی آشوب ها و کشیده شدن دامنه ی اعتراضات به شهرهای دیگر شد. به این ترتیب روس ها پس از سرکوب تهران و تبریز، به سرکوب مشروطه در مشهد و شکستن تقدس بارگاه امام رضا (ع) پرداختند تا بقایای مشروطه خواهان را دچار ترس و وحشت کنند و به جنبش مشروطه خواهی ایرانیان پایان دهند.
پی آمدهای اجتماعی مهاجرت قبایل عرب به خراسان در قرون نخستین اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
عرب ها در دوره های متعدّد و به دلایل گوناگون به ایران مهاجرت کردند. پیش از اسلام، قحطی، خشک سالی، تنگ دستی و شکست سدّ مأرب و سیل العَرِم و پس از اسلام، انگیزه ها ی دینی و اقتصادی از مهم ترین عوامل مؤثر بر مهاجرت ها بود. خراسان به دلیل برخورداری از موقعیت جغرافیایی، مزایای اقتصادی، و دوری از مرکز خلافت از مقاصد مهم مهاجران به شمار می رفت. پی آمدهای اجتماعی این مهاجرت ها عبارت بود از رشد شهرها، تغییر ساختار طبقات اجتماعی، ظهور موالی و افزایش اختلاف های قبیله ای بین عرب های مهاجر که در این مقاله به تفصیل به آنها پرداخته شده است.
بررسی و تحلیل آرامگاه های منسوب به اخلاف امام کاظم (ع) در رودبارقصران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمال ری به دلیل کوهستانی و صعب العبور بودن، در آشوب ها پناهگاه ساکنان مناطق رودبارقصران خارج و مخالفان سیاسی خلافت اموی و عباسی قلمداد می شد. اخلاف پیامبر، نوادگان امامان شیعه و علویان، بزرگ ترین گروه مهاجران معارض خلافت به این منطقه بودند. در این ناحیه بیش از سی امامزاده وجود دارد که نیمی از آن ها در رودبارقصران واقع شده اند. در پژوهش حاضر، یازده نمونه از آرامگاه های منسوب به اخلاف امام موسی کاظم (ع) در منطقه ی رودبارقصران را بررسی می کنیم. داده های پژوهش را با روش مطالعات اسنادی و بررسی های میدانی گردآوری کرده ایم. نتایج نشان می دهد که کتب نسب شناسی از یک سو منابع انتساب این امامزادگان به امام موسی کاظم (ع) به شمار می روند و از سوی دیگر سرشار از تناقض هستند. اشتباه در خوانش کلمات و نام جای ها موجب انتساب نادرست برخی امامزاده ها به برخی مناطق شده است. تشابه اسمی امامزادگان نسب شناسی آن ها را با مشکل مواجه کرده و وجود نام های ایرانی نشان دهنده ی تغییرات اساسی در این منابع است.
بنی عَناز؛ خاندانی حکومت گر در جهان اسلام (381-551 ه . ق/ 991-1017 م)
حوزههای تخصصی:
بنی عَناز سلسله ی بودند که در فاصله سال های 381-551 ه . ق/ 991-1017م در مرزهای بین ناحیه عراق عرب و ایران قرار داشتند. این منطقه حائل میان مرزهای اعراب و ترکان بود. تاریخ فرمانروایی خاندان بنی عناز را می توان به دو دوره تقسیم کرد. در دوره اول، این خاندان از مراکز خارجی قدرت که وجود داشت، تأثیر می گرفتند؛ شاخه ای از بویهیان در بغداد که در رأس آن عضدالدوله دیلمی و همچنین حاکم بویهی شاخه ری، که رکن الدوله بود. آنها در هنگام سقوط آل بویه، مشغول دفاع از موجودیت خود از طریق اتحادیه های گوناگون قبیله ای بودند. در قسمت غرب شاذنجان بصورت دائمی خاندان بنی عناز درگیر مسائلی با قبایل عرب بنی عُقَیل و بنی مَزیَد بودند. در نواحی شرقی نیز، مرزهای آنها از ناحیه ای از قلمرو کردهای بنی حسنویه جدا و متمایز می شدند. در دوره دوم، ظهور و رشد ترکمانان سلجوقی و قبایل ترکمن غز که همراه آنها بودند به گونه ای کامل باعث بی نظمی و آشفتگی حکومت بنی عناز شدند که در نهایت این خاندان به دست حکومت سلجوقی منقرض شد.
قیدار نبی؛ ایلخان بودایی در کسوت پیامبر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، چگونگی تبدیل مدفن ارغون خان، چهارمین ایلخان مغول، به زیارتگاه اسلامی «قیدار نبی» را توضیح می دهد و همچنین توجیه منطقی تری در رابطه با منشأ نام «قیدار» ارائه می کند. نام «قیدار»، نخستین بار توسط شرف الدین علی یزدی در تاریخ جهانگیر مقدمة ظفرنامه (تألیف 822 ق) در ارتباط با محل دفن ارغون خان و نیز در ظفرنامه (تألیف 831-828 ق)، در ارتباط با شرح وقایع سال 805 ق (دورة یورش های امیرتیمور و حادثة درگذشت امیرزاده محمدسلطان) ذکر شده است. از آن زمان، «قیدار» در منابع مکتوب و نیز در باور مردم، با «قیدار بن اسماعیل بن ابراهیم نبی» یکی دانسته شده است. این مقاله نشان می دهد که «قیدار» در اصل یک جای نام بوده، و این جای نام، ریشه در لفظ مغولی خانقاه/ صومعه (keyid) داشته است؛ خانقاهی که سال ها پس از درگذشت و خاکسپاری ارغون خان در کوه سجاس (کوه قیدار فعلی)، توسط اولجتای خاتون، دختر او، در حوالی مدفن پدر بنا شده بود. این تحقیق از منابع تاریخی و جغرافیایی بهره می گیرد و با تحلیل ریشه شناختی جای نام «قیدار»، رهیافتی زبان شناسانه را برمی گزیند.