ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۷٬۵۲۱ تا ۱۷٬۵۴۰ مورد از کل ۳۱٬۳۴۵ مورد.
۱۷۵۲۷.

«لیبرال دموکراسی رادیکال»: جایگزین فوکو برای «مدرنیته سیاسی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جایگزین مدرنیته سیاسی سو ژه شدگی لیبرال دموکراسیِ رادیکال فوکو آگونیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲۹ تعداد دانلود : ۵۳۰
هدف این مقاله، ارزیابی برآیندهای عملی انضمامی نقدهای بنیادی و تبارشناختی فوکو از مدرنیته است و دلالتی است که انگاره های فوکویی می تواند برای نظام سیاسی و کنشگری سیاسی داشته باشد. فوکو بر آن است که در دوران مدرن از قدرت و دانش استعلازدایی می شود. مسئله این است که پذیرش «استعلازدایی قدرت» چه پیامدی در نگاه ما به کنشگری سیاسی، دولت و حکومت مندی خواهد داشت. نگاه استعلازدایانه فوکو موجب می شود که وی امرِ سیاسی را چونان امری حاکمیتی ننگرد و با جای دادن آن در چارچوبی نامتعین که همزمان هم فرهنگی و هم سیاسی است، آن را حکومت مندی بنامد. آنگونه که در این چارچوبِ استعلازدایی شده، امرِ سیاسی حاکمیتی همراه نیست که شخص فرودست را به انجامِ آنچه خود در سر دارد، وادار کند. در برابر، حکومت مندی بر شیوه کردار حکومت شوندگان تأثیر می گذارد، به گونه ای که زمینه خودتغییردهی و خودسامان دهی در رفتار روزانه آنان فراهم می شود و آنان به کاری واداشته نمی شوند که نخواهند، بلکه آزادانه و از رهگذر همان فرایند سوژه شدگی یا عینیت یافتن سوژه ، سلطه بر آنان اعمال می شود. در پاسخ به این مسئله، از نظریه «مدرنیته سیاسیِ» موریس باربیه به عنوان یک ابزار رهنمونی برای تعریف امر سیاسی استفاده شده است و روش کاربست آن نیز «تاریخ ایده های» آرتور لاوجوی است. در نظریه «مدرنیته سیاسی»، دوگانه آزادی- سلطه در دو سطح دولت و جامعه مدنی طرح می شود، آنگونه که با برتری حق و آزادی بر سلطه با نظام سیاسی لیبرال دموکرات همخوانی می شود. فرضیه مقاله این است که باورِ فوکو به «برتری چیرگی» در «مدرنیته سیاسی» و لیبرال دموکراسی (به عنوان نظام سیاسی همخوان با آن) به زمینه سازی برای طرح لیبرال دموکراسی رادیکال می انجامد.
۱۷۵۳۱.

کاوش: یک مطالعه در مورد وضعیت صنعت سیمان در ایران: ریشه های ناکامی در اجرای پروژه های سیمان کشور

۱۷۵۴۰.

رویکردی نظری به علت توسعه روابط ایران و روسیه از زمان فروپاشی اتحاد شوروی تاکنون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران لیبرالیسم واقع گرایی روسیه ژئوپلیتیک سازهانگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲۸ تعداد دانلود : ۹۴۷
در میان قدرت های بزرگ، روسیه بیشترین تاریخ روابط سیاسی با ایران را دارد. علل اساسی این روابط در قرن های گذشته قرارگرفتن این کشور در شمال ایران، تجارت و بازرگانی و وجود اشتراک های قومی و فرهنگی برخی از جمهوری های مستقل این کشور با مردم ایران بود. در دوران پهلوی دوم خرید تسلیحاتی و مشارکت در برخی طرح های اقتصادی نیز به این عوامل اضافه شد. در هر دو دوره فضای رقابت و تهدید، بستر روابط دو کشور را شکل می داد. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ویژه از دهه 90 به بعد روابط دو کشور براساس همکاری و نه ترس و تهدید شکل گرفت. با توجه به چرخش در سیاست خارجی دو کشور از تهدید به همکاری، این نوشتار می خواهد تا این روابط و تداوم آن را در چارچوب نظریه واقع گرایی، لیبرالیسم و سازه انگاری بررسی کند. در این نوشتار از روش توصیفی تحلیلی بهره گرفته خواهد شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از میان نظریه های گفته شده، سازه انگاری بهترین توضیح را درباره علت های بهبود روابط تهران و مسکو پس از دهه 90 بیان می کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان