فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۰۱ تا ۵٬۰۲۰ مورد از کل ۷۹٬۲۳۴ مورد.
منبع:
متین سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۹
133 - 153
حوزههای تخصصی:
دلایل اثبات دعوا در دعاوی حقوقی منحصر به مواردی است که در قانون بیان شده است که ازجمله آن موارد، شهادت شهود (بینه) است. یکی از شرایط شهادت شهود آن است که شاهد به صورت یقینی و قطعی آنچه را دیده یا شنیده است شهادت دهد. به عبارت دیگر، علم یقینی شاهد نسبت به مشهود از شرایط اساسی شهادت است و نمی تواند بر اساس احتمال یا گمان شهادت دهد. باوجوداین، نسبت به برخی قضایا نظیر نسب، نکاح، وقف و ... این ایده وجود دارد که شاهد می تواند به استناد استفاضه اقدام به شهادت نماید؛ ولی در اینکه این موارد چیست و چه زمانی می توان از استفاضه کمک گرفت، بین فقها و محققین اختلاف نظر وجود دارد. گروهی از ایشان استفاضه ظنی و بعضی استفاضه مفید علم عادی را لازم می دانند. در این میان امام خمینی بر این باورند که استفاضه زمانی می تواند مستند شهادت قرار گیرد که مفید علم وجدانی و قطعی باشد؛ ازاین رو، مثبتات استفاضه نیز محدود به موارد معینی نیست. پرداختن به این موضوع ازاین جهت اهمیت دارد که در بسیاری از وقایع، امکان معرفی شاهد و بینه با شرایط موردپذیرش قانون وجود ندارد؛ اما به واسطه شیوع یک مسئله، استفاضه وجود دارد. در این نوشتار که از روش تحلیلی توصیفی کمک گرفته شد، ضمن تأکید بر فتوای امام خمینی با توجه به لزوم مستند بودن آرای محاکم به ادله قطعی به جز مواردی که قانون به طور استثنایی دلیل ظنی را معتبر دانسته است، این نتیجه گرفته می شود که صرفاً استفاضه مفید علم قطعی می تواند مستند شهادت قرار گیرد و مثبتات آن نیز محدود به موارد معین نیست. بلکه هر واقعه ای را که مشاهده در آن متعذر یا ممتنع باشد می توان با استفاضه اثبات کرد.
بازپژوهی مراد از «غضّ بصر» در آیه غضّ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آیه غض بصر از مهم ترین آیات احکام در باب نکاح است. حکم یادشده در آیه، از قوانین عام در مقوله نگاه به نامحرم است، و نحوه برداشت از آن، در برداشت فقهی بسیاری از احکام نگاه، تأثیرگذار است. دستیابی به حکم یادشده، مبتنی بر بازشناسی مفهوم «غضّ بصر» و متعلق آن است. سه احتمال در این باره مطرح است: بستن پلک، نیملا کردن چشم و پایین آوردن نگاه(کنایه از ترک نگاه)؛ که با توجه به شواهد و معنایابی لغوی، احتمال سوم صحیح به نظر میرسد. درباره متعلق غض بصر احتمالات فراوانی وجود دارد که طبق قوی ترین احتمال، نگاه مردان به آنچه پوشاندنش بر زنها واجب است، و همچنین نگاه زنان به آنچه پوشاندنش بر مردان واجب است، حرام است؛ ولی آیه شریفه، ظهور اطمینانی در این معنا ندارد و از نظر متعلق غض، مجمل است و ماهیت «مِن» نیز تأثیری در فهم معنا ندارد؛ بنابراین باید از روایات، متعلق غض را استفاده کرد.
رهیافتی بر مبانی فهم حدیث، مطالعه موردی: راه های کشف مبانی فهم حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
151 - 166
حوزههای تخصصی:
همواره دانشیان حدیث با کاربست قواعد فهم، اقدام به ارائه فهم و مستندات خویش از حدیث کرده اند؛ ولی مبانی فهم خویش را ابراز نکرده اند. بر اساس بررسی صورت گرفته، تاکنون نوشته ای با عنوان «روش های کشف مبانی فهم حدیث» یافت نشد. نگارنده با به کارگیری روش توصیفی – تحلیلی در آثار محدثان، حدیث پژوهان و استنادکنندگان به حدیث، راه های دستیابی به مبانی فهم حدیث را ارائه کرده است. راه های دستیابی مبانی فهم حدیث، عبارتند از: تصریح پژوهشگر به مبنا، دقت و تأمل در فهم پژوهشگر از حدیث، توجه به لوازم رأی پژوهشگر، دقت در رأی و مستندات پژوهشگر، تأمل و دقت درتوجیه و تأویل حدیث از سوی پژوهشگر، توجه به رفتار و گفتار استناد کننده به حدیث و آشنایی با آرا و اعتقادات فرقه ها از طریق رجوع به کتب ملل و نحل.
روش فهم و تبیین روایات در دو شرح عقل گرا و نقل گرای ملاصدرا و مجلسی بر کافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
111 - 140
حوزههای تخصصی:
هریک از شارحان حدیث با رویکرد خاصی به تبیین روایات پرداخته اند. از این میان می توان به دو رویکرد عقل گرایی فلسفی و نقل گرایی اشاره کرد. برای شناخت بهتر تأثیر این دو رویکرد در روش فهم و تبیین روایات، لازم است که آن ها را مورد مطالعه قرار داد. برای این منظور در این پژوهش با روش مقایسه ای، به مطالعه موردی شروح دو اندیشمند تأثیرگذار عصر صفوی (ملاصدرا و محمدباقر مجلسی) بر کتاب کافی پرداخته شده است. نتیجه اینکه گاهی نگرش منطقی و فلسفی ملاصدرا در تبیین معنای لغات تأثیرگذار بوده است. همچنین در مواردی که بحث صرفی به اختلاف در معنا منجر می شده، مجلسی به آن موارد، بیشتر توجه نشان داده است. در مباحث نحوی نیز به نظر می رسد هرچند ملاصدرا به این مباحث توجه دارد، اهتمام مجلسی به این مباحث بیشتر است. در استناد به روایات، منبع روایت برای ملاصدرا اهمیت خاصی ندارد، ولی برای مجلسی دارای اهمیت است. برخلاف ملاصدرا، مجلسی در شرح بخش اصول کافی ، بسیار از دیگر شروح کافی بهره برده و تکیه وی بر آن ها به نحو شگرف آوری بسیار است. مجلسی هرچند در برخی موارد درخصوص فلسفه و تصوف موضع گیری منفی از خود نشان داده، گاهی در شرح خود، به نقل اقوال فلاسفه و عرفا پرداخته است.
مبانی فقهی - حقوقی امکان طرح دعوای پیشگیرانه با شروع به خسارت در حقوق ایران با تاکید بر رویه قضایی فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقه و حقوق اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
205 - 241
حوزههای تخصصی:
مقارن با طرح دعوی و برابر قواعد عمومی مسئولیت مدنی ، خواهان باید اثبات نماید که دارای نفعی منجز می باشد . بنابراین اگر موضوع دعوی ، جبران خساراتی است که در اثر اقدام خوانده به خواهان وارد شده است ، این خسارات باید در زمان اقامه دعوی به خواهان وارد شده باشد . مقاله حاضر با روش توصیفی و تحلیلی و با رویکرد مقایسه ای در صدد واکاوی و پاسخگویی به این پرسش است که آیا با قوانین و مقررات موضوعه ایران وبا استفاده از قواعد فقهی و از طریق کارگرد بازدارندگی مسئولیت مدنی " با تاکید بر رویه قضایی فرانسه " می توان اشخاص را مکلف به احتیاط و پیش بینی ضرر نمود تا جایی که عدم پایبندی به این اصول و قواعد ، مواجه شدن با دعوی جبران خسارت حتی قبل از فعلیت یافتن در قالب دعوی شروع به خسارت باشد ؟ یافته های این پژوهش نوین حکایت از آن دارد که مسئولیت مدنی با بهره گیری از قواعد فقهی وحقوقی وهمچنین "رویکرد مثبت رویه قضایی فرانسه " قادرخواهد بود تا با ادعای نقض قاعده حقوقی و پیش از ورود زیان دخالت نموده ونهاد شروع به خسارت را در مقابل اصل خسارت شناسایی و از این طریق موجبات قانونی طرح دعوی را فراهم نماید.
نسبت «معنا» به مثابه مدرَک باطنی با «مفهوم»، نزد صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۷
83 - 101
حوزههای تخصصی:
«ادراک باطنی» از مفاهیم شایع در حیطه معرفت شناسی و نفس شناسی نزد فیلسوفان مسلمان است که در مقابل ادراک ظاهری یا حسی یا مانند آن، قرار می گیرد. اما بااین وجود و با بررسی مواضع متعددی از عبارات فیلسوفان مسلمان، به نظر می رسد که این گونه ادراک، نیازمند واکاوی و وضوح مفهومی بیشتری بوده و ادراک باطنی در همه موارد، به یک معنا به کار برده نمی شود. این پژوهش درصدد است تا با تحلیل منطقی عبارات صدرالمتالهین -به مثابه فیلسوفی که نگاهی وجودی و تشکیکی به علم و ادراک داشته و تحلیل هایی عمیق تر از ادراک ارائه می دهد- به بازخوانی معانی متعدد ادراک باطنی در چارچوب فکری این فیلسوف بپردازد. ره آورد این مطالعه، نشان گر آن است که ادراک باطنی حداقل در دو معنا به کار می رود: «ادراک درونی» و «ادراک مفهومی(غیبی)» که به تریبت در مقابل ادراک حسی ظاهری و ادراک بی واسطه و شهودی قرار می گیرد. دخالت «مفهوم» و وجود ذهنی در مورد دوم، مسلتزم آن است که نسبت «مفهوم» و «معنا» نیز واکاویده شود؛ واکاوی ای که در ضمن خود، نسبت «معنا» و «صورت» و «ماده» را برجسته و تبیین کرده و در نهایت، منجر به خوانشی سوم و متفاوت از ادراک باطنی می گردد: ادراک باطنی به مثابه «مکاشفه معنوی و ادراک معنا». در این خوانش، ادراک باطنی مشاهده مستقیم معنا (به مثابه حقیقت و بنیان صورت) است که در مقابل آن، ادراک حسی و مشاهده صور مثالی قرار خواهد گرفت.
تبیین فلسفی اخلاق معلمی از دیدگاه فیلسوفان تربیتی غرب و مربیان و اندیشمندان مسلمان به منظور ارائه منشور و اعتباریابی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۵
81 - 105
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین فلسفی اخلاق معلمی از دیدگاه فیلسوفان تربیتی غرب و مربیان و اندیشمندان مسلمان به منظور ارائه منشور و اعتباریابی آن انجام شد. برای پاسخگویی به مسائل پژوهش از روش های توصیفی تحلیلی و گروه کانونی استفاده شد. نتایج بررسی ها نشان داد منشور اخلاق معلمی مورد نظر فیلسوفان و مربیان تربیتی را می توان در سه هسته ساحت ها، مؤلفه ها و شاخص ها ترسیم کرد. ساحت ها شامل جسمانی و ظاهری، اعتقادی و اخلاقی، علمی، اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حرفه ای بودند. مؤلفه های ساحت اول شامل «آراستگی ظاهری، آراستگی پوشش، قدرت و توانایی جسمانی، توانمندی کلامی و رفتاری»، مؤلفه های ساحت دوم شامل «خدابینی، باور و عمل به ارزش های معنوی، تواضع، سازواری کردار و گفتار، انصاف و بزرگ منشی، برابری، رفق و مدارا، عشق و محبت، انسان سازی»، مؤلفه های ساحت سوم شامل «دانش عمومی، دانش تخصصی، شایستگی در تدریس، شناخت تفاوت های فردی، آگاهی از مراحل رشد، هدایت و اصلاح گری»، مؤلفه های ساحت چهارم شامل «مسئولیت پذیری، هشیاری اجتماعی، انتقال میراث فرهنگی، تعامل فرهنگی، انتقادگری» و مؤلفه های ساحت پنجم شامل «کفایت مالی و ساده زیستی» بودند. ذیل مؤلفه ها نیز صد و چهار شاخص جزئی شناسایی و معرفی شد. اعتبار درونی منشور طراحی شده و هسته های سه گانه آن توسط متخصصان موضوعی مورد تأیید قرار گرفت.
رویکرد تربیت دینی برپایه مدیریت تمایلات؛ تربیت دینی در اندیشه حجت الإسلام والمسلمین پناهیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
59 - 82
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت مبتنی بر مدیریت تمایلات یکی از رویکردهای جدید در تربیت دینی است که راهکار اصلی آن جهاد با نفس و هدف اساسی آن افزایش توانایی متربیان در مدیریت گرایش هاست. مقاله پیش رو در صدد است این رویکرد به تربیت دینی را در اندیشه های پناهیان بررسی کند. تبیین این رویکرد با آسیب شناسی وضعیت موجود تعلیم و تربیت کشور و با نقطه کانونی تربیت دینی آغاز می گردد و به بازنگری در مفهوم شناسی تربیت دینی منجر می شود و با استفاده از روش تحلیل کیفی، چارچوب کلی این رویکرد شامل ویژگی های تربیت دینی بر پایه مدیریت تمایلات، مبانی، اهداف، محتوا، روش های ارائه، فضای آموزشی و مراحل تربیت دینی معرفی می شود. در این رویکرد هدف تربیت دینی ارائه برنامه ای برای مدیریت تمایلات و توان مندسازی متربی در راستای مخالفت با دوست داشتنی هاست. آگاه ساختن متربی از انواع تمایلات و ارائه تمرین هایی برای افزایش قدرت مخالفت با هوای نفس از ویژگی های محتوا، روش ها و فضای تربیتی در این رویکرد است. در مراحل تربیت دینی، در دوره اول تمرکز بر شناخت تمایلات است و در دوره دوم تمرکز بر توجه دادن به تمایلات عمیق تر و پنهان تر است.
تحلیل چگونگی ارتباط نفس و بدن بر اساس نظریه ی «انکشاف» در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۷
47 - 61
حوزههای تخصصی:
یکی از اساسی ترین عناصر دخیل در تحلیل و بررسی نظام اندیشه و نتایج حکمت متعالیه، دریافت هندسه معرفتی آن است؛ از سویی دیگر تبیین حقیقت علم از منظری هستی شناسانه، قاعده آن محسوب و از ارکان حیاتی حکمت متعالیه قلمداد می شود. نگارنده بر این باور است که حَلِّ منسجم و صحیح بسیاری از مسائل فلسفی بر الگوی تبیین چیستی و هستی علم استوار است؛ بنابراین مسئله «رابطه نفس و بدن» از این اصل مستثنی نیست. چگونگی ادراکات نفس در آغاز و فرجام حرکت استکمالی آن، مبتنی بر ساختار نظریه خلاقیت قابل قبول است امّا تغییر الگوی چیستی علم از خلاقیت به انکشاف، مستلزم تبیینی نوین از ادراکات نفس و چگونگی ارتباط آن با بدن است؛ مقاله پیش رو از طریق بررسی تحلیلی- تطبیقی مبانی حکمت صدرایی در پارادایم وحدت شخصی وجود و تصویر نگرشی نوین بر پایه نظریه انکشاف، بدن مادی را صرفا بستر اظهار کمالات وجودی نفس و وعای یگانه انگاری را بدن مثالی تبیین می کند.
حدوث جسمانی نفس؛ بررسی و مقایسه دیدگاه شارحان ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا نفس را در مرحله پیدایش، جسمانی و در مرحله بقا، روحانی دانسته است. بعقیده وی، ماده جسمانی با حرکت جوهری، بتدریج مراتب کمال را طی میکند تا به حد تجرد میرسد. این نظریه انقلابی در تاریخ فلسفه اسلامی محسوب میشد. با توجه به اهمیت موضوع، شارحان ملاصدرا نیز نسبت به شرح و تبیین جسمانیهالحدوث بودن نفس از منظر ملاصدرا، اهتمام ویژه نموده اند و هر یک با توجه به نگرش و دریافت خودشان از موضوع، به شرح و تبیین این نظریه پرداخته اند و همواره اختلاف نظرهایی با یکدیگر داشته اند. بطور کلی، در تشریح معنا و ماهیت حدوث جسمانی نفس، شارحان آثار ملاصدرا را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: بعضی منظور از جسمانی در این نظریه را جسم طبیعی دانسته اند، برخی جسمانی را چیزی که تعلق شدید به جسم دارد، تفسیر کرده اند، و گروهی، معنای عامی از جسمانیت را بکار برده اند که شامل جسم طبیعی و موجود مجرد، هر دو میشود. تشریح دیدگاههای این سه گروه و بتبع آن، روشن ساختن معنای حقیقی حدوث جسمانی نفس، با روش تحلیلی توصیفی، محور اصلی پژوهش حاضر است.
سیمیائیه اشتباک المصائر والطوطمیه في عتبه غلاف روایه نزیف الحجر لإبراهیم الکوني على ضوء نظریه جیرار جینت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تستقطب عتبات النص أقلام الباحثین فی دراسه النصوص الأدبیه، خاصه الروایه، منذ أن طرح جیرارجینت قضیه العتبات أصبح هذا الموضوع من أکثر القضایا تداولاً فی الساحه النقدیه، حیث صارت دراسه عتبات النص انعکاس الحموله الدلالیه للنص، الغلاف عتبه مهمه لشکف فحوى النص، تهدف هذه المقاله إلى استکناه دلالات الغلاف ومکوناته فی روایه نزیف الحجر لإبراهیم الکونی الروائی المعاصر، لذا ترکز على دراسه سائر مکونات الغلاف من العنوان والألوان وأیقونه الصوره؛ لأنّ لوحه الغلاف فی هذه الروایه تحمل دلالات سیمیولوحیه جدیره بالبحث والتنقیب، وتدل على أنّ الکاتب لایختار عتبه غلاف روایته عشوائیّا، بل هناک أهداف فی اختیاره ووضعه کمدخل إلى الروایه وأنّ الغلاف یدّخر کل أحداث الروایه النصّه الرئیسه، کما أنّ غلاف هذه الروایه احتضن أهداف الروایه المهمه نحو: الطوطمیّه والعلاقه التکونه بین الإنسان والطوطم، والسبب فی اختیار هذه الروایه ودراسه لوحته یکمن فی أن عتبه الغلاف فی هذه الروایه بؤره مکثفه فی اختزان بواطن النص. المنهج المتبع فی المقاله هو المنهج الوصفی التحلیلی على ضوء نظریه جیرارجینت الذی اهتم بعتبه الغلاف، یعکس الغلاف دلالات القتل والعنف والدم والمعاناه والألم. من أهم النتائج التی توصلت إلیها المقاله: جسد الغلاف على الصوره العلاقه الحمیمه بین الحیوان(الودان) وأسوف شحصیه الروایه البطله، کماأن اللون الأحمر الوحید الطاغی على واجهه الغلاف یرمز إلى القتل والدم، وأما العنوان سواء فی مستواه اللغوی أوالاستعاری والمجازی أوالدلالی تظافر فی رسم تیمات النص المهمه.
محاسبه حجم اقتصاد پادفرهنگ در سینمای جمهوری اسلامی ایران (مطالعه موردی 20 فیلم پرمخاطب سینمای ایران در سال های 1396 تا 1400)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
85 - 118
حوزههای تخصصی:
سینما صنعتی است پرمخاطب که علاوه بر دارا بودن آثار و ابعاد اقتصادی، بر فرهنگ، مخاطب و به تبع آن بر جامعه اثر می گذارد. با توجه به ویژگی های خاص فرهنگ جامعه ایرانی و تمایزات آن با جریانات فرهنگی جهانی شونده و همچنین فرهنگ بنیان بودن انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، آنچه در سیاستگذاری سینمای ایران اهمیت دارد، ویژگی ها و مختصات عناصر فرهنگی است که از طریق فیلم های سینمایی به جامعه تسری می یابد و منتقل می شود. این پژوهش به دنبال آن است تا از طریق ارزیابی مضمون و محتوای 20 فیلم سینمایی پرمخاطب و پرفروش اکران شده طی 5 سال اخیر، حجم سینمای پادفرهنگ را از منظر میزان مخاطب و اقتصاد سینما شناسایی کند. بدین منظور پژوهش حاضر با ارائه پرسشنامه، نظر نخبگان این حوزه را در خصوص این فیلم ها گردآوری و تحلیل کرده و نتایج نشان از آن دارد که سهم سینمای پادفرهنگ در آثار مورد بررسی که فیلم های پرفروش ما بین سال های 1396 تا 1400 بوده اند، حدود 73 درصد از اقتصاد سینمای ایران بوده و به تبع آن سهم سینمای فرهنگی حدود 27 درصد است. همچنین فیلم های مدنظر از دیدگاه تمدن، هویت و سبک زندگی نیز مورد ارزیابی قرار گرفته اند که نتایج نشان از این دارد که در سال های اخیر سینمای ایران از منزلگاه تمدنی، هویتی و سبک زندگی نه تنها در زمین فرهنگ و تقویت آن ایفای نقش نکرده اند، بلکه حتی به سمت تقویت پادفرهنگ گرایش داشته اند و این امر نشان از غفلت حوزه سینما از این مولفه های با اهمیت دارد.
نقش بزه دیده در زنای همراه با اغوا و فریب از منظر فقه و حقوق در پرتو بزه دیده شناسی علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره سوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
103 - 112
حوزههای تخصصی:
نقش بزه دیده در ارتکاب جرائم از موضوعات مهمی است که تحت عنوان بزه دیده شناسی علمی مورد بحث و بررسی است. در این مقاله تلاش شده به بررسی این سؤال پرداخته شود که از منظر فقه و حقوق و در پرتو بزه دیده شناسی علمی، نقش بزه دیده در زنای همراه با اغوا و فریب چگونه قابل تحلیل است؟ مقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی سؤال مورد اشاره پرداخته شده است. یافته ها بر این امر دلالت دارد که جایگاه بزه دیده شناسی علمی در فقه و حقوق کیفری ایران بسیار محدود است و در جرائم حدی، برای بزه دیده نمی توان نقشی قائل شد. درخصوص نقش بزه دیده در زنای همراه با اغوا و فریب نیز بحث اغوا و فریب اساساً چنانچه در تحقق رضایت تأثیرگذار باشد، مورد توجه است و به عنوان عامل مستقلی مورد بحث نیست. درواقع برای بررسی نقش بزه دیده در زنای همراه با اغوا و فریب باید بر عنصر رضایت متمرکز شد. چنانچه رابطه جنسی بدون رضایت صورت گرفته باشد، زنای به عنف محسوب شده و مرتکب محکوم به اعدام است و زن بزه دیده مسؤولیت کیفری ندارد. اثبات زنای به عنف در شرایطی که زنا همراه با اغوا و فریب صورت گرفته باشد، برعهده بزه دیده بوده و به سادگی امکان پذیر نیست، زیرا مجازات آن برای مرتکب بسیار سنگین است، خصوصاً که ممکن است آشنایی قبلی وجود داشته و نشانه هایی از رضایت نیز در اغوا و فریب وجود داشته باشد. رابطه جنسی در شرایطی که بدون اجبار باشد، زنا محسوب شده و در این گونه جرائم درواقع بزه دیده ای وجود ندارد و بزه دیده خود نیز بزه کار می باشد.
جرم انگاری افتراقی خشونت کلامی نسبت به بزه دیدگان خاص در حقوق کیفری ایران و انگلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره سوم اسفند ۱۴۰۲ شماره ویژه حقوق جزا
15 - 28
حوزههای تخصصی:
جرم انگاری افتراقی خشونت کلامی، به ویژه با عنایت به ویژگی های بزه دیدگان خاص و آسیب دیدگی بیشتر آن ها از حیث جسمانی و یا روانی رخ می دهد. خشونت کلامی، به صورت گفتاری و یا نوشتاری و در قالب استفاده از الفاظ و واژگان توهین آمیز، افتراگونه، کذب یا مشتمل بر تمسخر و طعنه رخ می دهد. در ایران، این نوع خشونت تحت عنوان «توهین»، جرم انگاری شده و رویکرد افتراقی در باب ممنوع انگاری آن وجود ندارد اما برخی دیگر از کشورها مانند انگلستان به ویژه تحت تأثیر اسناد بین المللی، علاوه بر مصادیق توهین عام، با رویکردی خاص، خشونت کلامی را نیز به صورت مستقل و خاص و به صورت افتراقی جرم انگاری کرده اند. هدف در پژوهش حاضر، بررسی مفهوم خشونت کلامی و جلوه های جرم انگاری افتراقی این نوع خشونت نسبت به بزه دیدگان خاص در حقوق کیفری دو کشور ایران و انگلستان است. نوع پژوهش حاضر، بنیادی، رویکرد آن، توصیفی- تحلیلی، روش انجام آن، مطالعه کتابخانه ای و ابزار گردآوری اطلاعات در آن نیز فیش برداری است. نتیجه حاصل از پژوهش حاضر این است که جرم انگاری افتراقی خشونت کلامی نسبت به بزه دیدگان خاص، به طورمعمول، به صورت تشدید مجازات مرتکب و یا عدم شمول نهادهای ارفاقی نسبت به مرتکب جرم، عملی می شود که حقوق کیفری انگلستان در این راستا گام برداشته است لیکن حقوق کیفری ایران، چندان به این امر نپرداخته است.
پاسخ ابن سینا به دو پرسش بنیادی درباره گستره معرفت های بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
5 - 27
حوزههای تخصصی:
ابن سینا که تحقیقات گسترده وی درباره انسان ازجهات زیستی و بیولوژیکی و ساحت های وجودی و به طورویژه نفس انسانی در دنیای اسلام، اگر ادعا نشود بی نظیر، به یقین کم نظیر است، تعقل کلیات را برترین مراتب ادراک و عالی ترین مرتبه نفس انسانی می داند. گستره ادراک کلیات، که کلید ورود به دریای بی کران علوم وحقایق است، ازجهت محدود یا نامحدود بودن و اینکه میزان شناخت انسان از مصادیق و کنه اشیا تا چه اندازه است، ابهامات و مجادلاتی را بین فیلسوفان برانگیخته است. باتوجه به اهمیت و نقش کارکردی آگاهی ها درتمامی عرصه های زندگی، پژوهش پیش ِرو کوشیده است برای دو پرسش ازدیدگاه ابن سینا پاسخی بایسته دهد: یک: دامنه معرفت های بشری تا کجا است؟ دو: آیا نقش تعاریف حدی تنها تمایز میان اشیا است یا انسان را بر شناخت تمام ذاتیات توانا می سازد؟ برای رسیدن به داوری علمی، نخست دو گروه از عبارات ابن سینا بیان شده است و پس از ارزیابی و تحلیل با سودجستن از عمومات فلسفی، که معرفت های بشری را محدود نمی دانند، و درنهایت با بهره مندی از مبانی فلسفی ابن سینا به ویژه دیدگاه وی درباره پیوند نفس و بدن، و تأکیدبر توانایی توسعه ظرفیت های وجودی، این نتیجه گرفته شده است که انسان در سیر افقی برای کسب کمالات با مرز بسته ای روبه رو نخواهد شد و بر شناخت کنه اشیا توانایی خواهد داشت. روش نوشتار تحلیلی و عقلی است. چنانچه خرده گرفته شود که در باره ادراک کلیات و مسئله موردِپژوهش افزون بر متون کهن فلسفی، رسائل و مقالات بسیاری نوشته شده است، پاسخ این است آنچه این پژوهش را متمایز از تحقیقات پیشین می سازد، تبیین و تأکید ظرفیت های وجودی انسان است که درصورت شکوفایی افق هایی نو پیرامون گستره معرفت بر روی انسان می گشاید و نادرستی این پندار را که گفتارهای ابن سینا درباره حدود معرفت های بشری با هم سازگاری ندارد، آشکار می سازد.
دراسة سیمیائیة سردیة في المقامة السمرقندیة للحریري علی أساس نظریة غریماس للنموذج العاملي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۵ الخریف ۱۴۴۵ شماره ۱۰
127 - 148
حوزههای تخصصی:
اشتهر غریماس بإحدی البرامج السردیّه الهامّه أی النموذج العاملی الذی یُعتبر نموذج لتحلیل الحکی ویتعلّق بالنصوص الحکائیه ویستهدف تجسید المسار لدی الشخصیات وتسجیل الأعمال والسلوکیات. یُقصد بالعامل کل ما له تأثیر فی إغناء الأحداث وازدهارها سواء أکان شخصیّه حیّه أو جماداً أو حیواناً أو فکرهً أو شیئاً له قوّه فعّاله ومؤثره ضمن عالم النص السردی. یعتمد النموذج العاملی إلی سته عوامل وهی: الذات، الموضوع، المرسِل، المرسَل إلیه، المساعد، والمعارض. تأتی هذه العوامل فی ثلاث روابط متمثّله فی الرَّغبه والتّواصل والصّراع. لقد سلّطنا الضوء فی هذه الدراسه علی إحدی النصوص السردیّه أی المقامه السمرقندیّه للحریری وفق المنهج الوصفی-التحلیلی بهدف معرفه عوامل إثراء النص وازدیاد تأثیره فی المتلقّی. والغایه من هذه الدراسه هو لزوم العوده إلى التراث وماجمّعه من نقاط مثیره وما اشتمل علیه من براعهٍ فائقهٍ تتطلّب دراستها وإحیاء اعتبارها الثّقافی والتاریخی. ومن أهمّ ما توصّلنا إلیه من نتائج أنَّ النموذج العاملی فی التحلیل السردی للمقامه السمرقندیّه کان قابلاً للتطبیق من خلال العلاقات المزدوجه بین العوامل کما توجد بعض العوامل المشترکه بین الترسیمات العاملیه لهذه المقامه. کما أنّ تطبیق النموذج العاملی علی المقامه المذکوره قد ساهم فی استخلاص المعنی من البنیه السردیه. وأدّت العوامل أکثر من دور فی علاقاتها، فقد تکون حیناً ذاتاً أو مرسلاً وحیناً مرسلاً إلیه، حسب تطوّر الحالات والتحوّلات فی المقامه.
اعتبارسنجی و تحلیل حدیث «أبیتُ عند ربّی یُطعِمُنی ویَسقینی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
237 - 254
حوزههای تخصصی:
در میان روایات، احادیثی منسوب به پیامبر اکرم و اهل بیت(ع) با مضامین اعتقادی، فلسفی، عرفانی بیان شده که با الفاظ مختلف در کتب فقهی، روایی، تفسیری، عرفانی، فلسفی، کلامی و اخلاقی مورد استناد قرار گرفته است. از جمله این احادیث، روایت «أبیتُ عند ربی یُطعِمُنی ویَسقینی» است. سؤال تحقیق این است که منظور از مقام «عندیت» و بیتوته نزد ربّ و متعلق خوردن و آشامیدن در حدیث چیست؟ این مقاله به روش توصیفی تحلیلی، ضمن بررسی سندی و دلالی و تحلیل محتوایی حدیث مذکور، روشن می سازد که این حدیث با توجه به قرائن و شواهد عقلی و نقلی از روایات معتبر، مبتنی بر اصول عقلی و حکمی و بنای عقلا است، بی آن که نیاز به تأویل یا توقف باشد. اگرچه با برداشت های متفاوت فقهی و غیره، اقوال مختلفی مطرح شده است، اما بر اساس قاعده روح معنا و وضع الفاظ بر معانی عام، می توان نتیجه گرفت که حدیث مذکور با مضمون بلندش، بر این معنای حِکمی و عرفانی دلالت دارد که طعام و شراب دارای مراتب مختلف مادی و معنوی است و هرگاه انسان در مسیر سیر و سلوک از تعلقات دنیوی رهایی یابد و به مقام قرب الهی و عندیت ربّ برسد، طعام و شرابش در آن مقام نور و معرفت است و از طعام و شراب دنیوی بی نیاز خواهد بود.
نقش سنت در اسلامی سازی علوم انسانی با تأکید بر اندیشه های علامه مصباح یزدی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت کلامی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
141 - 160
حوزههای تخصصی:
سنت پیامبر و امامان معصوم(ع) یکی از منابع اصلی برای دستیابی به آموزه های دین است که بدون آن، رسیدن به آموزه های دین وحیانی اسلام امکان پذیر نیست. از سوی دیگر، با توجه به جامعیت دین اسلام در هدایت انسان، استنباط آموزه های دینی مربوط به علوم انسانی، ضرورتی اجتناب ناپذیر است که امروزه فرایند آن با عنوان «اسلامی سازی علوم انسانی» دغدغه پژوهشگران شده است. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی نقش سنت پیامبر و امامان معصوم(ع) در اسلامی سازی علوم انسانی با تأکید بر اندیشه های متفکر بزرگ جهان اسلام، علامه مصباح یزدی را وجهه همت خود قرار داده است. اگرچه همگان بر منبع بودن سنت برای دستیابی به آموزه های دینی تأکید دارند، اما ادله حجیت و نیز دامنه سنت از مسائلی است که نیازمند تأمل جدی است، ضمن آنکه به لحاظ روش شناسی استناد به سنت برای اسلامی سازی علوم انسانی از دشواری های خاص خود برخوردار است که در این مقاله به آنها اشاره شده است.
پیشینه تاریخی آستان قدس رضوی در دوره افشاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۲
149 - 175
حوزههای تخصصی:
از عصر صفویه، جایگاه مذهبی- عمرانی ممتاز آستان قدس رضوی عملکرد سیاسی تاثیرگزار آن را به دنبال داشت. با فروپاشی حکومت صفویه، حاکمان کرسی ایالاتی همچون خراسان تضعیف و برکنار شدند و مقدمات خودمختاری بزرگان شهری ازجمله متولی سرکار فیض آثار مهیا شد. بر این مبنا، پژوهش حاضر درصدد یافتن پاسخ به این پرسش است: آستان قدس رضوی چه جایگاهی در دوره افشاریه داشت؟ برای پاسخگویی، به این برآورد می رسیم که در دوره افشاریه، آشوب و ناامنی اجتماعی فراگیر از یک سو موجب مصادره اموال سرکار فیض آثار توسط مدعیان سلطنت و از سوی دیگر سبب طلب استغاثه طبقات مختلف جامعه حتی فرمانروایان در قالب زیارت، سکونت، تدفین و اقدامات عمرانی را فراهم آورد. پژوهش حاضر، با استفاده از روش تحقیق تاریخی و شیوه جمع آوری داده های کتابخانه ای از منابع دست اول تاریخی پس از توصیف و طبقه بندی جنبه های گوناگون جایگاه آستان قدس رضوی به تحلیل و تفسیر این ویژگی ها و تاثیرات مختلف سیاسی- اجتماعی آن می پردازد.
واکاوی تاریخی پیدایش احزاب سیاسی در الجزایر و مغرب و سناریوهای پیش رو از استقلال تا بهار عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احزاب سیاسی از مظاهر دموکراسی و بازتاب واقعیت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند. الجزایر و مغرب به دلیل قرارگرفتن در همسایگی یکدیگر، هم نژادی و حضور استعمار فرانسه در آنجا، اشتراک های متعددی با یکدیگر دارند. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، وضعیت احزاب سیاسی در الجزایر و مغرب را از استقلال آن ها (1962-1956) تا حوادث موسوم به «بهار عربی» (2009-2011) از نظر تاریخی بررسی می کنیم. به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که دلایل پیدایش احزاب در الجزایر و مغرب و نقش آن ها در استقلال این کشورها چیست؟ چه سناریوهایی فراروی احزاب سیاسی در الجزایر و مغرب وجود دارد؟ در این پژوهش به این نتایج رسیدیم که ریشه های تاریخی پیدایش احزاب سیاسی در الجزایر و مغرب به دوران استعمار باز می گردد، اما پس از استقلال، آن ها متفاوت به نظام حزبی نگریستند. الجزایر ابتدا اساس نظام حاکمیتی خویش را تک حزبی سوسیالسیتی قرار داد و سپس از سال 1989 به این نظام پایان داد و اساس چندحزبی را ایجاد کرد. مغرب نیز نظام چندحزبی را در پیش گرفت. الجزایر و مغرب برای درامان ماندن از موج انقلاب و اصلاحات سیاسی و اقتصادی سال 2011 تدابیری اندیشیدند؛ الجزایر به بالکان سازی احزاب سیاسی پرداخت و احزاب و پارلمان را به مرکزی برای قانونمندسازی اهداف و تصمیمات دولت تبدیل کرد. در مغرب، دربار به تضعیف احزاب و برجسته سازی خویش در افکار عمومی پرداخت، اما همچنان به دلیل نگرانی از اقتدار احزابی همچون استقلال، به نظام چندحزبی رضایت داد. از نقاط مشترک در زمینه احزاب در الجزایر و مغرب پس از سال 2011، رشد احزاب اسلام گرا در دوره ای خاص و تضعیف آن ها به طور هم زمان است.