فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۴۱ تا ۴٬۹۶۰ مورد از کل ۳۶٬۳۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر استرس، تاب آوری، تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی بیماران قلبی- عروقی بوده است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران قلبی و عروقی شهر تهران در سال 1401 می باشند. حجم نمونه آماری با توجه به ماهیت روش مطالعه 30 نفر بوده است. ابزار پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی می باشد. مبتنی بر یافته های پژوهش حاضر مشخص گردید طرحواره درمانی بر تاب آوری بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، همچنین مشخص گردید که طرحواره درمانی نسبت به شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی اثربخش تر بوده است.
اثربخشی شناخت درمانی هیجان مدار بر اضطراب کرونا، حس انسجام و رشد پس آسیبی در زنان بهبود یافته از کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
672 - 687
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی هیجان مدار بر اضطراب کرونا، حس انسجام و رشد و رشد پس آسیبی در زنان بهبود یافته از کرونا انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان بهبود یافته از کرونا در شهر بابل در سال 1400 بودند. حجم نمونه پژوهش شامل 30 نفر از زنان بهبود یافته از کرونا بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش، مداخله شناخت درمانی هیجان مدار را براساس پروتکل ارائه شده توسط پاور (2010) در 10 جلسه 90 دقیقه ای هفتگی دریافت نمود. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه رشد پس از سانحه تدسچی و کالهون (1996)، پرسشنامه اضطراب کرونا علی پور و همکاران (1398) و پرسشنامه حس انسجام آنتونووسکی (1993) بود. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار spss نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که در پس آزمون بین گروه های آزمایش و گواه از نظر اضطراب کرونا (86/12=F، 001/0>P)، حس انسجام (34/60=F، 001/0>P)، و رشد پس آسیبی (61/79=F، 001/0>P) تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، مداخله شناخت درمانی هیجان مدار باعث بهبود میزان اضطراب کرونا، حس انسجام و رشد پس آسیبی زنان بهبود یافته از کرونا شد. نتیجه گیری: منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان مداخله شناخت درمانی هیجان مدار را به عنوان یک روش کارا جهت افزایش اضطراب کرونا، حس انسجام و رشد پس آسیبی زنان بهبود یافته از کرونا پیشنهاد داد.
خوانش جنسیتی توانایی ادراکی-شناختی مسیریابی با تاکید بر هوش هیجانی مورد پژوهی محله سجاد شهر مشهد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تفکر رکن اساسی در فرآیند ادراک در محیط شهری است با توجه به اینکه رفتار مسیریابی در فضای شهری تحت تأثیر اطلاعات دریافت شده از محیط است لذا درک صحیح از اطلاعات دریافتی از محیط سبب سهولت مسیریابی می گردد. افراد مختلف متناسب با شرایط فیزیولوژیکی از استراتژی های مختلفی برای مسیریابی در فضای شهری استفاده می کنند. هوش هیجانی ازجمله عامل تأثیرگذار در حیطه روانشناسی است و با عواملی مانند خودآگاهی، خود مدیریت، آگاهی اجتماعی، مدیریت روابط با مسیریابی می تواند ارتباط داشته باشد. با توجه به اینکه در فرآیند ادراک تفکر امر اساسی است در ادامه یکی از مؤلفه های هوش هیجانی نیز تسهیل تفکر هست لذا هدف از ارائه این پژوهش خوانش جنسیتی توانایی ادراکی -شناختی مسیریابی با تأکید بر هوش هیجانی و بررسی رفتار مسیریابی زنان و مردان با تأکید بر هوش هیجانی در محله سجاد بود. روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است و در این راستا به منظور گردآوری داده ها از مشاهدات میدانی، پرسشنامه، بازدید سایت استفاده شده است. بر اساس حجم جامعه در محله سجاد با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 296 نفر محاسبه شده است و پرسشنامه به صورت نمونه گیری هدفمند در میان از مردان وزنان تکمیل گردیده است. تحلیل داده ها برای تأثیر هوش هیجانی بر مسیریابی با آزمون های آمار استنباطی در نرم افزار spss صورت گرفته است و آزمون لون و آزمون واریانس یک طرفهAnova ، آزمون t تحلیل گردیده است. نتایج حاکی از آن است که رفتار مسیریابی زنان و مردان متفاوت است و مابین هوش هیجانی و مسیریابی زنان و مردان ارتباط مستقیمی وجود دارد. زنان در امر مسیریابی خودآگاهی بالاتری نسبت به مردان دارند همچنین در حین انجام این رفتار در محیط توانایی عاطفی و حساسیت بین فردی بیشتری نسبت به مردان دارند. مردان در فرآیند مسیریابی و در حین تعیین مسیر مدیریت احساسات قوی تری نسبت به زنان در محیط شهری دارند و اعتمادبه نفس بیشتری در حین انجام این فرایند دارند.مردان در فضای شهری خوش بین تر از زنان می باشند. زنان در مسیریابی از دانش مسیر و نشانه استفاده می کنند.مردان از دانش مسیر استفاده می کنند.
تاثیر شدت آکنه بر کیفیت زندگی در مبتلایان به اختلال آکنه ولگاریس در زنان و مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
304 - 314
حوزههای تخصصی:
هدف: آکنه به عنوان یکی از عوامل اصلی ناتوانی در جهان، اثرات منفی روانی و اجتماعی عمیقی را ایجاد می کند. هدف این مطالعه، بررسی رابطه کیفیت زندگی و بیماری آکنه است. روش پژوهش: این مطالعه از روش توصیفی از نوع پیش بینی استفاده کرده است. 93 نفر در این آزمون شرکت کردند که در بازه سنی 15 تا 50 سال بودند و با روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند. برای شدت ابتلا از مقیاس درجه بندی GAGS استفاده شد. برای تعیین میزان کیفیت زندگی افراد مبتلا به آکنه از پرسش نامه کیفیت زندگی پوستی (DLQI) استفاده گردید. یافته ها: کیفیت زندگی در میان گروه های شدت آکنه نرمال نبود، بنابراین برای محاسبه همبستگی از آزمون کروسکال– والیس استفاده گردید که بیان کرد رابطه ای معنی دار میان این دو متغیر برقرار است (001/0 < P). نتیجه گیری: کیفیت زندگی و آکنه ولگاریس همبستگی بسیار زیادی دارند. باتوجه به فراوانی این اختلال و تأثیر آن بر عملکرد اجتماعی و عاطفی افراد، لزوم بررسی بیشتر جهت پیشگیری و درمان این اختلال نیز امری ضروری است.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی به شیوه سایکودرام و زوج درمانی رفتاری تلفیقی بر بهبود تاکتیک های حل تعارض در زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
426 - 443
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی به شیوه سایکودرام و زوج درمانی رفتاری تلفیقی بر بهبود تاکتیک های حل تعارض زوجین متعارض در شهر تهران 1398 انجام شد. روش پژوهش : روش این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری است. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متعارض مراجعه کننده به مرکز نمایش درمانی ایران در سال 1398 بود. نمونه این پژوهش شامل 36 نفر (18 زوج) از مراجعه کنندگان به مرکز نمایش درمانی ایران بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس در سه گروه 12 نفری شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارش شدند. گروه آزمایش اول 12 جلسه تحت زوج درمانی به شیوه سایکودرام مورنو (1969) و گروه آزمایش دوم نیز 12 جلسه تحت زوج درمانی رفتاری تلفیقی کریستنسن و همکاران (2014) قرار گرفتند. داده ها با استفاده از مقیاس تجدید نظر شده تاکتیک های حل تعارض استراوس (1996) به دست آمد و با آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و اندازه گیری مکرر در نرم افزار spss22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که زوج درمانی به شیوه سایکودرام بر حمله جسمی (52/11F= و 001/0P=) و خشونت روانی (74/12F= و 001/0P=) و مذاکره غیر خشن (84/58F= و 001/0P=) در فرم قربانی و به ترتیب حمله جسمی (96/17F= و 001/0P=)، خشونت روانی (08/17F= و 001/0P=) و مذاکره غیر خشن (45/89F= و 001/0P=) در فرم پرخاشگر موثر بوده است. نتیجه گیری : نتایج حاکی از اثربخشی زوج درمانی به شیوه سایکودرام بر کاهش حمله جسمی و خشونت روانی و افزایش مذاکره غیر خشن در زوجین متعارض و ماندگاری آن در طی زمان بود. بنابراین متخصصان سلامت و درمانگران می توانند برای بهبود تاکتیک های حل تعارض بین زوجین از روش زوج درمانی به شیوه سایکودرام در کنار سایر روش های درمانی استفاده کنند.
نقش واسطه ای مؤلفه های افق ازدواج در رابطه بین سبک های دلبستگی با نگرش نسبت به ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
203 - 224
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای مؤلفه های افق ازدواج در رابطه بین سبک های دلبستگی با نگرش نسبت به ازدواج بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل دختران مجرد اصفهان بود که در طی یک فراخوان در فضای مجازی با توجه به هدف تحقیق تعداد 265 نفر اعلام آمادگی کردند و سپس لینک پرسشنامه های سبک های دلبستگی بزرگسال کولینز و رید (1990)، نگرش و انتظارات از ازدواج براتن و روزن (2012)، اهمیت ازدواج بلت (2016)، سن مورد انتظار ازدواج ویلوغبی (2014) و آمادگی ازدواج جانسون، اندرسون و استیث (2011) برای آن ها ارسال شد و نهایتاٌ داده های 250 نفر به عنوان نمونه نهایی با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل مسیر با نرم افزار AMOS-24 و SPSS-26 تحلیل شد. یافته ها: الگوی معادلات ساختاری پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج نشان داد که سبک دلبستگی ایمن (231/0-=β، 05/0=P) اهمیت ازدواج (350/0=β، 05/0=P) آمادگی ازدواج (373/0=β، 05/0=P) و زمان بندی ازدواج (281/0=β، 05/0=P) و سبک دلبستگی اجتنابی (202/0-=β، 05/0=P) و ناایمن (140/0-=β، 05/0=P) با نگرش به ازدواج دختران رابطه معناداری دارند. نتیجه گیری: شکل گیری سبک دلبستگی ایمن همراه با یک فرآیند شناختی مبنی بر آماده بودن برای ازدواج، بر ایجاد نگرش مثبت به ازدواج در دختران مؤثر بوده و به همین ترتیب الگوهای ناسالم دلبستگی بر فرآیندهای شناختی مؤثر بر ازدواج و نگرش به آن تأثیر منفی دارد.
تاثیر سرزندگی ذهنی و هوش معنوی بر شایستگی کارآفرینی با واسطه گری سرمایه های اجتماعی دردانشجویان دختر دانشگاه پیام نور شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
95 - 106
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی یک عامل مهم در رشد اقتصادی تلقی می شود.در حقیقت ، فعالیت های کارآفرینانه به اثربخشی بالا در توسعه اقتصادی از جمله ایجاد اشتغال ، نوآوری در کسب وکارها و رقابت پذیری و. . . منجر می شود.هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر سرزندگی ذهنی و هوش معنوی بر شایستگی کارآفرینی با واسطه گری سرمایه های اجتماعی دردانشجویان دختر دانشگاه پیام نور شیراز بود. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دختر مرکز پیام نور شیراز به تعداد 13000 نفر بودند که از میان آنها تعداد 250 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل، پرسشنامه سرزندگی ذهنی (Deci and Ryan, 1977) ، پرسشنامه هوش معنوی کینگ (SISRI) (۲۰۰۸) ، شایستگی کارآفرینی (زندی، 1392) ، پرسشنامه سرمایه اجتماعی دلاویز (1384) بود. نتایج نشان داد اثر سرزندگی ذهنی (21/0=β، 05/0<P)، هوش معنوی (162/0=β) و سرمایه های اجتماعی (285/0=β) بر شایستگی کارآفرینی دانشجویان اثر مثبت و معناداری دارد . همچنین نتایج نشان داد رابطه ی سرزندگی ذهنی و هوش معنوی بر شایستگی کارآفرینی با توجه به نقش واسطه ای سرمایه های اجتماعی مثبت و معنادار می باشد. لذا می توان گفت با تدوین برنامه های آموزشی و عملی در جهت افزایش هوش معنوی و سرمایه های اجتماعی، می توان در جهت پیشرفت شایستگی کارآفرینی در افراد گام موثری برداشت.
ترسیم اشاره هایی برای مدیریت یادگیری برخط در پرتو یافته های علوم اعصاب شناختی درباره یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مبانی تعلیم و تربیت سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
137 - 163
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ترسیم اشاره هایی برای مدیریت یادگیری برخط بر بنیاد تبیین نگرش علوم اعصاب شناختی درباره یادگیری است. علوم اعصاب شناختی، برخی داده های تجربی برای تبیین مفهوم یادگیری در سطح مغز را فراهم می کند. در این مقاله با توجه به این تبیین و در رویارویی با برخی چالش های مرتبط با ماهیت یادگیری برخط، سیاست هایی برای مدیریت محیط های یادگیری برخط پیشنهاد شده است. در این راستا برای استفاده روش مند از یافته های علوم اعصاب شناختی در آموزش و یادگیری، لازم است بیش از به کارگیری روش های تصویربرداری از مغز و آزمایش های رفتاری، بر نظریه های برآمده از قلمرو علوم تربیتی تکیه کرد. بدین ترتیب نخست چهار فرایند در هم تنیده توجه، درگیری فعال، بازخورد خطا و استحکام، همچون شرایط لازم برای یادگیری برشمرده شده اند سپس تبیین شده است که در فرایند یادگیری برخط لازم است الگوی ذهنی فراگیران با پیگیری فرایندهای پیش گفته اصلاح شود. سپس به این پرسش پرداخته ایم که با چه سیاست ها یا راهبردهای کلانی می توان الگوی ذهنی فراگیران را به ترتیبی که گفته شد، اصلاح کرد. در پاسخ به این سوال، یادگیری فردی شده، ارائه محتوای مرتبط با زندگی، ارائه پودمانی، پویا و چندبعدی محتوا، برانگیختن هیجان، توجه به بدن مندی یادگیری، ارزیابی پودمانی و سرانجام خودارزیابی و پیگیری روش های یادگیری بلندمدت استنباط شده اند. برای به کارگیری سیاست های آموزشی پیش گفته، بن سازه ها یا ابزارهایی نیز برای مدیریت یادگیری برخط پیشنهاد شده است.
نقش واسطه ای والدگری پدر در ارتباط با روابط خانوادگی و انسجام روانی پدر با سازش یافتگی کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
295 - 306
حوزههای تخصصی:
هـدف ایـن پژوهـش تعییـن نقـش واسـطهای والدگـری پـدر در رابطـۀ بیـن روابـط خانوادگـی و انسـجام روانـی پـدر بـا سـازشیافتگی کـودک بـود. ایـن پژوهـش از نـوع همبسـتگی و جامعـۀ آمـاری دانشآمـوزان دختـر دوره ابتدایـی شـهر شـاهرود در سـال تحصیلـی۱۳۹۹-۱۳۹۸ و پـدران آنهـا بـود. 240 نفـر از دانشآمـوزان و پـدران آنهـا بـا روش خوشـهای چندمرحلـهای انتخـاب شـدند و بـه مقیـاس والدگـری پـدر (دیـک، ۲۰۰۴)، مقیـاس احسـاس انسـجام (آنتونووسـکی، ۱۹۹۳)، سـیاهۀ سـازشیافتگی (سـینها و سـینگ، ۱۹۹۸) و شـاخص روابـط خانوادگـی (هادسـون، ۱۹۹۲) پاسـخ دادنـد. نتایـج تحلیـل مسـیر نشـان داد کـه والدگـری پـدر در رابطـۀ بیـن روابـط خانوادگـی و انسـجام روانـی پـدر بـا سـازشیافتگی کـودک نقـش واسـطهای دارد. باتوجـه بـه نتایـج پژوهـش پیشـنهاد میشـود متخصصـان قلمـرو تربیـت، بـه اهمیـت و ضـرورت ارتبـاط پـدر و کـودک بهعنـوان عامـل تعیینکننـده در سـازشیافتگی کـودکان، توجـه ویـژهای داشـته باشـند.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی مبتنی بر آموزه های قرآنی بر سلامت روان هنرجویان دختر هنرستان ها
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۲
47 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی مبتنی بر آموزه های قرآن بر سلامت روان هنرجویان دختر انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل هنرجویان دختر هنرستانهای شهرستان ساری درسال تحصیلی ۹۹-۹۸ بود. بر اساس جدول کرجسی و مورگان 201 نفر از هنرجویان انتخاب شدند و به پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ و هیلر (1972) پاسخ دادند. با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند، 30 نفر از هنرجویانی که بالاترین نمره را در این پرسشنامه گرفتند، به عنوان نمونه آماری انتخاب شده و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی12جلسه یک ساعته تحت آموزش مهارتهای زندگی مبتنی بر آموزه های قرآن قرار گرفتند وگروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام برنامه آموزش هردوگروه به پرسشنامه سلامت روان پاسخ دادند (پس آزمون) و پس از یک ماه و نیم پیگیری بعمل آمد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی مبتنی بر آموزه های قرآن باعث افزایش سطح سلامت روان هنرجویان دختر هنرستان های شهرستان ساری شده است (01/0> (p . نتایج پیگیری نمرات گروه آزمایش پس از یک ماه و نیم حاکی از ماندگاری اثر مداخلاتی بود. نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی براساس آموزه های قرآن می تواند با ایجاد فضای روانی لازم، دانش آموزان را با فرایندهای شناختی، هیجانی و رفتاری آشنا کرده و موجب می شود نحوه مدیریت و استفاده از مهارتهای شناختی، هیجانی و رفتاری را یاد بگیرند
تحلیل مدل «پذیرش مسئولیت» با محوریت آیه امانت و جنبه های علمی و کاربردی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار «پذیرش مسئولیت در افراد» را در چارچوب یک مدل رفتاری مشخص و استاندارد ارائه می نماید که کاربرد گسترده ای در موضوعات مربوط به مدیریت و روان شناسی و علوم اجتماعی دارد؛ زیرا به اذعان نظریه پردازان، پیچیدگی ابعاد درونی انسان و شرایط محیطی او مدل سازیِ رفتار او را با مشکل روبه رو ساخته است. مدل پذیرش مسئولیت بیان می کند که فرد به شرطی که تصور کند از عهده انجام مسئولیتی برمی آید و در مسیر آن آگاهی های لازم را به دست می آورد −یعنی تصور کند که درمانده و سردرگم نمی شود− این سوگیری را دارد که آن مسئولیت را بپذیرد؛ بنابراین واگذاری مسئولیت به خودی خود برای افراد یک انگیزاننده است. در این مقاله در مورد ماهیتِ مسئولیت پذیری کلّی گویی نشده و در قالب مؤلفه های تیپ ایده آل مدل های رفتاری ارائه شده است. مدل رفتاریِ پذیرش مسئولیت به وسیله تحلیل آیات قرآن کریم در چارچوب روش تحلیل محتوای کیفی به دست آمده است؛ همچنین این مدل رفتاری توجیه کنند گی و سازگاری مناسبی با برخی نظریه های علمی در غنی سازی شغلی و انگیزش دارد. از نتایج کاربردی آن اینکه پذیرش مسئولیت (در سطح گروه، سازمان یا جامعه) خود یک انگیزاننده است و مثلاً ضرورتی ندارد از گزینه های انگیزشی دیگری همچون افزایش حقوق و مزایای مادی استفاده کرد.
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه «بلوغ عقلی از منظر قرآن»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
135-146
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه ای برای سنجش «بلوغ عقلی از منظر قرآن» بود. بدین منظور پس از مصاحبه با چند متخصص و بررسی آیات قرآن، یک پرسشنامه 68 سؤالی طراحی شد و بعد از تأیید روایی محتوایی توسط متخصصان، 241 دانشجو به صورت «نمونه در دسترس» انتخاب شدند و به سؤالات پاسخ دادند. روایی سازه پرسشنامه با استفاده از همبستگی خرده مقیاس ها با نمره کل و «تحلیل عاملی اکتشافی» بررسی شد و شش عامل «راستگویی و درستی»، «پیروی از منطق»، «اندیشه ورزی»، «پرهیز از گمان»، و «استقلال رأی» تأیید گردیدند. همچنین روایی پیش بین پرسشنامه نیز به تأیید رسید؛ زیرا همبستگی مثبت معناداری بین نمرات بلوغ عقلی از منظر قرآن و معدل دانشجویان وجود داشت (0.05p<). پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از روش «همسانی درونی» بررسی و تأیید شد. آلفای کرونباخ محاسبه شده برای کل پرسشنامه 913/0 و برای خرده مقیاس ها از 695/0 تا 873/0 بود. در مجموع می توان گفت: پرسشنامه «بلوغ عقلی از منظر قرآن» از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است.
بررسی رابطه استرس شغلی ادراک شده، فشار ناشی از تعارض نقش وکیفیت زندگی کاری با خشنودی شغلی دبیران دوره متوسطه اول شهرستان دزفول
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
675 - 689
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه استرس شغلی ادراک شده، فشار ناشی از تعارض نقش و کیفیت زندگی کاری با خشنودی شغلی دبیران دوره اول متوسطه شهرستان دزفول بود. جامعه پژوهش حاضر کلیه دبیران مدارس متوسطه اول شهرستان دزفول در سال تحصیلی97-96 بوده که با استفاده از روش همبستگی و نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 234 نفر (104 مرد و130 نفر زن) انتخاب گردید. ابزار مورداستفاده پژوهش پرسشنامه استرس شغلی ادراک شده پارکر و دکوتیس (1983)، پرسشنامه فشار ناشی از تعارض نقش ریزو، هوس و لیرتزمن (1970)، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون (1975) و پرسشنامه خشنودی شغلی (1989) بود. برای تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 22، همچنین برای کلیه فرضیه ها سطح معناداری 05=α در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که بین استرس شغلی ادراک شده و خشنودی شغلی دبیران و بین فشار ناشی از تعارض نقش با خشنودی شغلی دبیران ارتباط معنادار و منفی و بین کیفیت زندگی کاری با خشنودی شغلی دبیران ارتباط معنادار و مثبت وجود داشته است.
شناسایی عناصر و ویژگی های آموزش ترکیبی در دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عناصر و ویژگی هایآموزش ترکیبی در دانشگاه پیام نور انجام شده است. بر این اساس رویکرد پژوهش، از نوع کیفی به روش تحلیلی - اکتشافی است، بدین منظور برای بررسی پیشینه پژوهش و جمع آوری داده های متناسب با هدف پژوهش از منابع موجود در پایان نامه ها، کتابخانه، طرح های پژوهشی و مقالات موجود در پایگاه های علمی داخل و خارج کشور استفاده شد. از کل مقالات ، منابع و اسناد مرتبط با کلید واژه ها89 منابع بدست آمد و بعد از حذف منابع غیر مرتبط در نهایت 54 مورد جهت بررسی انتخاب شد. همچنین مصاحبه نیمه ساختاری با خبرگان مشارکت کننده به تعداد 25 نفر در داخل و خارج از دانشگاه پیام نور به روش هدفمند انجام گرفت و دادههای جمع آوری شده به روش تحلیل محتوای کیفی بررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج جهت پاسخگویی به سوالات پژوهش در رابطه با عناصر و ویژگی های آموزش ترکیبی در دانشگاه پیام نور شامل 8 عنصر که به ترتیب؛ جهت گیری (اهداف و سیاست ها)، محتوا، راهبردهای تدریس، یاددهنده و یاگیرنده و فعالیت های آنان، مواد و منابع، زمان، مکان و محیط های آموزشی و ارزشیابی؛ و 7 ویژگی از جمله؛ فنی، آموزشی، ارتباطی، ارزیابی و بازخورد، منابع و امکانات، مدیریتی، سازمانی تعیین گردید از آنجایی که عناصر و مولفه ها و ویژگی های کامل و جامعی برای آموزش ترکیبی در دانشگاه پیام نور طراحی نشده است این مدل می تواند بصورت زمینه طراحی اثربخش و کاربردی در دانشگاه مورد استفاده قرار گیرد..این الگو به برنامه ریزان و طراحان آموزشی در دانشگاه کمک می کند تا آموزش.بر اساس نیاز های دانشگاه و مخاطبان با نتایج بدست آمده تدوین ، طراحی ، پیاده سازی و ارزیابی نمایند . یافته های این تحقیق می تواند در جهت رسیدن دانشگاه پیام نور به اهداف و سیاست های کلان بر مبنای اساسنامه دانشگاه ، جامع عمل بپوشاند و آموزش های باز و از دور در داخل و خارج مهیا سازد .
مهندسی مجدد ساخت و محتوای برنامه درس «مکاتب فلسفی و آراء تربیتی» دوره کارشناسی ارشد تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال این است که با مهندسی مجدد ساخت و محتوای برنامه درس «مکاتب فلسفی و آراء تربیتی» دوره کارشناسی ارشد تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش، محتوای جدیدی برای درس مذکور با تأکید بر اسلامی سازی دروس علوم انسانی در دانشگاه های کشور مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش از روش ترکیبی با رویکرد اکتشافی متوالی استفاده شد. ابتدا در مرحله کیفی به روش تحلیل اسنادی، نه با هدف مقایسه و تطبیق نظام های آموزشی، بلکه با هدف تحلیل و کشف ماهیت حوزه آموزشی در زمینه مکتب های فلسفی و آرای تربیتی، وضعیت موجود ساخت و محتوای برنامه درسی مکاتب فلسفی و آرای تربیتی در دانشگاه های داخلی و خارجی پیشرو در عرصه فلسفه تعلیم و تربیت نظیر؛ امریکا، استرالیا و کانادا بررسی گردید. سپس به روش توصیفی- پیمایشی و باتوجه به نقطه نظرات حاصل از نمونه آماری مورد مطالعه شامل: انتخاب 76 نفر از اعضای هیأت علمی بصورت تمام شماری و 290 نفر از دانشجویان دانشگاه های داخلی؛ دولتی، آزاد و پیام نور بصورت تصادفی خوشه ای، از طریق دو نوع پرسشنامه مجزا محقق ساخته که پایایی آنها با استفاده از فرمول «آلفای کرونباخ» به ترتیب به میزان 953/0 و 896/0 درصد برآورد شده بود، محتوای جدیدی برای درس مذکور مشخص گردید. در نهایت، صرف نظر از ریشه های فرهنگی برنامه درسی مد نظر در کشورهای پیشرو و فاصله معنادار محتوایی و مفهومی آن با دانشگاه های ایران، یافته های این مطالعه نشان می دهد که وضعیت موجود «ساخت» و «محتوا» در برنامه درسی مورد مطالعه پاسخگوی شرایط و نیازهای کنونی و متناسب با اسلامی بودن نیازهای دانشجویان نیست و ایجاد تغییراتی در ساخت و مفاهیم عمده درس «مکاتب فلسفی و آرای تربیتی» مطابق با الگوی پیشنهادی حاصل از این پژوهش ضروری است.
بررسی رابطه کمال گرایی و ترومای دوران کودکی با رفتارهای آشفته خوردن و نقش میانجی نارضایتی تصویر بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
77 - 92
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه رفتارهای آشفته خوردن در میان جوانان رو به افزایش هستند و به دلیل پیامدهای منفی شان، منجر به نگرانی های سلامتی شده اند. بنابراین شناسایی عوامل مرتبط با این رفتارها، می تواند به پیشگیری از آن، کمک کند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، پیش بینی رفتارهای آشفته خوردن بر اساس کمال گرایی و ترومای دوران کودکی با نقش میانجی نارضایتی از تصویر بدنی بود . روش: از میان تمامی دانشجویان دانشگاه های آزاد اسلامی شهر تهران، 400 دانشجو به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که 324 شرکت کننده وارد تحلیل شدند. ابزارهای این مطالعه شامل مقیاس رفتار آشفته خوردن (26EAT-)، کمال گرایی هیل (HPI) مقیاس ترومای دوران کودکی (CTQ)، نگرانی از تصویر بدنی (لیتلتون و همکاران، 2005) و پرسشنامه ترومای دوران کودکی (CTQ) بود. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر حاکی از آن بود که نارضایتی از تصویر بدنی در رابطه بین کمال گرایی و ترومای دوران کودکی با رفتارهای آشفته خوردن نقش واسطه ای دارد (05/0P<) . نتیجه گیری: به نظر می رسد افرادی که در کودکی دچار تروما شده اند، به دلیل تصویر تحریف شده ای که احتمالا از خود دارند، به تعیین استاندارهای بالا و اقدامات جبرانی همچون رفتارهای آشفته خوردن می پردازند. نارضایتی از تصویر بدنی همچنین می تواند تلاش های کمال گرایانه را تقویت کرده و در جهت ایده آل سازی اندام، رفتارهای جبرانی خوردن را تشدید کند.
نقش شفقت به خود و ناگویی خلقی در پیش بینی حمایت اجتماعی ادراک شده
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی نقش شفقت به خود و ناگویی خلقی در پیش بینی حمایت اجتماعی ادراک شده بود. یک نمونه غیربالینی شامل 181 بزرگسال (138 زن و 52 مرد) از شهر مشهد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی (MSPSS)، فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود (SCS–SF) و مقیاس ناگویی خلقی تورنتو (FTAS) را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام انجام شد. حمایت اجتماعی ادراک شده با شفقت به خود رابطه مثبت و با ناگویی خلقی رابطه منفی داشت. رگرسیون گام به گام بر حسب شفقت به خود و ناگویی خلقی 6/5 درصد از واریانس حمایت اجتماعی ادارک شده را تبیین می کرد. یافته های این پژوهش نشان داد که با افزایش شفقت به خود و کاهش در ناگویی خلقی، میزان حمایت اجتماعی ادراک شده افزایش می یابد. شفقت به خود سهم بیشتری در پیش بینی حمایت اجتماعی ادراک شده دارد. بر این اساس به نظر می رسد افرادی که شفقت بیشتری نسبت به خود دارند و در بروز هیجانات خود به خوبی عمل می کنند، ادراک بالاتری از حمایت های اجتماعی دریافتی خود دارند.
بررسی اعتبار و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه فرا والدگری (MPQ) هولدن و هاوک در نمونه ای از پدران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
130 - 169
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اعتبار و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه فرا والدگری (MPQ) هولدن و هاوک در نمونه ای از پدران ایرانی انجام شد. روش پژوهش موردنظر کاربردی و از بعد هدف توصیفی است که به صورت پیمایشی داده های آن جمع آوری شده است. طی سه زیرمطالعه پدران شهر رشت به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به نسخه ترجمه شده فارسی MPQ پاسخ دادند. در زیر مطالعه اول پایایی بازآزمایی ارزیابی شد و این شاخص برای نمره کل 841/0=r و در سطح مؤلفه های ارزیابی (802/0=r)، پیش بینی گری (858/0=r)، انعکاس گری (839/0=r) و حل مسئله (864/0=r) به دست آمد و در سطح 001/0>P معنادار بودند. ضریب همبستگی درون خوشه ای نیز در تمامی موارد 90/0 ICC> به دست آمد. در زیر مطالعه دوم (240n=) ضریب آلفای کرونباخ کل ابزار برابر 778/0 و برای زیر مقیاس ها در دامنه 70/0 تا 73/0 محاسبه شد. در تحلیل عامل تأییدی (CFA) مرتبه اول، گویه های 3 و 4 از مؤلفه ارزیابی، گویه 10 از مؤلفه پیش بینی گری، گویه های 15 و 16 از مؤلفه انعکاس گری و گویه های 18، 19 و 20 از مؤلفه حل مسئله به دلیل بار عاملی کمتر از 3/0 حذف شدند و شاخص های اعتبار سازه، تأییدکننده برازش مناسب مدل نهایی بودند. شواهد اعتبار هم زمان نیز آشکار ساخت نمره کل MPQ به طور معناداری توانسته است واریانس نمرات متغیرهای عملکرد خانواده را در جهات مورد انتظار پیش بینی و تبیین نماید. نسخه فارسی MPQ در پدران با ساختار چهار عاملی و پس از حذف 8 سؤال دارای پایایی بازآزمایی، انسجام درونی، اعتبار سازه و اعتبار هم زمان مطلوبی است.
اثربخشی توان بخشی شناختی بر حافظه فعال و دیداری دانش آموزان نارسانویس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تازه های علوم شناختی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۸)
۱۷۷-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به تأثیرات نارسانویسی در بعد روان شناختی دانش آموزان مبتلا و مشکلات شدید یادگیری تحصیلی، مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی توان بخشی شناختی بر حافظه فعال و دیداری دانش آموزان نارسانویسی انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دوره پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه دوم و سوم ابتدایی مبتلا به اختلال نارسانویسی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از مدارس عادی به مراکز آموزشی و توان بخشی مشکلات ویژه یادگیری ارجاع داده شده بودند؛ که از بین آنها 28 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای دهی شدند. دانش آموزان به مقیاس تشخیصی نارسانویسی یعقوبی و همکاران (1400)، آزمون حافظه فعال N-BACK (2001) و آزمون حافظه دیداریKim Karad (1945) پاسخ دادند. سپس گروه آزمایش برنامه آموزش توان بخشی شناختی را دریافت کردند، ولی برای گروه کنترل فقط آموزش های مدرسه ارائه شد. برای تحلیل داده ها از آزمون اندازه گیری مکرر با نرم افزار SPSS نسخه 24 در سطح معنا داری 05/0 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه توان بخشی شناختی بر بهبود حافظه فعال و دیداری دانش آموزان نارسانویس مؤثر بود و نتایج در دوره پیگیری، پایدار بود (01/0>P). نتیجه گیری: پیشنهاد می شود جهت بهبود حافظه فعال و دیداری دانش آموزان نارسانویس، رویکرد توان بخشی شناختی در مراکز آموزشی و تربیتی مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی تأثیر آموزش پیش از ازدواج مبتنی بر مدل SYMBIS بر مهارت های ارتباطی و مهارت های حل تعارض نامزدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
492 - 505
حوزههای تخصصی:
هدف: به عقیده پژوهشگران زیادی دوران نامزدی و سال های اول ازدواج از مقاطع مهم در چرخه زندگی خانوادگی است که در آن سطح تعارض و اختلاف ها افزایش می یابد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش پیش از ازدواج مبتنی بر مدل SYMBIS بر مهارت های ارتباطی و مهارت های حل تعارض نامزدها بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. بر این اساس، جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نامزدهای مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 7 تهران جهت دریافت مشاوره پیش از ازدواج در نیمه اول سال 1401 بود. از این رو، از میان این افراد و به شیوه نمونه گیری هدفمند در دسترس تعداد 40 نفر (20 زوج) انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش آموزش پیش از ازدواج مبتنی بر مدل SYMBIS تهیه شده توسط لس و لسلی پروت (2006) اجرا شد. همچنین، به منظور گردآوری داده ها، ابزار پژوهش شامل پرسشنامه حل تعارض (CRQ) و پرسشنامه مهارت های ارتباطی کریستنسن و سالاوی (1984) بود. در بخش توصیفی از جدول های توزیع فراوانی استفاده شده و در بخش استنباطی تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که با توجه به مقدار F و سطح معناداری مقدار به دست آمده در متغیر مهارت های ارتباطی (83/7 = F و 004/0 = P) و مهارت های حل تعارض (91/6 = F و 006/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل یعنی آموزش پیش از ازدواج مبتنی بر مدل SYMBIS به طور معنادار باعث تغییر در متغیرهای وابسته یعنی مهارت های ارتباطی و مهارت های حل تعارض شده و این بدان معناست که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از عضویت در گروه آزمایش یا متغیر مستقل (آموزش پیش از ازدواج مبتنی بر مدل SYMBIS) بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری نمود که آموزش پیش از ازدواج مبتنی بر مدل SYMBIS بر مهارت های ارتباطی و مهارت های حل تعارض نامزدها مؤثر است. بنابراین می توان از این مدل در مشاوره های پیش از ازدواج استفاده کرد.