فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶٬۳۶۱ تا ۲۶٬۳۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۱ - Serial Number ۱۱, Winter ۲۰۲۲
49 - 56
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study is to determine adolescent coronary anxiety in the relationship between character strengths and family social support. Method: The research method was correlation and the statistical population including 156 ninth and tenth grade students were selected by non-random sampling method (available) from District 4 of Tehran. Students responded to the Values in Action inventory of strength Scale of Park and Peterson (2006), Perceived Social Support- Family Scale of the Procidano & Heller (1983), and the Corona Disease Anxiety Scale of Alipour, Ghadami, Alipour, and Abdollahzadeh (2020). Results: The results of multiple regression analysis showed that the predicting of corona mental anxiety is significant with the strengths of Judgement, love of learning, Honesty, Zest, kindness, teamwork, forgiveness and family social support. Predicting Corona physical anxiety, creativity, love of learning, Bravery, kindness, social intelligence, teamwork, humility, hope and spirituality are significant. Love for learning, Honesty, forgiveness, humility, hope, spirituality, and family social support are significant in predicting overall corona anxiety (P˂ 0.05). Conclusions: The results showed that character strengths and social support family have an effective role in reducing corona anxiety and can provide the necessary support for adolescents in stressful situations.
اثربخشی مراقبه ذهن آگاهی بر ادراک زمان و امواج مغزی با کاربرد تکلیف دوقسمتی زمانی در جمعیت دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ادراک زمان مقوله ای است که کنجکاوی هوشمندانه بشر را برای دستکاری علمی و شناخت به راه می اندازد. این مطالعه با هدف بررسی اثرات ذهن آگاهی بر ادراک زمان و امواج مغزی با به کار بردن تکلیف دوقستی زمانی انجام شد. روش کار: این پژوهش با روش آزمایشی با گروه کنترل انجام شد و از پاییز 1397 تا 1399 به طول انجامید. نمونه گیری از 143 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم تحقیقات، به شیوه تصادفی انجام شد. 31 دانشجوی کارشناسی از نظر سلامت روانی و بیماری های مغزی توسط مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID-5-CV) ارزیابی شدند. توانمندی ذهن آگاهی شان بر مبنای پرسشنامه ذهن آگاهی Freiburg در حد متوسط بود، به دو گروه آزمایش 16 نفر و کنترل 15 نفر تقسیم شدند. برای گروه آزمایشی فایل صوتی 13 دقیقه ای ذهن آگاهی و کنترل فایل خنثی ارائه شد. تکلیف دو قسمتی زمان و ثبت توسط دستگاه آمپلی فایر Mitsar 19 کاناله، و توان امواج مغزی در باندهای فرکانسی مختلف قبل و بعد از ارائه متغیر مستقل در دو گروه در کانال های C3، C4، Cz، F3، F4، Fz و Pz محاسبه شد. یافته ها: نتایج نشانگر افزایش بتا، دلتا و تتا در کانال های مختلف بود. تغییرات آلفا به صورت متعارض به دست آمد. گاما و اندازه تتا به بتا کاهش معناداری در گروه آزمایش داشتند. یافته های رفتاری نشانگر افزایش تعداد پاسخ های طولانی (Percentage long response) و کاهش نقطه دوقسمتی زمان (Bisection point) بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که متغیر ذهن آگاهی با تغییر در اندازه های الکتروفیزیولوژیک فوق که نشانگر کاهش برانگیختگی، افزایش تمرکز به درون، افزایش مهار حرکتی و افزایش آگاهی بدنی و تنظیم هیجانی است در فرآیند پردازش شناختی ادراک زمان مؤثر بوده و موجب بیش تخمینی در ادراک زمان می شود.
پیش بینی تکانشگری در نوجوانان براساس صفات شخصیت و مهارت های حل مسئله اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
324 - 340
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی تکانشگری در نوجوانان بر اساس صفات شخصیت و مهارت های حل مساله اجتماعی بود. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دختر متوسطه اول و دوم مدارس منطقه 10 شهر تهران در سال 1398 به تعداد 600 نفر تشکیل دادند. حجم نمونه با استفاده از روش کوکران به مقدار 155 نفر به دست آمد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه تکانشگری بارات (1959)، ویژگی های شخصیتی نئوکاستا و مک کری (1992) و مهارت های حل مساله اجتماعی دزوریلا و همکاران (2002) بودند. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها در دو بخش توصیفی و استنباطی ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد مؤلفه های حل مسئله اجتماعی در مجموع 3/34 درصد از واریانس تکانشگری را در نوجوانان تبیین نموده است؛ همچنین از بین مؤلفه های حل مسئله اجتماعی، جهت گیری مثبت نسبت به مسئله به صورت منفی و جهت گیری منفی و سبک تکانشی/ بی دقتی آن به صورت مثبت و معنادار تکانشگری در نوجوانان را پیش بینی می کند. همچنین با ورود صفات شخصیت در معادله پیش بینی و با کنترل اثر مؤلفه های حل مسئله اجتماعی، مقدار واریانس تبیین شده تکانشگری 8/5 درصد افزایش یافته است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش مشخص کرد که از بین صفات شخصیت، روان رنجورخویی به صورت مثبت و برونگرایی و توافق پذیری به صورت منفی و معنادار تکانشگری را در نوجوانان پیش بینی می کنند.
بررسی اثرات لوموسیتی بر حافظه ی فعال، حافظه ی بصری و عملکرد های اجرایی سالمندان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: لوموسیتی یک بازی رایانه ای برای افزایش و بهبود حافظه و کارایی مغز سالمندان است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثرات لوموسیتی بر حافظه ی فعال، حافظه ی بصری و عملکرد های اجرایی سالمندان ساکن در خانه های سالمندان انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه ی تجربی براساس طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مسن ۶۵-۷۰ ساله ساکن خانه های سالمندان شهرستان بوکان، در سال ۱۳۹۸ بود. برخی از آن ها که قادر به خواندن و نوشتن بودند با استفاده از نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و سپس به طور تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل انتخاب شدند. در این پژوهش، به ترتیب از آزمون استروپ ) (SCWT ، آزمون کارت های ویسکانسین ( WCST ) و مقیاس حافظه ی وکسلر ( WMS ( برای سنجش حافظه ی فعال، حافظه ی بصری و عملکردهای اجرایی استفاده شد. در نهایت داده ها به وسیله تحلیل کوواریانس و نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۴، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که لوموسیتی در حافظه ی فعال (۱۸/۸۵۶= F و ۰/۰۰۱= P )، حافظه ی بصری (۷/۹۷= F و ۰/۰۰۹= P ) و عملکردهای اجرایی (۹/۹۴= F و ۰/۰۰۴= P )، در سطح اطمینان ۰/۹۵ معنی دار بود. همچنین نتایج نشان داد که بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون متغیرهای مورد مطالعه تفاوت معناداری وجود دارد که نشان دهنده تأثیرات مثبت لوموسیتی بر حافظه ی فعال، حافظه ی بصری و عملکرد های اجرایی شرکت کنندگان است. نتیجه گیری: از آنجا که استفاده از بازی های رایانه ای، از جمله لوموسیتی، می تواند کارکردهای اصلی شناختی مانند عملکردهای اجرایی و حافظه را بهبود بخشد؛ بنابراین توصیه می شود از این نوع بازی ها در خانه های سالمندان برای توانبخشی افراد مسن استفاده شود.
بررسی اثربخشی فن مرور خویشتن در کاهش افسردگی، اضطراب و تنیدگی در بیماران مبتلا به چندین اسکلرز (ام اس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره پانزدهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۰
433-444
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر شیوع بیماری ام اس در کشور روند رو به رشدی را طی کرده است، به طوری که می توان ایران را جز کشورهایی با شیوع بالا در نظر گرفت. اگرچه بیماری ام اس یک بیماری بیولوژیکی است، نشانگان روانشناختی ناشی از آن می تواند بسیاری از وجوه زندگی روزمره مبتلایان را دگرگون سازد، لذا به کارگیری مداخلات روانشناختی در جهت تعدیل و بهبود محدودیت های تحمیل شده در زندگی بیماران، امری ضروری می نماید. در پژوهش پیش رو اثربخشی اجرای فن مرور خویشتن در کاهش افسردگی، اضطراب و تنیدگی در بین بیماران مبتلابه ام اس مورد ارزیابی قرار گرفته است. این پژوهش در قالب طرح نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون و با گروه گواه انجام گردیده است که در آن نمونه موردنظر متشکل از 26 بیمار مبتلابه ام اس، به صورت در دسترس از میان اعضای انجمن ام اس ایران انتخاب و پس تقسیم به دو گروه آزمایشی و گواه در پژوهش حاضر شدند. پس از پاسخ گویی به آزمون DASS21 افراد حاضر در گروه آزمایش در 3-4 جلسه مداخله با به کارگیری روش مرور خویشتن حضور به هم رساندند. جلسات به صورت هفتگی و با میانگین زمانی 60-90 دقیقه در هر جلسه برگزار شد. افراد گروه گواه تحت مداخله شناختی قرار نگرفتند. نتایج حاکی از تأثیر معنادار به کارگیری این روی آورد در کاهش افسردگی (میزان معناداری0/044) بود. در متغیرهای اضطراب و تنیدگی تأثیر معناداری گزارش نشد.
تبیین اجتماعی رانندگی مخاطره آمیز بر اساس سازه سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه سبک رانندگی مخاطره آمیز در بین شهروندان به ویژه قشر جوان یکی از مهمترین دغدغه های اجتماعی می باشد که پیامد آن می تواند، علاوه بر خود فرد، صدمات جبران ناپذیری را بر سایر کنشگران اجتماعی وارد سازد و موجب اختلال در نظم و انضباط اجتماعی شود. پژوهش حاضر نیز با هدف تبیین اجتماعی رانندگی مخاطره آمیز بر اساس سازه سرمایه اجتماعی به انجام رسیده است. روش: روش تحقیق پژوهش حاضر پیمایش می باشد و جامعه آماری نیز، شامل جوانان شهر تبریز به تعداد 579694 نفر می باشد که از این تعداد، 630 نفر با استفاده از فرمول آماری کوکران و شیوه خوشه ای چندمرحله ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند، ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسشنامه محقق ساخته می باشد، همچنین جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزارهای SPSS 22 استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که همبستگی بین تمامی مولفه های سرمایه اجتماعی با رانندگی پرخطر در سطح معناداری کمتر از 01/0 به تأئید رسید، نوع رابطه نیز منفی و معکوس می باشد. نتایج تحلیل رگرسیونی نیز نشان داد که متغیرهای حاضر در مدل رگرسیونی توانسته اند 5/11 درصد از تغییرات متغیر رانندگی مخاطره آمیز را پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: با توجه به رابطه معنادار و نقش مؤثر سرمایه اجتماعی در پیش بینی رانندگی مخاطره آمیز در پژوهش حاضر، می توان اذعان نمود که برخورداری از سرمایه اجتماعی می تواند در برابر مسایل و آسیب های اجتماعی به مراتب رانندگی پرخطر جوانان همچون سپری عمل نماید. از این رو، بسترسازی جهت بهبود و افزایش سرمایه اجتماعی جوانان هم در سطح خانواده و هم درسطح جامعه بیش از پیش ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل رفتار درمانی دیالکتیک، براضطراب، افسردگی و خشم همسران جانبازان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
195 - 203
حوزههای تخصصی:
از عوارض مهم جنگ ، بروز مشکلات جسمی و روانی برای جانبازان و همسران آنهاست. بیشتر مسئولیت مراقبت از جانبازان بر عهده همسران آنهاست و این مسئولیت سلامت و کیفیت زندگی آنها را تحت تاثیر قرار داده و زمینه های بروز اختلالات هیجانی مانند، اضطراب، افسردگی، خشم را در آنها فراهم می آورد. هدف: پژوهش حاضر با تعیین تاثیر آموزش تنظیم هیجان مبتنی برمدل رفتاردرمانی دیالکتیک، براضطراب، افسردگی و خشم همسران جانبازان انجام گرفت. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل روی 20 نفر از همسران جانبازان که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، انجام شد.ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: مقیاس خشم اشپیلبرگ، پرسشنامه افسردگی بک(BDI)و پرسشنامه اضطراب اسپیلبرگر. گروه آزمایش در 8 جلسه گروهی آموزش تنظیم هیجان مبتنی برمدل رفتاردرمانی دیالکتیک را دریافت کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چند راهه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: یافته های پژوهش نشان داد میانگین پس آزمون اضطراب، افسردگی و خشم همسران جانبازان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری داشته است (0/05≥ P ). نتیجه گیری: آموزش تنظیم هیجان با روش رفتاردرمانی دیالکتیک می تواند به عنوان یک روش درمانی مورد استفاده باشد. واژگان کلیدی: رفتاردرمانی دیالکتیک، اضطراب، افسردگی، خشم، همسران جانبازان
تأثیر تمرینات هوازی بر توانایی های شناختی و فراشناختی مردان سالمند غیر فعال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات هوازی بر توانایی های شناختی و فراشناختی مردان سالمند غیر فعال انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و همراه با گروه شاهد بود که در آن 40 داوطلب مرد غیر فعال با سن بالاتر از 60 سال، به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و شاهد تقسیم شدند. به منظور ارزیابی توانایی های شناختی و فراشناختی به ترتیب از مقیاس معاینه مختصر وضعیت شناختی و پرسش نامه فراشناخت-30 استفاده گردید. پروتکل آزمایشی شامل انجام فعالیت های هوازی به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه 60 دقیقه با شدت 50 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب بود. داده های به دست آمده از سنجش های پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از تحلیل کواریانس در سطح اطمینان 95 درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تفاوت معنی داری بین گروه های تجربی و شاهد در پس آزمون از نظر حافظه، تصمیم گیری، شناخت اجتماعی، باورهای مثبت درباره نگرانی، باورهای منفی درباره کنترل پذیری افکار و خطرات، نیاز به کنترل افکار و سطح کلی توانایی های فراشناختی وجود نداشت (050/0 < P)، اما اختلاف معنی داری بین دو گروه از نظر کنترل مهاری و توجه انتخابی، برنامه ریزی، توجه پایدار، انعطاف پذیری شناختی، سطح کلی توانایی های شناختی، عدم اطمینان شناختی و خودآگاهی شناختی مشاهده شد (050/0 > P). نتیجه گیری: مداخلات تمرینی هوازی به مدت هشت هفته می تواند جهت بهبود سطوح کنترل مهاری و توجه انتخابی، برنامه ریزی، توجه پایدار، انعطاف پذیری شناختی، سطح کلی توانایی های شناختی، عدم اطمینان شناختی و خودآگاهی شناختی مردان سالمند مؤثر باشد.
مقایسه ی سبک های دفاعی و هراس اجتماعی افراد ترنسکشوال با افراد عادی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای سبک های دفاعی و هراس اجتماعی افراد ترنسکشوال با افراد عادی بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل ترنس های مراجعه کننده به دی کلینیک میرداماد واقع در شهر تهران برای تغییر جنسیت در فاصله زمانی خرداد لغایت شهریور 1399 بود که با افراد عادی شهر تهران مورد مقایسه قرار گرفتند. تعداد نمونه 60 نفر (30 نفر ترنسکشوال و 30 نفر عادی) شیوه نمونه گیری به صورت در دسترس و هدفمند بود. جهت بررسی از دو پرسشنامه هراس اجتماعی کانور و همکاران (2000) و سبک های دفاعی آندروز و همکاران (1993) استفاده شد. نتایج نشان داد میانگین سبک های رشد نیافته و روان آزرده در افراد ترنسکشوال بالاتر از افراد عادی می باشد. همچنین میانگین سبک دفاعی رشد یافته در افراد ترنسشکوال پایین تر از افراد عادی می باشد. اما بین میزان هراس اجتماعی در افراد ترنسکشوال و عادی تفاوت معناداری به دست نیامد.
پیش بینی سلامت روان براساس ویژگی های شخصیت و آینده نگری (حزم)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
219-232
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و آینده نگری با سلامت روان پرداخته است. روش پژوهش حاضر «توصیفی» و از نوع تحلیل رگرسیون است. تعداد 101 دانشجوی سال 97 98 در دانشگاه های قم به شیوه «تصادفی ساده» انتخاب شدند. متغیر های پژوهش حاضر توسط پرسشنامه «شخصیت نئو»، مقیاس «حزم براساس منابع اسلامی» و پرسشنامه «سلامت عمومی» اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که میان نوروزگرایی و سلامت روان رابطه منفی وجود دارد و در مقابل، برون گرایی، وظیفه شناسی، توافق پذیری و آینده نگری رابطه مثبت و معناداری با سلامت روان دارند. نتایج همچنین نشان داد که نوروزگرایی قوی ترین پیش بینی کننده سلامت روان است. بعد از نوروزگرایی، آینده نگری بیشترین سهم را در پیش بینی سلامت روان دارد. علاوه بر این، هریک از ویژگی های برون گرایی و وظیفه شناسی سهم معناداری در پیش بینی سلامت روان دارند. به طورکلی، نتایج تحقیق حاضر از این دیدگاه که ویژگی های شخصیت و آینده نگری سهم قابل توجهی در پیش بینی سلامت روان دارند، حمایت کردند و نشان دادند: ویژگی های شخصیت و آینده نگری قادرند 53.5% از واریانس سلامت روان را تبیین کنند.
نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین خود شی انگاری و شرم از بدن با نشانگان نگرانی از بدشکلی بدن زنان مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
172 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارزیابی نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین خودشیء انگاری و شرم از بدن با نشانگان اختلال بدشکلی بدن صورت پذیرفته است. روش پژوهش: این پژوهش بر اساس معیار هدف در گروه پژوهش های کاربردی، بر اساس معیار زمان گردآوری داده ها در گروه پژوهش های پیمایشی، بر اساس معیار ماهیت داده ها و مبنای پژوهش یک پژوهش کمی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان و دخترانی مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی منطقه 4 و 8 تهران می باشد. حجم نمونه در این پژوهش با استفاده از نرم افزار نمونه گیری Spss Sample power برابر با 232 نفر و شیوه نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری در دسترس می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، مقیاس آگاهی از بدن شیء انگاشته (مک کینلی و هاید، ۱۹۹۶)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2001) و پرسشنامه بدشکلی بدن (استوزین و همکاران، 1998) می باشد. ابزار تجزیه وتحلیل اطلاعات این پژوهش نرم افزار آماری SPSS و AMOS می باشد. به منظور تعیین وجود یا عدم وجود تأثیر بین متغیرها و برآورد و تعمیم نتایج به دست آمده از حجم نمونه به جامعه آماری از مدل همبستگی، آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل های رگرسیونی (مدل میانجی) جهت ارزیابی فرضیه های پژوهش استفاده گردیده است. یافته ها: با توجه به یافته های این پژوهش خود شیء انگاری با نشانگان اختلال بدشکلی بدن یک رابطه مثبت و معنادار دارد. شرم از بدن با نشانگان اختلال بدشکلی بدن یک رابطه مثبت و معنادار دارد (001/0>P). همچنین خود شیء انگاری با میانجی گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با نشانگان اختلال بدشکلی بدن رابطه معنادار دارد (001/0>P). شرم از بدن با میانجی گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با نشانگان اختلال بدشکلی بدن رابطه معنادار دارد (001/0>P). نتیجه-گیری: می توان نتیجه گرفت راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین خود شی انگاری و شرم از بدن با نشانگان نگرانی از بدشکلی بدن نقش میانجی دارد.
اثربخشی آموزش حل مساله بر کیفیت زندگی مادران کودکان درخودمانده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی آموزش حل مساله بر کیفیت زندگی مادران کودکان درخودمانده بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه گواه و پیگیری بود. آزمودنیها شامل 30 مادر دارای کودک درخودمانده بود که بهطور تصادفی از میان 280 مادر مراجعهکننده به مرکز تخصصی اوتیسم "فرزندان آفتاب" واقع در شهر قدس استان تهران در سال 1392 انتخاب، و در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایگزین شد. گروه آزمایش 6 جلسه آموزش حل مساله 120 دقیقهای را هفتهای یکبار دریافت کرد. در گروه گواه مداخلهای صورت نگرفت. ابزار مورد استفاده نسخه کوتاه پرسشنامه 36 سوالی کیفیت زندگی وایر و شربورن ( 1992 ) بود که در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری اجرا و جهت تحلیل دادهها از روش کوواریانش و اندازهگیریهای مکرر استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت حل مساله بر بهبود کیفیت زندگی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در تمامی ابعاد موثر بوده است. همچنین پیگیری پس از 2 ماه نیز این نتایج را تایید کرد. نتیجهگیری: میتوان آموزش حل مساله را بهعنوان ابزاری حمایتی و مؤثر جهت ارتقاء کیفیت زندگی خانوادگی بهشمار آورد، و از آن بهویژه برای مادران دارای کودک درخودمانده که نقش مهمی در جو عاطفی خانواده دارند سود جست
نقش نیازهای بنیادین و سبک های دلبستگی در پیش بینی رضایت از زندگی دانش آموزان دوره متوسطه
حوزههای تخصصی:
مقدمه : رضایت از زندگی مؤلفه ای اساسی برای سلامت روانشناختی دانش آموزان محسوب می شود. از این رو شناسایی عوامل اثرگذار بر رضایت از زندگی دانش آموزان از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش نیازهای بنیادین و سبک های دلبستگی در پیش بینی رضایت از زندگی دانش آموزان دوره متوسطه انجام شد. روش : طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ بود. ۴۵۹ دانش آموز (۲۹۹ پسر و ۱۶۰ دختر) مقطع دوم متوسطه ناحیه ۲ شهر قم به عنوان نمونه به شکل نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه نیازهای بنیادین روا نشناختی، مقیاس سبک های دلبستگی و پرسشنامه رضایت از زندگی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها : نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که نیاز بنیادین خودمختاری و شایستگی به ترتیب با ضریب استاندارد ۰/۲۱ (۰/۰۱ < p ) و ۰/۳۱ (۰/۰۱ < p ) و سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا به ترتیب با ضریب استاندارد ۰/۱۲ (۰/۰۵ < p ) و ۰/۳۰- (۰/۰۱ < p ) بر رضایت از زندگی دانش آموزان اثر دارند. نیاز بنیادین ارتباط و سبک دلبستگی اجتنابی قادر به پیش بینی رضایت از زندگی نبودند. نتیجه گیری : نتایج پژوهش حاضر بر نقش نیازهای بنیادین روانشناختی و سبک های دلبستگی در پیش بینی رضایت از زندگی دانش آموزان دوره متوسطه صحه گذاشت. از این رو لازم است برای ارتقای رضایت از زندگی دانش آموزان به نقش عوامل نیازهای بنیادین روا نشناختی و سبک های دلبستگی توجه نمود.
واکاوی کیفی بسترهای گرایش به مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۹۴-۶۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر واکاوی و کشف نظام معنایی بسترهای گرایش به مواد مخدر در بین دانش آموزان مقطع متوسطه در استان خوزستان بود. روش: این پژوهش کیفی و از نوع نظریه گراندد تئوری بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مقطع متوسطه خوزستان بود که در سال 1401 به مراکز درمان اعتیاد ویژه دانش آموزان در خوزستان مراجعه نمودند و از بین آن ها 15 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شد. از روش تحلیل مضمون در سه سطح مضمون های پایه (کدها و نکات کلیدی موجود در متن)، سازمان دهنده (مقولات به دست آمده از ترکیب و تلخیص مضمون های پایه) و فراگیر (مضمون های عالی دربرگیرنده ی اصول حاکم بر متن به عنوان یک کل) جهت تجزیه و تحلیل مصاحبه ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بسترهای تعیین کننده و مؤثر بر گرایش به مصرف مواد مخدر شامل تأثیرپذیری و یادگیری از اعضای خانواده، تنش و از هم گسیختگی خانوادگی، ناخوشی و انزوا، نارسایی و کاستی های آموزشگاه، نابسامانی تعاملی در بین دانش آموزان، فقر و تنگنای اقتصادی، یادگیری و تأثیرپذیری منفی از شبکه دوستی همسالان، خوش کامی موقتی و کلافگی روانی بودند. بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت گرایش به مصرف مواد مخدر دانش آموزان ریشه در عوامل زیست اجتماعی فقر بنیاد، زیست اقتصادی فقر بنیاد و زیست روانی فقر بنیاد دارد که هر سه آنها در یک فرایند دیالکتیکی و چرخه گونه، باعث هم افزایی منفی در راستای سوق دادن افراد به سمت مصرف مواد مخدر می شوند. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر، توجه به سیاست سازی های پیشگیرانه و مداخله محور اجتماعی، رفاهی و آموزشی ضروری است. برنامه ریزی ها و سیاست گذاری رفاهی، اجتماعی و آموزشی می تواند بستر قابلیتی و توانمندسازی را برای خانواده های آسیب پذیر فراهم نمایند. از طرف دیگر، با کمک نظام آموزشی مهارت محور تعاملی، تربیتی و اجتماع محور می توان از کانون مدرسه به عنوان نهادی اثرگذار و کارآمد در راستای سلامت بخشیدن به دانش آموزان آسیب پذیر و کاهش گرایش به مصرف مواد مخدر استفاده کرد.
بررسی اهداف ازدواج افراد متاهل راضی و ناراضی (یک مطالعه ی کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۱
112-134
حوزههای تخصصی:
زندگی در هویت خود هدفمند است. اولین نکته مطرح در هستی شناسی اسلامی هدفمند بودن جهان خلقت است. خانواده در شکل های مختلف آن همواره کارکردهای متعددی را ایفا می کند. کارکرد خانواده مفهومی است که تاثیر مستقیمی بر نیازها، اهداف، رضایت از زندگی و روابط عاطفی دارد. در کارکردهای متعددی که برای ازدواج تعریف شده است، جای خالی بررسی هدفمندی این کارکردها به چشم می خورد لذا در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق کیفی محقق درصدد آن است درک بهتری از پدیده مورد بررسی (هدفمندی کارکردهای ازدواج) در افراد متاهل راضی و ناراضی بدست آورد. جامعه پژوهش در این مطالعه کیفی را همه افراد متاهلی که حداقل سه سال از زندگی آنها گذشته، دارای یک فرزند بوده و در زمان پژوهش در شهر اهواز زندگی می کردند، تشکیل می دادند. در این مرحله با استفاده از نمونه گیری هدفمند تعداد 24 نفر از بین مراجعان مرکز مشاوره آموزش و پرورش شهر اهواز با و بدون شکایت از مشکلات زندگی زناشویی که در پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ نمره ای بالاتر از 70 و پایین تر از 30 را کسب نموده بودند، انتخاب شدند. واکاوی کیفی هدفمندی کارکردهای ازدواج از طریق گردآوری داده های حاصل از مصاحبه عمیق صورت گرفت. برای تحلیل اطلاعات حاصل از مصاحبه ها از روش نظریه مبنایی استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که شباهت هدفمندی کارکردهای ازدواج در هر دو گروه زوجین راضی و ناراضی مربوط به کارکردهای اولیه ازدواج و تفاوت در دو کارکرد مهارت اجتماعی و انس و عاطفه است. نگرش و باورهای زوجین از لحاظ هستی شناسی نقش مهمی درروابط زناشویی آنها دارد و بسته به نوع هستی شناسی، نگرش ها، رفتارها، تعاملات و ارتباطات در هر فردی به سمت خاصی شکل می گیرد. کلید واژه ها: رضایت زناشویی، کارکردهای ازدواج، هدفمندی.
اندازه های عوامل تنیدگی زای شغلی: پرسشنامه، روش اجرا و نمره گذاری(نسخه فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسپکتور و جکس در سال 1998 اندازه های عوامل تنیدگی زای شغلی 1 (MJS) را تدوین کردند. این آزمون 20 مادّه دارد و سه حیطه اصلی تنیدگی شغلی را می سنجد. مقیاس تعارض بین فردی در محیط کار 2 (ICAWS)، با 4 مادّه به ارزشیابی تعارض های بین فردی در محل کار به عنوان مهم ترین منبع تنیدگی زای شغلی می پردازد. این تعارض ها از مخالفت تا حمله بدنی به همکاران متفاوت و به شکل آشکار (مانند بی ادبی با همکار) یا ناآشکار (مانند شایعه سازی در مورد همکار) است. مقیاس محدودیت های سازمانی 3 (OCS) با11مادّه ابزار ارزیابی محدودیت هایی است که با عملکرد شغلی تداخل دارد. محدودیت های موقعیتی متداول در سازمان ها شامل تجهیزات معیوب، اطلاعات نارسا یا مزاحمت های دیگران است. سیاهه بار کمّی کار 4 (QWI) با 5 مادّه مقدار یا کمّیت کار در حرفه را اندازه گیری می کند. این آزمون را می توان به صورت گروهی یا فردی اجرا کرد و محدودیت زمانی برای پاسخ دادن به آن وجود ندارد. ویژگی های روان سنجی اندازه های عوامل تنیدگی زای شغلی در نمونه هایی از فرهنگ های متفاوت با مشاغل مختلف (اسپکتور و جکس، 1998؛ اسپکتور، چن و اکونل، 2000؛ باکا و بازینسکا، 2016؛ فاکس، اسپکتور و مایلز، 2000؛ کوفی، داگدیل و تاترسال، 2004؛ مکیکانگس و کیننونن، 2003؛ نعمت طاوسی، 1389، 1392، 1393) تأیید شده است.
سالمندی و سلامت روان
حوزههای تخصصی:
امروزه درصد چشمگیری از جمعیت جهان را سالمندان تشکیل می دهند و انتظار می رود با افزایش امید به زندگی در بسیاری از کشور های جهان، شمار سالمندان افزایش یابد؛ گر چه به موازات رشد جمعیت این گروهِ سنّی، آن گونه که شایسته است، جایگاه آنان به خوبی درک نشده و بر دامنه ی مشکل های آنان افزوده می شود.
پیش بینی فاجعه پنداری و شدت درد بر اساس سبک های دلبستگی بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم زمستان (بهمن) ۱۳۹۷ شماره ۷۱
801-807
حوزههای تخصصی:
زمینه: درد مزمن نشانگانی آزارنده است. مدل های روانشناختی متفاوتی تلاش کردند تا نقش عوامل روانشناختی و اجتماعی را در بروز و حفظ درد مزمن توضیح دهند. دلبستگی یکی از ساختارهای روانشناختی است که احتمالا با درد مزمن مرتبط است. هدف: هدف پژوهش، بررسی اثر پیش بینی کنندگی سبک های دلبستگی بر فاجعه پنداری و شدت درد بیماران مبتلا به درد مزمن بود. روش: مطالعه توصیفی- همبستگی حاضر روی 120 بیمار درد مزمن (38/3% مرد و 61/7 % زن) صورت گرفت. نمونه ها به روش نمونه گیری در دسترس از بین بیماران درد مزمنی که در یک مقطع زمانی سه ماهه به کلینیک درد بیمارستان اختر شهر تهران مراجعه کرده بودند انتخاب شدند. این افراد پرسشنامه های سبک های دلبستگی بزرگسال و فاجعه پنداری را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: ارتباط معناداری بین سبک های دلبستگی و متغیرهای ملاک در پژوهش حاضر (0/01 >P ) وجود داشت. در تحلیل رگرسیون نیز تنها سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا توانستند فاجعه پنداری را در بیماران مبتلا به دردهای مزمن پیش بینی کنند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا توانست فاجعه پنداری را در بیماران درد مزمن پیش بینی کند، برای تسریع در بهبود وضعیت سلامت بیماران مداخلات ترمیم دلبستگی توصیه می شود.
مقایسه اثربخشی درمان بازسازی شناختی معنایی و درمان خود دلگرم سازی بر بهزیستی روان شناختی در افراد مبتلا به روان تنی پوستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
77 - 90
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان بازسازی شناختی معنایی و درمان خود دلگرم سازی بر بهزیستی روان شناختی در افراد مبتلا به روان تنی پوستی در شهر تهران انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه مراجعه کنندگان مبتلا به روان تنی پوستی که در پائیز 1398 به بیمارستان بانک ملی شهر تهران مراجعه کرده بودند. برای انتخاب نمونه آماری، به روش هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل (هر گروه شامل 15 نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش بازسازی شناختی معنایی در 12 جلسه درمان بازسازی شناختی معنایی (سلیمی، 1388) و گروه آزمایش خود دلگرم سازی در 10 جلسه درمان خود دلگرم سازی (شوناکر، 1980) شرکت کردند. گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. ابزار مورد استفاده پرسشنامه استاندارد بهزیستی روان شناختی ریف (1989) بود. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تک متغیره و با استفاده از نرم افزار 21SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان بازسازی شناختی معنایی و درمان خود دلگرم سازی بر بهزیستی روان شناختی در مرحله پس آزمون مؤثر بوده اند (05/0> p ). یافته ها اثربخشی بیشتر خود دلگرم سازی را در بهبود بهزیستی روانشناختی را تأیید کردند. نتیجه گیری: به دنبال ابتلا به روان تنی پوستی، افراد دچار کاهش در بهزیستی روان شناختی می شوند و درمان های روان شناختی بازسازی شناختی معنایی و خود دلگرم سازی در افزایش بهزیستی روان شناختی افراد مبتلا به روان تنی پوست سودمند هستند.
طراحی مدل ساختاری برای پیش بینی فرسودگی شغلی براساس تعهد سازمانی با میانجی گری سرمایه روان شناختی در پرستاران زن بیمارستان های نظامی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : بخش بهداشت و درمان به دلیل ارتباط مستقیم با سلامت انسان ها یکی از مهم ترین حوزه های توسعه پایدار در جوامع بشری می باشد که تحقق این امر نیازمند درمانگرانی سالم، بانشاط و با انگیزه کاری بالاست. کادر پرستاری از جمله این درمانگران هستند. هدف این پژوهش طراحی مدل ساختاری برای پیش بینی فرسودگی شغلی بر اساس تعهد سازمانی با میانجی گری سرمایه روان شناختی در پرستاران زن بیمارستان های نظامی شهر تهران بود.
مواد و روش ها : به لحاظ ماهیت و اهداف ، این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی به روش مدلسازی معادلات س اختاری بود. جامعه پژوهشی آن تمامی پرستاران زن بیمارستان های نظامی شهر تهران بودند. تعداد نمون ه در این پژوهش 330 نفر برآورد شد که به صورت تصادفی ساده انتخاب ش دند. ب رای انج ام ای ن پژوهش از پرسش نامه فرسودگی شغلی مسلش، تعهد س ازمانی آل ن و م ایر و سرمایه روان شاختی لوتانز استفاده شد. تجزیه و تحلیل آم اری ب ا ن رم افزاره ای SPSS و لی زرل انج ام ش د.
یافته ها: نتایج پژوهش تاثیر تعهد سازمانی بر فرسودگی شغلی با نقش میانجی گری سرمایه روان شناختی در جامعه مورد مطالعه را تایید کرد.
بحث و نتیجه گیری : مهم ترین نتیجه این پژوهش این بود که با تقویت تعهد و سرمایه روان شناختی می توان فرسودگی شغلی پرستاران را کاهش داد.