فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۵٬۱۲۱ تا ۲۵٬۱۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۳ مورد.
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
25 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف : از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری بر مشکلات رفتاری(پرخاشگری، اختلال نافرمانی مقابله ای، اختلال نقص توجه-بیش فعالی) در دانش آموزان پسر مقطع دبستان شهر زرین شهر بود . روش : این پژوهش از نوع آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، از میان دانش آموزان پسر دبستان های شهر زرین شهر در سال تحصیلی 97-1396 تعداد 30 نفر که ملاکهای ورود به پژوهش را دارا بودند به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های SNAP- IV و پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر فرم والد(1964) بود که توسط والدین کودکان در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل گردید. سپس کودکان گروه آزمایش در 10 جلسه یکساعته بازی درمانی (4 جلسه انفرادی و 6 جلسه گروهی) شرکت داده شدند. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد مداخله بازی درمانی با رویکرد شناختی - رفتاری توانسته منجر به بهبود معنادار عملکرد گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون گردد. متغیر مستقل در متغیرهای وابسته ی پرخاشگری، نافرمانی مقابله ای و نقص توجه-بیش فعالی به ترتیب 74، 68 و 92 درصد واریانس تغییرات را تبیین می نماید. توان آماری در هر سه متغیر گویای کفایت حجم نمونه در استفاده از تحلیل ها را دارد. نتیجه گیری: بنابر یافته های این مطالعه، روش بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری، سبب کاهش نشانه های پرخاشگری، نافرمانی مقابله ای و نقص توجه-بیش فعالی در کودکان مبتلا به این اختلالات می شود و می توان از این روش در موقعیت های بالینی و درمانی برای درمان یا کاهش نشانه های این اختلال سود جست.
مروری بر مداخله های جدید رایانه ای و مجازی در حوزه افسردگی و اضطراب: فنون اصلاح سوگیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم آبان ۱۳۹۸ شماره ۸ (پیاپی ۴۱)
137-148
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر ارائه آخرین نتایج بدست آمده در حوزه مطالعات اصلاح سوگیری شناختی برای ارتقای دانش متخصصان و پژوهشگران در مورد تأثیرات اصلاح سوگیری شناختی هم از چشم انداز مبانی و هم کاربردی می باشد. اولین پژوهش ها در این زمینه با تمرکز بر اصلاح سوگیری تفسیری و سوگیری های توجهی انجام شده اند. پژوهش هایی که با هدف اصلاح سوگیری های شناختی انجام شده اند، اغلب از گونه های مختلف پارادایم آموزشی مبتنی بر سناریو که توسط میتوز و مکینتاش طراحی شده اند، استفاده کرده اند. این روش ها مزایایی دارند از جمله اینکه روش های اصلاح سوگیری شناختی نسبت به روش های سنتی درمان، کمتر طاقت فرسا بوده و برای بیماران قابل پذیرش ترند. دلیل آن هم این است که افکار و باورهای شخصی مستقیما وارسی نمی شوند و مستلزم تعامل اجتماعی یا ملاقات هایی که باعث بدنامی برای مراکز سرپایی می شود را ندارند و هم چنین، بینش بیماران مورد نیاز نیست، زیرا هدف اصلاح سوگیری شناختی به طور مستقیم زیربناهایی نگهدارنده ی سوگیری های شناختی است، چیزی که مداخله های درمانی سنتی تر نظیر شناختی-رفتاری صرفا ممکن است امیدوار باشند که به طور غیرمستقیم آن ها را تحت تأثیر قرار دهند. بنابراین به نظر می رسد درگیر شدن بیماران با این روش آسان تر باشد. پژوهش های پیشین به صورت نسبتا قوی و منسجم نشان داده اند که امکان اصلاح فرآیندهای سوگیری شناختی وجود دارد، اما اطلاعات چندانی در مورد تعمیم دهی این تأثیرات ارائه نشده است. بنابراین در این مرور، پژوهش هایی انتخاب شدند که به بررسی انتقال تأثیرات آموزش اصلاح سوگیری شناختی پرداخته بودند.
واژگان روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش پیش بینی کننده ذهنیت های طرح واره ای و دشواری در تنظیم هیجان در اضطراب بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم تایستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
169 - 180
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب بیماری کرونا بر اساس دشواری در تنظیم هیجان و ذهنیت های طرحواره ای بود. روش: طرح پژوهشی حاضر، همبستگی بود؛ جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان شهر مشهد که کاربر شبکه اجتماعی (نرم افزارهای تلگرام و اینستاگرام)؛ از بین افراد جامعه، 238 نفر به صورت داوطلبانه به سوالات پرسشنامه ها پاسخ دادند. جهت گرداوری اطلاعات از مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (DERS)، و پرسشنامه ذهنیت های طرح واره ای (SMQ) استفاده شد؛ داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که اضطراب بیماری کرونا بر اساس ترکیب مؤلفه های دشواری در تنظیم هیجان و ذهنیت های طرحواره ای پیش بینی می شود؛ از زیر مقیاس های دشواری در تنظیم هیجان، مؤلفه های کنترل تکانه دارای ارتباط مثبت معنادار و عدم وضوح هیجانی دارای ارتباط منفی معنادار با اضطراب بیماری کرونا بودند. نتیجه: در مجموع با توجه به یافته های به دست آمده از پژوهش حاضر، با مداخلاتی در تنظیم هیجان، می توان در زمینه پیشگیری از اضطراب بیماری کرونا، اقدامات مؤثری به عمل آورد.
تأثیر گروه درمانی شناختی-رفتاری بر اضطراب اجتماعی مادران دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه- فزون کنشی
حوزههای تخصصی:
والدین دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه- فزون کنشی ب ه خ اطر مشکلات فراوانِ این کودکان، از تنش ها و فشار و اختلال های روانی زی ادی رن ج م ی برن د. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر گروه درمانی شناختی-رفتاری بر اضطراب اجتماعی مادران دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه- فزون کنشی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی همراه با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل 48 نفر از مادران دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه- فزون کنشی (12-7 ساله) منطقه 2 شهر کرمان در سال 1397 بودند. به روش نمونه گیری در دسترس 32 نفر از آن ها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (16 نفر) گمارش شدند. پروتکل درمان شناختی-رفتاری بر روی گره آزمایش به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی اجرا شد؛ گروه کنترل به مدت دو ماه در لیست انتظار قرار گرفت. از پرسشنامه اضطراب اجتماعی نجاریان و داودی (1380) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از تحلیل کوواریانس یک متغیره استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون اضطراب اجتماعی در بین افراد گروه آزمایش، تفاوت معناداری وجود داشت؛ بنابراین می توان گفت، درمانی شناختی-رفتاری بر کاهش اضطراب اجتماعی مادران دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه- فزون کنشی مؤثر بود (19/ 158= F و 001/0 > P ). با استناد به نتایج این پژوهش، پیشنهاد می شود در مراکز مشاوره و روان درمانی در جهت ارائه افق های جدید در مداخلات بالینی این مادران و فرزندان آن ها از نتایج سودمند گروه درمانی شناختی-رفتاری بهره برد.
سنجش اثربخشی مداخله ذهن سازه محور: رویکردی نوین به درمان چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
۲۴۸-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: در طی سال های اخیر، رویکرد امیدبخشی در طراحی مداخله های مبتنی بر خودتنظیمی با هدف تغییر ذهن سازه ها شکل گرفته است. با وجود گسترش کاربرد این رویکرد در مداخلات درمانی، شواهد چندانی برای اثربخشی مداخله ذهن ساز ه محور در حوزه های خاص سلامت همچون چاقی در دسترس نیست. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مدل مداخله ذهن سازه محور بر کاهش وزن و شاخص توده بدنی (BMI)، خوردن هیجانی و تغییر ذهن سازه تنیدگی در افراد مبتلا به چاقی انجام شد. روش: مطالعه حاضر به صورت کارآزمایی بالینی و با گمارش تصادفی شرکت کنندگان در دو گروه درمان و گواه اجرا شد. 42 نفر از افراد مبتلا به اضافه وزن و چاقی که به کلینیک چاقی بیمارستان سینا مراجعه کرده بودند، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه درمان مداخله ذهن سازه محور (دووک، 2017؛ کرام و همکاران، 2017) را در 8 جلسه و برای مدّت زمان 2 ماه دریافت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل مقیاس ذهن سازه شخصیت (ITOP)، مقیاس ذهن سازه تنیدگی (SMM) و پرسش نامه رفتارهای خوردن هیجانی (EOQ) بود. داده ها با استفاده از آزمون U مان ویتنی نمرات افتراقی تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل مداخله ذهن سازه محور باعث کاهش وزن و BMI در مرحله پس آزمون شده و در مرحله پیگیری نیز باعث تداوم اثرگذاری شده است. هم چنین یافته های پژوهش حاکی از آن بود که مداخله ذهن سازه محور خوردن هیجانی را کاهش و ذهن سازه تنیدگی توان افزا و ذهن سازه نمو را در مرحله پس آزمون افزایش می دهد. در مرحله پیگیری برای این متغیّرها نیز ثبات نتایج دیده شد. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی مدل مداخله ذهن سازه محور برای کاهش وزن و رفتار خوردن هیجانی در شرکت کنندگان این پژوهش، پیشنهاد می شود از این مدل مداخله ای به عنوان درمان مستقل و یا درمان مکمّل برای بیماران مبتلا به چاقی استفاده شود.
بررسی سلامت عمومی، ذهن آگاهی، نگرش مذهبی و ارتباط متقابل آن ها در دانشجویان دانشگاه کردستان سال 1395
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نگرش مذهبی و ذهن آگاهی و سلامت مؤلفه های تأثیرگذاری در روان انسان هستند
هدف: هدف این مطالعه بررسی ارتباط ذهن آگاهی با نگرش معنوی و همچنین سلامت عمومی و ابعاد آن است.
روش: به صورت مطالعه ای مقطعی، از دانشجویان دانشگاه کردستان نمونه ای به صورت در دسترس انتخاب و پرسشنامه نگرش سنج معنوی، سلامت عمومی و مقیاس شناختی-عاطفی ذهن آگاهی تکمیل گردید. در نهایت ۱۸۸ نفر (۹۶ پسر، ۹۲ دختر) پرسشنامه های مربوطه را تکمیل نمودند. نتایج از طریق ضریب همبستگی، تحلیل رگرسیون مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: ارتباط مشخصی بین دو مؤلفه ذهن آگاهی و نگرش مذهبی یافت نشد. نگرش مذهبی ارتباط خاصی با سلامت عمومی ندارد اما ذهن آگاهی با سلامت عمومی (۰/۰۰۱>p) و تمامی ابعاد آن همبستگی منفی معناداری نشان داد (۰/۰۰۱>p)
نتیجه گیری: ذهن آگاهی و سلامت عمومی ارتباط مشخصی با نگرش معنوی نشان ندادند به نظر می رسد که مکانیسم های متفاوتی در آن ها وجود داشته باشد.
اثربخشی بسته آموزشی توانش های روانی - اجتماعی بر شادکامی و خودکارآمدی عمومی رانندگان شرکت واحد اتوبوس رانی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۰ شماره ۹۸
161-170
حوزههای تخصصی:
زمینه: رانندگی امری مهم و جدایی ناپذیر در انجام کار، فعالیت های اقتصادی و زندگی اجتماعی است. افزایش سطح شادکامی و ارتقاء خودکارآمدی رانندگان ازجمله عواملی است که با آموزش مهارت های روانی - اجتماعی قابل حصول است. در کشورهای مختلف توجه ویژه ای به سلامت روان رانندگان می شود و برنامه های متعددی در این زمینه طراحی و اجرا می گردد. به هر حال، در ایران به این مهم توجه نشده است. با توجه به بالا بودن آمار تصادفات ناشی از مشکلات روانشناختی رانندگان در ایران نیاز است که توجه به صحت و سلامت شغلی رانندگان در مرکز توجه ارائه کنندگان خدمات سلامت روان قرار گیرد. هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر بسته آموزشی مهارت های روانی - اجتماعی بر شادکامی و خودکارآمدی عمومی رانندگان بود. روش: روش این پژوهش از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون تک گروهی بود. جامعه آماری شامل رانندگان شرکت واحد اتوبوس رانی مناطق 1 تا 22 شهر تهران بود که از میان آنها 101 نفر از رانندگان به صورت گروه نمونه در دسترس انتخاب شده و آموزش های موردنظر را در زمینه بسته آموزشی توانش های روانی - اجتماعی در تابستان 1395 در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی دریافت کردند. این پروژه از سال 1390 آغاز شده و در فازهای مخلتف بر روی رانندگانی که متقاضی استخدام در شرکت واحد بودند اجرا گردیده است. برای ارزیابی اثربخشی برنامه آموزشی از دو مقیاس شادکامی مونش (کوزما، استون و استونز، 2000) و مقیاس خودکارآمدی عمومی (شوارتز و جروسلم، 1995) استفاده شد . در این کارگاه ها که طی 9 جلسه 80 دقیقه ای برگزار شد، رانندگان در زمینه های مدیریت خشم، رانندگی انتقام جویانه، ارتباط مؤثر و مدیریت تنیدگی آموزش دیدند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل اندازه گیری های مکرر و t وابسته تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: یافته های به دست آمده از آزمون تحلیل اندازه گیری های مکرر برای بررسی شادکامی نشان می دهد تفاوت بین میانگین ها در خرده آزمون تجربه مثبت در پیش آزمون (10/49 M= ) و پس آزمون (11/29 M= ) در سطح 0/05 P< معنادار است. نتایج حاصل از تحلیل آزمون t وابسته بر روی داده های حاصل از پرسشنامه ارزیابی خودکارآمدی عمومی نشان می دهد که اگرچه در میانگین نمرات پیش آزمون (31/81 M= ) و پس آزمون (32/64 M= ) تفاوت وجود دارد، بااین حال این تفاوت از نظر آماری معنادار نیست (0/05 P> ) . نتیجه گیری: شرکت در کارگاه توانش های روانی - اجتماعی اثر مثبتی بر عملکرد شرکت کنندگان در زمینه ی افزایش تجربه مثبت داشته است. بااین وجود تحلیل یافته ها، تفاوت معناداری را درزمینه ی افزایش احساس مثبت و خودکارآمدی عمومی و کاهش احساس و تجربه منفی نشان نمی دهد. یافته های حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که بسته آموزشی توانش های روانی - اجتماعی می تواند مداخله ای مؤثر در بهبود سلامت روان رانندگان باشد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
133 - 150
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن بود . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﭘیﺶ ﺁﺯﻣﻮﻥ-ﭘﺲ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﻭ پیگیری به مدت 3 ماه ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻩ گواه بود. نمونه این پژوهش شامل 45 نفر از بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به بیمارستان حضرت رسول اکرم شهر تهران بود؛ که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺁﺯﻣﺎیﺶ ﻭ یک ﮔﺮﻭﻩ گواه ﮔﻤﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ. ﺳﻪ ﮔﺮﻭﻩ، مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (21DASS-) را ﺩﺭ ﺳﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﭘیﺶ ﺁﺯﻣﻮﻥ، ﭘﺲ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﻭ پیگیری ﺗکﻤیل نمودند. ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻃی 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای یک جلسه تحت مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای صورت نگرفت. در پایان از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد. داده ها به کمک 25-SPSS و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و روش اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر با گروه گواه بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>P). اما بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P) . نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر می توانند به عنوان ﺭﻭﺵ های مداخله ای ﻣﺆﺛﺮی ﺑﺮﺍی کﺎﻫﺶ آشفتگی های روانشناختی ﺩﺭ ﺑیﻤﺎﺭﺍﻥ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺰﻣﻦ بکار روند
اثربخشی آموزش جلوه های چهره ای هیجان های بنیادین بر اختلال رفتاری زودآغاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش جلوه های چهره ای هیجان های بنیادی بر کاهش نشانه های اختلال رفتار زودآغاز بود. روش پژوهش شبه تجربی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه بود. جامعه مورد پژوهش تمام دانش آموزان دارای اختلال رفتار زودآغازی محصل در مدارس ابتدایی شهر تهران بودند. پس از غربالگری در مدرسه، تعداد ۱۷ نفر از این دانش آموزان با روش نمونه برداری هدفمند و با استفاده از ملاک های تشخیصی اختلال رفتاری با فرم گزارش معلم برای سنین 18-6 سال آزمون آشنباخ انتخاب شدند. آموزش جلوه های چهره ای هیجان های بنیادی به مدت ۱۰ جلسه و هر جلسه ۳۰ دقیقه به دانش آموزان ارائه شد. ابزار مورد استفاده جهت ارزیابی و تشخیص اختلال رفتار، آزمون آشنباخ (آشنباخ و رسکورلا، 2001) بود که به وسیله معلمان در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون انجام شد و به منظور آموزش جلوه های چهره ای هیجان ها از جورچین آهن ربایی چهره استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون tوابسته استفاده شد و نتایج تحلیل نشان داد که بین پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد و نشانه های اختلال رفتار در اثر این آموزش کاهش معناداری یافته اند. همچنین یافته ها نشان داد که آموزش ها می تواند با افزایش توانایی کودکان برای بازشناسی هیجان های چهره ای مخاطب، به درک بهتر آن ها از قصدهای فرد مقابل کمک کند و درنتیجه نشانه های اختلال رفتار را کاهش دهد.
ادراک عمل و عملکرد آیینه ای در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم مرداد ۱۳۹۸ شماره ۵ (پیاپی ۳۸)
143-152
حوزههای تخصصی:
در دهه گذشته علاقه به چگونگی ادراک عمل و عملکرد آیینه ای کودک نسبت به رفتار دیگران افزایش یافته است و تحقیقات رفتاری روی رشد و اهمیت مکانیسم های ادراک عمل و عمل آیینه وار (تقلید، الگوبرداری و پیش بینی هدف) تمرکز کرده اند. عده ای به پایه های عصبی آیینگی عمل، شناسایی علایم الکتروفیزیولوژیک خاص یا ارتباط نواحی مغز، مکانیسم های اجرایی و کارکردی مفیدی که منجر به عمل آیینه ای می شوند، پرداخته اند. عده ای پیشنهاد کرده اند که عمل آیینه ای نتیجه ی پردازش و فرایندهای سطح بالاتر بوده، و نهایتاً عده ای پیامدهای عملکرد آیینه ای در مورد کارکردهای اجتماعی با توجه به نقش آن در ادراک عمل و تقویت روابط اجتماعی را مورد بحث قرار داده اند. مقاله حاضر مروری است بر مبانی و مفاهیم ادراک عمل و عمل آیینه ای در کودکان، ساز و کارهای زیربنایی عصب شناسی، شناختی و اجتماعی موجود، سیر رشدی و تحولی، نحوه سنجش و ارزیابی و همچنین بررسی رئوس نظریات و ادعاهای محققین اخیر در این زمینه. تاثیرات و کاربرد آیینه سازی عمل در رشد ادراک اجتماعی و شناخت اجتماعی در مراحل رشد کودکان مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی سطح سلامت معنوی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشگاه های شهر سنندج در سال 1394
حوزههای تخصصی:
مقدمه: معنویت به عنوان مهم ترین بعد وجودی انسان است که به عنوان نیرویی قوی در مرکز زندگی بیشتر از یک سوم مردم دنیا قرار گرفته است و با سلامتی، احساس خوب بودن و بهبودی پیوند خورده و عامل ادامه زندگی، یافتن معنا و هدف آن است.
هدف: این مطالعه با هدف تعیین سطح سلامت معنوی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشگاه های شهر سنندج در سال ۱۳۹۴ انجام گردید.
روش: این مطالعه یک بررسی مقطعی بود که در بین دانشجویان دانشگاه های کردستان، آزاد اسلامی سنندج و علوم پزشکی کردستان انجام گردید. ۵۰۰ نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای دو بخشی مشتمل بر مشخصات دموگرافیک نمونه های مورد بررسی و بیست سؤال اصلی تحقیق در مورد ابعاد سلامت معنوی بود. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین نمره کسب شده بعد نظام اعتقادی، نظام فکری، نظام اخلاقی، نظام سبک زندگی سلامت معنوی به ترتیب برابر با ۳/۹۵±۲۵/۷۸، ۴/۳۷±۲۵/۵۴، ۴/۶۵±۲۲/۹۷ و ۴/۷۵±۲۳/۰۴ بود. میانگین نمره کلی سلامت معنوی برابر با ۱۴/۹۲±۹۶/۳۳ به دست آمد. این نمره در سطح سلامت رو به بالا بود. بین مقطع تحصیلی (۰/۰۰۱>p)، دانشگاه محل تحصیل (۰/۰۰۱>p)، گروه رشته تحصیلی (۰/۰۰۷=p) و ادای واجباتی مثل نماز و روزه (۰/۰۰۱>p) با میانگین نمره کلی سلامت معنوی، تفاوت آماری معنی دار وجود داشت.
نتیجه گیری: در ابعاد نظام اخلاقی و سبک زندگی، نمره میانگین دانشجویان نسبت به سایر ابعاد کمتر بود که این می تواند مقداری نگران کننده باشد. توصیه می شود برنامه ریزان فرهنگی دانشگاه های مورد بررسی به این مهم توجه داشته باشند.
بررسی رابطه اهداف پیشرفت با هیجانات آموزشی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دختر پایه یازدهم شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه اهداف پیشرفت با هیجانات آموزشی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دختر پایه یازدهم شهر تهران بود . روش شناسی: جامعه آماری مورد مطالعه کلیه داﻧﺶ آﻣﻮزان دﺧﺘﺮ دﺑﯿﺮﺳﺘﺎﻧﯽ پایه یازدهم شهر تهران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای تصادفی تعداد 300 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه اهداف پیشرفت میدلتن ومیگلی (1997)، پرسشنامه هیجان آموزشی پکران (2017) و جهت سنجش پیشرفت تحصیلی از معدل دانش آموزان استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بین اهداف پیشرفت و هیجانات آموزشی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01/0>p)؛ نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نیز نشان داد اهداف پیشرفت قادر به پیش بینی هیجانات آموزشی و پیشرفت تحصیلی این دانش آموزان بوده است (156/0 =R) و سهم آن در تبیین واریانس هیجانات آموزشی و پیشرفت تحصیلی برابر با 4/2 درصد بوده (024/0= ). همچنین نتایج حاصل از تحلیل فرضیه های فرعی پژوهش نیز نشان داد بین اهداف پیشرفت بین دانش آموزان سه رشته ریاضی، تجربی و انسانی تفاوت معناداری وجود دارد هیجانات آموزشی نیز در بین دانش آموزان سه رشته ریاضی، تجربی و انسانی تفاوت معناداری داشت.
آیا مولفه های سلامت روانشناختی محیط کار پیش بینی کننده ابعاد بیگانگی شغلی هستند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه مولفه های سلامت روانشناختی محیط کار با ابعاد بیگانگی شغلی انجام گرفت. روش پژوهش، همبستگی کانونی بوده و جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان اداری یکی از دانشگاه های دولتی در شهر تهران تشکیل داده اند که از میان آنان 151 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل، پرسشنامه سلامت روانشناختی محیط کار مهداد و همکاران، (1390) و پرسشنامه بیگانگی شغلی ( بوئر، 2001) بوده است. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی کانونی نشان داد که که یک همبستگی کانونی بالایی (975/0) بین متغیرهای مرتبط با مولفه های سلامت روانشناختی محیط کار و ابعاد بیگانگی شغلی وجوددارد. جفت کانونی نشان می دهد که به استثنای بیهودگی، تمامی متغیرهای بیزاری فرهنگی، ناتوانی، بی هنجاری، بیزاری از کار و انزوای اجتماعی بوسیله عمدتاً متغیر وضوح محیط قابل تبیین می باشد. همچنین، قویترین رابطه بین وضوح محیط (با ضریب کانونی استاندارد 995/0) از متغیرهای مجموعه اول (مستقل) و بی هنجاری (با ضریب کانونی استاندارد 99751/0-) از متغیرهای مجموعه دوم (وابسته) وجوددارد. در نتیجه میتوان از طریق افزایش شاخصهای سلامت روانشناختی محیط کار، بیگانگی شغلی کارکنان را کاهش داد و در نهایت ازبین برد.
تاثیر آموزش چندحسی فرنالد بر نارساخوانی، اختلال دیکته و سازش یافتگی های رفتاری دانش آموزان ابتدائی مبتلا به اختلال یادگیری شهر اهواز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
67 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش چندحسی فرنالد بر مشکل نارساخوانی، اختلال دیکته و سازش یافتگی های رفتاری دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری شهر اهواز بود. روش: روش پژوهش آزمایشی (طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر عبارت از کلیه دانش آموزان ابتدایی دارای اختلال یادگیری کلاس اول و دوم ابتدایی مراکز اختلالات یادگیری شهر اهواز در سال 1398 بود. نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز دارای اختلال یادگیری کلاس اول و دوم ابتدایی (15 نفر گروه آزمایش 1 (آموزش چندحسی فرنالد)، و 15 نفر گروه کنترل بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. گروه های آموزش در طی 8 جلسه 45 دقیقه ایی آموزش دریافت کردند. بعد از جلسات آموزش روش چندحسی فرنالد بر روی گروه آزمایش و گروه کنترل، پس آزمون نارساخوانی، اختلال دیکته و سازش یافتگی های رفتاری اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه نارساخوانی وکسلر (1945)، آزمون دیکته نویسی و پرسشنامه سازش یافتگی های رفتاری لامبرت و همکاران (1974) بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و کوواریانس چندمتغیره مانکوا، آنکوا استفاده شد. بافته ها: نتایج نشان داد، آموزش چندحسی فرنالد باعث کاهش نارساخوانی، اختلال دیکته و بهبود سازش یافتگی های رفتاری دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد. نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت روش های آموزش چندحسی فرنالد موجب کاهش نارساخوانی، اختلال دیکته و بهبود سازش یافتگی های رفتاری دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری می شوند و آموزش چندحسی فرنالد روش موثرتری بر کاهش خشم نارساخوانی، اختلال دیکته و بهبود سازش یافتگی های رفتاری دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری است.
تأثیر آموزش نظم جویی هیجان بر سازش یافتگی اجتماعی در کودکان بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: غفلت از کودکان یکی از عوامل خطر برای تحول یافتگی مناسب هیجانی و اجتماعی است که تأثیر بلند مدت در تمام ابعاد تحولی در گستره عمر دارد. یکی از مداخله های تأثیر گذار برای کاهش پیامدهای غفلت، می تواند آموزش تنظیم هیجان باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش نظم جویی هیجان بر سازش یافتگی اجتماعی کودکان کار بدسرپرست بود. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان کار پسر و دختر تحت نظارت اداره بهزیستی شهرکاشان در سال 1397 بودند که از بین آنها نمونه ای شامل20 نفر در دامنه سنی 12 تا 14 سال به شیوه در دسترس انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، پروتکل آموزش تنظیم هیجان را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و افراد گروه گواه هیچ نوع مداخله ای را دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه توانایی و مشکلات گودمن (1997)، و برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش نظم جویی هیجان، تأثیر معناداری بر سازش یافتگی اجتماعی کودکان کار بدسرپرست داشت ( , F= 167/405/0P> ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش مبنی بر تأثیر آموزش نظم جویی هیجان بر افزایش سازش یافتگی اجتماعی می توان نتیجه گیری کرد که تنظیم هیجان مطلوب با تعدیل ارزشیابی ها و واکنش های ذهنی فرد، به بروز واکنش های مناسب در ابعاد شناختی، انگیزشی، و رفتاری منجر می شود.
پیش بینی عاطفه مثبت و منفی بر اساس شفقت به خود با نقش واسطه ای تیپ های شخصیتی A و B در مراقبین بیماران آلزایمر
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: استرس ناشی از مراقبت از بیمار آلزایمری بر سلامت جسمانی، روانی و عاطفی مراقبین تاثیر می گذارد. تجربه عواطف مثبت و منفی به ویژگی شفقت به خود و تیپ های شخصیتی مراقبین بستگی دارد. از این رو مطالعه حاضر با هدف پیش بینی عاطفه مثبت و منفی بر اساس شفقت به خود با نقش واسطه ای تیپ های شخصیتی A و B در مراقبین بیماران آلزایمر انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. شرکت کنندگان، مراقبین بیماران آلزایمر در سال 1397 در شهر تهران بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 202 شرکت کننده انتخاب شدند و در زمان مناسبی پرسشنامه های شفقت خود نف (2003)، عاطفه مثبت و منفی واتسن، کلارک، و تلگن ( 1988) و تیپ شخصیتی A و B راتوس (1996) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که شفقت به خود با عاطفه مثبت همبستگی مستقیم و با عاطفه منفی همبستگی معکوس و معنادار دارد (01/0P<). نتایج تحلیل مسیر نشان داد که تیپ های شخصیتی A و B در پیش بینی عاطفه مثبت و منفی بر اساس شفقت به خود در مراقبین بیماران آلزایمر نقش واسطه ای معناداری دارد (01/0P<). نتیجه گیری: به منظور کاهش عاطفه منفی و تقویت عاطفه مثبت در مراقبین بیماران آلزایمر شایسته است انجمن بیماران آلزایمری به مهارت شفقت ورزی به خود در پرستاران حوزه درمان و مراقبین بیماران آلزایمری توجه کنند و با بکارگیری مداخلات مشاوره ای و آموزشی، تیپ های شخصیتی ناکارآمد و نامناسب مراقبین تعدیل سازی شود.
بررسی رابطه ی بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی با سلامت معنوی در مادران دارای کودک کم توان ذهنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
37-49
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: ناتوانی ذهنی کودک می تواند بر سلامت مادر که اصلی ترین مراقب وی است، تأثیر منفی داشته باشد. سلامت معنوی یکی از ابعاد سلامت است که اخیراً توجه محققان را به خود جلب کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بهزیستی روان شناختی و ابعاد کیفیت زندگی با سلامت معنوی در مادران دارای کودک کم توان ذهنی شهر رشت صورت گرفته است. روش کار: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. برای انجام این پژوهش 150 مادر دارای کودک کم توان ذهنی که فرزندانشان در مدرسه ی کم توان ذهنی شهر رشت در سال تحصیلی 97-1396 مشغول به تحصیل بودند، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از توجیه، به ابزارهای پژوهش که شامل مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (PWBS)، پرسش نامه ی کیفیت زندگی (SF-36) و مقیاس سلامت معنوی (SWB) بود، پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده به روش تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس یافته های به دست آمده، بین بهزیستی روان شناختی با سلامت معنوی ارتباط مثبت و معناداری وجود داشت (76/0=r و 01/0>P) و نیز مشخص شد که بین ابعاد کیفیت زندگی و سلامت معنوی شامل سلامت جسمانی با سلامت معنوی (65/0 = r و 01/0>P)، سلامت روانی با سلامت معنوی (83/0-=r و 01/0>P)، روابط اجتماعی با سلامت معنوی (57/0=r و 01/0>P) و سلامت محیطی با سلامت معنوی (67/0r= و 01/0>P) رابطه ی مثبت معناداری وجود داشت. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان دهنده ی این بود که سلامت معنوی مادران دارای کودک کم توان ذهنی بر اساس بهزیستی روان شناختی و ابعاد کیفیت زندگی پیش بینی شدنی است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که سلامت معنوی افراد با بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی در ارتباط است. ازاین رو، با افزایش سطح سلامت معنوی از طریق آموزش ها و مداخلات لازم می توان کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی مادران و مراقبان کودکان کم توان ذهنی را افزایش داد.
شواهد تجربی از تعامل متن و خواننده در دانش آموزان جهشی پایه چهارم: آیا سواد خواندن معیاری برای تسریع تحصیلی محسوب می شود؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهارت های خواندن و درک مطلب از مهم ترین نیازهای یادگیری دانش آموزان است و انتظار می رود دانش آموزان جهشی و سرآمد در این مهارت ها عملکرد قابل قبول داشته باشند. در این مطالعه ملی، میزان درک مطلب دانش آموزان دختر و پسر جهشی (128 نفر) و همتایان غیرجهشی آنان، شامل همتایان هم سن و غیرهم پایه (122 نفر) و همتایان هم پایه و غیرهم سن (114 نفر) بررسی شد، که بر مبنای ضریب هوش، جنس، سطح تحصیلات و شغل والدین و وضعیت اقتصادی اجتماعی همتا شده بودند. درک مطلب خواندن در دو حیطه اطلاعاتی و ادبی به ترتیب از طریق دو داستان مورچه و زرافه، از مجموعه آزمون های بین المللی بررسی عملکرد تحصیلی سواد خواندن پرلز و پری پرلز (2001، 2006) اندازه گیری شد. برای تحلیل داده های گردآوری شده از تحلیل واریانس دوعاملی آمیخته (طرح یک بین یک درون) استفاده شد. نتایج نشان داد عملکرد خواندن و درک مطلب در بین سه گروه مورد بررسی و همچنین بین دو گروه دختر و پسر تفاوت معنادار ندارد. استلزام های نتایج پژوهش برای سیاست گذاران، برنامه ریزان و کاربران نظام آموزشی مورد بحث قرار گرفت.
نقش واسطه ای مشکلات درونی سازی در رابطه ناگویی هیجانی و مشکلات برونی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش آزمون دو مدل واسطه گری نسبی و کامل مشکلات درونی سازی بین ناگویی هیجانی و مشکلات برونی سازی در دختران نوجوان بود. به این منظور 297 دانش آموز دختر در مقطع دبیرستان از مناطق تهران به روش نمونه برداری خوشه ای انتخاب و با مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، 1994) و مقیاس خودگزارش دهی مشکلات رفتاری کودک و نوجوان (آشنباخ، 1991) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد که مدل واسطه گری کامل مشکلات درونی سازی در رابطه بین ناگویی خلقی با مشکلات برونی سازی با داده ها برازش مطلوب دارد. همچنین نتایج نشان داد که رابطه ناگویی خلقی مشکلات درونی سازی و رابطه مشکلات درونی سازی و مشکلات برونی سازی مثبت معنادار بود. تفسیر این نتایج به این معناست که ناگویی هیجانی فقط در افرادی به مشکلات برونی سازی تبدیل می شود که در آنها مشکلاتی نظیر اضطراب، افسردگی، کناره گیری و شکایت های جسمانی پدید آورد.