فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۲۸۱ تا ۹٬۳۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد غنی شده با شفقت بر کیفیت زندگی و امید به زندگی در زنان خانه دار بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است که با روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان خانه دار منطقه 22 شهر تهران بودند. جهت تعیین حجم نمونه پژوهش از بین زنان خانه دار مراجعه کننده به سرای محله و خانه سلامت پرسشنامه های کیفیت زندگی و امید به زندگی جهت غربالگری اجرا و از بین کسانی که نمره بالاتری (طبق معیار نقطه برش) در این آزمون کسب کردند، نمونه پژوهشی به حجم 36 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 18 نفر) جایگزین شدند. اعضای گروه آزمایش به مدت 8 جلسه و هر جلسه به مدت 90 دقیقه در جلسات آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد غنی شده با شفقت شرکت کردند. پس از اتمام دوره آموزش، پرسشنامه ها مجدداً در مورد هر دو گروه اجرا شد. داده های حاصل از پیش آزمون – پس آزمون از طریق تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار Spss-23 تحلیل شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد غنی شده با شفقت، کیفیت زندگی و مولفه های آن و همچنین امید به زندگی را در شرکت کنندگان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری افزایش داده است . نتیجه گیری: بنابر یافته های این مطالعه، روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد غنی شده با شفقت، سبب افزایش کیفیت زندگی و امید به زندگیدر زنان خانه دار می شود و نمایانگر افق های تازه ای در مداخلات بالینی است و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای موثر در افزایش کیفیت زندگی و امید به زندگی سود جست.
اثربخشی خانواده درمانی بوئن بر بهزیستی روان شناختی، تمایزیافتگی و امید به زندگی فرزندان خانواده های در معرض طلاق
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش خانواده درمانی بوئن بر بهزیستی روانشناختی، تمایز یافتگی و امید به زندگی فرزندان خانواده های در معرض طلاق بود. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یکماهه بود. جامعه آماری پژوهش، فرزندان خانواده های در معرض طلاق بهزیستی شهر تبریز در سال 1397 بودند که تعداد 12 خانواده به صورت هدفمند در یک گروه و 12 خانواده که در معرض طلاق نیستند در گروه گواه قرار گرفتند. هر دو گروه توسط پرسشنامه هایی بهزیستی روان شناختی ریف (1982)، تمایزیافتگی اسکورون، (1998) و امید به زندگی اشنایدر (1991) مورد آزمون قرار گرفتند، سپس برای گروه آزمایش پروتکل هشت جلسه ای آموزش خانواده درمانی کر و بوئن (1988) ارائه شد و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که خانواده درمانی بوئن باعث بهبود بهزیستی روانشناختی ( 17/5 F= ، 033/0 P= ) ، تمایزیافتگی (58/5 F= ، 028/0 P= ) و امید به زندگی ( 68/16 F= ، 001/0 P= ) در گروه آزمایش شد و این نتایج در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت که خانواده درمانی بوئن یک درمان موثر برای بهبود بهزیستی روانشناختی، تمایزیافتگی و امید به زندگی در خانواده های در معرض طلاق بود؛ لذا پیشنهاد می شود مداخلات روانشناختی در طول فرآیند طلاق برای کودکان انجام گیرد.
رابطه بین سبک های مقابله ای و پذیرش اجتماعی با مهارت های ارتباط کلامی زنان خانه دار شهر تهران
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک های مقابله ای و پذیرش اجتماعی با مهارت های ارتباط کلامی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش انجام آن توصیفی از نوع همبستگی می باشد که به صورت میدانی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه ی زنان خانه دار مراجعه کننده به سرای محله ی منطقه 14 شهر تهران در سال 1399 می باشد که 190 نفر می باشند . حجم نمونه بر اساس جدول مورگان و با توجه به احتمال ریزش نمونه، 120 در نظر گرفته شده و برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از سه پرسشنامه استاندارد پذیرش اجتماعی کراون و مارلو (1960)، پرسشنامه مهارت های ارتباطی بارتون (1990) و پرسشنامه سبک های مقابله پارک (۲۰۰۷) به دست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار استنباطی (همبستگی و رگرسیون چندمتغیره) با استفاده از نرم افزار SPSS-23 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین انواع سبک های مقابله ای و پذیرش اجتماعی با مهارت های ارتباطی کلامی زنان خانه دار رابطه معناداری وجود دارد. نتایج حاکی از آن بود که میان سبک های مقابله ای کارآمد و ناکارآمد با مهارت های ارتباطی کلامی زنان خانه دار و همچنین بین پذیرش اجتماعی با مهارت های ارتباطی کلامی زنان خانه دار رابطه معناداری وجود دارد.
بررسی نقش میانجی ارضای نیازهای روان شناختی پایه در رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده و ادراک از محیط کلاس با خودتنظیمی تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
132 - 145
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : آموزش و پرورش سالیانه هزینه قابل توجهی صرف تحصیل دانش آموزان می کند و افت تحصیلی دانش آموزان علاوه بر اینکه موجب هدر رفت هزینه های کشور می شود منابع نیروی انسانی نسل آینده را در معرض خطر قرار می دهد؛ بنابراین این مطالعه با هدف بررسی نقش میانجی ارضای نیازهای روان شناختی در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و ادراک از محیط کلاس با خودتنظیمی تحصیلی صورت گرفت. مواد و روش ها : در این مطالعه توصیفی-همبستگی تعداد 225 دانش آموز دختر دوره دوم متوسطه از میان دانش آموزان مدارس شهر شیراز به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های ارضاء نیازهای روان شناختی گانیه (2003)، الگوهای ارتباطی خانواده کوئرنر و فیتزپاتریک (2002)، خودتنظیمی تحصیلی سواری و عرب زاده (1392) و ادراک از محیط کلاس جنتری، گبل و ریزا (2002) را تکمیل کردند. یافته ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-20 و SMART-PLS-3 با روش آماری معادلات ساختاری و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه تحلیل شدند. یافته ها : . نتایج به دست آمده نشان داد ارضای نیازهای روان شناختی پایه، جهت گیری گفت وشنود و ادراک از محیط کلاس با خودتنظیمی تحصیلی ارتباط معناداری دارند (05/0 > p). همچنین، ارضای نیازهای روان شناختی پایه بین جهت گیری گفت وشنود و ادراک از محیط کلاس با خودتنظیمی تحصیلی نقش واسطه ایفا کرد. بحث و نتیجه گیری: بنابراین بر اساس یافته های به دست آمده در این مطالعه می توان گفت که جدا از عوامل اثرگذار خانوادگی و آموزشی، ارضای نیازهای روان شناختی به عنوان یک متغیر واسطه گر در جهت بهبود عملکرد تحصیلی نقش داشته و می بایست در جهت بهبود خود تنظیمی تحصیلی مد نظر قرار گیرد.
شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه مدرسه کارآفرین از دیدگاه مدیران مدارس متوسطه شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
47 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت دهی موانع توسعه مدرسه کارآفرین از دیدگاه مدیران مدارس متوسطه شهرستان اردبیل است که به روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق کلیه مدیران مدارس متوسطه دوره اول و دوم شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 99-1398 به تعداد300 نفر که از بین این نمونه ها 170 نفر از طریق فرمول مورگان و گرجسی به روش نمونه گیری تصادفی طبقهء انتخاب گردید. ابزارگردآوری اطلاعات مشتمل بر پرسشنامه محقق ساخته موانع توسعه مدرسه کارآفرین از دیدگاه مدیران مدارس با اقتباس از ادبیات پژوهش بود. دادههای موجود درنرم افزار spss بوسیله آزمون T تک نمونه، کای اسکولرو فریدمن تحلیل شد. نتایج این تحقیق نشان داد از دیدگاه مدیران، موانع مربوط به معلم با میانگین (74/3)، موانع مربوط به دانش آموز با میانگین (55/3)، موانع سازمانی با میانگین (18/4)، موانع دولتی با میانگین (13/4)، موانع مربوط به برنامه ریزی و محتوای درسی با میانگین (24/4) و موانع محیطی با میانگین (91/3) در عدم توسعه مدارس کارآفرین نقش معنی دار دارند. نتایج آزمون فریدمن نشان داد رتبه بندی موانع توسعه مدارس کارآفرین از دیدگاه مدیران به ترتیب موانع مربوط به برنامه ریزی و محتوای درسی، موانع سازمانی، موانع دولتی، موانع محیطی، موانع مربوط به دانش آموز و موانع مربوط به معلم می باشد.باتوجه به نتایج پیشنهاد می شود در ارائه محتوای کتب درسی از تأکید صرف بر مفاهیم تئوریک خودداری و مطالب به سمت مفاهیم کاربردی رود و به منظور کاربردی نمودن مطالب دانش آموزان را در موقعیت واقعی قرار داد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
69 - 83
حوزههای تخصصی:
هدف: تعارضات زناشویی سلامت روان زوجین را با آسیب مواجه می کند. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه پژوهش حاضر زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره مهستا، اوستا، ایرانیان و ارمغان شهر تهران در سال 1396 بودند. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند و گمارش تصادفی استفاده شد. پس از انتخاب حجم نمونه (30 زن) و گمارش آنها در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل، گروه های آزمایش مداخلات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 جلسه) و ایماگوتراپی (10 جلسه) را طی سه ماه به صورت هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی بود که گروه کنترل این مداخلات را دریافت نکرد. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی براتی و ثنایی(1375) و پرسشنامه کیفیت زندگی زناشویی (باسبی و همکاران، 1995) بود. داده های جمع آوری شده توسط تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با بهره گیری از نرم افزار SPSS 23 تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی موثر بوده است (0001/0>p). همچنین بین اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی تفاوت معنادار مشاهده نشد (05/0<p). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی دارای اثربخشی مشابهی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی بوده و می توان از این دو روش جهت بهبود کیفیت زندگی زناشویی این زنان استفاده کرد.
اثربخشی آموزش والدین با رویکرد آدلر-درایکورس بر مهارت های عصب روان شناختی و رفتار اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش والدین با رویکرد آدلر-درایکورس بر مهارت های عصب روان شناختی و رفتار اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی انجام شد. روش : روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کودکان دبستانی مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی و والدین آنها در شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 کودک دبستانی مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند (در هر گروه 15 کودک). والدین گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش رویکرد آدلر-درایکورس (امیری، علیزاده و فرخی، 1393) قرار گرفتند. در این پژوهش از پرسشنامه های اختلال نقص توجه و بیش فعالی کانرز فرم والدین (بروک و کلینتون، 2007)، مهارت های عصب روان شناختی (کانرز، 2004) و رفتار اجتماعی (ماتسون و همکاران، 1983) استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار آماری 23SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش والدین با رویکرد آدلر-درایکورس بر مهارت های عصب روان شناختی (001/0p < )و رفتار اجتماعی (001/0p < ) کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی تاثیر معنادار داشته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش والدین با رویکرد آدلر-درایکورس با تمرکز بر اصول بهنجار تعامل والد-فرزندی می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود مهارت های عصب روان شناختی و رفتار اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی مورد استفاده گیرد.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 40 زن دارای تعارضات زناشویی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 20 زن). پس از ریزش تعداد 34 نفر در پژوهش باقی ماندند (16 نفر در گروه آزمایش و 18 نفر در گروه گواه). گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر (بویسه و همکاران، 2010) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه نگرش های ناکارآمد (وایزمن و بک، 1978) و فرسودگی زناشویی (پاینز، 1996) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی تأثیر معنادار داشته (p < 0/001) و توانسته منجر به کاهش نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی این زنان شود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که درمان فراتشخیصی یکپارچه با بهره گیری از فنونی همانند شناسایی هیجان ها، آموزش آگاهی هیجانی، ارزیابی مجدد شناختی، شناسایی الگوهای اجتناب از هیجان و بررسی رفتارهای ناشی از هیجان می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اضطراب درد، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در افراد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر و افراد عادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
71 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف: سندرم روده تحریک پذیر سندرمی جدی است که فرایندهای روان شناختی، ارتباطی، اجتماعی و هیجانی افراد را با آسیب مواجه می سازد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف مقایسه اضطراب درد، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در افراد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر و افراد عادی انجام گرفت. روش: روش این پژوهش، علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش مردان و زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به متخصص های گوارش و افراد عادی در شهر اصفهان در سال 1397 می باشند. حجم نمونه شامل 150 فرد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر و 150 فرد عادی شهر اصفهان بود که به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس اضطراب درد (مک کراکن و دبنگرا، 1992)، مقیاس تحمل پریشانی هیجانی (سیمونز و گاهر، 2005) و پرسشنامه مهارت های ذهن آگاهی (بایر و همکاران، 2004) بود. پس از جمع آوری پرسشنامه ها و استخراج داده های خام، تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش توسط نرم افزار (SPSS) ویرایش 23 با استفاده تحلیل واریانس چندمتغیری صورت گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین اضطراب درد، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در افراد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر و افراد عادی شهر اصفهان تفاوت معنادار وجود دارد(p < 0/001). بدین صورت که افراد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر از میزان اضطراب درد بالاتر و تحمل پریشانی و ذهن آگاهی پایین تری نسبت به افراد عادی برخوردار هستند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر، افراد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر به دلیل درگیری درمانی و روان شناختی با بیماری خود، دارای اضطراب درد بالا و تحمل پریشانی و ذهن آگاهی پایینی هستند که لازم است برای بهبود این مولفه ها، از درمان های مرتبط با این مولفه ها نظیر درمان های موج سوم روان شناسی (درمان ذهن آگاهی و روان درمانی مثبت نگر) استفاده شود.
بررسی تأثیر بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری بر پرخاشگری، اختلال نافرمانی مقابله ای، اختلال نقص توجه-بیش فعالی در دانش آموزان پسر دوره دبستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
25 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف : از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری بر مشکلات رفتاری(پرخاشگری، اختلال نافرمانی مقابله ای، اختلال نقص توجه-بیش فعالی) در دانش آموزان پسر مقطع دبستان شهر زرین شهر بود . روش : این پژوهش از نوع آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، از میان دانش آموزان پسر دبستان های شهر زرین شهر در سال تحصیلی 97-1396 تعداد 30 نفر که ملاکهای ورود به پژوهش را دارا بودند به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های SNAP- IV و پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر فرم والد(1964) بود که توسط والدین کودکان در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل گردید. سپس کودکان گروه آزمایش در 10 جلسه یکساعته بازی درمانی (4 جلسه انفرادی و 6 جلسه گروهی) شرکت داده شدند. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد مداخله بازی درمانی با رویکرد شناختی - رفتاری توانسته منجر به بهبود معنادار عملکرد گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون گردد. متغیر مستقل در متغیرهای وابسته ی پرخاشگری، نافرمانی مقابله ای و نقص توجه-بیش فعالی به ترتیب 74، 68 و 92 درصد واریانس تغییرات را تبیین می نماید. توان آماری در هر سه متغیر گویای کفایت حجم نمونه در استفاده از تحلیل ها را دارد. نتیجه گیری: بنابر یافته های این مطالعه، روش بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری، سبب کاهش نشانه های پرخاشگری، نافرمانی مقابله ای و نقص توجه-بیش فعالی در کودکان مبتلا به این اختلالات می شود و می توان از این روش در موقعیت های بالینی و درمانی برای درمان یا کاهش نشانه های این اختلال سود جست.
اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی ، سیستم مغزی رفتار و کنش های اجرایی در افراد مبتلا به ام اس در مازندران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
69 - 79
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی، سیستم مغزی رفتار و کنش های اجرایی در افراد مبتلا به ام اس انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به ام اس در سال های 98-1397 که در انجمن ام اس مازندران دارای پرونده پزشکی بودند سپس 30 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و پس از همتاسازی در دو گروه آزمایشی و گواه (15-15) گمارش شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی سگال و همکاران(2002) قرار گرفتند. گروه گواه آموزشی را دریافت نکرد. اما در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. جمع آوری داده ها براساس پرسشنامه استاندارد تحمل پریشانی ، سیستم های فعال سازوبازداری رفتاری اجرایی انجام شد. داده ها با استفاده از شاخص های توصیفی و آنالیز کوواریانس انجام گرفت.. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی باعث ایجاد تفاوت معنی داری در میزان تحمل پریشانی،سیستم مغزی رفتار و کنشهای اجرایی در زنان مبتلا به ام اس پس از مداخله شد. همچنین آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنش های اجرایی تأثیر بیشتری داشت. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود در کنار درمانهای دارویی، آموزش ذهن آگاهی بر روی مبتلایان ام اس صورت گیرد.
نقش واسطه ای سبک های عشق ورزی در رابطه بین ویژگی های شخصیتی و رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
23 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای سبک عشق ورزی در رابطه بین ویژگی های شخصیتی با رضایت زناشویی در افراد متأهل شهر مشهد بود. این پژوهش از نوع همبستگی و 344 زن و مرد متأهل به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، مقیاس نگرش های عشق و سیاهه شخصیت NEO-FFI را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی و تحلیل مسیر و از طریق نرم افزارهای SPSS و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی و نیز سبک عشق ورزی شاعرانه، بازیگرانه، دوستانه، منطقی و الهی با رضایت زناشویی همبستگی معناداری وجود دارد (0/01> p ). نتایج رگرسیون نیز حاکی از آن بود که سبک شاعرانه، روان آزرده خویی، سبک منطقی، سبک بازیگرانه، توافق پذیری و برون گرایی 34 درصد واریانس رضایت زناشویی را تبیین می کنند. همچنین، سبک های عشق ورزی شاعرانه، منطقی و بازیگرانه در مسیر روان آزردگی گرایی و برون گرایی به رضایت زناشویی، نقش واسطه ای نشان داد (0/05>p). براساس یافته های تحقیق، رضایت اززندگی زناشویی تحت تأثیر سبک های عشق ورزی و ویژگی های شخصیتی قرار دارد.
مدل ساختاری اختلال وسواس جبری براساس کمالگرایی ناسازگار و کنترل روانشناختی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۹۴)
231 - 247
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تعیین نقش میانجی کمالگرایی ناسازگار شخصی و کنترل روانشناختی والدین در اختلال وسواس جبری با استفاده از روش معادلات ساختاری (SEM) است. طرح تحقیق از نوع توصیفی همبستگی میباشد. شرکتکنندگان 586 دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، دانشگاه تبریز و دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در ایران بودند که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. دادهها با استفاده از سیاهه وسواس جبری (نسخه تجدید نظر شده)، مقیاس کمالگرایی چند بعدی فراست و مقیاس کنترل روانشناختی وابستهمدار و پیشرفتمدار جمعآوری شد و توسط نسخه 24، SPSS و AMOS پردازش شد. مدل پیشنهادی با استفاده از SEM تأیید شد (94/1 = χ2/df ، 04/0=RMSEA ، 97/0=CFI، 96/0=GFI، 94/0=AGFI) و نشان داد، کمالگرایی ناسازگار والدینی با میانجیگری کمالگرایی ناسازگار شخصی و کنترل روانشناختی والدین با ضریب استاندارد 0/47 در سطح معناداری 0/05>p بر اختلال وسواس جبری اثر میگذارد. یافتهها با حمایت از مدل فرضی، یک چارچوب مقتضی از آسیبشناسی روانی را ارائه میدهد که در آن کمالگرایی والدینی از طریق کنترل روانشناختی والدین و کمالگرایی ناسازگار شخصی اختلال وسواس جبری را پیشبینی میکند. این یافتهها میتواند در توسعه آسیبشناسی، کارآمدی مداخلات درمانی و پیشگیری اختلال وسواس جبری مفید واقع شود.
The Psychological and Spiritual Dimensions of Covid-19 Patients: A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
42 - 17
حوزههای تخصصی:
The Covid-19 pandemic has been on the rise all over the globe during the last two years and numerous cases are being reported positive on the Covid-19 diagnostic test daily. Patients dealing with this disease experience special emotions and psychological conditions. The aim of this study is to understand and describe the lived experience of these patients and their psychological and spiritual dimensions. This study was carried out through a qualitative method following a descriptive phenomenological approach. Data gathering was performed via 14 semi-structured interviews with COVID-19 patients from different cities in Iran. The selection of the sample was started with purposive sampling in 2020, and continued with the selection of more samples through the snowball sampling method till data saturation was achieved. Data analyses were performed by a qualitative method based on the Colizzi approach, leading to the extraction of 8 major classes and 24 themes. The classes of negative reactions to the diseases included fear and anxiety, hopelessness, anger and hatred, depersonalization and de-realization, and obsessive-compulsive disorder. The post-disease classes of attitudinal and spiritual evolutions included increased spirituality, modified interpersonal relationships, and evolved self-concept. have achieved unique spiritual experiences and growth dimensions in their life upon dealing with the pandemic. This study can greatly help psychologists, medics, and medical managers to identify therapeutic approaches to treat anxiety and improve peace in the Covid-19 patients
نقش واسطه ای دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین ابعاد کمال گرایی و نشانه های افسردگی و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین ابعاد کمال گرایی و نشانه های افسردگی و اضطراب بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی با مدل تحلیل مسیر بود. در این پژوهش تعداد ۵۲۸ نفر (۲۷۴ زن، ۲۵۴ مرد) از دانشجویان دانشگاه تهران به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب گردیدند. شرکت کنندگان مقیاس کمال گرایی چندبعدی تهران، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس دشواری تنظیم هیجان را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج نشان دادند که مدل فرضی پژوهش با داده های تجربی برازش مطلوب دارند. کمال گرایی دیگر محور، کمال گرایی جامعه محور و دشواری تنظیم هیجان با نشانه های افسردگی و اضطراب همبستگی مثبت معنادار داشتند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین ابعاد کمال گرایی و نشانه های افسردگی و اضطراب نقش واسطه ای دارند. درنظرگرفتن این متغیرها در زمینه ی پیشگیری، تشخیص و درمان نشانه های افسردگی و اضطراب مؤثر است و سطح سلامت روانی را در جمعیت عمومی ارتقا می بخشد.
اثربخشى زوج درمانی هیجان مدار در مقایسه با رویکرد واقعیت درمانى بر انعطاف پذیری کنشى و تحمل پریشانى زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
122-101
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی واقعیت درمانى بر انعطاف پذیری کنشى و تحمل پریشانى بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه و جامعه آماری زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره آوای درون، رهنما، و بیمارستان مهر شهر تهران در سال 1397 بود که 60 زوج داوطلب به پرسشنامه انعطاف پذیری کنشی کونور و دیویدسون (2003) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) پاسخ دادند و پس از غربالگری 45 زوج انتخاب به صورت تصادفی در گروه آزمایشی هیجان مدار، گروه آزمایشی واقعیت درمانی، و گروه گواه (در هر گروه 15 زوج) جایگزین شدند. هر دو گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله هیجان مدار جانسون (2012) و واقعیت درمانی گلاسر (1395) قرار گرفته و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله هیجان مدار بر انعطاف پذیری کنشی (75/29 =F، 001/0 =P) و تحمل پریشانی (14/12 =F، 004/0 =P) و تأثیر مداخله واقعیت درمانی بر انعطاف پذیری کنشی (14/12 =F، 004/0 =P) و تحمل پریشانی (14/12 =F، 004/0 =P) و پایداری این تأثیرها در مرحله پیگیری بود. نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که تفاوت بین دو روش زوج درمانی معنادار نیست (18/0 <P). نتیجه گیری: هر دو مداخله موجب شد تا زوج ها تمرکز را از رفتار همسر خود برداشته و بر رفتار خود متمرکز شوند و ضمن افزایش تحمل، با یادگیری برنامه ارتباط درست، توانستند روابط خویش را بهبود ببخشند.
رابطه بین مدیریت زمان و خودکارآمدی با استرس شغلی معلمین ابتدایی شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۰
43 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین مدیریت زمان و خودکارآمدی با استرس شغلی معلمین ابتدایی شهر بجنورد بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری را کلیه معلمان ابتدایی شهر بجنورد در سال 94-95 به تعداد 850 نفر تشکیل داده و نمونه ای به حجم 265 نفر انتخاب شده است. در این پژوهش از سه پرسشنامه استرس شغلی موسسه سلامت و ایمنی انگلستان، مقیاس خودکارامدی عمومی شرر و مادوکس و پرسشنامه مدیریت زمان کرمی (1377) استفاده شده است. برای استنباط از فرضیه ها از آزمون رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون، استفاده گردید. نتایج نشان داد در بهترین مدل پیش بینی برای استرس شغلی، مدیریت زمان و خودکارآمدی قادر به پیش بینی متغیر ملاک هستند. مدیریت زمان بیشترین سهم را در پیش بینی استرس شغلی داراست. همچنین میان خودکارآمدی و استرس شغلی رابطه منفی و معناداری در سطح کوچک تر از 05/0 وجود دارد. بدین معنی که خودکارآمدی با استرس شغلی رابطه دارد و با افزایش نمرات خودکارآمدی، استرس شغلی معلمان ابتدایی کاهش می یابد. و همچنین میان مدیریت زمان و استرس شغلی رابطه منفی و معناداری در سطح کوچک تر از 01/0 وجود دارد. بدین معنی که مدیریت زمان با استرس شغلی رابطه دارد و با افزایش نمرات مدیریت زمان، استرس شغلی معلمان ابتدایی کاهش می یابد.
نقش واسطه ای سبک های مقابله ای مذهبی در رابطه بین نگرش های مذهبی و خودپنداشت با تمایل به اعتیاد در دانشجویان دانشگاه گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
101-132
حوزههای تخصصی:
هدف : تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای سبک های مقابله ای مذهبی در رابطه بین نگرش های مذهبی و خودپنداشت با تمایل به اعتیاد در دانشجویان دانشگاه گیلان انجام شد. روش: طرح تحقیق از نوع همبستگی بود. تعداد 530 نفر از دانشجویان دانشگاه گیلان با شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به پرسشنامه های نگرش های مذهبی، سبک های مقابله ای، خودپنداشت و آمادگی به اعتیاد پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل ساختاری پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. تمام متغیرهای پیش بین و میانجی یعنی مقابله مذهبی مثبت و منفی 42 درصد از تغییرات آمادگی به اعتیاد در دانشجویان را پیش بینی کردند که این میزان در حد متوسطی بود. مقابله مذهبی مثبت و منفی در رابطه بین نگرش مذهبی و خودپنداشت با آمادگی به اعتیاد نقش میانجی داشت. نتیجه گیری: مقابله مذهبی مثبت، با تشدید نگرشِ مذهبی و نیز خنثی کردن نقش مخرب خودپنداشت بسیار بالا به کاهش آمادگی به اعتیاد منتهی می شود.
بررسی اثر بخشی آموزش حل مساله به مادران کودکان بیش فعال و نقص توجه بر بهبود کیفیت زندگی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش حل مساله به مادران کودکان بیش فعال و نقص توجه بر بهبود کیفیت زندگی بود. این پژوهش از نوع آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بودکه دانش آموزان 4 دبستان از منطقه دو تهران که مبتلا به اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: گروه حل مسئله، گروه آموزش خانواده و یک گروه کنترل بدون درمان. والدین هر سه گروه، پرسشنامه های: مشکلات رفتاری کانرز (فرم والدین) ،حل مسئله هپنر و بیکر، کیفیت زندگی 36 سوالی ( SF-36 )، تنیدگی والدین PSI و پرسشنامه زناشویی انریچ، را تکمیل نمودند و بعد از آموزش پرسشنامه ها با استفاده از روش کواریانس مورد تجزیه و تحلیل گرفت. نتایج نشان داد آموزش حل مسأله بهتر از آموزش فرزندپروری، کیفیت زندگی والدین و سلامت روان مادران کودکان مبتلا به ADHD را افزایش می دهد و روابط والدین این کودکان را بهبود می بخشد و تنیدگی والدینی در والدین کودکان مبتلا به ADHD را کاهش می دهد . مداخله حل مسئله بهتر از مداخله فرزندپروری بود و به صورت جامع می تواند درمان های دیگر را زیر مجموعه خود قرار دهد.
پیش بینی بهزیستی اجتماعی بر اساس باور به دنیای عادلانه، بخشش و بهزیستی معنوی با توجه به نقش واسطه ای جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی رابطه بین باور به دنیای عادلانه، بهزیستی معنوی و بخشش با بهزیستی اجتماعی (نقش جنسیت) است. روش: روش مورد استفاده در این پژوهش برحسب هدف، کاربردی و از نوع توصیفی همبستگی بود. نمونه پژوهش حاضر 419 نفر از دانشجویان دانشگاه ارومیه (213 نفر دانشجوی دختر و 206 نفر دانشجوی پسر) هستند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین جامعه دانشجویان این دانشگاه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنا مه های باور به دنیای عادلانه (BJW) ساتون و داگلاس (2005) دالبرت (1999) و دالبرت و همکاران (2001)، بهزیستی معنوی (SWB) پولوتزین و الیسون (1982)، بخشش (GF) والکر و گارسوخ (2002) و بهزیستی اجتماعی (SW) کییز (1998) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و بر اساس شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی و رگرسیون سلسله مراتبی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد بین باور به دنیای عادلانه و بهزیستی اجتماعی در دانشجویان رابطه معنادار وجود دارد ولی بین بخشش و بهزیستی معنوی با بهزیستی اجتماعی رابطه معنادار وجود ندارد و نیز در رابطه هیچ کدام از متغیرها جنسیت، نقش مؤثری نداشت؛ بنابراین با تقویت باور به دنیای عادلانه در دانشجویان می توان بهزیستی اجتماعی را در آنان تقویت نمود. نتیجه گیری: لذا نتایج این پژوهش می تواند برای مراکز مشاوره دانشگاه ها و نیز مسئولین برنامه ریز در جهت تدوین برنامه هایی برای تقویت روحیه معنوی گرا و باور به دنیای عادلانه در جهت بهبود بهزیستی اجتماعی دانشجویان کاربردی شود.