فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۸۴۱ تا ۶٬۸۶۰ مورد از کل ۳۵٬۶۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی ویژگی های سرشت و منش شخصیت، کنترل خشم و تعصبات قومی افراد بومی و غیربومی شهر یاسوج در سال 1400 پرداخته است. این تحقیق از نوع پژوهش های علی- مقایسه ای، روش نمونه گیری به صورت خوشه ای ساده بوده است. اعضای نمونه،300 نفر (دو گروه بومی و غیربومی) جهت بررسی وارد تحقیق شدند. برای جمع آوری داده های تحقیق از مقیاس خشم اسپیلبرگر (STAXI-2) (1998)، پرسشنامه ی تعصب بهرمان (s.c.1392/2013)، پرسشنامه ی سرشت و منش (کونینگر، 1987) استفاده شد. یافته های پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-24 و روش تحلیل واریانس چند متغیره و تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس نتایج تحلیل آنوا از بین مؤلفه های سرشت مقیاس"نوجویی" بین افراد غیربومی و افراد بومی تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0≤P) و دیگر مؤلفه های سرشت تفاوت معناداری یافت نشد. بین میانگین نمرات تعصبات (نژادی، جنسیتی، مذهبی، قوم مدارانه و تعصب قومی) در گروه های افراد بومی و غیربومی بیشتر و تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0˂P) و نیز بین میانگین مؤلفه ی حالت خشم، و صفت خشم و کنترل خشم در گروه های افراد غیربومی و بومی تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0≤P). در بین اعضای گروه در میزان کنترل خشم تفاوتی یافت نشد اما افراد بومی در مقیاس تعصبات قومی، دارای تعصب بیشتری بوده و همچنین در میزان منش نوجویی افراد غیربومی بیشتر بود و در دیگر متغیرهای سرشت و منش تفاوتی یافت نشد. در نتیجه می توان بیان کرد که در سرشت و منش و کنترل خشم در افراد بومی و غیربومی تفاوت دارند و فقط در نوجویی افراد غیربومی نمره ی بالاتری گرفتند و در میزان تعصبات، افراد بومی دارای نمره ی بالاتری نسبت به افراد غیربومی بودند. بنابراین در مدارس، اجتماع، سیاست گذاری ها بر میزان افزایش مهارت های کنترل خشم و بهبود صفات شخصیتی در گروه های بومی و غیربومی می توان بدون حساسیت به مسأله ی بومی گرایی سیاست گذاری انجام داد و در زمینه ی تعصبات افراد بومی که باعث عدم انعطاف پذیری روان شناختی افراد می شود برنامه های ویژه ی آموزشی و فرهنگی صورت داد.
پیشبینی نوموفوبیا براساس ویژگی های شخصیتی و کیفیت خواب: نقش واسطه ای افکار اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه ی ویژگی های شخصیتی و کیفیت خواب با نوموفوبیا با توجه به نقش واسطه ای افکار اضطرابی است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه ی آماری این پژوهش را تمامی دانشجویان کارشناسی دانشگاه خوارزمی تهران در سال 1398-1399 تشکیل دادند که از این بین تعداد 303 نفر (133 دختر، 170 پسر) به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی نوموفوبیا (NMP-Q)، عوامل شخصیتی (NEO-FFI)، افکار اضطرابی (ANTI) و کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) بود. در سطح یافته های استنباطی رابطه بین متغیرها با آزمون همبستگی پیرسون و مدل پژوهش با تکنیک تحلیل مسیر آزمون شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS 26 و AMOS 24 انجام شد. در این پژوهش رابطه ی مستقیم سه ویژگی شخصیتی روان رنجوری، برون گرایی و گشودگی به تجربه با افکار اضطرابی معنی دار بود. هم چنین روان رنجوری، توافق پذیری، وظیفه شناسی، کیفیت خواب و افکار اضطرابی با نوموفوبیا به طور مستقیم ارتباط دارد. رابطه ی غیرمستقیم روان رنجوری، گشودگی به تجربه و کیفیت خواب معنی دار بود اما اثر غیرمستقیم برون گرایی، توافق پذیری، وظیفه شناسی بر نوموفوبیا معنی دار نبود. نتایج نشان داد ویژگی های شخصیتی و کیفیت خواب به عنوان متغیرهای مستقل و افکار اضطرابی به عنوان متغیر واسطه، عامل مهمی در پیشبینی نوموفوبیا است. بنابراین با توجه به این متغیرها می توان برنامه هایی برای پیشگیری، اعمال مداخلات و کنترل نوموفوبیا طرح ریزی نمود.
مقایسه سبک های هویت، سبک های دفاعی و طرحواره های هیجانی در افراد عادی و افراد مبتلا به آلرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور مقایسه سبک های هویت، سبک های دفاعی و طرحواره های هیجانی در افراد عادی و افراد مبتلا به آلرژی در شهر شیراز صورت گرفت. روش: این پژوهش از نوع توصیفی مقطعی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل تمامی افراد سالم و افراد مبتلا بع آلرژی پوستی، آلرژی تنفسی و آلرژی غذایی در سطح شهر شیراز بودند که از این میان به روش هدفمند تعداد ۱۳۵ نفر (۴۵ نفر سالم، ۳۰ نفر آلرژی پوستی، ۳۰ نفر آلرژی تنفسی و ۳۰ نفر آلرژی غذایی) که در طول یک سال گذشته به متخصصان و کلینیک های آلرژی در سطح شهر شیراز مراجعه داشته اند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از نسخه فارسی پرسشنامه های سبک های هویت برزونسکی (ISI)، سبک های دفاعی اندروز (DSQ-40) و طرحواره های هیجانی لیهی (LESS) استفاده شد. همچنین داده های پژوهش به وسیله تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که در سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم، سبک های دفاعی رشد نایافته و روان آزرده، و طرحواره های هیجانی نشخوار ذهنی، ذهن آگاهی، تایید طلبی از دیگران، قابل درک بودن، سرزنش، تلاش برای منطقی بودن و توافق در بین افراد سالم و افراد مبتلا به آلرژی تفاوت معناداری دیده می شود. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که سبک هویت، سبک دفاعی و طرحواره های هیجانی نقش موثری در بیماری آلرژی دارد.
مدل ساختاری رفتارهای پرخطر بر اساس سبک های پردازش هویت با میانجیگری فرسودگی تحصیلی در نوجوانان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش طراحی مدل ساختاری رفتارهای پرخطر بر اساس سبک های پردازش هویت با میانجیگری فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان متوسطه دوم بود. روش: در این پژوهش از طرح همبستگی و رگرسیون چند متغیره برای تبیین رابطه میان متغیرها بر اساس هدف پژوهش استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر و پسران متوسطه دوم شهر شیراز در سال تحصیلی 1399-1400 بوده است. آزمودنی ها شامل 221 دانش آموز و ابزارهای تحقیق شامل مقیاس رفتارهای پرخطر نوجوانان ایرانی (IARS)، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی مسلش (MBI) و پرسشنامه سبک های پردازش هویت (ISI 6G) بوده است. برای تحلیل آماری از روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: یافته های تحقیق نشان دادند که این مدل به شکل معناداری می تواند رفتار پرخطر در نوجوانان متوسطه دوم را بر اساس سبک های پردازش هویت هنجاری و اجتنابی پیش بینی کند. همچنین سبک های پردازش هویت هنجاری و اطلاعاتی به صورت غیرمستقیم و با میانجیگری فرسودگی تحصیلی رفتارهای پرخطر را در این دانش آموزان پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت پیشگیری از رفتارهای با پیامدهای طولانی و آسیب رسان نتایج این تحقیق می تواند در اختیار سیاست گذاران آموزشی کشور، آموزش و پرورش، مدارس و خانواده ها قرار بگیرد.
پیش بینی معنای زندگی بر مبنای خوش بینی و سبک های شوخ طبعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، پیش بینی معنای زندگی بر مبنای خوش بینی و سبک های شوخ طبعی دانشجویان بود. روش پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی بود. نمونه شامل 233 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور شهر اهواز بود که به صورت داوطلبانه و ازطریق شبکه اجتماعی واتس آپ انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه معنای زندگی، پرسش نامه سبک های شوخ طبعی و پرسش نامه خوش بینی استفاده شد. تحلیل داده ها ازطریق ضریب همبستگی و رگرسیون گام به گام صورت گرفت. نتایج نشان دادند بین خوش بینی، سبک شوخ طبعی پیونددهنده، سبک شوخ طبعی خودافزاینده و معنای زندگی رابطه مثبت معنی دار و بین سبک شوخ طبعی پرخاشگرانه و سبک شوخ طبعی خودکاهنده با معنای زندگی رابطه منفی معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادند خوش بینی 16 درصد معنای زندگی و سبک های شوخ طبعی روی هم رفته 32 درصد معنای زندگی دانشجویان را تبیین و پیش بینی می کنند. به منظور ارتقای معنای زندگی در دانشجویان شایسته است درباره مسئله خوش بینی و سبک های شوخ طبعی اهتمام شود.
طراحی و آزمون مدل ساختاری پیشایندهای علائم اختلال شخصیت مرزی و کیفیت زندگی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و آزمون مدل ساختاری پیشایندهای علائم شخصیت مرزی و کیفیت زندگی دانشجویان، شامل روان نژندگرایی، هوش هیجانی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان انجام شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. 300 نفر از دانشجویان دانشگاه پیا م نور نجف آباد با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از فرم کوتاه سیاهه پنج عاملی نئو، مقیاس های هوش هیجانی شات و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان و فرم ب صفات اسکیزوتایپال استفاده شد. برای آزمون مدل مفهومی پژوهش از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. در این تحلیل برای برآورد پارامترهای مدل از روش حداکثر درست نمایی و برای بررسی معناداری اثرات غیرمستقیم مدل از روش بوت استراپ استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS-24 تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد شاخص های برازش مدل در حد مطلوبی هستند. بررسی اثرات مستقیم مدل نشان داد تمامی اثرات مستقیم، به جز اثر هوش هیجانی بر علائم شخصیت مرزی، معنادارند. نتایج آزمون بوت استراپ نیز نشان داد اثرات غیرمستقیم روان نژندگرایی و هوش هیجانی بر کیفیت زندگی معنادارند. به طورکلی، این نتایج نشان می دهد راهبردهای تنظیم هیجان می تواند در ارتباط بین ویژگی های شخصیت، علائم شخصیت مرزی و کیفیت زندگی نقش میانجی گر داشته باشد. باتوجه به اهمیت راهبردهای تنظیم هیجان در تبیین علائم شخصیت مرزی و کیفیت زندگی، می توان به متولیان سلامت روان دانشجویان پیشنهاد کرد تا دراین زمینه مداخلات مناسبی انجام دهند.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی متمرکز بر ذهنیت بر تنظیم هیجان زنان با اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
276 - 262
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی متمرکز بر ذهنیت بر تنظیم هیجان زنان با اختلال شخصیت مرزی می باشد. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها کمی بود، طرح پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش یک گروه گواه با مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش تمام زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی شهر تهران در سال 1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه (15 نفر گروه آزمایش هیجان مدار، 15 نفر گروه آزمایش طرحواره درمانی و 15 نفر گروه گواه) جایگزین شدند. ابتدا هر سه گروه با پرسشنامهٔ تنظیم هیجان گراس همکاران (2003) مورد سنجش قرار گرفتند سپس گروه آزمایش 1، 10 جلسه درمان هیجان مدار مبتنی بر هیجان مدار سوزان جانسون (2019) و گروه ازمایش 2، 10 جلسه طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت یانگ، گلوسکو ویشار (۲۰۰۳) دریافت کردند پس از اتمام دوره ها مجدد از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، که در مجموع هر دو روش درمان هیجان مدار و طراحواره درمانی بر تنظیم هیجان زنان با اختلال شخصیت مرزی موثرتر بوده است، همچنین از روند مقایسه دو روش می توان نتیجه گرفت که درمان هیجان مدار نسبت به طرحواره درمانی بر تنظیم هیجان زنان با اختلال شخصیت مرزی موثرتر بوده است. نتیجه گیری: با توجه به اثر بخشی درمان هیجان مدار نسبت به طرحواره درمانی می توان نتیجه گرفت که در درمان اختلال شخصیت مرزی، درمان هیجان مدار به عنوان درمانی مؤثر می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
نقش میانجی تنظیم هیجانی در رابطه تاب آوری و تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
292 - 308
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای تنظیم هیجانی در رابطه بین تاب آوری و تعارض زناشویی بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر کلیهی زنان متاهل دارای اختلاف خانوادگی مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهر تهران در سال 1400 بود. نمونه پژوهش 200 نفر از این زنان متاهل بودند که به صورت نمونه گیری دومرحلهای خوشهای و تصادفی ساده از نوع قرعهکشی انجام شد. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه تنظیم هیجانی گراتز و رومر (2004)، پرسشنامه تاب آوری کونر و دیویدسون (2003)، پرسشنامه تعارض زناشویی کانزاس (1985). اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش خی دو و تحلیل مسیر، مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که بین تابآوری و تنظیم هیجانی و بین تعارض زناشویی و تنظیم هیجانی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد (05/0=P)؛ همچنین نتایج حاکی از آن بود که تنظیم هیجانی در ارتباط بین تابآوری و تعارض زناشویی، نقش میانجی دارد (05/0=P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت با ارتقاء تاب آوری، توانایی تنظیم هیجان افزایش می یابد و به دنبال آن مشکلاتی همچون تعارضات زناشویی کاهش می یابد. از این یافته می توان استفاده از آموزش برنامه های ارتقای تاب آوری و تنظیم هیجان زوجین را پیشنهاد کرد.
نقش واسطه ای آسیب پذیری روانی در رابطه بین وابستگی به شبکه های اجتماعی با طلاق عاطفی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
295 - 275
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای آسیب پذیری روانی در رابطه بین وابستگی به شبکه های اجتماعی با طلاق عاطفی در زنان بود. روش پژوهش: این پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری با رویکرد مبتنی بر کوواریانس بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان 20 تا 40 ساله مراجعه کننده جهت دریافت خدمات مرتبط با طلاق به 5 مرکز مشاوره تحت همکاری با اداره دادگستری در شهر بابل بودند که برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 15 برای هر متغیر مشاهده شده و با احتساب احتمال پرسشنامه های ناقص 432 نفر به عنوان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های وابستگی به شبکه اجتماعی (1395)، آسیب پذیری روانی نجاریان و داوودی (1380)،و طلاق عاطفی محمدی و همکاران (1394) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روابط مثبت و معنی دار بین آسیب پذیری روانی و وابستگی به شبکه های اجتماعی با طلاق عاطفی وجود دارد (05/0=P). مسیر غیرمستقیم وابستگی به شبکه های اجتماعی با میزان طلاق عاطفی با میانجیگری آسیب پذیری روانی معنی دار بود و برازش مدل پژوهش نیز تائید شد (05/0=P). نتیجه گیری: با توجه به تحقیق حاضر پیشنهاد می گردد از لحاظ سلامت روانی و همچنین استحکام روابط زوجین مشاوره و ارائه اطلاعات و آموزش های مناسب برای خانواده ها در زمینه بهبود و رضایت زناشویی مدنظر قرار گیرد.
اثربخشی رویکرد گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودکارآمدی تحصیلی، انگیزش پیشرفت و راهبردهای مقابله با استرس در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
27 - 36
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودکارآمدی تحصیلی، انگیزش پیشرفت و راهبردهای مقابله با استرس در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر سرپل ذهاب انجام شد. مطالعه حاضر پژوهشی نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود که در سال 1398 در شهرستان سرپل ذهاب انجام شد. روش نمونه گیری خوشه ای و تعداد نمونه ها در دو گروه مداخله و کنترل 40 نفر بود (هر گروه 20 نفر). گروه مداخله در طول هشت جلسه60 تا 90 دقیقه ای، آموزش های گروه درمانی مبتنی بر حضور ذهن دریافت کردند. داده های مربوط به دانش آموزان در دو مقطع زمانی قبل و بلافاصله بعد از مداخله با استفاده از پرسشنامه های استاندارد انگیزش پیشرفت، خودکارآمدی تحصیلی مورگان-جینکز و راهبردهای مقابله با استرس جمع آوری شد. داده ها با آزمون های آماری t مستقل، t زوجی و آزمون کای دو و با استفاده نرم افزار SPSS 16 و سطح معنی داری 5٪ مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر حضور ذهن، موجب بهبود معنادار نمرات خودکارآمدی تحصیلی، انگیزش پیشرفت و راهبردهای مقابله با استرس در دانش آموزان گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل گردید (0/001 > P ). به نظر می رسد مداخله گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با افزایش مهارت های ذهنی دانش آموزان منجر به بهبود خودکارآمدی تحصیلی، انگیزش پیشرفت و راهبردهای مقابله با استرس گردید.
پیش بینی انتظار از ازدواج بر اساس باورهای ارتباطی و نگرش به ازدواج در دختران در آستانه ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
351 - 371
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی انتظار از ازدواج بر اساس باورهای ارتباطی و نگرش به ازدواج در دختران در آستانه ازدواج بود. روش پژوهش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود، جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان دختر در آستانه ازدواج دانشگاه پیام نور در شهر تهران در سال 1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 145 دختر در آستانه ازدواج به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به پرسشنامه های باورهای ارتباطی آیدلسون و اپشتاین (1982)، مقیاس نگرش به ازدواج براتن و روزن (1998) و مقیاس انتظار از ازدواج جونز و نلسون (1996) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون نشان داد که باورهای ارتباطی و تمامی مؤلفه های آن با انتظارات بدبینانه و انتظارات ایده آل گرایانه از ازدواج رابطه مثبت معنی دار و با انتظارات واقع گرایانه از ازدواج رابطه منفی معنی دار دارند (p<0/05). به علاوه، از بین نگرش های به ازدواج، نگرش بدبینانه و ایده آل گرایانه با انتظارات بدبینانه و ایده آل گرایانه رابطه مثبت معنی دار و نگرش خوش بینانه و واقع گرایانه با انتظارات بدبینانه رابطه منفی معنی دار دارند (p<0/05). نگرش خوش بینانه و واقع گرایانه با انتظارات ایده آل گرایانه و واقع گرایانه از ازدواج رابطه منفی معنی دار و نگرش بدبینانه و ایده آل گرایانه با انتظارات واقع گرایانه از ازدواج دختران در آستانه ازدواج رابطه منفی معنی دار دارند (p<0/05) به طور کلی باورهای ارتباطی و نگرش به ازدواج به میزان 83/0 با انتظارات بدبینانه از ازدواج دختران در آستانه ازدواج همبستگی دارند، بدین معنی که 69 درصد از تغییرات انتظارات بدبینانه از ازدواج دختران در آستانه ازدواج به وسیله ترکیب خطی باورهای ارتباطی و نگرش به ازدواج تبیین می شود. نتیجه گیری: با توجه به نقش باورهای ارتباطی و نگرش به ازدواج در انتظار از ازدواج، روانشناسان و مشاوران می توانند در مشاوره های پیش از ازدواج متغیرهای ذکر شده را مدنظر قرار دهند
نقش میانجی تنظیم هیجانی در رابطه بین سلامت معنوی با وابستگی به شبکه های مجازی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
494 - 510
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف نقش میانجی تنظیم هیجانی در رابطه بین سلامت معنوی با وابستگی به شبکه های مجازی در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه (دختر و پسر) شهر تهران در سال 1400-1399 تشکیل دادند، که از میان آن ها، تعداد 400 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای وابستگی به فضای مجازی خواجه احمدی و همکاران (1395)، سلامت معنوی پولوتزین و الیسون (1982)، و تنظیم هیجانی گارنفسکی و کرایج (2006) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V23 و Amos-V8.8 استفاده گردید. همچنین به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد بین سلامت معنوی با وابستگی به شبکه های مجازی در نوجوانان رابطه وجود دارد. سلامت معنوی اثر غیر مستقیم بر وابستگی به شبکه های مجازی به واسطه تنظیم هیجان مثبت و منفی داشته است (05/0>p). همچنین نتایج نشان داد که اثر غیرمستقیم سلامت معنوی بر وابستگی به شبکه های مجازی نوجوانان به واسطه تنظیم هیجان با 95 درصد اطمینان مورد تأیید بوده است. نتیجه گیری: بنابراین، می توان گفت با توجه به اهمیت استفاده از شبکه های مجازی در زندگی امروز و در نظر گرفتن سهم هر یک از متغیرهای سلامت معنوی و تنظیم هیجانی در پیش بینی وابستگی به شبکه های مجازی می توان برای استفاده مناسب از شبکه های مجازی، طرح ریزی های دقیق انجام داد
رابطه هوش اخلاقی وجرات ورزی با استرس در بانوان هیئت های مذهبی شهر تهران
حوزههای تخصصی:
بنا بر آموزه های دین اسلام؛ اخلاق، یکی از عوامل مؤثر در کاهش استرس و ایجاد آرام ش اس ت؛ همچنین شخص دارای توانایی جرأت ورزی، با ارزیابی موقعیت تصمیم می گیرد که چگونه بدون اضطراب یا احساس گناه عمل کند. آگاهی از استرس و اضطراب در افراد سبب مدیریت و کاهش اضطراب می شود. در این پژوهش محقق به دنبال پاسخگویی به این سؤال اساسی است که آیا میان هوش اخلاقی و جرات ورزی با استرس در زنان هیئت های مذهبی شهر تهران رابطه معناداری وجود دارد؟ پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است و به روش توصیفی- همبستگی انجام شده است. جامعه پژوهش بانوان هیئت های مذهبی شهر تهران در سال 1399 و نمونه آماری شامل 195 نفر می باشد. روش نمونه گیری با استفاده از جدول کرجسی مورگان و به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش برای هر سه متغیر پرسشنامه می باشد که هر سه ابزارهایی استاندارد و دارای روایی و پایایی می باشند. داده ها از طریق آزمون آلفای کرونباخ محاسبه گردید و با استفاده از نرم افزار spss تجزیه وتحلیل گردیدند. یافته ها نشان داد که هوش اخلاقی ومولفه های آن با استرس رابطه منفی و معنادار دارند. جرات ورزی و مؤلفه های آن نیز با استرس رابطه مثبت و معنادار دارند.
اثربخشی طرحواره درمانی بر باورهای غیرمنطقی و خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر باورهای غیرمنطقی و خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان دارای تعارضات زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 40 زن دارای تعارضات زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 20 زن). گروه آزمایش طرحواره درمانی را طی دو ماه در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در گروه آزمایش 4 نفر و در گروه گواه 3 نفر ریزش وجود داشت. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه باورهای غیرمنطقی (جونز، 1969)، پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (گروس و جان، 2003)، تعارض زناشویی (براتی و ثنایی، 1375) و طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ ، 1998) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که طرحواره درمانی بر باورهای غیرمنطقی و خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه تأثیر معنادار دارد (p<0/001). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که می توان از طرحواره درمانی در جهت کاهش باورهای غیرمنطقی و بهبود خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه بهره برد.
تدوین مدل علی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای طرحواره های بریدگی/طرد و خودگردانی/عملکرد مختل در زنان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
173 - 189
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تدوین مدل علّی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای طرحواره های بریدگی/طرد و خودگردانی/عملکرد مختل در زنان در آستانه طلاق بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع مطالعه همبستگی و جامعه آماری زنان دارای تعارضات زناشویی در آستانه طلاق شهر تهران بود که در بازه زمانی اردیبهشت تا آبان 1399 به مراکز شورای حل اختلاف خانواده منطقه سه شهر تهران مراجعه کرده بودند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای از بین هفت مرکز شورای حل اختلاف خانواده سه مرکز انتخاب و حجم نمونه براساس نرم افزار آماری سمپل پاور 440 زن انتخاب شد. سپس پرسشنامه های تعارضات زناشویی براتی و ثنایی، 1379، دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید 1990 و طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ 1988 توسط آن ها تکمیل و داده ها با استفاده از معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مسیر مستقیم برازش مدل از دلبستگی ایمن با طرحواره های بریدگی/طرد (24/0-=β) و خودگردانی/عملکرد مختل (27/0-=β) و سبک دلبستگی اجتنابی با طرحواره بریدگی/طرد (16/0=β) و طرحواره خودگردانی/عملکرد مختل (11/0=β)؛ و همچنین از سبک دلبستگی دوسوگرا با طرحواره بریدگی/طرد (50/0=β) و طرحواره خودگردانی/عملکرد مختل (30/0=β؛ بین سبک دلبستگی ایمن با تعارض زناشویی (17/0-=β) و سبک دلبستگی اجتنابی (23/0=β) و دوسوگرا (56/0=β) تعارض زناشویی شدت اثر مطلوبی دارد. همچنین بین طرحواره بریدگی/طرد(39/0=β) و طرحواره خودگردانی/عملکرد مختل (40/0=β) با تعارضات زناشویی اثر مستقیم مطلوبی داشته است. نتیجه گیری: برآیند پژوهش نشان داده است که طراحی مدل ساختاری مناسب برای پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی و با نقش واسطه ای طرحواره های بریدگی/طرد و خودگردانی/عملکرد مختل در زنان در آستانه طلاق با مدل نظری مطابقت داشته و از برازش مطلوبی برخوردار است؛
اثربخشی درمان چندبعدی معنوی خداسو بر معنویت ادراک شده و خودپنداره−خداپنداره در کارکنان هلال احمر دارای نشانه های اختلال تنیدگی پس از سانحه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی اثربخشی درمان چندبعدی معنوی خداسو بر معنویت ادراک شده و خودپنداره−خداپنداره در کارکنان هلال احمر دارای نشانه های اختلال تنیدگی پس از سانحه بود.روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه کارکنان هلال احمر دارای نشانه های اختلال تنیدگی پس از سانحه در سال 1398 در شهر تهران بودند و از بین آنها با استفاده از نمونه گیری هدفمند30 نفر انتخاب و تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه شامل 15 نفر) جایگزین شدند. سپس پرسشنامه های معنویت ادارک شده رید (1986) و مقیاس خودپنداره−خداپنداره جان بزرگی (1395) توسط هر دو گروه تکمیل شد. پس ازآن درمان چندبعدی معنوی خداسو بر روی گروه آزمایش و سپس پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد درمان چندبعدی معنوی خداسو موجب افزایش نمرات معنویت ادراک شده و خودپنداره−خداپنداره و زیرمقیاس های آنها می شود (001/0P=). نتیجه پژوهش نشان داد این مداخله با اصلاح خودپنداره (تصویر ساختگی از خود) و خداپنداره (تصویر ساختگی از خدا) زمینه تقویت و ایجاد تصویر واقعی از خود و تصویر واقعی از خدا را فراهم می کند و درجات ادراک معنویت را نیز ارتقا می بخشد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر میزان امیدواری دانش آموزان دارای والدین وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر میزان امیدواری دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه دارای والدین وابسته به مواد مخدر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون - پس آزمون و دوره پیگیری با گروه کنترل بود. تعداد افراد نمونه، 30 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس و داوطلبانه از بین تمامی دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر کشکوئیه که در سال 1398-1397 مشغول به تحصیل بودند و دارای والد وابسته به مواد مخدر بودند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار به کاررفته، پرسشنامه امیدواری اسنایدر بود که در قبل، بعد و دو ماه پس از آموزش استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل یافته های تحقیق از آزمون آماری تحلیل کورایانس استفاده شد. نتایج بررسی متغیر امیدواری در مراحل اندازه گیری پس آزمون و پیگیری بعد از تعدیل اثر پیش آزمون نشان دادند آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر میزان امیدواری دانش آموزان پسر متوسطه دوم به طور معناداری مؤثر است و این اثربخشی در مرحله پیگیری هم ماندگار بود؛ بنابراین، به نظر می رسد تکنیک های آموزش پذیرش موجب می شود نوجوانان آگاهی و بینشی واقع بینانه تر نسبت به مسائل والدین خود کسب کنند و در این بین شیوه های لازم را برای افزایش امیدواری به زندگی به دست آورند.
واکاوی خشونت و راهکارهای کاهش آن علیه زنان با تأکید بر فرهنگ افغانستان
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
205 - 193
حوزههای تخصصی:
عنوان انتخابی این مقاله «خشونت و راهکارهای کاهش آن علیه زنان در افغانستان» است. افغانستان کشوری است که پس از سه دهه التهاب خونین, در حال گذر از بحران می باشد. آن چه برای ساکنان این سرزمین حایز اهمیت است, دست یابی به امنیت، اشتغال، تثبیت درآمد، عادی شدن زندگی و مانند آن می باشد. زنان در این کشور بخشی عظیمی از نیروی انسانی است که در طول سال های خون و آتش, سخت ترین شرایط زیست محیطی را پشت سر نهاده اند. آنان قربانیان اصلی هر نوع خشونت بوده اند. آنان غیبت چندین ساله همسر، فقر خانواده، مرگ و میر فرزندان خورد سال، آتش جنگ، بمب باران های هوایی، تخریب منزل مسکونی، رنج آوارگی و ... را تحمل نموده اند. در واقع هیچ نوع خشونتی در دنیا نمانده که علیه زنان در افغانستان به اجرا در نیامده باشد. اکنون پس از تصویب قانون اساسی، دایر شدن مجلس ملی، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و حرکت به سوی سازندگی, انتظار می رود که وضع زندگی آنان بهبود پیدا کند. اصل رعایت و دفاع از حقوق زنان یک خواست معقول و در چارچوب قانون و احکام شریعت می باشد. وضعیت امروز جامعه نسوان نیز با گذشته فرق کرده است؛ مسکوت ماندن و بی اعتنایی به وضعیت کلی آنان پیامد ناگوار خواهد داشت. تبلیغات مهار ناپذیر عوامل فراملی هم در جریان می باشد، پس خطر احتمالی غلطیدن در دادم آن چه که امروز به نام «نهضت برابر خواهی زنان با مردان» خوانده می شود, به طور جدی احساس می شود، چیزی که صرف یک اغتشاش است نه تأمین حقوق زنان. براین اساس اقدام به موقع خواهد بود, اگر در روند نوسازی، سیستم نرم افزاری کشور توجه جدی به مسایل زنان به عمل آید. در این نوشته تلاش برآن بوده که مسایل زنان در قالب خشونت تبیین گشته و راه کارهای مؤثر برای کاهش آن پیش نهاد گردد.
بررسی رابطه آلکسی تایمیا و سبک ابرازگری، دوسوگرایی و کنترل هیجان با سلامت روانی دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهرستان دزفول
حوزههای تخصصی:
سلامت روانی دانش آموزان، امروزه یکی از موضوع های اساسی در آموزش وپرورش در معیار جهانی است و اگر نظام آموزشی قادر به پوشش مسائل سلامت روان نباشد و رشد و ارتقاء دانش آموز در این هدف مهم تسهیل نشود، به طورقطع نظام آموزشی و جامعه با مشکلات زیان باری روبه رو خواهد شد و لذا هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه آلکسی تایمیا و سبک ابرازگری، دوسوگرایی و کنترل هیجان با سلامت روانی دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهرستان دزفول بوده است. پژوهش حاضر، به روش همبستگی انجام گرفت. کلیه دانش آموزان پسر و دختر نوجوان شهرستان دزفول که در سال تحصیلی 99-98 در حال تحصیل در مقطع متوسطه دوره دوم بودند جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند که تعداد 500 نفر از این افراد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شده و به پرسشنامه های سلامت عمومی (1972)، ابرازگری هیجانی (1990)، دوسوگرایی هیجانی (1990)، کنترل هیجانی (1987) و آلکسی تایمیای تورنتو (1994) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از نرم افزار Spss، و تحلیل رگرسیون چندمتغیره گام به گام تحلیل شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد رابطه منفی معناداری بین الکسی تایمیا با سلامت روان وجود داشته است. رابطه مثبت معنی داری بین ابرازگری هیجان با سلامت روان و رابطه منفی معناداری بین دوسوگرایی هیجانی با سلامت روان وجود داشته و بین کنترل هیجانی و سلامت روان رابطه معنی داری نبوده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد آلکسی تایمیا، ابرازگری و دوسوگرایی تبیین کننده قوی تری برای واریانس سلامت روانی بوده اند؛ و درمجموع می توان این نکته را بیان داشت یافته های به دست آمده در پژوهش حاضر بر نقش مخرب آلکسی تایمیا و دوسوگرایی هیجانی در سلامت روانی نوجوانان تأکید داشته، و استفاده از آموزش های مناسب در سنین مدرسه باهدف پیشگیری زودهنگام را ضروری دانسته است.
انعطاف پذیری شناختی و کانون توجه در اختلالات شخصیت خودشیفته و وسواسی-جبری
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسه ای انعطاف پذیری شناختی و کانون توجه در بین دانشجویان مبتلا به اختلالات شخصیت خودشیفته و وسواسی-جبری بود. به همین منظور 400 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران به روش تصادفی چندمرحله ای در پژوهش شرکت داده شده و به پرسشنامه شخصیتی میلون 3 پاسخ دادند. در مرحله بعد، دانشجویانی که حداقل نمره 84 را در هر یک از مقیاس های مربوطه در این پرسشنامه کسب کرده بودند در دو گروه 50 نفری مبتلایان به اختلالات شخصیت خودشیفته و وسواسی-جبری گنجانده شده و پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال، و کانون توجه وودی، چامبلس و گلس برروی آن ها اجرا گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها بیانگر این بود که بین دو گروه دانشجویان مبتلا به اختلالات شخصیت خودشیفته و وسواسی-جبری در متغیرهای انعطاف پذیری شناختی (F=38.78, p<0.01)، کانون توجه (F=13.02,p<0.01)، و مؤلفه های آن ها تفاوت معناداری وجود دارد. بدین صورت که دانشجویان مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی-جبری در متغیر کانون توجه، مؤلفه کانون توجه متمرکز بر دیگران، متغیر انعطاف پذیری شناختی و مؤلفه های آن نمره کمتر، و در مؤلفه کانون توجه متمرکز بر خود، نمره بیشتری از دانشجویان مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته کسب کردند. بر اساس نتایج این پژوهش، دانشجویان مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته به دلیل ویژگی برون گرایی و تلاش برای برقراری ارتباط با دیگران (حتی برای جلب توجه و تحسین دیگران)، انعطاف پذیری و سازگاری بیشتری نسبت به دانشجویان مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی-جبری از خود نشان می دهند که این ویژگی می تواند پیامدهای مثبتی برای آن ها در پی داشته باشد.