فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۳۶۱ تا ۶٬۳۸۰ مورد از کل ۳۵٬۸۹۱ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
۱۷۰-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده، در پیش بینی اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی، بر اساس سبک های دلبستگی در کاربران بزرگسال اینستاگرام شهر تهران بوده است. روش پژوهش از نوع توصیفی، غیر آزمایشی و کمی از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری می باشد. جامعه ی آماری پژوهش، کلیه کاربران بزرگسال اینستاگرام شهر تهران بودند که از میان جامعه تعداد 525 نمونه، به روش در دسترس و با به اشتراک گذاری پرسش نامه های پژوهش، شامل پرسش نامه ی سبک دلبستگی بزرگسال (بشارت 1384)،یرسش نامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی(خواجه احمدی1395) و پرسش نامه حمایت اجتماعی ادراک شده(زیمت1990) انتخاب شدند. یافته های حاصل ازهمبستگی میان متغیرهای پژوهش نشان می دهند که بین سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با اعتیاد به شبکه ی اجتماعی ارتباط معنادار وجود دارد. ولی بین سبک دلبستگی ایمن و اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی ارتباط معنی داری یافت نشد. همچنین، میان حمایت اجتماعی ادراک شده و اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی رابطه ی معنی دار با جهت منفی وجود داشت. رابطه ی سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با حمایت اجتماعی ادراک شده معنادار و منفی است و بالعکس رابطه مثبت معنی دار بین سبک دلبستگی ایمن و حمایت اجتماعی ادراک شده وجود دارد. همچنین، مدل پژوهش نشان می دهد که نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده تنها در رابطه ی سبک دلبستگی ایمن با اعتیاد به پلتفرم های اجتماعی معنادار بوده است، با این حال نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه ی سبک های دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی با اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی، تأیید نشد.از یافته های پژوهش می توان در درک بهتر عوامل و نظریات مرتبط با اعتیاد به پلتفرم های اجتماعی بهره برد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب کووید-19 و تحمل پریشانی بهبودیافتگان کرونا ویروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب کووید-19 و تحمل پریشانی بهبودیافتگان کرونا ویروس اجرا شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران بهبود یافته کووید-19 شهر شیراز در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1399 بود. در این پژوهش تعداد 31 بیمار بهبود یافته کووید-19 با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (کابات- زین، 2003) را طی یک ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای به صورت آنلاین دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب کرونا ویروس (علیپور و همکاران، 1398) (CDAS) و پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) (DTQ) (سیمونز و گاهر، 2005) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه به شیوه تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب کووید-19 و تحمل پریشانی بهبودیافتگان کرونا ویروس تأثیر معنادار داشته (0001>P) و توانسته منجر به کاهش اضطراب کووید-19 و بهبود تحمل پریشانی این افراد شود. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با بهره گیری از نگرش ذهن آگاهانه، فعالیت های ذهنآگاهانه، پرداختن به احساسات و هیجانات مشکل ساز و تمرینات تنفس می تواند به عنوان یک مداخله موثر جهت کاهش اضطراب کووید-19 و بهبود تحمل پریشانی بهبودیافتگان کرونا ویروس مورد استفاده گیرد.
تحلیلی بر ماموریت ها و اهداف، محتوا؛ ابزارها و کارکردهای مراکز بالندگی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های کلاس جهانی: مقایسه ای تطبیقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف شناسایی ماموریت ها و اهداف، محتوا، ابزارها و کارکردهای مراکز بالندگی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های کلاس جهانی صورت گرفت. روش ها: این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش مقایسه تطبیقی و تحلیل محتوا انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از سایت رتبه بندی تایمز 2020 و سایت های مراکز بالندگی در دانشگاه های کلاس جهانی که رتبه زیر 100 داشتند استفاده شد. در این پژوهش 40 مرکز بالندگی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های کلاس جهانی به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از نرم افزار NVIVO 12pro کدگذاری و تحلیل محتوا گردید. نتایج: مقولات بدست آمده اصلی در 4 محور ماموریت ها و اهداف، محتوا، ابزار و کارکردها و در دو بعد بالندگی و توسعه دانشگاه و بالندگی هیئت علمی دسته بندی شد. نتایج این پژوهش در مقولات مذکور؛ ایجاد شبکه های همکاری با اعضای هیئت علمی و مراکز آکادمیک مرتبط و استفاده از روش های جدید تدریس و ارزیابی با رویکردها و ابزارهای تعاملی ، جهت ارتقا یاددهی و یادگیری را به همراه زیرمقولات مرتبط با آنها ،جهت استفاده مدیران استراتژیک در دانشگاه ها ارائه می دهد.
نقش طرحواره های ناسازگار اولیه (محرومیت هیجانی، رهاشدگی/ بی ثباتی و بی اعتمادی/بدرفتاری) در تعهد زناشویی با واسطه گری نقش های جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل معادلات ساختاری پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه شامل محرومیت هیجانی، رهاشدگی/ بی ثباتی، و بی اعتمادی/ بدرفتاری با در نظر گرفتن نقش میانجی گر نقش های جنسیتی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی نوع تحلیل مسیر بود. پژوهش بر روی 300 نفر (168 مرد و 132 زن) از کارمندان متأهل شهر زنجان که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، انجام شد. اطلاعات موردنیاز با استفاده از سیاهه تعهد زناشویی آدامز و جونز، پرسشنامه طرحواره یانگ – فرم کوتاه، و سیاهه نقش جنسیتی بم جمع آوری شدند. داده های پژوهش به روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار آماری لیزرل مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج نشان دادند که مدل فرضی پژوهش با داده های تجربی برازش مطلوب دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که طرحواره محرومیت هیجانی با تعهد زناشویی همبستگی منفی و معنادار دارد. همچنین نقش جنسیتی مردانگی و زنانگی با تعهد زناشویی همبستگی مثبت و معناداری دارند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که نقش های جنسیتی مردانگی و زنانگی در رابطه ی بین طرحواره محرومیت هیجانی و تعهد زناشویی نقش واسطه ای دارند. همچنین نقش جنسیتی مردانگی در رابطه ی بین طرحواره های رهاشدگی/ بی ثباتی، و بی اعتمادی/ بدرفتاری و تعهد زناشویی نقش واسطه ای دارد. با توجه به یافته های این پژوهش طراحی مداخلاتی در راستای آگاه سازی افراد نسبت به طرحواره هایشان و تعدیل آن در فرآیندهای مشاوره و روان درمانی می تواند گام مؤثری در کمک به حل مشکلات زوجین باشد.
اثربخشی مداخله مثبت نگر بر باورهای انگیزشی دانش آموزان دارای افت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل و مشکلات نظام های آموزشی، افت تحصیلی است که آثار ناگواری از لحاظ مالی و نگرشی بر نظام آموزشی، خانواده و دانش آموزان به جای می گذارد؛ بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله مثبت نگر بر باورهای انگیزشی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دارای افت عملکرد تحصیلی انجام شد. طرح پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه شامل 30 نفر از دانش آموزان پسر دارای افت تحصیلی مدارس شهر دزفول در سال تحصیلی 1399-1398 بودند که با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را طی دو ماه و نیم در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. پرسشنامه استفاده شده، راهبردهای خودانگیخته یادگیری بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها نشان دادند بین گروههای آزمایش و کنترل ازنظر باورهای انگیزشی تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، مداخله مثبت نگر باعث افزایش خودکارآمدی و ارزش گذاری درونی و کاهش اضطراب امتحان در مراحل پس آزمون و پیگیری شد. منطبق با یافته های پژوهش حاضر، مداخله مثبت نگر به عنوان یک روش کارا برای افزایش خودکارآمدی، ارزش گذاری درونی و کاهش اضطراب امتحان که همگی از زیرمؤلفه های باورهای انگیزشی هستند، در دانش آموزان دارای افت تحصیلی پیشنهاد می شود.
پیش بینی کیفیت زندگی براساس ابعاد مثبت و منفی خودشفقت ورزی در زنان سرپرست خانوار: نقش میانجی گری توانمندسازی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
263 - 272
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه کیفیت زندگی با ابعاد مثبث و منفی خودشفقت ورزی با میانجی گری توانمندسازی روان شناختی در زنان سرپرست خانوار انجام شد. روش این پژوهش همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش (4300نفر)، زنان سرپرست خانوار غرب تهران بودند که از میان آنها نمونه ای به تعداد 285 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت-کنندگان به مقیاس های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی-فرم کوتاه ، خودشفقت ورزی نف و توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل مسیر با نرم افزارهای spss نسخه 26 و Amos نسخه 21 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که متغیرهای ابعاد مثبت خودشفقت ورزی (267 %)، و توانمندسازی روانشناختی (105 %) تاثیر مستقیم و مثبت بر کیفیت زندگی دارند. همچنین ابعاد منفی خودشفقت ورزی (106- %) تاثیر منفی و مستیم بر کیفیت زندگی دارد. و ابعاد مثبت خودشفقت ورزی از تغییر توانمندسازی روانشناختی تاثیر غیرمستقیم و مثبتی بر کیفیت زندگی دارد و همچنین ابعاد منفی خودشفقت ورزی به طور غیرمستقیم از طریق توانمندسازی روانشناختی بر کیفیت زندگی اثر غیر مستقیم و مثبت ندارد . با توجه به یافته های به دست آمده آموزش توانمندسازی روان شناختی از طریق شناخت و ارتقا توانایی های زنان سرپرست خانوار و همچنین تاثیر غیرمستقیمی از راه ابعاد مثبت خودشفقت ورزی بر ارتقای کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار دارد، نقش مهمی در ارتقا کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار دارد بنابراین افزودن آن در مداخلات مربوط به مراکز بهزیستی و همچنین مراکز توانمندسازی زنان سرپرست خانوار پیشنهاد می شود.
شناسایی و رتبه بندی ابعاد برنامه درسی خلاقیت محور با رویکرد پسانوین گرایانه (مطالعه موردی: آموزش و پرورش استان مازندران)
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۱۵۹-۱۵۰
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تقویت خلاقیت در کلاس درس تأثیرات مثبت و ماندگار بی شماری دارد و باعث می شود یادگیرندگان در بزرگسالی متفکر، کنجکاو، منتقد و ریسک پذیر باشند؛ لذا هدف کلی پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی ابعاد برنامه درسی خلاقیت محور با رویکرد پسانوین گرایانه بود. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است که با رویکرد آمیخته (کیفی و کمی) با طرح اکتشافی انجام شد. در بخش کمی از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری آن را در بخش کیفی، مدیران ارشد و خبرگان آموزش و پرورش استان مازندران به تعداد 20 نفر و در بخش کمی مدیران، معاونین و روسای گروه های ادارات آموزش و پرورش و مدیران و معاونین مدارس استان مازندران به تعداد 2653 نفر تشکیل می دادند که در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن قانون اشباع تعداد 10 نفر و در بخش کمی بر اساس فرمول کوکران تعداد 338 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای- طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته با 61 سوال استفاده شد. روایی صوری و محتوایی ابزار به تایید متخصصان رسید و پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ آن ها نیز بالای 7/0 محاسبه شد که مورد تایید بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه درسی خلاقیت محور با رویکرد پسانوین گرایانه دارای چهار بعد «اهداف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی» است که هر بعد دارای سه مولفه «دانش، نگرش و مهارت» است. نتیجه گیری: تأثیر همه ابعاد و مؤلفه ها بر برنامه درسی خلاقیت محور با رویکرد پسانوین گرایانه تأیید شد و بعد روش تدریس با بار عاملی 856/0 دارای تأثیر بیش تر و بعد اهداف با بار عاملی 761/0 دارای تأثیر کم تر است.
اثربخشی برنامه معنادرمانی بر بهزیستی عمومی، تاب آوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه معنادرمانی بر بهزیستی عمومی، تاب آوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مؤسسه نیکوکاری رعد مهربانی شهر اراک در سال 1400 بودند که از طریق روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس معیار های ورود و خروج تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه بهزیستی عمومی داپوی (GWD، 1972)، تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RIS، 2003) و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL، 1998) بود. گروه آزمایش به مدت 14 جلسه 45 دقیقه ای تحت برنامه معنا درمانی قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره صورت گرفت. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در بهزیستی عمومی، تاب آوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس وجود دارد (01/0p=). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت معنادرمانی روش مداخله ای مناسبی برای ارتقای بهزیستی عمومی، تاب آوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است.
اثربخشی بهزیستی درمانی بر اضطراب کرونا و سلامت روانشناختی در سالمندان بهبودیافته از کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر بهزیستی درمانی بر اضطراب کرونا و سلامت روانشناختی سالمندان بهبودیافته از کرونا انجام شد. این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش، سالمندان مراجعه کننده به مراکز و درمانگاههای خدمات بهداشتی شهر ایلام در فصل تابستان سال 1399 بودند. نمونه پژوهش 50 نفر بودند که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. ابزار پژوهش، مقیاس های اضطراب کرونا و سلامت روانشناختی بودند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر بهزیستی درمانی دریافت کرد و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند بهزیستی درمانی به کاهش اضطراب کرونا و افزایش سلامت روانشناختی منجر شد و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز بر اضطراب کرونا و افزایش سلامت روانشناختی تداوم داشت. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، درمانگران و متخصصان سلامت می توانند از روش بهزیستی درمانی برای م-داخله های مرتبط با سلامت، به ویژه برای کاهش اضطراب کرونا و بهبود سلامت روانشناختی در سالمندان استفاده کنند.
بررسی سبک مدیریت کلاس و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی(دوره دوم) شهر سبزوار
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی رابطه ی بین سبک مدیریت کلاس توسط اساتید و انگیزش پیشرفت دانش آموزان دوره دوم مقطع ابتدایی انجام شده است. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و جامعه آماری دانش آموزان رشته علوم تربیتی تعداد نمونه آماری 326 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه سبک های مدیریت کلاس ولفانگ (1970) و انگیزش تحصیلی هرمنس (1977) به ترتیب با پایایی 0/73 و 0/88 انجام شد. یافته نشان داد بین سبک های مدیریت کلاس با آزادمنشانه و مشاوره ای با انگیزش تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، بین سبک استبدادی و انگیزش رابطه منفی و معناداری وجود دارد و بین سبک بی تفاوت با انگیزش تحصیلی رابطه وجود نداشت. در راستای یافته های پژوهش بحث و پیشنهادهایی ارائه شد.
برنامه عصب تربیت معلم: یک برنامه آموزش ضمن خدمت برای ارتقای سواد عصب- تربیت شناختی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف تدوین یک چارچوب برنامه درسی برای ارتقای سطح سواد عصب تربیت شناختی معلمان به عنوان بخشی از دانش حرف ه ای آنان انجام شده است. روش کار: چارچوب برنامه درسی حاصل این مطالعه با روش مرور نظامند، از طریق مرور و ترکیب نتایج آن دسته مطالعات پیشین تدوین شده است که هدف اساسی آنها آموزش علوم اعصاب تربیتی به معلمان بوده است. یافته ها: در چارچوب تدوین شده که با عنوان «برنامه عصب_ تربیت معلم» معرفی می شود، جایگاه چهار مؤلفه اساسی یک برنامه درسی (اهداف آموزشی، محتوای برنامه درسی، راهبردهای آموزشی و رویه های سنجش) تعیین شده است. در مؤلفه اهداف آموزشی، درک و نگرش معلمان درباره مفاهیم و اصول علوم اعصا ب تربیتی تقویت شود و از این طریق قابلیت ها و مهارت های تدریس آنان بهبود یابد. برای دستیابی به این اهداف، محتوای برنامه درسی بر محور مجموعه ای از موضوعات سازمان دهی می شود که عبارتند از مبانی علوم اعصاب تربیتی، روش شناسی پژوهش عصب_تربیتی، انعطاف پذیری عصبی، شناخت اجتماعی، مدل سازی محاسباتی، زبان و سواد، شناخت ریاضی، استدلال علمی، درک زیبایی شناختی، ناتوانی های رشدی و عصب افسانه شناسی. به منظور آموزش اثربخش این سرفصل پیشنهادی، محیط یادگیری باید با تکیه به رویکرد یادگیری موقعیتی و از طریق تنوعی از فرصت های یادگیری واقعی به مکانی برای حل مسئله، درگیری و مشارکت فعال معلمان تبدیل شود. برای ارزشیابی عملکرد شرکت کنندگان از روش ها و رویه های متعدد و متنوع سنجش به ویژه اشکال مختلف سنجش عملکردی استفاده شود. نتیجه گیری: طرح برنامه درسی عصب_تربیت معلم از این قابلیت برخوردار است که سطح سواد عصب_تربیت شناختی معلمان را ارتقا بخشد و به عنوان یک راهنما مورد استفاده طراحان دوره های ضمن خدمت قرار گیرد. پیشنهاد می شود تناسب تربیتی این برنامه از دیدگاه متخصصین علوم اعصاب تربیتی اعتبارسنجی شود و سپس اثربخشی آن از طریق یک طرح آزمایشی در بوته آزمون قرار گیرد.
ارزیابی مدل ساختاری گرایش به خیانت زناشویی بر اساس عدالت زناشویی با نقش واسطه ای بلوغ عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ﭘﮋوﻫﺶ حاضر با هدف ارزیابی مدل ساختاری گرایش به خیانت زناشویی بر اساس عدالت زناشویی با نقش واسطه ای بلوغ عاطفی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مثبت زندگی بهزیستی شهرستان بهشهر در طول سه ماه آذر، دی و بهمن ماه سال 1400 بود که از بین آن ها تعداد 385 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند اﻧﺘﺨﺎب شدند. همه افراد پرسشنامه های گرایش به خیانت زناشویی (PDIQ) دریگوتاس و همکاران (1999)، عدالت زناشویی (MJQ) هتفیلد و همکاران (2013) و بلوغ عاطفی (EMS) سینگ و بهار گاوا (1990) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد بین عدالت زناشویی و بلوغ عاطفی با گرایش به خیانت زناشویی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (01/0>P). همچنین نتایج نشان داد بلوغ عاطفی (382/0-) و عدالت زناشویی (423/0-) اثر مستقیم و معنی داری (01/0>P) بر گرایش به خیانت زناشویی دارند. همچنین عدالت زناشویی از طریق بلوغ عاطفی اثر غیرمستقیم (213/0-) و معنی داری بر گرایش به خیانت زناشویی داشت. بنابراین مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بوده و عدالت زناشویی به واسطه ی بلوغ عاطفی با خیانت زناشویی ارتباط دارد و می توان از این یافته ها در برنامه های آموزشی و مداخلات زوج درمانی استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و معنادرمانی بر مؤلفه های بهزیستی ذهنی زنان متقاضی طلاق آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۷ (پیاپی ۷۶)
۱۳۲-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و معنادرمانی بر مؤلفه های بهزیستی ذهنی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی متقاضی طلاق بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دوماهه بود. از بین کلیه زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر بابل از تیرماه تا آذرماه 1400 تعداد 48 نفر به روش نمونه گیری هدفمند (16 نفر گروه واقعیت درمانی، 16 نفر گروه معنادرمانی و 16 نفر گروه گواه) به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بهزیستی ذهنی (SWBQ) کی یز و ماگیارمو (2003) استفاده شد. در نهایت داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چندمتغیری به کمک نرم افزار SPSSV22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری هر سه مؤلفه بهزیستی هیجانی، بهزیستی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0>P). هر دو مداخله واقعیت درمانی و معنادرمانی در مؤلفه های بهزیستی ذهنی اثربخش بودند اما بین دو مداخله در هیچکدام از مؤلفه ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<P). بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت هر دو مداخله واقعیت درمانی و معنی درمانی در ارتقای مؤلفه های بهزیستی ذهنی مؤثر هستند اما بین دو مداخله تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
نقش واسطه ای تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری با تا ب آوری امدادگران هلال احمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۷ (پیاپی ۷۶)
۱۴۴-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری با تاب آوری در امدادگران هلال احمر انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادین و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، تمامی امدادگران هلال احمر از 17 شعبه هلال احمر استان آذربایجان غربی در سال 1401 بودند که از بین آن ها به صورت آنلاین و در دسترس 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری (CD-RISC، کانر و دیویدسون، 2003)، مقیاس سیستم های بازداری/فعال سازی رفتاری (BIS/BAS، کارور و وایت، 1994)، پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ، گراس و جان، 2003) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (CFI، دنیس و واندروال، 2010) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که سیستم بازداری رفتاری و سیستم فعال سازی رفتاری به صورت مستقیم و غیر مستقیم و از طریق تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی توانستند تاب آوری را پیش بینی کند (۰01/۰p‹). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری، تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی نقش کلیدی در تاب آوری امدادگران دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های ارتقای تاب آوری ضروری است.
پیش بینی خودجرحی بر اساس بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری: نقش میانجی ناامیدی و طرح واره های ناسازگار اولیه در نوجوانان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۲۸۶-۲۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی ناامیدی و طرح واره های ناسازگار اولیه در رابطه بین بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری و خودجرحی بدون خودکشی در نوجوانان پسر وابسته به مواد است. روش : پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی ار نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه نوجوانان وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز کاهش آسیب سطح شهر تهران بود. از این میان، تعداد 350 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود و خروج به صورت داوطلبانه در سال 1400-1399 انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس ناامیدی بک، پرسشنامه طرح واره های یانگ، پرسشنامه خودآسیبی بدون خودکشی، و پرسشنامه تجربه قلدری-قربانی سایبری بودند. به منظور تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری اثر مستقیم معناداری بر خودجرحی بدون خودکشی، ناامیدی، و طرح واره های ناسازگار اولیه داشت. همچنین، اثرات غیرمستقیم بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری بر خودجرحی بدون خودکشی از طریق نقش میانجی ناامیدی و طرح واره های ناسازگار اولیه معنادار بود. بنابراین، ناامیدی و طرح واره های ناسازگار اولیه در رابطه بین بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری و خودجرحی نقش میانجی داشتند. نتیجه گیری: پژوهش حاضر به روانشناسان درک عمیق تری را از مکانیسم های زیربنایی رابطه بین بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری و خودجرحی در میان نوجوانان وابسته به مواد ارائه می کند. مداخله و راهبردهای پیشگیری پیشنهادی شامل بازسازی شناختی نوجوانان برای شکستن چرخه تبدیل بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری به رفتارهای خودجرحی و تقویت امیدواری برای محافظت آن ها در برابر اثرات سوء بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری می باشد.
شاخص های طراحی باغ شفابخش در مراکز مراقبت از سالمندان با رویکرد بهبود سلامت روان سالمندان دارای افسردگی (مورد پژوهی: بیمارستان روانپزشکی آیت الله مدرس)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سالمندان به دلیل ویژگی های جسمی و روحی خاص به مراقبت و نیازهای مختلف احتیاج دارند، افسردگی یکی از شایع ترین مشکلات روانشناختی در آنان است و بی توجهی به کیفیت محیط پزشکی سالمندان می تواند بر سلامت روان آنها تأثیر بگذارد. هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی طراحی باغ شفابخش در مراکز مراقبت از سالمندان با رویکرد بهبود سلامت روان سالمندان دارای افسرد گی بود. روش: پژوهش حاضر کیفی و با روش نظریه گرندد تئوری انجام شده است. جامعه پژوهش، شامل سالمندان افسرده در مرکز مراقبتی بیمارستان روانپزشکی آیت الله مدرس نجف آباد در سال ۱۳۹۹ بود، که از بین این افراد ۱۵سالمند افسرده ۶۵-۷۵ سال (۸ مرد و۷ زن) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و به روش اشتراوس و کوربین در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA مورد تحلیل قرارگرفتند. یافته ها: نتایج در قالب مولفه های باغ شفابخش برای بهبود سلامت روان سالمندان افسرده، شامل ۳۰۰ کد اولیه (باز) و انتخابی و ۳ مقوله اصلی شناسایی شده است: ارتباط با طبیعت، تحریک حواس پنج گانه و کیفیت فضایی برای بیماران. باغ های شفابخش، به دلیل حضور در طبیعت، هم در حفظ بهزیستی و هم در ارتقای سلامت روان سالمندان افسرده تاثیر مثبت دارند. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد مولفه های باغ شفابخش در مرکز مراقبتی سالمندان برای داشتن آرامش، کاهش استرس و افزایش بهبودی در سلامت بیماران تاثیرگذار هستند. بنابراین پیشنهاد می شود مراکز مراقبتی با توجه به مولفه های باغ های شفابخش طراحی شوند تا فرصتی را برای ایجاد حس تجدید قوا و رهایی از تنش ها جهت دستیابی به سلامت و درمان بیماری فراهم کنند.
اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی بر بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی و تاب آوری در زوجین با تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
140 - 149
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی بر بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی و تاب آوری در زوجین با تعارضات زناشویی انجام شد. این پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین با تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر قم در سال 1400 بود. نمونه آماری شامل 40 زوج دارای تعارضات زناشویی بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی هشت جلسه آموزش 90 دقیقه ای ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی دریافت نمودند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس تاب آوری کانر-دیویدسون، مقیاس کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی افزایش معناداری در تاب آوری (01/0>P)، بهزیستی روان شناختی (01/0>P) و کیفیت زندگی (01/0>P) زوجین با تعارضات زناشویی ایجاد کرده است و این نتایج در پیگیری دو ماهه ثابت باقی مانده است (05/0<P). با توجه به یافته های این پژوهش، برنامه آموزشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی می تواند به عنوان یک روش موثر موجب افزایش بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و کیفیت زندگی شود.
پپیش بینی جامعه پسندی بر اساس سبک های تبادل اجتماعی و سبک فرزند پروری در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
85 - 100
حوزههای تخصصی:
مقدمه : جامعه پسندی به عنوان یک خصیصه شخصیتی به ارائه تصویر مطلوب و مورد پسند از خود اشاره دارد. شناخت عوامل پیش بینی کننده جامعه پسندی، سبب شناخت بهتر عوامل نیرومندساز تعامل های اجتماعی می شود. هدف این پژوهش، پیش بینی جامعه پسندی بر اساس سبک های تبادل اجتماعی و سبک فرزند پروری در دانشجویان بود. روش : طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مرکز تحصیلات تکمیلی پیام نور تهران در سال تحصیلی 1399-1400 بود که تعداد 200 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شخصیت جامعه پسند (پنر، 2002)، مقیاس سبک های تبادل اجتماعی (لیبمن و همکاران، 2011) و پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند (1967) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون ساده چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده ها در نرم افزار Spss-24 تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان دادند که سبک تبادلی انصاف و سرمایه گذاری افراطی و سبک فرزند پروری مقتدرانه می توانند، جامعه پسندی را با اطمینان پیش بینی نمایند (001/0P≤ ). نتایج ضریب رگرسیونی استاندارد شده نیز نشان داد، انصاف با بتای استاندارد 35/0 بیشترین قدرت پیش بینی را داراست. نتیجه گیری : با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت ،سبک فرزند پروری مقتدرانه، سبک های تبادلی انصاف و سرمایه گذاری افراطی می توانند، جامعه پسند را تبیین و توجیه نمایند و می توانند، برای شناسایی عوامل زمینه ساز جامعه پسندی بکار برده شود.
اثربخشی سکس درمانی بر خودکارآمدی جنسی و صمیمیت زناشویی در زوجین دارای اختلال کژکاری جنسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: کنش جنسی مناسب سهم بسزایی در بهداشت و سلامت زوجین ایفا می کند. هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی سکس درمانی بر خودکارآمدی جنسی و صمیمیت زناشویی در زوجین دارای اختلال کژکاری جنسی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه زوجین دارای اختلال کژکاری جنسی مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و خدمات روانشناختی منطقه هشت تهران در تابستان سال 1395 بودند که تعداد 30 زوج (60 نفر) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 زوج) و گروه گواه (15 زوج) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت 10 جلسه 60 دقیقه ای سکس درمانی قرار گرفت؛ اما در این مدت گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسشنامه خودکارآمدی جنسی وزیری و کاشانی (1378)، پرسشنامه صمیمیت زناشویی زوجین ووندن بروک و برتمن (1995) و پرسشنامه عملکرد جنسی روزن و همکاران (2000) بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری در نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد. یافته ها: نتایج مقایسه اطلاعات جمعیت شناختی نشان داد که بین گروه های پژوهش از نظر سن، جنسیت و سطح تحصیلات تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<p). مداخله سکس درمانی به طور معناداری موجب افزایش خودکارآمدی جنسی (622/10F=، 003/0 = P) و صمیمیت زناشویی (959/14F=، 001/0 = P) در زوجین دارای اختلال کژکاری جنسی شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر تاثیر آموزش سکس درمانی بر افزایش خودکارآمدی جنسی و صمیمیت زناشویی در زوجین دارای اختلال کژکاری جنسی بود. مشاوران و درمانگران خانواده می توانند از این شیوه درمانی در کنار سایر روش های درمانی جهت حل مشکلات زناشویی زوجین بهره ببرند.
اثربخشی هنردرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: دیابت از جمله بیماری هایی است که علاوه بر علل پزشکی می تواند علل روان شناختی نیز داشته باشد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی هنردرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان (افسردگی، اضطراب و استرس) بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل در انتظار درمان بود. نمونه پژوهشی شامل 50 نفر از افراد مبتلا به دیابت نوع دو بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل در انتظار درمان قرار گرفتند. گروه آزمایش، طی 12 جلسه هنردرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کرد در حالی که گروه کنترل در انتظار درمان هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای اندازه گیری متغیرهای روان شناختی، از نسخه فرم کوتاه مقیاس های افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس یک سویه توسط نسخه 25 نرم افزار SPSS در سطح معنا داری 05/0=α مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس یک سویه نشان داد که نشان داد که یک دوره هنردرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش معنا دار افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شد (05/0>p) اما تاثیر معنا داری بر استرس بیماران مبتلا به دیابت نوع دو نداشت (05/0<p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، اعمال مداخله مذکور جهت ارتقاء سلامت روان در افراد مبتلا به دیابت نوع دو پیشنهاد می شود.