فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴٬۱۲۱ تا ۲۴٬۱۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
با دروغگویی کودکان چگونه برخورد کنیم؟
حوزههای تخصصی:
ترس را احساس کن اما کارت را انجام بده
حوزههای تخصصی:
بررسی کارکردهای اجرایی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی کارکردهای اجرایی بیماران دوقطبی و تاثیر زمان در آنها.
روش: 99 آزمودنی از طریق نمونه گیری غیرتصادفی در دست رس انتخاب و در سه گروه مزمن دوقطبی (33=n)، دوره نخست دوقطبی (33=n) و گروه شاهد (33=n) قرار داده شدند. عملکرد مداوم، خرده مقیاس فراخنای ارقام، رنگ- واژه استروپ و دسته بندی کارت های ویسکانسین ارزیابی شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که گروه های دوقطبی نسبت به گروه شاهد، به طور قابل ملاحظه ای دچار اختلال هستند، اما بین بیماران مزمن و دوره نخست دوقطبی تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر عدم تاثیر زمان در عملکرد اجرایی بیماران دوقطبی است.
الگوهای ارتباطی خانواده و تعارضات فرزندان و والدین
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناخت نحوه ی ارتباط الگوهای ارتباطی خانواده با شیوه های حل تعارض فرزندان در برابر والدین انجام گرفت. شرکت کنندگان شامل 206 نفر از دانشجویان رشته های گوناگون تحصیلی دانشگاه شهید بهشتی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ی تجدید نظر شده ی الگوهای ارتباطی ریچی (1991) و پرسشنامه ی شیوه ی حل تعارض رحیم و مگنر (1995) استفاده شد و داده ها از روش محاسبه ی همبستگی های بنیادی (رگرسیون چندگانه) با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج پسرانی که با پدران خود گفت و شنود بالایی گزارش کردند از شیوه های حل تعارض مؤتلفانه و خدمتکارانه و آن هایی که همنوایی بالایی داشتند، از شیوه های مصالحه گرایانه، سلطه گرایانه و اجتنابی بهره می جستند. هم چنین، دخترانی که با پدر گفت وشنود بالایی گزارش کردند، شیوه های مؤتلفانه و مصالحه گرایانه و آن هایی که همنوایی بالایی داشتند، از شیوه های سلطه گرایانه و خدمتکارانه استفاده می کردند. در مورد ارتباط با مادر، پسران و دختران با گفت وشنود بالا شیوه ی مؤتلفانه را بکار می بردند. درحالی که پسران با همنوایی بالا به ترتیب از شیوه های خدمتکارانه، سلطه گرایانه و دختران شیوه های اجتنابی، سلطه گرایانه و خدمتکارانه را بکار می بردند. نتایج بیان گر این مطلب است که گفت وشنود بالا بیش تر اوقات با شیوه ی کاراآمد مؤتلفانه در حل تعارض همراه می شود، درحالی که همنوایی بالا اغلب شیوه های ناکارآمد سلطه گرایانه و اجتنابی را پیش بینی می کند.
بررسی متغیرهای شخصیتی و سازمانی به عنوان پیش بین های سوانح ترافیکی در رانندگان اتوبوس های شهری در سازمان اتوبوس رانی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر ویژگی های شخصیتی و متغیرهای سازمانی به عنوان پیش بین های حادثه دیدگی در رانندگان اتوبوس های شهری در سازمان اتوبوس رانی شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت. نمونه پژوهش شامل 150 راننده ی حادثه دیده (طی 5 سال گذشته) و 150 راننده ی حادثه ندیده بودند. برای انتخاب نمونه از گروههای حادثه دیده و حادثه ندیده از روش انتخاب تصادفی ساده استفاده شد. رانندگان حادثه دیده و حادثه ندیده ی نمونه ی پژوهش، به وسیله ی پرسشنامه ی شخصیتی پنج بُعد بزرگ (به جز گشاده ذهنی) و متغیرهای سازمانی مورد سنجش قرار گرفتند و به منظور ناشناس ماندن هویت آزمودنی ها از کسب اطلاعات جمعیت شناختی پرهیز شد. در این پژوهش، برای تحلیل داده ها از روش تحلیل تمیز استفاده شد. نتایج به دست آمده از کاربرد معادله ی تابع ممیز، فرضیه ی پژوهش را تأیید کرد. به بیان دیگر، از روی ویژگی های شخصیتی و سازمانی می توان احتمال حادثه دیدگی در رانندگان را پیش بینی کرد.
تجارب سالمندان تهرانی در زمینه اوقات فراغت و تفریحات(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سطح هیجان ابراز شده، فرسودگی مراقب و افسردگی در همسران جانبازان بستری و ارتباط آن با میزان بستری مجدد 6 ماهه یجانبازان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: لذا پژوهش حاضر به بررسی سطح هیجان ابراز شده، افسردگی و فرسودگی مراقب در همسران جانبازان و ارتباط آن با میزان بستری جانبازان می پردازد.
روش کار: این پژوهش مقطعی بر روی 50 نفر از جانبازان بستری در بیمارستان روان پزشکی ابن سینا و همسران شان در سال 1387 انجام شده است. تشخیص اختلال روان پزشکی جانبازان در ابتدای بستری بر اساس مصاحبه ی بالینی نیمه ساختاریافته و ملاک های تشخیصی ویرایش چهارم تشخیص اختلالات روانی گذاشته و شدت بیماری آنان توسط مقیاس تاثیر کلی بالینی ارزیابی گردید. آزمون افسردگی بک، پرسش نامه ی فشار روانی خانواده و مقیاس سطح هیجانی ابراز شده نیز در همسران جانبازان انجام شد. تعداد بستری مجدد جانبازان پس از پیگیری 6 ماهه، استخراج و نتایج تست ها توسط آزمون همبستگی، من ویتنی و ANOVA تحلیل گردید.
یافته ها: میانگین تعداد بستری جانبازان در پیگیری 6 ماهه 28/1 ± 6/1 بار بود. هم چنین 42% از همسران جانبازان دارای علایم افسردگی خفیف، 26% متوسط و 8% شدید بودند. 52% فرسودگی روانی شدید و 14% هیجان ابراز شده ی بالا داشتند. نمرات افسردگی بک، سطح هیجان ابراز شده و زیرگروه های آن و میزان فرسودگی روانی همسران با تعداد دفعات بستری جانبازان رابطه ی معنی داری نداشتند (0.05 >P )
نتیجه گیری: سطح هیجان ابراز شده، افسردگی و فرسودگی همسران جانبازان با تعداد بستری جانبازان ارتباط آماری معناداری نداشت.
بررسی مقایسه ای میزان مهارت های زندگی دانشجویان رشته های فلسفی و غیرفلسفی دانشکده های علوم انسانی دانشگاه های دولتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه مهارت های زندگی دانشجویان رشته های مختلف فلسفی و غیرفلسفی علوم انسانی است تا میزان تاثیر مطالعات فلسفی بر رشد مهارت های زندگی دانشجویان فلسفی تعیین و تفاوت این دو گروه مشخص شود روش پژوهش، توصیفی- مقایسه ای است و جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد دوره های روزانه و شبانه مشغول به تحصیل در سال 87-1386 دانشگاه های دولتی شهر تهران بودند. حجم نمونه در گروه غیرفلسفی 90 نفر و در گروه فلسفی 49 نفر تعیین شد. ابزار پژوهش، فرم مقیاس سنجش مهارت های زندگی دانشجویان بوده که برای اولین بار در ایران توسط محقق ساخته و اعتباریابی شده است. روایی مقیاس، مورد تایید صاحبنظران و پایایی آن نیز با محاسبه آلفای کرونباخ در هر یک از مقیاس های فرعی و نهایتاً در مجموع نه مقیاس مهارت زندگی، 94/. بدست آمد. داده های حاصل با دو دسته آزمون های توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد دانشجویان گروه فلسفی و غیرفلسفی در مهارت های بهداشت و سلامت جسم و روان، حرفه ای، داشتن هدف در زندگی، خودآگاهی و تصمیم گیری تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارند. اما در مهارت های روابط بین فردی و اجتماعی، حل مساله و تفکر انتقادی و شهروند مسئول بودن با یکدیگر تفاوت معنی دار آماری دارند، به عبارت دیگر مهارت دانشجویان رشته های فلسفی در این چهار بعد از دانشجویان رشته های غیرفلسفی بیشتر است. همچنین مشخص شد که بین مهارت های زندگی دانشجویان گروه فلسفی و غیرفلسفی بطور کل نیز تفاوت معنی دار وجود دارد و میانگین امتیاز مهارت های زندگی دانشجویان رشته های مختلف فلسفی از غیرفلسفی بیشتر است. مقایسه به تفکیک جنس در دو گروه نشان داد که در گروه فلسفی زنان و مردان از نظر میزان برخورداری از مهارت های زندگی تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارند ولی در گروه غیرفلسفی زنان در دو مهارت تفکر انتقادی و حرفه ای از مردان نمره بالاتری کسب کردند.
مقایسه عوامل فردی و محیطی در استعاره های موفقیت رتبه های برتر، متوسط و پذیرفته نشدگان آزمون سراسری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از گرایشات مهم انسان ها، رسیدن به کمال و خودشکوفایی و دستیابی به موفقیت و پیروزی است. اکثریت جمعیت کنونی کشور ما را جوانان تشکیل می دهند و یکی از عوامل شادابی و نشاط، این جامعه جوان، کسب موفقیت در برهه های مختلف زندگی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه عوامل فردی و محیطی مؤثر در موفقیت از طریق تحلیل استعاره های موفقیت رتبه های برتر، متوسط و پذیرفته نشدگان آزمون سراسری انجام پذیرفت. برای این منظور، تعداد 150 نفر از داوطلبان کنکور سراسری سال 1387 شامل،50 نفر رتبه های برتر، 50 نفر رتبه های متوسط و 50 نفر نیز از بین پذیرفته نشدگان هر پنج گروه آزمایشی، داوطلبان آزمون سراسری سال 1387 با رتبه های بین 1 تا 20 در گروه برتر، رتبه های بین 1500-1000 در گروه متوسط و رتبه های بالاتر از 30000 گروه پذیرفته نشدگان، به روش نمونه برداری تصادفی ساده انتخاب شدند. استعاره های آزمودنی ها با روش تحلیل محتوا از نوع توصیفی، بررسی و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که گروه برتر، عوامل موفقیت خود را به عوامل فردی، گروه متوسط، به ترکیبی از عوامل فردی و محیطی و گروه پذیرفته نشدگان به عوامل محیطی نسبت داده بودند. عوامل مؤثر در موفقیت بین سه گروه مشابه بود و تنها عامل متفاوت، شرایط نامساعد بیرونی در گروه پذیرفته نشدگان است. با توجه به اینکه در پژوهش حاضر افراد موفق و ناموفق بر اساس رتبه های کنکور تعریف شده بود، نتایج مختص این گروه است و تعمیم آنها به سایر گروه ها باید با احتیاط صورت پذیرد.
رابطه جهت گیری مذهبی و خودمهارگری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه جهت گیری مذهبی اسلامی و عوامل آن، با خودمهارگری در میان زنان و مردان و نیز رابطه این عوامل با سطح اقتصادی و اجتماعی انجام شده است. برای انجام این پژوهش، 120 نفر از دانشجویان با روش تصادفی انتخاب شدند و پرسش نامه های جهت گیری مذهبی ـ اسلامی و خودکنترلی را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون، t مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که بین عامل جهت گیری مذهبی و عامل اخلاق با خودمهارگری رابطه معناداری وجود دارد. در گروه مردان، عامل عقاید ـ مناسک و خودمهارگری دارای رابطه معناداری است. از سوی دیگر، تفاوت میانگین جهت گیری مذهبی و عامل اخلاق در دو طبقه خودمهارگری بالا و پایین معنادار است؛ اما تفاوت معناداری در عامل عقاید ـ مناسک مشاهده نمی شود. بین سطوح اقتصادی خانواده، در عوامل جهت گیری مذهبی افراد، تفاوت معناداری وجود ندارد؛ اما بین این سطوح در میانگین خودمهارگری تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین، با افزایش نمره مذهبی افراد، نمره های خودمهارگری آنها افزایش می یابد و هرچه تقید به اخلاق بالاتر می رود، توانایی در خودمهارگری افزایش می یابد. همچنین با افزایش تقید مردان در مناسک ـ عقاید اسلامی، بر میزان خودمهارگری آنها افزوده می شود. ازسوی دیگر، افراد با خودمهارگری بالا، در مقایسه با افراد دارای خودمهارگری پایین سطوح بالاتری از جهت گیری مذهبی را نشان می دهند و با تغییر سطوح اقتصادی افراد، تفاوتی در سطح دین داری آنها مشاهده نمی شود
صفات شخصیتی و سیستم های بازداری/ فعال سازی رفتاری در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، دوقطبی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی صفات شخصیتی و سیستم های بازداری/ فعال سازی رفتاری در سه گروه بیماران اسکیزوفرن، دوقطبی و افراد بهنجار بود.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- مقایسه ای است. 90 نفر شامل 30 بیمار اسکیزوفرن (14 زن و 16 مرد)، 30 بیمار دوقطبی (14 زن و 16 مرد) و 30 نفر افراد بهنجار (14 زن، 16 مرد) با روش نمونه گیری در دسترس در آن شرکت داشتند. برای جمع آوری داده های پژوهش از دو ابزار مقیاس سیستم های بازداری/ فعال سازی رفتاری (کارور و وایت) و نسخه اصلاح شده پرسشنامه شخصیتی آیزنک (EPQ-R) استفاده شد.
یافته ها: پژوهش حاضر بیانگر تفاوت معنادار در روان رنجوری (N)، برون گرایی (E) و روان پریشی (P) بین نمونه های پژوهش بود (001/0=P). همچنین تفاوت معناداری در سیستم بازداری رفتاری (BIS)، سیستم فعال سازی رفتاری (BAS) و زیر مقیاس های سیستم فعال سازی رفتاری (BAS) یعنی سائق (D) جستجوی سرگرمی (F) و پاسخدهی به پاداش (R) وجود داشت.
نتیجه گیری: سطوح افراطی (چه بالا و چه پایین) صفات شخصیتی روان رنجوری (N)، برون گرایی (E) و روان پریشی (P) و حساسیت BAS، BIS تمایل به رابطه با نشانه های آسیب شناختی دارند. به ویژه ترکیب حساسیت BAS، BIS با گونه ی خاصی از آسیب شناسی رابطه دارد.
اهمیت تدریس الگومحور در آموزش دانشجویان پرستاری
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از استراتژی های مهم یادگیری دانشجویان، تحت تاثیرقرار گرفتن الگوها و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی آنها و به عبارت دیگر «الگومحوری» است. الگومحوری یا تدریس با سرمشق شدن، جوهره فرآیند تدریس و یکی از عملکردهای مهم مربیان پرستاری ، الگوبودن آنها از طریق رفتار شایسته یا عملکرد است. معلمان پرستاری باور دارند که الگومحوری در آموزش بالینی، مؤثرترین و صحیح ترین روش برای انتقال تجربیات و نگرش های حرفه ای به دانشجویان است؛ ولی با این وجود، الگومحوری به عنوان استراتژی آموزشی عملی، به خوبی شناخته نشده و تدریسِ الگومحور، چالشِ کنونی برنامه درسی پرستاری است.
نتیجهگیری: آگاهی از رویکردهای تدریس و فاکتورهایی که بر آن اثر می گذارد، برای طراحان برنامه آموزشی و مدرسان اهمیت زیادی دارد. از این رو ضروری است که در زمینه شناخت بیشتر فرآیند این استراتژی و عملیاتی کردن آن اقدام شود.
بررسی رابطه باورهای انگیزشی و راهبردهای شناختی - فراشناختی با پیشرفت تحصیلی: آزمون مدل های رقیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی روابط بین باورهای انگیزشی (باورهای خودکارآمدی، باورهای کنترل در یادگیری و اضطراب آزمون) و راهبردهای شناختی و فراشناختی (تفکر انتقادی، خودنظم بخشی فراشناختی، مدیریت زمان و مکان مطالعه، کمک طلبی از همسالان) با پیشرفت تحصیلی، در دانش آموزان دختر سوم دبیرستان رشته علوم انسانی، با استفاده از مدل علی است.
روش: برای انتخاب گروه نمونه، از روش نمونه گیری چندمرحله ای استفاده شد؛ بدین شکل که از بین دانش آموزان دختر که در سال تحصیلی 89-1388 در دبیرستان های شهر تهران در رشته علوم انسانی تحصیل می کردند، 250 نفر انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای ارزیابی همه متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری استفاده شد. در این پژوهش، معدل پایان سال تحصیلی دانش آموزان در پنج درس اختصاصی، به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی آنها در نظر گرفته شد. یافته ها با روش های آماری تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل و برای بررسی روابط علی بین متغیرهای پژوهش، دو مدل مفهومی آزموده و مقایسه شدند.
یافته ها: نتایج پژوهش از برازش بهتر مدل دوم با یافته ها حمایت می کنند. در این مدل، دو متغیر باورهای خودکارآمدی و باورهای کنترل یادگیری، به عنوان متغیرهای برون زاد؛ و متغیرهای تفکر انتقادی، خودنظم بخشی فراشناختی، مدیریت زمان و مکان مطالعه، کمک طلبی از همسالان، اضطراب آزمون و پیشرفت تحصیلی متغیرهای درون-زاد در نظر گرفته شدند. با این حال، هر دو مدل نشان دهنده وجود روابط علی معنادار بین باورهای انگیزشی، راهبردهای شناختی و فراشناختی با پیشرفت تحصیلی هستند.
نتیجه گیری: دانش آموزان با خودکارآمدی بیشتر، از راهبردهای شناختی و فراشناختی بیشتری استفاده می کردند، اضطراب آزمون کمتری داشتند و در نتیجه پیشرفت تحصیلی آنها بیشتر بود.