فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۴۱ تا ۳٬۶۶۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش توانبخشی روانی دوسا بر بهبود رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اتیسم بود. از طرح پژوهشی تک آزمودنی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش، کودکان مبتلا به طیف اختلالات اتیستیک در بنیاد خیریه اتیسم (شامل 46 نفر) بودند. از میان داوطلبان شرکت در پژوهش 7 کودک مبتلا به اختلالات اتیسم در محدوده سنی 12-8 به صورت هدفمند انتخاب شدند. مداخله این پژوهش (روش دوسا) شامل 8 جلسه 55 دقیقه ای بود که برای هر کودک دو جلسه در هفته برگزار شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس نمره گذاری اتیسم گیلیام بود. این پرسشنامه طی پنج مرحله (خط پایه اول، خط پایه دوم ، نیمه جلسات درمان، پایان جلسات درمان، پیگیری) توسط والدین کودک تکمیل شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS16به روش محاسبه اندازه اثر تجزیه و تحلیل شدند. شاخص بهبودی در هر یک از متغیرها، سیر نزولی منحنی در هر مرحله درمان نسبت به خط پایه در نظر گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که به کارگیری روش توانبخشی روانی دوسا می تواند در بهبود مهارت های ارتباطی این کودکان تأثیر بگذارد و این امر موجب کاهش رفتارهای کلیشه ای کودکان شرکت کننده در این پژوهش شد. با وجود این، با توجه به گزارش های متفاوت درباره اثر بخشی این روش انجام دادن پژوهش های بیش تری در این زمینه احساس می شود.
بررسی اعتبار و روایی پرسشنامه ی افسردگی (CDI در نوجوانان 13 تا 15 ساله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به منظور بررسی ویژگی های روانسنجی (اعتبار، روایی و تحلیل عوامل) پرسشنامه ی افسردگی (CDI) در دانشآموزان دختر و پسر پایه ی سوم راهنمایی و اوّل دبیرستان اهواز میباشد. 399 دانشآموز دختر و پسر مدارس راهنمایی و دبیرستانی با روش تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند. نتایج تحلیل عوامل, با استفاده از تحلیل مؤلّفههای اصلی شش عامل را به دست داد. در این میان، عامل یکم بیشترین سهم واریانس سؤالات پرسشنامه را تبیین مینماید. علاوه بر این، ضرایب اعتبار باز-آزمایی81/0، آلفای کرونباخ 88/0 و تنصیف 83/0 برای کلّ پرسشنامه به دست آمد. همچنین، ضریب همبستگی بین پرسشنامه ی افسردگی (CDI) و فرم کوتاه مقیاس افسردگی کودکان 36/0 در کلّ نمونه، 55/0 برای دختران و 22/0 برای پسران محاسبه شد. نتایج تحلیل واریانس عاملی نشان داد که بین دانشآموزان دختر و پسر و عرب زبان و فارسی زبان از لحاظ میزان افسردگی تفاوت وجود ندارد. کلید واژهها: مقیاس افسردگی (CDI). اعتبار. روایی. افسردگی. تحلیل عاملی.
پرسشنامه الگوهای ارتباطی: اعتبار و روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر به تعیین اعتبار و روایی پرسشنامه الگوهای ارتباطی (CPQ) در زنان و مردان متاهل ایرانی پرداخته است. روش: نمونه ای از 401 (148 زن، 253 مرد) کارمند متاهل انتخاب شدند و مقیاس های پرسشنامه الگوهای ارتباطی (کریستینسن و سولاوی، 1984)، پرسشنامه پرخاشگری (باس و پری، 1992)، مقیاس زوجی انریچ (فورز و السون، 1998)، عاطفه مثبت-منفی (واتسون و همکاران، 1988)، سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976)، عزت نفس (آیزنک، 1976) و رضایتمندی (هودسن، 1992) را تکمیل کردند. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که پرسشنامه الگوهای ارتباطی (CPQ) از اعتبار مناسبی (آلفای کرونباخ 76/0) برخوردار است. علاوه براین، روایی همگرای پرسشنامه با مقیاس های ذکر شده (از 30/0 تا 95/0) بدست آمد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می توان نتیجه گیری کرد که پرسشنامه الگوهای ارتباطی از اعتبار و روایی مناسبی در نمونه ای زنان و مردان متاهل ایرانی برخوردار بوده است.
بررسی تأثیر شناخت درمانی گروهی در کاهش افسردگی بیماران مرد HIV مثبت(مقاله علمی وزارت علوم)
"از جمله مشکلات روانی که شیوع نسبتاً بالایی، به خصوص در بین بیماران HIV مثبت دارد، افسردگی است. یکی از روش های غیردارویی که در درمان این بیماری مؤثر بوده شناخت درمانی گروهی است و پژوهش ها نشان داده است که در بیماران افسرده بستری و سرپایی از کارایی نسبتاً بالایی برخوردار است. در این پژوهش سعی شد که تاثیر شناخت درمانی گروهی در کاهش میزان افسردگی بیماران مرد HIV مثبت افسرده بررسی شود. بیماران به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. قبل از مداخله درمانی هر دو گروه با آزمون افسردگی بک مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایشی در ده جلسه شناخت درمانی گروهی شرکت نمودند ولی در گروه کنترل هیچ گونه مداخله روانشناختی انجام نگرفت. در پایان مداخله، هر دو گروه مجدداً با آزمون مذکور مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری t وابسته و مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج پژوهش نشان داد که شناخت درمانی گروهی به طور معنی داری (001/0>p) در کاهش میزان افسردگی بیماران مرد HIV مثبت مؤثر بود.
"
بررسی رابطة بین جهت گیری مذهبی با شادکامی و کیفیت زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین جهت گیری مذهبی با شادکامی و کیفیت زندگی دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه انجام گرفت. 373 دانشجوی (194 زن و 179 مرد) این دانشگاه با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاس جهت گیری مذهبی آلپورت (ROS)، پرسش نامه شادکامی آکسفورد (OHI) و پرسش نامه کیفیت زندگی، جمع آوری و توسط ضریب همبستگی ساده و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین جهت گیری مذهبی درونی و کیفیت زندگی و شادکامی رابطة مثبتی وجود دارد، همچنین بین جهت گیری مذهبی کلی، با شادکامی و کیفیت زندگی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. اما بین جهت گیری مذهبی بیرونی، با شادکامی و کیفیت زندگی رابطة معناداری از لحاظ آماری وجود ندارد. بنابراین، می توان گفت: که افراد با جهت گیری مذهبی درونی، از شادکامی و کیفیت زندگی بالاتری برخوردار هستند.
انگیزش پیشرفت دانش آموزان دارای والدین وابسته به مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه انگیزش پیشرفت در دانش آموزان دارای والدین(پدر) وابسته به مصرف مواد مخدر انجام شد. روش این مطالعه از نوع علّی- مقایسه ای است. نمونه پژوهش 140 نفر از دانش آموزان دوره راهنمایی شهر تهران در سال 93-92 بود که در دو گروه 70 نفری با والدین (پدر)سالم و 70 نفر والدین(پدر) وابسته به مصرف مواد مخدر و محرک تقسیم شدند که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش آزمون انگیزش پیشرفت هرمنس (1970) بود. شاخص های آمار توصیفی و آزمون t مستقل نشان می دهد بین انگیزش پیشرفت دانش آموزان دارای والد سالم و معتاد تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج پژوهش نشان داد که بین افسردگی، اضطراب، استرس با پرخاشگری در افراد وابسته به مصرف مواد مخدر رابطه وجود دارد. با توجه به مطالعه حاضر پیشنهاد می شود مراکز مشاوره دانشجویان و کلینیک های روان شناختی به منظور ردیابی مشکلات ناشی از اعتیاد والدین که در انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان آنان تاثیر دارد، پیگیری لازم را به عمل آورند.
لیکانتروپی در افسردگی: گزارش موردی
حوزههای تخصصی:
اثرات اضطراب مادران در اختلال رفتاری کودکان: ناخن جویدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناخن جویدن عبارت است از جویدن ناخن ها و کندن مختصری از پوست انگشتان، این حالت نیز هر چند که در کودکان به عنوان شدید ترین ناراحتی نیست، اما به عنوان یک مشکل خیلی شایع ملاحظه می شود. روش تحقیق از نوع علی مقایسه ای می باشد. جامعه مورد تحقیق دانش آموزان دختر و پسر مشغول به تحصیل در دوران ابتدایی در یکی از مدارس نواحی هفتگانه مشهد صورت گرفته است. تعداد آزمودنی ها در هر دو گروه مجموعا 89 نفر بودند که 45 نفر آنان کودکان دارای مشکل جویدن ناخن و 44 نفر فاقد این مشکل بودند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش آزمون اشپیل برگر که در سال 1372 در شهر مشهد هنجارهایی شده است، به کار رفته است. پرسشنامه و آزمون توسط مادر تکمیل شده و اضطراب آشکار و پنهان مادر را می سنجید. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون معنی داری تفاوت میانگین ها (آزمون T) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین میزان اضطراب مادران کودکان دارای مشکل ناخن جویدن و مادران کودکانی که ناخن نمی جویدند، وجود دارد و همچنین سطح اضطراب در مادران دارای فرزند مشکل دار به طور معناداری بیشتر از گروه دیگر بود.
برنامه درسی پنهان: پژوهشی در یادگیری های ضمنی مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسیب نیابی در همسران جانبازان شیمیایی سردشت PTSD(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه فراوانی اختلال فشار روانی آسیبزاد (PTSD) نیابی یا ثانویه در همسران جانبازان شیمیایی سردشت انجام شد .
روش: در این مطالعه مقطعیِ توصیفی- تحلیلی، 306 نفر در دو گروه آزمون (150 نفر از همسران مصدومین شیمیایی شهرستان سردشت) و کنترل (156 نفر از همسران جمعیت عادی شهرستان سردشت) مورد بررسی قرار گرفتند. برای ارزیابی شدت PTSD، برای هر فرد پرسشنامه 39سئوالی ""میسیسیپی"" تکمیل شد .
یافتهها : نمره کل میسیسیپی در همسران جانبازان شیمیایی 67/12 ± 68/128 و در گروه کنترل 21/21±27/111 بود. میزان و شدت PTSD در همسران مصدومین شیمیایی بهطور معنیداری بیشتر از گروه کنترل بود. همچنین نمره کل میسیسیپی در مصدومان شیمیایی (شوهران گروه آزمون)، بیشتر از شوهران گروه کنترل بود.
نتیجهگیری: مطابق نتایج بهدست آمده تقریباً تمامی همسران جانبازان PTSD دچار آسیب نیابی بودند. لذا با توجه به فراوانی و شدت بالای این اختلال در همسران جانبازان شیمیایی، پیگیری و درمان موارد مبتلا ضروری بهنظر میرسد."
مقایسه عوامل شخصیتی، حوادث استرس زا و حمایت اجتماعی در بیماران کرونر قلب و افراد غیربیمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه عوامل شخصیتی شامل نوروزگرایی، برونگرایی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی؛ تجربه حوادث استرس زای زندگی و حمایت اجتماعی در بیماران مبتلا به عروق کرونر قلب و افراد غیر بیمار انجام شد. سیصد داوطلب شامل دو گروه بیمار (n=150) و غیربیمار (n=150) در بیمارستان قلب شهید رجایی تهران با تکمیل مقیاس شخصیتی NEO-FFI (فرم کوتاه)، مقیاس رویدادهای زندگی و مقیاس کیفیت روابط در این پژوهش شرکت کردند. نتایج نشان داد که بین گروه بیماران کرونر قلب و گروه غیربیمار از نظر عوامل شخصیتی، حوادث استرس زای زندگی و حمایت اجتماعی تفاوت معنادار وجود دارد. بیماران مبتلا به عروق کرونر در مقایسه با گروه غیربیمار از نوروزگرایی بیشتر، برونگرایی بیشتر، تجربه پذیری کمتر، همسازی کمتر، و وظیفه شناسی کمتر، حمایت اجتماعی کمتر و تجارب استرس زای بیشتر برخوردار بودند. در مجموع، یافته های پژوهش نشانگر اهمیت رابطه عوامل روانشناختی با بیماری کرونر قلب است
بررسی عوارض و تبعات اعتیاد همسر از طریق مقایسه زنان عادی و زنان دارای همسر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی عوارض و تبعات زندگی با همسران معتاد در زنان بود. در این پژوهش مقطعی (علی – مقایسه ای) 200 زن دارای همسر معتاد و 200 زن دارای همسر سالم مطالعه شدند. زنان همسر دارای معتاد در میان سه گروه از زنان دارای همسرِ (زنانی که همسر معتاد آن ها به مراکز درمانی مراجعه می کردند و زنانی که همسر معتاد آن ها در زندان بود، به روش تصادفی و زنان دارای همسر معتاد خیابانی به روش گلوله برفی با پرسش از دو گروه مذکور ) انتخاب شدند. زنان دارای همسر سالم نیز به صورت تصادفی از ساکنان همان مناطقی برگزیده شدند که گروه زنان دارای همسر معتاد انتخاب شده بودند و با درنظر گرفتن همتا بودن آن ها از نظر منطقه محل سکونت، سطح تحصیلات و سن، پرسشنامه در میان آن ها اجرا شد تا حجم نمونه تکمیل شود. نمونه گیری از چک لیست حاوی ویژگی های دموگرافیک و صفات بارز در زنان، پرسشنامه اضطراب و افسردگی (HADS) و پرسشنامه عزّت نفس روزنبرگ در کلیه شرکت کنندگان ثبت شد. نتایج نشان داد که زنان دارای همسر معتاد و گروه شاهد از لحاظ متراژ منزل مسکونی ، بعد خانوار ، متراژ منزل مسکونی پدری فرد ، سطح درآمد خانواده و وضعیت مالکیت منزل مسکونی تفاوت معنادار دارند. زنان دارای همسر معتاد نمرات بالاتری در مقیاس های مربوط به اضطراب، افسردگی و اختلال کلی روانی و نمرات پایین تری در مقیاس مربوط به عزّت نفس نسبت به زنان دارای همسر سالم کسب کردند. همچنین آن ها مشکلات و مسائل رفتاری بیش تری ازجمله مصرف مواد، ارتباط جنسی با فردی غیر از همسر، درگیری عاطفی با مردی غیر از همسر، تجربه خشونت فیزیکی از سوی همسر، افکار خودکشی و اقدام به خودکشی نسبت به گروه شاهد را گزارش کردند. زنان دارای همسر معتاد نسبت به زنان دارای همسر سالم با مشکلات و مسائل رفتاری بیش تری مواجه هستند، پیشنهاد می شود سیاستگذاران در خصوص تدوین برنامه هایی با رویکرد پیشگیری ویژه زنان دارای همسر معتاد اهتمام ورزند.