فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۶۱ تا ۲٬۲۸۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
نقش کارکرد و فرآیند خانواده در اعتیاد به اینترنت نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: عوامل خانوادگی نقش مهمی در شروع و تشدید اعتیاد به اینترنت در نوجوانان بازی می کنند، و این مشکل بواسطه پیامدهایش خانواده را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. هدف مطالعه حاضر بررسی نقش کارکردها و فرآیند خانواده (کیفیت روابط والد-فرزند) در گرایش نوجوانان به اعتیاد به اینترنت است. روش: بدین منظور 384 دانش آموز نوجوان از مدارس شهر شیراز به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و ابزارهای پژوهش توسط این نوجوانان و والدین آنها تکمیل شد. ابزارهای تکمیل شده توسط نوجوانان شامل پرسشنامه آزمون اعتیاد به اینترنت (IAQ)، مقیاس رابطه والد- فرزندی و ابزار تکمیل شده توسط والدین شامل ابزار سنجش خانواده (FAD) بود. یافته ها: نتایج نشان داد که عملکرد کلی، ارتباط، پاسخدهی عاطفی، آمیزش عاطفی و کنترل رفتاری با اعتیاد به اینترنت همبستگی مثبت نیرومند و خیلی بالا و نقشها با این متغیر همبستگی ضعیف معناداری دارد. نتایج تحلیل رگرسیون اعتیاد به اینترنت نشان داد که کارکرد کلی، ارتباط، پاسخدهی و آمیزش عاطفی توان پیش بینی اعتیاد به اینترنت را دارند که حدود 78 درصد واریانس اعتیاد به اینترنت نوجوانان را پیش بینی می کنند. در زمینه کیفیت روابط والد-فرزند یافته ها نشان داد رابطه با مادر و پدر همبستگی نیرومند معکوسی با اعتیاد به اینترنت دارد که نتایج رگرسیون نیز نشان داد رابطه با والدین به صورت معناداری پیش بین اعتیاد به اینترنت بوده و 53 درصد از واریانس اعتیاد به اینترنت را تبیین می کند. نتیجه گیری: کارکرد و فرآیندهای خانواده نقش مهمی در اعتیاد به اینترنت دارند و خانواده های دارای کارکرد و روابط والد-فرزند مختل گرایش بیشتری به استفاده آسیب زا از اینترنت دارند.
برنامه ریزی درسی مبتنی بر شایستگی؛ راهبردی مطلوب برای توسعه شایستگی های اساسی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آمار دانشآموختگان بیکار دانشگاهها، نمایانگر ارتباط نامناسب برنامههای درسی آموزش عالی با حوزه صنعت و مشاغل و تواناییهای بالقوه موجود در صنایع است و فقدان تخصصهای لازم در صنایع و افزایش بیکاران تحصیلکرده فاقد مهارتهای لازم را نمایان میسازد. برنامهریزی درسی مبتنی بر شایستگی، راهبردی است که میتوان از آن بهمنظور پرورش شایستگیهای اساسی در دانشجویان و فراهم نمودن متخصصان تحصیلکرده برای اشتغال در صنعت و کاهش دانشآموختگان بیکار و افزایش اثربخشی در حوزه آموزش عالی و صنایع سود جست. این مقاله مروری با هدف تشریح جایگاه برنامه درسی مبتنی بر شایستگی نگارش شد.
نتیجهگیری: تحقیقات اندکی که در زمینه اشتغال دانش آموختگان آموزش عالی در ایران صورت گرفته نشان می دهد که برنامه های درسی آموزش عالی در پرورش و تقویت شایستگی های مورد نیاز دانش آموختگان از توفیق چندانی برخوردار نبوده اند و پس از ورود به حوزه شغلی به دلیل نداشتن شایستگی ، موجب اتلاف هزینه و کاهش اثربخشی در حیطه شغلی می شود. به منظور پرورش دانش آموختگانی شایسته می توان از رویکرد برنامه درسی مبتنی بر شایستگی سود جست. تدوین کنندگان برنامه های درسی باید به این نکته توجه داشته باشند که برنامه درسی بایستی به گونه ای تدوین شود که شایستگی های لازم را به منظور موفقیت دانش آموختگان در موقعیت های شغلی و مسایل زندگی در آنها ایجاد و تقویت نماید.
سنجش نیازهای آموزشی معلمان دبستان های شهر فیروز آباد در زمینه مهارت های سه گانه قبل ، ضمن و پس از تدریس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
" هدف اساسی این مقاله بررسی نیازهای آموزشی آموزگاران دبستانهای شهر فیروزآباد در زمینه مهارتهای سه گانه قبل، ضمن و پس از تدریس است. بدین منظور، ابتدا مقیاسی شامل 30 گویه برای اندازه گیری مهارت ها تهیه و براساس مقیاس لیکرت درجه بندی گردید. برای تعیین روایی مقیاس، از نظر استادان دانشگاه و متخصصان علوم تربیتی و روش تحلیل عامل استفاده گردید که تمامی ضرائب...
اثربخشی آموزش حل مسئله بر اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، بررسی میزان اثربخشی آموزش حل مسئله بر اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی دانش آموزان پسر دبستانی بود. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر دبیرستانی شهر نجف آباد در سال تحصیلی 1393-1392 بود که از میان آن ها تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارش شدند. هردو گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون، به پرسشنامه اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران (1375) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی جرابک (1996) پاسخ دادند. برای گروه آزمایش، هشت جلسه گروهی آموزش حل مسئله به صورت یک بار در هفته اجرا شد، اما گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تمام متغیرهای وابسته در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معناداری داشت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، آموزش حل مسئله می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر در جهت کاهش اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دبستانی در نظر گرفته شود.
رشد دینداری در اوائل کودکی: رویکردی روانشناختی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله «رشد دینداری در اوائل کودکی» را از منظر روان شناختی و اسلامی و با هدف دستیابی به شناختی عمیق تر و چندوجهی بررسی کرده است. پرسش از وجوه تمایز و تشابه دو رویکرد، محور اساسی بررسی این مطالعه است. روش پژوهش تطبیقی است. یافته های پژوهش حاکی از تمایز بین دو رویکرد، در توصیف و تبیین مبانی و ریشه های اولیه دینداری است. از منظر روان شناختی، ریشه های اولیه دینداری ناشی از برآیند تجارب کودک با محیط پیرامونی است. از منظر اسلام نیز، ریشه های اولیه دینداری را باید در فطرت به معنای عشق به خیر و سعادت مطلقه پی جویی کرد، برایند تجارب کودک با محیط پیرامونی، تنها زمینه رشد یا انحراف از فطرت را فراهم می کند. در زمینه چگونگی شکل گیری دینداری، وجه تشابه دو دیدگاه، تأکید بر ایجاد محیط زیست امن، پویا و پاسخ گو برای رشد مطلوب دینداری است. هر دو دیدگاه، بر ثبت تجارب کودک- والدین در نظام روانی کودک و تأثیر این تجارب بر دینداری در آینده تأکید دارند.
بررسی تاثیر روایت درمانی زوجی بر عملکرد خانوادگی زوجین شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر روایت درمانی زوجی بر عملکرد خانوادگی زوجین شهر اصفهان بوده است. روش پژوهش نیمه تجربی با استفـاده از پیش آزمون ـ پس آزمون وگروه آزمایش و کنترل بود. 30 زوج از زوجین مراجعه کننده به بخش گفتاردرمانی بیمارستان کاشانی شهر اصفهان در سال 86 به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 زوج) و گواه (15زوج) جایگزین شدند. متغیر وابسته در این پژوهش عملکرد خانوادگی بود که توسط آزمون عملکرد خانوادگی بلوم ارزیابی شد.گروه آزمایش در 9 جلسه روایت درمانی زوجی شرکت نمودند. فرضیه های تحقیق آن بود که روایت درمانی زوجی بر بهبود عملکرد خانوادگی زوجین و ابعاد آن مؤثر است و تاثیر آن بر عملکرد خانوادگی زوجین و ابعاد آن برحسب جنسیت متفاوت است و عملکرد خانوادگی در زنان و مردان متفاوت می باشد. نتایج نشان داد که روایت درمانی زوجی عملکرد خانوادگی را بهبود می بخشد (01/0P<) و بر ابعاد آن به جز تاکیدات مذهبی و به هم تنیدگی مؤثر است (05/0P<). تاثیر این رویکرد بر عملکرد خانوادگی و ابعاد آن برحسب جنسیت تفاوت نداشته است (05/0P<). هم چنین بین عملکرد خانوادگی زنان و مردان تفاوتی وجود نداشت ( 05/0P< ).
تأثیر اصول و فلسفه تربیت بدنی بر تغییر اولویت فلسفه آموزشی ایده الیسم به رئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: فلسفه عنصری اساسی در فرآیندهای آموزشی محسوب می شود، بطوری که بدون داشتن پایه ها و تفکرات فلسفی نمی توان به دنبال اهداف و تعیین روش های اجرایی و ارزشیابی نتایج بود. از این رو، هدف از این تحقیق، بررسی اثر آموزش اصول و فلسفه تربیت بدنی بر اولویت فلسفه آموزشی و همچنین بر فلسفه های آموزشی دانشجویان دختر و پسر گرایش مدیریت و برنامه ریزی ورزشی بود.
روش: روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی بوده که به شکل طرح آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد و جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و از طریق پرسشنامه انجام گرفت، بدین منظور تعداد 51 دانشجوی دختر و پسر رشته کارشناسی ناپیوسته تربیت بدنی با گرایش مدیریت و برنامه ریزی ورزشی از دانشگاه شمال آمل که در سال تحصیلی 88-1387 در ترم یک مشغول به تحصیل بودند، در این تحقیق شرکت کردند؛ و قبل و پس از 16 جلسه تشکیل کلاس اصول و فلسفه تربیت بدنی، توسط پرسشنامه «پیش فرض های اولویت فلسفی» ارزیابی شدند.
نتایج: قبل از برگزاری کلاس آموزشی، دانشجویان به طور معنی داری دارای اولویت فلسفه آموزشی اصالت ذهن بودند؛ ولی پس از آن، اولویت فلسفه آموزشی ایشان به طور معنی داری به واقع گرایی تغییر نمود. میزان پذیرش فلسفه های آموزشی از جانب دانشجویان در مؤلفه های جاودان گرایی، اصالت ذهن و واقع گرایی پس از 16 جلسه کلاس آموزشی اصول و فلسفه تربیت بدنی در مقایسه با قبل آن افزایش معنی داری یافت.
بحث و نتیجه گیری: نتایج حاکی از افزایش میزان علاقه مندی دانشجویان به اصول آموزشی مطرح شده از جانب مکاتب فلسفی واقع گرایی، اصالت ذهن و جاودان گرایی، در اثر برگزاری کلاس های آموزشی اصول و فلسفه تربیت بدنی است.
رابطه باورهای دنیای عادلانه برای دیگران و خود با سلامت عمومی، رضایت از زندگی، عاطفه مثبت و منفی و افکار خودکار
حوزههای تخصصی:
"هدف این پژوهش بررسی رابطه بین باورهای دنیای عادلانه با سلامت عمومی، رضایت از زندگی، عاطفه مثبت و منفی و افکار خودکار بود. بهمنظور دستیابی به این هدف، از جامعه آماری (زنان و مردان ساکن شهر اصفهان) 300 نفر بهعنوان گروه نمونه با استفاده از روش نمونهگیری چند مرحلهای برای پاسخگویی به ابزارهای پژوهش انتخاب شدند. از پنج پرسشنامه سلامت عمومی (با چهار زیرمقیاس)، رضایت از زندگی، عاطفه مثبت و منفی، افکار خودکار و پرسشنامه باورهای دنیای عادلانه برای دیگران و خود بهمنظور دستیابی به دادههای مورد استفاده در پژوهش استفاده شد. دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان و گام بهگام مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که بین زیرمقیاسهای سلامت عمومی (GHQ) با باورهای دنیای عادلانه برای خود و دیگران رابطه منفی و معنادار (P<0/01)وجود دارد. رابطه بین باورهای دنیای عادلانه برای خود و دیگران با رضایت از زندگی منفی و معنادار (P<0/01) بود. رابطه بین عاطفه مثبت و باورهای دنیای عادلانه برای خود منفی و معنادار (P<0/01) و رابطه بین عاطفه منفی و باورهای دنیای عادلانه برای خود و دیگران مثبت و معنادار(P<0/01) بود. افکار خودکار نیز با باورهای دنیای عادلانه برای خود و دیگران دارای رابطه مثبت و معنادار (P<0/01) بود. نتایج تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که از کل متغیرهای پژوهش، فقط رضایت از زندگی قادر به پیشبینی باورهای دنیای عادلانه برای خود و دیگران است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که باورهای دنیای عادلانه برای دیگران و خود، رضایت از زندگی و افسردگی توان پیشبینی معنادار داشتند.
"
رابطه ارزشهای سازمانی با استرس شغلی ، فرسودگی هیجانی و رفتارهای انحرافی سازمانی در کارکنان شرکت سهامی ذوب آهن
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ارزشهای سازمانی با استرس شغلی، فرسودگی هیجانی و رفتارهای انحرافی سازمانی به مرحله اجرا در آمد. جامعه آماری پژوهش را کارکنان شرکت سهامی ذوب آهن در پائیز 1388 تشکیل دادند. از این جامعه آماری 385 نفر به شیوه نمونه گیری طبقه ای (از طریق فهرست اسامی) برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. پژوهش از نوع پژوهشهای همبستگی بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ارزشهای سازمانی با 40 سؤال بصورت محقق ساخته (و 5 خرده مقیاس بنامهای ارزشهای رشدی انسانی و اخلاقی، ارزشهای روابط انسانی و مشارکت، ارزشهای معطوف به کیفیت و مشتریان، ارزشهای اجتماعی برون سازمانی و ارزشهای حمایتی ـ اقتصاد)، پرسشنامه 15 سؤالی استرس شغلی از کاهن و همکاران (1964)، پرسشنامه 9 سؤالی فرسودگی هیجانی از و پرسشنامه 8 سؤالی رفتارهای انحرافی سازمانی از بنت و رابینسون (2000) بودند. روایی و پایائی پرسشنامه های پژوهش بررسی و گزارش شده است. داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهش از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت. شواهد حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که برای استرس شغلی، ارزشهای معطوف به کیفیت و مشتریان، برای رفتارهای انحرافی سازمانی، ارزشهای معطوف به کیفیت و مشتریان و ارزشهای معطوف به روابط انسانی و مشارکت و برای فرسودگی هیجانی، ارزشهای رشدی انسانی و اخلاقی و ارزشهای حمایتی ـ اقتصادی دارای توان پیش بین معنادار (01/0P< یا 05/0P<) هستند.
نقش مؤلفه های انتظار- ارزش بر پیشرفت شیمی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی رابطه ارزش تکلیف، باورهای توانایی- انتظار، درک دشواری تکلیف، منبع کنترل و پیشرفت قبلی با پیشرفت بعدی شیمی و آزمون مدل اکلز و ویگفیلد انجام شد. روش: به همین منظور 200 دانش آموز دختر پایه سوم (119 نفر رشته تجربی و 81 نفر رشته ریاضی) به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از میان دبیرستان های دولتی شهر تهران انتخاب شدند. همه آنها پرسشنامه انتظار – ارزش سمنان (SVEQ) و منبع کنترل راتر(I-E) را تکمیل کردند. داده ها با رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد در مدل نخست، ارزش تکلیف به تنهایی می توانست پیشرفت بعدی شیمی را پیش بینی کند، اما در مدل دوم ارزش تکلیف در کنار باورهای توانایی- انتظار نقشی در پیش بینی پیشرفت شیمی نداشت. در مدل سوم درک دشواری تکلیف به دو پیش بینی کننده قبلی افزوده شد که قادر بود به طور معکوس پیشرفت بعدی را پیش بینی نماید. در مدل چهارم منبع کنترل به مدل سوم افزوده شد که نقش معناداری را در پیش بینی پیشرفت شیمی نشان داد. در مدل های دوم تا چهارم ارزش تکلیف توان پیش بینی پیشرفت بعدی را نداشت. در مدل پنجم با افزودن پیشرفت قبلی به سایر پیش بینی کننده های مدل، توان پیش بین به طرز قابل ملاحظه ای افزایش یافت. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه در چارچوب نظریه انتظار – ارزش به خوبی تبیین می شود و از طرفی یا یافته های پژوهش های قبلی همخوان است. تلویحات نظری یافته ها مورد بحث قرار گرفت.
تأثیر خدمات کاردرمانی روانی – اجتماعی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلالات روانی مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : ارتقاءء کیفیت زندگی هدفی مهم از مراقبتهای بهداشتی در روانپزشکی شناخته می شود. در تحقیق حاضر با انجام مداخلات کاردرمانی روانی- اجتماعی بر روی بیماران دچار اختلالات روانی مزمن، به بررسی کیفیت زندگی آنها پرداخته شد. روش بررسی: این مطالعه مداخله ای به صورت شبه تجربی می باشد و بر روی 24 بیمار مبتلا به اختلالات روانی مزمن مراجعه کننده به مرکز روزانه سینا به عنوان گروه مداخله و 50 بیمار دارای اختلالات روانی مزمن که خدمات کاردرمانی دریافت نمی کردند به عنوان گروه مقایسه انجام شد. نمونه ها از طریق نمونه گیری ساده و در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش «پرسشنامه کیفیت زندگی مُراجع ویسکانسین» بود که شامل ۸ خرده مقیاس میباشد. خدمات کاردرمانی که شامل گروه درمانی، فعالیت درمانی و هنردرمانی بود، طبق برنامه مرکز هفته ای 2 بار، به مدت ۹۰ دقیقه و به طول 3 ماه بر روی گروه مداخله انجام شد. در این مدت هر دو گروه تحت نظر روانپزشک و دارودرمانی قرار داشتند. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمونهای تی مستقل و تی زوجی استفاده شد. یافته ها: قبل از مداخله در هیچ یک از حیطه ها و کیفیت زندگی کل بین دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت، ولی بعد از مداخله میانگین نمره رضایت از زندگی، فعالیت اشتغالی، سلامت و آسایش روانی، سلامت جسمانی و کیفیت زندگی کل (۰/۰۰۱>P) و همچنین روابط اجتماعی (۰/۰۰۵=P) و وضعیت مالی (۰/۰۰۳=P) دو گروه تفاوت معناداری داشت. میانگین نمره علائم (۰/۲۲۷=P) و فعالیت روزمره زندگی (۰/۰۲۰=P) دو گروه بعد از مداخله نیز تفاوت معناداری نشان نداد. نتیجه گیری: خدمات کاردرمانی روانی- اجتماعی بر میزان رضایتمندی و کیفیت زندگی بیماران اختلالات روانی مزمن مؤثر است.
بررسی مبانی نظری ایده خودکارآمدی به عنوان هدفی تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مبانی نظری روان شناختی، اجتماعی و فلسفی دیدگاه بندورا درباره خودکارآمدی است. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی بهره گرفته شد. بنابراین، با تکیه بر مبانی روان شناختی به تحلیل مفهوم رابطه ضروری و متقابل، هشیاری، یادگیری و عاملیت انسانی پرداخته شد. همچنین، در تحلیل مبانی اجتماعی به چگونگی تأثیرپذیری بندورا از اندیشمندان مکتب کنش متقابل نمادین در علوم اجتماعی به عنوان زمینة جامعه شناختی اندیشه های بندورا اشاره شد. علاوه براین، مبانی فلسفی با نظر به تناسب و ارتباط منطقی خودکارآمدی با مکتب های فلسفی، ارزش و عمل اخلاقی مورد مطالعه قرار گرفت. در نتیجه تحلیل و نقد مبانی مورد اشاره، پیش فرض های هستی شناختی روان شناختی، اجتماعی و فلسفی انسان خودکارآمد استخراج شدند و ضمن تصریح عناصر خودکارآمدی و مشخص کردن خاستگاه های عاملیت و خودکارآمدی، خصیصه های فرد خودکارآمد و راهکارهای تربیت او استنباط به تصویر کشیده شد.
مطالعه مقدماتی برای انطباق و هنجاریابی پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر
حوزههای تخصصی:
این مطالعه برای انطباق پرسشنامه سرشت و منش (تی .سی .آی ـ 125) و هنجاریابی آن در جمعیت جوان ایرانی صورت گرفت. پس از ترجمه، انطباق محتوایی و وارسی فرهنگی، آزمون مزبور در یک نمونه از آزمودنی های جوان تهرانی و شیرازی اجرا گردید. نتایج نشان داد که فرم فارسی پرسشنامه تی .سی .آی ـ 125 می تواند ابعاد چهارگانه سرشت و ابعاد سه گانه منش (مبتنی بر نظر کلونینجر) را در جمعیت جوان ایرانی مورد سنجش قرار دهد. ضریب همبستگی برای نمرات آزمون ـ بازآزمون، نشانگر پایایی قابل توجه این پرسشنامه است.
این مطالعه نشان داد که پرسشنامه سرشت و منش را می توان را با اعمال محدودیت هایی، در جامعه ایرانی به کار گرفت. ضمنا درباره محدودیت های روش شناختی این تحقیق و نکات کاربردی آن بحث خواهد شد.
کسب مهارت نه گفتن برای رد پیشنهادهای پرخطر با استفاده ازروش ایفای نقش در دانش آموزان مقطع راهنمایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به این که، نوجوانان مهارت های لازم ارتباطی- اجتماعی را ندارند و عدم آگاهی کافی دانش آموزان در مورد مقابله با پیشنهادهای پرخطر، دربردارنده عواقب جبران ناپذیری است، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین آموزش مهارت نه گفتن برای رد پیشنهادهای خطرزا با استفاده از ایفای نقش انجام شد.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی میدانی، پیش آزمون و پس آزمون، دوگروهی و سه مرحله ایی است و جامعه پژوهش شامل 63 دانش آموز دختر مقطع راهنمایی شهر اراک در سال1390 بودکه به طور تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. ابزارگردآوری داده هاپرسش نامه شامل مشخصات فردی- خانوادگی و چک لیست ""نه گفتن""در خصوص مهارت رد پیشنهادهای خطرزا بود. ابتدا پرسش نامه وچک لیست تکمیل وسپس آموزش بر اساس مهارت نه گفتن به روش نمایشی و ایفای نقش انجام شد. بلافاصله و 2 ماه بعد از آموزش مجددا چک لیست مهارت نه گفتن بامشاهده دانش آموزان توسط پژوهشگر تکمیل شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین میانگین نمره مهارت نه گفتن برای رد پیشنهادهای پرخطر در هر دو گروه مداخله وکنترل قبل، بلافاصله و 2 ماه بعد از مداخله (به ترتیب (001/0 >p) ) و (009/0p=) تفاوت معنی داری وجود داشت.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، اجرای مداخلات آموزشی مرتبط با رفتارهای پیشگیری کننده در دانش آموزان به منظور تأمین سلامت جسمی، عاطفی و اجتماعی آنان ضروری است. ولی با وجود این که روش ایفای نقش دارای قدرت پیشگیری کننده از رفتارهای پرخطر بوده، پیشنهاد می شود پژوهش حاضر با تعداد جلسات بیشتر و تداوم آموزش انجام شود.
سوگیری حافظه ضمنی نسبت به پردازش اطلاعات هیجانی منفی در بیماران مبتلا به اضطراب منتشر، افسردگی اساسی افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر به بررسی سوگیری حافظه ضمنی نسبت به پردازش اطلاعات هیجانی منفی در بیماران مبتلا به اضطراب منتشر، افسردگی اساسی و افراد بهنجار پرداخته است.
روش: تحقیق حاضر نوعی پژوهش مقطعی بود، بدین منظور 20 نفر بیمار مبتلا به اختلال اضطراب منتشر، 20 نفر بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و 20 نفر افراد بهنجار با دامنه سنی 18 تا 52 سال انتخاب شدند. هر سه گروه آزمودنی بر اساس متغیر های سن، جنس و سطح تحصیلات همتاسازی شده، توسط آزمون تکمیل ریشه کلمه (سوگیری حافظه ضمنی) مورد ارزیابی قرار گرفتند. مواد هیجانی شامل مجموعه ای از ریشه لغات در قالبی مبهم بود که می توانست توسط آزمودنی به شکل خنثی و یا هیجانی منفی تکمیل گردد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که افراد مبتلا به اختلالات بالینی افسردگی اساسی و اضطراب منتشر نسبت به گروه هنجار لغات را بیشتر به شکل هیجانی منفی تکمیل نمودند که حاکی از وجود سوگیری حافظه ضمنی در دو گروه بالینی بود.
نتیجه گیری: نتایج همسو با پیشینه پژوهشی و همچنین در مورد اختلال افسردگی اساسی در راستای رویکرد باور (1987)، و همچنین در اختلال اضطراب منتشر در راستای مدل آیزنک و کین (2000) و باور (1987) می باشد.
مقایسه باورهای وسواسی در بیماران مبتلا به وسواس و سایر اختلالات اضطرابی با گروه شاهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال های اخیر، تحقیقات بسیاری در ادبیات وسواس به شناسایی عوامل شناختی موثر در شکل گیری اختلال وسواس فکری - عملی پرداخته اند، تا تعیین کنند که کدام یک از شناختارها (اهمیت و کنترل افکار (ICT)، احساس مسوولیت و ارزیابی احساس خطر و تهدید (RT)، کمال طلبی و عدم قطعیت (PC))، در ایجاد و بقای علایم و نشانه های وسواس نقش دارند. هدف مطالعه اخیر مقایسه باورهای وسواسی در بیماران وسواسی، اضطرابی و سالم بود.
روش: سه گروه آزمودنی شامل بیماران وسواسی، بیماران اضطرابی و افراد سالم پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه های MOCI، BDI-II، STAI، BAI، OBQ-44 و Y-BOCS (درمورد بیماران وسواسی) را تکمیل نمودند.
یافته ها: نمرات OBQ-44 کل و خرده مقیاس های PC و RT در دو گروه وسواسی و اضطرابی بیشتر از گروه سالم بود، ولی تفاوت بین دو گروه وسواسی و اضطرابی معنی دار نبود. در خرده مقیاس ICT نمرات گروه وسواسی از دو گروه سالم و اضطرابی بیشتر بود، اما تفاوت بین گروه های اضطرابی و سالم معنی دار نبود. به عبارتی OBQ-44 کل، مقیاس مناسبی برای سنجش افکار مختص وسواس است، به طوری که مقیاس های فرعی RT و PC برای وسواس و اضطراب و مقیاس فرعی ICT صرفا برای وسواس اختصاصی است. میانگین، انحراف معیار و آزمون معنی داری نمرات سه گروه در مواد آزمون OBQ-44 محاسبه گردید و 27 ماده به عنوان مواد سنجش باورهای شناختی مختص وسواس تشخیص داده شد.
نتیجه گیری: خرده مقیاس های PC و RT (OBQ-44) در اختلال وسواس و اختلال اضطرابی مشترک ولی خرده مقیاس ICT مختص اختلال وسواس می باشد. بنابراین یافته های اخیر پیشنهاد می کند که OBQ-44 نقطه شروع معتبری برای بررسی ساختار و محتوای شناختی وسواس می باشد.
تاثیر بازیدرمانگری کودک محور بر کاهش مشکلات برونیسازیشده کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازیدرمانگری کودکمحور گروهی در کاهش نشانههای برونیسازیشده در کودکان پیشدبستانی اجرا شد.
روش: پس از غربالگری اولیه 120 کودک پیشدبستانی در سه مهد کودک با استفاده از فرم فهرست رفتاری کودک (CBCL)، تعداد 10 کودک که بالاترین نمره را در مقیاس برونیسازیشده این فهرست بهدست آورده بودند، بهعنوان نمونه اصلی پژوهش انتخاب شدند. مربیان این کودکان نیز پیش از شروع مداخله، فرم گزارش معلم (TRF) را تکمیل کردند. سپس گروه نمونه در قالب گروههای دونفره، 16 جلسه بازیدرمانگری را در مدت 8 هفته دریافت کرد. مادران این کودکان در پایان جلسههای چهارم، هشتم، دوازدهم و شانزدهم بار دیگر فرم CBCL را تکمیل کردند و مربیان نیز بار دیگر به تکمیل فرم TRF پرداختند.
یافتهها: تحلیل واریانس اندازهگیریهای مکرر نشان داد که براساس ارزیابی مادران، نمره مقیاس برونیسازیشده کودکان و زیرمقیاس رفتار پرخاشگرانه، بهطور معنیداری کاهش یافت. مقایسه میانگینهای نمرههای TRF در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون نیز حاکی از کاهش معنیدار مشکلات برونیسازیشده کودکان بود. تفاوت میانگین نمرههای پسآزمون اول و دوم و نیز پسآزمون سوم و چهارم در مقیاس برونیسازیشده و هر دو زیرمقیاس رفتار پرخاشگرانه و نادیده گرفتن قوانین معنیدار بود.
نتیجهگیری: بازیدرمانگری کودکمحور روش موثری برای کاهش مشکلات رفتار برونیسازیشده از کودکان به حساب میآید و به نظر میرسد که این شیوه بر رفتارهای پرخاشگرانه تأثیر بارزتری دارد. افزون بر این بیشترین بهبود در فاصله جلسههای نخست و جلسههای پایانی مشاهده میشود و روند کاهش مشکلات در جلسههای میانی کمتر محسوس است."