فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۲۱ تا ۴٬۰۴۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۶
۵۵-۳۲
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اعتیاد به رسانه های اجتماعی بر اساس تاب آوری خانواده و جو عاطفی خانواده انجام شد. روش پژوهش حاضر همبستگی و از نوع پیش بین (تحلیل تمییز) بود. روش: جامعه پژوهش شامل دانش آموزان دختر متوسطه (12 تا 18 سال) شهر اهواز بود که از بین آنها 412 نفر انتخاب شدند که 206 نفر در گروه دارای اعتیاد به رسانه های اجتماعی و 206 نفر هم در گروه بدون اعتیاد به رسانه های اجتماعی قرار داشتند. انتخاب گروه نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. ابزارهای گردآوری داده ها شامل مقیاس اعتیاد به رسانه های اجتماعی برگن (BSMAS)، مقیاس تاب آوری خانواده سیکسبی (FRAS) و پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیل برن(EAF) بودند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل ممیز استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که ترکیب خطی متغیرهای پیش بین پژوهش قادر به پیش بینی عضویت گروهی نوجوانان دارای اعتیاد به رسانه های اجتماعی و فاقد اعتیاد به رسانه های اجتماعی بود. همچنین در تحلیل تمیز به روش گام به گام مشخص گردید که هر دو متغیر پیش بینی کننده های معناداری (001/0>p) برای اعتیاد به رسانه های اجتماعی هستند. نتیجه گیری: با توجه به نقش تاب آوری خانواده و جو عاطفی خانواده در اعتیاد به رسانه های اجتماعی، کمک به افزایش تاب آوری خانواده و بهبود جو عاطفی خانواده می تواند در پیشگیری و درمان اعتیاد به رسانه های اجتماعی موثر باشد.
مقایسه اثربخشی تلفیق تمرینات هوازی و رژیم غذایی با و بدون مصاحبه انگیزشی ذهن آگاهی بر ولع خوردن و کیفیت زندگی مردان غیر ورزشکار دارای اضافه وزن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی مقایسه اثربخشی تلفیق تمرینات هوازی و رژیم غذایی با و بدون مصاحبه انگیزشی ذهن آگاهی بر ولع خوردن و کیفیت زندگی مردان غیر ورزشکار دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه تجربی با طرح تحقیق پیش آزمون پس آزمون با گروه های تجربی و گواه می باشد بود. جامعه آماری تحقیق را مردان غیر ورزشکار مراجعه کننده به باشگاه های شهرستان شاهرود تشکیل دادند. روش نمونه گیری هدفمند بوده که بر اساس معیارهای ورود به تحقیق ۳۲ نفر انتخاب شدند که به صورت تصادفی ساده به ۳ گروه کنترل (۱۲ نفر)، تمرینات هوازی و رژیم غذایی کم کالری (۱۱) و تمرینات هوازی و رژیم غذایی کم کالری همراه با مصاحبه انگیزشی و ذهن آگاهی (۱۱) تقسیم شدند. ابزارهای تحقیق شامل، پرسشنامه ولع خوردن (FCQ) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت بود. از تحلیل واریانس یک طرفه برای تغییرات بین گروهی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ و سطح معنی داری ۰۵/۰>P استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که بین میانگین های پس آزمون متغیرهای ولع خوردن و کیفیت زندگی در گروه های کنترل و تجربی تفاوت وجود دارد (۰۰۱/۰≥p). ولی بین دو گروه تجربی تفاوت معنی داری وجود ندارد (۰۰۱/۰≤p). نتیجه گیری: به نظر می رسد که هردو گروه تجربی به یک اندازه بر متغیرهای کیفیت زندگی و ولع خوردن اثرگذار هستند. در این راستا جهت بالا رفتن اعتبار بیرونی تحقیق پیشنهاد می گردد که تحقیقات بیشتری صورت گیرد. تازه های تحقیق حسن عبدی: Google Scholar, Pubmed
ارائه الگوی اضطراب امتحان بر اساس سبک های تفکر و سبک های یادگیری با میانجیگری خودکارآمدی تحصیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: با توجه به اینکه اضطراب به ویژه اضطراب آزمون نقش تعیین کننده ای در یادگیری و عملکرد افراد دارد بررسی عوامل موثر بر آن مورد هلاقه محققان قرار گرفته است، بنابراین؛ هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی اضطراب امتحان بر اساس سبک های تفکر و سبک های یادگیری با میانجیگری خودکارآمدی تحصیلی می باشد. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی میباشد، برای پژوهش نمونه ای به حجم 400 نفر به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند، برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های پرسشنامه مقیاس اضطراب اهواز، پرسشنامه سبک های یادگیری (ILS)، سیاهه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر و پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر استفاده گردید. برای تحلیل یافته ها از روش تحلیل مسیر و برنامه ایموس استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که سبکهای یادگیری و سبک تفکر با میانجیگری خودکارآمدی بر اضطراب آزمون نقش پیش بینی کنندگی دارد. نتیجه گیری: به نظر می رسد الگوی ارائه شده دارای برازش مطلوب بوده و هردوی سبک های یادگیری و سبک نفکر بر اضطراب امتحان با میانجیگیری اضطراب آزمون نقش تعیین کننده ای دارند. تازه های تحقیق داود تقوایی: Google Scholar, Pubmed
پیش بینی تصمیم گیری پرخطر بر اساس سبک های تصمیم گیری و سرسختی روان شناختی در دانشجویان دختر و پسر
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی تصمیم گیری پرخطر بر اساس سبک های تصمیم گیری و سرسختی روان شناختی در دانشجویان دختر و پسر بود. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن کلیه دانشجویان مؤسسه آموزش عالی احرار رشت در نیمسال دوم سال تحصیلی 1399-1400 بودند که 287 نفر از آن ها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. نتایج این مطالعه بیانگر این بود که سرسختی روان شناختی با سبک های تصمیم گیری در دانشجویان دختر و پسر رابطه معنادار دارد. همچنین سرسختی روان شناختی با تصمیم گیری پرخطر در دانشجویان دختر رابطه معنی دار نداشت؛ اما رابطه تمام مؤلفه های سرسختی روان شناختی با تصمیم گیری پرخطر در دانشجویان پسر معنادار بود. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که سبک های تصمیم گیری دانشجویان دختر و مبارزه جویی دانشجویان پسر تغییرات مربوط به تصمیم گیری پرخطر را به صورت معناداری پیش بینی می کند. این مطالعه نشان داد که توجه به متغیرهای سرسختی روان شناختی و سبک های تصمیم گیری در دانشجویان جهت پیشگیری از تصمیم گیری های پرخطر و بهبود تصمیم گیری های آن ها بیش ازپیش باید موردتوجه دانشگاه ها و مراکز آموزشی قرار گیرد.
روابط ساختاری شیوه های فرزندپروری و شادکامی با میانجی گری رضایت از زندگی و کیفیت زندگی در مادران کودکان دارای نارسایی های ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (فروردین) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۱
۱۸۸-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودکان با نارسایی هوشی به دلیل نارسایی هایی که در زمینه رشدی، هوشی، شناختی، هیجانی و رفتاری دارند، باعث کاهش شادکامی والدین، به ویژه مادران خود می شوند. روابط سبک های فرزندپروری با متغیرهای مختلفی تأیید شده است، اما روابط آن با شادکامی با میانجی گری رضایت از زندگی و کیفیت زندگی در مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی مغفول واقع شده است. هدف: هدف بررسی روابط ساختاری شیوه های فرزندپروری و شادکامی با میانجی گری رضایت از زندگی و کیفیت زندگی در مادران کودکان دارای نارسایی های ذهنی می باشد. روش: روش این مطالعه همبستگی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دارای فرزند با نارسایی ذهنی از مراکز حرفه آموزی زیر 14 سال بهزیستی خراسان جنوبی بود که از بین این افراد تعداد 153 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از مقیاس های شادکامی آکسفورد (آرجیل و همکاران، 1989)؛ کیفیت زندگی (36 =SF)؛ رضایتمندی از زندگی داینر (1985) و پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1973) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با رویکرد مدلیابی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی انجام شد. یافته ها: از بین سبک های فرزندپروری تنها اثر سبک فرزندپروری مقتدارنه بر شادکامی (ضریب مسیر 0/216 و تی 2/643) مثبت و معنادار است (0/01 P<). تأثیر سبک فرزندپروری مستبدانه بر شادکامی منفی و معنادار (0/01 P<) و تأثیر سبک آزادگرایانه بر شادکامی معنادار نیست. در مورد اثر غیرمستقیم، سبک فرزندپروری مقتدارنه از طریق متغیر میانجی رضایت از زندگی در سطح (0/05 <P) و از طریق متغیر میانجی کیفیت زندگی تأثیر معناداری (0/01P<) بر شادکامی دارد. در حالیکه سبک های فرزندپروری آزادگذار و مستبدانه از طریق متغیرهای میانجی کیفیت زندگی و رضایت از زندگی تأثیر معنی داری بر شادکامی ندارند. نتیجه گیری: به نظر می رسد شیوه فرزندپروری از طریق رضایت و کیفیت زندگی می تواند از مادران دارای کودکان نارسایی های ذهنی در برابر فشارهای روانی محافظت کند و به شادکامی و بهزیستی آن ها کمک کند.
بررسی تأثیر مداخله مبتنی بر مدل جامع تجربه زیسته سازگاری بر بهزیستی تحصیلی، روانی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (خرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
۴۷۲-۴۵۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: بررسی سلامت روان دانشجویان سال اول نشان می دهد که درصد قابل توجهی از آن ها قادر به سازگاری عاطفی نیستند و مشکلات سلامت روان شامل باورهای غیرمنطقی، مشکلات هیجانی، انگیزشی، ارتباطی و اجتماعی و یادگیری همراه با افت قابل ملاحظه عملکرد تحصیلی را تجربه می کنند؛ اما محتوای هیچ یک از مداخله ها، مبتنی بر تجربه زیسته دانشجویان دارای بیشترین مشکلات سازگاری با دانشگاه نبوده است. هدف: هدف از انجام این مطالعه بررسی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر مدل جامع تجربه زیسته سازگاری بر بهزیستی تحصیلی، روانی و اجتماعی دانشجویان ناسازگار سال اول دانشگاه بود. روش: پژوهش حاضر با روش شبه آزمایشی طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. نمونه شامل 40 نفر از دانشجویان ناسازگار سال اول دوره کارشناسی دانشگاه آزاد واحد بندرعباس بودند که در پرسشنامه سازگاری دانشجو با دانشگاه (بیکر و سیریک، 1986)، نمره پایین تر از نمره میانگین کسب کردند. دانشجویان با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های بهزیستی تحصیلی (تومینین-سوینی و همکاران، 2012)، بهزیستی اجتماعی (کیز، 1998) و بهزیستی روانی (ریف، 1989) استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش طی 18 جلسه یک ساعته آموزش سازگاری با دانشگاه را دریافت کرد و پس از دو ماه مطالعه پیگیری به عمل آمد. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس آمیخته تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مداخله مبتنی بر مدل جامع تجربه زیسته سازگاری بر افزایش بهزیستی تحصیلی، روانی و اجتماعی دانشجویان ناسازگار تأثیر معناداری داشته است (0/01 P<)؛ به نحوی که نمرات مؤلفه های بهزیستی، افزایش معناداری در مرحله پس آزمون داشته و در مرحله پیگیری پایدار مانده است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که برنامه آموزشی مبتنی بر مدل جامع تجربه زیسته سازگاری به واسطه کاهش مشکلات دانشجویان در سازگاری با دانشگاه به افزایش مؤلفه های بهزیستی آن ها در سال اول منجر می شود.
سبک های دلبستگی و اضطراب مرگ: نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف :پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک های دلبستگی در اضطراب مرگ با میانجی گری دشواری تنظیم هیجان صورت گرفت. روش: جامعه ی آماری پژوهش را افراد بزرگسال بالای 18 سال تشکیل دادند که از میان آن ها 230 نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور، پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (DA)، پرسشنامه ی دشواری در تنظیم هیجان گرتز و روئمر (DERS)، استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر صورت گرفت. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد بین سبک دلبستگی ایمن با دشواری در تنظیم هیجان رابطه منفی و معنادار اما سبک های دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی با دشواری در تنظیم هیجان رابطه مثبت و معناداری داشتند (01/0p<). سبک دلبستگی دوسوگرا و دشواری در تنظیم هیجان با اضطراب مرگ رابطه مثبت و معناداری داشتند (001/0p<). نتایج حاصل از تحلیل مسیر نیز نشان داد دشواری در تنظیم هیجان در رابطه ی بین سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا با اضطراب مرگ نقش میانجی معناداری ایفا می کند. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت سبک های دلبستگی از طریق دشواری در تنظیم هیجان بر اضطراب مرگ اثر می گذارند.
واکاوی تنیدگی ادراک شده در دختران نوجوان فرزند طلاق: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
109 - 119
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش واکاوی تنیدگی ادراک شده فرزندان نوجوان دختر طلاق بود. این پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی و جامعه ی پژوهش، 17دختر زیر 18 سال بود که براساس نمونه برداری هدفمند به منظور انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع، جمع آوری داده ها ادامه پیدا کرد. به منظور تحلیل داده ها از روش کلایزی استفاده شد. تحلیل داده ها منجر به شناسایی 3 مضمون اصلی و 53 مضمون فرعی شد. نتایج پژوهش نشان داد منابع تنیدگی زا، راهبردهای مقابله ای مثبت و منفی و پیامدهای تنیدگی بالا در دختران به عنوان سه مضمون اصلی دارای طیف گوناگونی هستند. بنابراین طلاق ضمن برهم زدن تعادل روانی-عواطفی افراد خانواده موجب بروز تنیدگی هایی درباره زندگی آینده افراد می شود. به گونه ای که راهبردها و پیامدهای منفی می تواند آینده آنان را تحت الشعاع قرار دهد و سلامت جسمانی و روانی شان را به مخاطره اندازد. بنابراین لزوم مداخله های حمایتی مشاوره ای برای این طیف احساس می شود.
Effectiveness of Schema-based Parenting Training on Mothers' Parental Self-Efficacy, Self-Concept and Parental Acceptance of Children with Internalized disorders(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Occurrence of behavioral problems during the childhood years has an adverse effect on the child's mental and physical development process and if not treated, it can lead to chronic physical and psychological problems in the child. The present study aimed to investigate the effectiveness of schema-based parenting training on mothers' parenting self-efficacy, self-concept and parental acceptance of children with internalized disorders.Methods: The research was semi-experimental (pre-test, post-test and follow-up design with control group). The statistical sample included 30 mothers and children with internalized problems who were randomly assigned to two experimental groups (15 people) and a control group (15 people). The experimental groups were given schema-based parenting training for 8 sessions of 90 minutes. Children's self-concept scale, parental rejection-acceptance questionnaire, parental self-efficacy questionnaire were used to collect information. The data were analyzed based on multivariate analysis of variance with repeated measurements and SPSS-24 software.Results: The findings showed that approach of schema-based parenting education was effective in improving mothers' parenting self-efficacy, self-concept and children's parental acceptance (p<0.05).Conclusion: Based on the findings of this research it can be said that schema-based parenting education can help parents to know themselves correctly, learn the correct principles of parenting, control their own emotions and problems, lead to the improvement of mothers' parenting self-efficacy, self-concept and parental acceptance of children with internalized problems.
نقش بهزیستی معنوی و سواد سلامت در کیفیت زندگی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
91-104
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: کیفیت زندگی شغلی نقش مهمی در رفتار و مهارت کارکنان دارد و بر واکنش های آنان تأثیرگذار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش بهزیستی معنوی و سواد سلامت در کیفیت زندگی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد. روش کار: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش آن توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کارکنان دانشکده های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود که در زمان تحقیق تعداد 150 نفر بودند. شیوه نمونه گیری در این پژوهش به صورت تصادفی ساده و حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 108 نفر تخمین زده شد. 120 پرسش نامه در میان جامعه آماری توزیع شد که از این تعداد 108 پرسش نامه تکمیل گردید. ابزار اندازه گیری پرسش نامه های استاندارد بهزیستی معنوی پالوتزین و الیسون، سواد سلامت منتظری و همکاران و کیفیت زندگی کارکنان مدل والتون بود. به منظور بررسی فرضیات از معادلات ساختاری استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بهزیستی معنوی با ضریب مسیر 171/0 و سواد سلامت با ضریب مسیر 84/0 بر کیفیت زندگی کارکنان تأثیر معنی داری داشت. نتیجه گیری: مدیران دانشگاه های علوم پزشکی و سازمان های مرتبط با بهداشت و درمان در دوران سخت کرونا باید بکوشند تا با ارتقای سواد سلامت در کارکنان و جامعه، محیطی توأم با آرامش و به زیست برای منابع انسانی خود فراهم نمایند.
درباره مفهوم بی قیدی اخلاقی آلبرت بندورا و تحلیلی بر برون رفت از آن با دیدگاه اسلام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت بندورا[1] که بعدها به نظریه شناختی اجتماعی تغییر نام یافت، بخش عمده ای از یادگیری انسان از طریق مشاهده و الگوگیری اتفاق می افتد که بر این اساس، معیارهای اخلاقی افراد هم در تعامل با همان الگوهای اجتماعی شکل می گیرد (1, 2). بنابراین، افراد برای خودتنظیمی تمایل دارند رفتاری مطابق با هنجارهای رفتاری جامعه داشته باشند و از مخالفت با معیارهای اخلاقی موجود پرهیز نمایند تا دچار خودتحقیری و سرزنش و محکوم کردن خود نشوند. اما در برخی از موارد مشاهده می شود افراد در شرایطی قرار می گیرند که برخلاف ارزش ها و هنجارهای پذیرفته خود رفتار می کنند و در عین حال خود را نیز سرزنش نمی کنند. آلبرت بندورا این فرایند را با مفهوم بی قیدی اخلاقی معرفی می کند (3). او در این مفهوم پردازی سازوکارهای هشت گانه ای را که افراد برای جلوگیری از خودتحقیری ناشی از ارتکاب رفتار غیرمنطبق با معیارهای اخلاقی به کار می گیرند، به صورت توجیه اخلاقی، برچسب زنی مدبرانه و خوشایند، مقایسه سودمند، جابجایی مسئولیت، تقسیم مسئولیت، بی اعتنایی به پیامدها یا تحریف آنها، غیرانسانی کردن و نسبت دادن سرزنش توضیح می دهد (2, 4-6). باید توجه داشت که ارائه نظریه بی قیدی اخلاقی آلبرت بندورا به هیچ وجه به معنی تأییدِ بی قیدی اخلاقی توسط او نیست و تنها یک نظریه علمی در حوزه روان شناسی اخلاقی برای تبیین فرایندهای درونی و شناختی افراد درباره معیارهای اخلاقی است. امروزه بحث درباره این نظریه و بی قیدی اخلاقی برخی از افراد جامعه به معیارها و الگوهای اخلاقی و بررسی ریشه های آن در حوزه های مختلف پژوهشی مانند مراحل رشد کودک و نوجوان، رفتار سازمانی، جرم شناسی، روان شناسی نظامی، روان شناسی ورزش و سلامت عمومی کاربرد دارد و ازاین رو استفاده از یافته های این تحقیقات می تواند برای کارشناسان فرهنگی و رفتاری جامعه بسیار سودمند و راهگشا باشد (2, 7, 8). همان گونه که می دانیم پایبندنبودن به معیارهای اخلاقی در میان افراد یک جامعه حیات اخلاقی آن جامعه را در معرض سقوط قرار می دهد و این موضوعی نیست که بتوان به آسانی از کنار آن عبور کرد؛ به ویژه با توجه به آموزه های حیات بخش دین مبین اسلام که بر تقیّد و پایبندی به مسائل اخلاقی تأکید فراوانی دارد. ازاین رو، می بینیم که در بحث امر به معروف و نهی از منکر یکی از رسالت های هر فرد مسلمان مبارزه با شیوع رفتارهای غیراخلاقی در جامعه است که یکی از علل عمده آن مقیّدنبودن افراد به امور اخلاقی است. به عبارتی، این فریضه الهی به عنوان یک راهبرد کلیدی که دارای بازدارندگی بیرونی و اجتماعی است می تواند در کنار عوامل پاکسازی درونی نقش بسزایی در پیشگیری از بسیاری از سازوکارهای بی قیدی اخلاقی ایفا نماید. تأکیدهاى مکرر قرآن کریم و آموزه های دینی درباره امر به معروف و نهى از منکر بیانگر اهمیتى است که اسلام براى سالم سازى محیط اجتماعی و احساس مسئولیت، خیرخواهی و انسان دوستی و مبارزه با عوامل فساد و گناه در جامعه قائل است. از سوی دیگر، قیام و نهضت بی نظیر امام حسین (ع) نیز طبق فرموده خود آن حضرت، براى اجراى این فریضه الهى در جامعه بوده است که در زمان حاضر نیز احیای امر به معروف و نهی از منکر به سالم سازی محیط اجتماعی کمک شایانی خواهد نمود (9). در پایان، امید آن می رود که واکاوی های تخصصی و پژوهشی بیشتری در محافل دانشگاهی روی فرایند بی قیدی اخلاقی در موضوعات و حوزه های مختلف صورت پذیرد و متولیان حکمرانی نیز اهتمام جدی تری با تکیه بر تحقیقات و شواهد علمی در جهت برنامه ریزی های مداخله ای مناسب در این زمینه داشته باشند. [1]) Albert Bandura
اثربخشی تلفیق سایکودراما با درمان شناختی رفتاری گروهی بر ابعاد حساسیت بین فردی و اضطراب اجتماعی در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
13 - 25
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب اجتماعی با فراوانی 13 درصدی و شیوع بالاتر در نوجوانان دختر به عنوان سومین اختلال شایع روانی مطرح شده است؛ بنابراین هدف این پژوهش بررسی تلفیق سایکودراما با درمان شناختی رفتاری گروهی بر ابعاد حساسیت بین فردی و اضطراب اجتماعی نوجوانان دختر شهرستان سیرجان بود. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان سیرجان در سال تحصیلی 401-1400 بودند که پس از غربالگری و تشخیص اولیه، تعداد 24 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (12 نفر) و گروه کنترل (12 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان تلفیقی سایکودراما با درمان شناختی رفتاری گروهی را به مدت 9 جلسه 120 دقیقه ای و به صورت هفتگی دریافت کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب اجتماعی نوجوانان (SAS-A) و حساسیت بین فردی (IPSM) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری بیانگر تأثیر معنی دار درمان تلفیقی سایکودراما با درمان شناختی رفتاری گروهی بر کاهش حساسیت بین فردی و اضطراب اجتماعی، در مرحله پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بود (p≤0.01). نتیجه گیری: بطور کلی نتایج حاکی از آن بود که تلفیق سایکودراما با درمان شناختی رفتاری گروهی بدلیل استفاده از ایفای نقش و عینی ساختن تخیلات و گرایش های درونی و همچنین تأکید بر بازسازی شناختی، بر بهبود اضطراب اجتماعی و کاهش حساسیت بین فردی در نوجوانان مؤثر بود.
ارتباط بین ذهن آگاهی، دشواری در تنظیم هیجان، خودخاموشی و استرس ادراک شده با سندرم پیش از قاعدگی: رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
27 - 37
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر ذهن آگاهی، دشواری در تنظیم هیجان و خودخاموشی بر سندرم پیش از قاعدگی از طریق نقش میانجی استرس ادراک شده انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود که از طریق مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. در همین راستا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، نمونه ای برابر با 380 نفر از میان دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز انتخاب شد. ابزار غربالگری سندرم پیش از قاعدگی (PSST)، پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (FMI-SF)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (S-DERS)، مقیاس خودخاموشی و پرسشنامه استرس ادراک شده توسط شرکت کنندگان در پژوهش، تکمیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین ذهن آگاهی و استرس ادراک شده رابطه مستقیم و منفی معنادار وجود دارد، اما بین دشواری در تنظیم هیجان و خودخاموشی با استرس ادراک شده رابطه مستقیم و مثبت معنادار وجود دارد. همچنین بین استرس ادراک شده و سندرم پیش از قاعدگی نیز رابطه معنادار یافت شد. مهمترین یافته حاکی از آن است که استرس ادراک شده در ارتباط بین ذهن آگاهی، دشواری در تنظیم هیجان و خودخاموشی با سندرم پیش از قاعدگی به عنوان میانجی گر عمل می کند. با توجه به یافته ها، مدل پیشنهادی با داده ها برازش دارد و مورد تأیید است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی، دشواری در تنظیم هیجان، خودخاموشی و استرس ادراک شده در ابتلا به سندرم پیش از قاعدگی نقش مؤثری ایفا می کند. در همین راستا، نداشتن پذیرش و آگاهی نسبت به هیجانات و سرکوب احساسات، زمینه ساز ادراک استرس بالا می شود. در نهایت، مجموعه این الگو به تجربه شدیدتر علائم سندرم پیش از قاعدگی ختم خواهد شد.
نقش هویت اخلاقی در پیش بینی سازگاری تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
165 - 151
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش هویت اخلاقی در پیش بینی سازگاری تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش انجام تحقیق توصیفی همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوره دوم شهر زاهدان به تعداد 6865 نفر در سال تحصیلی 1400-1401 که براساس جدول مورگان تعداد 366 نفر دانش آموز به صورت طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه هویت اخلاقی آکویینو و رید(2002)، سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک(1984) و خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان(1999) بود. روایی پرسشنامه ها از نوع محتوایی و اعتبار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه هویت اخلاقی 79/0، سازگاری تحصیلی 81/0 و خودکارآمدی تحصیلی 80/ برآورد گردید. یافته های پژوهش نشان داد بین هویت اخلاقی با سازگاری تحصیلی و خودکارآمدی دانش-آموزان رابطه معناداری وجود مثبت و معناداری وجود داشت. یافته های تحلیل رگرسیون نشان داد هویت اخلاقی توانست 6/67 درصد از تغییرات سازگاری تحصیلی و 4/70 درصد از تغییرات خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی نمایند. همچنین مؤلفه های هویت اخلاقی قادر به پیش بینی سازگاری تحصیلی و خودکارآمدی دانش آموزان بودند.
اثربخشی مداخلۀ واقعیت درمانی بر افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
101 - 115
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله واقعیت درمانی بر افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل 618 نفر بیمار مبتلا به دیابت مراجعه کننده به درمانگاه خیریه دیابت جنان شهر نجف آباد در سال 1398 بودند که از میان آن ها 36 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت توبرت و گلاسگو را قبل و بعد از دوره درمان تکمیل کردند. برنامه گروهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای یک بار بر روی گروه آزمایش اجرا شد؛ اما گروه کنترل این مداخله را دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد در پس آزمون، واقعیت درمانی باعث افزایش معنادار نمره های خودمراقبتی و خرده مقیاس های آن (ورزش، درمان پزشکی و مراقبت از پاها) به جز رژیم غذایی در زنان مبتلا به دیابت شده است. واقعیت درمانی می تواند به عنوان یک مداخله درمانی مفید برای افزایش میزان خودمراقبتی در زنان مبتلا به دیابت به کار رود.
اثربخشی گروه درمانی سایکودرامای شناختی رفتاری بر توجه متمرکز بر خود و اضطراب اجتماعی دختران نوجوان: یک کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف هدف از این پژوهش، بررسی اثر بخشی گروه درمانی سایکودرامای شناختی رفتاری بر توجه متمرکز بر خود و اضطراب اجتماعی در دختران نوجوان بود. مواد و روش ها این پژوهش این یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل همه دختران کلاس نهم مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهرستان سیرجان در سال 1401-1402 بود که پس از غربالگری با استفاده از مقیاس اضطراب اجتماعی پاکلک و مقیاس کانون توجه وودی و چمبلس و همچنین مصاحبه بالینی براساس نظام طبقه بندی اختلالات روانی (ویرایش پنجم)، 30 نفر از آن ها انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. پس از انجام پیش آزمون، گروه آزمایش 9 جلسه 120دقیقه ای مداخله گروهی سایکودرامای شناختی رفتاری دریافت کرد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری به کمک نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شدند. یافته ها درمان گروهی سایکودرامای شناختی رفتاری در گروه آزمایش در سطح پس آزمون و پیگیری به طور معنا داری باعث کاهش میانگین نمرات توجه متمرکز بر خود و اضطراب اجتماعی در دختران نوجوان دارای اختلال اضطراب اجتماعی شد (05/P<0). نتیجه گیری درمان سایکودرامای شناختی رفتاری گروهی در درمان اضطراب اجتماعی و توجه متمرکز بر خود در دختران نوجوان ایرانی مؤثر است. اثربخشی آن می تواند به مدت 1 ماه ماندگار باشد. پیشنهاد می شود در درمان اختلال اضطراب اجتماعی روش هایی مثل سایکودرامای شناختی رفتاری که تلفیقی از سایکودراما و درمان شناختی رفتاری است به دلیل تأکید بر هر دو جنبه نمایش محوری و شناختی استفاده شود.
مقایسه اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری و هیجان مدار بر اضطراب اجتماعی و نظم جویی هیجانی دانشجویان موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (دی) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۰
۲۰۲۴-۲۰۰۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده است، اضطراب اجتماعی شیوع بالایی در میان دانشجویان دارد. برخی پژوهش ها یکی از عوامل مرتبط با اضطراب اجتماعی را دشواری در نظم جویی هیجانی معرفی کرده اند. اضطراب اجتماعی و دشواری در نظم جویی هیجانی نه تنها منجر به کاهش دستاوردهای تحصیلی دانشجویان می شود، بلکه می تواند سایر ابعاد روانی و اجتماعی زندگی آن ها را نیز تحت تأثیر قرار دهد. تاکنون پژوهشی که اثربخشی دو نوع درمان شناختی-رفتاری و هیجان مدار را در کاهش علائم اضطراب اجتماعی و بهبود نظم جویی هیجانی دانشجویان مورد بررسی قرار دهد، انجام نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو نوع درمان شناختی-رفتاری و هیجان مدار بر اضطراب اجتماعی و نظم جویی هیجانی دانشجویان موسیقی دانشگاه هنر انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان دوره کارشناسی رشته موسیقی مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه هنر شهر تهران در سال 1399 بود. از این جامعه آماری، تعداد 45 نفر به شیوه هدفمند از نوع در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده در سه گروه 15 نفری (درمان شناختی-رفتاری، درمان هیجان مدار و گواه) گمارده شدند. در جلسات مداخله درمان شناختی-رفتاری از پروتکل درمان شناختی-رفتاری (داودی، منشئی، گل پرور، 1398) و در جلسات مداخله درمان هیجان مدار از پروتکل درمانی جانسون (2004) و برای جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب اجتماعی (کانور و همکاران،2000) و پرسشنامه تنظیم هیجان (گرانفسکی، کرایچ و اسپاینهون، 2002) استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS26 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد هر دو نوع درمان شناختی-رفتاری و هیجان مدار بر کاهش علائم اضطراب اجتماعی و بهبود توانایی نظم جویی هیجانی دانشجوبان مؤثر بوده اند، اما درمان شناختی-رفتاری در کاهش علائم اضطراب اجتماعی و درمان هیجان مدار در بهبود نظم جویی هیجانی اثربخشی بیشتری را نشان دادند (0/01 >P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت، هر دو نوع درمان شناختی-رفتاری و هیجان مدار در کاهش علائم اضطراب اجتماعی و بهبود نظم جویی هیجانی دانشجویان مؤثر بودند، اما در زمینه مشکلاتی که افکار و جنبه شناختی زمینه ساز آن ها است، درمان شناختی-رفتاری اثربخشی بیشتری دارد و در زمینه مشکلاتی که بیشتر عامل هیجان در آن ها مطرح است، درمان هیجان مدار کارایی و اثربخشی بیشتری دارد.
مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی، فراشناختی و نظم جویی هیجان بر جهت گیری هدف دانش آموزان پسر با عملکرد تحصیلی پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (بهمن) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۱
۲۲۸۴-۲۲۶۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: جهت گیری هدف از مؤلفه های موردنیاز دانش آموزان برای رسیدن به موفقیت تحصیلی است. با توجه به اهمیت عملکرد تحصیلی در دوران نوجوانی، یکی از مهم ترین متغیرها در این خصوص، جهت گیری هدف است. با تکیه بر مباحث سبب شناسی عملکرد تحصیلی پایین دانش آموزان، مداخله های متعددی برای اثربخشی بر جهت گیری هدف در دانش آموزان وجود دارد؛ بااین حال، مطالعه ای به بررسی مقایسه ای تأثیر راهبردهای شناختی، فراشناختی و نظم جویی هیجانی بر جهت گیری هدف نپرداخته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی، فراشناختی و نظم جویی هیجان بر جهت گیری هدف دانش آموزان پسردارای عملکرد تحصیلی پایین دوره دوم متوسطه انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را تمامی دانش آموزان پسر با عملکرد پایین تحصیلی دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال 1401-1400 تشکیل می داد. برای انتخاب نمونه ی تحقیق، تعداد 15 نفر برای هر گروه به شکل نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به شکل گمارش تصادفی در سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل (60 نفر) قرار داده شدند. ابزارهای مورداستفاده پژوهش پرسشنامه تجدیدنظرشده جهت گیری هدف به همراه پروتکل اجرایی مداخلات راهبردهای شناختی، فراشناختی و نظم جویی هیجان بود. یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره، تأثیر هر سه مداخله راهبردهای شناختی، راهبردهای فراشناختی و نظم جویی هیجان بر تمام زیرمقیاس های جهت گیری هدف تأیید شد (05/0 >p). بررسی مقادیر اندازه اثر نشان داد که مداخله ها بیشترین تأثیر را بر مؤلفه هدف تسلط مدار اجتنابی با اندازه اثر 789/0 و بعد از آن بر مؤلفه هدف تسلط مدار گرایشی با اندازه اثر 763/0 داشتند. نتیجه گیری: مقایسه مداخله ها نشان داد که اثربخشی مداخله راهبردهای فراشناختی بر جهت گیری هدف به طور معنی داری بیشتر از دو مداخله راهبردهای شناختی و نظم جویی هیجان بود (05/0 >p). در کل، چنین استنباط می شود که مداخلات آموزش مدار راهبردهای شناختی، فراشناختی و نظم جویی هیجان پتانسیل اثربخشی در جهت ارتقای سطح کلی جهت گیری هدف را دارد و متخصصان آموزشی و درمانی می توانند جهت ارتقای سطح عملکرد تحصیلی دانش آموزان، از این مداخلات استفاده نمایند.
Effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy on Suicidal Ideation, Emotional Self-regulation and Psychological Flexibility of Adolescents with Suicidal Ideation Referring to Social Emergency
حوزههای تخصصی:
This study aimed to examine the effectiveness of acceptance and commitment therapy (ACT) on suicidal ideation, emotional self-regulation, and psychological flexibility in adolescents with suicidal ideation who were referred to a social emergency center. The research method was a quasi-experimental pretest-posttest design with a control group. The population of the study included all adolescents with suicidal ideation who visited the counseling center of the social emergency in Astaneh-ye Ashrafiyeh city in 2021. Thirty participants (15 in the control group and 15 in the experimental group) were selected from this population by purposive sampling and randomly assigned to two groups. The experimental group received eight 90-minute sessions of group ACT, while the control group was put on a waiting list. Data were collected using the Acceptance and Action Questionnaire (AAQ-2), the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ), and the Beck Scale for Suicide Ideation (BSSI). Data were analyzed using the analysis of covariance (ANCOVA) test. The results showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in the posttest mean scores of the reappraisal component of emotion regulation and suicidal ideation. However, there was no significant difference in the flexibility and suppression components of emotion regulation. Based on the results of this study, it is recommended that psychologists and psychotherapists working in social emergency centers or with adolescents use the results of this study to improve emotion regulation and reduce suicidal ideation in their adolescent clients
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
227 - 240
حوزههای تخصصی:
هدف: زنان نابارور در زندگی با اضطراب زیادی مواجه می شوند و به نظر می رسد که درمان های برگرفته از موج سوم روان درمانی بتواند در کاهش اضطراب آنها موثر واقع شود. در نتیجه، هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب زنان نابارور بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه پژوهش زنان نابارور مراجعه کننده به کلینیک های دارای پزشک متخصص باروری شهر تهران در سال 1401 بودند. نمونه پژوهش 45 نفر بودند که پس از بررسی معیارهای ورود به پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. هر یک از گروه های آزمایش به تفکیک 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان های مبتنی بر شفقت و شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند و در این مدت گروه گواه درمانی دریافت نکرد. داده ها با سیاهه اضطراب بک و همکاران (1988) گردآوری و با روش های تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل ها نشان داد که هر دو روش درمان مبتنی بر شفقت و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با گروه گواه باعث کاهش اضطراب زنان نابارور شدند و اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت در مقایسه با درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش اضطراب آنان بیشتر بود (001/0> P ). نتیجه گیری: طبق نتایج پژوهش حاضر و با توجه به اثربخشی بیشتر درمان مبتنی بر شفقت در مقایسه با درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش اضطراب زنان نابارور، پیشنهاد می شود که درمانگران در مداخله های خود از روش درمان مبتنی بر شفقت استفاده نمایند.