فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۰۱ تا ۳٬۷۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۲۰۸-۱۹۹
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای ذهن آگاهی و مثبت اندیشی بود. این پژوهش از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه پژوهش را کلیه افراد متأهل شهر کرمانشاه در سال 1401 تشکیل دادند که از بین آنها به صورت نمونه گیری در دسترس 350 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس رضایت زناشویی انریچ ((EMS فاورز و اولسون (1993)، پرسش نامه سبک های دلبستگی بزرگسالان (AAI) سیمپسون (1990)، مقیاس ذهن آگاهی (MAAS) براون و ریان (2003) و پرسش نامه افکار خود آیند مثبت ((ATQ-P اینگرام و ویسنیکی (1988) بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد، سبک دلبستگی ایمن نقش مستقیم و معناداری با رضایت زناشویی دارد (001/0P<). همچنین رابطه بین سبک دلبستگی ایمن با رضایت زناشویی از طریق ذهن آگاهی (001/0P<) و مثبت اندیشی (001/0P<) مثبت و معنادار و رابطه دلبستگی ناایمن با رضایت زناشویی از طریق ذهن آگاهی (002/0P<) و مثبت اندیشی (001/0P<) منفی و معنادار بود. اما رابطه مستقیم دلبستگی ناایمن به رضایت زناشویی (239/0P<) معنادار نشد و در نهایت مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. می توان نتیجه گرفت که سبک های دلبستگی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم به واسطه دو متغیر ذهن آگاهی و مثبت اندیشی، رضایت زناشویی را پیش بینی می کند.
تأثیر درمان فعال ساز رفتاری با تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر میزان وسوسه، استرس ادراک شده و نظم جویی مثبت - منفی شناختی هیجانی نوجوانان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (شهریور) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
۱۲۲۴-۱۲۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: درمان فعال سازی رفتاری یکی از روش هایی درمانی مؤثر برای افرادی است که دچار نوعی اضمحلال روانی هستند و تأثیر درمان فعال ساز رفتاری با تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر میزان وسوسه، استرس ادراک شده و نظم جویی مثبت - منفی شناختی هیجانی نوجوانان وابسته به مواد در پیشینه این حوزه مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر درمان فعال ساز رفتاری با تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر میزان وسوسه، استرس ادراک شده و نظم جویی مثبت و منفی شناختی هیجانی نوجوانان وابسته به مواد بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه برابر) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه نوجوانان وابسته به مواد مخدر در شهر تهران بود. نمونه تحقیق شامل 30 نفر از نوجوانان وابسته به مواد بود که به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس از میان نمونه پژوهش، به طور تصادفی ساده 15 نوجوان وابسته به مواد در گروه آزمایش و 15 نوجوان وابسته به مواد در گروه گواه گماشته شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه وسوسه (صالحی فردردی و همکاران، 1390) پرسشنامه استرس (کوهن و همکاران، 2012) و پرسشنامه نظم جویی هیجانی (گامفسکی، 2002) بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مانکوا و آنکوا استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد، درمان فعال سازی رفتاری با تصویرسازی ذهنی هدایت شده باعث نظم جویی مثبت شناختی هیجانی و کاهش میزان وسوسه، استرس ادراک شده و نظم جویی منفی شناختی هیجانی نوجوانان وابسته به مواد گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در سطح معناداری 0/05 P> شد. نتیجه گیری: باتوجه به اثر درمان فعال ساز رفتاری با تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر نظم جویی مثبت شناختی هیجانی و کاهش میزان وسوسه، استرس ادراک شده و نظم جویی منفی شناختی هیجانی نوجوانان وابسته به مواد شایسته است در مراکز ترک اعتیاد نتیجه بهبود درمان فعال سازی رفتاری با تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر بهبود وسوسه، استرس ادراک شده و نظم جویی شناختی هیجانی ترسیم شود و نتایج انجام درمان در جهت بهبود این متغیرها ارائه شود تا نوجوانان وابسته به مواد آگاهی لازم را بدست آورند.
مدل یابی رشد مسیر شغلی کودکان: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۶۹۶-۱۶۷۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: رشد مسیر شغلی موضوعی است که به طور گسترده در متون علمی روانشناسی مورد مطالعه قرار گرفته و در نظریه های مرتبط با روانشناسی شغلی به آن اشاره شده است. همچنین مطالعات متعددی در مورد رشد مسیر شغلی کودکان انجام شده است، ولی پژوهش خاصی که به ارائه مدل در مورد رشد مسیر شغلی کودکان پرداخته باشد، یافت نشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی رشد مسیر شغلی کودکان بر اساس یک مطالعه داده بنیاد انجام شد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ رویکرد در زمره مطالعات کیفی است که با راهبرد داده بنیاد از نوع ظهوریابنده انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی متخصصان مرتبط با موضوع مورد پژوهش بود که دارای زمینه علمی و سابقه مرتبط بودند که با استفاده از نمونه گیری نظری 18 نفر از آن ها در این پژوهش شرکت کردند. همچنین به منظور جمع آوری داده ها، از روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شد. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع مقوله ها و شکل گیری جوهر حوزه بنیادی ادامه یافت. هم زمان با مصاحبه ها، تحلیل داده ها با روش ظهور یابنده شامل کدگذاری جوهری (مشتمل بر کدگذاری باز و انتخابی) و نظری به وسیله نرم افزار ATLAS.ti8، انجام و مورد اعتباریابی قرار گرفت. یافته ها: در تحلیل داده ها، 306 کد بدون تکرار، 29 کد بنیادی و درنهایت 9 مقوله و 3 کد نظری ظهور یافتند. به زعم شرکت کنندگان در پژوهش، به طور کلی رشد مسیر شغلی کودکان به صورت مسیری از انطباق یابی به سوی انطباق پذیری و شامل عوامل، فرآیند و شایستگی ها شکل می گیرد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، به نظر می رسد رشد مسیر شغلی کودکان فرآیندی پیچیده و مداوم است که تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله پیشینه خانوادگی، جنسیت، فرهنگ، تجربیات مدرسه و علائق و توانایی های شخصی است. ازاین رو برای هدایت مؤثر و حمایت از رشد مسیر شغلی کودکان، یک رویکرد کل نگر که مؤلفه های مختلف را در بر می گیرد، ضروری است.
اثربخشی آموزش توانمندی های روانشناسی مثبت بر درماندگی روانشناختی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
145 - 157
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، تبیین اثربخشی آموزش توانمندی های روان شناسی مثبت بر درماندگی روان شناختی در نوجوانان شهر شیراز بوده است. روش پژوهش: روش تحقیق این مطالعه، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان تحت پوشش موسسات فرهنگی هنری شهر شیراز در سال 1402 تشکیل دادند. نمونه آماری این پژوهش شامل 30 نفر از نوجوانان تحت پوشش موسسه فرهنگی و هنری وستا بودند که به روش نمونه گیری دردسترس هدفمند انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش تحت 12 جلسه 90 دقیقه ای آموزش توانمندی های روانشناسی مثبت سلیگمن و رشید (2006) قرار گرفتند، لیکن گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل مقیاس درماندگی روانشناختی (لاویبوند و لاویبوند، 1995) بود. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از SPSS-26 استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش توانمندی های روان شناسی مثبت توانسته است بطور معنی داری بر درماندگی روان شناختی نوجوانان شهر شیراز اثربخش باشد. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد آموزش توانمندی های روان شناسی مثبت، بر مولفه های درماندگی روانشناختی تاثیر معنی دار داشته است. نتیجه گیری: لذا آموزش توانمندی های روان شناسی مثبت می تواند رویکردی موثر جهت کاهش درماندگی روانشناختی نوجوانان باشد.
مقایسه تاثیر درمان هیجان مدار فردی و زوجی بر شیوه های مقابله با تغییرات پیش از قاعدگی در زنان دچار اختلال پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تاثیر درمان هیجان مدار فردی و زوجی بر شیوه های مقابله با تغییرات پیش از قاعدگی انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس-آزمون با سه گروه آزمایشی و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان متاهل در شهر تهران تشکیل دادند که از این جامعه تعداد 53 نفر با روش در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب و در سه گروه (دوگروه آزمایش و یک گروه کنترل) به صورت تصادفی جایگزین شدند. یافته های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه شیوه های مقابله با تغییرات پیش از قاعدگی(رید و همکاران،۲۰۱۴) در سه نوبت پیش آزمون و پس آزمون و آزمون پیگیری مورد جمع آوری قرار گرفت و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که درمان های هیجان مدار فردی و زوج درمانی هیجان مدار درگروههای آزمایش درمراحل پس آزمون نسبت به گروه کنترل موجب افزایش راهبردهای مقابله ای با تغییرات پیش از قاعدگی شده است و این افزایش در طول زمان پایدار بوده است. همچنین نتایج نشان داد بین اثربخشی درمان های هیجان مدار فردی و زوج درمانی هیجان مدار بر مولفه های راهبردهای مقابله ای تفاوت معنادار وجود دارد به طوری که زوج درمانی بر افزایش "مولفه حمایت اجتماعی و برقراری روابط" نسبت به درمان فردی تأثیر بیشتری داشته و از طرف دیگر درمان هیجان مدار فردی بر مولفه های "مراقبت از خود" و "اجتناب ازآسیب" نسبت به زوج درمانی اثربخشی بیشتری داشته است.
پیش بینی سلامت روان براساس ناگویی هیجانی و دلزدگی زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
428 - 455
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی سلامت روان براساس ناگویی هیجانی و دلزدگی زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت بود. روش پژوهش: تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی پیش بین بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 5 شهر تهران با سابقه خیانت زناشویی در سال 1401 بودند. با توجه به تحقیقات انجام شده تعداد 150 زن در یک بازه 3 ماهه به مراکز مشاوره منطقه 5 شهر تهران مراجعه نمودند که برای نمونه آماری از بین زنان و از طریق روش نمونه گیری تصادفی و جدول مورگان تعداد 108 نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه های سلامت روان گلدبرگ (۱۹۷۲)، ناگویی هیجانی تورنتو (۱۹۹۴) و دلزدگی زناشویی پاینز(2002) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کلموگروف-اسمیرنف، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که ضریب همبستگی بین سلامت روان و ناگویی هیجانی (380/0) و بین سلامت روان و دلزدگی زناشویی (568/0) می باشد که این نتایج نشان می دهد بین سلامت روان با ناگویی هیجانی و دلزدگی زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت در سطح خطای 01/0 و با 99 درصد اطمینان رابطه مثبت و مستقیم معناداری وجود دارد. همچنین تحلیل رگرسیونی نشان داد که ناگویی هیجانی و دلزدگی زناشویی بر سلامت روان زنان آسیب دیده از خیانت اثر دارند (p<0/05)، به این صورت با اطمینان 95 درصد سهم ناگویی هیجانی 28 درصد و سهم دلزدگی زناشویی 44 درصد بر سلامت روان زنان آسیب دیده از خیانت می باشد. نتیجه گیری: خیانت زناشویی، دارای سهم بسیاری در میزان ناگویی هیجانی و دلزدگی و زناشویی و متقابلاً این متغیر دارای تأثیر زیادی بر سلامت روان زوجین می باشد است که می توان با آموزش چگونگی دستیابی مهارت های صمیمیت به زوجین در مسیر کاهش خیانت زناشویی گام برداشت.
واکاوی مؤلفه های مدیریت موثر توجه طلبی در بین زنان متاهل از منظر مشاوران خانواده: ارائه ی یک مدل درمانی طی مطالعه ای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
340 - 355
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه توجه طلبی به موضوعی نگران کننده در بافت خانواده تبدیل شده است و لزوم پیشگیری و تعدیل آن به عنوان یک ضرورت درمانی احساس می شود. از این رو پژوهش حاضر با هدف واکاوی مؤلفه های مدیریت مؤثر توجه طلبی در بین زنان متأهل از منظر مشاوران خانواده و ارائه ی یک مدل درمانی انجام شد. روش پژوهش: محیط پژوهش کلیه ی مشاوران خانواده در سال 1400-1401 بود. از بین مشاوران با تجربه که در زمینه خانواده درمانی تجربه لازم را داشتند با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند 9 نفر برای مشارکت در پژوهش انتخاب شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. روش مطالعه تحلیل مضمون تعمقی بود. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. یافته ها: داده ها به روش شش مرحله ای تحلیل مضمون کلارک و براون تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها نشان داد که مدیریت توجه طلبی از سه مقوله ی اصلی ارزیابی (با سه مقوله ی سازمان دهنده ی ارزیابی خودگزارشی، ارزیابی علائم به کمک مصاحبه و ارزیابی آثار فردی و زوجی توجه طلبی)؛ درمان فردی (با مقوله های سازمان دهنده ی بینش یابی، اصلاح شناخت های محرک توجه طلبی، اصلاح رفتارها و هیجانات توجه طلبانه) و درمان زوجی با مقولات سازمان دهنده ی (بهبود دلبستگی، بهبود تمایز خود و بهبود قصه ی زندگی) تشکیل شده است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، یک مدل درمانی سه بعدی از ارزیابی، درمان فردی و زوجی تشکیل شد که می تواند راهگشا و الهام بخش مشاوران علاقه مند به این حوزه باشد
Investigating the Mediating Role of Marital Conflict About Work-family Conflict and Women’s Job Burnout Working in Tehran Hospitals(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: the present paper aims at investigating the mediating role of marital conflict about work-family conflict and working women’s job burnout. Method: this research is a descriptive-correlation study. The sample includes 200 women working in Tehran hospitals in 1400, who were chosen through convenient sampling method. In order to collect data, a questionnaire about work-family conflict, job burnout, and marital conflict was used. Moreover, in order to analyze the data, Pearson’s coefficient of correlation was used and AMOS-24 and SPSS-25 were used for path analysis. Results: results showed that there is a significant positive relationship between marital conflict and job burnout (β=0.391, P˂0.001). Work-family conflict also has a significant positive relationship with marital conflict (β=0.221, P˂0.001). According to regression and path analysis, work-family conflict cannot prognosticate job burnout on its own and can express job burnout changes through marital conflict (β=0.086, P˂0.001). Conclusion: due to their traumatic workplace, working women fall under the influence of work stress, which shall lead to job burnout if marital conflict heightens.
تحلیل محتوای انیمیشن های سه گانه پاندای کونگ فوکار از منظر مفاهیم مرتبط با اضطراب جدایی و روابط موضوعی
حوزههای تخصصی:
زمینه: انیمیشن ها یکی از پر مخاطب ترین برنامه ها در بین کودکان هستند که به طور مستقیم بر آنان اثر گذاشته و علاوه بر جنبه سرگرمی و جذابیت، می توانند بر اجتماعی شدن، شکل گیری عواطف و نحوه بروز آنها تأثیر گذار باشند. در نظریه روابط موضوعی، تجارب اولیه کودک در رابطه با مراقبینش، بر پاسخ های هیجانی به سیگنال های جدایی و شرایط پریشان کننده زندگی اثر می گذارد.
هدف: با توجه به تأثیری پذیری کودک از انیمیشن ها، این پژوهش با هدف بررسی محتوای انیمیشن های سه گانه پاندای کونگ فوکار از منظر مفاهیم روابط موضوعی و اضطراب جدایی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر با طرح کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شد. مؤلفه های مفاهیم مورد نظر، از نسخه هنجار شده پرسشنامه های روابط موضوعی بل و اضطراب جدایی کودکان در ایران استخراج شدند. مؤلفه ها، با بررسی نظر متخصصین حوزه کودک، اعتباریابی شدند و بررسی سه ارزیاب نشان داد که موارد استخراج شده معتبر هستند. سپس فراوانی صحنه هایی که در انیمیشن های مورد نظر حاوی این مؤلفه ها بودند، مشاهده و ثبت شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد، مفاهیم روابط موضوعی و اضطراب جدایی، در انیمیشن های سه گانه پاندای کونگ فوکار وجود دارد. در بین سه نسخه انیمیشن پاندای کونگ فوکار، در انیمیشن دوم مفاهیم اضطراب جدایی بیشتر مشاهده شد؛ همچنین انیمیشن اول و دوم در مقایسه با قسمت سوم از مفاهیم روابط موضوعی بیشتری برخوردار بود.
نتیجه گیری: فراوانی بیشتر مفاهیم روابط موضوعی اضطراب جدایی در انیمیشن دوم نشان می دهد که این قسمت بیشتر می تواند بر مشکلات روابط موضوعی و اضطراب کودکان تأثیرگذار باشد.
اثربخشی معنادرمانی گروهی بر سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر دارای معلولیت جسمی حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه تعیین اثربخشی معنادرمانی گروهی بر سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر دارای معلولیت جسمی حرکتی بود. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه دانشجویان دختر دارای معلولیت جسمی حرکتی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه مطالعه حاضر 40 نفر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 40 دقیقه ای تحت معنادرمانی گروهی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. داده ها با پرسشنامه سلامت معنوی (پالوتزین و الیسون، 1982) و خرده مقیاس سازگاری اجتماعی در سیاهه سازگاری (سینها و سینگ، 1993) گردآوری و با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS در سطح معنی داری 05/0 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر هر دو متغیر سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، روش معنادرمانی گروهی باعث بهبود سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر دارای معلولیت جسمی حرکتی شد (001/0P< ). طبق نتایج این مطالعه، متخصصان و درمانگران سلامت می توانند از روش معنادرمانی گروهی در کنار سایر روش های درمانی موثر جهت بهبود سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی بهره ببرند.
تاثیر طرحواره درمانی بر تنظیم هیجانی در زنان متاهل دارای همسر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
115 - 131
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نظر به اهمیت نقش خانواده در عملکرد شغلی و حساسیت شغل نظامیان، هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر طرحواره درمانی بر تنظیم هیجانی در زنان متاهل دارای همسر نظامی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه زنان دارای همسر نظامی در منطقه یک شهر تهران که به مراکز مشاوره و روان شناسی ویژه خانواده های نظامی مراجعه نموده اند.دراین تحقیق، از مراکز مشاوره و روان شناسی ویژه خانواده های نظامی در سطح شهر تهران براساس موقعیت جغرافیایی، مرکز درمانی آتیه را به عنوان گروه نمونه گیری انتخاب واز میان مراجعه کنندگان به این مرکز نمونه انتخاب شد.با توجه به معیارهای ورودی نهایتا 24 نفر از زنان متاهل دارای همسر نظامی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 12 نفره قرار گرفتند. بدین منظوراز مدل طرحواره درمانی یانگ(2003)استفاده شد و در طی مدت 10 جلسه دو ساعته و به صورت هفته ای 1جلسه آموزش طرحواره درمانی توسط پژوهشگر انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه تنظیم هیجان گراس و جان (2002) بود. داده های بدست آمده با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس تجزیه تحلیل شد. نتایج: یافته ها نشان داد نمرات شرکت کنندگان در گروه آزمایش در متغیر تنظیم هیجانی نیز نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری نشان داد(001/0>P).بحث:با توجه به یافته های به دست آمده دراین مطالعه می توان نتیجه گرفت، آموزش طرحواره درمانی در افزایش تنظیم هیجانی خانواده های نظامی مؤثر است. کلیدواژه ها: طرحواره درمانی، تنظیم هیجانی، نظامی
Casual Modeling of Resilience based on Basic Psychological Needs with the Mediating Role of Attachment Styles in Students from Single-parent Families(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This research was conducted with the aim of causal modeling of resilience based on basic psychological needs with the mediation of attachment styles in students from single-parent families.Methods: The current research was carried out through the descriptive-correlation method (path analysis). The statistical population included all students studying in Mohaghegh Ardabili University in the first half of the 2018-2019 academic year. Among them, 170 people were selected using the available sampling method and answered the Basic Psychological Needs questionnaire of Ryan et al. (2000), Hazen et al.'s Attachment Styles (1987), and Connor et al.'s Resilience (2003). The obtained data were analyzed using structural equation modeling by smart pls3 software.Results: The results showed that basic psychological needs had a direct and significant effect on resilience, and the indirect effect of basic psychological needs through the mediation of attachment styles was confirmed. The results of regression analysis showed that the predictive variables predicted about 30 % of the resilience variation.Conclusion: It is suggested that experts in the field of mental health use the findings of the present study in the framework of their educational and intervention programs, especially in working with children of single-parent families.
مقایسه اثربخشی درمان عاطفه هراسی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودآگاهی هیجانی و ادراک رنج بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان عاطفه هراسی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودآگاهی هیجانی و ادراک رنج بیماران مبتلا به درد مزمن بود.روش : این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل با مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به مراکز درمان درد شهر اصفهان در سال 1402 بودند. تعداد 45 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شده و با جایگزینی تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. ابزار ها شامل پرسشنامه ی خودآگاهی هیجانی گرنت و همکاران (2002) و پرسشنامه ی ادراک رنج اسچالز و همکاران (2010) بود. گروه آزمایش اول هشت جلسه ای درمان عاطفه هراسی پروتکل مک کالو (2003) و گروه دوم هشت جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد پروتکل داهل (2015) دریافت نمودند. گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. داده ها با استفاده از SPSS-23 و روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد هر دو مداخله در افزایش خودآگاهی هیجانی و کاهش ادراک رنج بیماران در پس-آزمون و پیگیری موثر بوده اند(05/0>p). بین دو گروه آزمایش تفاوت معناداری در میانگین پس آزمون و پیگیری خودآگاهی هیجانی وجود داشت و درمان پذیرش و تعهد نسبت به درمان عاطفه هراسی اثربخشتر بود (05/0>p). بین دو گروه آزمایش تفاوت معناداری در پس آزمون و پیگیری ادراک رنج وجود نداشت (05/0<p).نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که این دو درمان در ارتقای سلامت روان بیماران مبتلا به درد مزمن موثر بوده و می توانند جهت کاهش مشکلات روانشناختی در مراکز درمان درد استفاده شوند.
الگوی تحلیل راهبردی مبارزه با مواد مخدر بر محور اندیشه مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۲۶-۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، ارائه الگوی تحلیل راهبردی مبارزه با مواد مخدر بر محور اندیشه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) بود. روش: پژوهش حاضر کاربردی و در زمره پژوهش های کیفی بود. روش مطالعه تحلیل گفتمان و تحلیل محتوا بود و روش گردآوری داده ها اسنادی بود. در این پژوهش از مجموعه بیانات و سخنرانی های مقام معظم رهبری (مدظله العالی) با تمرکز بر سخنرانی های موضوعی و ویژه در مناسبات استفاده شد و برای طراحی الگوی تحلیل راهبردی، با نظر خبرگان و صاحب نظران، از روش دلفی استفاده شد. یافته ها: الگوی تحلیل راهبردی مبتنی بر اندیشه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در پنج مؤلفه تحلیل واقعیت، اهداف راهبردی، اصول و ارزش ها، سیاست ها و راهبردهای کلی و عمومی و همچنین دو زیرمؤلفه شایستگی های کلیدی و چالش ها ذیل مؤلفه تحلیل واقعیت ارائه شد. همچنین، راهبردهای حوزه مبارزه با مواد مخدر برگرفته از راهبردهای استخراجی از بیانات معظم له را می توان در هفت حوزه فرهنگی-اجتماعی؛ علمی، فناوری و آموزشی؛ اقتصادی؛ سیاسی و سیاست خارجی؛ حقوقی، اداری و قضایی؛ دفاعی-امنیتی و امور زیربنایی دسته بندی نمود. نتیجه گیری: الگوی تحلیل راهبردی ارائه شده می تواند مورداستفاده همه سازمان ها برای طراحی راهبردها برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) قرار گیرد.
عوامل موثر بر هیجان تحصیلی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیجان ها یکی از ابعاد شخصیتی دانش آموزان هستند که آنها در تمامی فرآیند یادگیری و در موقعیت های تحصیلی مختلف تجربه می کنند. هیجان های تحصیلی عبارت است از فراز و نشیب هایی که دانش آموز در کلاس درس و در رابطه با موضوعات درسی تجربه می کند. این هیجان های می توانند بر کیفیت عملکرد فرد تأثیر گذار باشند و موجبات موفقیت یا عدم موفقیت وی را در امور وابسته به تحصیل فراهم آورند. هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر هیجان تحصیلی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول بود. جامعه پژوهش شامل دانش آموزان دختر پایه هفتم، هشتم و نهم منطقه دو شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه گیری به شکل هدفمند و طبق ملاکهای ورود و خروج به پژوهش انجام شد و 12 دانش آموز بر اساس دستیابی به ملاک اشباع داده ها با تجربه هیجان تحصیلی مثبت و منفی، به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند. روش پژوهش از نوع کیفی و به شیوه نظریه زمینه ای و مطابق با نسخه اشتراوس و کوربین و با تحلیل سیستماتیک بود و برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. یافته ها سه عامل فردی ، محیطی و آموزشی مؤثر بر هیجان تحصیلی را شناسایی کردند. عوامل مؤثر بر هیجان تحصیلی در سه مقوله اصلی کدگذاری شده که هرکدام دارای مقوله های فرعی دیگری می باشند. مقوله های اصلی به دست آمده عبارت اند از: ۱- عوامل فردی، ۲- عوامل محیطی، 3- عوامل آموزشی و مقوله های فرعی ،عوامل فردی شامل: تناسب ارزش و هدف، کنترل پذیری، شناخت؛ عوامل محیطی شامل: عوامل درونی مدرسه، عوامل بیرونی، عوامل اجتماعی و عوامل آموزشی شامل مقولات فرعی برنامه درسی، معلم و همکلاسی ها می باشد. بنابراین، به طورکلی هیجان تحصیلی از عوامل متعددی چون فردی، محیطی و آموزشی متأثر است.
مقایسه اثربخشی آموزش تربیت مخچه و برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی بر نظریه ذهن کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۱۱۶-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش تربیت مخچه و برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی بر نظریه ذهن کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 1 ماه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان 5 تا 6 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای شهر گنبدکاووس در سال 1401-1400 بود. حجم نمونه شامل 45 نفر بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. برای گروه آزمایشی اول، آموزش تربیت مخچه و برای گروه آزمایشی دوم، آموزش کارکردهای اجرایی اجرا شد درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس پرسشنامه علائم مرضی کودکان (4-CSI، گادو و اسپرافکین، 1994) و پرسشنامه ی نظریه ذهن (TOM، موریس و همکاران، 1999) بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون و پیگیری میانگین هر دو گروه آزمایش از گروه گواه به صورت معناداری بیشتر است (05/0p<). نتایج نشان داد که آموزش تربیت مخچه و برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی، مداخلات کارآمدی برای بهبود نظریه ذهن کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای است.
اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم روان تنی، تفکیک خویشتن و سبک دلبستگی زنان دارای علائم روان تنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۱۳۸-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم روان تنی، سبک دلبستگی و تفکیک خویشتن زنان دارای علائم روان تنی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان دارای علائم روان تنی مراجعه کننده به دو مرکز مشاوره نگرش برتر و آرامش پایدار در شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰ بود. از بین این زنان به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر که از پاسخ به پرسشنامه تشخیص اختلالات علائم جسمانی، بیشترین نمره را کسب کرده بودند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند و به پرسشنامه های غربالگری برای اختلالات علائم جسمانی SOMS-7 (ابراهیمی و همکاران،1397)، تفکیک خویشتن DSI-R (اسکورن و فریندلندر، 1998) و سبک های دلبستگی بزرگسالان AASQ (هازن و شاور، 1987) پاسخ دادند. برای گروه آزمایشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه 2 ساعته، هفته ای یک جلسه برگزار شد. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه در متغیر علائم روان تنی (716/3=F، 066/0=p) و سبک دلبستگی اجتنابی (273/0=p) تفاوت معناداری وجود ندارد؛ اما در متغیرهای تفکیک خویشتن (327/37=F، 001/0=p)، سبک های دلبستگی ایمن (001/0=p) و دوسوگرا (001/0=p) تفاوت معناداری وجود دارد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که مداخله آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر متغیرهای تفکیک خویشتن و سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا در زنان دارای علائم روان تنی موثر بود.
پیش بینی اختلال وسواس بر اساس نشخوار فکری و تحمل پریشانی در اپیدمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۱۶۶-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اختلال وسواس بر اساس نشخوار فکری و تحمل پریشانی در اپیدمی کرونا بود. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به ویروس کرونا که در بهار 1400 به بیمارستان نیکوئی شهر قم مراجعه و نتایج تست PCR آنها مثبت بود که تعداد این بیماران 1166 نفر بود. نمونه آماری شامل 289 نفر از اعضای جامعه آماری مذکور بود که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه وسواس فکری عملی مادزلی (OPQ) (1997)، پرسشنامه نشخوار فکری نولن هوکسما و مارلو (RRS) (1991) و پرسشنامه نشخوار فکری سیمونز و گاهر (DTS) (2005) جمع آوری گردید. نتایج نشان داد مولفه ی علامت دار بودن، درونگری و نکوهش رابطه مثبت و معناداری بااختلال وسواس دارند (05/0p<). تحمل پریشانی هیجانی، میزان توجه به هیجانات منفی در صورت وقوع، ارزیابی ذهنی پریشانی و اقدام های تنظیم کننده برای تحمل پریشانی رابطه منفی و معناداری با اختلال وسواس دارند (05/0p<). همچنین نتایج نشان داد که حدود 2/15 درصد واریانس اختلال وسواس توسط ابعاد نشخوارفکری (علامت دار بودن، درونگری و نکوهش)، ابعاد تحمل پریشانی (تحمل پریشانی هیجانی، میزان توجه به هیجانات منفی در صورت وقوع، ارزیابی ذهنی پریشانی و اقدام های تنظیم کننده برای تحمل پریشانی) پیش بینی می شود. نتیجه گیری می شود که اختلال وسواس از طریق نشخوار فکری و تحمل پریشانی در اپیدمی کرونا قابل پیش بینی است.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر بهبود عملکرد شناختی و روانشناختی مبتلایان به دیابت بهبود یافته کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۱۷۶-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر بهبود عملکرد شناختی و روانشناختی مبتلایان به دیابت بهبود یافته کرونا انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه ی مبتلایان به دیابت بهبود یافته کرونای مرکز روشنگران شهر تهران در سال 1401 بود. تعداد 30 نفر از جامعه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب، استرس و افسردگی(DASS) (لاویباند و لاویباند، 1995) و آزمون حافظه فعال دانیمن و کارپنتر (DCWMT، 1980) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چنر متغیری استفاده شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر عملکرد شناختی و روانشناختی تفاوت معنادار وجود دارد(05/0> P). براساس یافته های این پژوهش، می توان از ظرفیت درمان شناختی- رفتاری برای درمان و بهبود عملکرد شناختی و روانشناختی در دیابت بهبود یافته کرونا استفاده کرد.
اثربخشی بازی درمانی به روش گشتالتی بر پرخاشگری و اضطراب امتحان دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانی به روش گشتالتی بر پرخاشگری و اضطراب امتحان دانش آموزان ابتدایی با اختلال یادگیری ویژه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و دوره پیگیری یک ماه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر ابتدایی (دوره اول) دارای اختلال یادگیری ویژه خواندن و نوشتن بود که در سال تحصیلی 1402-1401 در شهر کاشان مشغول به تحصیل بودند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود. بدین ترتیب تعداد 30 نفر از دانش آموزان دختر ابتدایی دارای اختلال انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هرکدام 15 نفر) گمارش شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل سیاهه پرخاشگری کودکان (CHIA) نلسون و فینچ (2000) و سیاهه اضطراب امتحان (TAI)ابوالقاسمی و همکاران (1375) بودند. گروه آزمایش در10 جلسه 45 دقیقه ای هفته ای دو بار و در سه گروه پنج نفره تحت درمان بسته آموزشی بازی درمانی به روش گشتالتی ویولت اوکلاندر (1997) قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین میانگین ها در مراحل پیش آزمون با پس آزمون و پیگیری وجود دارد (001/0P<)، در حالیکه تفاوت معناداری بین میانگین ها در مرحله پس آزمون با پیگیری مشاهده نشد که حاکی از پایداری اثربخشی مداخله است. بنابراین استفاده از بازی درمانی به روش گشتالتی می تواند در کاهش پرخاشگری و اضطراب امتحان دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه موثر باشد.