فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
83 - 101
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف اثربخشی آموزش گروهی به شیوه ایماگوتراپی بر تنظیم شناختی هیجان و تعارضات زناشویی در نظامیان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) انجام شد. این پژوهش از نوع طرح های نیمه تجربی همراه با پیش آزمون – پس آزمون با گروه آزمایشی و گروه کنترل بود. جامعه آماری هدف نظامیان با تشخیصPTSD در بیمارستان 550 ارتش مشهد در سال 1403 بودند. نمونه آماری30 نفر از نظامیانی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) جایگزین شدند. سپس آموزش گروهی به شیوه ایماگوتراپی برای گروه آزمایش به مدت10جلسه گروهی هفته ای یک جلسه هر جلسه به مدت 90 دقیقه اجرا شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه تعارضات زناشویی توسط ثنایی (1379) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گرانسفکی و کرایج، 2006) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس با کمک نرم افزار spss استفاده شد. نتایج نشان می دهد که در سطح اطمینان 95 درصد آموزش گروهی به شیوه ایماگوتراپی بر تنظیم شناختی هیجان با اندازه اثر(63/0-) و تعارضات زناشویی (68/0-) بر نظامیان مبتلا تاثیر معکوس معنی داری دارد. نتایج نشان داد آموزش گروهی به شیوه ایماگوتراپی بر کاهش همکاری با اندازه اثر (32/0-) ، کاهش رابطه جنسی (22/0- )، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود (41/0- )، کاهش ارتباط موثر (41/0- ) و واکنش های هیجانی (33/0-) بصورت معکوس تاثیر دارد.
پیش بینی نگرش به ازدواج بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و تنظیم هیجان در دختران دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۸)
۱۱۲-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نگرش به ازدواج براساس حمایت اجتماعی ادراک شده و تنظیم هیجان در دختران دانشجو انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دختران دانشجو مقطع کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی در سال 1401 بودند که از بین آنها 200 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس و غیرتصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار سنجش شامل ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ تنظیم شناختی هیجان گراس و جان (2003CERQ, )، نگرش نسبت به ازدواج براتن و روزن (1988 (MAS, و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988 MSPSS,) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد حمایت اجتماعی ادراک شده و تنظیم هیجان قادر به پیش بینی نگرش به ازدواج بوده اند (05/0>p) و درمجموع 1/54 درصد از واریانس نگرش به ازدواج را تبیین می کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که حمایت اجتماعی ادراک شده و تنظیم هیجان نقش معنی داری در پیش بینی نگرش به ازدواج دارند و لزوم توجه به این عوامل برای افزایش نگرش مثبت به ازدواج در دختران دانشجو ضروری به نظر می رسد.
تأثیر آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر تعلق به مدرسه و مهارت های اجتماعی دانش آموزان ابتدایی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (آذر) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۳
۲۲۸-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: در سال های اخیر، توجه به تعلق به مدرسه و مهارت های اجتماعی دانش آموزان به عنوان عواملی اساسی در توسعه ی شخصیت و عملکرد تحصیلی آنان مورد تأکید پژوهش ها بوده است. تعلق به مدرسه، حس پیوند و ارتباط با محیط آموزشی را تقویت می کند و مهارت های اجتماعی، به دانش آموزان کمک می کند که روابط مثبت تری با همسالان و معلمان برقرار کنند. آموزش مهارت های مثبت اندیشی می تواند در بهبود این جنبه ها نقش مؤثری داشته باشد. با این حال، شکاف پژوهشی موجود به دلیل کمبود مطالعاتی که به صورت مستقیم اثرات مثبت اندیشی را بر تعلق به مدرسه و مهارت های اجتماعی در سطح دانش آموزان ابتدایی، بررسی کرده اند، مشهود است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر تعلق به مدرسه و مهارت های اجتماعی دانش آموزان ابتدایی شهر اردبیل انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری 3 ماهه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی (4945 نفر) شهر اردبیل در سال تحصیلی 1402-1403 بودند که از میان آنها با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه 30 نفره (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه گواه) به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مهارت های اجتماعی (ماتسون، 1983) و احساس تعلق به مدرسه (بری و همکاران، 2005) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS.24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های مثبت اندیشی منجر به افزایش تعلق به مدرسه در دانش آموزان ابتدایی شود (01/0 >p)؛ همچنین آموزش مثبت اندیشی در ارتقای مهارت های اجتماعی دانش آموزان ابتدایی مؤثر بود (01/0 >p) و نتایج این تأثیر در بازه زمانی 3 ماهه نیز پایدار بود (01/0 >p). نتیجه گیری: باتوجه به نتایج مطالعه حاضر، آموزش مهارت مثبت اندیشی می تواند به عنوان یک برنامه پیشگیرانه برای دانش آموزانی که در زمینه تحصیلی و هیجانی دچار مشکل و نقص هستند یا در قالب یک برنامه مداخله ای برای کاهش آسیب در کودکان و نوجوانان، به ویژه توسط درمانگران و مشاوران مدنظر قرار گیرد.
Comparison of the Effectiveness of Intensive Aerobic Exercise, Mindfulness Training, and a Integration of Exercise and Mindfulness on the Academic Performance of Fourth-Grade Elementary Students.
حوزههای تخصصی:
The aim of this research was to compare the effectiveness of an aerobic exercise program, a mindfulness training program, and a integration of aerobic exercise and mindfulness training on the academic performance of fourth-grade female students. The research method was quasi-experimental with a pre-test and post-test design including a control group. The statistical population consisted of all fourth-grade female students from public elementary schools in Amol city during the academic year 2020-2021, from which 90 students were selected through convenience sampling and assigned to four groups: aerobic exercise program, mindfulness training, integration of aerobic exercise and mindfulness, and a control group (each experimental group consisting of 23 participants and the control group consisting of 21 participants). Subsequently, 18 sessions of 30-minute training were designed and conducted every other day. To collect data in the pre-test and post-test, the Academic Performance Questionnaire by Fam and Taylor (EPT) was used. The data were analyzed using multivariate analysis of covariance and SPSS22 software. The results indicated a significant difference in the academic performance of participants in all three groups: aerobic exercise program (Eta=0.59), mindfulness training (Eta=0.49), and the integration of aerobic exercise and mindfulness (Eta=0.56) compared to the control group (P≤0.05). However, participants in the integration group of aerobic exercise and mindfulness performed better than the other two training groups. These results suggest that integrating mindfulness training and aerobic exercise can be an effective strategy for improving the academic performance of fourth-grade female students.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر امید به زندگی بیماران دیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (مرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۹
۱۹۶-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: بیماران تحت دیالیز با چالش های جسمی و روانی متعددی روبرو هستند که می تواند امید به زندگی آن ها را تحت تأثیر قرار دهد. در این میان، مداخلات روان درمانی مانند گروه درمانی شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان روش های مؤثر برای بهبود سلامت روان شناخته شده اند. با این حال، مقایسه اثربخشی این دو روش بر افزایش امید به زندگی در بیماران دیالیزی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر امید به زندگی بیماران دیالیزی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون–پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران دیالیزی مراجعه کننده به مرکز دیالیز بیمارستان خاتم الانبیا در شهرستان شاهرود در سال 1402 به تعداد 211 نفر بودند. از بین افراد جامعه آماری، 45 نفر با نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه امید به زندگی (اسنایدر، 1991) بود. پروتکل درمان شناختی-رفتاری (والساراج و همکاران، 2021) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (سگال و همکاران، 2023) برای گروه هیا آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته در نرم افزار SPSS نسخه 25 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که دو شیوه مداخله درمان شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر امید به زندگی بیماران دیالیزی در پس آزمون اثر معنی دار داشت (001/0 >P). بین نمرات امید به زندگی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری صرف نظر از نوع مداخله، تفاوت وجود داشت. از بین دو روش مداخله درمان شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، درمان شناختی رفتاری در افزایش امید به زندگی در بیماران دیالیزی مؤثرتر بود (001/0 >P) نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن است که استفاده از مداخلات روان درمانی، به ویژه شناختی رفتاری، می تواند به عنوان یک راهکار کاربردی در بهبود امید به زندگی و ارتقای سلامت روان بیماران تحت دیالیز مورد توجه قرار گیرد
شناسایی رفتارهای پر خطر رانندگی در ایران مبتنی بر دیدگاه های رانندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (آذر) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۳
۱۹۳-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: تصادفات جاده ای یکی از چالش های جدی و مداوم در سطح جهان است که به خسارات جانی و مالی گسترده ای منجر می شود. اگرچه عوامل متعددی در وقوع تصادفات جاده ای دخیل هستند، اما نقش عوامل انسانی، به ویژه رفتارهای پرخطر رانندگی و جنبه های روانشناختی آن، به عنوان یکی از مؤلفه های کلیدی در تعیین سطح ایمنی جاده ها شناخته شده است. در ایران، کمبود پژوهش های جامع و هدفمند که به طور خاص به رفتارهای پرخطر رانندگی و عوامل مؤثر بر آن بپردازد، به عنوان یک شکاف پژوهشی جدی احساس می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و دسته بندی رفتارهای پرخطر رانندگی رانندگان ایرانی بر اساس دیدگاه های خودگزارشی آنان انجام شد. روش: جامعه آماری این مطالعه کلیه رانندگان سطح کشور می باشند که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. بدین منظور ابتدا رفتارهای پرخطر رانندگی بر اساس مطالعات پیشین و رفتارهای رایج در میان رانندگان ایرانی شناسایی شد. سپس پرسشنامه ای شامل اطلاعات فردی، رفتارهای پرخطر و سوابق تصادفات رانندگان طراحی و به صورت آنلاین در سراسر ایران توزیع شد. پس از ارزیابی های اولیه، پرسشنامه های ۲۳۸۷ نفر از رانندگان با روش کمی مورد تجزیه و تحلیل نهایی قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی انجام یافته بر روی داده ها نشان داد که رفتارهای پرخطر رانندگی در پنج دسته اصلی قابل تقسیم اند: رانندگی سهل انگارانه و ناهماهنگ با قوانین، رانندگی همراه با حواس پرتی، رانندگی پرخاش گرانه، رانندگی با سرعت زیاد و رانندگی در شرایط سخت. همچنین، همبستگی مثبت و معنی داری بین ابعاد رفتارهای پرخطر رانندگی مشاهده شد (05/0 >P) که نشان دهنده روایی همزمان مناسب ابزار است. اعتبار ابزار از طریق آلفای کرونباخ برای هر پنج عامل بالاتر از 7/0 محاسبه شد که حاکی از قابلیت اعتماد مطلوب ابزار است. نتیجه گیری: این مطالعه با شناسایی و تحلیل رفتارهای پرخطر رانندگی در میان رانندگان ایرانی تلاش دارد تا مبنایی علمی برای طراحی مداخلات روانشناختی و تدوین سیاست های پیش گیرانه فراهم کند. نتایج این تحقیق می تواند به بهبود ایمنی جاده ها و کاهش آمار تصادفات در کشور کمک شایانی نماید.
پیش بینی مشکلات هیجانی و رفتاری نوجوانان بر اساس جو عاطفی خانواده و شفقت به خود: نقش واسطه ای امنیت روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۸)
۱۷۲-۱۶۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدل ساختاری مشکلات هیجانی و رفتاری نوجوانان براساس جو عاطفی خانواده و شفقت به خود با نقش واسطه ای امنیت روانی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهرستان آبیک در سال تحصیلی 1403-1402 بود که از بین آنها با روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای 360 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس خودگزارشی آخنباخ (YSR، آخنباخ، 1991)، پرسشنامه جو عاطفی خانواده FECQ) ، هیل برن، 1964)، پرسشنامه شفقت به خودFPQ) ، نف، 2003) و پرسشنامه امنیت روانی (MSQ، مازلو، 2004) بودند. روش تحلیل این پژوهش، مدل یابی معادلات ساختاری بود. نتایج تحلیل معادلات ساختاری، حاکی از برازش مناسب مدل بود. سایر یافته های پژوهش نشان داد متغیرهای جو عاطفی خانواده و شفقت به خود، اثر مستقیم و معناداری بر کاهش مشکلات هیجانی و رفتاری نوجوانان دارند (05/0>P). همچنین اثر غیرمستقیم امنیت روانی در رابطه بین جو عاطفی خانواده و شفقت به خود و مشکلات هیجانی و رفتاری معنادار بود (05/0>P). بنابراین آموزش مؤلفه های شفقت به خود و تقویت جو عاطفی خانواده با در نظر داشتن امنیت روانی می تواند از مشکلات هیجانی و رفتاری نوجوانان بکاهد.
بررسی ارتباط دلیریوم بیمار با اضطراب در مراقبین خانوادگی بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
7 - 18
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دلیریوم نوعی تخریب شناختی نوسان دار و یک مشکل حاد در بیماران بستری است که می تواند باعث ایجاد پاسخ های روانشناختی در مراقبین خانوادگی گردد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین دلیریوم بیمار و اضطراب در مراقبین خانوادگی بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه انجام شده است.
روش: در این مطالعه مقطعی در سال 1402، تعداد 256 جفت از بیماران و مراقبین خانوادگی بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه شامل اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه CAM-ICU و پرسشنامه GAD7 استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزاز SPSS نسخه 16 تحلیل شدند.
یافته ها: نمره دلیریوم در 200 مورد از بیماران (1/78 %) مثبت گزارش شد. تعداد 240 نفر (8/93%) از مراقبین خانوادگی علائم اضطراب را گزارش کرده بودند که تعداد 43 نفر (8/16%) اضطراب خفیف، 84 نفر (8/32%) اضطراب متوسط و 113 نفر (2/44%) اضطراب شدید را تجربه کرده بودند. ارتباط آماری معنی داری بین دلیریوم بیمار و اختلال اضطراب فراگیر مراقبین خانوادگی گزارش شد (001/0 >P).
نتیجه گیری: وجود میزان بالای اضطراب در مراقبین خانوادگی لزوم توجه بیشتر کادر پرستاری به کاهش اضطراب را نمایان می کند. مراقبین خانوادگی نقش مهمی در حمایت از فرد بیمار برعهده دارند و حمایت از آنان به معنای تداوم مراقبت است. داشتن ارزیابی مناسب از نیازهای مراقبین خانوادگی و تلاش در جهت پاسخ به این نیازها می تواند موجب بهبود کیفیت مراقبت و افزایش رضایتمندی از دریافت خدمات مراقبتی گردد.
نقش میانجی خطاهای شناختی در رابطه بین فشار فرهنگی- اجتماعی و ترس از تصویر بدنی در زنان چاق بدون سابقه کاهش وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
31 - 44
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خطاهای شناختی در رابطه بین فشار اجتماعی- فرهنگی و ترس از تصویر بدنی در زنان چاق بدون سابقه کاهش وزن انجام شد.
روش: طرح پژوهش توصیفی- مقطعی از نوع همبستگی بود که با 200 زن 30 تا 55 ساله چاق بدون سابقه کاهش وزن، به روش نمونه گیری در دسترس از شهرهای تهران، رشت و کاشان، در نیمه دوم 1402، اجرا شد. جهت سنجش، از شاخص توده بدنی (BMI) استفاده شد و آزمودنی ها به پرسش نامه های جمعیت شناختی، ترس از تصویربدن لیتلتون (BICI)، فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده (PSPS) و خطاهای شناختی الیس (CDQ) داوطلبانه پاسخ دادند. تحلیل داده ها با نسخه 22 نرم افزار SPSS و Amos انجام شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد بین فشار فرهنگی- اجتماعی و ترس از تصویر بدنی (P<0.05, r=0.38)، خطاهای شناختی و ترس از تصویربدنی (p<0.05, r=0.50) و فشار فرهنگی- اجتماعی و خطاهای شناختی (p<0.05, r=0. 65 ) رابطه معنادار وجود دارد؛ یک واحد تغییر فشار فرهنگی- اجتماعی منجر به 36/0 تغییرات در ترس از تصویربدنی، یک واحد تغییر خطاهای شناختی منجر به 55/0 تغییرات در تصویربدنی و یک واحد تغییر فشار فرهنگی- اجتماعی منجر به 66/0 تغییرات در خطاهای شناختی می شود. الگوی میانجی پیشنهادی از برازش نسبتاً خوبی برخوردار بود و مدل ترسیم شده 63 درصد از نمرات متغیر مکنون ترس از تصویر بدنی را تبیین می نماید (χ2/df=2.503, RMSEA= 0.088, CFI= 0.609, PCFI= 0.695, IFI=0.730, GFI=0.609). تحلیل بوت استراپ نشان داد خطاهای شناختی به طور معنی داری در رابطه بین نمرات فشارفرهنگی- اجتماعی و ترس از تصویر بدنی میانجیگری می کند (95% CI: 0.172 to 0.154).
نتیجه گیری: خطاهای شناختی تفکر دوقطبی و سوگیری توجه اثر مخرب فشار فرهنگی- اجتماعی را برای ایجاد ترس بیشتر از تصویربدنی در زنان چاق شدت می بخشد. در این رابطه پیشنهاد می شود درمانگران جهت تدوین برنامه چاقی برای اقناع سازی برای کاهش وزن بر روی تاثیر خطاهای شناختی توجه ویژه ای داشته باشند.
طراحی مدل گرایش به خشونت خانگی بر اساس عملکرد عصب شناختی با میانجی گری سرمایه روان شناختی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (تیر) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۸
۱۹۱-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: خشونت خانگی و خیانت زناشویی از جمله رویدادهایی است که ضمن متأثر کردن روابط زوجین به صورت منفی، می توانند موجب از هم گسیختگی خانواده و جدایی زوجین از یکدیگر شوند. مطالعات پیشین به بررسی روبط بین عملکرد عصب شناختی و سرمایه روانشناختی با خشونت خانگی و خیانت زناشویی پرداخته اند، اما تا کنون پژوهشی که گرایش به خشونت خانگی را بر اساس عملکرد عصب شناختی با میانجی گری سرمایه روانشناختی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بررسی کند، انجام نشده است. هدف: هدف از انجام این پژوهش، طراحی مدل گرایش به خشونت خانگی بر اساس عملکرد عصب شناختی با میانجی گری سرمایه روانشناختی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. روش: روش مطالعه حاضر توصیفی-همبستگی بود که با روش تحلیل مسیر انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زنان درگیر با مسئله خیانت زناشویی همسر بود که در سال 1401 به مراکز مشاوره منطقه 5 شهر تهران مراجعه کرده بودند. 323 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد و با روش در دسترس از بین زنان درگیر در خیانت زناشویی مراکز مذکور انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در پژوهش شامل چهار پرسشنامه خیانت زناشویی (ینیسری و کوکدمیر، 2006)، سرمایه روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007) خشونت خانگی (محسنی تبریزی و همکاران، 1391) و توانایی شناختی (نجاتی، 1392) بود. هم چنین برای تحلیل داده های پژوهش از نسخه 26 نرم افزار SPSS و نسخه 3 نرم افزار Smart PLS استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که بین عملکرد عصب شناختی با گرایش به خشونت خانگی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی رابطه مستقیم وجود دارد (05/0 P<). بین عملکرد عصب شناختی با گرایش به خشونت خانگی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی با میانجی گری سرمایه روانشناختی رابطه غیرمستقیم وجود دارد (05/0 P<). هم چنین مدل گرایش به خشونت خانگی بر اساس عملکرد عصب شناختی با میانجی گری عامل سرمایه روانشناختی دارای برازش مطلوب است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده پیشنهاد می شود زوج درمانگران در جهت پیشگیری از خشونت خانگی و متعاقب آن خیانت زناشویی، از راهکارهای لازم جهت کاهش اثرات عملکرد عصب شناختی و تقویت سرمایه روانشناختی استفاده کنند.
Cross-cultural adaptation and psychometric properties of the Persian version of the revised scale of prolonged grief disorder (PG-13-R)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background: Grief is a natural and universal response to the loss of a loved one. The grief experience is not a state but a process. Most individuals recover adequately within a year after the loss; however, when individuals experience an extension of the standard grieving process, they are said to be experiencing prolonged grief disorder, thought to result from failure to transition from acute to integrated grief. Therefore, validating tools related to grief in different cultures can provide the ground for measuring its concept by the culture to understand the cultural differences of this structure. Aims: This study aimed to investigate the psychometric properties, reliability, and validity of PG-13-R. Methods: Data were collected from two independent samples of 285 (exploratory factor analysis) and 241 (confirmatory factor analysis) mourning adults to determine whether the findings explored in one sample can be verified in another. Face and content validity were measured quantitatively and qualitatively. Concurrent validity was measured using correlation coefficient calculation with the Posttraumatic Stress Disorder Checklist (PCL-5), the Generalized Anxiety Disorder scale (GAD-7), and the Beck Depression Inventory-II (BDI-II). The collected data were analyzed using SPSS.27 and AMOS.26 software. Exploratory factor analysis was performed using principal components and the Varimax method. Confirmatory factor analysis was performed using AMOS.26 software. Results: The exploratory and confirmatory factor analyses supported the two-factor structure with emergent distress, detachment, and meaninglessness factors. These factors had acceptable internal consistency. PG-13-R factors had good convergence validity with depression, anxiety, post-traumatic stress disorder, and bereavement experience (P< 0.05). Cronbach's alpha coefficient (α) was 0.78 for Distress and 0.79 for Detachment and Meaning factor, and 0.87 for the whole scale, indicating good internal consistency Conclusion: PG-13-R is a useful and reliable tool for measuring PGD symptoms in the Iranian population. It is suggested that future studies examine this scale in people who have been bereaved for various reasons, including (death by suicide, sudden death, and death by accident).
پدیدارشناسی تجربه زیسته زوجین با رضایت زناشویی بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضایت زناشویی به عنوان یکی از مهمترین مولفه ها و عوامل تاثیرگذار در پایداری زندگی زناشویی قلمداد می گردد که نیازمند بررسی دقیق و عمیق آن می باشد. پژوهش حاضر با هدف پدیدارشناسی تجربه زیسته زوجین با رضایت زناشویی بالا، انجام شد. در این پژوهش از رویکرد کیفی با شیوه پدیدارشناسی استفاده شد. جامعه مورد پژوهش زوجین با رضایت زناشویی بالا مراجعه کننده به یکی از مراکز مشاوره شهر قم بود. نمونه گیری به صورت هدفمند بودکه با 12 زوج مصاحبه صورت گرفته و نمونه گیری به اشباع رسیده است. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش 7 مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شد. پس از تحلیل داده ها، 3 مضمون اصلی و 14 مضمون فرعی استخراج شدکه می تواند دلایلی بر رضایت زوجین از زندگی زناشویی شان باشد. زوجین داشتن مهارت هایی چون پذیرش و احترام به نظرات مخالف، نحوه حل مشکلات، ابراز عشق و علاقه، درک متقابل و حمایت، آزادی عمل، درک تفاوت های شخصیتی، مشورت با یکدیگر و احترام به علایق را از عوامل مهم و موثر بر داشتن رضایت بالا از زندگی مشترک شان می دانند. آنها همچنین به ویژگی های شخصیتی خود از جمله قانع بودن و احساس مسئولیت داشتن نیز در ایجاد این رضایت اشاره داشتند. با توجه به نتایج بدست آمده می توان از نتایج در راستای برنامه های آموزشی ارتقاء رضایت زناشویی زوجین بهره مند شد.
Life-Based Therapy (LBT): Applying a New Approach to Positive Psychology and Psychotherapy
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to propose Life-Based Therapy as a novel approach within the fields of positive psychology and psychotherapy. Life-Based Therapy, also known as Life Therapy, is a therapeutic method that addresses core issues related to one's Life. It emphasizes a deeper understanding of existence, passion for life, hope for the future, and overall longevity. The goal is to enhance well-being, effectiveness, and personal value by focusing on key life elements such as motivation, interest, desire, tension, fulfillment, attachment, love, passion, and well-being.
Methods: This study employed a descriptive and exploratory research design. The statistical population consisted of theories, techniques, studies, and research conducted in the fields of psychotherapy and counseling. Life-Based Therapy was formulated and refined based on the author's extensive professional, academic, and consultative experience, incorporating relevant theories and existing research within the domain.
Findings: Life Therapy provides a framework for understanding the complexities and challenges of life. It encourages individuals to view each moment as an opportunity for existence, growth, and self-realization. By forming a comprehensive picture of a client's life and its multiple domains, the therapist can help the client avoid inefficiencies and wasted time. The therapy supports individuals in defining various areas of life and actively working toward meaningful goals in each of those areas.
Conclusion: Life-Based Therapy offers an innovative and structured approach to psychotherapy, focused on enhancing awareness and consciousness of life. It empowers individuals to adapt to life's challenges in a constructive and efficient manner. This method promotes purposeful living and aligns therapeutic intervention with the broader aim of achieving balance, passion, and fulfillment in all aspects of life.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی در کنترل عواطف و تحمل ناکامی نوجوانان بد سرپرست مرکز شبه خانواده بهزیستی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
87 - 96
حوزههای تخصصی:
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر ابراز وجود کودکان دارای لکنت زبان مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تنکابن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان پژوهی و مطالعات علوم رفتاری سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
19 - 31
حوزههای تخصصی:
لکنت زبان، اختلالی شایع در دوران کودکی، فراتر از ایجاد چالش های گفتاری، می تواند به طور قابل توجهی بر توانایی کودکان در ابراز وجود و تعاملات اجتماعی تأثیر بگذارد. با توجه به اهمیت مهارت ابراز وجود در رشد سالم روانی و اجتماعی کودکان، شناسایی و به کارگیری مداخلات درمانی مؤثر برای این گروه از کودکان، امری ضروری است. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، به عنوان یکی از رویکردهای نوین روان درمانی، با تأکید بر افزایش انعطاف پذیری روانشناختی، پذیرش تجارب درونی ناخواسته و حرکت در جهت ارزش های فردی، پتانسیل قابل توجهی برای بهبود ابراز وجود در این کودکان نشان داده است. هدف اصلی این پژوهش، تعیین میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود مؤلفه ابراز وجود در کودکانی بود که با چالش لکنت زبان مواجه بودند. این مطالعه با استفاده از یک طرح نیمه آزمایشی شامل پیش آزمون، پس آزمون و یک دوره پیگیری دوماهه، همراه با گروه کنترل انجام پذیرفت. جامعه آماری شامل کودکان ۱۰ تا ۱۲ ساله مبتلا به لکنت زبان مراجعه کننده به مراکز گفتاردرمانی شهر تنکابن بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار اصلی برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه استاندارد ابراز وجود گمبریل و ریچی بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج حاصل از تحلیل های آماری نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تأثیر مثبت و معناداری بر افزایش سطح ابراز وجود در کودکان گروه آزمایش داشته است (p<0.01).
Effects of Cognitive-Behavioral Therapy on Academic Anxiety of Children with Learning Disorders
حوزههای تخصصی:
Objective: Reports showed that a cognitive-behavioral therapy effectively helps patients overcome a wide variety of maladaptive behaviors such as anxiety. The aim of the present study was to further examine this issue by exploring the effects of a cognitive-behavioral therapy on academic anxiety of children with learning disorders.Methods: The quasi-experimental research design was pretest-posttest with a control group. The statistical population included 32 children (9-13 years) with academic anxiety (mild, moderate and severe) who were selected by convenience sampling method and randomly (using a coin-throwing method) assigned to two experimental and control groups. The standard School Anxiety Scale questionnaire was used to measure academic anxiety. The behavioral-cognitive therapy program was implemented for 12 sessions, 3 sessions of 45 minutes each week for the experimental group. After the intervention, all participants participated in posttest. Paired sample t test, independent t test, and analysis of covariance were used to analyze data.Results: The average of academic anxiety before the intervention in the experimental and control groups was 23.94±2.18 and 22.87±3.64, respectively, and the independent t-test did not show a significant difference (P=0.39). The average of the groups shows that the academic anxiety scores of the experimental group have decreased compared to the pre-test scores (t=16.58, P<0.001). Finally, the results of ANCOVA showed that a cognitive-behavioral therapy has led to a reduction in academic anxiety (P<0.001).Conclusion: Reconstructing children’s thoughts and beliefs helps them to identify their wrong thoughts about the exam and gradually replace them with correct beliefs and thoughts. Therefore, teachers and practitioners can use cognitive-behavioral therapy to help children with learning disorders to have less anxiety without feeling hurt from the negative evaluation of others.
پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس مهارت های ارتباطی – کلامی با نقش میانجی گر مهارت های فراشناخت دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (مرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۹
۱۷۹-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: اهمیت عملکرد تحصیلی کودکان استثنایی در شرایط حاکم بر نظام آموزشی ایران اهمیت زیادی پیدا کرده است. جنبه های روان شناختی مختلفی بر میزان عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری مؤثر است. در ادبیات موجود در این زمینه ارتقای عملکرد تحصیلی مورد توجه بوده ولی متغیرهای تأثیرگذاری مانند مهارت های ارتباطی–کلامی و مهارت های فراشناخت مورد غفلت واقع شده اند. هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس مهارت های ارتباطی – کلامی با نقش میانجی مهارت های فراشناخت دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی که به روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان (دختر و پسر) مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی دوره دوم دبستان شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1402 بود. نمونه پژوهش 200 نفر از دانش آموزان 10 تا 12 مبتلا به اختلال ریاضی شهر کرمانشاه بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه های عملکرد تحصیلی (فام وتیلور، 1999)، مهارت های ارتباطی – کلامی (بارتون جی ای، 1990) و پرسشنامه مهارت فراشناخت (والترز، 1993) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و مدل معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS23 و AMOS. 23 صورت گرفت. یافته ها: نتایج بیانگر این است که بین مهارت های ارتباطی – کلامی با عملکرد تحصیلی و مهارت های فراشناخت را به وجود دارد (05/0 <P). بین مهارت های فراشناخت با عملکرد تحصیلی نیز رابطه وجود دارد. نتایج نشان داد که مهارت های ارتباطی-کلامی از طریق مهارت های فراشناخت با عملکرد تحصیلی رابطه دارد (05/0 <P). نتیجه گیری: استفاده از مهارت های ارتباطی – کلامی و فراشناخت موجب رشد معنادار یادگیری در دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی می شود بنابراین می توان با تقویت مهارت های ارتباطی – کلامی و فراشناختی ضمن تقویت عملکرد تحصیلی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی، زمینه شناخت دقیق ظرفیت ها، توانایی ها و کاستی ها به دست خودشان فراهم شود.
اعتباریابی مقیاس ارزیابی فرآیند خلاق (CPAS) و رابطه آن با پنج عامل شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
176 - 199
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش اعتباریابی نسخه فارسی مقیاس ارزیابی فرآیند خلاق و بررسی رابطه آن با ویژگی های شخصیتی بود. روش: جامعه آماری دانشجویان دانشگاه های شهر تبریز بود. حجم نمونه براساس نظر کلاین (۲۰۱۱)، تعداد ۵۴۰ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. ابزار های گرد آوری داده ها شامل مقیاس ارزیابی فرآیند خلاق (CPAS؛ ایوان گورلیچ، ۲۰۲۳)، پرسشنامه پنج عاملی شخصیت (NEO-FFI؛ کلدبرگ، ۱۹۹۹) و مقیاس خودکارآمدی خلاق (CSES؛ لی، ۲۰۰۸) بود. داده ها با نرافزار های آماری SPSS۲۶ و AMOSE۲۶ و روش های آماری تحلیل عاملی تأییدی و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل گردید. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی، مدل ساختاری مقیاس ارزیابی فرآیند خلاق را تأیید کرد. روایی همزمان این مقیاس با مقیاس خودکارآمدی خلاق تأیید گردید (۸۳/۰=R). پایایی مقیاس با روش آلفای کرونباخ (۹۰/۰) و روش بازآزمایی (۹۱/۰=R) بود. بیشترین رابطه مثبت بین تجربه گرایی با تولید ایده، وظیفه شناسی با مرحله انطباق و تحقق و برونگرایی با ارتباط و اجرا و بیشترین رابطه منفی بین توافق پذیری با کشف مسأله و روان رنجوری با ارتباط و اجرا یافت شد. روان رنجوری و توافق پذیری با کل فرآیند های خلاق دارای رابطه منفی بود. نتیجه گیری: مقیاس ارزیابی فرآیند خلاق یک ابزار معتبر و قابل اعتماد برای ارزیابی فرآیند های خلاقیت است. فرآیند های خلاق در ارتباط با ویژگی های شخصیتی است. توجه به فرآیند های خلاق و تفاوت های شخصیتی افراد در سازماندهی می تواند منجر به موفقیت در حل مسائل در سطح فردی و گروهی باشد.
Comparison of the Effectiveness of Cognitive-Behavioral Therapy and Metaphor Therapy on Marital Burnout in Women with Marital Conflicts(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study was to compare the effectiveness of cognitive-behavioral therapy (CBT) and metaphor therapy on marital burnout in women with marital conflicts. Methods: The research method was quasi-experimental with a pretest-posttest design, a control group, and a three-month follow-up period. The statistical population included women with marital conflicts who visited counseling centers in Shiraz in 2023. A total of 60 participants were selected voluntarily and randomly assigned to two experimental groups and one control group. The research instrument was the Marital Burnout Questionnaire (Pines, 1996, CBM). The educational interventions, based on the cognitive-behavioral approach (Gehart, 2012) and the metaphor-based approach (Coup, 2013), were conducted in eight 60-minute sessions for the two experimental groups. Data were analyzed using repeated-measures ANOVA. Findings: The results indicated a significant difference in the posttest and follow-up stages between the control group and the CBT group (p < .001) and the metaphor therapy group (p < .001). The effectiveness of CBT and metaphor therapy in improving marital burnout was 59.6% and 29.7% in the posttest, and 69.2% and 34.8% in the follow-up stage, respectively. Additionally, the findings showed a significant difference between the two experimental groups in both the posttest and follow-up stages, with differences of 26.3% and 37.1%, respectively. Conclusion: Based on the findings, it can be concluded that both CBT and metaphor therapy lead to improvements in marital burnout among women. Family therapists can utilize these educational approaches to enhance marital relationships in couples experiencing conflicts.
Analyzing the Components of Enhancing Dyadic Ego Strength (Facilitating the Transition from "I-ness" to "We-ness" in Marital Relationships) for Married Individuals(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the present study was to analyze the components of enhancing dyadic ego strength (facilitating the transition from "I-ness" to "We-ness" in marital relationships) specifically for married individuals. The research setting included all texts related to the concept of "We-ness." Methods: The method for selecting texts was purposive sampling from among the aforementioned texts or related constructs within the time frame of 2010 to 2025, based on inclusion and exclusion criteria. The number of texts was determined according to the principle of data saturation. Data collection involved line-by-line analysis of texts based on questions relevant to the concept of "We-ness." The data obtained from the textual analysis were analyzed using the conventional content analysis method proposed by Hsieh and Shannon (2005). Findings: Content analysis of the texts revealed that dyadic ego consists of four key concepts: (1) essence (with sub-concepts of attention to marital union and dyadic identity); (2) dimensions of dyadic ego (with sub-concepts of cognitive, positive emotional, negative emotional, and behavioral aspects); (3) pathways to achieving dyadic ego (with sub-concepts of generative meaning of the marital bond, family values, and family goals); and (4) obstacles to achieving dyadic ego (with sub-concepts of individualism, lack of self-differentiation, and insecure attachment). Conclusion: Based on these findings, it can be concluded that dyadic ego is a mechanism that transforms the process of "I-ness" into "We-ness," and for its realization, couples must engage in pathways to attain it and overcome its obstacles.