فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸٬۴۶۱ تا ۱۸٬۴۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
بر پایه آمارهای جهانی، حدود 1 تا 5/2 درصد کودکان به اختلالات طیف اوتیسم (درخودماندگی) مبتلا هستند (1) و تکامل و استقلال یابی آنها تحت تأثیر نواقص و انحرافات جدی رشدی و اختلال های همراه خواهد بود (2). به دلیل ماهیت این اختلالات، کودکان مبتلا در زندگی با چالش های مهمی روبه رو می شوند و به حمایت شدید خانواده، مدرسه، جامعه و دولت نیاز دارند. نیازها و رفتارهای خاص این کودکان و پیش آگهی نامطلوب این اختلالات، تنش زیادی برای خانواده به همراه دارد و این تنش ممکن است بر روابط آنها با کودک و عملکرد کودک و کل خانواده تأثیر بگذارد (3). در طول روند تشخیص گذاری بر کودک، خانواده دچار عواطف و ارزیابی منفی از خود و در بسیاری از موارد دچار رفتارهایی، مانند انکار و پنهان کردن مسأله می شود (4). والدین کودکان درخودمانده به طور معنی داری تنش و احساس ملامت بیشتری نسبت به والدین کودکان دچار مشکلات ذهنی، فلج مغزی یا اختلال های ژنتیکی تجربه می کنند و بیشتر به افسردگی مبتلا می شوند (4). در آسیای میانه، بسیاری از والدین دلیل پنهان کردن مشکل فرزندشان را این چنین بیان می کنند: «ما خود از این که فرزندی با نیازهای ویژه داریم، خجالت زده نیستیم. اما اگر به جامعه نگاه کنید، می بینید که نمی توانیم بگوییم فرزندمان نیازهای خاص دارد، بنابراین باید واقعیت را پنهان کنیم» (5). پژوهش ها نشان داده اند بیشتر کودکان دچار اختلالات طیف اوتیسم در منزل نگه داری می شوند و بنابراین مشکل اجتماعی شدن آنها باعث تشدید مشکلات آنها در آینده می شود. یکی از دلایل نگهداری این کودکان در منزل، وابستگی عملکردی آنها به والدین و رفتارهای ناسازگارانه بسیار شدید آنهاست. دغدغه مسائل مالی نیز یکی دیگر از دلایل است. هزینه های تحمیلی به خانواده این کودکان سه برابر بیشتر از کودکان هم سن آنها و بسیار بیشتر از هزینه هایی است که کودکان عقب مانده ذهنی یا معلول جسمی به خانواده تحمیل می کنند (6). در کشورهای آسیایی، هزینه های درمانی و مراقبتی این کودکان تقریباً هفتاد درصد حقوق یک کارمند دولت است؛ بسیاری از خدمات درمانی دور از محل زندگی خانواده ارائه می شود و بنابراین، خانواده مجبور است برای دریافت این خدمات به نقاط دیگر برود (5). سیمسک 2 و کروگلو 3 مشغله های فکری والدین کودکان درخودمانده را بررسی کردند (7). بیشترین نگرانی این والدین ناتوانی در تأمین نیازهای اولیه فرزندانشان بود. آنها نگران بودند اگر یکی از والدین یا هر دو فوت کنند، چه کسی از فرزندشان مراقبت می کند. آنها شیوه درست برخورد با مشکلات ناشی از این اختلال را نمی دانستند و به مراکزی نیاز داشتند که مشکلاتشان را با روشی جامع و مسأله محور مدیریت کنند. والدین از انواع درمان های مربوط به درخودماندگی بی اطلاع بودند و امکان انتخاب میان روش های مختلف درمان برای آنها وجود نداشت. آنها به توضیح پزشک درباره بیماری کودک و مشاوره برای رفع مسائل رفتاری کودک نیاز مبرم داشتند (7). در پژوهش دیگری مشغله های والدین کودکان درخودمانده بدین شکل بیان شد (8): بسیاری از خدمات درمانی در مدارس ارائه نمی شود و برای کودکان از ابتدای کودکی تا پایان تحصیلات و ورود به جامعه، روند منظم خدمات حمایتی وجود ندارد. بدین صورت که در ابتدای مداخلات تشخیصی و درمانی، بر درمان و پیگیری تأکید می شود، اما بقیه روند زندگی این کودکان بر عهده والدین است؛ مانند این که یک فرد دیابتی فقط در سه سال اول تشخیص دیابت، تحت نظر قرار گیرد و بعد به حال خود رها شود (2)! این در حالی است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته، برنامه ریزی برای انتقال از دوره تحصیلات به جامعه و یافتن کار و حمایت از تحصیل در مقاطع بالاتر، از عادی ترین کارهایی است که برای افراد مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم انجام می شود. در عین حال، تلاش می شود در تمام طول زندگی فرد و در دوره های حیاتی زندگی، از جمله نوجوانی، جوانی و بزرگسالی، حمایت هایی فراهم شود (8). احمدی و همکاران، در سال 2011، نیازهای خانواده های ایرانی دارای کودک درخودمانده را با خانواده های کانادایی مقایسه کردند (3). بر اساس این پژوهش، در سه زمینه تشابه وجود داشت: کمبود اطلاعات والدین در مورد چگونگی دسترسی به خدمات مورد نیاز، همکاری ضعیف والدین و متخصصان در برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی خدمات درمانی، و ناهمگونی خدمات ارائه شده در مراکز متفاوت. نیازهای والدین ایرانی بسیار بیشتر از والدین کانادایی بود. اساسی ترین نیازهای والدین ایرانی عبارت بود از درخواست تداوم خدمات درمانی برای تمام طول زندگی این کودکان، درک و همدلی بهتر متخصصان و حتی جامعه با خانواده، چرخه آموزشی کارآمد که کودک را برای زندگی مستقل آماده کند و داشتن زمان فراغت برای والدین که با اعضای خانواده یا دوستان تفریح کند (3).
سندرم نورولپتیک بدخیم ناشی از قطع مصرف کلوزاپین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سندرم نورولپتیک بدخیم Neuroleptic Malignant Syndrome یک عارضه کشنده ناشی از داروهای آنتی سایکوتیک به ویژه نوع قدیمی (تی پیک) می باشد. این عارضه با مصرف کلوزاپین خیلی به ندرت گزارش شده است و برای درمان NMS بهتر است داروی آنتی سایکوتیک به کلوزاپین تبدیل گردد.
مواد و روش ها: بیمار مرد 42 ساله از حدود 20 سال قبل با تشخیص اسکیزوفرنیای مزمن تحت درمان بوده است. وی به علت مقاومت به درمان از 2 سال قبل تحت درمان با کلوزاپین بوده است. به دنبال قطع مصرف کلوزاپین دچار علایم NMS می گردد و پس از درمان مناسب علایم آن رفع شده و علایم حاد اسکیزوفرنیا آشکار می گردد و با شروع مجدد کلوزاپین علایم حاد بیماری کنترل می گردد.
نتیجه گیری: اگرچه NMS از عوارض جانبی مصرف داروهای آنتی سایکوتیک می باشد ولی کلوزاپین در درمان NMS مفید گزارش گردیده است. هم چنین کلوزاپین تنها داروی آنتی سایکوتیک است که در درمان NMS مفید است .
تحلیل ساختاری روابط منابع اطلاعات خودکارآمدی، باورهای خودکارآمدی، هدف گذاری وخود تنظیمی با عملکرد ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل ساختاری روابط متغیرهای منابع اطلاعات خودکارآمدی، باورهای خودکارآمدی، هدف گذاری و خود تنظیمی با عملکرد ریاضی انجام شد. جامعه پژوهش کلیه دانش آموزان پایه نهم مقطع متوسطه اول شهرستان سنندج هستند که از این جامعه به شیوه تصادفی، نمونه ای به حجم 396 دانش آموز انتخاب گردید. ابزارپژوهش پرسشنامه های منابع اطلاعات خودکارآمدی در ریاضیات، پرسشنامه هدف گذاری، پرسشنامه خودکارآمدی ریاضی و پرسشنامه خودتنظیمی ریاضی بود. نتایج حاصل از آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی تائیدی مرتبه اول بیانگر پایایی و روایی مناسب ابزار پژوهش بود. داده ها با استفاده از تکنیک آماری مدل یابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر تاییدی ) با نرم افزار LISREL 8/50 تحلیل شد، نتایج بیانگر آنند : • متغیر باورهای خودکارآمدی دارای اثر مستقیم، مثبت و معنادار در سطح 01/0 بر عملکرد ریاضی به مقدار (589/0) و فاقد اثر غیر مستقیم و اثرکل بر متغیر عملکرد ریاضی برابر با (589/0) می باشد. • متغیر هدف گذاری دارای اثر مثبت، مستقیم و معنادار در سطح 01/0 بر عملکرد ریاضی به مقدار (453/0)، اثر غیر مستقیم مثبت (211/0) و اثر کل (664/0) بر متغیر عملکرد ریاضی می باشد. • متغیرخود تنظیمی دارای اثر مثبت، مستقیم و معنادار در سطح 01/0 بر عملکرد ریاضی به مقدار (326/0)، اثر غیر مستقیم مثبت(190/0) و اثر کل (516/0) بر متغیر عملکرد ریاضی می باشد. • متغیر منابع اطلاعات خودکارآمدی دارای اثر مثبت، مستقیم و معنادار در سطح 01/0 بر عملکرد ریاضی به مقدار (113/0)، اثر غیر مستقیم مثبت (541/0) و اثر کل (654/0) بر متغیر عملکردریاضی می باشد.
تأثیر درمان تعدیل سوگیری شناختی بر نشانه های اختلال وسواس- بی اختیاری: مقایسه اثربخشی آن و درمان شناختی رفتاری گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح تعدیل سوگیری شناختی اشاره دارد به تغییر سبک های پردازش شناختی خاصی که به نظر می رسد در ایجاد اختلال ها یا واکنش های هیجانی ناخوشایند نقش دارند. هدف عمده پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان تعدیل سوگیری شناختی بر کاهش شدت نشانه های اختلال وسواس- بی اختیاری بود. بدین منظور نمونه ای در دسترس از 60 دانشجوی دارای نشانه های این اختلال انتخاب شد. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی و یک طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر به سؤال های سه پرسشنامه وسواس- بی اختیاری مادزلی، مقیاس وسواس- بی اختیاری ییل براون و پرسشنامه باورهای وسواسی پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که 1- درمان تعدیل سوگیری شناختی شدت نشانه های اختلال وسواس بی اختیاری، باورهای وسواسی و رفتارهای وسواسی را کاهش می دهد. 2- درمان تعدیل سوگیری شناختی اثربخشی بیشتری نسبت به درمان شناختی رفتاری گروهی در کاهش شدت نشانه های اختلال وسواس- بی اختیاری، باورهای وسواسی و رفتارهای وسواسی دارد. با توجه به نتایج بدست آمده می توان استفاده از درمان تعدیل سوگیری شناختی تفسیر را که به لحاظ سود-هزینه و اثربخشی از نظر تجربی حمایت شده است به عنوان روشی نو و آسان در درمان نشانه های اختلال وسواس بی اختیاری به همه روان درمان گران توصیه کرد.
اثر بخشی مداخله شناختی- رفتاری بر کیفیت زندگی و خودکارآمدی پسران 15- 10 سال دارای علائم آسم شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی مداخله شناختی- رفتاری بر کیفیت زندگی و خود کارآمدی پسران 15-10 سال دارای علائم آسم، مراجعه کننده به کلینیک های آسم و آلرژی شهر اهواز بود. برای انتخاب آزمودنی ها از روش نمونه گیری در دسترس استفاده گردید و بر اساس تکمیل پرسشنامه بین المللی شیوع شناسی آسم و آلرژی (ایساک)، وجود علائم آسم در آن ها تأیید گردید. 12 کودک شرکت کننده در پژوهش به طور تصادفی در دو گروه (آزمایش و کنترل) قرار گرفتند. همه ی کودکان شرکت کننده در پژوهش به پرسشنامه کیفیت زندگی و مقیاس خود کارآمدی مرتبط با آسم کودکان و نوجوانان، پاسخ دادند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت مداخله شناختی- رفتاری قرار گرفت و سپس در مرحله پس آزمون و پیگیری، هر دو گروه به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون آماری یومان ویتنی در نرم افزار SPSS نسخه نوزدهم مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مداخله شناختی- رفتاری به طور معنی داری کیفیت زندگی و خود کارآمدی افراد گروه آزمایش را در مقایسه با گروه کنترل بهبود بخشیده است. اما در مؤلفه علائم آسم کیفیت زندگی، تفاوت معنی داری بین گروه آزمایش و گروه کنترل یافت نشد. یافته ها نشان می دهد که مداخله شناختی- رفتاری می تواند به عنوان یک شیوه روان درمانی انتخابی و مکمل درمان پزشکی برای کودکان دارای علائم آسم در کاهش پیامدهای بیماری سودمند باشد.
بررسی نقش مؤلفه های روان شناختی و سبک شناختی (FD/FI) در فرآیند عملکرد ریاضی دانش آموزان پسر پایه هشتم متوسطه شهر مشهد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بررسی اثربخشی برنامه آموزش مهارتهای زندگی بر بهبود خودکارآمدی و جرأت ورزی در دانش آموزان پایه اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامه آموزش مهارتهای زندگی بر بهبود خودکارآمدی و جرأت ورزی در دانش آموزان پایه اول دوره متوسطه است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان سال اول متوسطه شهر تهران می باشد. نمونه مورد نظر پژوهش متشکل از دو گروه شامل: 1) دانش آموزان مشغول به تحصیل در مدارس مجری درس آموزش مهارتهای زندگی (گروه آزمایش) و 2) دانش آموزان مشغول به تحصیل در مدارس فاقد درس آموزش مهارتهای زندگی (گروه گواه) است. نمونه پژوهش شامل 27 کلاس اول متوسطه، با 615 دانش آموز (321 نفر برای گروه آزمایش و 294 نفر برای گروه گواه) بوده که به عنوان حجم کل نمونه پژوهش از میان مدارس پسرانه و دخترانه انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه خودکارآمدی (شوارزر و جروسلم، 1995)، پرسشنامه جرأت ورزی (گمبریل و ریچی، 1975) و پرسشنامه بررسی وضعیت برنامه اجراشده گردآوری شده اند. بر اساس یافته های پژوهش برنامه یا درس آموزش مهارتهای زندگی اجرا شده فاقد اثربخشی معنادار در بهبود احساس خودکارآمدی و جرأت ورزی است. همچنین، نتایج حاکی از آن است که همه مدارس مورد مطالعه (گروه آزمایش) دستکم در یکی از زمینه های مربوط به صلاحیتهای حرفه ای و ویژگیهای معلمان یا در کیفیت برنامه اجرا شده دارای کاستی و مشکل اساسی هستند؛ به طوری که حتی یک مدرسه هم بر حسب عوامل مذکور دارای شرایط قابل قبول و مناسب نیست. برنامه اجرا شده درس آموزش مهارتهای زندگی به دلیل ضعف و کاستیهای اساسی در زمینه برنامه اجرا شده و صلاحیت و ویژگیهای معلمان، فاقد تأثیر معنادار در ارتقای خودکارآمدی و جرأت ورزی دانش آموزان است.
کارکرد پیشگیری (جبرانی) رفتارهای انحرافی در رابطه استرس شغلی با فرسودگی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتارهای انحرافی از بحث انگیزترین رفتارها در محیط کار هستند که تاکنون پژوهش های زیادی راجع به آن ها انجام شده است. این پژوهش با هدف بررسی نقش رفتارهای انحرافی در رابطه استرس شغلی با فرسودگی هیجانی اجرا شد. از میان کارکنان یک سازمان صنعتی در اصفهان دویست و هفتاد هفت نفر انتخاب و از آن ها درخواست گردید تا به پرسشنامه های رفتار های انحرافی (DBQ)، استرس شغلی (JSQ) و فرسودگی هیجانی (EEQ) پاسخ دهند. نتایج نشان داد که بین استرس شغلی و فرسودگی هیجانی با رفتارهای انحرافی معطوف به افراد و سازمان و بین استرس شغلی و فرسودگی هیجانی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که رفتارهای انحرافی معطوف به افراد و سازمان رابطه استرس شغلی را با فرسودگی هیجانی تعدیل می کنند. به این معنی که وقتی رفتارهای انحرافی معطوف به افراد و سازمان بالاست، بین استرس شغلی و فرسودگی هیجانی رابطه ضعیفی وجود دارد. ولی وقتی رفتارهای انحرافی معطوف به افراد و سازمان پایین است، بین استرس شغلی و فرسودگی هیجانی رابطه نیرومندتری وجود دارد. در مجموع نتایج این پژوهش نشان می دهد که رفتارهای انحرافی معطوف به افراد و سازمان می توانند به عنوان یک عامل پیشگیری کننده (جبرانی) در رابطه بین استرس شغلی و فرسودگی هیجانی عمل کنند.
بررسی میزان فرسودگی شغلی در کتابداران کتابخانه های دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان فرسودگی شغلی در کتابداران کتابخانه های دانشگاه شهید بهشتی می باشد. روش: روش پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها تحلیلی پیمایشی است. جامعه پژوهش شامل تمام کتابداران کتابخانه های دانشگاه شهید بهشتی به تعداد 82 نفر است که نمونه پژوهش طبق جدول مورگان برابر با 66 نفر بود. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته براساس کار مازلاک (1982) و پرسشنامه رضایت شغلی حریری و اشرفی ریزی (1388) بود. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که فرسودگی شغلی کتابداران کتابخانه های دانشگاه شهید بهشتی در حد متوسط به بالا است، و میان فرسودگی شغلی کتابداران و سابقه کاری، وضعیت تاهل، جنسیت، مدرک تحصیلی، مقطع تحصیلی، وضعیت استخدام و رضایت شغلی تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: توصیه می شود تا مدیریت کتابخانه ها با تصمیمات و اقدامات مناسب در همه سطوح سازمان موجبات بهره وری نیروی انسانی را فراهم سازند.
بررسی رابطه بین اعتیاد به اینترنت و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان متوسطه
حوزههای تخصصی:
اهمال کاری تحصیلی یکی از موانع موفقیت تحصیلی و اهداف آموزشی است. با توجه به اینکه رایانه و اینترنت ابزار ضروری زندگی مسبب تسهیل زندگی مردم امروز است، از طرف دیگر خطرات جدیدی را به ارمغان آورده است؛ که یکی از این مخاطرات می تواند ایجاد اهمال کاری تحصیلی باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اعتیاد به اینترنت و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان متوسطه بود. این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه شهر نجف آباد در سال تحصیلی 94-1393 بود؛ که به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای یک دبیرستان انتخاب گردید حجم نمونه برابر 124 دانش آموز بود. ابزار پژوهش پرسشنامه اعتیاد اینترنت یانگ و پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سواری است. داده ها به روش همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین اعتیاد به اینترنت و اهمال کاری تحصیلی رابطه مثبت 52/0= r برقرار است (P≤0.01) و اعتیاد به اینترنت 9/26 درصد واریانس اهمال کاری تحصیلی را پیش بینی می نماید. در دانش آموزان غیر معتاد به اینترنت این ضریب همبستگی به 46/0= r کاهش می یابد (P≤0.01). پس به طور گروهی می توان گفت که وابستگی به اینترنت پیش بینی کننده خوبی برای اهمال کاری تحصیلی می تواند باشد و در دانش آموزان غیر معتاد به اینترنت این پیش بینی ضعیف تر است بدین معنی وابستگی کمتر به اینترنت خطر اهمال کاری را بیشتر کاهش می دهد. از نتایج حاصل می توان به لزوم انجام راهکارهایی برای پیشگیری و مقابله با وابستگی به اینترنت پی برد.
رابطة تاب آوری با ابعاد پنجگانة شخصیت و اختلالات بالینی افسردگی، اضطراب و جسمانی سازی در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه الزهرا (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة تاب آوری با ابعاد پنجگانة شخصیت و اختلالات بالینی افسردگی، اضطراب و جسمانی سازی در دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه الزهراء (س) انجام شد. این پژوهش از نوع همبستگی بود. از میان جامعة آماری ۵۵۹۰ نفره دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه الزهراء(س)، ۴۰۰ نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامة تاب آوری کوباسا، مدی و کاهن، شخصیت نئو(۶۰NEO-FFI-) کاستا و مک کریو خلاصه علائم مرضی(۱۸BSI-) دروگاتیس استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی تحلیل شدند. تحلیل آماری نشان داد که بین تاب آوری با افسردگی، اضطراب و جسمانی سازی و روان رنجور خویی رابطة معنادار منفی در سطح ۰۰۰۱/0 p< وجود دارد و بین تاب آوری با توافق پذیری، برونگرایی و وجدان گرایی رابطة معنادار مثبت در سطح ۰۰۰۱/0 p< مشاهده شد، اما بین تاب آوری و تجربه پذیری رابطة معناداری یافت نشد. با توجه به رشد روز افزون نرخ اختلالات بالینی و شخصیت منحصر به فرد هر شخص، با آموزش تاب آوری می توان گام مؤثری را در جهت بهبود سلامت روانی جامعه برداشت.
اثربخشی شن بازی درمانی بر کاهش اختلالات رفتاری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شن بازی درمانی بر کاهش اختلالات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال رفتاری انجام شد. این پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره بود. جامعه آماری شامل کودکان 7-5 ساله دارای اختلال رفتاری بود که در سال 92-91 در مراکز مهد کودک شهر کرمانشاه، قرار داشتند. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابتدا از بین مناطق سه گانه شهر کرمانشاه، شش مهد کودک(از هر منطقه دو مهد کودک) به تصادف انتخاب شد. 54 کودک دارای اختلال رفتاری شناسی شدند. سپس بر اساس نقطه برش پرسشنامه و شرایط ورود و خروج از مطالعه، 30 کودک( 10 دختر و 20 پسر) به عنوان گروه نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش 15 نفر و کنترل 15 نفر قرار گرفتند. کودکانی که در گروه آزمایشی قرار داشتند به مدت ده جلسه هفتگی (45 دقیقه در هفته) در فعالیت شن بازی به صورت انفرادی شرکت داده شدند در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. برای سنجش اختلال رفتاری و مؤلفه های آن از پرسشنامه اختلال رفتاری راتر فرم معلم(1967) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادند که مداخله شن بازی درمانی، به کاهش مؤلفه های پرخاشگری/بیش فعالی، اضطراب/افسردگی، ناسازگاری و کمبود توجه در کودکان مبتلا به اختلال رفتاری منجر می شود. اما بر اختلال سلوک اثر معنی دار ندارد. چنین دستاوردی در پیگیری یک ماه حفظ شد. می توان نتیجه گرفت مداخله شن بازی در کاهش اختلال رفتاری کودکان مبتلا به اختلال رفتاری نقش مژثری دارد.
رابطه بین کنش وری خانواده و تست ترسیم خانواده در کودکان پایه اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر جهت مقایسه نتایج آزمون ترسیم خانواده کودکان 7 ساله با توجه به کارآمدی و یا ناکارآمدی ویژگی های خانواده صورت گرفته است. به این منظور 60 دانش آموز دختر و پسر در پایه اول ابتدایی تست ترسیم خانواده را انجام دادند و یکی از والدین ایشان پرسشنامه کنش وری خانواده را تکمیل نمودند. نتایج پژوهش نشان داد که بین حل مساله با میزان گستردگی و ناحیه ترسیم در کاغذ رابطه منفی معنادار؛ بین مشارکت عاطفی و نقش ها با ارزنده سازی رابطه مثبت معنادار؛ بین کنترل رفتاری و رسم آدمک پرخاشگر رابطه مثبت معنادار وجود دارد.
وضعیت تاب آوری و آسیب های هیجانی در مادران دارای کودک مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تشخیص سرطان در کودکان برای بسیاری از بیماران و برای والدین و اطرافیان آن ها به عنوان بحران روان شناختی و هیجانی تلقی می شود. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت تاب آوری و آسیب های هیجانی مادران دارای کودک مبتلا به سرطان انجام شده است. روش : این پژوهش یک بررسی توصیفی است. تعداد 34 مادر دارای کودک مبتلا به سرطان بودند که جهت پیگیری های درمانی به بیمارستان دکتر شیخ و یکی از مطب های خصوصی شهر مشهد مراجعه کرده بودند و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور بررسی میزان افسردگی، اضطراب و استرس مادران، از پرسشنامه 21-DASS و جهت بررسی وضعیت تاب آوری از مقیاس تاب آوری کونور و دیویدسون استفاده شد. یافته ها با استفاده از تحلیل رگرسیون گام به گام، ضریب همبستگی پیرسون و کولموگروف- اسمیرنف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که از منظر آسیب های هیجانی، 7/68درصد از مادران استرس، 2/56درصد اضطراب و 1/53درصد افسردگی را گزارش نموده اند؛ هم چنین، بین تاب آوری مادران و استرس، اضطراب و افسردگی آن ها رابطه منفی و معنی دار وجود داشت. نتیجه گیری: درجات بالای افسردگی، اضطراب و استرس و هم چنین وجود ارتباط منفی و معنی دار آن ها با تاب آوری، در مادران دارای کودک مبتلا به سرطان هشداردهنده است. بنابراین، چاره جویی برای تدوین خدمات بالینی سودمند و برنامه های مشاوره ای مناسب و هدفمند جهت بهبود کیفیت زندگی این مادران و فرزندشان ضروری به نظر می رسد.
اثر بخشی نقاشی درمانی در کاهش رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان دختر کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودکان کم شنوا به علت نارسایی در مهارت های ارتباطی مستعد بروز رفتارهای برون نمود از قبیل پرخاشگری هستند. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی نقاشی درمانی در کاهش رفتار پرخاشگرانه دانش آموزان دختر کم شنوا بود.
روش: جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل همه دانش آموزان ابتدایی دختر کم شنوا در استان قم بودند که پس از تکمیل پرسش نامه فهرست رفتاری کودکان توسط معلمان، 46 دانش آموزی که بالاترین نمره را در زیر مقیاس رفتار پرخاشگرانه داشتند، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای دهی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه به نقاشی آزاد پرداختند. در پایان دوره آموزشی، معلمان دو گروه پرسشنامه های یاد شده را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند.
یافته ها: تحلیل نتایج با استفاده از تحلیل کوواریانس بیان گر تاثیر نقاشی درمانی بر کاهش نمره های رفتار پرخاشگرانه (0/05<P) دانش آموزان کم شنوا در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل بود.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مداخله نقاشی درمانی در کاهش رفتار پرخاشگرانه دانش آموزان دختر کم شنوا موثر بوده است. بنابراین می توان گفت که کاربرد روش های هنر درمانی و به طور ویژه نقاشی درمانی باعث کاهش مشکلات رفتاری کودکان با نیازهای ویژه می شود.
تحلیل ابعاد هویتی دانشجویان دانشگاه کاشان و ارتباط آن با میزان اعتیاد اینترنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل ابعاد هویتی دانشجویان دانشگاه کاشان و ارتباط آن با میزان اعتیاد اینترنتی بود. نوع تحقیق، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه کاشان بود که از میان آنها به روش تصادفی طبقه ای، تعداد 220 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این تحقیق، پرسشنامه هویت با 45 گویه در چهار مولفه و تست اعتیاد به اینترنت با 20 گویه در طیف پنج درجه ای لیکرت بود. روایی پرسشنامه ها به صورت محتوایی تایید گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارspss در سطح استنباطی انجام گرفت. نتایج نشان داد میانگین ابعاد هویت بالاتر از حد متوسط اما میزان اعتیاد اینترنتی دانشجویان دانشگاه کاشان پایین تر از حد متوسط بود. همچنین بین ابعاد هویت (فردی، ارتباطی، اجتماعی و جمعی) با اعتیاد اینترنتی، ارتباط معناداری وجود داشت.
راه های مقابله با روان پریشی از نگاه قرآن و روایات(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۱ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳
50-60
حوزههای تخصصی:
روان پریشی یکی از بیماری های روانی است که موجب پدید آمدن اختلال های شخصیتی افراد می شود و مختص به سنّ خاصی نیست، بلکه در هر سنی امکان نمود دارد و به شکل های مختلف بروز می کند. با توجه به اهمیت سلامت روان در تعادل شخصیتی افراد، این مقوله در اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته، به نحوی که اعمال عبادی به گونه یی برنامه ریزی شده که در سلامت روان بیش ترین نقش را ایفا می کند. هدف از نوشته ی حاضر، نشان دادن راهکارهای عملی و کاربردی برای درمان روان پریشی، با استفاده از منابع دینی است که به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد قرآنی- روایی، ضمن بیان این که در منابع اسلامی عامل های درونی همچون اضطراب، بی هویتی و ...، در کنار عامل های بیرونی مانند فقر و اختلاف های خانوادگی، سبب بروز این عارضه دانسته شده اند، نتیجه می گیرد که: متن های دینی، درمان این معضل را در چهار جنبه نشان داده است: الف)بینشی: از طریق توحیددرمانی، معاددرمانی و انسان شناختی؛ ب)مَنِشی: با توکل درمانی، توبه درمانی و تقوادرمانی؛ ج)انگیزشی: تسلط بر انگیزه ها و هیجان ها د)کنشی: از راه عبادت درمانی، ورزش درمانی، کاردرمانی و تفریح درمانی.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر علائم بالینی شخصیت قربانیان سوءاستفاده جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش علائم بالینی شخصیت قربانیان سوءاستفاده جنسی.
روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است که با طرح پیش-آزمون، پس-آزمون و پیگیری اجراشده است. بدین منظور ۳۰ نفر از مددجویان دختر، دارای سن بالای ۱۸ سال و تحصیلات حداقل سیکل که تحت مراقبت مراکز بهزیستی مشهد بودند از طریق آزمودن غربالگری انتخاب و با روش نمونه گیری تصادفی ساده به دو گروه مساوی آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های: قربانیان سوءاستفاده جنسی، مهارت های زندگی و چندمحوری بالینی میلون-۳ بود. گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای به مدت ۵ هفته تحت مداخله آموزش مهارت های زندگی قرار گرفت، همچنین گروه کنترل هیچ گونه مداخله ی دریافت نکرد. داده ها با روش واریانس اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: الگوهای بالینی شخصیت قربانیان سوءاستفاده جنسی، در ۳ بار اندازه گیری (۰۰۱/۰ >P) تفاوت معناداری را نشان دادند، همچنین بین دو گروه، بعد از مداخله تفاوت معناداری وجود داشت. برنامة آموزش مهارت های زندگی تأثیر معنی داری بر کاهش علائم بالینی شخصیت قربانیان سوءاستفاده جنسی گذاشته است.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوارفکری، افسردگی و کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوارفکری، افسردگی و کارکردهای اجرایی دانشجویان مبتلا به افسردگی صورت گرفت.
روش: در قالب یک پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، با استفاده از نمونه گیری در دسترس 30 بیمار مبتلا به افسردگی انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گروه کنترل تقسیم شدند. برای اندازه گیری متغیرها از مقیاس افسردگی بک، سبک نشخوار فکری نولن-هوکسما و آزمون ایست-علامت و جهتتجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نشخوارفکری، افسردگی و نقص بازداری افراد مبتلا به افسردگی شده است.
نتیجه گیری: مبتنی بر یافته های پژوهش حاضر، می توان بیان داشت که ذهن آگاهی می تواند علاوه بر بهبود نشانه های روان شناختی بر کارکردهای اجرایی و مکانیسم های زیربنایی نوروسایکولوژیک افسردگی نیز مؤثر باشد.
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس خود ناتوان سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس خودناتوان سازی به عنوان یک ابزار مناسب جهت اندازه گیری میزان خودناتوان سازی دانشجویان است.روش:جامعه آماری مورد نظر همه دانشجویان شهر تهران بود که از بین آنان تعداد 520نفر از چهار دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، آزاد اسلامی واحد تهران جنوب و پیام نور، در رشته های مختلف و به روش دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. مقیاس خودناتوان سازی (جونز و رودوالت، 1982) به عنوان ابزار پژوهش به کار گرفته شد. برای بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس خودناتوان سازی به تعیین روایی محتوایی، روایی سازه، و همچنین پایایی این آزمون پرداخته شد.یافته ها:روایی محتوایی این مقیاس که توسط 5 تن از متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. در تحلیل عاملی اکتشافی سؤالات مقیاس روی سه عامل بار شدند و نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که این مدل سه عاملی با داده ها برازش دارد. همسانی درونی عوامل با کل مقیاس بسیار بالابود و همچنین تحلیل سؤالات حاکی از همسانی درونی بالا بین سؤالات و کل مقیاس بود. میزان پایایی با روش آلفای کرونباخ 918/0 و با روش دونیمه کردن 767/0 به دست آمد.بحث و نتیجه گیری:مقیاس خودناتوان سازی دارای ویژگی های روان سنجی مطلوبی برای جامعه دانشجویان می باشد. پایایی این مقیاس بسیار بالا بوده و مدل سه عاملی مطرح شده در پژوهش از روایی سازه مناسبی برخوردار است که به پژوهشگران کمک می کند تا بتوانند با استفاده از این ابزار به ویژه در جامعه دانشجویان به اندازه گیری متغیر خودناتوان سازی بپردازند.