حرکت جوامع به سمت فردگرایی و آشنایی هرچه بیشتر افراد با سبک های متنوع زندگی به واسطه رسانه ها و شبکه های اجتماعی مجازی، سبک زندگی را به موضوعی مهم در عرصه حیات فردی و اجتماعی بدل کرده است. این مقاله با تکیه بر ادبیات مفهومی موجود در حوزه سبک زندگی، با بهره گیری از شیوه مردم نگاری مجازی، مشاهده مشارکتی و روش تحلیل مضمون صفحات اینستاگرامی 53 نفر از کاربران زن فعال در شبکه اجتماعی اینستاگرام را که مولفه های سبک زندگی در پست ها و تصاویر به اشتراک گذاشته شده ایشان به چشم می خورد، از منظر بازنمود سبک زندگی در طول مدت تقریبی شش ماه مطالعه کرده است. پژوهش حاضر نشان داد که زنان با نمایش تجارب روزمره و نقش های گوناگون خود هم چون نقش های خانوادگی، شغلی، تحصیلی و... در فضای عمومی اینستاگرام به دنبال بازتعریف زندگی زن ایرانی و معنا و ارزش بخشیدن به اموری هستند که از نگاه عموم غایب مانده یا کم اهمیت جلوه می کند. به تعبیر آن ها این زنان هستند که به نقش هایی که بر عهده دارند ارزش و اعتبار می بخشند. زنان با شرایط اجتماعی مختلف، علایق گوناگونی را از طریق صفحات کاربری خود در شبکه های اجتماعی دنبال کرده یا به نمایش می گذارند و از طریق بازنمود اشیاء و موقعیت های مختلف بر تمایز خود با دیگران تاکید می ورزند.
مقاله حاضر با هدف بررسی عوامل مرتبط با گرایش زنان دانشجو به اشتغال در خارج از خانه (در میان دانشجویان کارشناسی ارشد زن غیرشاغل دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز در سال تحصیلی ) ا نجام گرفته است. متغیرهای مستقل در این مقاله شامل (انگیزه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و کلیشه های جنسیتی) است. متغیر وابسته نیز (گرایش زنان دانشجو به اشتغال در خارج از خانه) می باشد . جامعه آماری شامل (دانشجویان کارشناسی ارشد زن غیرشاغل دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز در سال تحصیلی 1389- 1388) است که تعداد کل آنها 1887نفر می باشد. از این تعداد، طبق فرمول کوکران و برحسب واریانس به دست آمده از پیش آزمون پرسشنامه، حجم نمونه آماری به تعداد 216نفر محاسبه و انتخاب شد. نمونه گیری به شیوه خوشه ای و به تفکیک دانشکده انجام گرفت . در آزمون روابط متغیرها، از تحلیل آماری رگرسیون چندگانه به روش گام به گام و آزمون های r پیرسون، توسط نرم افزار SPSS استفاده شده و نتایج به دست آمده به شرح زیر می باشد. گرایش زنان دانشجو به اشتغال در خارج از خانه با انگیزه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و کلیشه های جنسیتی آنان رابطه مستقیم و معنی داری دارد .