فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱٬۳۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش مبتنی به عمل فکورانه در فرایند برنامه درسی ، نظریه عمل گرای شواب
حوزههای تخصصی:
بررسی میزان تأثیر درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی در راهنمایی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر گذاردن درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی در راهنمایی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه و همچنین نگرش و علاقه آنان نسبت به رشته های تحصیلی انتخابی از دیدگاه دانش آموزان، مدیران، معاونان، مشاوران، معلمان و اولیای دانش آموزان است. تحقیق به روش پس رویدادی انجام شد. 659 نفر دانش آموز متوسطه و پیش دانشگاهی، 193 نفر اولیا، 200 نفر معلم و 96 نفر از مدیران، معاونان و مشاوران مدرس شهر تهران به روش تصادفی انتخاب شدند. نیمی از دانش آموزان درس مذکور را گذرانیده و نیمی دیگر نگذرانیده بودند.
پس از جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها نتایج زیر بدست آمد:
1. بین نگرش و علاقه دانش آموزان گروه های مطالعه (کسانی که این درس را گذرانیده اند) در مقایسه با کسانی که این درس را نگذرانیده اند تفاوت معنادار وجود دارد.
2. به نظر مدیران، معاونان و مشاوران مدرسه، دانش آموزانی که این درس را گذرانیده اند در مقایسه با دانش آموزان دیگر از وضعیت تحصیلی بهتری برخوردارند.
3. بین رضایت والدین دانش آموزان گروه مقایسه و مطالعه از رشته انتخابی فرزندانشان تفاوت معنادار وجود ندارد.
4. از نظر معلمان بین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دو گروه تفاوت معنادار وجود ندارد.
5. در گروه مطالعه سطح نگرش و علاقه دانش آموزان دختر به رشته تحصیلی خود بالاتر از دانش آموزان پسر است.
6. نگرش و علاقه دانش آموزان گروه مطالعه در رشته های فنی و حرفه ای و کار و دانش نسبت به رشته خود مثبت تر از دانش آموزان
بررسی تربیت سیاسی در برنامه درسی رسمی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی وضعیت تربیت سیاسی در برنامه درسی فعلی یا رسمی دوره ابتدایی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است که برای انجام آن از تحلیل محتوای کیفی و سندکاوی استفاده شده است. بدین منظور راهنمای برنامه درسی تعلیمات اجتماعی، فارسی و تعلیم و تربیت اسلامی (هدیه های آسمان) مورد بررسی قرار گرفته و کتاب های مربوطه به صورت عمدتاً کیفی تحلیل و نقادی شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که وضعیت تربیت سیاسی در برنامه درسی دوره ابتدایی چندان مطلوب نیست. اهداف مربوطه بیشتر ناظر بر بعد شناختی و عاطفی است و بعد رفتاری یا مهارتی مورد غفلت واقع شده است. محتوای برنامه درسی نیز نتوانسته است فرصت مناسبی برای تربیت سیاسی کودکان مبتنی بر اندیشه مردم سالاری دینی فراهم آورد و نیاز به بازنگری اساسی و جدی دارد. گرچه روش های آموزش و ارزشیابی پیشنهادی به نظر یادگیرنده محور و فعال هستند، لیکن با توجه به کاستی و ضعف محتوای آموزشی نمی تواند چندان مؤثر باشد. از سوی دیگر به نظر می رسد بین برنامه درسی تعلیمات اجتماعی، فارسی و هدیه های آسمانی از منظر تربیت سیاسی هماهنگی وجود ندارد.
طراحی و اعتبار بخشی الگوی مطلوب برنامه درسی هنر دوره ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهبود کیفیت برنامه های درسی با بهره گیری از مدیریت دانش در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر موسسات آموزش عالی تغییرات مهمی را در زمینه نقش و جایگاه خود در جوامع در حال تحول از جامعه صنعت محور به جامعه دانایی محور تجربه کرده اند. با توجه به این که دانشگاه ها منبعی از ایده های جدید و سرمایه های فکری هستند که بهره وری را در کلیت اقتصاد جهانی تحت تاثیر قرار داده و نقش استراتژیکی را در توسعه برعهده گرفته اند، اهمیت دانش و مدیریت آن در این موسسات از هر امر دیگری حیاتی تر به نظر می رسد. در عرصه آموزش عالی، مدیریت دانش به عنوان عاملی مهم در دست یافتن به مزیت های رقابتی، بهبود عملکرد دانشگاه ها و استفاده بهینه از سرمایه های فکری، مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر توجه به مبانی و اصول مدیریت دانش، ضرورت ها و چگونگی مدیریت دانش در آموزش عالی با تاکید بر برنامه های درسی تحلیل شده و میزان تاثیر فعالیت ها، چالش ها، مشکلات و موانع اجرائی آن در این نوع موسسات است. مطالعات نشان داد در عصر انفجار اطلاعات، به کارگیری مدیریت دانش، هدایت بهتر فرایند تصمیم سازی، بهبود خدمات دهی علمی و کاهش هزینه ها را در پی داشته و به طور کلی دانشگاه را در ایفای نقشی که به عهده دارد موفق تر خواهد کرد.
تأثیر طراحی آموزشی مبتنی بر تقویت کنجکاوی بر میزان یادگیری دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنجکاوی از جانب اکثریت عمده روانشناسان و اندیشمندان به عنوان مؤلفه ارزشمندی در انگیزش و یادگیری شناخته شده است. طراحان آموزشی و مربیان می توانند با ایجاد کنجکاوی در دانش آموزان، تمایل به یادگیری را در آنان برانگیزانند. در این تحقیق، تأثیر طراحی آموزشی مبتنی بر راهبردهای تقویت کنجکاوی در یادگیری دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی موردبررسی قرارگرفته است. با استفاده از نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، دو کلاس دخترانه و دو کلاس پسرانه پنجم دبستان انتخاب و هر کلاس به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شد. تعداد کل آزمودنی ها را 43 دختر و 43 پسر تشکیل دادند. در گروه آزمایش، معلمان بر اساس طرح درس مبتنی بر راهبردهای تقویت کنجکاوی آموزش دادند و در گروه کنترل، معلمان بر اساس روال معمول خود تدریس نمودند. پیش از ارائه آموزش نیز همه گروه ها پرسشنامه کنجکاوی (MCI) را تکمیل نمودند. تحلیل نتایج به دست آمده نشانگر اثربخشی معنی دار طراحی آموزشی مبتنی بر کنجکاوی است. همچنین نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تفاوت معنی داری بین نمرات به دست آمده دختران و پسران وجود دارد.
تحلیل محتوای کتاب مهارت های اجتماعی-اقتصادی سال اول پیش حرفه ای دانش آموزان کم توان ذهنی از منظر خوانایی با استفاده از تکنیک های خوانایی (روش کلوز، روش بررسی تصاویر، و روش بررسی پرسش ها) و نظرات دبیران این درس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کتاب درسی از جمله عناصر مهم در آموزش و برنامه درسی است که باید از نظر محتوایی دارای اعتبار باشد. پژوهش حاضر درصدد بررسی سطوح خوانایی کتاب مهارت های اجتماعی- اقتصادی دانش آموزان کم توان ذهنی است. در پژوهش حاضر تلفیقی از روش توصیفی از نوع پیمایشی و روش تحلیل محتوا به کار گرفته شده است. جامعه آماری، محتوای کتاب مهارت های اجتماعی- اقتصادی، دانش آموزان کم توان ذهنی و دبیران این درس بودند. نمونه-گیری از متن به شیوه نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری تصاویر از طریق نمونه گیری تصادفی سیستماتیک بود و کلیه پرسشها، دانش آموزان و دبیران به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها شامل آزمون کلوز، پرسشنامه نظرسنجی دبیران و فهرست بررسی تصاویر و پرسش ها بودند. ابزارهای پژوهش دارای روایی و پایایی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های خوانایی، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی استفاده شد. یافته ها نشان داد که میزان خوانایی متن در سطح آموزشی است. ضریب خوانایی تصاویر 53/0 بود که دارای اعتبار بوده و مطلوب است. پرسش ها نیز از نظر موقعیت سوالات مطلوب بودند، زیرا ترتیب آخر، وسط و اول پاراگرف رعایت شده که سبب یادگیری موثر می شود. از نظر تداوم سوالات، میانگین فاصله سوالات، 86/4 جمله بود که این فاصله کمتر از حد مطلوب بود. یافته های نظرسنجی دبیران نشان داد که هرسه مورد اسناد (متن، تصاویر و پرسشها) در سطح آموزشی قرار دارند، و از نظر آماری تفاوت بین نظرات دبیران در خصوص سطوح خوانایی معنی دار بود (01/0=P). همچنین آزمون تعقیبی نشان داد که هرسه در سطح آموزشی قرار دارند. در کل خوانایی متن و تصاویر مطلوب، اما پرسش ها نیاز به اصلاح دارند.
بررسی محتوای کتابهای علوم تجربی دوره ابتدائی بر اساس مبانی پرورش تفکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی روش کلاس داری آموزگار بر پایه ی جنسیت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"
آیا در مدارس به تفاوت های جنسیتی دامن زده می شود؟ آیا کنش ورزی های کلاسی میان آموزگار و شاگردان، پدیدآورنده نابرابری های جنسیتی در کلاس درس و در پی آن در جامعه است؟ آموزگار به سان عضوی از جامعه، بی گمان متاثر از فرهنگ چیره جامعه ای است که در آن زندگی می کند. نگرش های موجود درباره توانایی دختران و پسران و میزان موفقیت آنها در رشته های گوناگون آموزشی و شغل های مختلف، پنداره های آموزگار را می سازد.
در این پژوهش، تاثیر جنسیت دانش آموزان بر روش کلاس داری آموزگار بررسی شده است. برای این کار، نمونه ای 88 نفری از آموزگاران زن همسردار که دست کم چهار سال پیشینه آموزش در پایه چهارم دبستان داشتند (44 نفر از مدرسه های دخترانه و 44 نفر از مدرسه های پسرانه) در شهر تهران گزیده شدند. داده های پژوهش با پرسش نامه ای پژوهش گر ساخته گردآوری شد.
یافته های پژوهش نشان داد که کنش ورزی های کلاسی میان دانش آموزان و آموزگاران، جدا از نگرش ها و انتظارهای آموزگاران نیست. 56.8 درصد از آموزگاران بازگو کردند که شیوه درس دادن خود را بر پایه جنسیت دانش آموزان تغییر می دهند و 87.5 درصد آنها بر این باور بودند که دختران و پسران باید شغلی در خور جنسیت خود برگزینند
"
ایدئولوژی مبنایی برای عملکرد آموزش و پرورش: مقایسه پیامدهای ایدئولوژی لیبرال دموکراسی و نئولیبرالیسم بر تعلیم و تربیت در کشورهای غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر نحله های مختلفی از ایدئولوژی لیبرالیسم بر آموزش و پرورش است. برای این منظور، با استفاده از روش تحلیلی – استنتاجی دو هدف اساسی را دنبال می کند: بررسی عرصه های حضور ایدئولوژی لیبرال دموکراسی در آموزش و پرورش و بررسی عرصه های حضور ایدئولوژی نئولیبرال در آموزش و پرورش. بنا بر یافته های به دست آمده می توان گفت ایدئولوژی لیبرالیسم تحت تأثیر لیبرال دموکراسی، پیامدهای مثبتی برای آموزش و پرورش به همراه داشته که از آن جمله می توان به توسعه آموزش و پرورش همگانی و مطرح شدن مفاهیمی نظیر برابری و دموکراسی در تعلیم و تربیت، آموزش صلح و توجه به آموزش های شهروندی اشاره نمود. همچنین، نشان داده شد که چگونه این ایدئولوژی در حال حاضر به تبعیت از آرمان های نئولیبرالیسم، با تاکید بر نخبه گرایی سبب به رسمیت شناخته شدن فاصله های طبقاتی شده و با ایجاد پدیده ای با عنوان «بازاری شدن تعلیم و تربیت» پیامدهای منفی فراوانی را بر تعلیم و تربیت تحمیل نموده است که از جمله این پیامدها می توان به تبدیل «دانش» به کالایی مصرفی، تغییر نقش دانش آموز از تولید کننده دانش به خریدار «کالای دانش»، افزایش رقابت بر سر کسب «سرمایه دانش»، کاهش بودجه رشته های علوم انسانی به نفع رشته های فنی و در نهایت باز تولید نابرابری ها اشاره نمود.
تبیین رویکرد پدیدارشناسی در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر نوع نظام تربیتی که با انسان رابطه دارد، نیازمند نوعی نظریه تربیتی است و بدون آن، تعلیم و تربیت بی پایه و اساس خواهد بود. پدیدارشناسی به عنوان یک دیدگاه فلسفی که در قرن بیستم ظهور کرده است، به جهان و انسان به شیوه ای متفاوت نگاه می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه و کاربرد پدیدارشناسی در تعلیم و تربیت و برنامه درسی است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- اسنادی و باهدف تبیین و روشنگری مفاهیم و ایده های کاربردی آن در حوزه برنامه درسی صورت گرفته است. از مهمترین نقاط قوت پدیدار شناسی این است که به استقبال تغییر ، کثرت و نواندیشی در همه ابعاد برنامه درسی می رود و در خصوص هرگونه استانداردسازی روش های تعلیم و تربیت در حیطه های مختلف برنامه درسی شامل اهداف ، شرایط و محتوا ها، روشهای آموزشی و ارزشیابی هشدار جدی می دهد. در واقع پدیدارشناسی با اتخاذ روشهای منحصر به فرد این امکان را فراهم می آورد که از طریق ارتباط نزدیک تر و ملموس تر با پدیده های تربیتی، اقدامات مؤثرتری را برای بهبود مجموعه روابط تربیتی در نظامهای آموزشی انجام دهد.
بررسی و تحلیل مشکلات اجرایی پایه ششم ابتدایی از منظر جایگاه عناصر برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اجرای نظام آموزشی جدید و قرارگرفتن پایه ششم در قالب و چارچوب دوره ابتدایی را باید یکی از مهم ترین تغییراتی دانست که طی دو سال اخیر در نظام آموزش و پرورش رخ داده است. بررسی و مستندسازی مسائل و مشکلاتی که این برنامه جدید در عرصه های مختلف با آن مواجه است، ضمن آنکه تصویری روشن از واقعیات اجرایی آن ارائه می دهد، می تواند داده ها و اطلاعات لازم را جهت اعمال اصلاحات و تغییرات لازم در این برنامه جدید فراهم نماید. بر این مبنا، پژوهش حاضر به بررسی مسائل و مشکلات اجرایی پایه ششم ابتدایی از دیدگاه معلمان پرداخته است. روش پژوهش توصیفی– پیمایشی و جامعه آماری آن شامل همه معلمان پایه ششم ابتدایی شهرستان سرپل ذهاب در سال تحصیلی 92-91 بودند. نمونه پژوهش شامل 80 نفر از معلمان پایه ششم بودند که به طور تصادفی ساده انتخاب شدند. داده های این پژوهش از طریق اجرای یک پرسشنامه محقق ساخته برای معلمان پایه ششم جمع آوری گردید. پرسشنامه های مذکور، مسائل و مشکلات پایه ششم را حول محور عناصر اصلی برنامه های درسی یعنی محتوا، روش های تدریس، زمان، فضا و امکانات کمک آموزشی، شیوه های ارزشیابی و مراتب دل مشغولی معلمان پایه ششم نسبت به برنامه جدید مورد کاوش قرار داده اند. روایی و پایایی پرسشنامه محاسبه گردید و مطلوب بود. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که عمده مشکلات پایه ششم ابتدایی از نظر کمبود زمان و فضا و امکانات کمک آموزشی می باشد. هر چند که در سایر عناصر برنامه درسی هم وضعیت پایه ششم اندکی بالاتر از حد متوسط می باشد. در عین حال، نتایج این تحقیق نشانگر آن است که میزان مشکلات اجرایی پایه ششم در مدارس روستایی نسبت به مدارس شهری و مدارس مختلط در مقایسه با مدارس تک جنسیتی (دخترانه یا پسرانه) بیشتر می باشد.
شناسایی آسیب های تربیت شهروندی در برنامه درسی پنهان نظام اموزشی متوسطه نظری از دیدگاه معلمان زن شهر تهران و ارائه راهکارهایی برای بهبود وضعیت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" یکی از مباحث مهم در حیطه مطالعات اجتماعی، مفهوم شهروندی است. این مفهوم در صدد اشاعه اصول اساسی دموکراسی در بین افراد جامعه است. از این منظر، مسائل تربیت شهروندی از اهمیت خاصی برخوردار است، به طوری که اغلب این مسائل نقش حیاتی را در فرایند تشکیل یک ملت و تحکیم پایه های دموکراسی بازی می کند و سبب می شوند بین نظام مدرسه و محیط اجتماعی – سیاسی کنش متقابل بوجود آید .نظام آموزش متوسطه از ابتدای قرن بیستم توجه خاصی به مفهوم شهروندی داشته است، چنان چه که از مهم ترین اهداف نظام تعلیم و تربیت، پرورش شهروندانی آگاه به حقوق و وظایف خود و همچنین متعهد در قبال جامعه باشد. بدون تردید مدارس در این عرصه نقش مهمی را دارا هستند و برنامه های درسی به گونه ای باید طراحی شوند که از یک سو دانش آموزان را درجهت رسیدن به چنین هدفی یاری دهند و از سوی دیگرعواملی را که مانع رسیدن به چنین هدفی می گردند شناسایی کرده و در جهت رفع آنها بکوشند، چراکه برنامه های درسی (برنامه درسی پنهان ) مدارس می توانند با ایجاد موانع برسر راه تربیت شهروندی حامل خطراتی باشند. مقاله حاضر از طریق بررسی ها و مطالعات میدانی در تلاش است تا ضمن شناسایی این آسیب ها، راهکارهایی را برای بهبود آنها پیشنهاد نماید. در این راستا از طیف وسیعی از مطالعات انجام شده در حیطه شهروندی و تربیت شهروندی مدد گرفته شده است. این مطالعات برای جامعه ایرانی بومی سازی شده است و سرانجام آسیب های خطرآفرین در قلمرو برنامه های درسی مدارس (برنامه درسی پنهان) برای تربیت شهروندی شناسایی نموده که عبارتند از جو اجتماعی با میانگین 72/3 و انحراف استاندارد 65/0، ساختار سازمانی با میانگین 47/3 و انحراف استاندارد 77/0، تعامل میان معلم و دانش آموز با میانگین 57/3 و انحراف استاندارد 68/0. مقیاس میانگین ها با طیف سه درجه ای آسیب قوی، آسیب متوسط و آسیب ضعیف بیانگرآن است که سطح آسیب زایی مؤلفه جو اجتماعی در سطح قوی و سطح آسیب زایی دو مؤلفه دیگر در سطح متوسط می باشد.در پایان این نوشتار راهکارهایی برای مقابله و بهبود وضعیت تربیت شهروندی ارائه می دهد.
"
تحلیل محتوای کتاب درسی علوم پایه هفتم (اول متوسطه) مبتنی بر مراحل حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهت گیری کلی سازماندهی محتوای علوم در برنامه درسی ملی ذکر شده است که این حوزه به پرورش مهارتهای فرآیندی علمی می پردازد وبه انتقال فرآورده های دانش اکتفا نمی کند. همچنین این برنامه آموختن روش و مسیر کسب علم را یکی از اهداف اصلی آموزش علوم می داند(سند ملی برنامه درسی جمهوری اسلامی ایران ،1391). یکی از اقدامات اساسی برای دستیابی به این مقصود تألیف کتاب بر مبنای تقویت فرآیندهای شناختی است که به زعم صاحب نظران توجه به مراحل حل مسئله از آن جمله است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب علوم پایه هفتم از نظر میزان توجه به این رویکرد است. روش تحقیق، توصیفی و از نوع تحلیل محتواست. ابزار تحقیق فرم تحلیل محتوا با توجه به مراحل حل مسئله شامل: برخورد با موقعیت مبهم(مسئله)،گردآوری اطلاعات، ساختن فرضیه، آزمایش فرضیه و نتیجه گیری است. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش آنتروپی شانون استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در مجموع محتوای کتاب 35 درصد فعال (حداقل به یک مرحله توجه شده است) و 65 درصد غیر فعال است. همچنین محتوای کتاب در مقوله های تصاویر ومتن با مراحل حل مسئله انطباق لازم را ندارد، اما از نظر فعالیتها (تکالیف وتمرینها) انطباق لازم را داراست و در محتوای فعال، مراحل اول تا چهارم با ضریب اهمیت به ترتیب 378/0،257/0، 253/0 و 125/0بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.