روانشناسی تربیتی (روانشناسی و علوم تربیتی سابق)
روانشناسی تربیتی دوره جدید سال هشتم زمستان 1391 شماره 26 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر از نوع کاربردی می باشد و به شناسایی راهبردهای یادگیری زبان فارسی (به عنوان زبان دوم) در میان فارسی آموزان خارجی می پردازد. راهبردهای یادگیری زبان عملکردهایی هستند که استفاده از آنها از سوی دانش آموز فرآیند یادگیری را آسان تر، سریع تر، لذت بخش تر و موثرتر ساخته، انتقال یادگیری به موقعیت های جدید را ممکن می سازد (آکسفورد، 1990). بر اساس پژوهش های مختلف، استفاده از این راهبردها در یادگیری مهارت های زبان تاثیر بسزایی دارد. در حوزه آموزش و یادگیری زبان انگلیسی و همچنین در زبان های مختلف راهبردهای یادگیری زبان مورد بررسی و شناسایی قرار گرفته اند ولی در زبان فارسی به بررسی راهبردهای شناختی و فراشناختی (و اکثرا در میان فارسی زبانان) اکتفا شده است. لذا ضروری به نظر می رسید که در حوزه آموزش زبان فارسی (به عنوان زبان دوم) به خارجی ها نیز راهبردهای یادگیری شناسایی شوند. در این خصوص، پژوهش حاضر بر مبنای پرسشنامه راهبردهای یادگیری زبان آکسفورد (1990) انجام شد.ابتدا نسخه 50 سوالی پرسشنامه به زبان فارسی ترجمه گردید. سپس طی یک آزمون آزمایشی و با استفاده از 30 فارسی آموز پایایی آن محاسبه شد. آلفاکرونباخ کل آزمون 0.80 بود.به دلیل پایین بودن میزان آلفاکرونباخ در برخی از بخش ها، اصلاحاتی در پرسشنامه صورت گرفت. بدین منظور، واژه های دشوار را در برخی سوالات (با توجه به نظر زبان آموزان) حذف و از واژه های آسان تری استفاده کردیم. لذا در پژوهش اصلی از پرسشنامه اصلاح شده استفاده گردید. در این خصوص، 156 فارسی آموز خارجی از دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) به پرسشنامه اصلی پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده به کمک نرم افزار اس پی اس اس تحلیل گردید. نتایج نهایی پژوهش نشان داد که فارسی آموزان راهبردهای یادگیری زبان فارسی را گاهی (به طور متوسط) به کار می برند. همچنین طبق نتایج پژوهش می توان دریافت که فارسی آموزان برای یادگیری زبان فارسی (به عنوان زبان دوم) راهبردهای فراشناختی را بیشتر به کار می برندو از راهبردهای حافظه ای کمتر از راهبردهای دیگر استفاده می کنند.
مدل یادگیری معنادار دانشجویان در تبدیلات لاپلاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور یافتن مفاهیم تشکیل دهنده تبدیلات لاپلاس و رابطه بین آنها جهت ارائه مناسب آموزش این مبحث و یادگیری معنادار دانشجویان انجام گرفته است. روش: این پژوهش از نوع بنیادی به شمار می آید. جامعه آماری تحقیق کلیه دانشجویان رشته های علوم پایه و فنی- مهندسی دانشگاه آزاد نجف آباد در سال تحصیلی 90-89 است. با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای 108 دانشجو انتخاب و در آزمون شرکت کردند. مطابق با سطوح یادگیری بلوم، جدول هدف- محتوا تنظیم و سؤالات آزمون براساس این جدول طراحی گردید. روایی سؤالات آزمون توسط سه نفر از اساتیدی که تجربه تدریس مبحث مربوطه را داشتند، مورد تأیید قرار گرفت. پایایی این سؤالات با توجه به آلفای کرونباخ (817/0) برای هماهنگی درونی سؤالات مورد بررسی قرار گرفت. سپس مدل ساختاری مفاهیم تشکیل دهنده مبحث تبدیلات لاپلاس و روابط بین آن ها مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: آنالیز داده ها نشان داد که اثرات مستقیم بین مؤلفه های دانش تعاریف و دانش قوانین (05/0>p)، دانش تبدیل معکوس و قضایای تکمیلی (05/0>p)، دانش تبدیل معکوس و کاربردها (05/0>p)؛ و قضایای تکمیلی و کاربردها (05/0>p) معنادار است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهند که برای رسیدن به یادگیری معنادار توجه به ارتباط این مفاهیم و به خصوص مفهوم کاربردها حائز اهمیت است، زیرا زمانی یادگیری به شکل معنادار صورت می گیرد که بتوان مفاهیم یادگرفته شده را به صورت کاربردی و عملی استفاده کرد.
بازنگری برنامه درسی رشته علوم تربیتی گرایش تکنولوژی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرعت افزایش اطلاعات در کلیه رشته ها نیاز به بازنگری مداوم در برنامه های درسی را امری حیاتی نموده است. از آنجا که معمولا توقع می رود دانشگاه ها در به روز بودن اطلاعات جزء نهادهای پیش کسوت باشند بازنگری در برنامه های درسی دانشگاه ها یک باید است. مخصوصاً در رشته تکنولوژی آموزشی که مجبور است در نوآوری و استفاده از امکانات جدید پیشرو باشد. بازنگری برنامه درسی گرایش تکنولوژی آموزشی به منظور دستیابی به اهداف زیر صورت گرفته است: 1. بررسی برنامه موجود و تعیین واحدهای دروس پیش دانشگاهی، عمومی، اصلی، تخصصی، اختیاری، و پیش نیازهر کدام .2. تعیین اطلاعات مربوط به دروس تخصصی، اختیاری و پیش دانشگاهی 3.برای هدف اول برنامه درسی دوره کارشناسی علوم تربیتی، گرایش تکنولوژی آموزشی بررسی شد.برای رسیدن به هدف دوم اقدامات زیر صورت گرفت: 1.جستجوی کتابخانه ای و اینترنتی برای جمع آوری اطلاعات درباره دوره های تحصیلی تکنولوژی آموزشی از دانشگاه های معتبر جهان. 2.نظر سنجی از اساتید دانشگاهی متخصص در رشته 3. نظر سنجی از دانشجویان کارشناسی ارشد 4. نظر سنجی از دانشجویان شاغل به تحصیل در این رشته 5. بررسی نتایج سمینارهای تکنولوژی آموزشی 6. بررسی صورت جلسات شورای عالی برنامه ریزی و نتیجه به صورت فهرست دروس ارائه شده است.
ارتباط خود تنظیمی تحصیلی و خود اثربخشی با گرایش به تکالیف درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بنا به شواهد پژوهشی، گرایش به تکالیف درسی در موفقیت تحصیلی دانش آموزان تأثیر گذار بوده و به همین مناسبت در تحقیق حاضر ارتباط خود تنظیمی تحصیلی و خود اثربخشی با گرایش به تکالیف درسی مورد بررسی قرار گرفت. روش: تحقیق حاضر توصیفی – از نوع همبستگی است و دانش آموزان دختر و پسر آموزش و پرورش ناحیه یک اهواز جامعه آماری تحقیق را تشکیل داده اند که از بین آنان150 نفر (70 پسر و 80 دختر) به شیوه تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های محقق ساخته راهبردهای خود تنظیمی تحصیلی، گرایش به تکالیف درسی و خود اثربخشی اولندیک (1984) استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه صورت گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین خود تنظیمی تحصیلی و خود اثربخشی با گرایش به تکالیف درسی همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. رگرسیون چندگانه نشان داد که از بین دو متغیر پیش بین فقط خودتنظیمی تحصیلی توانست گرایش به انجام تکالیف درسی را پیش بینی کند. نتایج: تحقیق حاضر نشان داد که از طریق خود تنظیمی تحصیلی می توان گرایش به تکالیف درسی را پیش بینی کرد.
مقایسه تأثیر آموزش به روش نقشه های مفهومی به عنوان یک روش مبتنی بر ساخت گرایی با روش تلفیقی بر یادگیری درس علوم دانش آموزان پایه سوم استان البرز (مجری ارزشیابی توصیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه ی شبه تجربی با هدف مقایسه تأثیر آموزش برمبنای نقشه مفهومی با روش تلفیقی در یادگیری درس علوم دانش آموزان پایه سوم استان البرز صورت گرفته است. تعداد 4 دانش آموز پایه سوم به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در 2 گروه گواه و آزمایش کاربندی شدند. پس از اجرای پیش آزمون، هر دو گروه به مدت 12جلسه و در طول 3ماه به ترتیب تحت آموزش با روش آموزش تلفیقی و روش نقشه مفهومی قرارگرفته و سپس پس آزمون اجراگردید. برای جمع آوری داده ها از یک آزمون پیشرفت تحصیلی برای ارزشیابی حیطه های دانش و یادگیری معنی دار دانش آموزان در درس علوم استفاده گردید. نتایج با استفاده از نرم افزار spss و با آزمونt با نمونه های زوج و مستقل مورد تجزیه وتحلیل آماری قرارگرفت و نشان داد در داخل گروه ها، بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون هر گروه در 2 آزمون «دانش و یادگیری معنادار» تفاوت معنی دار بوده است. یعنی هر دو روش آموزشی در ارتقای دانش و یادگیری معنی دار دانش آموزان مؤثر بوده است. همچنین اختلاف میانگین نمرات پس آزمون دانش و یادگیری معنی دار گروه آزمایش بیشتر از گروه گواه بود ولی آزمون آماری t مستقل تفاوت معنی داری را در سطح دانش نشان نداد، این اختلاف میانگین ها تنها در بعد یادگیری معنی دار، از نظر آماری معنی دار بود. پس روش آموزش نقشه های مفهومی در مواردی که نیاز به یادگیری عمیق و سطح بالا از مطالب درسی وجوددارد، توصیه می گردد.
بررسی میزان همخوانی برنامه درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده مطالعات اجتماعی سال اول دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر میزان همخوانی برنامه درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده مطالعات اجتماعی سال اول دبیرستان در شهر تهران را مورد مطالعه قرار داده است. این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی- تحلیلی است. جامعه مورد مطالعه این پژوهش شامل، اعضای شورای برنامه ریزی مطالعات اجتماعی، مدیران، معلمان، سرگروه های آموزشی و دانش آموزان سال اول دبیرستان بوده است. حجم نمونه پژوهش شامل 20 مدیر، 200 دانش آموز، 19 سرگروه آموزشی مطالعات اجتماعی شهر تهران، 60 دانش آموز به عنوان نمایندگان گروه های دانش آموزان و 52 معلم بودند. برای معلمان و مدیران، دانش آموزان و نمایندگان دانش آموزان از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. داده های مورد نیاز بر اساس مطالعه و تحلیل کلیه اسناد مربوطه به برنامه ریزی مطالعات اجتماعی، نظر سنجی از اعضای شورای برنامه ریزی مطالعات اجتماعی، مدیران، معلمان، سرگروه های آموزشی، دانش آموزان، اجرای آزمون دانشی، مهارتی و نگرشی، میانگین نمرات مستمر و پایانی و مشاهده 20 کلاس درس مطالعات اجتماعی در شهر تهران گردآوری شده است. نتایج این پژوهش، ضمن ارائه تصویری روشن از برنامه درسی مطالعات اجتماعی در سه مرحله یاد شده حاکی از آن است، با آن که برنامه درسی مطالعات اجتماعی طرح نسبتاً مناسبی دارد، اما در مرحله اجرا با مشکلات متعددی مانند ناکافی بودن آموزش معلمان، عدم دسترسی به امکانات مورد نیاز برای آموزش، سنگینی محتوا و ... روبه رو است. همچنین بر اساس بررسی نمرات دانش آموزان در طول سال تحصیلی و نتایج سه آزمون دانشی، مهارتی و نگرشی، عملکرد دانش آموزان در آزمون دانشی خوب بوده، اما آزمون مهارتی در حد رضایت بخش بوده عملکرد دانش آموزان در آزمون نگرشی ضعیف بوده است. بنابراین با توجه به ضعف های مشاهده شده در اجرا و همچنین تحقق نیافتن هدف های نگرشی و مهارتی، لازم است شورای برنامه ریزی مطالعات اجتماعی، مدیران و معلمان با تلاش بیشتر، راهکارهای مناسب در زمینه کاهش ناهماهنگی ها موجود در سه برنامه درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده مطالعات اجتماعی سال اول دبیرستان ارائه دهند.
قلدری سنتی و سایبری در نوجوانان دختر مدارس راهنمایی: نقش کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قلدری یک نوع خشونت سطح پائین به شمار می آید که اخیراً مورد توجه پژوهشگران و روان شناسان حیطه ی تربیتی قرار گرفته است و به دو صورت نمود می یابد: قلدری سایبری و سنتی. پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان شیوع قلدری و رابطه ی آن با کیفیت ارتباط
معلم- دانش آموز در بین نوجوانان دختر مقطع راهنمایی مدارس دولتی شهر تبریز و نیز، مقایسه ی این متغیرها در پایه های مختلف تحصیلی دانش آموزان انجام شد. برای تحقق اهداف این پژوهش توصیفی- رابطه ای، 397 دانش آموز دختر مدارس راهنمایی شهر تبریز (90-1391) با شیوه ی نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و به مقیاس قلدری (BS، پاتچین و هیندوجا، 2011) و پرسشنامه ی ارتباط معلم– دانش آموز (IT-SR، مورری و زوواک، 2011) پاسخ گفتند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS، میزان بروز رفتار قلدری در یک ماه اخیر را 2/64 % بدست آورد. آزمون ضریب همبستگی پیرسون بین قلدری و اشکال سنتی و سایبری آن با کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز رابطه ی منفی نشان داد (01/0>P). بر حسب نتیجه ی آزمون رگرسیون چندگانه، عوامل بیگانگی و ارتباط با معلم 19 % تغییرات قلدری را پیش بینی نمودند و عامل بیگانگی (32/0-=ß) متغیر پیش بین بهتری بود. همچنین، مبتنی بر نتایج تحلیل واریانس یک طرفه، قلدری در میان دانش آموزان پایه دوم و سوم نسبت به پایه اول شایع تر بوده و کیفیت ارتباط آنان با معلمان خویش نیز، منفی تر بود. با در نظر گرفتن نتایج تحقیق، توجه مضاعف بر کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز برای کاهش رفتار قلدری و ناسازگاری های دانش آموزان دختر پیشنهاد می گردد.
ارائه مدلی برای عملکرد شیمی دانش آموزان، بر اساس باورهای معرفت شناختی، ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا و راهبردهای انگیزشی و شناختیِ سطح بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر باورهای معرفت شناختی و ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا بر عملکرد شیمی، با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای شناختی سطح بالا بود. بدین منظور، 646 دانش آموز دبیرستانی (328 دختر و 318 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه ای متشکل از مقیاس های باورهای معرفت شناختی، ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا، خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای شناختی سطح بالا پاسخ دادند. نتایج بدست آمده با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری نشان داد که متغیرهای برونزای باورهای معرفت شناختی و ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا اثر مستقیم معناداری بر عملکرد شیمی دارند. همچنین، نتایج نشان داد که رابطه بین باورهای معرفت شناختی و ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا با عملکرد شیمی از طریق خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای شناختی سطح بالا میانجی گری می شود. در این مدل تمام ضرایب رگرسیون از نظر آماری معنادار بوده و متغیرهای پیش بینی کننده جمعاً 75/0 از واریانس عملکرد شیمی را تبیین کردند. در مجموع یافته ها نشان می دهد که باورهای معرفت شناختی و ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا ضمن اثرات مستقیم، با واسطه خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای شناختی سطح بالا بر عملکرد شیمی اثرات غیرمستقیم دارند.
بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی، باورهای انگیزشی و استراتژی های یادگیری با عملکرد تحصیلی دانشجویان گروه های علوم انسانی و علوم پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی، باورهای انگیزشی و استراتژی های یادگیری با عملکرد تحصیلی دانشجویان بود. بدین منظور تعداد240 نفر از دانشجویان گروه های علوم انسانی و علوم پایه دانشگاه تبریز به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پنج عاملی شخصیت نئو و استراتژی های انگیزشی برای یادگیری استفاده شد و معدل کل دانشجویان به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی در نظر گرفته شد. برای تحلیل داده ها همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه اجرا شد. نتایج حاصل نشان داد که بین ویژگی شخصیتی مسئولیت پذیری یا وظیفه شناسی و عملکرد تحصیلی دانشجویان گروه های علوم پایه رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. عملکرد تحصیلی با باورهای انگیزشی خودکارآمدی و همچنین استراتژی های یادگیری (استفاده از استراتژی های شناختی و خود نظم دهی) در هر دو گروه علوم انسانی و علوم پایه رابطه مثبت و معنی دار دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که باور انگیزشی خودکارآمدی در عملکرد تحصیلی دانشجویان رشته های علوم انسانی و ویژگی شخصیتی مسئولیت پذیری یا وظیفه شناسی در عملکرد تحصیلی دانشجویان رشته های علوم پایه بیشترین سهم را دارند.