فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۸۱ تا ۳٬۱۰۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
63 - 98
حوزههای تخصصی:
فقدان، اگرچه تجربه ای مشترک میان انسان هاست، تعریف و گستره ی آن به این واسطه که افراد مختلف برداشت های گوناگونی از آن دارند کماکان چالشی پیش روی پژوهش گران و درمان گرانی است که با این پدیده روبرو می شوند. در این مطالعه، که به شیوه ای کیفی و پدیدارشناختی، با نمونه گیری هدفمند و به کمک گروه های کانونی و مصاحبه ی ژرف نگر انجام گرفت، در مجموع تجربیات 13 نفر به صورت گروهی و 8 نفر به صورت انفرادی در خصوص تعریف شان از چیستی فقدان و فقدان هایی که در طول زندگی شان تجربه کرده اند اخذ و آوا نویسی و بر اساس روش تحلیل پدیدارشناسی تفسیری تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد که تعریف جوانان از فقدان را می توان در سه گونه ی کلی تعریف فقدان برمبنای از دست دادن، برمبنای پیامدهای هیجانی و همچنین بر مبنای نداشتن شیء مطلوب دسته بندی نمود. همچنین گستره ای از تجارب فقدان های فردی و ارتباطی شامل فوت افراد نزدیک، فقدان های خانوادگی، عاشقانه یا دوستانه، اقتصادی- اجتماعی، جسمانی و نهایتاً فقدان های مرتبط با مفاهیم ذهنی شناسایی شد. در نهایت مقایسه ای با تحقیقات گذشته نشان داد که فقدان ها دامنه ی وسیع تری از آنچه که تا کنون شناسایی شده بود را در بر گرفته و تا حد زیادی وابسته به زیست جهان و فرهنگ افراد مورد بررسی هستند. در نتیجه ضروری به نظر می رسد که تحقیقات آتی واکنش به فقدان های مختف فردی و اجتماعی را از حیث شباهتشان به واکنش های متداول در سوگ مورد بررسی قرار دهند.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر شرم و احساس گناه در زنان دارای تجربه سوء استفاده جنسی در دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۶
48-69
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر شرم و احساس گناه در زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی انجام بود. روش: جامعه آماری پژوهش زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی دوران کودکی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز بود. نمونه پژوهش دربرگیرنده 3 زن دارای تجربه سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی بود که طی فراخوانی معرفی و با توجه به نتایج چک لیست اختلال استرس پس از سانحه ویدز ( 1993 ) با نقطه برش 50 و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح آزمایش تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهم زمان استفاده شد. برای سنجش شرم و احساس گناه، از مقیاس حالت شرمساری و گناه مارشال (1995) استفاده شد. پروتکل درمان متمرکز بر شفقت در سه مرحله خط پایه، 8 جلسه مداخله به صورت هفتگی و پیگیری 2 ماهه اجرا شد. داده ها به روش های ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آزمودنی ها در مرحله درمان در شرم (20/31 درصد%) و احساس گناه (68/28 درصد) بهبود را تجربه کردند و اثر آنها نیز تا دوره پیگیری دو ماهه حفظ شد. شاخص تغییر پایای آنها نیز حاکی از معنی دار بودن این تغییرات بود. نتیجه گیری: بنابراین یافته های پژوهش بیانگر این است که درمان متمرکز بر شفقت با کاهش فعالیت سیستم تهدید و افزایش فعالیت سیستم تسکین بر کاهش شرم و احساس گناه زنان قربانی سوءاستفاده جنسی دوران کودکی تأثیر دارد.
بررسی رابطه بین بدبینی سازمانی و رفتار ضد شهروندی سازمانی با نقش میانجی حسادت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی رابطه بین بدبینی سازمانی و رفتار ضد شهروندی سازمانی با نقش میانجی حسادت سازمانی است. روش پژوهش همبستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری است. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای-تصادفی 191 دبیر شهر زاهدان از طریق سه پرسشنامه بدبینی سازمانی، رفتار ضد شهروندی سازمانی و حسادت سازمانی مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی، مدل معادلات ساختاری با کمک نرم افزارspss21 و لیزرل استفاده شد. بر اساس یافته ها بین بدبینی سازمانی، رفتار ضد شهروندی سازمانی و حسادت سازمانی رابطه ای مثبت و معنی دار وجود داشت (001/0p<). بدبینی سازمانی بر رفتار ضد شهروندی سازمانی به طور مستقیم اثر نداشت اما به طور غیرمستقیم و از طریق متغیر حسادت سازمانی بر رفتار ضد شهروندی سازمانی اثر مثبت داشت. بنابراین میتوان پذیرفت که گسترش بدبینی سازمانی حسادت سازمانی را به دنبال دارد که پیامد آن نیز بروز رفتارهای ضد شهروندی سازمانی است. از آنجا که ریشه بدبینی سازمانی به بی اعتمادی برمی گردد از این رو مدیران می توانند با گسترش اعتماد سازمانی از میزان بدبینی سازمانی کارکنان بکاهند.
مقایسه خودمراقبتی ذهن آگاه، سبک های دلبستگی و راهبردهای حفظ رابطه در متأهلین با و بدون تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
181 - 210
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک های دلبستگی، خودمراقبتی ذهن آگاه و راهبردهای حفظ رابطه در زنان و مردان متأهل با و بدون تعارض انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع علّی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش در دو گروه شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن شهر تهران و زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بودند که 183 فرد متأهل (گروه اول: 98 نفر و گروه دوم: 85 نفر) به روش نمونه گیری دردسترس و داوطلب برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. هر دو گروه به صورت انفرادی به مقیاس خودمراقبتی ذهن آگاه کوک کاتن (2015)، پرسشنامه تجارب در روابط نزدیک فرالی، والر و برینان (2000) و راهبردهای حفظ رابطه استافورد (2011) پاسخ دادند. نتایج حاصل از اجرای آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) نشان داد که زنان و مردان دارای تعارض زناشویی، در مؤلفه های خودمراقبتی ذهن آگاه و راهبردهای حفظ رابطه نمرات پایین تر و در سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی نمرات بالاتری نسبت به گروه زنان و مردان بدون تعارض زناشویی کسب کردند. وجود تعارضات حل نشده، موجب تضعیف رفتارهای خودمراقبتی، راهبردهای حفظ رابطه و اتخاذ سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی در زوجین می شود، ازاین رو، ارتقای کیفیت رابطه زوجین به کمک آموزش و آگاه کردن آن ها نسبت به استفاده از راهبردهای حفظ رابطه می تواند زوجین را نسبت به رفتارهای خودمراقبتی و اصلاح سبک های دلبستگی یاری نماید.
طراحی مدل تقویت ماندگاری سازمانی کارکنان دانش پایه: با استفاده از فن دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اساسی ترین و مهم ترین چالش های پیش روی سازمان ها، افزایش نیاز به کارکنان دانش پایه در سال های آینده است. پژوهش حاضر با هدف کشف چگونگی مدل مفهومی تقویت ماندگاری سازمانی کارکنان دانش پایه با تأکید بر شیوه های مدیریت منابع انسانی سازمان دهی شد. یافتن عوامل منابع انسانی مؤثر بر ماندگاری کارکنان دانش پایه با رویکرد کیفی انجام پذیرفت که در آن، چارچوبی از پیش تعیین شده مانند نظریه یا مدل وجود نداشت و این چارچوب براساس داده های گردآوری شده، طراحی شد. برای انجام پژوهش، ابتدا از طریق مطالعه سوابق پژوهش های پیشین، شناخت نسبتاً جامعی از ادبیات موجود در این زمینه حاصل شده و بر همین اساس نیز فهرستی مقدماتی از عوامل منابع انسانی اثرگذار بر ماندگاری سازمانی کارکنان دانش پایه فراهم شد. سپس این عوامل با روش دلفی تکمیل و نهایی شد. یافته های به دست آمده نشان می دهد که برنامه های منابع انسانی شامل توسعه ی مهارت ها، حقوق و مزایا، فرصت مشارکت، حمایت سازمانی و عدالت رویه ای، از طریق متغیرهای رضایت شغلی، تعهد سازمانی و اعتماد به مدیران می توانند قصد ماندن کارکنان دانشی را پیش بینی کنند.
واکاوی سیر تحول و چالش های مشاوره در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۵ بهار ۱۳۹۵ شماره ۵۷
121-150
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل تغییرات پیچیده و سریع در ابعاد گوناگون فردی، اجتماعی و فرهنگی؛ دانش آموزان در دوره های سنی و تحصیلی مختلف از یک سو، دارای نیازها و مشکلات خاصی هستند و از سوی دیگر با تصمیم ها و چالش های متفاوت و متعددی مواجه اند و مشاوران به عنوان کارشناسانی که در حوزه ی خدمات یاورانه تربیت شده اند می توانند هم به دانش آموزان در این امور و هم به همکاران خود (معلمان و مربیان) در تسهیل و بهبود فرآیند آموزشی و پرورشی، کمک نمایند. از این رو، بررسی و بازاندیشی آنچه طرح ریزی شده و آنچه به انجام رسیده در پویایی و شکوفایی حرفه ای در این حوزه تسهیل کننده و راه گشا خواهد بود. لذا پژوهش حاضر که از نوع پژوهش های مروری است به بررسی روند و سیر تحول نظام راهنمایی و مشاوره در آموزش وپرورش می پردازد.گذشت بیش از دو دهه ارائه خدمات مستمر مشاوره ای در سطح مدارس، وجود برخی چالش ها و تداخل وظایف در سطح مدرسه، بازنگری و تعیین استراتژی های نوین در شیوه و نحوه ارائه خدمات مشاوره ای را هم در بعد کیفی و هم کمی ضروری می سازد. در بررسی سیر تحول راهنمایی و مشاوره در کشور شش دوره مجزا که هر کدام بیانگر فراز و فرودهای خاصی است قابل درک و اثبات می باشد. این دوره ها عبارتند از: دوره ایده پردازی و برنامه ریزی مقدماتی؛ دوره اجرای ناقص برنامه؛ دوره رکود و تعطیلی؛ دوره برنامه ریزی زیرساختی، احیا و بازسازی برنامه مشاوره؛ دوره توسعه، رشد و بلوغ کاری و دوره ی سکون، فرسایش و جا به جایی مشاوران. می توان نتیجه گرفت که برنامه راهنمایی و مشاوره علیرغم ضرورت و اثربخشی از ابتدای اجرا تاکنون با چالش های متعدد و مختلفی مواجه بوده است. انتظار می رفت با توجه به سلامت نگری و اثربخشی آن، خیلی زودتر به سامان می رسید که این امر نیازمند توجه، حمایت و برنامه ریزی علمی هم در تربیت نیروی انسانی و هم در حوزه اجرا می باشد.
مسئولیت و قضاوت
منبع:
پیوند ۱۳۶۰ شماره ۲۶
حوزههای تخصصی:
احیای خانواده بازگشت به نظام عقیدتی آن
حوزههای تخصصی:
تأثیر برنامه مهارت های زندگی (خودآگاهی، مقابله با استرس، همدلی) بر اساس فرهنگ بومی بر شادکامی و تاب آوری زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
62-90
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش، با هدف تعیین اثربخشی برنامه مهارت های زندگی (خودآگاهی، مقابله با استرس، همدلی) بر اساس فرهنگ بومی بر شادکامی و تاب آوری زنان مطلقه انجام شد. روش: روش پژوهش کمی از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه بین 30 تا 40 سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر کرمان در نیمه اول سال 1395 بود که از میان آن ها 30 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفره) جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و شادکامی آکسفورد (1989) استفاده شد. برنامه آموزشی طی 11 جلسه 90 دقیقه ای در گروه آزمایش اجرا و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت و نتایج با روش تحلیل کوواریانس موردتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر افزایش میزان شادکامی و تاب آوری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تأثیرگذار بوده است (01/0> p ). نتیجه گیری: براساس نتایج می توان گفت که برنامه مهارت های زندگی (خودآگاهی، مقابله با استرس، همدلی) مبتنی بر فرهنگ بومی، برنامه مناسب و کارآمدی برای زنان مطلقه است و اجرای آن می تواند بر شادکامی و تاب آوری این افراد مؤثر باشد.
اثربخشی رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر بر عاطفه مثبت و منفی زنان دارای همسر با اختلالات روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
177 - 194
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف تعیین مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر بر عاطفه مثبت و عاطفه منفی زنان دارای همسر با اختلالات روانی در سال 1395 و در شهر اصفهان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، با گروه کنترل بود. جمعیت آماری شامل کلیه زنان دارای همسر با اختلال روانی مراجعه کننده به مراکز مشاوره تحت پوشش سازمان نظام و بهزیستی اصفهان بودند. از بین زنان 30 نفر که تمایل به همکاری در جلسات درمانی داشتند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی گمارده در این طرح گروه آزمایش در طی 10 جلسه آموزش گروهی 90 دقیقه ای با تناوب هر هفته دو بار در معرض مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر قرار گرفت همه آزمودنی ها قبل از مداخله، پس از آن و 45 روز بعد در مرحله پیگیری به پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی واتسون و همکاران (1988) پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر باعث افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید (001/0>p). به علاوه این تأثیر در مرحله پیگیری نیز تائید شد (001/0>p). بنابراین جهت افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی زنان دارای همسر مبتلا به اختلال روانی می توان از مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر استفاده نمود.
روانشناس پاسخ می دهد
حوزههای تخصصی:
نقش واسطه ای هیجان های پیشرفت در رابطه میان سبکهای اسنادی و ارزش تکلیف با فرسودگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
119 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای هیجانات پیشرفت در رابطه میان سبک های اسنادی، ارزش تکلیف، و فرسودگی تحصیلی در راستای ارائه یک مدل علّی برای روابط بین متغیرهای پژوهش بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه پژوهشی شامل دانشجویان دانشگاه الزهرا (س) تهران بودند که از میان آن ها به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، نمونه ای به تعداد 300 نفر انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از نسخه کوتاه پرسشنامه هیجان های پیشرفت پکران، گوئتز و پری (2005)، پرسشنامه سبک اسنادی پیترسون، سیمل، بی یر، آبرامسون، متالسکی و سیلیگمن (1983)، پرسشنامه ارزش تکلیف پینتریچ و دی گروت (1991) و سیاهه فرسودگی تحصیلی سالملا آرو و همکاران (2009) استفاده شد. برای پردازش داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. شاخص های حاصل از نتایج، حاکی از برازش بسیار خوب در هر دو مدل بود.
رابطه کیفیت تعامل والد فرزندی با گرایش به تفکر انتقادی و مؤلفه های سلامت روان در دانش آموزان دختر نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۸
192-210
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه کیفیت تعامل والد- فرزندی و تفکر انتقادی با مولفه های سلامت روان در بین دختران نوجوان انجام شد. به این منظور تعداد 319 نفر از نوجوانان دختر دوره دوم دبیرستان شهر یزد به شیوه تصادفی خوشه ای چندمرحله ای جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای به کاررفته در پژوهش شامل پرسشنامه رابطه والد فرزندی ( PCRS ) ، پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس(2003) و پرسشنامه استاندارد سلامت عمومی کلدبرگ ( GHQ-28 ) بود. به منظور تحلیل داده های پژوهش از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین کیفیت تعامل والد-فرزند با سلامت روان و گرایش های تفکر انتقادی نوجوانان دختر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین گرایش به تفکر انتقادی و سلامت روان رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که کیفیت ارتباط با پدر به طور معناداری پیش بینی کننده سلامت روان و گرایش به تفکر انتقادی در نوجوانان دختر می باشد.
ما می توانیم در درس خواندن به کودکان کمک کنیم
حوزههای تخصصی:
طراحی مدل برندمنابع انسانی در سازمانهای دولتی ایران به روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه ی پایدار، یک هدف استراتژیک کلیدی در سازمان های دولتی است. محققان بر این باور هستند که توسعه پایدار می تواند با گسترش دامنه منابع انسانی و نقش های بازاریابی سنتی به ابعاد گستره تر مدیریت منابع انسانی و برندمحور، تحقق یابد. «برندسازی منابع انسانی» رویکرد نسبتاً جدید برگرفته از «بازاریابی» است و به منزله روح بازاریابی منابع انسانی است. این عرصه در حال ظهور، فرصت بزرگی برای توسعه ارزش ویژه کارکنان و تثبیت موقعیت سازمان های دولتی به عنوان برند، فراهم می کند. هدف این پژوهش طراحی مدل برندسازی منابع انسانی در سازمان های دولتی ایران به روش فراترکیب می باشد. پژوهش حاضر به صورت پژوهش ترکیبی (کیفی – کمّی) انجام شده است. بر این اساس در مرحله اول تحقیق به منظور ارایه مدل جامع برند منابع انسانی، از روش پژوهشی کیفی فراترکیب سندلوسکی و باروسو (2007) استفاده شده است. بدین ترتیب که بعد از شناسایی مقولات، مفاهیم و کدهای برند منابع انسانی و ارزیابی روایی و پایایی آن، مدل مفهومی اولیه تحقیق شکل گرفت. در مرحله دوم تحقیق که روش پیمایشی را شامل می شود با استفاده از نظرات خبرگان و ارزیابی ضریب نسبی و شاخص روایی محتوا (CVR-CVI)، تبیین مدل برندسازی منابع انسانی میسر گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های استخراجی از روش فراترکیب (مدل تحقیق) مورد تأیید جامعه خبرگان قرار گرفت.
فراتحلیل همبسته های روانشناختی کارآفرینی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر فراتحلیل همبسته های روانشناختی کارآفرینی در ایران بود.روش: روش پژوهش حاضر از نوع فراتحلیل است. از این رو با استفاده از پایگاه های اطلاعاتی داخلی همچون جهاد دانشگاهی، پایگاه اطلاعاتی نور و پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات به بررسی مطالعات و پژوهش های مربوط پرداخته شد. نمونه مطالعات مورد استفاده 36 مورد که از سال 1387 تا 1396 در ایران انجام شده بود. ابزار اندازه گیری این پژوهش چک لیست فراتحلیل بود. داده های حاصل از مطالعه با استفاده از روش اندازه اثر برای مدل اثرهای ثابت با استفاده از نرم افزار فراتحلیل (ویرایش دوم) مورد تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از ویرایش دوم نرم افزار جامع فراتحلیل انجام شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین اندازه اثر کلی برابر 0.30 که در سطح 0.001 معنادار است. بنابراین میانگین اندازه اثر پژوهش حاضر (0.307) را میتوان مطابق با جدول تفسیر اندازه اثر کوهن متوسط ارزیابی نمود.نتیجه گیری: بین عوامل رفتاری، جایگاه مهار و تحمل ابهام، نوآوری، ویژگی های روانشناختی، کیفیت زندگی کاری و رفتار شهروندی، اضطراب اجتماعی و خودباوری، هوش هیجانی، ویژگی های شخصیتی و روانشناختی، آموزش کارآفرینی بر رشد صفات شخصیتی، خودرهبری، کیفیت زندگی، مدیریت دانش و سلامت سازمانی، درگیری شغلی، هوش شناختی و تحمل ابهام، هوش سازمانی، خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی، سرمایه اجتماعی، سلامت روحی و جسمی، عزت نفس و خلاقیت، مولفه های هوش هیجانی، عوامل روانشناختی توانمندسازی، سبکهای تفکر، انگیزه پیشرفت، پیشرفت تحصیلی و خلاقیت با کارآفرینی اندازه اثر معنادار وجود دارد.
اثربخشی آموزش گروهی ایماگوتراپی برمکانیزم های دفاعی و حل مشکل زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به خانواده و نقش آن در برپایی جامعه سالم بیش از پیش مورد توجه برنامه ریزان و پژوهشگران قرار گرفته است. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش گروهی ایماگوتراپی بر مهارت حل مشکل خانواده و مکانیزم های دفاعی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر همدان بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرهمدان درسال 1396 بود. برای انتخاب حجم نمونه، 30 زن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در دوگروه 15 نفری آزمایش و کنترل به صورت تصادفی قرار گرفتند. گروه آزمایش در10 جلسه تحت مداخله ایماگوتراپی قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه حل مشل خانواده (FPS) و مکانیزم های دفاعی (DSQ) بود. نتایج با روش تحلیل کوواریانس یک متغیری توسط بسته نرم افزاری SPSS24مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که ایماگوتراپی باعث افزایش مهارت حل مشکل خانواده (112/190 =f و 00/0>p )، کاهش اﺳﺘﻔﺎده از ﺳﺒﮏﻫﺎی دﻓﺎﻋﯽ رﺷﺪ ﻧﺎﯾﺎﻓﺘﻪ (573/293 = f و 0017/0>p ) و روان آزده (538/320 = f و 00/0>p ) و افزایش استفاده از سبک های دفاعی رﺷﺪﯾﺎﻓﺘﻪ (825/592 = f و 001/0> p) شده است. با توجه به این نکته که ایماگوتراپی یک درمان ارتباط محور بوده و در طی جلسات فنون بهبود روابط را به زوجین ارائه می دهد، بنابراین میتوان از این روش در بهبود روابط زوجین و افزایش مولفه های مرتبط با آن بهره برد،که نتیجه آن به حل مشکلات خانواده منتهی می گردد.
اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر طلاق عاطفی و بلوغ عاطفی زوجین متقاضی طلاق شهر بابل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر طلاق عاطفی و بلوغ عاطفی زوجین متقاضی طلاق بود.
روش: روش این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زوجین متقاضی طلاق شهر بابل در سال 1401 بودند. نمونه آماری در این پژوهش شامل 30 نفر زوجین متقاضی طلاق (15 نفر برای گروه کنترل و 15 نفر برای گروه آزمایش) که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. ابزارگرد آوری دادها پرسشنامه بلوغ عاطفی یاشویر سینک و بهارگاوا و مقیاس طلاق عاطفی گاتمن بود. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده های از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و از آمار استنباطی با رعایت مفروضه های از تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) با نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد.
یافته ها: یافته ها ی پژوهش نشان داد که آموزش طرحواره درمانی هیجانی بر طلاق عاطفی و بلوغ عاطفی زوجین متقاضی طلاق تاثیر دارد.
نتیجه گیری: بر طبق نتایج بدست آمده مشخص شد که طرحواره درمانی هیجانی بر طلاق عاطفی زوجین متقاضی طلاق موثراست.
درباره نمرات
فراترکیب عوامل استحکام بخش و خطرساز ازدواج در دهه اخیر در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۷
4-37
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه ازدواج به عنوان مهمترین رکن در تشکیل خانواده سالم، دغدغه ای جدی برای جوانان محسوب می شود و رسیدن به ازدواج موفق مستلزم توجه کافی به ابعاد گوناگون این امر حیاتی است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر ارایه مدل ازدواج موفق و همه جانبه مبتنی بر مؤلفه های استحکام بخش و خطرساز و با در نظر گرفتن فرهنگ ایرانی است. روش: روش پژوهش دراین مطالعه فراترکیب بود و جامعه آماری شامل تمامی پژوهشهای داخلی مرتبط با موضوع از سال 1388تا 1398بود که از پایگاههای اطلاعاتی نشریات کشور به صورت نظامند جستجو و با رعا یت معیارهای ورود و خروج، مورد مطالعه قرار گرفتند و 21مقاله انتخاب شدند. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که مهمترین عوامل مؤثر در ازدواج مؤثر را میتوان در قالب مدلی با 4مقوله و16عامل اصلی و 146 مؤلفه استحکام بخش و خطر ساز تدوین نمود که مقوله ها شامل عوامل فردی، عوامل زمینه ای، عوامل زوجی و معیارهای همسرگزینی می باشندو عوامل اصلی شامل ویژگی های اخلاقی، شخصیتی، هویتی و باورهای مذهبی و معنوی مهارتهای حل تعارض، والدگری، ارتباط مؤثر با همسر، رابطه با خانواده مبداء و خانواده همسر، مسایل مالی و معیشتی، مسایل جنسی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی شناخت انتظارات، نیازها و خواسته ها، همسانی و توافق نظر، بلوغ همه جانبه، و سلامت جسم و روان را شامل شده بود. که هر یک از عوامل خود تعدادی عوامل فرعی رادر برداشت. نتیجه گیری: انتظار می رود یافته های این پژوش جهت استفاده پژوهشگران ومتخصصان خانواده وازدواج کاربرد داشته باشد.