فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۹۵۴ مورد.
طراحی و اعتباربخشی مقیاس راهبردهای آموزشی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش برای دست یابی به دو هدف طراحی مقیاس راهبردهای آموزشی معلمان و اعتباربخشی مقیاس راهبردهای آموزشی معلمان صورت گرفت. براىانجامتحقیقازروش دلفی وتحلیلمحتوا برای ساخت مقیاسویکطرحدرون گروهى با روش توصیفی- پیمایشی برای اعتباربخشی به مقیاساستفاده شد. اینپژوهش داراىدونمونهآمارىبودکهبراىهدفاول43نفرمعلمبهروشدردسترسوبراى هدفدوم354نفر معلمبهروشخوشه ای چندمرحله ای طبقه ای تصادفی به عنوانآزمودنىانتخاب شدند.براى جمع آوریداده هاازدوابزارمحققساختهاستفادهشد.اولینپرسش نامهداراىیکسؤالباز بودکهدرآنازمعلماننمونهاولخواستهشد؛رفتارهای آموزشی خودرا در کلاسفهرستنمایند. دومینپرسش نامهیکمقیاس29سؤالىبودکهآیتم هاىآنبهطریقتحلیلمحتواوتحلیلعاملى اکتشافىازبین رفتارهای آموزشی معلمانانتخابشدهبود. نتایجتحلیلعاملىاکتشافىنشانداد که کلیه راهبردهای آموزشی معلمان را در هفت راهبرد، محوریت دانش آموز(فعال سازی شناختی)، آموزش مبتنی برگروه، ایجاد تمرکز و انگیزه، تدارک محیط بهینه، تدریس مستقیم(معلم محوری)، کنترل فرآیند آموزشو راهبرد آماده سازی دسته بندی کرد. معلمان می توانند با بکارگیری راهبردهای آموزشی متنوع، محیطی مناسب برای یادگیری دانش آموزان فراهم آورند و به طور مستقیم بر کیفیت فرآیند آموزش تأثیرگذار باشند.
نقش سلامت ذهنی معلمان بر کیفیّت زندگی کاری و عملکرد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه رابطه بین سلامت ذهنی، کیفیّت زندگی کاری و عملکرد سازمانی معلمان متوسطه اول انجام شد. طرح کلی پژوهش همبستگی بود. بدین منظور 152 معلم به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از میان معلمان متوسطه اول دخترانه شهر یزد انتخاب شدند. ابزار های پژوهش پرسشنامه سلامت ذهنی وار، کیفیّت زندگی کاری لیندن و عملکرد سازمانی بود. داده ها با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها نشان داد، بین سلامت ذهنی، کیفیّت زندگی کاری معلمان و عملکرد سازمانی رابطه معناداری وجود دارد. معلمانی که احساس اشتیاق و شایستگی در حرفه و زندگی دارند از مهارت تشخیص و عملکرد سازمانی بالاتری بهره مند هستند و کم تر دچار ابهام نقش می شوند. احساس اشتیاق حرفه ای و زندگی شخصی، با احساس امنیت شغلی و معناداری شغلی همراه است. این دسته از معلمان از حمایت بیش تر سرپرست و همکاران خود بهره مند هستند. انتقال مشکلات شغلی به زندگی شخصی، معلمان را در معرض فشارهای کاری و جسمی، آسیب و بیماری های جسمانی و کاهش عملکرد سازمانی قرار می دهد. با افزایش سنوات خدمت، معلمان اشتیاق در زندگی حرفه ای و زندگی شخصی را از دست می دهند و دچار افت شایستگی شخصی می شوند. لذا پیشنهاد می شود مدیران و مسئولان آموزشی، با در نظرگرفتن انگیزه ها، اهداف و مشکلات هر دبیر، بهبود فضاها و امکانات آموزشی، کمک های مالی و رفاهی و رعایت اعتدال در نمرات ارزشیابی، زمینه ای برای بهبود کیفیّت زندگی شغلی معلمان فراهم کنند.
اثر رهبری تحولی بر خلاقیت سازمانی با میانجی گری اعتماد سازمانی و تعدیل گری عزت نفس سازمان محور
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر رهبری تحولی بر خلاقیت سازمانی با توجه به میانجی گری اعتماد سازمانی و تعدیل گری عزت نفس سازمان محور به اجرا درآمد. جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان یک سازمان خدماتی بود که از این تعداد 204 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه رهبری چندعاملی، مقیاس اعتماد سازمانی، مقیاس خلاقیت سازمانی و پرسشنامه عزت نفس سازمان محور. برازش الگوی پیشنهادی، آزمون اثر واسطه ای و تعدیل گر از طریق تحلیل معادلات ساختاری، روش بوت استراپ و رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها بیانگر تطابق و برازش الگوی نهایی با داده ها بودند. در الگوی نهایی، رهبری تحولی به طور مستقیم و نیز با میانجی گری اعتماد سازمانی بر خلاقیت سازمانی تأثیرگذار بود. همچنین تحلیل رگرسیون تعدیلی نشان داد که عزت نفس سازمان محور رابطه بین رهبری تحولی و خلاقیت سازمانی را تعدیل می کند.
رابطه کمال گرایی با فرسودگی شغلی در پرستاران: نقش واسطه ای خویشتن پذیری غیرمشروط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان دو بعد مثبت و منفی کمال گرایی با فرسودگی شغلی و بررسی نقش واسطه ای خویشتن پذیری غیر مشروط در روابط میان آن ها انجام شد. این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل پرستاران زن و مرد شاغل در بیمارستان های تهران بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای 395 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب و با تکمیل پرسشنامه کمال گرایی فراست و همکاران (1990)، پرسشنامه خویشتن پذیری غیر مشروط چمبرلین و هاگا (2001) و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1981) در این پژوهش شرکت کردند. به منظور تحلیل داده ها از روش الگوسازی معادلات ساختاری استفاده شد و تجزیه و تحلیل مدل پژوهش با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام شد. شاخص های برازش الگوسازی معادلات ساختاری، مدل کلی پژوهش را تأیید کردند؛ به عبارت دیگر نتایج نشان داد که کمال گرایی مثبت دارای رابطه مستقیم و کمال گرایی منفی دارای رابطه معکوس با خویشتن پذیری غیرمشروط است. همچنین نتایج نشان داد که خویشتن پذیری غیر مشروط رابطه معکوس با ابعاد فرسودگی شغلی دارد.
بررسی اثر بخشی کارگاه آموزشی «مداخلات دارویی و غیردارویی» براساس نیازسنجی، ویژه پرستاران شاغل در بخش های روان پزشکی بیمارستان های آموزشی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پرستار یکی از اجزاء اصلی فرایند درمان بیماران می باشد، لذا نیازمند دانش و نگرش مناسب نسبت به مداخلات دارویی و غیردارویی می باشد. بنابراین توجه به امر ارتقای دانش و نگرش پرستاران در ارتباط با این مهارت از طریق آموزش های مبتنی بر نیازسنجی اهمیت زیادی دارد. این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی کارگاه آموزشی مداخلات دارویی و غیردارویی در بخش های روان پزشکی بیمارستان های آموزشی شهر اصفهان طراحی گردید.
مواد و روش ها: این مطالعه، مداخله ای به صورت نیمه تجربی است که در نمونه ای مشتمل بر کلیه پرستاران شاغل در بخش های روان پزشکی بیمارستان های نور و فارابی اصفهان (64 نفر) انجام شد. با عنایت به نیازسنجی انجام شده از پرستاران شاغل در بخش های روان پزشکی، پروتکل آموزشی و کارگاه طراحی گردید، کارگاه آموزشی یک روزه متمرکز بر مداخلات دارویی و غیردارویی به صورت سخنرانی و بحث گروهی در دو بیمارستان اجرا شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه پژوهشگر ساخته بود که قبل و بلافاصله و سه ماه بعد از برگزاری کارگاه، سطح دانش و نگرش پرستاران از طریق این پرسش نامه بررسی گردید. داده ها با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و Repeated measure ANOVA و Bonfrroni مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: افزایش آماری معنی داری در میانگین نمره دانش پرستاران بلافاصله و سه ماه پس از آموزش در مقایسه با قبل از آموزش مشاهده گردید (001/0P<). هم چنین میانگین نمره نگرش پرستاران در سه مرحله، تفاوت معنی داری داشت (009/0P<). پرستاران از برگزاری کارگاه آموزشی مبتنی بر نیازسنجی به میزان بالایی (3/86%) رضایت داشتند و آن را در تقویت اطلاعات علمی مؤثر دانستند.
نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده تأثیر کارگاه آموزشی بر دانش و نگرش پرستاران در مداخلات دارویی و غیردارویی بود. نتایج این تحقیق مؤید آن است که برای ارتقای کیفیت مراقبت های پرستاری، آموزش مداوم و هدفمند پرستاران ضروری است.
حمایت سازمانی و سرمایه روان شناختی به عنوان پیش بین های عملکرد انطباقی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه حمایت سازمانی و سرمایه روان شناختی با عملکرد انطباقی انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان یکی از بیمارستان های خصوصی شهر اصفهان به تعداد 400 بود. از این جامعه آماری تعداد 212 نفر به شیوه در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های حمایت سازمانی، سرمایه روان شناختی و عملکرد انطباقی بودند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه (به شیوه گام به گام) تحلیل گردید. نتایج نشان داد که تنها بین سرمایه روان شناختی با عملکرد انطباقی رابطه معنی دار وجود دارد. علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون به شیوه گام به گام نشان داد که سرمایه روان شناختی توانست تا 13 درصد از واریانس عملکرد انطباقی را تبیین نمایند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گیری نمود که از طریق بهبود و ارتقای سرمایه روان شناختی می توان عملکرد انطباقی کارکنان سازمان ها را افزایش داد.
بنیان های انگیزشی رفتارهای مدنی سازمانی اجباری و رفتارهای مدنی سازمانی متعارف
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی بنیان های انگیزشی رفتارهای مدنی اجباری و رفتارهای مدنی سازمانی متعارف اجرا شد. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری پژوهش را کارکنان یک سازمان دولتی در شهر زنجان تشکیل دادند که از بین آن ها 212 نفر به شیوه ی نمونه گیری سهل الوصول انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای مدنی اجباری، پرسشنامه رفتارهای مدنی سازمانی و سیاهه منابع انگیزشی بودند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان داد که از بین منابع انگزشی فقط انگیزش ابزاری با رفتارهای مدنی اجباری و فرآیند درونی، انگیزش خودپنداره بیرونی، انگیزش خودپنداره درونی و انگیزش درونی سازی هدف با رفتارهای مدنی سازمانی معطوف به افراد و دو بعد منابع انگیزشی شامل انگیزش خودپنداره درونی و انگیزش درونی سازی هدف با رفتارهای مدنی سازمانی معطوف به سازمان دارای رابطه معنادار هستند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که انگیزش خودپنداره درونی پیش بینی کننده رفتارهای مدنی سازمانی معطوف به افراد و انگیزش ابزاری (به صورت منفی) و انگیزش خودپنداره درونی (به صورت مثبت) پیش بینی کننده رفتارهای مدنی سازمانی معطوف به سازمان هستند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که فقط انگیزش ابزاری (به صورت مثبت) و انگیزش خودپنداره درونی (به صورت منفی) پیش بینی کننده رفتارهای مدنی اجباری هستند.
ارکان مدیریت دانش از دیدگاه مدیران گروه های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: مدیریت دانش از مهم ترین ابزارهای موفقیت سازمان ها در شرایط رقابتی و عصر اطلاعات است. دست یابی به جدیدترین دستاوردهای علمی و پژوهشی و بهره برداری از آنها مستلزم استقرار مدیریت دانش در نظام سازمانی دانشگاه های علوم پزشکی است. هدف این مطالعه، تعیین وضعیت ارکان مدیریت دانش از دیدگاه مدیران گروه های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بود.
ابزار و روش ها: مطالعه توصیفی- مقطعی حاضر در جامعه مدیران گروه های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز (60 نفر) در سال 1391 انجام شد و همه افراد به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه ای استاندارد شامل بخش های اطلاعات دموگرافیک و مدیریت دانش بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های ناپارامتری من- ویتنی و کروسکال- والیس در نرم افزار SPSS 17 تحلیل شدند.
یافته ها: وضعیت بُعد خلق دانش (70/0±84/2) نسبتاً نامناسب بود، در حالی که وضعیت ابعاد مشارکت دانش (74/0±00/3)، نشر دانش (61/0±11/3)، کاربرد دانش (64/0±11/3)، ارزیابی دانش (77/0±10/3) و نیز مدیریت کلی دانش (58/0±01/3) نسبتاً مناسب برآورد شد. بین کاربرد دانش و سن پاسخگویان، رابطه معنی داری مشاهده شد (009/0=p).
نتیجه گیری: وضعیت مدیریت دانش از دیدگاه میران گروه های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز نسبتاً مناسب برآورد می شود.
بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی با گرایش به استفاده از روش های فعال تدریس (مورد: مراکز آموزش عالی استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی با گرایش به استفاده از روش های فعال تدریس انجام شد. جامعه آماری این تحقیق کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه های استان گلستان بوده و نمونه آماری شامل 460 نفر بوده است که به روش تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب شده اند. تحقیق از نوع همبستگی بوده و داده ها به صورت پیمایشی جمع آوری شده اند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه استاندارد (دنیسون) و محقق ساخته جمع آوری و با بهره گیری از نرم افزار SPSS مورد پردازش و تحلیل قرار گرفته اند. اعتبار پرسش نامه با استفاده اعتبار صوری و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ مورد تأیید قرار گرفته است. نتایج این مطالعه نشان داد که رابطه معنی داری بین فرهنگ سازمانی و ابعاد آن با گرایش به استفاده از روش های فعال تدریس وجود دارد و کنترل متغیرهای جنسیت، وضعیت تأهل، نوع دانشگاه، وضعیت بومی، محل اخذ مدرک و محل تولد هیچ گونه تغییری در رابطه بین دو متغیر ایجاد نمی کند.
مطالعه تجربیات دبیران دوره متوسطه شهر تبریز از ارزشیابی مستمر: یک مطالعه پدیدار شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه تجربیات دبیران دوره متوسطه از ارزشیابی مستمر انجام شد. این مطالعه به شیوه کیفی و به روش پدیدارشناسی با نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه نیمه سازمان یافته با 24دبیر انجام پذیرفت. مصاحبه ها ضبط شده، سپس به صورت کتبی پیاده گشته و به روش پیشنهادی اسمیت(1995) مورد تجزیه و تحیل قرار گرفتند. جهت افزایش دقت و استحکام و این همانی یافته ها از بررسی دقیق و مشاهده مداوم در تمام مراحل پژوهشی، نظرات تکمیلی همکاران ، مرور و بازنگری دست نوشته ها توسط مشارکت کنندگان استفاده شد. یافته های حاصل از تجربیات دبیران در هشت مضمون اصلی «عوامل مخدوش کننده ارزشیابی مستمر»، «مشکلات معلمان در ارزشیابی مستمر»، «عدم تناسب ساختار و مقررات نظام آموزشی با ارزشیابی مستمر»، «خطاهای رایج در ارزشیابی مستمر»، «ماهیت استانداردسازی در ارزشیابی مستمر»، «نکات قوت»، «موانع اجرایی»، «معایب ارزشیابی» و چندین مضمون فرعی خلاصه گردید. یافته های حاصل از مطالعه می توانند تصویری روشن از تجربه دبیران در خصوص ارزشیابی مستمر ارائه دهند.
بررسی عوامل فردی، اجتماعی و سازمانی مؤثر بر رضایت شغلی معلمان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف شناسایی و تحلیل الگوی روابط ساختاری عوامل فردی، اجتماعی و سازمانی مؤثر بر رضایت شغلی معلمان شهر کرج انجام شد. پژوهش حاضر از نوع طرح های همبستگی بوده که در آن با استفاده از یک مدل ساختاری روابط بین متغیرها بررسی شد. تعداد 150 معلم مقاطع سه گانه آموزش و پرورش شهر کرج به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته عوامل مؤثر بر رضایت شغلی معلمان و پرسشنامه رضایت شغلی بود. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS نسخه 16 و روش های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادند که عوامل مزایای شغلی، توازن کار-خانواده و نگرش شغلی به طور مستقیم، عوامل توسعه حرفه ای، حمایت مدیران و حمایت همسر از طریق عامل نگرش شغلی و حمایت همسر و استرس شغلی از طریق عامل توازن کار خانواده بر رضایت شغلی مؤثر بودند. مدل پژوهش توانست 53 درصد واریانس رضایت شغلی معلمان را تبیین کند. پیشنهاد می شود جهت افزایش رضایت شغلی معلمان برنامه هایی برای بهبود نگرش های شغلی معلمان از طریق توجه به مؤلفه های فردی، اجتماعی و سازمانی مدل حاضر اجرا شود.
امید شغلی: نقش عوامل شخصی، اجتماعی و حمایت خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی عوامل مرتبط با امید شغلی دانشجویان دانشگاه اصفهان بود که با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام گرفت.گروه نمونه، 300 نفراز دانشجویان دانشگاه اصفهان بودندکه به روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل مقیاس امید شغلی، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی، مقیاس شناسایی وضعیت افتراقی، پرسشنامه چشم انداز زمان و پرسشنامه حمایت خانواده ادراک شده بود. نتایج نشان داد که حمایت خانواده به طور غیرمستقیم از طریق پرستیژ اجتماعی و قدرت اجتماعی با امید شغلی رابطه داشت. همچنین حمایت خانواده با خودکارآمدی به طور غیرمستقیم از طریق قدرت اجتماعی رابطه داشت. از بین ابعاد موقعیت اجتماعی ادراک شده، بعد قدرت اجتماعی از طریق خودکارآمدی با امید شغلی رابطه غیرمستقیم داشت و بعد پرستیژ اجتماعی با امید شغلی رابطه مستقیم داشت. همچنین خودکارآمدی به صورت مستقیم و غیرمستقیم با امید شغلی رابطه داشت. از بین ابعاد چشم انداز زمان، بعد حال لذت گرا با امید شغلی رابطه مثبت معنادار و بعد حال سرنوشت رابطه منفی معنادار داشت. به طورکلی نتایج نشان داد، خودکارآمدی، ابعاد پرستیژ اجتماعی، قدرت اجتماعی، چشم انداز حال لذت گرا، حال سرنوشت و حمایت خانواده می توانند امید شغلی را پیش بینی کنند.
نگرش دانشجویان درباره تقلب امتحانی و راهکارهای مقابله با آن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: تقلب به عنوان یکی از عوامل مهم تهدیدکننده یادگیری فراگیران در میان دانشجویان شایع است. هدف از این مطالعه، تعیین نظرات دانشجویان درباره تقلب امتحانی و راهکارهای مقابله با آن بود.
ابزار و روش ها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 169 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی تربت حیدریه در نیم سال دوم سال تحصیلی 93-1392 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه پژوهشگرساخته جمع آوری شد و با استفاده از نرم افزار SPSS 11.5 و آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و توزیع فراوانی نسبی و مطلق) و تحلیلی مناسب (مجذور کای و آنووای یک طرفه) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: 45% دانشجویان تقلب را تجربه نموده بودند. از نظر دانشجویان، از بین عوامل موثر در وقوع تقلب، حجم زیاد مطالب درسی (2/51%) و سخت بودن واحد درسی (6/41%) بیشترین درصد را به خود اختصاص دادند. وجدان فردی (3/35%) و باورها و اعتقادات شخصی (3/33%)، مهم ترین عوامل بازدارنده دانشجویان از تقلب بود. نگاه کردن از روی دست دیگران یا در معرض دید قراردادن برگه ها، دریافت یا ارسال پاسخ سئوالات از طریق ایما و اشاره و دریافت و ارسال پاسخ سئوالات به صورت شفاهی، رایج ترین روش های تقلب از نظر دانشجویان بودند.
نتیجه گیری: پدیده غیراخلاقی تقلب نیاز به توجه بیشتری از طرف اساتید، مدیران آموزشی و پژوهشگران دارد. با این وجود بسیاری از انواع تقلب با وضع قوانین، آموزش درست و مدیریت آموزشی قابل اجتناب است.
رابطه بین سبک های تدریس اعضای هیات علمی و سازگاری اجتماعی دانشجویان علوم پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: اساتید به عنوان یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین افراد در زندگی دانشجویان، نقش مهمی در زندگی شخصی و اجتماعی آنها دارند. سازگاری اجتماعی به عنوان مهم ترین نشانه سلامت روان، از مباحثی است که در دهه های اخیر، توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. هدف تحقیق حاضر، بررسی رابطه بین سبک های تدریس اعضای هیات علمی و سازگاری اجتماعی دانشجویان بود.
ابزار و روش ها: این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است که در سال 1393 انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان سال اول و اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه بودند. با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی 220 نفر از اعضای هیات علمی و 350 نفر از دانشجویان برای مطالعه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، دو پرسش نامه استاندارد سبک های تدریس گراشا و شخصیت سنج کالیفرنیا مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل واریانس انجام شد.
یافته ها: بین سبک های تخصص گرا (15/0=r؛ 042/0=p)، اقتدارگرا (14/0=r؛ 02/0=p)، مدل گرا (17/0=r؛ 03/0=p) و تسهیل کننده (21/0=r؛ 032/0=p) با سازگاری اجتماعی دانشجویان رابطه معنی دار وجود داشت، ولی سبک انتخابی ارتباط معنی داری با سازگاری اجتماعی نداشت (18/0-=r؛ 23/0=p). بین مدرک تحصیلی (274/0=p) و سابقه کار (583/0=p) اعضای هیات علمی با روش تدریس، رابطه معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: سبک های تدریس تخصص گرا، اقتدارگرا، مدل گرا و تسهیل کننده با سازگاری اجتماعی دانشجویان رابطه دارد، ولی بین سبک تدریس انتخابی با سازگاری اجتماعی دانشجویان رابطه ای مشاهده نمی شود.
مفهوم پردازی هویت حرفه ای اعضای هیات علمی؛ ارائه یک مدل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین و کاوش الگوی کیفی هویت حرفه ای اعضای هیات علمی انجام شد. پژوهش، از نظر طرح، جزء پژوهش های کیفی و از منظر راهبرد، جزء پژوهش های مطالعه موردی کیفی است. مشارکت کنندگان بالقوه ی پژوهش، اعضای هیات علمی دانشگاه های کشور در حوزه ی روانشناسی و آموزش عالی هستند که با روش نمونه گیری هدفمند صاحب نظران کلیدی و در ادامه تکنیک اشباع نظری، 12 تن از اعضای هیات علمی دانشگاه های؛ شیراز، تربیت مدرس، رازی کرمانشاه، یزد و علوم تحقیقات تهران انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو ابزار""بررسی اسناد"" و ""مصاحبه نیمه ساختار یافته"" استفاده گردید. با روش همسو سازی، اعتبارپذیری داده ها تایید شد. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. پس از آن اقدام به کدگذاری داده ها برای شناخت عوامل، ملاک ها و نشانگرهای الگو گردید. سرانجام یافته اصلی پژوهش، طراحی مدل هویت حرفه ای اعضای هیات علمی با 5 مضمون فراگیر 1) زمینه ای 2) شخصی 3) فرهنگی اجتماعی 4) حرفه ای و 5) سیاسی اقتصادی بود. یافته های این مطالعه می تواند در سیاست گذاری در زمینه ارتقای هویت حرفه ای اعضای هیات علمی مورد توجه برنامه ریزان و مدیران آموزش عالی قرار گیرد.
اثربخشی برنامه توانمندسازی شغلی مبتنی بر نظریه رشدی سوپر بر کاهش تعارض متقابل کار- خانواده و نشانگان فرسودگی شغلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی اثربخشی توانمندسازی شغلی مبتنی بر نظریه رشدی سوپر بر کاهش تعارض متقابل کار- خانواده و نشانگان فرسودگی شغلی دانشجویان شاغل متأهل دوره های تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان شاغل و متأهل بودند که از طریق روش نمونه گیری در دسترس 60 نفر انتخاب، سپس به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفری آزمایش و گواهجایگزین شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه تعارضکار-خانواده کارلسون و فرسودگی شغلی مسلش بود. نتایج پژوهش نشان داد که: برنامه توانمندسازی شغلی بر کاهش تحلیل هیجانی و افزایش عملکرد فردی مؤثر بود اما بر کاهش مسخ شخصیت تأثیر معناداری نداشت. در تعارض کار-خانواده برنامه توانمندسازی بر کاهش تعارض مبتنی بر زمان و مبتنی بر توان فرسائی مؤثر بود اما بر کاهش تعارض مبتنی بر رفتار تأثیر معناداری نداشت و در ارتباط با تعارض خانواده-کار نیز به غیر از تعارض مبتنی بر زمان بر کاهش تعارض مبتنی بر رفتار و تعارض مبتنی بر توان فرسایی تأثیر معناداری مشاهده گردید. در نهایت در بررسی تفاوت در میزان اثربخشی برنامه توانمندسازی شغلی بر دانشجویان زن و مرد نتایج نشان داد: بین میزان اثربخشی برنامه توانمندسازی شغلی بر کاهش تحلیل هیجانی و مسخ شخصیت و افزایش عملکرد فردی تفاوت معناداری وجود نداشت. در تعارض متقابل کار-خانواده نیز در میزان اثربخشی برنامه توانمندسازی بر کاهش تعارض مبتنی بر زمان، تعارض مبتنی بر رفتار وتعارض مبتنی بر توان فرسائی دانشجویان مرد و زن تفاوت معناداری مشاهده نگردید. نتیجه اینکه تعارضات کار-خانواده و فرسودگی شغلی یکی از عمده ترین مشکلات امروزه خانواده ها و سازمان ها می باشد. بنابراین نیاز به برنامه های توانمندسازی از جمله توانمندسازی شغلی بیش از پیش احساس می شود.
فرسودگی شغلی پرستاران در بخش های روان پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فرسودگی شغلی، سندرمی شایع در میان پرستاران بخش روان پزشکی است و عدم توجه به آن منجر به افسردگی، رضایت شغلی پایین، عیب جویی، سرزنش کردن و فقدان همدلی نسبت به بیمار، کاهش عملکرد شغلی، افزایش مشکلات بین فردی و خانوادگی و بالاخره اختلال در امر مراقبت از بیماران می باشد، لذا هدف از این مطالعه درک تجارب پرستاران بخش روان پزشکی از فرسودگی شغلی در بیمارستان های روان پزشکی مشهد در سال 1392 بوده است.
روش کار: این یک مطالعه ی کیفی با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری است. شرکت کنندگان از میان پرستاران بخش های روان پزشکی بر اساس معیارهای پذیرش با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند (12 نفر). جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه های عمیق و بدون ساختار انجام و بر روی نوار ضبط و کلمه به کلمه بر روی کاغذ نوشته شد و سپس تحلیل اطلاعات به روش دیکلمن و همکاران (1989) صورت گرفت.
یافته ها: نتایج این مطالعه در قالب 3 درون مایه ی اصلی و 10 زیر درون مایه: 1- راه رفتن روی شیشه (خشونت، برخورد با رفتارها و کلام غیر معمول بیماران، برآوردن نیازهای جسمی و روانی بیماران و اقدامات ناخواسته)، 2- زندگی در تارعنکبوت (حجم بالای کار، عدم درک مدیران، کمبود کارکنان) و 3- وضوح تاریکی (نیاز مالی، مسئولیت زندگی، مشکلات خانوادگی) از تجربیات مشارکت کنندگان ارایه شد.
نتیجه گیری: بسیاری از نشانه ها وشرایط مختلف موثر بر فرسودگی شغلی موجود در این مطالعه نشان می دهد که مداخلات باید منحصر به فرد بوده و بر تمام زندگی فرد از جمله رفتار، زندگی اجتماعی و محل کار تاثیر بگذارد، هم چنین حمایت بیشتر مدیران نیز در پیشگیری از فرسودگی شغلی یک امر لازم است.
اختلالات اسکلتی-عضلانی و نشانگان فرسودگی شغلی در کارکنان اتاق های عمل عمومی بیمارستان های دولتی و خصوصی شهر تهران
حوزههای تخصصی:
اختلالات اسکلتی- عضلانی در بروز نشانگان فرسودگی شغلی نقش اساسی دارد. در پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین این دو متغیر در بیمارستان های دولتی و خصوصی شهر تهران پرداخته شد. از کل 136 بیمارستان، تعداد 25 بیمارستان (15 دولتی و 10 خصوصی) به طور تصادفی انتخاب شدند، سپس گروه نمونه شامل 234 نفر از کارکنان اتاق های عمل عمومی از هر دو نوع بیمارستان به شیوه در دسترس در مطالعه شرکت کردند و به پرسشنامه های نوردیک و مسلچ پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان دادند که بین اختلالات اسکلتی- عضلانی با خستگی عاطفی، مسخ شخصیت و عدم کفایت فردی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. بر این اساس سیستم های بهداشتی و درمانی با اتخاذ رویکردهای ارگونومیک و روان شناختی می توانند در کاهش تأثیرات منفی اختلالات اسکلتی- عضلانی و افزایش سلامت جسمانی و روانی کارکنان و به تبع آن کل جامعه نقش مهمی داشته باشند.