فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۲٬۸۹۷ مورد.
اندیشه های آبلار
آغاز و انجام فلسفه
سقراط همچون فیلسوف اخلاق
روشنگری علیه روشنگری
تحول تاریخی مفاهیم
لوازم و نتایج دیدگاه متأخر ویتگنشتاین دربارة دین و باور دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدّعای اصلی مقالة حاضر آن است که ویتگنشتاین، بازی زبانی دین را نه ردّ کرده و نه تأیید؛ بلکه تنها گفته است چنین بازی زبانی ای وجود دارد، که پیش فرض ها و حدّ و مرزهایی دارد. در دیدگاه متأخر ویتگنشتاین، طرح پرسش هایی از این دست که آیا خدا واقعاً وجود دارد، بر پایة دستور زبان دینی غلطی استوار شده اند؛ زیرا بیرون از شاکلة مفهومی ای که پذیرفته ایم، نمی توانیم بپرسیم که آیا خدا واقعاً وجود دارد یا نه. مؤمنان، در شاکلة مفهومی خود یا در بازی زبانی خود، مفهوم خدا را از پیش فرض می کنند و سخن گفتن دربارة خدا، در بیرون از مرزهای این شاکلة مفهومی ممکن نیست. کوتاه سخن آن که بر اساس این مدّعا و نتایج به دست آمده از دیدگاه های متأخّر ویتگنشتاین در باب دین و باور دینی، می توان به پرسش هایی بااهمیت دربارة جدایی دین از علم، ایمان گروی ویتگنشتاینی، و ناواقع گروی دینی از منظر ویتگنشتاین پاسخ درخور داد.
بررسی و نقد دیالکتیک تعالی و حلول
حوزههای تخصصی:
در سنّت ادیان ابراهیمی، آثار عارفان را با رویکردهای الهیاتی گوناگونی بررسی می توان کرد. یکی از مهم ترین و پررونق-ترین رویکردهای الهیاتی در الهیات جدید، رویکرد سلبی (Apophatic approach) است. در مقاله حاضر، به یکی از درون مایه های اصلی الهیات سلبی، یعنی رابطه خدا و نفس، و دو رابطه دیالکتیکی ذیل بحث خدا و نفس، یعنی دیالکتیک حلول و تعالی، و دیالکتیک عروج و درون بود، در آثار دو عارف بزرگ مسلمان و مسیحی، مولانا و مایستر اکهارت، میپردازیم. رابطه خدا و نفس و به دنبال آن دیالکتیک حلول و تعالی، و دیالکتیک عروج و درون بود، ذیل بُعد هستی شناختی الهیات سلبی بررسی شده است
آموزه های مایستر اکهارت درباره آغاز و انجام انسان (Meister Eckharts Lehre vom) Ursprung und Ziel des Menschen
حوزههای تخصصی:
مایستر اکهارت به ما میآموزد که انسان در کنه وجودش، در بنیان جان خود و در ژرفای قلبش، همیشه و همواره با حقیقت و وجود الهی متحد بوده است. این همان سرآغاز انسان است.
انسان اما به واسطه خودخواهی از این وحدت اولیه جدا شده و روی به عالم کثرت نموده است.
بنابراین غایت انسان، بازگشت به آن بنیاد اولیه، به آن دریای ژرف بیپایان وجود است. برای رسیدن به این غایت، انسان باید از موانعی عبور کند که اولین آنها غلبه بر خودخواهی است. برای غلبه بر خودخواهی انسان باید هرگونه نسبتی با عالم و آدم و حتی با خویشتن خویش را رها سازد و سرانجام حتی از خدا به هوای خدا دست بردارد. این همان مقامی است که اکهارت از آن به وارستگی Gelassenheit) ) یاد میکند. یکی دیگر از راه ها برای رسیدن به مقصود نزد اکهارت عزلتAbgeschiedenheit) ) است. منظور اکهارت از عزلت در حقیقت فقر روح است که به آن انسان به سرچشمه اصلی وجودش دوباره راه مییابد. فقر یعنی خالی شدن از هرگونه تصاویر و اشکال غریبه در روح و در عین حال راه روحانی بازگشت به توحید.