فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۴۱ تا ۴٬۷۶۰ مورد از کل ۷٬۲۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، تحلیلی محتوایی از نگاه هفت دین زنده جهان (یهودیت، مسیحیت، اسلام، بودا، هندو، کنفسیوس و زرتشت) به قاعده زرّین است. این قاعده در نگاه ادیان، شامل مؤلفه هایی چون «خود»، «دیگری» و «پسندیدن» است که با نگاه به روابط بین شخصی، از متدینان به هر یک از ادیان، عمل به آن مطالبه شده است. نگرش مطلوب ادیان، خود را در وضعیت وجودیِ دیگری دیدن یا از منظر دیگری به رفتار خود نگریستن بوده است. توجه به مؤلفه های مختلف این قاعده در گزارش ادیان، به ویژه مؤلفه «دیگری»، نشان می دهد که از منظر ادیان، مراعات قاعده زرّین صرفاً در برابر هم کیشان نیست و این قاعده در تراز یک قاعده همگانی و جهان شمول و صرف نظر از کیش و آئین خاصی، از سوی ادیان توصیه شده است.
تحلیل تطبیقی دیدگاه اسلامی و آرای مارتین هایدگر در زمینه مرگ آگاهی و پیامدهای آن بر سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی و تحلیل دیدگاه اسلامی (با تأکید بر قرآن و نهج البلاغه) و اگزیستانسیالیسم (با تأکید بر آرای هایدگر)، در زمینه مرگ آگاهی و پیامدهای مختلف آن بر سبک زندگی با هدف شناخت دقیق وجوه تشابه و تفاوت دو نظریه می پردازد. پژوهش از نوع تحلیلی تطبیقی و از نوع تحلیل محتوای کیفی است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، تحلیلی تطبیقی و از نوع قیاس نظری است. در دیدگاه اسلامی، مرگ آگاهی پیامدهای گوناگونی بر سبک زندگی انسان همچون بهره گیری صحیح و متعادل از امکانات دنیا، آمادگی برای زندگی جاودانه و اخروی، هدفمندی زندگی، رشد اخلاقی و معنوی و دستیابی به کمال و سربلندی در دنیا و آخرت دارد. در مقابل، استفاده مناسب از امکانات، اتتخاب آزادانه، تابع صرف دیگران نبودن، هویت بخشی به خویشتن و سرگرم مشغولیات روزمره نشدن بدون توجه به زندگی جاودانه و اخروی نیز پیامدهایی است که از آرای هایدگر منتج می شود. هر چند در نگاه نخست بین پیامدهای هر دو دیدگاه، مشابهتهایی ظاهری دیده می شود، این تشابهات، صرفا لفظی و ظاهری است. در اندیشه هایدگر مرگ اندیشی موجب رهایی از غفلت و دوری از امور بی اهمیت است، اما بی پاسخ گذاشتن مخاطب در رابطه با فرجام حیات زندگانی و حلقه مفقود بین زندگی دنیوی با زندگی اخروی، عدم اعتقاد به جاودانگی و روز رستاخیز به عنوان اساس و بنیاد معنی داری زندگی، خلأ انگیزه در سطح وسیع و همگانی برای رفتار انسانی، نبود معیار واضح و هدفمندی به نوعی یاس و پوچ گرایی در فلسفه هایدگر، و سبک زندگی در پرتوی چنین فلسفه ای است
رو در رو با جی . ال مکی
منبع:
کیان ۱۳۷۲ شماره ۱۷
حوزههای تخصصی:
آیا بشر ترقی کرده است
منبع:
مهرسال ششم ۱۳۱۷ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
مفهوم حقوق بشر در اندیشه کلودلفور
منبع:
کیان ۱۳۷۷ شماره ۴۴
حوزههای تخصصی:
میشل فوکو تاریخ را دگرگون می کند
حوزههای تخصصی:
پوپر و دشمنانش: درباره فلسفه کارل پوپر
حوزههای تخصصی:
موصوف صدق در نظریه «مطابقت»
حوزههای تخصصی:
بررسی و تبیین برهان گودل
در مسئله دین و جهانی شدن URI نقد الگوی
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن، منشأ تحولات فراوانی در زندگی بشر، به ویژه در حوزه دین و دیانت است. سازمان ادیان متحد که با نام اختصاری URI خوانده میشود، الگویی برای رویارویی با مسئله دین و جهانی شدن است. این سازمان به همت ویلیام سوئینگ به سال 1995 و برای کاستن منازعات بین ادیان تأسیس و در سال 1997 با حضور دویست نماینده از ادیان مختلف، در استنفورد آغاز به کار کرد. سازمان ادیان متحد را از دو حیث میتوان مورد نقد قرار داد. ارزیابی مبانی کلامی و فلسفی، و سنجش کارآیی و اثربخشی. خلط گونههای مختلف کثرتگرایی دینی، تلقی نارسا از وحی، تصویر تحویلینگر از دین، مهمترین نقدها بر مبانی کلامی URIاست و فقدان تعریف دقیق از دین را میتوان عامل اصلی عدم کارایی URI دانست.
نظری بر منظره آزادی
حوزههای تخصصی:
مساله «آزادی»یکی از عمومی ترین و کهن ترین مسایلی است که از دیرباز اندیشه آدمی را به خود مشغول داشته است.آزادی،امری است که نه تنها فیلسوفان و متفکران،بلکه عامه مردم نیز اهمیت آن را به یک معنا درک و تصدیق می کنند،و درمجموع ،باید گفت کمترکسی است که ارتباط این موضوع را با خویش از طریق گوشت و پوست و خون احساس نکند،و بتواند نسبت به آن بی اعتنایی ورزد. در طول تاریخ تفکر،مساله آزادی،همواره به نوعی و به نحوی،مورد توجه متفکران بوده و هیچ فیلسوف نام آور صاحب مکتبی نیست که این مساله ار در فهرست مسایل اصلی فلسفه خویش قرار نداده باشدو در جست وجوی راه حلی برای آن نیامده باشد.خلاف برخی از مسایل و مباحث فلسفی که در برخی از دوره های تاریخی به دلایلی اهمیت می یابدو در دوره ای دیگر اهمیت خود را ازدست می دهد،«آزادی»همواره در صدر دستورکار متفکران و مصلحان و انسان شناسان قرار داشته و نه تنها پرونده آن با گذشت زمان بسته شده بلکه با پیشرفت علوم و توسعه جوامع،به ویژه در قرون اخیر،براهمیت و پیچیدگی ان افزوده شده است. فیلوسفان،متکلمان،دانشمندان،جامعه شناسان،سیاست مداران،حقوق دانان،اقتصاددانان،روان شناسان و علمای علم اخلاق و تعلیم و تربیت هریک به صورتی خود را بامساله آزادی مواجه دیده و از منظر ویژه تخصص خود به منظره وسیع ومتنوع آزادی نظر کرده اند.
چالش دلیل گرایی درباره عقلانیت باورهای دینی و نقد رهیافت ضد دلیل گرایی پلنتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاوشی در معنای تساهل و تسامح در دو فرهنگ اسلامی و غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تساهل و تسامح، به معنای عدم مداخله و ممانعت یا اجازه دادن از روی قصد و آگاهی، به اعمال و عقایدی است که مورد پذیرش و پسند شخص نباشد. اسلام، این اصل را پذیرفته و بنای آن بر سخت گیری و مشقت نیست و از سوی دیگر، با آزادی بی قید و شرط نیز مخالف است. اساس تساهل و تسامح غربی بر این مبنا است که اعمال و رفتار فردی تا جایی درست هستند که موجب گسترش سعادتمندی مادی انسان گردند. در این نوشته، نشان داده می شود که تساهل و تسامح در اسلام، معنایی متفاوت با فرهنگ غربی داشته و دیدگاه متفاوتی را دنبال می کند.
خودانگیختگی در فلسفه نقّادی کانت و فلسفه لایب نیتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودانگیختگی، مفهوم اصلی در مبحث آزادی در نظام فلسفی کانت و لایب نیتس است. لایب نیتس این مفهوم را شرط ضروری آزادی و اختیار می داند و عموماً آن را در جایگاه نفی و ردّ هر نوع ضرورتی تعریف می کند. طبق نظر لایب نیتس هر جوهری صرفاً علّت حالات خودش است؛ بنابراین هر تغییری که در آن رخ دهد به گونه ای خودانگیخته حادث می شود. مفسّران فلسفه لایب نیتس، دو نوع خودانگیختگی را در فلسفه او مشخّص کرده اند: خودانگیختگی مونادی و خودانگیختگی عامل. کانت از سنّت لایب نیتسی این دیدگاه را پذیرفت که خودانگیختگی نه تنها اصل درونی عمل است، بلکه ذهن را جوهر اندیشنده می شناساند، اما با معرّفی دو نوع خودانگیختگی مطلق و نسبی، این مفهوم را تبیین می کند. فاهمه وقتی به متعلّق تجربه ای که باید در مقولات آورده شود، ارجاع می کند به صورت نسبی خودانگیخته است. عقل در قانون گذاری، پیروی و ترویج قانون اخلاقی مطلقاً خودانگیخته است، اما همین عقل وقتی در تأثیر اصول ناهمگون و تجربی طبیعت حسّی باشد، به شکل نسبی خودانگیخته است. قوّه حکم نیز وقتی بتواند تنها به متعلّق تجربه واقعی ارجاع شود، به صورت نسبی خودانگیخته است.
راه حل فیلسوفان اسلامی در رابطه نفس و بدن
حوزههای تخصصی:
فلاسفه غرب درمساله رابطه نفس و بدن راه حل های مختلفی را ارائه کرده اند.فیلسوفان مسلمان نیز به سهم خود کوشیده اند تاراه حلی معقول برای این مساله ارائه دهند.راه حل آنان مبتنی بر طرح موجود واسط میان نفس و بدن است.بعضی از فلاسفه اسلامی(مانند ابن سینا و سهروردی)به واسطه ای به نام روح بخاری یا روح حیوانی قائل شده اند و بعضی نیز(مانند ملاصدرا)این واسطه را به تنهایی کافی برای حل مساله ندانسته و واسطه دیگری را هم به نام بدنی مثالی به آن افزوده اند.به نظر فلاسفه مسلمان،این وسایط از آن جهت می توانند معضل تعامل نفس و بدن را حل کنند که از سویی با بدن مادی و از سویی دیگر با روح مجرد سنخیت دارند.روح بخاری جسم لطیفی است که از طریق خون در تمام بدن سریان دارد.جسمیت آن،وی را با بدن و لطافت آن او را با روح هم سنخ می سازد.بدن مثالی هم بعضی از ویژگی های اجسام،مانند رنگ و شکل و مقدار را داردولی فاقد بعضی دیگر از این ویژگی ها،مانند هیولای اولی است.مقاله حاضر به معرفی راه حل فلاسفه مسلمان برای مساله رابطه نفس و بدن و نیز ویژگی های روح بخاری و بدن مثالی و چگونگی نقش این دو در حل مساله مزبور می پردازد.