فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۴۱ تا ۵٬۰۶۰ مورد از کل ۷٬۲۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
چکیده
نظریه تکامل طبیعى و رابطه آن با وجود نظم و تدبیر در طبیعت، در تفکر غربى هنوز از بحتهاى مطرح و مهم است . این موضوع سخنرانى پروفسور الوین پلانتینگا در دانشگاه قم است که مؤلف محترم متن ویراسته شده آن را جهت چاپ در اختیار فصلنامه گذاشته است . وى ابتدا مفاد نظریه تکامل و نیز معناى مورد نظر خود را از نظم بیان مىکند و اظهار مىدارد که علم به خودى خود هیچ دلالتى بر نفى نظم ندارد، بلکه ترکیب علم با طبیعتگرایى فلسفى است که منتهى به نفى نظم مىشود .
وى سپس به بیان تفصیلى دلایل ادعاى خود مىپردازد، همچنین درباره انواع مختلف دارویناندیشى سخن مىگوید و در نهایت، نتیجه مىگیرد که هیچکدام با وجود نظم در طبیعت ناسازگار نیستند .
یکى از رشتههاى علمى که در دهههاى اخیر شهرت پیدا کرده زیستشناسى اجتماعى یا روانشناسى تکاملى است . طرفداران این رشته مىکوشند که ویژگىهاى انسانى را براساس انتخاب طبیعى تبیین کنند . پلانتینگا ضمن نقل برخى اقوال به این نتیجه مىرسد که خداباوران مسیحى نتایج علم را ناقض باورهاى خود نمىبیند، زیرا از دیدگاه آنها دو منبع معرفت وجود دارد: ایمان و عقل . در نتیجه، علم مستلزم آن نیست که آن دسته از عقاید مسیحى که با علم ناسازگار است، نقض شود، همچنانکه باور به عقاید مسیحى که با باورهاى علمى ناسازگارند به معناى نقض باورهاى علمى نیست .
برهان وجوب و امکان در آثار ابن سینا ابن رشد و توماس آکویینی
حوزههای تخصصی:
ابن رشد را عقیده بر آن است که ابن سینا در برهان وجوب و امکان تحت تاثیر متکلمین بوده و بر مشرب آنان مشی کرده و برهانی اقناعی آورده است بخصوص که از مفهوم واجب الوجوب بالغیر که معنای محصلی ندارد در تقریر این برهان استفاده کرده است نویسند مقاله ضمن تقریر استدلال های این دو فیلسوف چنین نتیجه گرفته که تقریر ابن رشد نه تنها مبتنی بر وجوب و امکان نیست بلکه به بیان متکلمین در برهان حدوث نزدیک می شود زیرا منظور از ممکن نزد وی موجودی اس که عدم بر وی تقدم زمانی دارد علاوه بر این ابن رشد نتوانسته مفهوم وجب بالغیر را آن گونه که ابن سینا مراد کرده در یابد. توماس آکویینی نیز گرچه برهان وجوب و امکان خود را مدیون ابن سینا و در اعتبارات ماهیت از ایشان پیروی کرده است در تبیین برهان وجوب و امکان به طریق ابن رشد نزدیک شده و ممکن الوجود را مشابه حادث زمانی فرض کرده است.
فلسفه زبان چیست؟
منبع:
نامه فلسفه ۱۳۸۱ شماره ۱۳
حوزههای تخصصی:
معرفت و گونههای توجیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۱ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ابتدا انواع توجیه شامل، عقلگرایی، تجربهگرایی، پوزیتیویسم منطقی، انسجامگرایی، عرفاندیشی و عملگروی مرور میشود. در ادامه، بحثِ شاکلههای توجیه مطرح میشود. نویسنده دیدگاههای مبناگرایی، کلنگری، درونگرایی و برونگرایی را بررسی میکند. وی پس از نقد و بررسی دیدگاههای مختلف نهایتاً نتیجهگیری میکند که روش صحیح در توجیه معرفت، راهی عقلانی است و شاکلهای که برای آن انتخاب میکند مبناگرایی مبتنی بر بداهت و برهان است.
با توجه به مباحثی که دربارة «سرشت معرفت» و «هویت توجیه» ارائه شد، اینک به طور فشرده به انواع و گونههای توجیه اشاره میشود تا در پرتو آن بتوان با جامع نگری بیشتری دربارة «ارزش شناخت» به بحث پرداخت.
تحلیل جامعه شناسانه دین از منظر دور کیم
منبع:
علامه ۱۳۸۱ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
جایگاه هنر در گستره شریعت
منبع:
سروش اندیشه ۱۳۸۱ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
رابطه ما بعد الطبیعه و روش در نظام فکری دکارت
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی دکارت از بحثهای فلسفی رسیدن به یک علم واحد کلی است که فقط با دستیابی به یک روش معقول کامل و شامل می تواند تحقق پذیر باشد البته فلسفه مبتنی بر اصالت عقل دکارت با سنتهای قبلی (اعم از دوره باستان یا قرون وسطی) تفاوت زیادی دارد زیرا توجه اصلی دکارت به علوم جدید است و کار اساسی او از لحاظ فلسفه اولی اثبات نوعی عقل است که عمیقا نه فقط مجهز به روش می شود بلکه خود را اصلا جز تشخیص ترتیب امور و فهم تقدم و تاخر آنهاچیز دیگری نمی داند و حتی گویا فلسفه اولی بر اساس نیازمندیهای همین روش شکل نهایی خود را بدست می آورد این مطلب با دقت در علوم مختلف و مصادیق خاص مورد نظر دکارت در این مقاله تحلیل و بررسی می شود .
مسئله خدا در شورای نیقیه
زبان دین از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، تبیین و گزارشی دربارة مسائلی است که در زبان دین بر اساس حکمت متعالیه در عصر جدید مطرح شده و مدعایش این است که این مسائل، در میان متفکران اسلامی به شکلی مطرح بوده و پاسخهایی به آن داده شده که از میان آنها راهحل ملا صدرا که بر اساس مبانی حکمت متعالیه داده شده، مقبولتر به نظر میرسد و این نوشتار نیز بر همین اساس بر دیدگاه ملا صدرا ناظر است و در حقیقت، گزارشی از راه حل مشکلات زبان دین از دیدگاه او و حکمت متعالیه است.
درآمدى بر اندیشه سیاسى قطبالدین شیرازى
حوزههای تخصصی:
محمود بن مسعود بن مصلح فارسى کازرونى اشعرى شافعى، مشهور به قطبالدین شیرازى، که در قرن هفتم و در اوج تسلط قوم مغول بر ایران زندگى مىکرد، از شاگردان خواجه نصیرالدین طوسى و صدرالدین قونوى است.
اندیشههاى سیاسى وى در مورد انسان مدنى و سیاسى و چیستى سیاست و منشأ و مراتب آن و نیز در مورد انواع جوامع سیاسى و طراحى و ترسیم یک نظام سیاسى مطلوب و دولت و عوامل ثبات و پایدارى آن حائز اهمیت است.
قطبالدین با ابداع و تصویر یک دستگاه فلسفى منظم و منسجم تمام دیدگاههاى سیاسى خود را بر آنها مبتنى کرده است. وى عالَم هستى را عالمى مىداند که داراى اعتدال و انتظام است و در همه اجزا و عناصر سلسله مراتب رعایت شده است. از نظر وى اگرچه در عالم سماوى و عالم عقول چنین اعتدال و انتظامى تکوینا برقرار است، اما در عالم ارضى و عالم کون و فساد باید با تشکیل نظم سیاسى مطلوب حاصل از عقل و شرع و استقرار دولت فاضله و نیز در راستاى تأمین مصالح افراد جامعه به رواج فضائل، خصوصا فضیلت عدالت پرداخت تا در نهایت، عالم ارضى نیز اعتدال و نظم و انتظام عالم بالا را کسب کند.
وى در مباحث دولت، با اعتقاد به حاکمیت حکمت و تعقّل سیاسى و رعایت شریعت و دیانت، اصول سیاست یک دولت را در امور زیر دانسته است: حصول معرفت کافى از افراد، گروهها و طوائف جامعه و استعدادها و شایستگىها و تخصصهاى آنها، رعایت عدالت در حق آنان در جهت شایسته سالارى، تنبیه مجرمان به منظور حفظ امنیت مردم و دولت و تألیف و تلطیف قلوب مردم براى همدلى و همکارى لازم بین دولت و ملت. وى همچنین شرایط حفظ سیاست و امارت را در بناگذارى آن بر تعقل، حکمت، مشورت و تطبیق امور با شریعت مىداند.
باز هم مبانى خداباورى
حوزههای تخصصی:
چکیده
نخستین نقد مهم به معرفتشناسى پلانتینگا، به دست فیلیپکوین - فیلسوف وابسته به کلیساى کاتولیک - صورت گرفت . پلانتینگا به نقد کوین پاسخ داد که در آن به چهار مسئله پرداخته بود . مقاله حاضر، پاسخى استبه آن پاسخ . در این نوشته، کوین مسائل چهارگانه پلانتینگا را یکایک مطرح مىکند و نظر خود را در باب آنها بازمىگوید . به نظر کوین، این چهار مسئله موارد اختلاف وى با پلانتینگا است . با این حال، وى معتقد است که در باب دو مسئله نخست مىتوان به توافقى دستیافت، لیکن در دو مسئله بعدى چنان با پلانتینگا اختلاف نظر دارد که امیدى به توافق بر سر آنها ندارد . این چهار مسئله که در عین حال چهار قسمتساختار مقاله را تشکیل مىدهند عبارتند از:
1 . شیوه جزئىنگرانه توجیه معیارهاى معرفتى; 2 . بنیانانگارى کلاسیک بازبینى شده; 3 . توجیه اعتقادات خداباورانه; 4 . مسئله ابطال اعتقادات خداباورانه
خدا در تصور اقبال
منبع:
نامه فلسفه ۱۳۸۱ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
گفتگوی اسلام و مسیحیت از دیدگاه ابن عربی و اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۱ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
ادیان بزرگ ابراهیمى امروز در برابر هجوم اندیشههاى الحادى قرار گرفتهاند و باید پاسخگوى انتظارات بشر این عصر از دین باشند. از این رو گفتگوى آنها براى رسیدن به مواضعى واحد اجتنابناپذیر مىنماید. این مقاله بر آن است که راه گفتگو را باید در باطن دین جستجو کرد و در این میان عرفا بیشترین سهم را مىتوانند، داشته باشند. نگارنده در راستاى گفتگوى بین اسلام و مسیحیت، ابن عربى و اکهارت را که بزرگترین عرفاى نظریه پرداز اسلام و مسیحیت اند برگزیده و از دیدگاه آنان بحث را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. تسامح دینى و فرق آن با پلورالیسم، وحدت ادیان و اختلاف شرایع و نیز موانع کلامى گفتگوى بین اسلام و مسیحیت و راههاى رفع آنها از دیدگاه این دو عارف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
بحثی اجمالی پیرامون معناداری و اثبات پذیری گزاره های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معناداری و اثبات پذیری گزاره های دینی از جمله مسائلی است که در حوزه مباحث کلام جدید و فلسفه دین از اهمیت و اولویت خاصی برخوردار است. در این مقاله، سعی بر آن است که با بررسی اجمالی برخی نظریات مطرح شده، به مبنای معناداری و اثبات پذیری گزاره های دینی توجّه شود. بی تردید با توجّه به گستردگی این موضوع، و ارتباط آن با مباحث مختلفی در حوزه معرفت شناسی، فلسفه علم و فلسفه ذهن، صرفا به ذکر آراء و اقوال و تحلیل کلّی آنها بسنده شده است.برای این منظور، دیدگاه های مطرح در این مقاله در دو محور دیدگاه های پوزیتویستی (معیاری زبان علم)، و دیدگاههای تحلیلی کارکردی گزاره ها، ارائه شده و مشخصه های اصلی نظریات مذکور تلخیص گردیده است. در ادامه، مؤلف با تأکید بر رویکرد پوزیتویستی تمامی نظریات مطرح شده، علیرغم تکثر آن، و با اشاره به مسأله معرفت و تحلیل اجزای آن، مقولات و گزاره های دینی را معنادار و اثبات پذیر می داند، و بر این مطلب شواهد و براهینی اقامه میکند. هم چنین در این مقاله، به ضرورت تفکیک دو مقوله معناداری و اثبات پذیری که از اهمیت خاصی برخوردار است، نیز اشاره شده است.
الوین پلانتینگا و معرفتشناسى اصلاح شده
حوزههای تخصصی:
چکیده
این مقاله پس از معرفى اجمالى الوین پلانتینگا به توضیح معرفتشناسى اصلاح شده مىپردازد و موضوع توجیه باور دینى را در چارچوب نظریه باور دینى واقعا پایه بررسى مىکند .
دیدگاه پلانتینگا در مورد بىنیازى توجیه باور دینى از دلیل و برهان، در چارچوب برداشت هنجارى و وظیفهگرایانه وى از توجیه، (warrant) که در آثار متاخر وى مطرح است، نمىپردازد . توضیح داده شده است .
امکان سخن گفتن از خدا از دیدگاه ویلیام آلستون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
ویلیام آلستون اعتقاد دارد: پرسش اصلی بحث «سخن گفتن از خدا» این است که «آیا ما میتوانیم از طریق زبان طبیعی به طور حقیقی، معنادار و صادق دربارة خداوند و اوصاف و افعال او سخن بگوییم».
آنچه سبب دشواری این شیوة خاص سخن گفتن شده است، از یکسو به محدودیتهای زبان طبیعی و قالبها و مدلهای آن و از سوی دیگر، به نحوة وجود منحصر به فرد خداوند و تعالی و به کلی دیگر بودن او مربوط میشود.
زبان عادی و رایج ما متناسب با همین عالم امکانی و جسمانی و محدود است. مفاهیم رایج در این زبان در خور این عالم و متناسب با آن هستند. چگونه میتوان از طریق همین مفاهیم و مدلها دربارة امری متعالی سخن گفت که با این عالم و حوادث رایج در آن هیچ شباهتی ندارد؟
مفاهیم امکانی، جسمانی و محدود چگونه میتوانند از موجود و واجبالوجود به بسیط، مجرد، نامتناهی حکایت کنند؟ آلستون در پاسخ به این پرسش معتقد است: ما میتوانیم با استفادة از همین زبان عادی و مفاهیم رایج در آن، زبان دیگری بسازیم که هم قابل اطلاق بر خداوند و هم قابل اطلاق بر انسان باشد.
او معتقد است که برای رسیدن به این مطلوب باید ویژگیهای امکانی، جسمانی و زمانی و مکانی این مفاهیم را کنار نهاده، هستة اصلی معنا را که امری مشترک بین خدا و انسان است، به خدا نسبت دهیم از دیدگاه آلستون، ما ممکن است بتوانیم مفاهیمی از قبیل عشق، علم و قدرت را پالایش کنیم؛ یعنی آنها را از تمام ویژگیهای مخلوقانهای که متناسب با زمانمندی، جسمانیت و غیره است، بپراییم و هستهای از معنا را باقی نگه داریم که قابل اطلاق بر خداوند باشد. چنین واژههای پیراستهای را میتوان به نحو حقیقی بر خداوند اطلاق کرد و با استفادة از آنها میتوان گزارههای صادقی دربارة خدا سامان داد.
آلستون در راه رسیدن به این مطلوب، به نظریة «کارکردگرایی» متوسل میشود. در نظر وی، کلید اصلی داشتن زبان حقیقی مشترک میان خالق و مخلوقات در این نکته نهفته است که ما بتوانیم مفهوم واحد و مشترکی را از اوصاف خدا و انسان بهدست آوریم. او مدعی است که به رغم تفاوت آشکاری که میان خدا و انسان وجود دارد میتوان به این مفاهیم مشترک دست یافت و خاستگاه انتزاع این مفاهیم مشترک کارکرد و عمل مشترک این اوصاف، در خدا و انسان است. واقعیت علم خدا و علم انسان فی حد ذاته مفهوم مشترکی با هم ندارند و ما میتوانیم با توجه به کارکرد مشترک و واحد علم در خدا و انسان، به مفهوم کارکردی واحد و مشترکی دست یابیم که هم قابل اطلاق بر خداوند و هم قابل اطلاق بر انسان باشد.
خدا محورى یا اومانیسم؟
حوزههای تخصصی:
در هفتمین شماره مجله، بحث مدرنیته مطرح گردید و نویسنده در ادامه این بحث در شماره حاضر وارد بحث در باره مؤلفههاى جهانبینى مدرنیته شده است که اومانیسم یکى از مهمترین این مؤلفههاست .
در اندیشههاى بشرى، انسان مهمترین امرى است که در طول تاریخ مورد توجه و بحث و بررسى واقع شده است . در برخى از اندیشهها، انسان در جایگاهى قرار گرفته است که هیچ موجودى کاملتر و بالاتر از او قابل فرض نبوده است و در برخى رویکردهاى واقع نگر، با عنایتبه وجود ضعف هاى مختلف در ابعاد معرفتى و غیر معرفتى انسان، ارزش و توانایى انسان محدود تلقى شده و نیازمند به هدایت موجود کاملتر دانسته شده است . این نوشتار در صدد تبیین دو نوع رویکرد مهم اسلامى و مدرن به انسان و مقایسه میان آندو است .
دیدگاههاى متفکران اسلامى در باره گستره شریعت (2)
حوزههای تخصصی:
نویسنده در دو بخش، دیدگاههاى متفکران اسلامى را در باره گستره شریعت مطرح کرده است . در بخش اول که در شماره نهم به چاپ رسید، متفکران اسلامى را به دو دسته سنت گرایان و متجددان منشعب کرده و سه رویکرد را در مساله قلمرو دین بیان کرده بود
نگارنده در بخش دوم مقاله که اینک از نظر خوانندگان مىگذرد، نیاز بشر به دین، مساله خاتمیت و فلسفه ختم نبوت و این که چرا نبوتها تبدیل و تغییر یافتند و علل تجدید نبوتها چیست؟ را مورد بررسى قرار داده است . سپس به دیدگاه شهید مطهرى در این باره پرداخته است که بلوغ و رشد فکرى و اجتماعى بشر را عامل ختم نبوت معرفى مىکند و مىگوید با ختم نبوت نیاز بشر به تعلیمات الهى رفع نشده بلکه صرفا وحى جدید و تجدید نبوتها رفع شده است . و بعد به آثار ایمان مذهبى از دیدگاه آن شهید مىپردازد . در ادامه نظریه مهندس بازرگان را در رابطه با نیاز انسان به دین مطرح مىکند و مىگوید روششناسى آقاى بازرگان در پاسخ به مساله قلمرو دین و انتظار بشر از دین، از نوع درون دینى است و با بیان آیات و روایات در صدد اثبات این نکته است که آبادانى دنیا را نباید از دین انتظار داشت . نویسنده مقاله، با وارد کردن چهارده اشکال اساسى نظریه ایشان را رد مىنماید .
پیوند دین و اخلاق
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۱شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه دین، دنیا، اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
دین در ابعاد گوناگونى همچون پىریزى نظام ارزشى، فراهم آوردن ضمانت اجرایى و تقویت انگیزه درونى به یارى اخلاق مىشتابد و آدمیان را به تهذیب و تزکیه روحى فرا مىخواند . پیوند دین و اخلاق از زوایاى گوناگونى قابل بررسى است و نویسنده در این نوشتار به نقد دیدگاهى پرداخته که از تقابل دین و اخلاق سخن مىگوید و اخلاق دینى را تعبیرى خود متناقض مىخواند .