فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱٬۹۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی رابطة جهت گیری مذهبی با تحول اخلاقی و سلامت روان می باشد. بدین منظور، به روش توصیفی- همبستگی نمونه ای شامل 384 نفر (192 پسر و 192 دختر) با استفاده از نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، از میان دانش آموزان دورة دبیرستان شهرستان قم در سال تحصیلی 1392-1391 انتخاب شد. داده ها از طریق پرسش نامه های جهت گیری دینی، تحول اخلاقی و SCL-90-R جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS، آزمون t، همبستگی و رگرسیون گام به گام، تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که سلامت روان، رابطه مثبت و معناداری با جهت گیری دینی و تحول اخلاقی دارد. همچنین جهت گیری مذهبی، جنسیت و پایة تحصیلی می توانند سلامت روان را پیش بینی کنند. این یافته ها، نشان می دهد که با تقویت جهت گیری دینی و تشویق به تحصیل، می توان سلامت روان بیشتری برای افراد جامعه فراهم نمود.
پاسخگویی به بُعدهای چهارگانه ی سلامت
حوزههای تخصصی:
آموزش طبّ کنونی فقط به جسم؛ و به میزان کم تری به روان و مسایل اجتماعی می پردازد و ارتباطی با بُعد معنوی انسان برقرار نمی کند، پس هم بُعدهای سلامت بیماران را به طور کامل بررسی نمی کند و هم در مراقبت های پزشکی، سلامت کامل را برای انسان ها تأمین نمی کند، چون منشأ بسیاری از نارضایتی بیماران، افراد جامعه و نیز خود پزشکان از مراقبت های بهداشتی درمانی را می توان در این نکته جستجو نمود.
نقش ویژگی های تحصیلی و جنسیت در تغییرات هوش معنوی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای هوش معنوی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر به تفکیک جنسیت و پایه تحصیلی بود. بدین منظور 220 دانشجو به شیوه تصادفی منظم انتخاب شدند تا به پرسشنامه 24 سؤالی هوش معنوی کینگ SISRI (کینگ، 2007) که دارای چهار خرده مقیاس تفکر انتقادی وجودی (CET)، تولید معنای شخصی (PMP)، آگاهی متعالی (TA) و توسعه حالت هوشیاری (CSE) بود، پاسخ دهند. نتایج به دست آمده از تحلیل واریانس چندمتغیره و تی نشان داد که هوش معنوی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری ندارد (05/0<P)، اما در مؤلفه تفکر انتقادی تفاوت معناداری میان دوجنس مشاهده شد (05/0>P) و میانگین مردان در این مؤلفه بالاتر از زنان بود. هم چنین تفاوت میانگین ها در مقاطع مختلف تحصیلی در هوش معنوی و مؤلفه های ایجاد معنای شخصی و آگاهی متعالی معنادار بود. اما در سایر مؤلفه های هوش معنوی تفاوت معناداری میان مقاطع مختلف تحصیلی یافت نشد. همچنین رابطه معناداری میان هوش معنوی و سن به دست نیامد.
آزارگری و مبارزه با آن از دیدگاه دین اسلام و روان شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پدیده آزارگری و مبارزه با آن از نظر روان شناسی و اسلام بود. بدین منظور، منابع روان شناختی و دینی مرتبط با این موضوع مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بود که با بررسی متون دینی و روان شناسی، ارتباط این مفاهیم بررسی شد. نتایج نشان داد که در دین اسلام و روان شناسی، به انواع آزارگری ها (مانند مسخره کردن، فحش دادن، عیب جویی کردن، غیبت کردن، تحقیر کردن و کتک کاری های فیزیکی) پرداخته شده و به تأثیرات مخرب آن اشاره شده است. با تأمل در متون دینی، برنامه های خاصی برای مبارزه با آزارگری ارائه شده است. از جمله این برنامه ها، تقویت رفتارهای جرأت مندانه، آگاهی دادن افراد از پیامدهای رفتارهای خود، از بین بردن زمینه های تمسخر، واکنش مستقیم، و قطع رابطه با این افراد می باشند. بنابراین، لازم است برنامه ای برای مقابله با آزارگری با استفاده از رهنمودهای قرآنی و اسلامی در قالب داستان، رهنمودها و با نگرشی روان شناسانه برای اقدامات پیشگیرانه و متناسب با فرهنگ ما تدوین گردد.
نقش واسطه ای قدردانی معیار مرجع (شکرگزاری دینی) در رابطه بین قدردانی هنجار مرجع با رضایت از زندگی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قدردانی علاوه بر اینکه یکی از سازه های مورد توجه روان شناسی مثبت نگر است، از منظر دین نیز از جایگاه و منزلت والایی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش واسطه ای شکرگزاری دینی در رابطه بین قدردانی هنجارمرجع و رضایت از زندگی بود. به این منظور 104 نفر از دانش پژوهان موسسه امام خمینی قم، به سه پرسش نامه «قدردانی هنجارمرجع»، «قدردانی معیارمرجع» و نیز «رضایت از زندگی» پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزارهایSPSS و LISREL تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که با وجود همبستگی معنادار قدردانی معیارمرجع و قدردانی هنجارمرجع با رضایت از زندگی، مسیر مستقیم قدردانی هنجارمرجع به رضایت از زندگی معنادار نیست و قدردانی هنجارمرجع فقط به صورت غیرمستقیم و از طریق قدردانی معیارمرجع، رضایت از زندگی را تبیین می کند. نتایج این پژوهش، تبیینی منطقی را برای اهمیت نقش شکرگزاری دینی در موضوع رضایت از زندگی فراهم می آورد.
بررسی تأثیر متقابل نماز بر مصرف مواد مخدر، سیگار و الکل در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۱ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲
36-45
حوزههای تخصصی:
اقامه ی نماز از اصلی ترین دستورهای دین اسلام به پیروان خود است و پیشوایان و بزرگان دین، این شکل از عبادت را، به شرط رعایت تمامی لازمه ها و آداب آن، از جمله ی مهم ترین راه های تحقق رفتار دین مدارانه در وجود انسان ها می دانند. اگر نماز به طور صحیح و کامل، با حفظ شرایط، حضور قلب و با توجه به روح اصلی و ماهیت حقیقی اش خوانده شود، هم انسان را منظم، مقید، اجتماعی و دور از غفلت و دنیازدگی می کند و هم جلو بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد. نماز، در صورت داشتن شرایط، بازدارنده ی انسان از فحشا و منکرها است؛ و این در حالی است که بعضی از نماز ها به علت نداشتن شرایط و روح نماز، کم اثر هستند. تحقیق حاضر برای اصلاح این امر است تا ان شاء الله از اقامه ی نماز ها بهره ی بیشتری برده شود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلیِ مقطعی(Cross Sectional) است. محیط پژوهشی این تحقیق، دانشکده های دانشگاه علوم پزشکی تبریز بوده است. در این مطالعه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی تبریز (سال تحصیلی 86-87) مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسش نامه بود.پرسش های پرسش نامه درباره ی نماز و التزام به آن و نیز درباره ی مصرف سیگار، الکل و مواد مخدر بود. روایی و پایایی پرسش نامه مورد تأیید قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS و آزمون کای دو استفاده شد. نظرهای دانشجویان بر اساس درصد و نسبت محاسبه گردید و سطح معنی دار 5 درصد در نظر گرفته شد. یافته ها: التزام به برپایی نماز در این دانشجویان بالا بود. سن تجربه ی نماز در دانشجویان غیرمصرف کننده، در مقایسه با دانشجویان مصرف کننده، پایین بود و گویای آن بود که درصد زیادی در سنّ زیر 15 سالگی نماز را تجربه و آغاز کرده اند. افرادی که مصرف نداشته بودند در مقایسه با افراد مصرف کننده ی سیگار، الکل و مواد مخدر، خواندن نماز را فقط وسیله یی برای رسیدن به خدا تصور می کردند که از نظر آماری معنی دار نبود. افرادی که مصرف نداشتند، در مقایسه با افراد مصرف کننده ی سیگار، الکل و مواد مخدر، به شکل معنی داری خداوند متعال را شایسته و محترم برای عبادت می انگاشتند. افراد غیرمصرف کننده، در مقایسه با افراد مصرف کننده به طور معنی داری اعتقاد داشتند نماز خواندن در تمام بُعدهای زندگی مؤثر است. تعداد کمی از افراد غیرمصرف کننده، در مقایسه با افراد مصرف کننده ی سیگار، الکل و مواد مخدر ،به گویه هایی چون به نماز اعتقاد نداشتن، نماز را بی نتیجه دانستن و یا برای خواندن نماز بی حوصله بودن و وقت نداشتن، پاسخ مثبت دادند. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که بین سایر گویه های پرسش نامه و نماز خواندن دانشجویان، مصرف الکل، سیگار و مواد مخدر رابطه ی منفی و پایدارای وجود دارد.
بررسی اثربخشی رویکرد گروه درمانی معنوی بر افزایش میزان تاب آوری دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مطالعة، یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است که با هدف بررسی اثربخشی رویکرد گروه درمانی معنوی بر افزایش میزان تاب آوری دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان صورت گرفت. جامعة آماری، شامل تمامی دانش آموزان دبیرستان های دخترانة شهر اصفهان در سال تحصیلی 93-1392 می باشد. نمونة آماری، 30 نفر که به شیوة نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به تصادف در دو گروه آزمون (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفته اند. درمان به مدت دوازده جلسه برای گروه آزمون انجام و پرسش نامة تاب آوری کونور و دیویدسون در جلسات پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه اجرا گردید. سپس، داده های پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهند که معنویت درمانی به شیوة گروهی در سطح معناداری (05/0P<) در افزایش تاب آوری دانش آموزان مؤثر می باشد.
ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش سبک زناشویی دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش سبک زناشویی دینی بود. بدین منظور پرسشنامه مقدماتی مربوط به تکالیف زوجین، از متون اسلامی استخراج و بر روی 198 زوج (198 زن و 198 شوهر) که به روش نمونه گیری تصادفی از بین زوج های در دسترس شهر اصفهان انتخاب شده بود، اجرا گردید. پس از تحلیل عوامل، یک مقیاس46 ماده ای ویژه زنان، مشتمل بر پنج عامل به نام های «صمیمیت عاطفی جنسی»، «مهارت های ارتباطیِ اسناد به همسر»، «پایبندی به فرامین دینی»، «مدیریت خانه» و «گذشت – فداکاری») و یک مقیاس کوتاه 43 ماده ای ویژه شوهران، مشتمل بر پنج عامل به نام های «صمیمیت عاطفی- جنسی»، «مهارت های ارتباطیِ اسناد به همسر»، «پایبندی به فرامین دینی– مشارکت»، «مسئولیت پذیری- سرپرستی» و «سبک های حل تعارض» استخراج شد. ضرایب همسانی درونی این دو مقیاس ، به ترتیب عبارت بود از 81/0 و 86/0. روایی همزمان این دو مقیاس با مقیاس های صمیمیت زناشویی (IS)، سبک زندگی اسلامی (I.L.S.T.) و تعهد دینی (RCI-10) محاسبه شد که نتایج روایی بالای این مقیاس را تأیید کرد.
بررسی اثر مصرف خرما بر شروع زایمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
حاملگی طولانی مدت یکی از مهم ترین معضل های مامایی است که با پیامدهای مادری و جنینی مانند القای زایمان، مرگ و میر پری ناتال و افزایش میزان سزارین همراه است. در حال حاضر از روش های مختلفی برای پیشگیری از حاملگی طولانی مدت استفاده می شود. از جمله ی این روش ها می توان به روش های دارویی، مکانیکی و جراحی اشاره نمود. تاکنون روشی که صددرصد فاقد عوارض جنینی و مادری باشد، گزارش نشده است. تحقیق های اخیر نشان داده است که مصرف میوه ی خرما می تواند در شروع و پیشرفت زایمان اثرگذار باشد، به علاوه در قران کریم، احادیث و روایات به مصرف خرما در دوران بارداری، زایمان و پس از آن سفارش شده است. از این رو، پژوهش حاضر، با هدف تعیین تأثیر مصرف میوه ی خرما بر شروع زایمان در زنانِ نخست زای مراجعه کننده به مرکزهای منتخب پژوهش در شهر سمنان، در سال1392 انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی شاهددار است که بر روی 110 زن باردار نخست زا و سن بارداری 38 هفته انجام شده است. نمونه های پژوهش ابتدا به صورت مبتنی بر هدف انتخاب شدند و سپس بر اساس تخصیص تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. به گروه مداخله، از سنّ حاملگی 38 هفته برای مصرف یک هفته، 49 دانه ی خرما داده می شد و از نمونه های پژوهش خواسته شد تا شروع دردهای زایمانی، روزانه هفت دانه خرما مصرف نمایند. اما در گروه کنترل، مداخله یی صورت نگرفت. ابزار گردآوری داده ها شامل فرم های مصاحبه، مشاهده، معاینه، فرم ثبت حرکت های جنین و یادداشت خوراک بود. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss نسخه ی 18 و آزمون های آماری توصیفی و کمّی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سطح معنی داری، 05/0p < در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد میانگین طول مدت بارداری در گروه مداخله 16±4/39 و در گروه کنترل، 21±12/40 هفته بود. بین دو گروه مداخله و کنترل از نظر شروع زایمان اختلاف معنی داری مشاهده شد(001/0p < ). دیلاتاسیون و افاسمان دهانه ی رحم در زمان پذیرش، در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل، به طور معنی داری بیش تر بود(0001/0p= و 001/0 = p). نتیجه گیری: نتیجه های این پژوهش نشان داد که مصرف خرما می تواند راهکاری مؤثر در شروع خودبه خودی زایمان، جلوگیری از حاملگی طولانی مدت و کاهش نیاز به القا باشد.
امکان پذیری روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر «خیرباوری» در عاطفه مثبت و منفی افراد دارای نشانه های افسردگی: یک مطالعه تک آزمودنی خط پایه چندگانه
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال اول زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱
46 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مطالعه امکان پذیری روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیرباوری بر افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی بود.
روش کار: برای انجام دادن این پژوهش از طرح تک آزمودنی خط پایه چندگانه با دوره پیگیری استفاده شد. ابتدا از بین افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی که به مرکز مشاوره ای در تهران مراجعه کرده بودند، ۳ نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای هر کدام از شرکت کنندگان به صورت تصادفی بین ۳ تا ۷ هفته جلسه خط پایه در نظر گرفته شد. ارزیابی ها با استفاده از مقیاس افسردگی هامیلتون-۱۷، مقیاس عاطفه مثبت و منفی، و مقیاس جهت گیری شادکامی در مرحله خط پایه، جلسات مداخله و چهار ماه بعد از پایان درمان (پیگیری) انجام گرفت. مداخله به صورت انفرادی بر اساس روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیرباوری در ۸ جلسه از سوی پژوهشگر انجام گرفت.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد هر سه مراجع با شروع مداخله روند کاهشی را در تراز نمرات افسردگی هامیلتون (۷۴ درصد) و عاطفه منفی (۳۲ درصد) و روند افزایشی را در تراز نمرات عاطفه مثبت (۴۱ درصد)، احساس لذّت (۷۲ درصد)، مجذوب شدن (۷۰ درصد) و احساس معنا (۱۲۸ درصد) نشان دادند. بخش عمده ای از این نتایج در پایان دوره پیگیری نیز حفظ شد.
نتیجه: به نظر می رسد روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیرباوری، نوعی مداخله کوتاه مدّت مؤثر برای کاهش علایم افسردگی و عواطف منفی و افزایش عواطف مثبت است.
عامل های مادی طول عمر انسان از دیدگاه آموزه های اسلامی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱
52-63
حوزههای تخصصی:
داشتن عمر طولانی و صرف آن در اطاعت الهی، از دیدگاه آموزه های اسلامی نشانه ی سعادت و خوشبختی معرفی شده است. گرچه امروزه طرفداران طول عمر، بیش تر به تحقیق های دانشمندان علوم تجربی چشم دوخته اند، این نوشتار، عامل های مادی طول عمرِ انسان را از دیدگاه اسلام تبیین کرده است. مدت عمر انسان را خدای متعال تعیین می کند، ولی خدای متعال به انسان فرصت داده تا نقش خود را ایفا کند و در طول اراده ی خدای قادر، در کوتاه کردن عمر خویش و یا طولانی شدن آن، این نقش را بازی کند و عمر خود را کوتاه یا طولانی گرداند. نقش انسان در مقدارِ عمرِ خویش، این است که با انجام اعمالی، مدتِ مشخص شده و طبیعی عمر خویش را، زندگی کند یا زودتر و یا دیرتر از دنیا برود؛ بنابراین، عامل های مؤثر در افزایش و کاهش عمر انسان، از دیدگاه منبع های اسلامی از دو جنبه(عامل های مادی و معنوی) قابل بررسی است. این پژوهش با روش کتابخانه یی عامل های مادی و طبیعی مؤثر در طول عمر را بررسی نموده، با معرفی پانزده عاملِ مادی فزونیِ عمر انسان از دیدگاه آیه ها و روایت ها، در نهایت به این نتیجه رسیده است که بیش ترِ عامل های معرفی شده در آیه ها و روایت ها تجربیِ افزایش عمر با این عوامل هماهنگ و همسو است؛ در چند مورد نیز دیدگاه مطرح شده در روایت، مسئله ی جدیدی برای تحقیق پژوهشگران علوم پزشکی مطرح می نماید.
مدل علی رابطه ی بین نگرش مذهبی، شادی، لذت و سلامت روان در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل علی رابطه ای بین نگرش مذهبی، شادی، لذت و سلامت روان در دانشجویان انجام شده است. نمونه پژوهش، شامل 175 نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان بود که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، انتخاب شدند. پرسشنامه نگرش سنج مذهب، پرسشنامه شادکامی آکسفورد، مقیاس خوشکامی اسنیت- هملیتون و پرسشنامه سلامت عمومی 28 سؤالی، به عنوان ابزار پژوهش، استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و روش تحلیل مسیر، استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده، مدل علی رابطه ای بین نگرش مذهبی، شادی، لذت و سلامت روان، براساس شاخص های مختلف برازش، تأیید می شود. بر این اساس، نگرش مذهبی با لذت، لذت با شادی و سلامت روان، و شادی با سلامت روان، رابطه مستقیم دارد. همچنین نگرش مذهبی به طور غیرمستقیم از طریق لذت و شادی، باسلامت روان، رابطه غیرمستقیم دارد. براساس یافته های به دست آمده از این پژوهش، در تبیین رابطه بین نگرش مذهبی و سلامت روان، توجه به نقش متغیرهای شادی و لذت، می تواند حایز اهمیت باشد.
رابطة روان بنه های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی با صفت اخلاقی تکبر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش پیش رو، تعیین رابطه میان روان بنه های ناسازگار اولیه، ویژگی های شخصیتی و تکبر است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعة آماری آن، همة دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمین بودند که از این میان، تعداد 384 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب، و به پرسش نامة روان بنه های ناسازگار اولیه، پرسش نامة پنج عاملی شخصیتی و مقیاس اسلامی تکبر تواضع پاسخ دادند. داده ها به روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون، گام به گام تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که همة حوزه های روان بنه های ناسازگار اولیه و زیرمقیاس روان آزردگی، ارتباط مثبت با تکبر دارند و زیرمقیاس های برون گرایی، تجربه پذیری، موافق بودن و باوجدان بودن، رابطة منفی با تکبر دارند. همچنین نمرة کل روان بنه های ناسازگار اولیه، موافق بودن، محدودیت های مختل، روان آزردگی و برون گرایی، توانایی تبیین بخش معناداری از واریانس تکبر را دارند.
نقش عوامل شخصیت و سبک زندگی مذهبی در سلامت روان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور تعیین رابطه عوامل شخصیت و سبک زندگی مذهبی با سلامت روان طراحی شد. روش این پژوهش توصیفی، به شیوه همبستگی بود. جامعه آماری آن را دانشجویان دانشگاه قم و طلاب حوزه علمیه قم تشکیل دادند و 375 نمونه به روش غیرتصادفی انتخاب گردیدند. برای سنجش متغیرهای این پژوهش از پرسش نامه شخصیت (NEO-FFI-60)، آزمون سبک زندگی اسلامی (ILST-75) و پرسش نامه سلامت روان (GHQ-28) استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که بین سبک زندگی مذهبی و نمره کل اختلالات در پرسش نامه سلامت روان همبستگی منفی وجود دارد و نیز بین سبک زندگی مذهبی با خرده مقیاس های پرسش نامه سلامت روان؛ نشانه های جسمانی، اضطراب و بیخوابی، اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی شدید همبستگی منفی وجود دارد. همچنین عوامل روان رنجورخویی و گشودگی به تجربه با نمره اختلالات در پرسش نامه سلامت روان همبستگی مثبت داشته و عوامل برون گرایی، موافق بودن و باوجدان بودن با نمره اختلالات در پرسش نامه سلامت روان همبستگی منفی دارند. عوامل شخصیت و سبک زندگی مذهبی توانستند مقادیر معناداری از سلامت روان را تبیین کنند.
مدل یابی ساختاری مصرف مواد در دانشجویان: نقش فعالیت مذهبی، الگوگیری اجتماعی، بهزیستی معنوی و نگرش به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده\nمصرف مواد از مهمترین مشکلات حوزه سلامت در جهان است .هدف پژوهش حاضر ارزیابی روابط ساختاری بین فعالیت مذهبی،نگرش به مواد، الگوگیری اجتماعی، بهزیستی معنوی و مصرف سیگار و قلیان در دانشجویان بود . تعداد 504 دانشجوی دختر و پسر از دانشگاه خوارزمی، پردیس کشاورزی دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند و به پرسشنامه بهزیستی معنوی، مقیاس فعالیت مذهبی، پرسشنامه الگوگیری اجتماعی، پرسشنامه عقاید منفی درباره مواد و بخش دخانیات پرسشنامه رفتارهای پرخطر پاسخ دادند. نتایج نشان داد که اثر فعالیت مذهبی بر مصرف سیگار و قلیان از طریق عقاید منفی\nدرباره مواد، الگوگیری اجتماعی و بهزیستی معنوی میانجی گری میشود. نتایج از وجود مکانیسمهایی خبر میدهد که از طریق آن مذهب بر مصرف دخانیات تاثیر میگذارد. لذا، توجه به این عوامل در برنامههای پیشگیرانه برای مصرف مواد به ویژه دخانیات شامل سیگار و قلیان به عنوان دروازه ورود به مصرف الکل و مواد دیگر می تواند
ساخت مقدماتی مقیاس تشخیصی افسردگی «مبتنی بر بعضی سوره های قرآن کریم»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش عبارت بود از ساخت مقدماتی مقیاس تشخیصی افسردگی براساس بعضی از آیات قرآن؛ به این منظور از روش های تحلیل محتوا، تحلیل عاملی اکتشافی و بررسی ویژگی های روانسنجی استفاده شد. ابتدا تحت نظر متخصصان قرآنی، شش مدل افسردگی و ملاک های روان شناختی آنها از قرآن کریم به دست آمد. سپس گویه ها تنظیم و روایی محتوایی آن توسط ده متخصص دینی ارزیابی و در نمونه ای صد نفره، اجرای مقدماتی شد. در تحلیل عاملی، نتایج به دست آمده در بخش نظری در عمل نیز تأیید شدند؛ شش عامل به دست آمده عبارت بودند از «انزواطلبی»، «احساس شکست و پوچی»، «دین گریزی»، «ضعف اعتماد به خدا»، «خودجانبداری» و «نوسانات خلقی».
بررسی اثربخشی برنامه ی آموزشی مبتنی بر 8 اصل تربیتی پیامبر(ص)، بر رشد اجتماعی کودکان 5 تا 6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه ی آموزشی مبتنی بر 8 اصل تربیتی پیامبر(ص).بر رشد اجتماعی کودکان 5 تا 6 سال می باشد.
روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تمام خانواده های دارای فرزندان 5 تا 6 سال منطقه ی 1500 خانواری کشتارگاه از شهرستان شاهیندژ می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد100 خانوار انتخاب شدندکه تعداد 48 خانوار حاضر به شرکت در پژوهش شدند. سپس آزمودنی ها به طور کاملا تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند که هر گروه تشکیل شده شامل 20 خانواده بودند. سپس 8 اصل تربیتی پیامبر در قالب 8 جلسه ی آموزشی به والدین گروه آزمایش، آموزش داده شد و سپس از طریق والدین به فرزندانشان منتقل شد یا آموزش داده شد ولی آزمودنی های گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش مقیاس رشد اجتماعی واینلند بود.
یافته: آموزش برنامه ی تربیتی مبتنی بر 8 اصل تربیتی پیامبر باعث افزایش رشد اجتماعی کودکان 5 تا 6 سال شده است.
نتایج: با توجه به نقش و اهمیت سال های اولیه ی زندگی و محیط خانواده بر رشد کودک در ابعاد مختلف شناختی، جسمانی، عاطفی و اجتماعی و با تاکید بر فرهنگ دینی جامعه ی ایرانی و تاثیرپذیری زیاد مردم از آموزه های دینی، از این برنامه ی آموزشی می توان برای ایجاد، بهبود و شکوفایی رشد کودک به ویژه در بعد اجتماعی استفاده بکنیم
دلبستگی به خدا و تاب آوری در مادران کودکان کم توان ذهنی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر دلبستگی به خدا و تاب آوری را در مادران کودکان کم توان ذهنی و عادی مورد بررسی قرار داد. طرح پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی و (همبستگی) بود. در این راستا، از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای داده ها از مدارس استثنایی و عادی استان اردبیل شهرستان مشگین شهر جمع آوری شدند. از مقیاس دلبستگی به خدا روات و کرکپاتریک و تاب آوری کانر و دیویدسون استفاده شد. پس از کنار گذاشتن پرسشنامه های ناقص ، داده های 92 نفر از مادران دارای کودک کم توان ذهنی و 94 نفر مادران دارای کودک عادی برای تحلیل انتخاب شدند. تحلیل داده ها از طریق شاخص هوتلینگ برای نشان دادن تفاوت بین گروه ها، نشان داد که در همه ابعاد (دلبستگی اجتنابی ، دلبستگی ایمن، دلبستگی اضطرابی به خدا و تاب آوری) بین دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد؛ در رگرسیون چند گانه به روش گام به گام، از بین دلبستگی ها، دلبستگی ایمن به خدا تاب آور بودن را در بین مادران دارای کودکان عادی و دلبستگی اجتنابی به خدا، کاهش تاب آوری را در مادران کودکان کم توان ذهنی در مقایسه بین این دو گروه به خوبی پیش بینی کرده است. نتایج بدست آمده نشان داد که نوع دلبستگی به خدا می تواند به نوعی بر تاب آوری افراد در مواجهه با چالش های زندگی تاثیرگذار باشد.
سبک اهل بیت(ع) در تفریحات و اوقات فراغت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، عبارت بود از کشف و ارائه راهکارهای عملی برای مدیران جامعه در باب اوقات فراغت. سؤال پژوهش این بود که اهل بیت(ع)، چه ترغیب ها و تحذیرهایی را به ما ارائه می کنند؟ به این منظور، از روش تحلیل عقلی، راجع به محتوای احادیث و سیره اهل بیت(ع) استفاده شد. بعضی از دستاوردهای پژوهش به این ترتیب است: اسلام (به جز اشتغالات لهوی)، فراغت را یک نیاز فطری و غریزی یا ضرورت زیست اجتماعی دانسته است و در چارچوب نظام هنجاری خود می پذیرد. ادله ترغیبی و تحذیریِ فراوانی (در حد کشف یک الگو) را ارائه می دهد؛ مثل: نفی مفاسد اخلاقی، تناسب با اقتضائات فطری، همسویی با کمال جویی معنوی، تولید آثار و کارکردهای مثبت، دارا بودن غرض عقلایی، کنترل پذیری عقلانی، عدم تناسب با مجالس لهو و لعب، پرهیز از تن آسایی و نازپروردگی، رعایت اعتدال و پرهیز از زیاده روی، اجتناب از واقعیت گریزی، ترجیح شادی های روحی بر شادی های جسمی.
مقایسة ویژگی های شخصیتی و رضایت از زندگی دانش آموزان خانواده های دارای تک و دو فرزند با بیش از دو فرزند(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو، به مقایسة ویژگی های شخصیتی و رضایت از زندگی دانش آموزان خانواده های دارای تک و دو فرزند با خانواده های دارای بیش از دو فرزند پرداخته است. حجم نمونة مورد پژوهش، 295 نفر از دانش آموزان اول تا سوم دبیرستان های شهرستان بهارستان استان تهران است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است و ابزار استفاده شده، پرسش نامة شخصیتی آیسنک و پرسش نامه رضایت از زندگی است. داده ها براساس آزمون مان ویتنی تحلیل شد. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که میانگین رتبة روان آزردگی و روان گسستگی دانش آموزان خانواده های یک و دو فرزند به طور معناداری بیش از دانش آموزان خانواده های دارای بیش از دو فرزند است. همچنین، میان میانگین رتبة برون گرایی و رضایت از زندگی این دو گروه، تفاوت معناداری وجود ندارد؛ درنتیجه، با افزایش جمعیت خانواده، احتمال سلامت شخصیت و رضایت از زندگی فرزندان، فزونی خواهد یافت.