فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۱٬۷۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
ناباروری تجربه ای سخت برای زنان است که نیاز به سازگاری هیجانی بالایی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی و استحکام من با سازگاری با ناباروری در زنان بود. تعداد 275 زن با ناباروری اولیه مراجعه کننده به درمانگاه ناباروری مرکز تحقیقات بهداشت باروری ولیعصر (بیمارستان امام خمینی تهران) در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد که پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI)، مقیاس استحکام من (ESS)، مقیاس سازگاری با بیماری (AIS) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ایمن، استحکام من و راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان با سازگاری با ناباروری همبستگی مثبت معنادار دارند. سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا و راهبردهای غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان با سازگاری با ناباروری همبستگی منفی معنادار داشتند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین استحکام من و سازگاری با ناباروری نقش واسطه ای دارند. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که متغیرهای روانشناختی می توانند سطوح سازگاری با ناباروری را پیش بینی کنند. نتایج این پژوهش می تواند در شناسایی افراد در معرض خطر و طراحی مداخلات روانشناختی مفید باشد.
تأثیرموسیقی درمانی بر کاهش عود افسردگی و استرس معتادین به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیرموسیقی درمانی بر کاهش عود افسردگی و استرس معتادین به مواد مخدر در شهر همدان بود. روش: در این طرح شبه آزمایشی تعداد 60 نفر از معتادین به مواد مخدر مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد بهزیستی همدان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی تعداد 30 نفر به گروه گواه و 30 نفر به گروه آزمایش تخصیص یافتند. گروه آزمایش به مدت 8 ماه بطور سه روز در هفته به مدت 5 ساعت در معرض موسیقی قرار گرفتند. هر دو گروه با مقیاس اضطراب، افسردگی، استرس و آزمایش متادون پیش و پس از موسیقی درمانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: داده ها نشان داد موسیقی درمانی موجب کاهش میزان افسردگی و استرس می شود. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت موسیقی درمانی روش مفیدی در کاهش عود افسردگی و استرس معتادین به مواد مخدر می باشد. بنابراین به عنوان یکی از شیوه های کارآمد درمان پیامدهای اعتیاد می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
تاثیر آموزش هوش موفق بر تفکر انتقادی و تحمل ابهام دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هوش موفق ترکیبی از توانایی های تحلیلی، خلاق و عملی است که به افراد برای سازگاری، انتخاب و تغییر محیط به منظور رسیدن به اهداف خود در زندگی، با توجه به بافت فرهنگی–اجتماعی کمک می کند. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش هوش موفق بر تفکر انتقادی و تحمل ابهام دانشجو معلمان پسر دانشگاه فرهنگیان، مرکز آموزش عالی امام جعفر صادق (ع) بهبهان است. روش کار: در این پژوهش توصیفی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 50 دانشجو انتخاب و به صورت تصادفی ساده به دو گروه 25 نفری به عنوان گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند و گروه آزمون در قالب یک کلاس درسی، مورد آموزش بسته آموزشی هوش موفق قرار گرفت. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون با پرسش نامه های تفکر انتقادی واتسون-گلاسر و تحمل ابهام مک لین مورد سنجش قرار گرفتند. در تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: آموزش مولفه های هوش موفق توانسته است تفکر انتقادی و تحمل ابهام را در دانشجویان افزایش دهد. دو خرده مقیاس شناسایی مفروضات و تعبیر و تفسیر، از متغیر تفکر انتقادی، تحت تاثیر آموزش هوش موفق بهبود یافتند. نتیجه گیری: آموزش مولفه های هوش موفق و تدریس بر اساس این رویکرد در دانشگاه های کشور، روند جدیدی را در زمینه آموزش و یادگیری دانشجویان ارایه می دهد و هم چنین می تواند نوع نگاه تازه ای نسبت به مسایل پیرامون را برای دانشجویان باز گذارد.
رابطه ی سبک های هویتی با رضایت زناشویی در زوج های متاهل شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین سبک های هویتی و رضایت زناشویی در زوج های متاهل شهر تهران بود. روش کار: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زوجین متاهل تهران در سال 95-94 بودند که از میان آن ها نمونه ای به تعداد 150 نفر (75 نفر مرد و 75 نفر زن) به روش تصادفی خوشه ای از سطح شهر انتخاب شدند. جهت سنجش متغیرهای پژوهش از پرسش نامه های رضایت زناشویی انریچ و سبک های هویتی برزونسکی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد فقط ضریب همبستگی بین تعهد در هویت پردازش شده و رضایت زناشویی با اطمینان 99 درصد به صورت مستقیم معنی دار است (34/0=r). نتیجه گیری: نتایج حاکی از این بود که هر چه میزان تعهد متاهلین در هویت پردازش شده، بیشتر باشد، رضایت بیشتری در روابط زناشویی خود دارند.
شناسایی عوامل مؤثر در ازدواج های پایدار رضایتمند در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازدواج و روابط زناشویی سالم، برای جامعه، افراد و خانواده ها فوایدی دارد. پژوهش با هدف شناسایی عوامل ماندگاری ازدواج های پایدار رضایتمند و آماده کردن و ساخت سنجه ای بر پایه عوامل ماندگاری ازدواج های رضایتمند از دیدگاه زنان متأهل به انجام رسیده است. طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش دربرگیرنده همه مادران دانش آموزان مقطع متوسطه شهر اهواز بود که دست کم 25 سال از زندگی مشترک آن ها گذشته و در یک ازدواج پایدار رضایتمند با شوهران خود به سر می بردند. از این میان با به کارگیری روش تصادفی ساده چهار نمونه برگزیده شد: نمونه نخست برای یافتن عوامل نخست و فراهم کردن سنجه (25 نفر)؛ نمونه دوم برای افزایش پایایی و روایی و به کار بستن مقدماتی (50 نفر)؛ نمونه اصلی به منظور انجام تحلیل عامل اکتشافی (239 نفر) و سرانجام برای تحلیل عامل تأییدی (160 نفر) گزینش شدند. داده های با بهره گیری از مصاحبه نیمه ساختاریافته، سنجه ارزیابی رابطه (RAS) و سنجه پژوهشگر ساخته ازدواج خوشبخت گردآوری و با به کارگیری تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل عامل تأییدی تحلیل شد. برآمدها نشان داد که 64 ماده در 9 عامل دربرگیرنده شیوه ارتباط و حل تعارض مناسب؛ حمایت، توجه، احترام و قدردانی به یکدیگر؛ ویژگی های شخصیتی و مسئولیت پذیری؛ صمیمیت و کیفیت رابطه جنسی؛ کیفیت زندگی مشترک و گذراندن وقت و تفریحات؛ همخوانی زوجین و انعطاف پذیر بودن؛ تعهد و وفاداری؛ داشتن ارزش ها، فرهنگ و تجارب معنوی مشترک؛ و مسائل مالی و شغلی در ازدواج های پایدار رضایتمند زنان مؤثر بوده اند که روی هم رفته 60 درصد از واریانس موفقیت در ازدواج را تبیین کردند. درک و شناسایی عوامل مؤثر بر ازدواج های پایدار و رضایتمند در زوج های موفق، می تواند به عنوان الگو و مسیری برای زوج ها به ویژه زوج های جوان قلمدادشده و سرانجام به سلامت جامعه کمک کند.
تصویر بدن در دیدگاه ها و مکاتب روانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصاویر تبلیغ شده از بدن های ایده آل مردانه و زنانه در طی فرایند جامعه پذیری توسط افراد جامعه درونی می گردد و آنان را به تلاش وامی دارد، اما ناتوانی بخش قابل توجهی از مردان و زنان در دستیابی به بدن ایده آل تجویز شده منجر به افزایش شدید نارضایتی از بدن و در نتیجه ابتلای آنان به انواع بیماری ها، آسیب های جسمی – روانی و اجتماعی گردیده است.از دیدگاه بسیاری از پژوهشگران تصویر بدن یک سازه چند بعدی شامل مؤلفه های شناختی، رفتاری و عاطفی است. به این معنا که تصویر بدن نه تنها از ارزیابی های عاطفی افراد درباره بدنشان را در برمی گیرد بلکه ارزشی که آن ها برای ابعاد مختلف بدنشان تامل شده و سرمایه گذاری رفتاری که به منظور حفظ این ابعاد انجام می دهند را نیز شامل می شود. پژوهشگران معتقدند تصویر بدن به عنوان یک سازه چند وجهی به میزان رضایت از خود جسمانی فعلی فرد ( اندازه، شکل، ظاهر) اشاره دارد. تصویر بدن به عنوان تعامل بین مؤلفه های ادراکی یا ارزیابی شناختی اندازه بدن، و مؤلفه های وضعی، به عنوان پاسخ پیچیده رفتاری- شناختی-عاطفی به این ارزیابی تعریف می شود.مانند سایر مؤلفه های مطرح شده در علم روان شناسی، تصویر بدنی هم به عنوان یکی از خرده مقیاس های مهم تشکیل دهنده خود مورد توجه نظریه پردازان مختلف قرار گرفته است و هر یک بر اساس رویکرد علمی شان، سعی در توضیح و توجیه این مولفه مهم روان شناختی نموده اند.از این رو در مقاله حاضر ضمن بیان ضرورت و اهمیت توجه به سازه تصویر بدنی به ارایه بررسی های توصیفی در دیدگاه های روان تحلیل گری، شناختی – رفتاری ، اجتماعی- فرهنگی و همچنین نظریات روان شناسان مطرح این حیطه پرداخته شده است.
اثربخشی آموزش تاب آوری و مدیریت استرس (SMART) بر کاهش استرس ادراک شده و تغییر نگرش به مصرف مواد در بین زندانیان مرد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس ادراک شده در زندانیان می تواند باعث مشکلات جسمی، روانی و همچنین نگرش مثبت و گرایش به مصرف مواد در آن ها شود. این پژوهش به منظور کاهش استرس ادراک شده و همچنین تغییر نگرش به مصرف مواد در میان زندانیان وابسته به مواد انجام شده است. ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ ﺻﻮرت نیمه آزﻣﺎیﺸی ﺑﺎ ﭘیﺶآزﻣﻮن، ﭘﺲآزﻣ ﻮن و ﭘ ی ﮔی ﺮی ﻫﻤ ﺮاه ﺑ ﺎ ﮔﺮوه کنترل اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. جامعه آماری این پژوهش، زندانیان مرد معتاد شهرستان رفسنجان بود که تحت درمان نگه دارنده متادون بودند. 30 نفر از آن ها به صورت تصادفی انتخاب شدند و مجددا به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) و نگرش به مصرف مواد نظری (1378) استفاده شد. برنامه آموزش طی 10 جلسه و هر جلسه به مدت 90 دقیقه بر روی آزمودنیهای گروه آزمایش انجام شد. بعد از اتمام جلسات، پس آزمون گرفته شد و 2ماه بعد نیز آزمون پیگیری اجرا شد. میانگین نمرات دو مقیاس هم در دوره پس آزمون و هم پیگیری کاهش معنی داری در گروه آزمایش نشان داد، اما در گروه کنترل چنین نبود.با توجه به یافته ها می توان گفت مداخله اخیر هم در کوتاه مدت و هم در طولانی مدت، تاثیر معنی داری در کاهش استرس ادراک شده داشته و همچنین موجب تقویت نگرش منفی به مصرف مواد شده است.
اثربخشی مداخله ی بهنگام خانواده- محور بر نشانگان استرس مادران کودکان با آسیب شنوایی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با تولد کودک دارای ناتوانی، والدین با چالش های بسیاری مواجه می شوند. به طور کلی والدین کودکان با ناتوانی در مقایسه با والدین کودکان عادی استرس بیشتری دارند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله بهنگام خانواده-محور بر نشانگان استرس مادران کودکان با آسیب شنوایی انجام شد.
روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. حجم نمونه 32 مادر بودند که از میان همه ی مادران کودکان با آسیب شنوایی شهر شیراز در سال تحصیلی 94-1393 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جاگماری شدند، به طوری که هر گروه 16 نفر بود. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه نشانگان استرس خدایاری فرد و پرند(1385) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمرات نشانگان استرس و خرده مقیاس های آن ( نشانه های جسمی، نشانه های عاطفی، نشانه های شناختی و نشانه های رفتاری) در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته است (05/0P < ).
نتیجه گیری: در واقع یافته ها نشان دهنده این بود که مداخله بهنگام خانواده-محور سبب بهبود نشانگان استرس در مادران کودکان با آسیب شنوایی شده است.
اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری به شیوه ی گروهی بر سبک های اسنادی، افسردگی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرطان پستان، شایع ترین نوع سرطان در زنان است و این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری به شیوه ی گروهی بر سبک های اسنادی، کیفیت زندگی و افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفت.
روش کار: این کارآزمایی بالینی با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه شاهد انجام شد. از بین تمام زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان امید مشهد در سال 1394، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار داده شدند. گروه آزمون طی 8 هفته تحت درمان فعال سازی رفتاری قرار گرفتند در حالی که گروه شاهد در لیست انتظار برای دریافت درمان قرار داشتند. پرسش نامه های سبک های اسنادی پیترسون و سلیگمن (ASQ)، کیفیت زندگی (SF-36) و افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II) در پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندگانه در نرم افزار SPSS نسخه ی 22 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فعال سازی رفتاری به شیوه ی گروهی منجر به تغییر سبک های اسنادی (001/0>P)، افزایش معنی دار کیفیت زندگی (001/0>P) و کاهش افسردگی (001/0>P) در مقایسه با گروه شاهد می شود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد فعال سازی رفتاری به شیوه ی گروهی منجر به بهبود سبک های اسنادی، کیفیت زندگی و افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان می شود.
مقایسه اثربخشی تن آرامی پیشرونده عضلانی و موسیقی درمانی بر شدت خستگی زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه، مقایسه اثربخشی دو روش درمان غیردارویی تن آرامی عضلانی پیشرونده و موسیقی درمانی بر شدت خستگی زنان مبتلا به سرطان پستان بود.
روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون چندگروهی بود. جامعه آماری متشکل از کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان بودند که از شهریور 1390 تا فروردین 1391، جهت پرتودرمانی به درمانگاه شفاپرتو اردبیل مراجعه می-کردند. از بین جامعه آماری 45 نفر (در محدوده سنی 16 تا 45 سال)، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات نیز از مقیاس خستگی بیماران سرطانی(CFS) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های آماری خی دو، تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی در کاهش شدت خستگی بیماران سرطانی اثربخش است (001/0>P). اما بین میزان اثربخشی دو روش در کاهش شدت خستگی و مؤلفه های آن (جسمانی، شناختی و عاطفی) تفاوت معناداری یافت نشد.
نتیجه گیری: این مطالعه تلویحاتی را برای استفاده درمانگران از مداخله های روان شناختی تسکین دهنده از جمله تکنیک تن آرامی عضلانی پیشرونده و موسیقی آرام بخش، در کنار سایر مداخلات معمول برای کاستن از شدت خستگی بیماران سرطانی مطرح می نماید.
منابع استرس زای آموزش بالینی پرستاری و سبک های مقابله ای دانشجویان در برابر آنها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: دانشجویان پرستاری برخلاف بسیاری از گروه های دانشجویی دیگر، به دلیل مسایل مربوط به رشته تحصیلی و حرفه خود با عوامل استرس زای زیادی مواجه هستند که لازم است خود را با این شرایط وفق دهند. از طرفی، براساس تئوری های روان شناختی، سبک های مقابله ای نقش مهمی در کاهش استرس و در نتیجه سلامت عمومی افراد دارند. لذا این پژوهش با هدف تعیین منابع استرس زای آموزش بالینی و سبک های مقابله ای در دانشجویان پرستاری انجام گرفت.
ابزار و روش ها: در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، 309 نفر از دانشجویان پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی ارومیه در سال 1393 به صورت تمام شماری وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها، فرم مشخصات جمعیت شناختی، مقیاس استرس درک شده و پرسش نامه مهارت های مقابله ای بود. داده های به دست آمده با نرم افزار آماری SPSS 20 و آزمون های آنالیز واریانس، کروسکال- والیس و همبستگی اسپیرمن مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: استرس ناشی از اساتید و کادر پرستاری، رتبه یک و استرس ناشی از مراقبت از بیماران رتبه آخر را به خود اختصاص دادند. دانشجویان پرستاری مهارت های مقابله ای مساله مدار را بیشتر از سبک مقابله ای هیجان مدار به کار می گرفتند. میانگین نمره کلی استرس و نیز نمره کلی سبک های مقابله ای در بین دانشجویان دختر و پسر و در بین دانشجویان سال های تحصیلی مختلف تفاوت آماری معنی داری داشت. (05/0p<). همچنین همبستگی مثبت و معنی داری بین استرس درک شده آموزش بالینی و سبک مقابله هیجان مدار مشاهده شد (3/0=r0؛ 0001/0=p).
نتیجه گیری: استرس ناشی از اساتید و کادر پرستاری، بیشترین عامل استرس زای آموزش بالینی در دانشجویان پرستاری است. همچنین دانشجویان پرستاری مهارت های مقابله ای مساله مدار را بیشتر از سبک مقابله ای هیجان مدار به کار می برند.
اثربخشی معنویت درمانی بر کیفیت زندگی و سلامت روان زنان مبتلا به دیابت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی معنویت درمانی بر کیفیت زندگی و سلامت روان زنان مبتلا به دیابت بود. روش این پژوهش، از نوع تحقیق نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و کنترل بوده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه زنان مبتلا به دیابت شهرستان نجف آباد بودند که دارای پرونده سلامت در مراکز بهداشتی بوده و به شیوه حضوری و مصاحبه انفرادی دعوت شده بودند. برای نمونه گیری، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و پس از تکمیل فرم رضایت آگاهانه، 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به طور تصادفی، به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابتدا دو گروه پرسش نامه SCL-90-Rو کیفیت زندگی را تکمیل کردند سپس، برای گروه آزمایش 8 جلسه معنویت درمانی اجرا شد. یک هفته پس از آخرین جلسه، پس آزمون برای گروه ها اجرا شد. درنهایت، 45 روز پس از اجرای پس آزمون، آزمون پیگیری برای گروه ها اجرا شد و نتایج با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری مانکوا با بهره گیری از نرم افزار spss با هم مقایسه شد. یافته ها نشان داد که اثر متغیر مستقل بر روی متغیر وابسته قابل ملاحظه و معنادار بوده است. معنویت درمانی برکیفیت زندگی و سلامت روان زنان مبتلا به دیابت تأثیر گذاشته است. می توان گفت: معنویت درمانی روش مناسبی برای افزایش کیفیت زندگی و سلامت روان می باشد و با علم به شیوع بالای دیابت و تبعات روحی و جسمی آن، پیشنهاد می شود از این روش برای درمان و کاهش پیامدهای روحی و روانی دیابت و سایر عوارض وابسته به آن استفاده شود.
رضایتمندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان پستان در طی دوره درمانهای تکمیلی پزشکی:یک مطالعه مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: رضایتمندی زناشویی از مهم ترین پیامدهای یک رابطه زناشویی مطلوب و شاخصی مهم جهت قضاوت در مورد میزان کارآمدی آن محسوب می شود. این مطالعه باهدف بررسی تأثیر سرطان سینه بر رضایتمندی زناشویی در طی مراحل تشخیص و درمان پزشکی آن از طریق مقایسه با زنان سالم صورت گرفت.
روش: با استفاده از طرح مطالعه توصیفی مقایسه ای، پنجاه زن مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به بیمارستان امام حسین (ع) و پنجاه زن از جمعیت عادی با استفاده از نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب و به پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر (١٩٧۶) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار spss-19 برای محاسبه آزمون tمستقل پردازش شدند.
یافته ها: یافته ها حاکی از معنادار بودن تفاوت میانگین های دو گروه (٠٠١./=sig ) و پایین تر بودن رضایتمندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان سینه بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته این پژوهش و با در نظر گرفتن نتایج سایر مطالعات مرتبط به نظر می رسد که پرداختن به رضایتمندی زناشویی زنان در طی مراحل اولیه تشخیص و درمان سرطان سینه یک ضرورت بهداشت روان محسوب می شود.
مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و اختلال اضطراب اجتماعی زنان اقدام کننده به جراحی زیبائی با زنان غیر اقدام کننده شهر تهران.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف مقایسه طرحواره های ناسازگارانه و اضطراب اجتماعی زنان اقدام کننده به جراحی زیبائی با زنان غیر اقدام کننده انجام شده است. نمونه ای 120 نفری شامل 60 زن اقدام کننده به جراحی زیبائی با 60 زن غیر متقاضی، و روش نمونه گیری در دسترس از شهر تهران انتخاب شده اند. برای اندازه گیری از پرسشنامه های طرحواره یانگ (نسخه سوم فرم کوتاه، 2005) ،پرسشنامه اضطراب اجتماعی (دیویدسون، 1997) استفاده شده است . تحلیل نتایج با استفاده از مانوا و در صورت وجود تفاوت معنادار از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. نتایج نشان داد بین طرحواره اطاعت و ایثار زنان اقدام کننده و غیر اقدام کننده تفاوت معناداری وجود دارد (0.05P
اثربخشی آموزش اصلاح سبک زندگی بر علایم روان شناختی و کنترل میزان قند خون در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دیابت، یکی از شایع ترین بیماری های مزمن عصر حاضر به شمار می رود. پژوهش ها حاکی از تأثیر سبک زندگی بر افزایش و شیوع این بیماری است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش اصلاح سبک زندگی بر علایم روان شناختی و کنترل قند خون در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بالینی بود که به صورت تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و همراه با گروه شاهد و مرحله پیگیری انجام گردید. جامعه آماری را کلیه افراد مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1392 تشکیل دادند. بر این اساس، نمونه ای مرکب از 42 نفر از این بیماران به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (21 نفر) و شاهد (21 نفر) قرار گرفتند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از چک لیست علایم روان شناختی نوع 90 سؤالی اصلاح شده (Symptom checklist-90-Revised یا SCL-90-R) و تست قند خون (Hemoglobin A1c یا HBA1C) استفاده شد که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و سه ماه پس از آخرین مداخلات آموزشی (پیگیری) روی بیماران اجرا گردید. اجرای پژوهش، 6 ماه به طول انجامید و مداخلات آموزشی اصلاح سبک زندگی تنها بر روی گروه آزمایش در طی 8 جلسه به صورت هفتگی و به مدت 90 دقیقه در طی 2 ماه اجرا شد. جهت محاسبات آماری، از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) استفاده گردید. در نهایت، داده ها در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: آموزش اصلاح سبک زندگی به جز ترس مرضی، بر کاهش علایم روان شناختی (شکایات جسمانی، وسواس- اجبار، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، پارانوئید و روان پریشی) و میزان قند خون در مرحله پس آزمون و پیگیری در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو تأثیر معنی داری داشت (050/0 > P).
نتیجه گیری: آموزش اصلاح سبک زندگی بر کاهش میانگین علایم روان شناختی و میزان قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مؤثر است. همچنین، برنامه ریزی و برگزاری دوره های آموزشی برای این بیماران، بر اساس بسته آموزشی این پژوهش در جهت بهبود بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، تأثیرگذار بود. از این رو، پیشنهاد می شودکه اثربخشی این نوع از مداخلات برای بیماری های مزمن دیگر نیز بررسی شود. نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده پزشکان، متخصصان تغذیه، مشاوران و روان شناسان قرار گیرد.
پیش بینی استعداد آسیب احساسی(HFP) بیماران مبتلا به ام اس بر اساس صفات شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی استعداد آسیب احساسی در بیماران مبتلا به اسکلروز چندگانه با توجه به نقش پیش بین صفات شخصیت انجام شد.
روش: طرح پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل بیماران عضو انجمن حمایت از بیماران ام اس بود. نمونه آماری شامل 80 نفر از بیماران عضو این انجمن بودند. نمونه گیری به صورت نمونه گیری در دسترس انجام گرفت. مقیاس استعداد آسیب احساسی و پرسشنامه شخصیتی هگزاکو به وسیله شرکت کنندگان تکمیل شد، مقیاس های بالینی (طول دوره درمان، مدت ابتلای بیماری، نوع بیماری) و جمعیت شناختی( سن و جنسیت) بیماران نیز از پرسشنامه های جمعیت شناختی استخراج شد. بعد از جمع آوری داده ها، ضریب همبستگی پیرسون میان ابعاد شخصیتی هگزاکو و استعداد آسیب احساسی(HFP)محاسبه گردید.برای بررسی قدرت پیش بینی استعداد آسیب احساسی با استفاده ازاین صفات شخصیتی نیز، تحلیل رگرسیون گام به گام گرفته شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که ابعاد شخصیتی برون گرایی، توافق، گشودگی به تجربه با استعداد آسیب احساسی همبستگی منفی دارند، در حالیکه همبستگی مثبتی برای بعد هیجان خواهی بدست آمد.در مجموع 32 درصد از تغییرات آسیب احساسی توسط ابعاد شخصیت تبیین می شد. تحلیل رگرسیون گام به گام همچنین نشان داد که بهترین ترکیب برای پیش بینی آسیب احساسی به ترتیب شامل: توافق، هیجان خواهی و گشودگی به تجربه می باشد. در انواع وخیم تر بیماری استعداد آسیب احساسی افزایش می یابد.
نتیجه گیری: به طور کلی نتیجه گرفتیم که استعداد آسیب احساسی قویاً با ابعاد شخصیت مرتبط است و با توافق، هیجان خواهی، و گشودگی به تجربه در افراد ام اس قابل پیش بینی است.
فراتحلیل رابطه ی بین تاب آوری و سلامت روان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: محققان با تمرکز بر سلامت روان افراد، به طور فزاینده ای به مفهوم تاب آوری علاقه مند شده اند. دانش در زمینه ی تاب آوری ممکن است به توسعه ی مداخلات با هدف بهبود نتایج مثبت و یا کاهش پیامدهای منفی کمک کند. تاب آوری واند به عنوان یک ساز و کار دفاعی در نظر گرفته شودکه افراد را به پایداری در مواجهه با سختی و بهبود سلامت روان، توانا سازد. پژوهش حاضر به جمع آوری و یکپارچه سازی نتایج رابطه ی بین تاب آوری و سلامت روان و محاسبه ی میزان اثر آن ها با استفاده از الگوی پژوهشی فراتحلیل پرداخته است.
روش کار: تعداد9 پژوهش داخلی که از لحاظ روش شناسی مورد قبول بودند، انتخاب و فراتحلیل بر روی آن ها انجام شد. بازه ی زمانی مطالعات از سال 1386 تا 1392 می باشد. ابزار این پژوهش، چک لیست فراتحلیل بوده است.
یافته ها: میزان رابطه ی بین تاب آوری و سلامت روان 35/0 بوده است (00001/0P<). هم چنین نتایج حاصل از تحلیل تعدیلی بیانگر اثرگذاری متغیرهای تعدیل کننده در این رابطه نبود.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج فراتحلیل حاضر، میزان رابطه ی بین تاب آوری و سلامت روان ، مطابق جدول کوهن در حد متوسط است.
بررسی تطبیقی باورهای غیرمنطقی، حمایت اجتماعی و سنخ شخصیتی الف بیماران کرونری قلب و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوع بیماری های قلب و عروق در بین مردم کشورهای صنعتی و در حال توسعه در حال افزایش است. با وجود این، م طالعات اندکی تأثیر عوامل روانی و بخصوص عوامل شخصیتی را به عنوان عامل خطر در بیماری های قلبی مورد بررسی قرار داده اند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه بیماران کرونر قلبی با گروه سالم از لحاظ باورهای غیرمنطقی، حمایت اجتماعی و سنخ شخصیتی الف انجام شد. بدین منظور 100 نفر از مراجعه کنندگان به بیمارستان قلب حشمت شهر رشت در محدوده زمانی اردیبهشت تا شهریور 1389 با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. هم چنین، 100 نفر از همراهان بیماران که فاقد بیماری قلبی بودند و از لحاظ برخی متغیر های جمعیت شناسی با گروه حائز بیماری قلبی همسان شده بودند، انتخاب گردیدند که به پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی، حمایت اجتماعی و سنخ شخصیتی الف پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین باورهای غیرمنطقی (مؤلفه های نیاز به تأیید ، انتظار بالا از خود، تمایل به سرزنش خود، واکنش به ناکامی، اضطراب، ناامیدی نسبت به تغییر)، حمایت اجتماعی (مؤلفه حمایت خانواده) و سنخ شخصیتی الف بیماران کرونری قلب و افراد عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. از این رو، باورهای غیرمنطقی، حمایت اجتماعی و سنخ شخصیتی الف ارتباط تنگاتنگی با بروز و تداوم بیماری عروق کرونری قلب دارند، بنابراین استفاده از مداخلات روانشناختی برای کنترل متغیرهای فوق ضروری به نظر می رسد.
بررسی معنادرمانی بر کیفیت زندگی مبتلایان به سرطان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: افزایش روند رشد سرطان در دنیا و تأثیر همه جانبه آن در کیفیت زندگی انسان، اتخاذ اقدامات مناسب در راستای بهبود کیفیت زندگی و مداخلات روا ن درمانی از جمله معنی درمانی را ضروری می نماید. هدف از این پژوهش، بررسی معنی درمانی بر کیفیت زندگی مبتلایان سرطان مراجعه کننده به بیمارستان سیدالشهداء اصفهان سال 91 بود.
مواد و روش ها: این پژوهش که در یک مطالعه نیمه تجربی با دو گروه کنترل و مداخله و پی گیری یک ماهه، به روش آسان و تعداد 74 نفر بیمار سرطانی مراجعه به مرکز آموزشی درمانی سیدالشهدا (ع) اصفهان در سال 1391 به انجام رسید و پرسش نامه ی آن شامل اطلاعات دموگرافیک و کیفیت زندگی (SF-36 یا The Short Form (36) Health Survey) بوده است. نمونه ها با استفاده از ابزار استاندارد کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرارگرفته و سپس جلسات معنادرمانی جهت بیماران در 8 جلسه 2 ساعته و هفته ای دو بار تشکیل و مجددا یک ماه بعد از جلسات کیفیت زندگی بیماران، ارزیابی شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی وتحلیلی با کمک نرم افزار (SPSS) استفاده گردید. آزمون های آماری مورد استفاده جهت آنالیز داده های شامل آزمون T-paired، T-test و کای اسکویر بود.
یافته ها: روش آماری این پژوهش نشان داد که میانگین امتیاز کیفیت زندگی بعد از مداخله نسبت به قبل آن، در گروه کنترل 3/3±6/8 واحد کاهش ولی در گروه مداخله به میزان 1/3± 8/19 واحد افزایش یافته بود و طبق آزمون T test اختلاف میانگین امتیاز کیفیت زندگی در گروه مداخله به طور معنی داری در مقایسه با گروه کنترل افزایش پیدا کرده بود )001/0;df=71 ;P<22/6 - (t=
نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که معنی درمانی می تواند در ارتقاء کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان مورد استفاده قرارگیرد.
رابطه تنظیم شناختی- هیجانی و رشد پس از سانحه در بیماران زن و مرد مبتلا به هپاتیت B(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تنطیم شناختی- هیجانی، نوعی راهکار مقابله ای است که فرد را در مقابله با سانحه یاری می کند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه تنظیم شناختی- هیجانی و رشد پس از سانحه در بیماران زن و مرد مبتلا به هپاتیت B بود.
مواد و روش ها: جامعه آماری این پژوهش را بیماران زن و مرد مبتلا به هپاتیت B در مرکز تحقیقات هپاتیت بیمارستان نمازی شیراز تشکیل دادند. 250 بیمار مبتلا به هپاتیت B (125 زن و 125 مرد) به طور تصادفی انتخاب شدند و از پرسش نامه های تنظیم شناختی- هیجانی Garnefski و رشد پس از سانحه Tedeschi استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی Pearson و MANOVA در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: رشد پس از سانحه با پذیرش (47/0 = r، 001/0 > P)، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی (21/0 = r، 001/0 = P)، ارزیابی مجدد مثبت (25/0 = r، 001/0 > P) و کنار آمدن با دیدگاه (38/0 = r، 001/0 > P)، رابطه مثبت و معنی دار و با سرزنش خود (38/0- = r، 001/0 > P)، سرزنش دیگران (42/0- = r، 001/0 = P)، فاجعه انگاری (60/0- = r، 001/0 > P) و نشخوار ذهنی (14/0- = r، 021/0 = P) رابطه منفی و معنی داری داشت. همچنین، مردان بیشتر از زنان تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و ارزیابی مجدد مثبت را مورد استفاده قرار دادند و زنان بیشتر از مردان نشخوار ذهنی، فاجعه انگاری و سرزنش دیگران را به کار بردند (001/0 > P).
نتیجه گیری: استفاده از تنظیم شناختی- هیجانی سازگار، رشد پس از سانحه را در افراد مبتلا به هپاتیت B افزایش می دهد و زنان مبتلا به هپاتیت B بیشتر از مردان از راهکارهای تنظیم شناختی- هیجانی ناسازگار استفاده می کنند. بنابراین، نتایج این پژوهش می تواند به منظور سنجش و ارتقای سطح استفاده از راهبردهای تنظیم شناختی- هیجانی سازگار، مفید واقع شود. در پژوهش های آینده، می توان راهبردهای تنظیم شناختی- هیجانی را بین بیماران مبتلا به سایر بیماری های مزمن مورد مقایسه قرار داد.