فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۱٬۷۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: در این پژوهش، اثربخشی معنیدرمانی به شیوه گروهی بر افزایش امید به زندگی بیماران سرطانی بیمارستان شفای اهواز مورد بررسی قرار گرفت.
روش: این پژوهش، مطالعه نیمهتجربی پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه است. جامعه آماری شامل افراد زیر 45 سال مبتلا به سرطان بودند که در خرداد 1386 در بیمارستان شفای شهر اهواز تحت درمان قرار داشتند. روش نمونهگیری سرشماری بود. ابتدا از کلیه افراد آزمون امید به زندگی میلر گرفته شد؛ سپس تعداد 40 نفر از جامعه فوق که کمترین نمره را در این آزمون کسب کرده بودند، انتخاب شدند. از این تعداد، 20 نفر (دو گروه 10 نفری) برای گروه آزمایش و 20 نفر برای گروه گواه بهصورت تصادفی ساده برگزیده شدند. روش معنیدرمانی طی 10 جلسه 45دقیقهای، هر هفته یک جلسه اجرا شد. پس از اتمام جلسات پسآزمون روی دو گروه آزمایش و گواه اجرا گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش کوواریانس و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. در این پژوهش سطح معنیداری 05/0>p در نظر گرفته شد.
یافتهها : براساس نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس، بین میانگین نمرههای پسآزمون گروه آزمایش و گواه تفاوت معنیداری وجود داشت (001/0>p).
نتیجهگیری: معنیدرمانی به شیوه گروهی باعث افزایش امید به زندگی بیماران سرطانی میشود."
تأثیر آموزش خودمراقبتی بر کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: نارساییقلبی یکی از شایع ترین اختلالات قلبی- عروقی بوده و به عنوان یک اختلال مزمن، پیشرونده و ناتوان کننده مطرح میباشد. کیفیتزندگی در بیماران مبتلا به نارساییقلبی پائین است. یکی از روشهای ارتقادهنده کیفیتزندگی، آموزش خودمراقبتی میباشد. هدف مطالعه حاضر تعیین تأثیر آموزش خودمراقبتی بر کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلبی میباشد. روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی 126 بیمار مبتلا به نارساییقلبی از بین مراجعه کنندگان به بیمارستان قلب و عروق شهید رجایی تهران مطابق معیارهای تحقیق انتخاب و با روش بلوکهای تبدیل شده تصادفی به طور مساوی در دوگروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار گرد آوری دادهها شامل فرم مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلب و "پرسشنامه اروپایی رفتار مراقبت از خود بیماران نارساییقلبی" بود. بیماران گروه مداخله در شش گروه ده نفری جهت آموزش قرار گرفته و در 4 تا ۶ جلسه آموزش دیدند و در نهایت بسته آموزشی در اختیار این بیماران قرار گرفت. طول مدت جلسات 30 تا ۴۵ دقیقه بود. برای تحلیل دادهها از آزمونهای تیزوجی و مستقل، کای اسکوئر ،کلموگروف- اسمیرنوف، لیون و آنالیز کوواریانس استفاده شد. یافتهها: میانگین کیفیتزندگی، (۰٫۲۱۴=p) و خودمراقبتی (۰٫۷۹۵=p) بین گروه مداخله و کنترل قبل از انجام مداخله تفاوت معنادار نداشت، ولی بعد از مداخله تفاوت دو گروه در این ۲ متغیر معنادار شد (۰٫۰۰۱>p). میانگین ابعاد اقتصادی-اجتماعی، روانی، جسمی- فعالیت و سلامت عمومی کیفیتزندگی بین دو گروه بعد از انجام مداخله تفاوت معنادار داشت (۰٫۰۰۱>p). کیفیتزندگی (۰٫۱۵۴=p) و رفتارهای مراقبت از خود (۰٫۴۳۱=p) در گروه کنترل قبل و بعد از مداخله تفاوت معنادار نداشته، ولی در گروه مداخله این متغیرها بعد از مداخله نسبت به قبل از آن تفاوت معناداری یافته بود (۰٫۰۰۱>p). نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که آموزش خودمراقبتی بر کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلبی مؤثر میباشد و توصیه میشود به عنوان یکی از روشهای اثربخش و غیر دارویی، جهت ارتقاء کیفیتزندگی این بیماران بهکار برده شود.
تأثیر مقابله درمانگری بر کاهش تنیدگی زنان مبتلا به اختلال عروق کرونر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: پژوهش حاضر، با هدف مطالعه تأثیر مقابلهدرمانگری بر کاهش تنیدگی زنان مبتلا به اختلال عروق کرونر انجام شد.
روش: جامعه آماری، شامل همه بیماران زن مبتلا به این اختلال بود که در سال 1387 به کلینیک تخصصی قلب فرمانیه تهران مراجعه کردند. پرسشنامه رویدادها و تغییرات زندگی مککابین توسط 100 نفر از زنان بیمار در فاصله سنی 35 تا 55 سال تکمیل شد. سپس، 40 نفر که بالاترین نمره تنیدگی را داشتند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. نمونهها بهطور تصادفی به دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. افراد گروه آزمایش، 10 جلسه با استفاده از روش مقابلهدرمانگری تحت درمان فردی قرار گرفتند. دادهها بهروش تحلیل واریانس با اندازههای مکرر تحلیل شدند.
یافتهها: نمرات کل تنیدگی و تنیدگی با سرچشمه تعارضات و مشکلات درونخانوادگی در گروه آزمایش بهطور معنیداری کاهش یافتند. اجرای پردازشهای آماری با روش تحلیل کوواریانس نیز نتیجه یکسانی داشت.
نتیجهگیری: مقابله درمانگری می تواند تنیدگی زنان دارای اختلالات عروق کرونر را کاهش داده و مطابق مدل نظری مربوطه پیش بینی می شود در دراز مدت سهم تنیدگی در تشدید این اختلالات را کاهش دهد."
بررسی شیوع آلودگی به ویروس نقص ایمنی اکتسابی و رفتارهای پرخطر مرتبط با ایدز در معتادان تزریقی شیراز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: مصرف کنندگان مواد نسبت به جمعیت کلی در معرض خطر بالاتر ابتلا به عفونت ویروس نقص ایمنی اکتسابی (HIV) هستند. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی شیوع موارد HIV+ و الگوی رفتارهای پرخطر مرتبط با آن در معتادان تزریقی شیراز بوده است.روش کار: در مطالعه ی توصیفی مقطعی حاضر،360 معتاد تزریقی با شیوه ی نمونه گیری بر حسب زمان و مکان، در اماکن مختلف شیراز به صورت تصادفی انتخاب و به وسیله ی پرسش نامه ی ساختار یافته ی استاندارد مطالعه ی رفتاری از مهر تا آذر ماه 86 مورد مصاحبه قرار گرفتند و از آن ها پس از انجام مشاوره قبل از آزمایش، سه قطره خون از سر انگشت جهت انجام آزمایشHIV اخذ شد. داده ها توسط روش های آماری توصیفی یعنی میانگین، پراکندگی، جداول و نمودارها تحلیل گردید.یافته ها: تمام آزمودنی ها مرد بودند، 2/30 درصد آن ها بی خانمان و بیشترین شیوه ی مصرف مواد در آن ها تزریقی و بیشترین ماده ی مورد استفاده طی یک ماه گذشته آمپول تمجیزک (1/41%) بود. میانگین سنی آن ها 26/7 ±33 سال، میانگین سن اولین مرتبه ی استفاده از مواد 63/1±63/18 سال و اولین تزریق 32/6±25 سال بود. طی یک ماه گذشته رفتارهای پرخطر در انتقال عفونت از جمله استفاده از سرنگ آلوده در 15 درصد و سرنگ مشترک در 6/15 درصد افراد دیده شد. 8/62 درصد از افراد تا کنون با شریک جنسی ثابت از جمله همسر و 3/36 درصد به ازای دریافت پول یا مواد و 54 درصد با غیر همسر بدون دریافت پول یا مواد و 4/49 درصد با مرد دیگری ارتباط جنسی برقرار کرده بودند. در 4 الگوی روابط جنسی فوق طی یک سال گذشته، در الگوی اول 7/49 درصد، دوم 7/31 درصد، سوم 3/43 درصد و در الگوی چهارم 6/75 درصد هرگز از کاندوم استفاده نکرده بودند. شیوع موارد +HIV در آزمودنی ها 7/24 درصد (89 نفر) بود.نتیجه گیری: میزان موارد +HIV و الگوهای رفتاری پر خطر در معتادان تزریقی کشور بالا است.
"
بررسی رابطه هوش هیجانی و سلامت روانی دانشجویان دختر رشته مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی و سلامت روانی دانشجویان دختر رشته مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان بود. پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر رشته مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی در سال تحصیلی 88 ـ1387 بودند. برای انجام پژوهش 120، نفر از دانشجویان دختر رشته مشاوره به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه هوش هیجانی سیبر یا شرینگ و پرسشنامه سلامت روان (GHQ) بود. داده ها با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی وسلامت روان دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد (0001/0P<). همچنین نتایج حاصل از رگرسیون به روش مرحله ای نشان داد که همه مؤلفه های هوش هیجانی بجز خودآگاهی و خودانگیزی، پیش بینی کننده سلامت روان می باشند. پس می توان نتیجه گرفت، افرادی که قابلیت اجتناب از هیجان های منفی نظیر اضطراب، ناامیدی و تحریک پذیری را داشته و به خوبی می توانند هیجان ها و عواطف دیگران را تشخیص داده و به دنبال ایجاد و حفظ روابط اثربخش با دیگران باشند، در فراز و نشیب زندگی کمتر با مشکل مواجه شده و از سلامت روان بالایی برخوردار می باشند.
بی اشتهایی
حوزههای تخصصی:
بررسی میزان ناتوانی و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهر کاشان در سال 1386(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه راهبردهای مقابله ای و سلامت روانی در ساکنین شهر خرم آباد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه : همه مردم مشکلات و عوامل استرس زا را در زندگی شان تجربه می کنند و بایستی مکانیزم هایی برای مقابله با این دشواری ها پیدا کنند. این عوامل استرس زا در دامنه ای از هر روز، در حد معمول و یا خیلی شدید همچون بیکاری و بیماری قرار می گیرد. این که مردم چگونه با استرس مقابله می کنند از شخصی به شخص دیگر متفاوت است. حتی همچنان که یک موقعیت خاص ممکن است رشد کند ، راهبردهای استفاده شده توسط یک فرد هم ممکن است، تغییر و رشد یابد. در این پژوهش رابطه راهبردهای مقابله ای با سلامت روانی مورد بررسی قرار گرفت. هدف اصلی تبیین سلامت روانی و خرده مقیاس های اضطراب، افسردگی، اختلال در کارکرد اجتماعی و آسیب جسمانی بر حسب راهبردهای مقابله ای مساله مدار و هیجان مدار است.روش کار : در این تحقیق از روش همبستگی استفاده شد و به این منظور نمونه ای به تعداد 383 نفر از ساکنین 25 تا 54 ساله شهر خرم آباد با نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات از طریق مقیاس راهبردهای مقابله با استرس بیلینگز و موس (1981) و مقیاس سلامت عمومی کلدبرگ (1979) صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری میانگین، انحراف معیار و تحلیل رگرسیون استفاده شد.نتایج : نتایج نشان داد که بین سلامت روانی و راهبردهای مقابله رابطه معناداری وجود دارد (001/0p<). بین استفاده از راهبرد مساله مدار و خرده مقیاس های آزمون کلدبرگ رابطه معناداری دیده نشد. این امر نشان می دهد که هر چه فرد راهبرد مقابله مساله مدار را بیشتر به کار برد از سلامت بالاتری برخوردار است و بالعکس راهبرد هیجان مداری سبب افزایش علائم جسمانی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی می شود (001/0p<). همچنین نتایج نشان داد که راهبردهای مقابله ای مساله مدار و هیجان مدار به طور متفاوتی واریانس متغیرهای اضطراب، آسیب جسمانی، افسردگی و اختلال در عملکرد اجتماعی که ازمؤلفه های سلامت روانی هستند را به صورت معناداری تبیین می کنند (001/0p<) .بحث: به طور کلی نتایج نشان می دهد که بهداشت روانی افراد در زمینه های جسمانی، روانی و اجتماعی تحت تاثیر شیوه مقابله فرد با مسائل قرار می گیرد . شیوه هیجان مدار در کاهش بهداشت روانی و شیوه مساله مدار در افزایش آن نقش دارد.
"
تأثیر آموزش تنشزدایی تدریجی بر مدیریت تنیدگیهای ناشی از رویدادهای زندگی روزمره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"
چکیده
این پژوهش بهمنظـور بررسی اثربخشی آموزش تنشزدایی تدریجی در ارزیابی تنیدگی رویدادهای زندگی روزمره انجام شد. 100 دانشجوی دختر رشته مشاوره بهطـور تصادفی انتخاب و براساس زمینهیابی دیدگاههای شخصی (PVS؛ مؤسسه سرسختی، 1985)، فهرست حرمت خود (کوپر اسمیت، 1967) و مقیاس اضطراب کتل (کتل، 1958) ارزیابی شدند. پس از جایگزینی تصادفی آزمودنیها در دو گروه آزمایشی و کنترل، گروه آزمـایشی بهمدت 10 هفتـه در معـرض آموزش تنـشزدایی تدریـجی (جاکوبسون،1934) قرار گرفت. سپس مقیـاس رویدادهای دردسرآفرین و خشنودکننده (دلانگیس و دیگران،1982) در دو گـروه اجرا شد. یافتهها نشان دادند که با کنترل سطوح سرسختی، حرمت خود و میزان تنش، گـروه آزمایشی پس ازآموزش توانسـت رویدادهـای زندگی روزمـره را نسبت به گروه کنترل کمتر تنیدگیزا ارزیابی کند.
"
"رایحه درمانی و نقش آن در بهداشت روان "
حوزههای تخصصی:
مقایسه تمرینات ذهنی، فیزیکی و ترکیبی بر تعادل ایستا و پویای سالمندان سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
میزان بروز مصرف داروهای روان گردان در دانش آموزان پسر دبیرستان های تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سوء مصرف مواد در نوجوانان با بسیاری از پیامدهای منفی تاثیرگذار بر سلامت آنان ارتباط دارد. هدف مطالعه حاضر برآورد بروز سوءمصرف مواد روان گردان و الکل و تعیین عوامل مرتبط با آنها در دانش آموزان سال دوم دبیرستان های پسرانه شهر تبریز بود.
روش: 1785 دانش آموز پسر سال دوم دبیرستان شهر تبریز (7/13%) به روش سهمی خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و دو بار به فاصله یک سال (در دو پایه تحصیلی متوالی) مورد بررسی قرار گرفتند. در شروع مطالعه (اسفند 1383)، دانش آموزان یک پرسشنامه خود ایفای 48 سؤالی پاسخ گزین را تکمیل کردند. بعد از یک سال (اسفند 1384)، پرسشنامه 10 سؤالی دیگری به همان دانش آموزان که در سال سوم دبیرستان به تحصیل اشتغال داشتند، ارایه گردید تا میزان بروز مصرف مواد روان گردان و الکل در آنها تعیین گردد. با استفاده از رگرسیون لجستیک، عوامل مرتبط با بروز مصرف مواد روان گردان و الکل بررسی شد.
یافته ها: طی یک ســـال، 1/10 درصد دانش آموزان مصرف الکل و 2/2 درصد مصرف مواد روان گردان را تجربه کرده بودند. سیگار آزموده بودن، انتقال در مراحل مصرف سیگار، داشتن رفتار خطرپذیر عمومی، بروز تجربه مصرف مواد روان گردان و نداشتن برنامه ریزی برای ورود به دانشگاه در دانش آموزان با بروز تجربه مصرف الکل مربوط بود. داشتن رفتار خطرپذیر عمومی و بروز تجربه مصرف الکل با بروز تجربه مواد روان گردان ارتباط داشت.
نتیجه گیری: این مطالعه شیوع پایین سوءمصرف مواد ولی بروز بالای آن را در نوجوانان و همچنین برخی عوامل مرتبط را نشان داد. نتایج این مطالعه از اشاعه برنامه هایی که هدف شان تغییر همزمان رفتارهای پرخطر است، حمایت می کند.