فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱٬۲۹۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تبیین رابطه عوامل روان شناختی، اجتماعی بر نوعدوستی خیرین مدرسه ساز بود. روش پژوهش همبستگی وروش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای براساس تعداد متغیرها و جدول کرجسی و مورگان (1970) حجم نمونه 370 نفر مشخص شدند وبرای گردآوری داده ها از آزمون های شخصیتی (Neo) ، خوش بینی، خودکارآمدی عمومی شوآرتز، انگیزش پیشرفت هرمنس، ارزش های مادی، متافیزیک، خودمختاری اخلاقی و احساسات اخلاقی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها بااستفاده ازماتریس همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیری براساس مدل همزمان تحلیل شد. یافته های تحقیق نشان داد که ابعاد مختلف شخصیت با نوعدوستی خیرین رابطه ای معناداری دارد، ویژگی های خودکارآمدی، خوش بینی و انگیزش پیشرفت با نوعدوستی خیرین رابطه ای معناداری دارد . عوامل اجتماعی یا خودمختاری اخلاقی، ارزش های مادی، احساسات اخلاقی و ارزش های متافیزیک با نوعدوستی خیرین رابطه ای معناداری دارد. براساس محاسبه ضریب شیب عوامل روان شناختی مشتمل بر برون گرایی، موافقت، جهت گیری زندگی وخودکارآمدی ، نوعدوستی خیرین را تبیین کرده است. عوامل اجتماعی مشتمل بر ارزش های مادی، متافیزیک و احساسات اخلاقی بر نوعدوستی خیرین موثر بوده است پس برون گرایی، موافقت، جهت گیری زندگی وخودکارآمدی ، ارزش های مادی، متافیزیک و احساسات اخلاقی, نوعدوستی خیرین را پیش بینی کرده است
بررسی ویژگی های شناختی اجتماعی بازنمایی ذهنی دغدغه های اخلاقی: گروه بندی، جهت گیری انگیزشی و بافت ارتباطی بنیادهای اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نظریه بنیادهای اخلاقی از جمله نظریات اخیر درباره قضاوت اخلاقی در حوزه شناخت اجتماعی است. این نظریه، شش بنیادِ مراقبت، انصاف، وفاداری، اطاعت، تقدس و آزادی را زیربنای دغدغه های اخلاقی شمرده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی ویژگی های این بنیادها در ذهنیت اخلاقی فرهنگ ایرانی و مقابله آن با یافته ها و پیش بینی های خارجی، از جمله مجادله اخیر دو نظریه پرداز این حوزه، گراهام و جنوف -بالمن، انجام شده است. روش: شرکت کنندگان، 172 نفر ایرانی بودند که از آنها درباره جامعه آرمانی و رفتارهای اخلاقی و غیراخلاقی سوال شد. پاسخ های افراد از نظر تعلق به بنیادها بررسی و کدگذاری شد. براساس آن، مصداق های هر بنیاد و بار انگیزشی و بافت ارتباطی آنها تعیین شد. برای تعیین گروه بندی بنیادها از تحلیل عاملی اکتشافی، برای مقایسه بار انگیزشی بنیادها از تحلیل واریانس، و برای مقایسه فراوانی مصداق های هر بنیاد در بافت های ارتباطی از آزمون خی دو استفاده شد. یافته ها: تعداد عامل های استخراج شده از بنیادها در متن هر یک از سه پرسش سه بود. بنیادها از نظر بار انگیزشی با هم متفاوت بودند، اما تقریباً همه آنها مصداق هایی از هر دو جهت گیری انگیزشی داشتند. همچنین، علی رغم تمرکز هر بنیاد بر یک یا دو بافت خاص، تقریباً همه آنها مصداق هایی معطوف به هر سه بافت ارتباطی داشتند. نتیجه گیری: یافته ها از ابرساختار سه گانه اخلاق حمایت می کنند. نتایج همچنین بیانگر آن است که جنوف بالمن تصویر محدودی از جهت گیری انگیزشی بنیادها ترسیم کرده است، همان طور که فرضیات پردازندگان نظریه بنیادهای اخلاقی نیز تنوع بافت ارتباطی بنیادها را دست کم گرفته است
تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر عزت نفس و ابعاد هویت کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر عزت نفس و ابعاد هویت کودکان کار شهرستان گرگان بود ؛ به این منظور 96 کودک کار ( پسر و دختر ) به عنوان جمعیت نمونه از بین 125 کودک کار شهرستان گرگان و بر اساس جدول کوهن با روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب شد ، سپس تعداد 50 نفر از کودکان کار که بر اساس مقیاس مهارت اجتماعی متسون ، پرسش نامه عزت نفس کوپر اسمیت و پرسش نامه ابعاد هویت چیک نمره پایینی کسب نموده بودند به صورت کاملا تصادفی انتخاب و با استفاده از طرح آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون در یکی از دو گروه آزمایش و کنترل جای داده شد. در ادامه کودکان گروه آزمایشی ، در 12 جلسه یک ساعته در دوره آموزش مهارت های اجتماعی شرکت داده شدند . پس از برگزاری برنامه مداخله ای، دو گروه آزمایشی و کنترل با یکدیگر مقایسه شدند . یافته ها نشان می دهد برنامه مداخله ای ، اثر معناداری (01/0p < ) بر بهبود عزت نفس و ابعاد هویت کودکان کار در گروه آزمایشی دارد .
پیش بینی تعارض کار- خانواده و خانواده– کار از طریق شادی در محیط کار و تعهد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی تعارض کار- خانواده و خانواده- کار از طریق شادی در محیط کار و تعهد سازمانی در بیمارستان محمد رسول الله (ص) شهرستان مبارکه به انجام رسید. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان سازمان مذکور بود، که از بین آنها، 161 نفر به صورت روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های تعهد سازمانی می یر و آلن، تعارض کار - خانواده کارلسون و همکاران و شادی در محیط کار مهداد و همکاران بود. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت و نشان داد که بین تعارض کار- خانواده و تعارض خانواده-کار با تعهد عاطفی و شادی در محیط کار رابطه منفی و معنادار و بین تعهد عاطفی با شادی در محیط کار رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که تعهد عاطفی و هنجاری پیش بینی کننده معنادار تعارض خانواده-کار و تعهد هنجاری، شادی در م حیط کار و تعهد مستمر پیش بینی ک ننده معنادار تعارض کار- خانواده هستند. بن ابراین می توان، با افزایش شادی در محیط کار و تعهد سازمانی تعارض کار- خانواده و خانواده - کار را کاهش داد.
بررسی نگرش به دوستی با جنس مخالف در بین دانشجویان دختر و پسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف؛ شکل گیری روابط نزدیک و عاشقانه یک تکلیف رشدی اجتماعی مهم برای نوجوانان است که در تعامل با بستر فرهنگی هر جامعه ممکن است شکل سالم یا آسیب زا به خود بگیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی فراوانی و نگرش به دوستی دختر و پسر در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور تبریز و ارتباط آن با متغیرهای جمعیت شناختی بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع زمینه یابی است. از بین دانشجویان دختر و پسر پیام نور تبریز 444 نفر به عنوان نمونه و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که 3/47 درصد از دانشجویان سابقه دوستی با جنس مخالف را داشتند و این مورد در بین گروه مذکر بیشتر از گروه مونث بود. همچنین، گروه مذکر نگرش مثبت و گروه مونث نگرش منفی تری نسبت به دوستی با جنس مخالف داشتند. افرادی که خود را از نظر باورهای مذهبی در حد کم ارزیابی کرده بودند نسبت به دوستی با جنس مخالف نگرش مثبت تری داشتند. بین میزان استفاده از اینترنت و ماهواره در اوقات فراغت و گرایش به دوستی با جنس مخالف رابطه وجود داشت. دانشجویان معتقد بودند که تجربه دوستی با جنس مخالف نسبت به موفقیت ازدواج در آینده درحد متوسط و کم تاثیر مثبت دارد و در حد متوسط نیز تاثیرات منفی دارد. دانشجویان معتقد بودند که تجربه دوستی با جنس مخالف تاثیرات منفی روانی متوسط تا بیشتر و تاثیرات مثبت روانی اندکی دارد. همچنین معتقد بودند که در صورت قطع احتمالی دوستی، دختران بیشتر آسیب می بینند.
نتیجه گیری: این یافته ها در راستای تحقیقات قبلی و دگرگونی فرهنگی در زمینه روابط با جنس مخالف تفسیر گردید.
بررسی رابطه عزت نفس و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت روان به عنوان یک منبع مثبت و مهم در رشد فردی، اجتماعی و اقتصادی دانشجویان نقش دارد. این پژوهش با هدف بررسی رابطه عزت نفس و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت. 400 دانشجو از میان دانشجویان ساکن در خوابگاه های دانشگاه شهید چمران به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کننده ها مقیاس عزت نفس روزنبرگ، مقیاس حمایت اجتماعی و پرسشنامه سلامت روان را تکمیل نمودند. نوع تحقیق حاضر همبستگی است و روش های آماری مورد استفاده ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری بود که با استفاده از نرم افزار 16-SPSS تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که بین عزت نفس و حمایت اجتماعی با سلامت روان دانشجویان در کل نمونه و به تفکیک جنس رابطه ی معنی دار وجود دارد. همچنین تحلیل های رگرسیون نشان داد که متغیرهای پیش بین عزت نفس و حمایت اجتماعی در پیش بینی سلامت روان دانشجویان در کل و به تفکیک جنس نقش دارند. بر این اساس لازم است که در محیط های دانشجویی مسئولان و مدیران دانشگاه توجه خود را بر احترام گذاشتن به شخصیت و ارزش دادن به دانشجویان و حمایت از آن ها در ابعاد مختلف قرار دهند
هنجاریابی پرسشنامه احساس شکست و ارتباطش با ناامیدی و افسردگی در میان دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه جایگاه اجتماعی نظریه ای در مورد افسردگی و رفتارهای منجر به خودکشی است. الگوی نظریه مذکور احساس شکست و احساس ناکامی در حیوانات است؛ که درنهایت منجر به افسردگی آنان می شود. بر این اساس، گیلبرت و آلن (1998) پرسشنامه ای را برای سنجش احساس شکست ابداع نموده اند.
پژوهش حاضر به منظور هنجاریابی اکتشافی پرسشنامه احساس شکست و بررسی روایی و پایایی آن در بین دانشجویان دانشگاه علامه انجام شده است. نمونه ای مشتمل بر 306 نفر (102 مرد و 204 زن) از دانشجویان به روش تصادفی انتخاب شدند. تحلیل عاملی اکتشافی با چرخش واریماکس بکار گرفته شد؛ همچنین به منظور محاسبه روایی همگرا از پرسشنامه های ناامیدی و افسردگی بک استفاده شد. اگرچه نسخه اصلی پرسشنامه بدون خرده مقیاس است، پژوهش حاضر وجود سه عامل به نام های ""احساس رکود""، ""احساس بازندگی"" و ""احساس رضایتمندی"" را نشان می دهد. درمجموع این سه عامل قادر به تبیین حدود 63% از واریانس کل هستند. ضریب پایایی روش آلفای کرونباخ برای کل آزمودنی ها 91/0، در جامعه زنان 91/0 و مردان 92/0 به دست آمد. همچنین همبستگی بالایی بین پرسشنامه های ناامیدی و افسردگی بک با پرسشنامه احساس شکست و نیز سه خرده مقیاس آن به دست آمد. بر اساس نتایج پژوهش، مقیاس احساس شکست از روایی و پایایی مناسبی در میان دانشجویان ایرانی برخوردار است.
واکاوی پیامدهای روانی- اجتماعی کنترل بیرونی رفتار در نظام خانواده از دیدگاه تئوری انتخاب
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با روش تحلیلی-توصیفی در پی مشخص کردن پیامدهای روانی-اجتماعی کنترل بیرونی در نظام خانواده از دیدگاه یکی از جدیدتری تئوری ها در حوزه روابط انسانی است.تئوری انتخاب به عنوان یک نظریه ی انگیزشی-رفتاری، کنترل بیرونی را به عنوان یک عامل تخریب کننده برای روابط انسانی مطرح کرد. این ویژگی کنترل گری که از نظر گلاسر بسیار هم رایج می باشد منجر به یکسری پیامدها در خانواده می شود. به نظر می رسد این پیامدها را می توان در قالب چهار مولفه توضیح داد که شامل مسئولیت گریزی، هویت شکست، تعارضات زناشویی و والد-فرزندی می باشد. باور به کنترل بیرونی، می تواند از طریق ایجاد احساس درماندگی در مقابل رویدادها و اتفاقات زندگی زمینه را برای مسئولیت گریزی در افراد فراهم کند. این باور همچنین می تواند از طریق تضعیف عزت نفس و خود-کارآمدی هویت شکست را در فرد ایجاد کند. اما از آنجا که گلسر بر نقش مهم روابط عاطفی در سلامت روانی تاکید می کند، کنترل بیرونی بوسیله تضعیف و حتی خارج کردن تصاویر ذهنی که هر کدام از افراد در دنیای مطلوب خود نسبت بهم دارند، می تواند تاثیر منفی بر روابط چه رابطه والدین و فرزندان و چه رابطه زناشویی داشته باشد. با عنایت به نقش مهم این پیامدها در سلامت روانی فرد و جامعه می توان به خانواده ها تئوری انتخاب را آموزش داد و با تاکید بر نتایج منفی که بر استفاده از کنترل بیرونی مترتب است، خانواده را نسبت به ایجاد چنین مشکلاتی واکسینه کرد.
تأثیر سه روش بحث گروهی درباره معماهای اخلاقی، گفتگو در گروه های کوچک به روش مشارکتی و سخنرانی، بر رشد قضاوت اخلاقی دانش آموزان دختر پایه دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تأثیر سه روش بحث گروهی درباره معماهای اخلاقی، گفتگو در گروه های کوچک به روش مشارکتی درباره معماهای اخلاقی و سخنرانی درباره موضوعات اخلاقی، بر رشد قضاوت اخلاقی دانش آموزان بود. به منظور دست یابی به این هدف، از بین کلیه مدارس متوسطه دخترانه منطقه 18 تهران، یک مدرسه با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد، سپس از میان دانش آموزان پایه دوم آن و از طریق روش انتخاب و واگذاری تصادفی، 77 نفر در قالب دو گروه آزمایشی (بحث گروهی مرکب از 23 نفر، گفتگو در گروه های کوچک، مرکب از 26 نفر) و گروه گواه (روش سخنرانی، مرکب از 28 نفر) قرار گرفتند. جهت اجرای تحقیق از طرح تجربی پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. به منظور سنجش قضاوت اخلاقی دانش آموزان در پیش آزمون و پس آزمون، از آزمون تعریف مسایل (DIT) استفاده شد و شاخص پایایی آن مورد تأیید قرار گرفت (86/0= a). پس از اجرای پیش آزمون، مداخله آموزشی شامل بحث گروهی درباره معماهای اخلاقی، گفتگو در گروه های کوچک درباره معماهای اخلاقی و سخنرانی معلم درباره موضوعات اخلاقی به مدت 12 جلسه به ترتیب به گروه های بحث گروهی، گفتگو در گروه های کوچک و سخنرانی ارائه شد. داده ها با استفاده از آزمون های t، تحلیل واریانس، تحلیل کواریانس، آزمون ویل کاکسون برای رتبه های علامت گذاری شده و مجذور کای (خی دو) تحلیل شد و نشان داده شد که: دو روش گفتگو در گروه های کوچک و بحث گروهی، تأثیر مثبت و معنی داری بر رشد استدلال اخلاقی دانش آموزان داشته اند و روش سخنرانی تأثیری نداشته است، تأثیر روش گفتگو در گروه های کوچک بر رشد استدلال اخلاقی دانش آموزان، از تأثیر روش بحث گروهی بیشتر بوده است، اعضا دو گروه بحث گروهی و گفتگو در گروه های کوچک، از نظر ارتقا به مرحله بالاتر قضاوت اخلاقی، در مقایسه با اعضا گروه سخنرانی، عملکرد بهتری داشته اند که از نظر آماری معنی دار بود. همچنین تحلیل کوواریانس نشان داد که تغییرات مثبت ایجاد شده در قضاوت اخلاقی اعضا دو گروه بحث گروهی و گفتگو در گروه های کوچک، ناشی از اجرای پیش آزمون DIT و آشنایی با مواد آزمون نبوده است، بلکه شرکت در گروه های آزمایشی سبب ارتقای قضاوت اخلاقی آنها شده است.
فرایندهای ارزیابی شناختی و استرس تحصیلی: نقش تعدیل کننده ی جنس و فرهنگ
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف آزمون نقش تعدیل کننده فرهنگ و جنس در رابطه ارزیابی های شناختی و استرس تحصیلی در دانشجویان ایرانی و سوئدی انجام شد. 212 دانشجو ]112 ایرانی (34 پسر و 78 دختر) و 100 سوئدی (29 پسر و 71 دختر)[ به فرایندهای ارزیابی شناختی اولیه و ثانویه (فولکمن و لازاروس، 1985) و پرسشنامه استرس تحصیلی (زاژاکووا، لینچ و اسپنشاد، 2005) پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که رابطه بین ارزیابی های شناختی اولیه و استرس تحصیلی در دانشجویان ایرانی مثبت معنادار و در دانشجویان سوئدی مثبت و غیرمعنادار بود. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که رابطه ارزیابی های شناختی ثانویه و استرس تحصیلی در دانشجویان ایرانی و سوئدی منفی و معنادار بود. علاوه بر این، نتایج نشان داد که در دو جنس رابطه بین ارزیابی های شناختی اولیه و استرس تحصیلی مثبت و غیرمعنادار و رابطه ارزیابی های شناختی ثانویه و استرس تحصیلی منفی و معنادار بود. در مجموع، نتایج مطالعه حاضر در پیش بینی تجارب تحصیلی استرس زا بر عدم تشابه ویژگی های کارکردی ارزیابی های شناختی اولیه و تشابه ویژگی های کارکردی ارزیابی های ثانویه در دو فرهنگ و در مقابل، بر تشابه ویژگی های کارکردی ارزیابی های اولیه و ثانویه در دو جنس تاکید کرد.
اثربخشی بازی درمانی خانواده محور بر تعامل مادر- فرزند و میزان پرخاشگری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به این موضوع که نوع رابطه والد- فرزند نقش بسزایی در رشد یا اختلال کودک دارد. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر خانواده بر بهبود رابطه مادر- فرزند و کاهش پرخاشگری انجام شد. در یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل، 27 کودک با نشانه های پرخاشگری با نمونه گیری هدفمند در دو گروه آزمایش (10) و گروه کنترل (17) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش مداخلات مبتنی بر رویکرد رشد یکپارچه انسان و گروه کنترل مداخله نما (ایمنی در خیابان) را دریافت کرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه رابطه مادر- فرزند و پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد مداخلات رابطه مثبت کلی مادر- فرزند را به طور معناداری افزایش و خرده مقیاس های تعارض و وابستگی را به طور معناداری کاهش داد اما در خرده مقیاس نزدیکی افزایش معناداری حاصل نشد همچنین پرخاشگری به طور معناداری کاهش یافت. مداخلات توانست رابطه مادر- فرزند را بهبود بخشیده و پرخاشگری را کاهش دهد. این امر لزوم طراحی یک مداخله جامع و در ارتباط با انواع چالش های رشدی دوران کودکی را آشکار می سازد.
XML بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر رویکرد فرهنگی اجتماعی ویگوتسکی بر رشد شناختی، اجتماعی نوآموزان پیش دبستانی شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر رویکرد فرهنگی اجتماعی ویگوتسکی بر رشد شناختی، اجتماعی نوآموزان پیش دبستانی شهر سنندج در سال تحصیلی۹۱-۹۰ بود. از روش پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری نوآموزان دختر پیش دبستانی شهر سنندج، در سال تحصیلی ۹۱- ۱۳۹۰بودند و 60 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون هوش تهران استنفورد-بینه و پرسشنامه رشد اجتماعی واینلند بود. ابتدا در میان هر دوگروه آزمایش و گواه، پیش آزمون رشد شناختی و رشد اجتماعی اجرا شد، سپس متغیر آزمایشی(آموزش مبتنی بر رویکرد فرهنگی اجتماعی ویگوتسکی) درسه ماه به گروه آزمایش آموزش داده شد و در پایان پس آزمون در میان هردو گروه انجام شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و در بخش استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر رویکرد ویگوتسکی بر رشد شناختی کودکان و بر مؤلّفه استدلال دیداری، استدلال کلامی و حافظه کوتاه مدت تأثیر مثبت دارد، اما این آموزش بر استدلال کمّی تأثیر نداشته است. همچنین در بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر رویکرد ویگوتسکی بر رشد اجتماعی نتایج نشان داد که گروه آزمایشی، نسبت به گروه گواه از رشد اجتماعی بیشتری بهره مند بودند و تفاوت بین میانگین آن ها معنادار بود.
بررسی مقایسه ای تأثیر داستان های اجتماعی با محتوای انسانی و محتوای بی جان بر مشارکت و همکاری کودکان مبتلابه سندرم آسپرگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی مقایسه ای تأثیر داستان های اجتماعی با محتوای انسانی و محتوای بی جان بر مشارکت و همکاری کودکان مبتلابه سندرم آسپرگر است. روش پژوهش طرح تک آزمودنی از نوع طرح AB است. جامعه آماری شامل کلیه کودکان مبتلابه سندرم آسپرگر در شهر تهران است و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 4 کودک مبتلابه اتیسم با عملکرد بالا به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه مهارت اجتماعی (SSRS) و داستان های اجتماعی است. هر یک از شرکت کنندگان به تفکیک قبل از اعمال مداخله 3 بار مورد آزمون ارزیابی قرار گرفتند (مرحله A) و پس از آن به تفکیک تحت آموزش داستان های اجتماعی قرار گرفتند (مرحله B) و نتایج پس از هر مرحله آموزش مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که هر دو مداخله محتوای انسانی و بی جان مؤثر بودند. ولیکن داستان های اجتماعی با محتوای بی جان تأثیر بیشتری را در مقایسه با محتوای انسانی نشان دادند که می تواند ریشه در جنبه های عصب شناختی و ویژگی های فردی کودکان اتیستیک داشته باشد؛ بنابراین پیشنهاد می شود که از داستان های اجتماعی با محتوای بی جان برای آموزش کودکان اتیستیک استفاده شود.
تأثیر آموزش تئوری انتخاب بر میزان سهل انگاری فردی و اجتماعی دانشجویان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت و نقش کلیدی تعلل و سهل انگاری فردی و اجتماعی در رشد و پیشرفت فرد و جامعه، هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر سهل انگاری فردی و اجتماعی است. روش: 36 نفر از بین کلیه دانشجویان زن دوره کارشناسی شهر تهران در سال تحصیلی92 91، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16n=) و گواه (20n=) جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه سهل انگاری تاکمن و پرسشنامه سهل انگاری اجتماعی صفاری نیا بود. ابتدا این پرسشنامه ها بعنوان پیش آزمون بر روی افراد هر دو گروه اجرا شد. سپس افراد گروه آزمایش در 8 جلسه آموزش تئوری انتخاب شرکت کردند. هر دو پرسشنامه بعنوان پس آزمون، یک بار پس از پایان جلسات آموزشی و یک بار هم بعد از دو ماه مجددا اجرا شد. این نمرات با استفاده از آزمون کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون کوواریانس نشان داد که بین دو گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری (01/0p
بررسی عوارض و تبعات اعتیاد همسر از طریق مقایسه زنان عادی و زنان دارای همسر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی عوارض و تبعات زندگی با همسران معتاد در زنان بود. در این پژوهش مقطعی (علی – مقایسه ای) 200 زن دارای همسر معتاد و 200 زن دارای همسر سالم مطالعه شدند. زنان همسر دارای معتاد در میان سه گروه از زنان دارای همسرِ (زنانی که همسر معتاد آن ها به مراکز درمانی مراجعه می کردند و زنانی که همسر معتاد آن ها در زندان بود، به روش تصادفی و زنان دارای همسر معتاد خیابانی به روش گلوله برفی با پرسش از دو گروه مذکور ) انتخاب شدند. زنان دارای همسر سالم نیز به صورت تصادفی از ساکنان همان مناطقی برگزیده شدند که گروه زنان دارای همسر معتاد انتخاب شده بودند و با درنظر گرفتن همتا بودن آن ها از نظر منطقه محل سکونت، سطح تحصیلات و سن، پرسشنامه در میان آن ها اجرا شد تا حجم نمونه تکمیل شود. نمونه گیری از چک لیست حاوی ویژگی های دموگرافیک و صفات بارز در زنان، پرسشنامه اضطراب و افسردگی (HADS) و پرسشنامه عزّت نفس روزنبرگ در کلیه شرکت کنندگان ثبت شد. نتایج نشان داد که زنان دارای همسر معتاد و گروه شاهد از لحاظ متراژ منزل مسکونی ، بعد خانوار ، متراژ منزل مسکونی پدری فرد ، سطح درآمد خانواده و وضعیت مالکیت منزل مسکونی تفاوت معنادار دارند. زنان دارای همسر معتاد نمرات بالاتری در مقیاس های مربوط به اضطراب، افسردگی و اختلال کلی روانی و نمرات پایین تری در مقیاس مربوط به عزّت نفس نسبت به زنان دارای همسر سالم کسب کردند. همچنین آن ها مشکلات و مسائل رفتاری بیش تری ازجمله مصرف مواد، ارتباط جنسی با فردی غیر از همسر، درگیری عاطفی با مردی غیر از همسر، تجربه خشونت فیزیکی از سوی همسر، افکار خودکشی و اقدام به خودکشی نسبت به گروه شاهد را گزارش کردند. زنان دارای همسر معتاد نسبت به زنان دارای همسر سالم با مشکلات و مسائل رفتاری بیش تری مواجه هستند، پیشنهاد می شود سیاستگذاران در خصوص تدوین برنامه هایی با رویکرد پیشگیری ویژه زنان دارای همسر معتاد اهتمام ورزند.
رضایت از زندگی، اختلالات درونی سازی شده و برونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش کیفیت ارتباط زناشویی در پیش بینی بهزیستی ذهنی و شادکامی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت ارتباط زوجین در چند دهه اخیر به عنوان یک شاخص مهم در بهزیستی و سلامت شناخته شده ومورد توجه پژوهشگران در حیطه خانواده قرار گرفته است.هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش کیفیت ارتباط در پیش بینی بهزیستی ذهنیوشادکامی در میان دانشجویان متأهل بود. بدین منظور نمونه 191 نفریاز خوابگاه های متأهلین دانشگاه های تهران که به شیوه تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده بودند؛ به پرسش نامه های کیفیت ارتباط زوجین، شادکامی آکسفورد و بهزیستی ذهنی(شامل دو خرده مقیاس رضایت اززندگی و سلامت روان شناختی) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش های آماری همبستگی و رگرسیون صورت گرفت.نتایج نشان داد بین کیفیت ارتباط زوجین، شادکامی و بهزیستی ذهنی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و کیفیت ارتباط زوجین می تواند 7/20درصد از واریانس مربوط به سلامت روان شناختی،1/23درصد از واریانس رضایت از زندگی، 3/27 درصد واریانس بهزیستی ذهنی و 7/27 درصد واریانس شادکامی را تبیین کند. با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت کیفیت ارتباط زوجین می تواند پیش بینی کننده بهزیستی ذهنی آنها باشد. بنابراین توجه به کیفیت ارتباط زوجین و تقویت و بهبود این روابط به عنوان روش مناسبی برای ارتقای سلامت روان شناختی، شادکامی و رضایت مندی از زندگی زناشویی پیشنهاد می شود.
نقش عوامل اجتماعی و روان شناختی در علاقه دانش آموزان به شرکت در المپیادهای علمی با تاکید بر سازه خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به دنبال بررسی عوامل اجتماعی و روان شناختی مؤثر بر علاقه مندی دانش آموزان به شرکت در المپیادهای علمی با تاکید بر سازه خودکارآمدی بوده است. به منظور بررسی این رابطه، از نظریات اکسل، باندرا، هیدی، رینینگر، چیو و یوربان استفاده شده است. این پژوهش به صورت پیمایشی و با استفاده از توزیع پرسشنامه در میان دانش آموزان شهرستان اسکو، در سال تحصیلی 90-1389 انجام شده است. نمونه گیری با روش طبقه بندی شده انجام گرفته و حجم نمونه 335 نفر بوده است. برای سنجش خودکارآمدی، علاقه مندی، و ویژگی های فردی و خانوادگی، پرسشنامه ای محقق ساخته به کار گرفته شد و داده های پژوهش با استفاده از روش های آماری مختلف مورد پژوهش قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان نمره افراد در سازه خودکارآمدی، رشد علاقه را در دانش آموزان در سطح اطمینان 99/0 پیش بینی می کند (01/0p < ). متغیر ارزش گذاری، سرمایه فرهنگی، توجهات و حمایت های دریافتی و سوابق تحصیلی نیز پیش بینی کننده میزان خودکارآمدی هستند.