فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
41-58
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی مدل ساختاری نقش عوامل محیطی و خانوادگی در پیشگیری رشدمدار از گرایش به مصرف مواد مخدر و روانگردان انجام شده است. روش: پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان و نوجوانان شهر کرج بودند که حداقل یک بار مواد مخدر یا مواد روانگردان استعمال کرده بودند. از میان آن ها، 250 نفر به روش نمونه گیری غیراحتمالی از نوع گلوله برفی انتخاب شدند. یافته ها: در مدل پژوهش، عامل محیطی با ضریب (0/77) و پس از آن، عامل خانوادگی با ضریب (0/63) اثرات مستقیم و معناداری بر گرایش کودکان و نوجوانان به مصرف مواد مخدر و روانگردان داشتند. نتیجه گیری: عوامل محیطی و خانوادگی در پیشگیری رشدمدار از گرایش کودکان و نوجوانان به مصرف مواد مخدر و روانگردان موثر هستند، اما عوامل محیطی اثر قویتری دارند، بنابراین تمرکز بر ساختار محیطی جوامع می تواند روندهای پیشگیرانه را کاربردی تر کند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سطح اضطراب و کیفیت زندگی زنان با اختلال مصرف مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۳۷۹-۳۵۹
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای غلط شناختی در افراد با درمان نگهدارنده متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
287-312
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای غلط شناختی در افراد با درمان نگهدارنده متادون انجام شد . روش: این مطالعه شبه آزمایشی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. از میان همه افراد مراجعه کننده به مرکز درمانی سوءمصرف مواد روزبه شهر کامیاران در نیمه اول سال 1397، که تحت درمان نگهدارنده متادون بودند، نمونه ای به حجم 30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه گواه (10 نفر) گمارده شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های نگرش های ناکارآمد و خطاهای شناختی استفاده و توسط افراد هر سه گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد. گروه آزمایشی اول و دوم به ترتیب مداخله درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در 8 جلسه 60 دقیقه ای به شیوه گروهی دریافت کردند. داده ها نیز با روش تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات مؤلفه های نگرش ناکارآمد از جمله نیاز به تایید دیگران و نیاز به راضی کردن دیگران و مؤلفه های باورهای غلط شناختی از جمله فیلتر ذهنی، نتیجه گیری شتابزده، استدلال احساسی، باید-بهتر و شخصی سازی در هر دو گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل، به طور معناداری پایین تر بود. همچنین میانگین نمرات موفقیت-کامل طلبی، تفکر همه یا هیچ، تعمیم افراطی و بی توجهی در گروه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به دو گروه دیگر، به طور معناداری پایین تر بود. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بیشتر از درمان شناختی-رفتاری بر کاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای غلط شناختی مؤثر است.
اثر بخشی مداخله شناختی-رفتاری به عنوان مکمل درمان های نگهدارنده بر پیشگیری از عود و بهبود نشانه های اختلالات روانی بیماران وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
273-292
حوزههای تخصصی:
هدف: اعتیاد نوعی آسیب اجتماعی است که اختلالات روانی و جسمانی گسترده ای دارد و هزینه های زیادی را به جوامع تحمیل می کند. این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی مداخله ی غیر دارویی شناختی-رفتاری به عنوان مکمل درمان های نگهدارنده بر پیشگیری از عود و بهبود نشانه های اختلالات روانی بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر افیونی در شهر تبریز انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. به همین منظور، تعداد 60 نفر از مردان مبتلا به سوءمصرف مواد مخدر افیونی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (30 نفر) و کنترل (30 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان به مقیاس پیش بینی پذیری بازگشت به مصرف مواد و پرسش نامه ی چک لیست نشانه های اختلالات روانی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی- رفتاری بر پیشگیری از عود موثر بود. همچنین، مداخله شناختی-رفتاری بر بهبود نشانه های اختلالات روانی بیماران مبتلا به سوءمصرف مواد مخدر افیونی موثر بود . نتیجه گیری : با توجه به اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر بهبود افراد مبتلا به سوءمصرف مواد، این مداخله می تواند مورد استفاده درمان گران و مشاوران برای درمان این گروه از بیماران قرار گیرد.
توسعه ناپایدار و شیوع اعتیاد در روستاها (موردمطالعه: روستای امام زاده شهرستان ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۳۸۰-۳۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر کشف زوایا و ابعاد پنهان چیستی، چرایی، چگونگی و پی آمدی شیوع اعتیاد در فرآیند توسعه ناپایدار روستایی و نامتوازن شهری، سنجش شدت و ضریب دامنه شیوع اعتیاد در روستا، و ارایه یک نظریه مبنایی برای انجام پژوهش های پیمایشی در پژوهش های آتی از یک طرف و کشف وضعیت انتقال دامنه اعتیاد از سنین خاکستری به دامنه سنی پایین و جوان و تغییر الگوی سنتی اعتیاد به مواد صنعتی از طرف دیگر بود. روش: پژوهش حاضر بر اساس روش نظریه بنیانی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند بود که مطابق با مدل استراس کوربین طراحی شد و از دو گروه مطلعین روستا (به تعداد 17 نفر) و افراد وابسته به مواد روستا (به تعداد 33 نفر) تشکیل شد. یافته ها: مواد پرمصرف در این روستا به ترتیب تریاک، روان گردان ها از جمله شیشه و سایر مواد صنعتی و ضریب شیوع اعتیاد در سال های اخیر با مبدا سال 1397 تا 1399 سالیانه حدود 35 در هزار یعنی حدود 5/3 درصد بود. شرایط علّی روستا با محوریت توسعه ناپایدار آن و سرریز مسائل و آسیب های شهری شهرستان ارومیه به دلیل توسعه نامتوازنش با شرایط زمینه ای موجود در ساختار روستا و افراد وابسته به مواد و با دخالت و میانجی گری متغیرهای موثر، بستر را برای ضریب شیوع بالای اعتیاد در این روستا فراهم می سازد که پی آمدهای آن در صورت عدم اقدام مداخله ای شایسته، افزایش ضریب شیوع و شدت یافتن میزان توسعه نیافتگی روستای امام زاده ارومیه در آینده خواهد بود. نتیجه گیری: پیامدهای نگران کننده توسعه نامتوازن، ازدیاد اختلال کارکردی روستا، کاهش همبستگی اجتماعی، تشدید نابرابری اجتماعی، اشاعه مضاعف اعتیاد، فروپاشی سرمایه اجتماعی و غیره همگی هشدارهای نگران کننده ای هستند که باید برایشان چاره اندیشی عاجلانه کرد.
اثربخشی درمان ساختارمند ماتریکس بر خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف، خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در مصرف کنندگان مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۲۲۸-۲۰۱
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان ساختارمند ماتریکس بر خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف، خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در مصرف کنندگان مواد محرک انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران وابسته به مواد محرک مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اهواز در سال 1400 بود. از این بین، 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه خودشیفتگی مرضی، پرسشنامه ولع مصرف لحظه ای، پرسشنامه خودکارآمدی ترک اعتیاد، مقیاس تحمل پریشانی و مقیاس ذهن آگاهی را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه تکمیل کردند. درمان ساختارمند ماتریکس در 14 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ساختارمند ماتریکس موجب کاهش خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف و افزایش خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در گروه آزمایش شد. نتایج به دست آمده در مرحله پیگیری دوماهه نیز پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، درمان ساختارمند ماتریکس در کاهش خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف و افزایش خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی مؤثر است.
مقایسه ویژگی های شخصیتی و کارکردهای اجرایی (بازداری و تصمیم گیری) در افراد موفق و ناموفق در ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۳۴۰-۳۲۳
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه ویژگی های شخصیتی و کارکردهای اجرایی (بازداری و تصمیم گیری) در افراد موفق و ناموفق در ترک اعتیاد انجام شد. روش: این پژوهش یک طرح علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی مردان و زنان موفق و ناموفق در ترک اعتیاد به مواد (مخدر و صنعتی) مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد در منطقه شرق تهران تشکیل داد. از بین آن ها با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 110 نفر (55 نفر موفق در ترک اعتیاد و 55 نفر ناموفق در اقدام به ترک) انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه صفات پنجگانه شخصیت- فُرم بلند، آزمون برو/نرو و آزمون خطرپذیری بادکنکی بارت استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، رعایت پیش فرض های آزمون های پارامتریک و تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین افراد موفق و ناموفق در اقدام برای ترک اعتیاد در تصمیم گیری تفاوت معناداری وجود ندارد (0/05<p). همچنین، نتایج نشان داد که بین دو گروه موفق و ناموفق در اقدام برای ترک مواد از نظر بازداری شناختی و ویژگی های شخصیتی شامل وظیفه شناسی، مقبولیت، گشودگی در تجربه، روان نژندی و برون گرایی تفاوت معناداری وجود دارد (0/05>p). به این صورت که افراد موفق در ترک اعتیاد نسبت به افراد ناموفق در ویژگی های شخصیتی و بازداری شناختی، عملکرد و کارآمدی بهتری داشته اند اما بین توان تصمیم گیری در مواجهه با وسوسه مصرف دو گروه تفاوت وجود نداشته است. نتیجه گیری: کارکردهای اجرایی و ویژگی های شخصیتی در توانایی افراد برای ترک و مقابله با وسوسه مصرف نقش دارند. بنابراین، پیشنهاد می شود که مراکز ارائه دهنده خدمات در حوزه پیشگیری، درمان و توان بخشی افراد در مواجهه با مواد علاوه بر اقدامات متداول به ویژگی های شخصیتی و کارکردهای اجرایی افراد نیز توجه داشته باشند.
مقایسه همدلی و شناسایی هیجان بین افراد سالم و افراد وابسته به مواد تحت درمان بعد از دو ماه، شش ماه و یک سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۱۳۸-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات همدلی و درک هیجانی افراد وابسته به مواد محرک و مخدر بعد از دو ماه، شش ماه و یک سال درمان و مقایسه آن با افراد سالم بود. روش: پژوهش حاضر حاضر علی-مقایسه ای و از نوع مطالعات طولی بود. جامعه آماری شامل همه افراد وابسته به مواد تحت درمان در کلینیک های ترک اعتیاد شهر تهران در سال 1400 و افراد سالم از خانواده آنها بود. نمونه ای به حجم 102 نفر (شامل 34 نفر وابسته به مواد مخدر، 34 نفر وابسته به مواد محرک، و 34 فرد سالم از خانواده های آنها) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون همدلی و تکلیف بازشناسایی هیجان چهره بود. یافته ها: نتایج نشان داد که در طول زمان درمان، همدلی افراد وابسته به مواد افزایش یافت و پس از گذشت یک سال تفاوتی بین گروه وابسته به مواد مخدر با گروه سالم وجود نداشت، درحالی که همدلی گروه وابسته به مواد محرک کماکان هنوز به سطح افراد سالم نرسیده بود. همچنین، مشخص شد که در طول زمان درمان، درک هیجان در هر دو گروه وابسته به مواد افزایش یافت، اما حتی پس از گذشت یک سال، بین دو گروه وابسته به مواد و افراد سالم در نمرات درک هیجان تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که از جمله آسیب های بلندمدت شناختی مصرف مواد، اثرات مربوط به توانایی های شناخت اجتماعی مانند همدلی و درک هیجان است. این امر اهمیت توجه به اثرات بلند مدت مصرف مواد و اقدامات درمانی و توانبخشی شناختی طولانی مدت را مشخص می نماید.
اثربخشی روش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تعارضات زناشویی و تعارضات والد- فرزندی معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۳۵۸-۳۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف: از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تعارضات زناشویی و تعارضات والد- فرزندی افراد سوءمصرف کننده در انجمن معتادان گمنام شهرستان استهبان بود. روش: این مطالعه از نوع طرح های شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه شامل کلیه افراد وابسته به مواد حاضر در انجمن معتادان گمنام استهبان بود که از طریق نمونه گیری در دسترس از میان آن ها 20 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند و به دو گروه (آزمایشی و گواه) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های تعارضات زناشویی و تعارض والدین بود. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و به روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که روش اجرای دوازده قدم انجمن معتادان گمنام موجب بهبود تعارضات زناشویی و تعارضات والد- فرزندی و کاهش فراوانی و شدت تعارضات والد- فرزندی شده است. نتیجه گیری: برنامه دوازده قدمی انجمن معتادان گمنام نقش مهمی در فرآیند بهبودی فرد به روال یک زندگی سالم و برقراری روابط مناسب خانوادگی و اجتماعی ایفا می کند.
مطالعه تطبیقی مدل های قانونی سازی کانابیس (مسئله ها و تناقض ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۸۶-۴۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی چارچوب ها و مقررات حاکم بر قانونی سازی در کشورهای کانادا، اروگوئه و دو ایالت واشنگتن و کلرادو بود تا در پرتو این مطالعه تطبیقی درک عمیق تری از الگوهای قانونی سازی و مسئله های همبسته با آن به دست آید. روش: برای انجام تحقیق از روش توصیفی تحلیلی و در واقع تحلیل تطبیقی استفاده شد. نوع پژوهش کیفی و ابزار گردآوری اطلاعات نیز مطالعه مقاله ها، گزارش ها و قوانین مرتبط با قانونی سازی بود. یافته ها: نتایج مطالعه بیانگر آن بود که دولت های مذکور تلاش کرده اند تا سازوکارهای مختلفی را در زمینه الگوهای عرضه کانابیس، قیمت گذاری، تعیین محدودیت سنی برای مصرف و غیره تدوین کنند. در این میان، اینکه دولت ها در چارچوب بهداشت عمومی به سلامت مصرف کنندگان اهمیت بیشتری داده اند یا کاهش میزان مصرف و یا اینکه به طورکلی درآمد زایی توجیه کننده اصلی اجرای قانونی سازی به شمار می رود یا خیر، مسائلی است که در این پژوهش به بحث گذاشته شد. نتیجه گیری: الگوی تجاری و الگوی دولتی به عنوان دو الگوی اصلی قانونی سازی کانابیس هر کدام مسئله های خاص خود را به همراه داشته و از این رو به نظر می رسد باید بر اساس انتظارات مشخص و همینطور با لحاظ مقررات گذاری های خاص این مدلها، اقدام کرد.
رابطه ی حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی با تاب آوری در زنان دارای همسر وابسته به مواد تحت درمان دارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۲۶۰-۲۴۵
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی با تاب آوری همسران افراد وابسته به مواد تحت درمان دارویی در مراکز ترک اعتیاد شهر زاهدان انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل زنان دارای همسر وابسته به مواد بودند ک ه جه ت درم ان همس ران خود به مراکز ترک اعتیاد خود معرّف شهر زاهدان مراجعه کرده بودند. نمونه ی آماری پژوهش شامل 200 نفر از زنان افراد وابسته به مواد بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه ی حمایت اجتماعی واکس و همکاران (۱۹۸۶)، پرسشنامه ی سرسختی روانشاختی اهواز کیامرثی و همکاران (1377) و پرسشنامه ی تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی با تاب آوری همسران افراد وابسته به مواد تحت درمان رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد که 58 درصد از واریانس تاب آوری همسران افراد وابسته به مواد تحت درمان براساس حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی قابل پیش بینی است. نتیجه گیری: با توجه به اینکه حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی با تاب آوری همسران افراد وابسته به مواد تحت درمان رابطه ی مستقیم دارند و می توانند تاب آوری را پیش بینی کنند، می توان برای افزایش تاب آوری خانواده های مواجه با اعتیاد، برنامه ی حمایت اجتماعی این خانواده ها را در اولویت قرار داده و از کلاس های آموزشی برای افزایش سرسختی روانشناختی آن ها استفاده کرد.
سوء مصرف مواد نیروزا، مخدر، روان گردان و مشروبات الکلی در ورزشکاران استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۱۱۲-۸۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از اجرای این تحقیق بررسی شیوع سوء مصرف مواد نیروزا، مخدر، روان گردان و مشروبات الکلی در ورزشکاران استان تهران بود. روش: این تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی و جامعه آماری آن شامل کلیه ورزشکاران دارای حداقل 6 ماه سابقه فعالیت ورزشی استان تهران یود. از بین این افراد با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 806 پرسشنامه خودگزارش ده ی، محقق ساخته و بدون نام (از 394 زن و 412 مرد ورزشکار) در 49 رشته ورزشی در استان تهران جمع آوری شد. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد شیوع مصرف مواد نیروزا در بین این ورزشکاران 17/12درصد بود. همچنین 12/16 درصد از ورزشکاران عضو گروه نمونه (16/504 درصد مردان ورزشکار و 7/614 درصد از زنان ورزشکار) مصرف حداقل یک مورد از مواد ممنوعه (مخدر، روان گردان و مشروبات الکلی) را تجربه کرده بودند. شیوع مصرف سیگار 68/9 درصد (11/41 درصد در بین مردان ورزشکار و 7/78 درصد در بین زنان ورزشکار)، شیوع مصرف مواد مخدر 2/48 درصد (3/88 درصد در بین مردان ورزشکار و 1/02 درصد در بین زنان ورزشکار)، شیوع مصرف مواد روان گردان 1/74 درصد (2/91 درصد در بین مردان ورزشکار، 0/51 درصد در بین زنان ورزشکار) و شیوع مصرف نوشیدنی های الکلی در ورزشکاران استان تهران 11/41 درصد (15/29 درصد در بین مردان ورزشکار و 7/36 درصد در بین زنان ورزشکار) بود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد سوء مصرف مواد در بین ورزشکاران نوجوان و جوان استان تهران یک واقعیت انکار ناپذیر بوده و تدوین برنامه های آموزشی و پیشگیری در این خصوص بسیار ضروریست.
اثربخشی درمان راه حل محور بر خودکنترلی شناختی و بهزیستی ذهنی در زنان بدسرپرست با آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۳۵۴-۳۳۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان راه حل محور بر خودکنترلی شناختی و بهزیستی ذهنی در زنان بدسرپرست با آمادگی به اعتیاد بود. روش : روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان بدسرپرست مراجعه کننده به مرکز بهزیستی استان تهران در سال 1399 تشکیل دادند. برای غربال کردن زنان بدسرپرست دارای آمادگی اعتیاد، از پرسش نامه ی آمادگی اعتیاد زرگر استفاده شد و از 200 زن بدسرپرستی که این پرسش نامه را تکمیل کرده بودند، 30 نفر با بالاترین نمره انتخاب (نقطه برش= نمرات بالاتر از 54) و به صورت تصادفی در گروه آزمایش ( 15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 8 جلسه برنامه ی راه حل محور را دریافت نمودند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش درمان راه حل محور بر خودکنترلی شناختی و بهزیستی ذهنی زنان بدسرپرست با آمادگی به اعتیاد تاثیر داشت. زنان بدسرپرست با آمادگی به اعتیاد در گروه آزمایش نسبت به زنان بدسرپرست در گروه کنترل در پس آزمون، به طور معناداری خودکنترلی شناختی کمتر و بهزیستی ذهنی بیشتری داشتند. نتیجه گیری: بر پایه یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مداخله راه حل محور روشی مناسب برای بهبود خودکنترلی شناختی و بهزیستی ذهنی در زنان بدسرپرست است.
مقایسه اثربخشی درمان چند وجهی لازاروس و درمان ماتریکس بر شاخص های درمان سوءمصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۲۲۲-۱۹۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان چندوجهی لازاروس و درمان ماتریکس بر شاخص های درمان سوءمصرف مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (پیش آزمون-پس آزمون) و جامعه آماری شامل همه معتادان تحت درمان شهر اصفهان در سال 1399 بودند که از بین آن ها، 45 نفر به شیوه ی در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه قرار داده شدند. ابزار گرداوری شامل مقیاس خلق مثبت- منفی، پرسشنامه اهداف شخصی، پرسشنامه سنجش وسوسه مصرف مواد پس از ترک و آزمون تفکرات غیرمنطقی بود. داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان چندوجهی لازاروس باعث بهبود در همه شاخص های درمان به جز وسوسه ی مصرف مجدد و درمان ماتریکس باعث بهبود در همه شاخص ها به جز تفکر غیرمنطقی توقع تأیید از دیگران و وسوسه ی مصرف مجدد شده است. نتایج همچنین نشان داد که بین میانگین گروه درمان چندوجهی لازاروس و میانگین گروه درمان ماتریکس در خلق مثبت، خلق منفی، تفکر غیرمنطقی درماندگی در برابر تغییر، تفکر غیرمنطقی توقع تأیید از دیگران، تفکر غیرمنطقی اجتناب از مشکل و تفکر غیرمنطقی بی مسئولیتی هیجانی تفاوت معنی داری به نفع گروه درمان چندوجهی لازاروس وجود دارد. در حالی که بین میانگین گروه درمان چندوجهی لازاروس و گروه درمان ماتریکس در انگیزش انطباقی و وسوسه ی مصرف مجدد تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتیجه گیری: در نتیجه پیشنهاد می شود که روان شناسان مراکز ترک اعتیاد از روش درمان چندوجهی لازاروس بر حسب متغیرهای مورد بررسی، استفاده نمایند.
اثربخشی مداخله پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی بر ولع مصرف و پردازش هیجانی در افراد وابسته به مواد در مرحله بازتوانی غیر دارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۹۶-۷۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی بر ولع مصرف و پردازش هیجانی افراد وابسته به مواد در مرحله بازتوانی غیر دارویی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مردان وابسته به مواد در کلینیک های ترک اعتیاد شهر ارومیه، در سال 1399 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه مقیاس کوتاه ولع مصرف مواد و پرسشنامه پردازش هیجانی را در پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری تکمیل کردند. گروه آزمایش، در 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت مداخله پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند و گروه کنترل در طول مدت درمان هیچ آموزشی دریافت نکردند. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش ولع مصرف و پردازش هیجانی تاثیر معنی دار داشت و این اثربخشی در دوره پیگیری دو ماهه نیز پایدار ماند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با مداخله پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی فراهم می کند و مشاوران و روان شناسان می توانند برای بهبود ولع مصرف و پردازش هیجانی افراد وابسته به مواد در مرحله بازتوانی غیر دارویی از این مداخله استفاده نمایند.
روابط ساختاری ترومای دوران کودکی و مشکلات مصرف مواد در افراد مصرف کننده مت آمفتامین: نقش میانجی علائم پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۱۸۰-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی نقش میانجی علائم پانیک در رابطه بین ترومای دوران کودکی و مشکلات مصرف مواد در افراد مصرف کننده مت آمفتامین بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. از میان افراد مصرف کننده مت آمفتامین مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد استان مازندران، 250 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه مشکلات مصرف مواد، پرسشنامه ترومای دوران کودکی و مقیاس علائم پانیک بود. داده ها با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین ترومای دوران کودکی و مشکلات مصرف مواد رابطه مثبت و معناداری وجود داشت و علائم پانیک در این رابطه دارای نقش واسطه ای بود. در مجموع، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده می توان گفت که هر دو متغیر ترومای دوران کودکی و علائم پانیک نقش مهمی در مشکلات مصرف مواد دارند. با توجه به دوره حساس کودکی و تاثیرات ماندگار تجاربِ آسیب زا و عواقب متعاقب با آن همچون افسردگی، اضطراب و غیره در بزرگسالی، نتایج این پژوهش می تواند رهنمودی در جهت آگاه سازی والدین در مورد نقش حساس خود از طریق برنامه های آموزشی در مدارس و یا رسانه ها باشد. بنابراین، توجه به این متغیرها در کاهش مشکلات مصرف مواد از اهمیت ویژه برخوردار است.
پیش بینی خودجرحی بر اساس بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری: نقش میانجی ناامیدی و طرح واره های ناسازگار اولیه در نوجوانان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۲۸۶-۲۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی ناامیدی و طرح واره های ناسازگار اولیه در رابطه بین بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری و خودجرحی بدون خودکشی در نوجوانان پسر وابسته به مواد است. روش : پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی ار نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه نوجوانان وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز کاهش آسیب سطح شهر تهران بود. از این میان، تعداد 350 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود و خروج به صورت داوطلبانه در سال 1400-1399 انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس ناامیدی بک، پرسشنامه طرح واره های یانگ، پرسشنامه خودآسیبی بدون خودکشی، و پرسشنامه تجربه قلدری-قربانی سایبری بودند. به منظور تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری اثر مستقیم معناداری بر خودجرحی بدون خودکشی، ناامیدی، و طرح واره های ناسازگار اولیه داشت. همچنین، اثرات غیرمستقیم بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری بر خودجرحی بدون خودکشی از طریق نقش میانجی ناامیدی و طرح واره های ناسازگار اولیه معنادار بود. بنابراین، ناامیدی و طرح واره های ناسازگار اولیه در رابطه بین بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری و خودجرحی نقش میانجی داشتند. نتیجه گیری: پژوهش حاضر به روانشناسان درک عمیق تری را از مکانیسم های زیربنایی رابطه بین بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری و خودجرحی در میان نوجوانان وابسته به مواد ارائه می کند. مداخله و راهبردهای پیشگیری پیشنهادی شامل بازسازی شناختی نوجوانان برای شکستن چرخه تبدیل بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری به رفتارهای خودجرحی و تقویت امیدواری برای محافظت آن ها در برابر اثرات سوء بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری می باشد.
تعارض زناشویی والدین و گرایش به سوءمصرف مواد نوجوانان: نقش تعدیل کننده افسردگی و ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۲۶۶-۲۴۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش تعدیل کنندگی افسردگی و ذهن آگاهی در رابطه بین تعارض زناشویی والدین با گرایش به مصرف مواد بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان نوجوان پسر شهرستان نورآباد در سال تحصیلی 99-1398 بود که از بین آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 329 نوجوان و والدین شان انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه تعارض زناشویی، مقیاس استعداد اعتیاد، ویرایش دوم سیاهه افسردگی بک و پرسشنامه پنج عاملی ذهن آگاهی گردآوری و با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین ذهن آگاهی با گرایش به مصرف مواد رابطه منفی معنا داری و بین تعارض زناشویی والدین و افسردگی با گرایش به مصرف مواد نوجوانان رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین، بر اساس نتایج رگرسیون سلسله مراتبی، نقش تعدیل کننده افسردگی و ذهن آگاهی در رابطه بین تعارض زناشویی والدین و گرایش به مصرف مواد نوجوانان مورد تائید قرار گرفت. نتیجه گیری: مطالعه حاضر بر نقش تعدیل کننده افسردگی و ذهن آگاهی به عنوان یک مکانیسم مهم در رابطه بین تعارض زناشویی والدین با گرایش به مصرف مواد نوجوانان تأکید دارد؛ لذا نتایج اهمیت کاربردی و نظری قابل ملاحظه ای در مداخله و پیشگیری از گرایش به مصرف مواد در بین نوجوانان پسر دارد.
تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی بر سطح سرمی هورمون های گنادوتروپین و سیرتوئین1 در موش های صحرایی نر با سندروم ترک مورفین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۱۱۲-۹۵
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر سطح سرمی هورمون های گنادوتروپین و سیرتوئین 1 در موش های صحرایی نر با سندروم ترک مورفین صورت گرفت. روش : در این مطالعه تجربی، 40 سر رت صحرایی نر نژاد ویستار (سن 8 تا 10 هفته ای، وزن 30±130گرم) به طور تصادفی به 4 گروه سالم مقاومتی، مرفین مقاومتی، کنترل سالم و کنترل مورفین تقسیم شدند. پروتکل ایجاد اعتیاد از طریق دریافت دوزهای فزاینده 1/0 تا 4/0 میلی گرم بر میلی لیتر مورفین برای 21 روز اجرا ش د و در نهایت روز بیست و دوم علائم سندروم ترک مورفین به صورت شاخص های کمی بررسی شد. یک روز پس از پروتکل سندرم ترک مورفین، گروه های ورزشی برای هشت هفته تحت تمرین مقاومتی فزاینده قرار گرفتند (ب الا رف تن از نردبان مخصوص به ارتفاع یک متر و با 26 پله با فاص له 4 سانتی متر سه جلسه در هفته). خونگیری 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی انجام شد و هورمون های گنادوتروپین و سیرتوئین1 با استفاده از روش الایزا مورد ارزیابی قرار گرفت و نهایتا داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه بررسی شدند. یافته ها: هشت هفته تمرین مقاومتی موجب افزایش معنی دار سطوح سرمی هورمون گنادوتروپین در گروه سالم مقاومتی نسبت به گروه کنترل سالم شد، اما این اختلاف در گروه مورفین مقاومتی نسبت به گروه کنترل مورفین معنی دار نبود. در سطوح سیرتوئین1 در گروه مورفین مقاومتی نسبت به گروه کنترل مورفین افزایش معناداری مشاهده شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، به نظر می رسد تمرین مقاومتی می تواند همزمان با کاهش علائم سندروم ترک مورفین بر بهبود سطح سیرتوئین 1 در موش های صحرایی نر با سندرم ترک مورفین موثر باشد.
تحلیل الگوهای مصرف چندگانه مواد و رفتار جنسی پرخطر و نقش محافظت کننده ایمان مذهبی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۳۵۹-۳۴۱
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت پایش مداوم الگوهای رفتار پرخطر در دانشجویان و شناسایی عوامل محافظت کننده در برابر آن ها، پژوهش حاضر با هدف تحلیل الگوهای مصرف چندگانه مواد و رفتار جنسی پرخطر و نقش محافظت کننده ایمان مذهبی در دانشجویان انجام شد. روش: در یک پژوهش مقطعی، 400 دانشجو (200 نفر از دانشگاه علامه طباطبایی و 200 نفر از دانشگاه رازی کرمانشاه) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با استفاده از پرسشنامه های ایمان مذهبی و رفتارهای پرخطر مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل طبقه نهفته، آزمون همبستگی پیرسون، آزمون خی دو و تحلیل واریانس یک راهه و با به کارگیری از نرم افزارهای SPSS و Mplus مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل طبقه نهفته به استخراج یک گروه غیرمصرف کننده و چهار گروه مصرف کننده مواد منجر شد. مصرف کننده سیگار، قلیان و دارو عمده ترین مصرف کنندگان در بین شرکت کنندگان بودند و مصرف کنندگان مواد سنگینی مانند تریاک در اقلیت بودند. رفتار جنسی پرخطر بیشترین میزان شیوع را در بین مصرف کنندگان الکل و گل داشت و ایمان مذهبی بیشترین نقش محافظتی را در برابر مصرف الکل ایفا می کرد. نتیجه گیری: با توجه به الگوهای متفاوتی از رفتار پرخطر که در بین دانشجویان شایع است، مداخلات طراحی شده باید با این الگوها متناسب باشد تا بتواند بیشترین اثربخشی را داشته باشد. همچنین، تقویت ایمان مذهبی با برنامه های مختلف می تواند به کاهش درگیری دانشجویان در رفتارهای پرخطر منجر شود.