فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال وسواسی- جبری (Obsessive-compulsive disorder یا OCD) در سیستم طبقه بندیDiagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-5th Edition(DSM-5) که در سال 2013 منتشر شد، فصل جداگانه ای را به خود اختصاص داد که با عقاید، تصاویر، نشخوارها، افکار ناخواسته و اضطرابی به صورت مزاحم و مکرر و یا رفتارهای ذهنی و عملی تکرار شونده تعریف می شود. در بررسی های بالینی بیماران مبتلا به OCD،مواردی از شکایات بیماران از علایم ادراری وجود دارد و این فرضیه را مطرح می کند که اختلال وسواسی- جبری با علایم ارولوژی مانند تکرر ادرار و... در ارتباط می باشد.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر در سال 1393 بر روی 100 بیمار مراجعه کننده به درمانگاه وسواس وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گرفت. جهت تعیین شدت ابتلای بیمار به وسواس، از پرسش نامه نمره دهی افکار و رفتارهای وسواسی Yale-Brown (Yale-Brown Obsessive Compulsive Scale یا Y-BOCS) و جهت بررسی میزان اضطراب و افسردگی ازمقیاس نمره دهی بیمارستانی اضطراب و افسردگی (Hospital anxiety and depression scale یا HADS) استفاده شد. برای بررسی نمره علایم ادراری نیز پرسش نامه بررسی علایم مجاری ادراری تحتانی (Lower urinary tract symptoms questionnaire یا LUTSQ) و چک لیستی شامل 25 علامت مربوط به علایم ادراری مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های t، 2c و آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه و همبستگی Pearson در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: میانگین نمره علایم ادراری در بیماران مورد مطالعه، 8/6 ± 1/11 با دامنه 27-0 بود. بین نمره علایم ادراری و نمره اختلال وسواسی- جبری همبستگی مستقیم و معنی داری وجود داشت (022/0 = P). همچنین، بین نمره اضطراب و افسردگی و علایم ادراری نیز همبستگی مستقیمی مشاهده شد (001/0 >P). از طرف دیگر، همبستگی مستقیمی بین نمره اختلال وسواسی- جبری و نمره اضطراب و افسردگی بود (049/0 = P).
نتیجه گیری: اختلال وسواس در بیش از نیمی از مشارکت کنندگان با علایم ادراری همراه بود و در 74 درصد بیماران علایم همبود اختلال اضطراب و افسردگی نیز وجود داشت. بنابراین، در مصاحبه و درمان این بیماران باید به این همبودی ها توجه نمود و در مداخلات درمانی به درمان آن ها نیز اهتمام ورزید تا از سرگردانی بیماران به خصوص در زمینه شکایات ادراری جلوگیری شود.
بررسی مدل رابطه تعارض نقش جنسیتی مرد بر افسردگی، عزت نفس و رضایت زناشویی زن با میانجی گری انتقاد شوهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی مدل تعارض نقش جنسیتی مرد بر افسردگی، عزت نفس و رضایت زناشویی زن با میانجی گری انتقاد شوهر در زوج های مناطق شهرداری شهر اهواز بود. 300 زوج از میان زوج های 4 منطقه شهرداری شهر اهواز به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و مقیاس تعارض نقش جنسیتی مرد، پرسش نامه فرم کوتاه افسردگی بک، مقیاس های رضایت زناشویی، عزت نفس روزنبرگ و انتقاد زناشویی تکمیل کردند. آزمایش مدل با استفاده از روش تحلیل مسیر و نرم افزار AMOSانجام شد. یافته ها نشان دادند که مدل نهایی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. ضرایب مسیر تعارض نقش جنسیتی مرد به انتقاد شوهر، تعارض نقش جنسیتی مرد به افسردگی زن، تعارض نقش جنسیتی مرد به عزت نفس زن، تعارض نقش جنسیتی مرد به رضایت زناشویی زن، انتقاد شوهر به افسردگی زن و انتقاد شوهر به رضایت زناشویی زن همگی معنی دار بودند، به جز ضریب مسیر انتقاد مرد به عزت نفس زن. ضریب های مسیر غیرمستقیم تعارض نقش جنسیتی مرد به افسردگی زن با میانجی گری انتقاد مرد و تعارض نقش جنسیتی مرد به رضایت زناشویی زن با میانجی گری انتقاد مرد هم معنادار بودند، اما ضریب مسیر غیرمستقیم تعارض نقش جنسیتی مرد به عزت نفس زن با میانجی گری انتقاد مرد معنادار نبود. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که انتقاد مرد نقشی مهم در افسردگی و رضایت زناشویی زن دارد.
تأثیر آموزش مهارت های معنوی بر افکار اضطرابی دختران نوجوان تحت درمان با متادون
حوزههای تخصصی:
همبودی سوءمصرف مواد و اختلالات اضطرابی، در مطالعات مختلف به اثبات رسیده و تلویحات بالینی زیادی را به همراه داشته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت های معنوی بر افکار اضطرابی دختران نوجوان تحت درمان با متادون بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور 30 نفر به صورت هدف مند انتخاب و سپس در دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش بصورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه، دو بار در هر هفته به مدت دو ساعت آموزش مهارت های معنوی را به شیوه گروهی دریافت کردند. ابزار به کار رفته در این پژوهش، مقیاس افکار اضطرابی بود که به صورت پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آزمون تحلیل کوواریانس یک متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که پس از آموزش مهارت های معنوی، میزان نمره افکار اضطرابی بیماران گروه آزمایش کاهش یافت و از نظر آماری معنی دار بود. باتوجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود که این نوع آموزش در کنار درمان های دارویی برای کاهش افکار اضطرابی و افزایش سلامت روانی نوجوانان تحت درمان با متادون در نظر گرفته شود.
تأثیر نوروفیدبک بر علائم اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی در کودکان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سبب شناسی پیچیده ای برای اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی مطرح شده است، نتایج پژوهش های متعدد حاکی از مبانی عصب شناختی این اختلال است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر نوروفیدبک بر علائم اختلال فزون کنشی/ نارسایی توجه در کودکان انجام گرفت. روش: در قالب طرح مطالعه تک موردی تعداد 3 کودک مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی بین سنین 8 تا 9 سال انتخاب و تحت آموزش نوروفیدبک در طی 40 جلسه قرار گرفته و با پرسشنامه علائم مرضی کودکان اسپرافکین، لانی، یونیتات و گادو (1984) ارزیابی شدند.
مقایسه اثربخشی درمان روانی اجتماعی و بازخورد زیستی بر بهبود سردردهای میگرنی (کاهش ناتوانی ناشی از سردرد)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:میگرن نوعی اختلال عصبی شایع است که با سردرد شدید و ناتوان کننده و اغلب تهوع و ترس از نور و صدا همراه می باشد و ناتوانی ناشی از آن متفاوت است. بنابراین، پزشکان باید به عواملی که در بروز و شدت حملات سردرد و ناتوانی های ناشی از آن تأثیر دارد، توجه کنند تا بتوانند فراوانی و شدت حملات را کاهش دهند و تأثیر آن بر عملکرد فرد را محدود نمایند. مواد و روش ها:مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی و کارآزمایی بالینی همراه با گروه شاهد و پیگیری سه ماهه بود که بر روی 55 بیمار مبتلا به میگرن مراجعه کننده به درمانگاه های تخصصی مغز و اعصاب بیمارستان های شهر اهواز انجام شد. نمونه ها به صورت پی در پی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه درمان روانی اجتماعی (20 نفر)، بازخورد زیستی (15 نفر) و شاهد (20 نفر) قرار گرفتند. درمان روانی اجتماعی و بازخورد زیستی هر کدام در هشت جلسه درمانی 60 دقیقه ای طبق پروتکل تنظیم شده اجرا گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات، چک لیست مشخصات دموگرافیک، پرسش نامه ناتوانی ناشی از سردرد (Migranie Disability Assessment Questionnaire یا MIDAS)و دستگاه بازخورد زیستی مقاومت گالوانیک پوست (Galvanic skin response یا GSR) بود که در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) برای هر سه گروه انجام گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندگانه همراه با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها:شدت حملات سردرد در هر سه مرحله در گروه های درمان روانی اجتماعی و بازخورد زیستی تفاوت معنی داری با یکدیگر داشت (010/0> P). بین میانگین شدت مراحل و گروه ها نیز تعامل معنی داری مشاهده شد (010/0> P). میانگین ناتوانی ناشی از سردرد در سه مرحله تفاوت معنی داری را نشان داد (001/0 = P) و تعامل بین نمره ها و گروه ها نیز معنی دار بود (001/0 = P). شدت حملات سردرد و ناتوانی ناشی از سردرد بعد از درمان روانی اجتماعی کاهش چشمگیرتری نسبت به درمان بازخورد زیستی داشت و در مرحله پیگیری هم باقی مانده بود. نتیجه گیری:نتایج بیانگر اثربخشی درمان های روانی اجتماعی و بازخورد زیستی در بهبود شدت حملات میگرن و کاهش ناتوانی ناشی از سردرد می باشد. درمان روانی اجتماعی برای کاهش شدت حملات میگرن و ناتوانی ناشی از سردرد بیماران مؤثرتر است.
اثربخشی پسخوراند عصبی بر اضطراب، افسردگی و نشانه های اختلال استرس پس از سانحه جنگ(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:با توجه به اهمیت اختلال استرس پس از ضربه (Post-traumatic stress disorder یا PTSD) در کشور، چندین مطالعه به بررسی اثربخشی درمان های متفاوت بر روی افراد مبتلا به این اختلال پرداخته اند. بیشتر این مطالعات در کنار درمان های دارویی، مبنای نظری مشابهی داشته اند و نتایج کاربردی برخی از آن ها رضایت بخش نبوده است. هدف از انجام پژوهش حاضر در راستای یافتن مسیر متفاوت درمانی، بررسی اثربخشی پسخوراند عصبی بر نشانه های افراد مبتلا به PTSD جنگ بود. مواد و روش ها:در این مطالعه، افراد مبتلا به PTSD از طریق نمونه گیری در دسترس از شهرستان کرمانشاه انتخاب شدند. 15 نفر از بیماران به صورت تصادفی در گروه آزمایش و 14 نفر دیگر در گروه شاهد قرار گرفتند و از نظر متغیرهای جمعیت شناختی همتاسازی شدند. مداخله درمانی طی 20 تا 25 جلسه برای آزمودنی های گروه آزمایش به اجرا درآمد. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل دستگاه پسخوراند عصبی، پروتکل مداخلاتی آلفا/ تتا، مصاحبه بالینی نیمه ساختار یافته برای اختلالات محور یک ( Structured Clinical Interview for DSM-IV یا SCID ) ، ویرایش دوم پرسش نامه افسردگی Beck ( Beck Depression Inventory-II ) ، پرسش نامه اضطراب Beck ( Beck Anxiety Inventory یا BAI ) و مقیاس خودسنجی تأثیر رویداد ( Impact of Event Scale-Revised یا IES-R ) بود. یافته ها:آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر حاکی از آن بود که نشانه های اختلال PTSD، اضطراب و افسردگی، پس از مداخله به طور معنی داری کاهش یافت (01/0 > P). همچنین، در بررسی تغییرات بین آزمودنی ها، کاهش معنی داری در متغیرهای عنوان شده مشاهده شد (01/0 > P). نتیجه گیری:نتیجه مطالعه نشان داد که مداخله از طریق پسخوراند عصبی و پروتکل آلفا/ تتا برای افراد مبتلا به PTSD، می تواند تلویحات درمانی مهمی را به همراه داشته باشد.
تأثیر بازی آموزشی- تفریحی (شبنم) بر شب ادراری کودکان مبتلا به اختلال شب ادراری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :بی اختیاری ادرار به معنی ادرار کردن غیر ارادی بدون هر گونه علت عضوی یکی از اختلالات شایع دوران کودکی است که می تواند برای کودک و خانواده او آزار دهنده باشد. از این رو، انجام مداخلاتی مناسب در جهت کاهش این مشکل ضروری است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر بازی آموزشی- تفریحی (شبنم) بر شب ادراری کودکان مبتلا به شب ادراری در شهر اصفهان انجام گرفت. مواد و روش ها:پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری شامل کودکان 6 تا 10 سال مبتلا به شب ادراری مراجعه کننده به کلینیک مشاوره بهداشت و روان بیمارستان نور اصفهان و کلینیک خصوصی فوق تخصص روان پزشکی بود. تعداد 30 کودک (15 نفر گروه آموزش از طریق بازی و 15 نفر گروه شاهد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به نسبت مساوی و تصادفی به دو گروه آزمایش وشاهد گماشته شدند. ابزار سنجش شامل چک لیست شاهد ماهانه شب ادراری محقق ساخته بود. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها:میانگین سنی کودکان مورد مطالعه در گروه آزمایش 86/7 و در گروه شاهد 06/8 بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین دفعات شب ادراری در مرحله پس آزمون بین دو گروه مداخله و شاهد تفاوت آماری معنی داری وجود داشت (0001/0 ≤ P). استفاده از نرم افزار بازی آموزشی- تفریحی (شبنم) موجب کاهش شب ادراری آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد در مرحله پس آزمون شد. نتیجه گیری:استفاده از بازی آموزشی- تفریحی (شبنم) روش مناسبی جهت کاهش تعداد دفعات شب ادراری در بیماران مبتلا به اختلال شب ادراری است و استفاده از این روش را در کنار سایر درمان ها پیشنهاد می کند.
مقایسه کنترل فکر، ذهن آگاهی و سبک های دلبستگی در دانشجویان با گرایش بالا و پایین به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه کنترل فکر، ذهن آگاهی و سبک های دلبستگی در دانشجویان با گرایش بالا و پایین به اعتیاد بود. روش: این پژوهش با روش علی مقایسه ای انجام شده و جامعه آماری آن شامل دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 95-94 بود که از بین آن ها 283 نفر با روش نمونه گیری تصادفی منظم به عنوان نمونه، انتخاب و پرسش نامه های تحقیق را تکمیل نمودند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه توانایی کنترل فکر لوچیانو و همکاران، مقیاس هشیاری توجه ذهن آگاهانه براون و ریان، پرسش نامه گرایش به اعتیاد میرحسامی و پرسش نامه سبک دلبستگی بزرگسال کولینز و رید بود. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد، دانشجویانی که گرایش بالاتری به اعتیاد دارند، از کنترل فکر پایین تری برخوردار بوده و میزان ذهن آگاهی دانشجویانی که گرایش کمتری به اعتیاد دارند، بیشتر از گروه دیگر می باشد. همچنین میانگین نمرات دلبستگی اجتنابی و دلبستگی دوسوگرا در دانشجویان دارای گرایش بالا به اعتیاد بیشتر از دانشجویان دارای گرایش پایین به اعتیاد می باشد. نتیجه گیری: تفاوت دو گروه در این متغیرها می تواند بیانگر اهمیت کنترل فکر، ذهن آگاهی و سبک دلبستگی، درگرایش به اعتیاد دانشجویان بوده و تلویحاً از اثرات مثبت آموزش خودکنترلی و ذهن آگاهی در پیشگیری از ابتلا به اعتیاد در بین دانشجویان حکایت می کند.
عملکردهای جنسی و سازگاری زناشویی در زنان متأهل مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده\nهدف پژوهش: مولتیپل اسکلروزیس(ام اس) یک بیماری مزمن است و تاثیر عمیقی روی زندگی بیمار دارد و زندگی با اختلال پیشرونده مزمن نظیر مولتیپل اسکلروزیس(ام اس) نه تنها برای بیماران تنش هایی را ایجاد می کند، پریشانی قابل توجهی را برای شریکان صمیمی ایجاد می کند. این مطالعه با هدف مقایسه عملکرد جنسی و سازگاری زناشویی زنان متاهل ام اس و سالم انجام شده است. در یک طرح علی-مقایسه ای و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 100 آزمودنی زن (50 نفر ام اس و 50 نفر سالم) که گروه سالم در ویژگی های جمعیت شناختی (جنسیت، سن، سطح تحصیلات) با گروه ام اس همتا شده بودند، مورد ارزیابی قرار گرفتند و پرسشنامه های عملکرد جنسی روزن و سازگاری زناشویی اسپانیر را تکمیل کردند و با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادند که بین عملکرد جنسی وسازگاری زناشویی بیماران ام اس و سالم تفاوت معنی داری وجود دارد. بیماران ام اس در زمینه های عملکرد جنسی و سازگاری زناشویی در مقایسه با گروه سالم عملکرد ضعیف تری دارند.
اثر بخشی آموزش فنون وارونه سازی عادت در درمان تیک های حرکتی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلالات تیک از مهم ترین اختلالات دوران کودکی هستند. تیک صدا یا حرکتی ناگهانی و ناموزون است که می تواند ساده یا پیچیده باشد. یکی از روش های درمانی برای این اختلالات رفتار درمانی است. پژوهش حاضر به منظور اثربخشی آموزش فنون وارونه سازی عادت در درمان تیک های حرکتی صورت گرفته است.
روش: پژوهش حاضر طرح آزمایشی تک موردی با خط پایه است. نمونه این پژوهش را 2 پسر مقطع ابتدایی مبتلا به تیک حرکتی تشکیل دادند که به روش هدفمند انتخاب شدند. شرکت کنندگان پژوهش مراجعه کنندگان به کلینیک اعصاب و روان بزرگمهر تبریز بودند که با توجه به ملاک های تشخیصی DSM-5 توسط روانپزشک تشخیص داده و پس از اجرای خط پایه وارد طرح درمان شدند و آموزش فنون وارونه سازی عادت را به صورت انفرادی در طی 8 جلسه و به مدت 1 ماه دریافت کردند. ابزار سنجش مقیاس شدت کلی تیک یل (YGTSS، 1989) می باشد که در طی درمان و پیگیری یک ماهه از آن استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های بازبینی نمودارها ، درصد بهبودی و اندازه اثر استفاده شد.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که آموزش فنون وارونه سازی عادت باعث کاهش علائم تیک های حرکتی کودکان می شود. پیگیری 1 ماهه بعد از اتمام درمان حاکی از ماندگاری این نتایج بود.
نتیجه گیری: وارونه سازی عادت که یکی از درمان های رفتاری محسوب می شود، ازموثرترین درمانها برای اختلالات تیک کودکان است.
پیامد درمانی مدل درمانی ماتریکس بر کیفیت زندگی سوء مصرف کنندگان مت آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی پیامد درمانی مدل درمانی ماتریکس بر کیفیت زندگی سوءمصرف کنندگان مت آمفتامین بود. روش: در یک طرح شبه آزمایشی از میان 30 سوءمصرف کننده شیشه که تحت درمان بودند، 15 نفر به عنوان گروه آزمایش و 15 نفر به عنوان گروه گواه گمارده شدند. گروه آزمایش از آموزش گروهی ماتریکس به مدت 24 جلسه 60 دقیقه ای بهره برده، اما برای گروه گواه مداخله خاصی صورت نگرفت. گروه آزمایش و گواه در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات کیفیت زندگی بین دو گروه در مرحله پس آزمون تفاوت معنادار داشته لیکن این تفاوت در مرحله پیگیری معنادار نبود. نتیجه گیری: جلسات گروهی ماتریکس توانسته اند کیفیت زندگی سوءمصرف کنندگان مت آمفتامین را در کوتاه مدت بهبود بخشند اما پایدار نمانده است.
مقایسه اثربخشی آموزش نوروفیدبک و نوروفیدبک به همراه بازتوانی شناختی در بهبود کودکان دارای اختلال کمبود توجه بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی نوروفیدبک و نوروفیدبک به همراه بازتوانی شناختی در دانش آموزان دارای اختلال کمبود توجه بیش فعالی است. روش: بدین منظور 20 نفر از دانش آموزان دارای اختلال کمبود توجه بیش فعالی دوره ی ابتدایی با روش نمونه گیری هدفمند از مراجعه کنندگان به کلینیک شهر تهران انتخاب شدند. همه آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله ی درمانی با آزمون کامپیوتری TOVA (به عنوان یک آزمون ارزیابی عملکرد مستمر) با هدف ارزیابی متغیرهای توجه مورد ارزیابی قرار گرفتند. دانش آموزان به دو گروه تقسیم شده و یک گروه 10 نفرِ در معرض درمان نوروفیدبک قرار گرفتند و گروه دیگر آموزش نوروفیدبک را به همراه بازتوانی شناختی دریافت کردند. جلسات برای هر دو گروه به مدت 10 هفته و هر هفته سه جلسه برگزار شد. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد گروه نوروفیدبک همراه با بازتوانی شناختی، نسبت به آموزش نوروفیدبک به تنهایی، تأثیر معنادارتری بر کاهش مشکلات تکانشگری و افزایش توجه دارد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که نوروفیدبک باعث کاهش علائم بیش فعالی می شود و اگر بازتوانی شناختی به آن اضافه گردد، اثر بیشتری خواهد داشت.
مقایسه سبک های دلبستگی در افراد مبتلابه اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و افراد بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :سبک دلبستگی ناایمن، یکی از عوامل مؤثر در بسیاری از آسیب های روانی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک های دلبستگی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و افراد بهنجار انجام شد. مواد و روش ها:این پژوهش از نوع تحقیقات علی- مقایسه ای بود. نمونه ای به حجم 90 نفر شامل 30 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال (با مصرف دارو)، 30 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال (بدون مصرف دارو) و 30 فرد بهنجار از بین مراجعان مراکز درمانی دولتی و خصوصی خدمات روان پزشکی به روش نمونه گیری ملاک محور انتخاب شدند و مورد مقایسه قرار گرفتند. از پرسش نامه سبک های دلبستگی بزرگسال برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها:تفاوت میان سبک های دلبستگی در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال (با و بدون مصرف دارو) و افراد بهنجار از لحاظ آماری معنی دار بود (001/0 > P، 526/0 = F)؛ به این معنی که نمرات گروه اختلال شخصیت اسکیزوتایپال پایین تر از گروه مقایسه در دلبستگی ایمن گزارش گردید. یافته ها نشان داد که در دلبستگی های دوسوگرا و اجتنابی، تفاوت معنی داری بین هر دو گروه دارای اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و افراد بهنجار مشاهده شد. نتیجه گیری:در مجموع، نتایج حاکی از اهمیت نوع سبک دلبستگی در اختلال شخصیت اسکیزوتایپال بود. افراد دلبسته ناایمن جهت تجربه ویژگی های اسکیزوتایپال و ابتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال آسیب پذیر هستند.
نقش طرحواره های شناختی اولیه در پیش بینی ویژگی خودشیفتگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :طرحواره های شناختی به عنوان عناصر سازمان یافته ای از واکنش ها و تجارب گذشته تعریف می شوند که بدنه بادوامی از دانش را تشکیل می دهند؛ به طوری که می توانند بر برداشت های بعدی تأثیرگذار باشند و آن ها را مورد ارزیابی قرار دهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش طرحواره های شناختی اولیه در ویژگی خودشیفتگی صورت گرفت. مواد و روش ها:این پژوهش به روش همبستگی، بر روی 360 نفر از دانشجویان ساکن در خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند، انجام شد. جهت جمع آوری داده ها، از فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره (Schema Questionnaire-Short Form یا SQ-SF) و پرسش نامه شخصیت خودشیفته 40 ماده ای (Narcissistic Personality Inventory-40 یا NPI-40) استفاده گردید. داده ها با استفاده از روش همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:طرحواره های محرومیت هیجانی، بی اعتمادی، معیوب بودن، معیارهای سرسختانه، محق بودن (010/0 = P) و خودرشد نایافته (050/0 = P) به طور مثبت و معنی دار و طرحواره اطاعت (010/0 = P) به طور منفی و معنی دار با خودشیفتگی رابطه داشت. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که طرحواره های معیوب بودن، محق بودن، محرومیت هیجانی، اطاعت و بی اعتمادی (010/0 = P) و معیارهای سرسختانه و خودرشد نایافته (050/0 = P) به ترتیب نقش قابل توجهی در پیش بینی خودشیفتگی ایفا نمودند (57/0 = R 2). نتیجه گیری:طرحواره های ناسازگارانه اولیه می توانند به عنوان ساختارهای شناختی اساسی تمایلات خودشیفتگی در نظر گرفته شوند که به فهم بهتر این که چگونه افراد با ویژگی های شخصیت خودشیفته، محیط اجتماعی خود را ادراک می کنند، کمک می نماید
ارتباط سلامت روانی مادران با سبک فرزندپروری در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال بیش فعالی و نقص توجه (ADHD) شایع ترین اختلال روان پزشکی در کودکان است و خانواده، نقش بسیار مهم در مدیریت رفتار کودکان دارد. هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی وضعیت سلامت روانی والدین با سبک فرزندپروری در کودکان مبتلا به این اختلال می باشد.
روش کار: جامعه ی آماری این مطالعه ی توصیفی-تحلیلی در سال 93-1392 شامل مادران کودکان ADHD مراجعه کننده به درمانگاه روان پزشکی بیمارستان های طالقانی و 5 آذر گرگان می باشند. گروه آزمون شامل 64 کودک مبتلا به ADHD انتخاب شده بر اساس نمونه گیری تصادفی و گروه شاهد نیز شامل 64 کودک دبستانی شهر گرگان بودند که بر اساس نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پس از ارایه ی توضیحات به مادران، پرسش نامه های مشخصات جمعیت شناختی، فرزندپروری بوری و سلامت عمومی (GHQ) تکمیل گردیدند. داده ها با کمک نرم افزار SPSS نسخه ی 16، آمار توصیفی و تحلیلی و آزمون مجذور خی تحلیل گردیدند.
یافته ها: در هر گروه 47 نفر پسر و 17 نفر دختر با میانگین سنی گروه ADHD (84/1+42/8 سال) و گروه شاهد (10/1+84/8) سال بودند. نمرات مادران دو گروه در خرده مقیاس های نشانه های جسمانی، اضطراب و افسردگی و نمره ی کل پرسش نامه ی GHQ، اختلاف معنی داری داشتند (به ترتیب 01/0=P، 001/0=P و 01/0=P) و مادران کودکان ADHD مضطرب تر، افسرده تر و از سلامت جسمانی پایین تری برخوردار بودند. میانگین سبک فرزندپروری مقتدرانه نیز در مادران دو گروه، اختلاف معنی داری نشان داد (002/0=P). سن مادران در گروه ADHD به طور معنی داری بالاتر ولی تحصیلات ایشان، پایین تر از گروه شاهد بود (به ترتیب 01/0=P، 001/0=P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد از برایند 4 عامل اختلال بیش فعالی و نقص توجه، تحصیلات مادر، سلامت روان مادر و سن مادر بر به کارگیری سبک فرزندپروری مقتدرانه، عامل اختلال بیش فعالی و نقص توجه، نسبت به سلامت روان مادر تاثیر بیشتری دارد.
افزایش وضوح گفتار در کودک مبتلا به فلج مغزی: گزارش موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فلج مغزی می تواند به عنوان اختلال کنترل حرکتی و وضعیت بدنی تعریف شود که از طریق صدمه به سیستم اعصاب مرکزی، آسیب هایی را به زندگی آینده فرد تحمیل می کند.
پیشگیری از عود رفتار اعتیادی در معتادان
حوزههای تخصصی:
خطر بازگشت به مصرف مواد مخدر به دنبال ترک اعتیاد همواره مطرح است و این مساله مقابله با مسئله اعتیاد را پیچیده تر می سازد. فرایند عود و بازگشت زمانی آغاز می شود که تفکرات، احساسات و رفتارهای فردی که در برنامه بهبودی قرار دارد دوباره تحریف و غیر منطقی می شوند. فرایند عود و بازگشت غالبا شامل فعال نمودن سیستم انکار ورزی به مثابه یک سپر دفاعی غیر انعطاف پذیر، تمایل به تنهایی و انزوا و نمونه هایی از قضاوت های منفی، تصمیم گیری های عالی و نامناسب، ناتوانی در مواجهه با مشکلات و بروز فشارهای زندگی و استرس است. بنابراین، این مساله همواره مورد توجه مسئولین و نیز خود مبتلایان به سوءمصرف مواد و خانواده آنان بوده است. بر این اساس برنامه ریزی و تلاش جهت کاهش این مسئله باید به عنوان بخشی از برنامه های پیشگیری از اعتیاد در جامعه مورد توجه قرار گیرد. در کشور ما نیز خصوصاً در سال های اخیر با وجود گسترش انواع برنامه های درمانی و تلاش در جهت کاهش تعداد مبتلایان به اعتیاد از طریق بازگرداندن آنان به زندگی سالم، همچنان شاهد آمار روز افزون معتادان و نیز اخبار ناخوشایند از این مسئله در جامعه هستیم. کارشناسان امر علت اصلی شکست اغلب این برنامه های درمانی و کاهش آسیب در معتادان را فراوانی بازگشت معتادان در کشور دانسته اند. لذا پرداختن به مسئله عود در درمان اعتیاد الزامی و از نیازهای اساسی در فرایند کنترل معضل اعتیاد در کشور است. به این منظور، هدف اصلی این مقاله مروری، بررسی عود رفتار اعتیادی و عوامل مؤثر بر آن و رویکردهای پیشگیری از عود بود.
مطالعه تحلیلی طرح واره های سازش نایافته اولیه در کودکان آزاردیده
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فرآیند تحول کودک تابع تأثیر متقابل عوامل زیستی، روان شناختی و اجتماعی است و خانواده نقش بسیار اساسی را در این زمینه ایفا می کند. مطالعه پیشینه پژوهشی نشان می دهد که کودکان بیشتر از هرجایی در میان خانواده در معرض خطر خشونت و بدرفتاری قرار می گیرند و این آسیب های جسمی، جنسی، روانی و غفلت که به کودک وارد می شود وی را ازنظر روانی آشفته می کند و باعث ایجاد طرح واره ها و تفکرات غیرمنطقی در ذهن او می شود. طرح واره ها به عنوان عناصر شناختی، نقش مهمی را در سازمان دهی شخصیت و نحوه تفسیر تجربه های فرد از رویدادها ایفا می کنند.
روش : مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و مطالعه کتابخانه ای انجام شد. بدین منظور پایگاه های علمی با کلیدواژه های مرتبط با موضوع پژوهش مورد جستجو قرار گرفت و از اسناد و مقاله های به دست آمده مواردی که دارای اطلاعات معتبر علمی بودند مورد تحلیل، بررسی، مقایسه، تبیین و استنتاج قرار گرفتند.
طرح واره های هیجانی (ESs) در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه (PTSD): به عنوان یک عامل خطر در PTSD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد مبتلایان به اختلال استرس پس از ضربه در راهبردهای تنظیم هیجانی و چگونگی کنار آمدن با هیجان های دشوار دچار مشکلاتی هستند. مدل طرح واره های هیجانی ممکن است به عنوان یک مدل یکپارچه برخی از این ویژگی ها را توضیح دهد. هدف پژوهش حاضر بررسی طرح وارههای هیجانی در بیماران مبتلا به PTSD است. تعداد 20 نفر بیمار مبتلا به PTSD بر اساس معیارهای DSMIV-TR و20 نفر افرادی که تجربه تروما را داشتند (Non PTSD) و 20 فرد بهنجار که در متغیرهای جنس و سن همتا شده بودند در مطالعه شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات محور I در DSM-IV (SCID-I)، سیاهه افسردگی بک نسخه2[1] (BDI II)، سیاهه اضطراب بک (BAI)، مقیاس طرح واره های هیجانی لیهی (LESS)[2]، مقیاس خودسنجی تاثیر رویداد (IES-R) بود. داده ها از طریق روش تحلیل واریانس یک راهه و t مستقل مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که افراد مبتلا به PTSD در مقایسه با دو گروه دیگر، بطور معناداری در طرح واره های هیجانی ناسازگارانه (نشخوارذهنی، احساس گناه، غیرقابل کنترل بودن، سرزنش) نمره بالاتر و در طرح واره های هیجانی سازگارانه (خودآگاهی هیجانی، پذیرش و توافق، قابل درک بودن) نمره پایین تری گزارش دادند. همچنین بیماران مبتلا به PTSD بطور معناداری در سیاهه BDI و BAI نمره بالاتری گرفتند. این نتایج علاوه بر فراهم نمودن طرح واره های هیجانی سازگارانه جایگزین، اهمیت بالینی مورد هدف قرار دادن و کاهش استفاده از طرح واره های هیجانی ناکارآمد در بافتار درمان اختلال PTSD را برجسته کرده است.
اثربخشی استفاده از رایانه بر یادگیری مفاهیم پیش نیاز ریاضی و دیگر مفاهیم شناختی در کودکان دارای اختلال اوتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی استفاده از رایانه بر میزان یادگیری مفاهیم پیش نیاز ریاضی و مفاهیم شناختی دیگر در کودکان دارای اختلال اوتیسم بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و همراه با گروه شاهد بود. جامعه آماری پژوهش را 60 نفر از کودکان 6 تا 14 سال دارای اختلال اوتیسم تشکیل دادند که در مرکز اوتیسم اصفهان در حال آموزش بودند. 16 نفر از این افراد به صورت تصادفی ساده انتخاب و بر اساس شدت نشانگان اوتیسم، همتاسازی شدند و پس از آن در دو گروه 8 نفره قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایش به مدت 6 ماه تحت مداخله با استفاده از رایانه و روش تحلیل رفتار کاربردی (Applied behavior analysis یا ABA) قرار گرفتند. گروه شاهد تنها روش ABA را دریافت کردند. از چک لیست محقق ساخته برای سنجش یادگیری مفاهیم شناختی و مفاهیم پیش نیاز ریاضی استفاده شد و داده ها با استفاده از آزمون کواریانس تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: یافته ها نشان داد که دو گروه آزمایش و شاهد، تفاوت معنی داری در پس آزمون مفاهیم شناختی (009/0 = P) و مفاهیم پیش نیاز ریاضی (001/0 = P) داشتند.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که استفاده از رایانه، علاوه بر مداخله به روش ABA، بر یادگیری مفاهیم پیش نیاز ریاضی و مفاهیم شناختی در کودکان دارای اختلال اوتیسم مؤثر است.