مطالب مرتبط با کلیدواژه

روانی اجتماعی


۱.

تأثیر مداخله گروهی روانی اجتماعی بر شاخص های بهزیستی جسمی و روانی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیابت کیفیت زندگی بهزیستی روانی روانی اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰۶ تعداد دانلود : ۵۹۷
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای استرس و ناراحتی ­های هیجانی ناشی از بیماری دیابت و همچنین تأثیر منفی آن بر روی کنترل قند خون در این بیماران؛ تاکنون شیوه­ های مختلفی از مداخله­ های روان­شناختی مورد بررسی قرار گرفته ­اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله گروهی روانی اجتماعی بر شاخص­های بهزیستی جسمی و روانی بیماران دیابتی انجام گردید. روش: کلیه زنان مبتلا به دیابت نوع دو در مرکز تحقیقات دیابت شهر یزد جامعه آماری پژوهش حاضر بودند که از این تعداد 80 نفر به روش نمونه­ گیری تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه­های بهزیستی روانی WBQ-12، پرسشنامه کیفیت زندگی وابسته به دیابت (ADDQOL19) را تکمیل کرده و سپس برای گرفتن آزمایش خون به آزمایشگاه معرفی شدند. داده­ ها با استفاده از نرم­افزار spss و روش MANOVA تجزیه و تحلیل شد. نتایج: تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که تأثیر مداخله گروهی روانی اجتماعی در بهبود شاخص­های بهزیستی روانی و کیفیت زندگی در مرحله دوم (تفاضل سنجش اول و سوم) بیشتر و معنادارتر از مرحله اول (تفاضل سنجش اول و دوم) بوده است. همچنین میزان HbA1c در پس آزمون گروه آزمایش کاهش نشان داده بود اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود. نتیجه­ گیری: نتایج نشان داد که مداخله گروهی روانی اجتماعی بر بهبود متغیرهای سلامت روانی در بیماران دیابتی تأثیر مثبت دارد و سبب افزایش بهزیستی و کیقیت بهتر زندگی در این بیماران می­ شود. اما تأثیر این مداخله با گذشت زمان مشهودتر م ی­باشد.
۲.

تأثیر مداخله گروهی روانی اجتماعی بر شاخص های بهزیستی جسمی و روانی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیابت کیفیت زندگی بهزیستی روانی روانی اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲۶ تعداد دانلود : ۵۶۳
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای استرس و ناراحتی­های هیجانی ناشی از بیماری دیابت و همچنین تأثیر منفی آن بر روی کنترل قند خون در این بیماران؛ تاکنون شیوه­های مختلفی از مداخله­های روان­شناختی مورد بررسی قرار گرفته­اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله گروهی روانی اجتماعی بر شاخص­های بهزیستی جسمی و روانی بیماران دیابتی انجام گردید. روش: کلیه زنان مبتلا به دیابت نوع دو در مرکز تحقیقات دیابت شهر یزد جامعه آماری پژوهش حاضر بودند که از این تعداد 80 نفر به روش نمونه­گیری تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه­های بهزیستی روانی WBQ-12، پرسشنامه کیفیت زندگی وابسته به دیابت (ADDQOL19)راتکمیل کرده و سپس برای گرفتن آزمایش خون به آزمایشگاه معرفی شدند. داده­ها با استفاده از نرم­افزار spss و روش MANOVA تجزیه و تحلیل شد. نتایج: تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که تأثیر مداخله گروهی روانی اجتماعی در بهبود شاخص­های بهزیستی روانی و کیفیت زندگی در مرحله دوم (تفاضل سنجش اول و سوم) بیشتر و معنادارتر از مرحله اول (تفاضل سنجش اول و دوم) بوده است. همچنین میزان HbA1c در پس آزمون گروه آزمایش کاهش نشان داده بود اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود. نتیجه­گیری: نتایج نشان داد که مداخله گروهی روانی اجتماعی بر بهبود متغیرهای سلامت روانی در بیماران دیابتی تأثیر مثبت دارد و سبب افزایش بهزیستی و کیقیت بهتر زندگی در این بیماران می­شود. اما تأثیر این مداخله با گذشت زمان مشهودتر می­باشد.
۳.

مقایسه اثربخشی درمان روانی اجتماعی و بازخورد زیستی بر بهبود سردردهای میگرنی (کاهش ناتوانی ناشی از سردرد)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: میگرن گروه درمانی روانی اجتماعی بازخورد زیستی ناتوانی ناشی از سردرد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰۰ تعداد دانلود : ۶۷۹
زمینه و هدف:میگرن نوعی اختلال عصبی شایع است که با سردرد شدید و ناتوان کننده و اغلب تهوع و ترس از نور و صدا همراه می باشد و ناتوانی ناشی از آن متفاوت است. بنابراین، پزشکان باید به عواملی که در بروز و شدت حملات سردرد و ناتوانی های ناشی از آن تأثیر دارد، توجه کنند تا بتوانند فراوانی و شدت حملات را کاهش دهند و تأثیر آن بر عملکرد فرد را محدود نمایند. مواد و روش ها:مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی و کارآزمایی بالینی همراه با گروه شاهد و پیگیری سه ماهه بود که بر روی 55 بیمار مبتلا به میگرن مراجعه کننده به درمانگاه های تخصصی مغز و اعصاب بیمارستان های شهر اهواز انجام شد. نمونه ها به صورت پی در پی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه درمان روانی اجتماعی (20 نفر)، بازخورد زیستی (15 نفر) و شاهد (20 نفر) قرار گرفتند. درمان روانی اجتماعی و بازخورد زیستی هر کدام در هشت جلسه درمانی 60 دقیقه ای طبق پروتکل تنظیم شده اجرا گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات، چک لیست مشخصات دموگرافیک، پرسش نامه ناتوانی ناشی از سردرد (Migranie Disability Assessment Questionnaire یا MIDAS)و دستگاه بازخورد زیستی مقاومت گالوانیک پوست (Galvanic skin response یا GSR) بود که در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) برای هر سه گروه انجام گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندگانه همراه با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها:شدت حملات سردرد در هر سه مرحله در گروه های درمان روانی اجتماعی و بازخورد زیستی تفاوت معنی داری با یکدیگر داشت (010/0> P). بین میانگین شدت مراحل و گروه ها نیز تعامل معنی داری مشاهده شد (010/0> P). میانگین ناتوانی ناشی از سردرد در سه مرحله تفاوت معنی داری را نشان داد (001/0 = P) و تعامل بین نمره ها و گروه ها نیز معنی دار بود (001/0 = P). شدت حملات سردرد و ناتوانی ناشی از سردرد بعد از درمان روانی اجتماعی کاهش چشمگیرتری نسبت به درمان بازخورد زیستی داشت و در مرحله پیگیری هم باقی مانده بود. نتیجه گیری:نتایج بیانگر اثربخشی درمان های روانی اجتماعی و بازخورد زیستی در بهبود شدت حملات میگرن و کاهش ناتوانی ناشی از سردرد می باشد. درمان روانی اجتماعی برای کاهش شدت حملات میگرن و ناتوانی ناشی از سردرد بیماران مؤثرتر است.