فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۸۱ تا ۴٬۳۰۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۱۶۶-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط توانمندی ایگو، سبک های فرزندپروری با آسیب پذیری نسبت به اعتیاد با نقش واسطه ای سرکوبگری عاطفی در نوجوانان صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر دوره ی متوسطه ی دوم شهرستان اسکو بود که سال تحصیلی 1399-1398 در حال تحصیل بودند ( 1100 نفر). تعداد 200 دانش آموز پسر و مادران آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسش نامه ی شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد، پرسش نامه ی روانی–اجتماعی توانمندی ایگو، پرسش نامه ی سبک های فرزندپروری و پرسش نامه ی سازگاری پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. توانمندی ایگو و سبک های فرزندپروری اثر مستقیم معناداری بر آسیب پذیری نسبت به اعتیاد داشتند. همچنین، سرکوبگری عاطفی در رابطه ی سبک های فرزندپروری و توانمندی ایگو با آسیب پذیری نسبت به اعتیاد نقش واسطه ای معناداری داشت. نتیجه گیری: ابعاد توانمندی ایگو و سبک فرزندپروری مقتدرانه به واسطه ی کاهش سرکوبگری عاطفی قادر به تبیین کاهش اعتیادپذیری نوجوانان می باشند. این امر می تواند به عنوان الگویی مناسب برای طراحی برنامه های پیشگیری از اعتیاد در بین نوجوانان و جوانان مفید واقع گردد.
اثربخشی رویکرد مبتنی بر توانمندی بر سرسختی روانشناختی و احساس تنهایی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طلاق از اتفاقات بسیار استرس زا در زندگی افراد محسوب میشود و در کنار بسیاری از عوامل خوشایند و ناخوشایند زندگی زنان، طلاق حادثه ای مهم و سهمگین در زندگی ایشان محسوب می شود که پیامدهای فردی و اجتماعی زیادی در زندگی آنان به همراه دارد. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رویکرد مبتنی بر توانمندی بر سرسختی روانشناختی و احساس تنهایی زنان مطلقه بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه) بود. در پژوهش حاضر جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 10 تهران در نیمه اول سال 1401 بود؛ از میان این افراد و به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته رویکرد مبتنی بر توانمندی بر اساس پروتکل تهیه شده توسط Darbani & Parsakia (2022) اجرا شد. به منظور گردآوری داده ها، ابزار پژوهش شامل پرسشنامه احساس تنهایی Russel et al. (1998) و پرسشنامه سرسختی روانشناختی Lang et al. (2003) بود. در بخش توصیفی از جدول های توزیع فراوانی استفاده شده و در بخش استنباطی تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی LSD و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به مقدار F و سطح معناداری مقدار به دست آمده در متغیر سرسختی روانشناختی (22/8 = F و 001/0 = P) و احساس تنهایی (40/6 = F و 002/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل یعنی رویکرد مبتنی بر توانمندی به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته یعن احساس تنهایی و سرسختی روانشناختی شده. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای رویکرد مبتنی بر توانمندی بر گروه آزمایش بود. نتایج آزمون تعقیبی LSD نشان داد تأثیرات ناشی از رویکرد مبتین بر توانمندی بر متغیرهای پژوهش پایدار بود. بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که رویکرد مبتنی بر توانمندی بر احساس تنهایی و سرسختی روانشناختی زنان مطلقه مؤثر بوده فلذا پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
فراتحلیل درمان های مؤثر در کاهش اضطراب کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
۱۳۸-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب از اختلالات شایع دوران کودکی است که علاوه بر درمان های دارویی از مداخلات و درمان های روان شناختی جهت کاهش آن استفاده شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی فراتحلیل درمان های مؤثر در کاهش اضطراب کودکان اجرا شد. روش: در این فرا تحلیل، جامعه آماری شامل پژوهش های در دسترس مرتبط با مداخلات درمانی غیر دارویی اضطراب کودکان در داخل و خارج کشور ایران بوده است که در سال های 2010 تا 2020 در پایگاه های علمی (Google scholar, pub Med, since Direct, NCBI, Taylor & Francis Online, SID Magiran, ensani) منتشر شده اند و با کلیدواژه های اختلال اضطراب، اضطراب جدایی، اضطراب اجتماعی، فوبی خاص، اضطراب کودک، اضطراب فراگیر، درمان شناختی- رفتاری، بازی درمانی، رفتار درمانی، قصه درمانی، هنر درمانی، درمان پذیرش و تعهد، و درمان ذهن آگاهی جستجو شدند. نمونه آماری شامل پژوهش هایی از جامعه آماری بود که با توجه به چک لیست فرا تحلیل، ملاک های ورود به پژوهش را داشته باشند که بر این اساس، 65 پژوهش ملاک های ورود را داشتند و به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش تجزیه تحلیل داده ها، روش فراتحلیل بود که با استفاده از نرم افزار CMA2 انجام شد. یافته ها: فراتحلیل بر روی پژوهش های اولیه در هشت گروه درمان انجام شد که نشان داد اندازه اثر ترکیبی به دست آمده از پژوهش های مرتبط با هر درمان، نشان دهنده اثربخشی همه مداخلات مذکور بر اضطراب کودکان بود. بر اساس میزان اندازه اثر ترکیبی اثربخشی درمان های پذیرش و تعهد (755/0)، قصه درمانی (655/0)، درمان مبتنی بر دلبستگی (598/0)، بازی درمانی (575/0)، شناختی رفتاری (569/0)، درمان تعامل والد کودک (565/0)، ذهن آگاهی (539/0) و هنر درمانی (496/0) به ترتیب بیشترین تأثیر را بر کاهش اضطراب کودکان داشته است که نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که تفاوت بین آنها معنادار نیست (355/0P=، 132/1=65,7F). نتیجه گیری: اندازه اثر به دست آمده، اثربخش بودن مداخلات مذکور در کاهش اضطراب کودکان را نشان داد و با توجه به معنادار نبودن تفاوت میزان اثربخشی این درمان ها، تمامی درمان های بیان شده می توانند در درمان اضطراب کودک به تنهایی یا به صورت تلفیقی مورد استفاده قرار گیرند.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر تنظیم هیجان و بهبود خودپنداشت کودکان دارای والدین طلاق گرفته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکانی که والدینشان از یکدیگر جدا می شوند با تنیدگی مواجه می شوند که اثرات کوتاه مدت و بلندمدت روان شناختی بر جای می گذارد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر تنظیم هیجان و بهبود خودپنداشت کودکان دارای والدین طلاق گرفته انجام شد. روش: پژوهش حاضر شبه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی کودکان دارای والدین طلاق گرفته شهر کرمانشاه در سال 1399 بودند که از بین آنها تعداد 30 کودک به شیوه نمونه گیری در دسترس، انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش 10 جلسه مداخله ذهن آگاهی بر اساس مدل بوردیک (2017) را دریافت کرد، در حالی که گروه گواه در فهرست انتظار برای دریافت مداخله بعد از پایان مطالعه قرار گرفت. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003) و پرسشنامه خودپنداشت (پیرز و هریس، 1969) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش ذهن آگاهی بر مؤلفه های تنظیم هیجان (ارزیابی مجدد شناختی (0/01>P، 361/29=F) و منع بیانی (0/01>P، 652/31=F) و مؤلفه های خودپنداشت کودکان (رفتار (0/01>P، 813/17=F)، وضعیت عقلانی و تحصیلی (0/01>P، 762/16=F)، ظاهر جسمانی و ویژگی ها (0/01>P، 421/8=F)، اضطراب (0/01>P، 429/19=F)، محبوبیت (0/01>P، 927/21=F)، شادی و رضایت (0/01>P، 691/18=F) تأثیر مثبت دارد و این نتایج به دست آمده در دوره پیگیری نیز تداوم داشت (0/01>P). نتیجه گیری: هنگامی که کودکان دارای والدین طلاق گرفته احساس می کنند کاری از دستشان برنمی آید، ذهن آگاهی با افزایش انعطاف پذیری روانی، انتخاب های دیگری را فرا روی آنها قرار می دهد و همین موضوع در تنظیم هیجانات آنها مؤثر است. همچنین ذهن آگاهی با برقراری ارتباط دوباره مابین منابع درونی و بیرونی، به بهبودی خودپنداشت منجر می شود، منابعی که حتی ممکن است فرد باور به آنها نداشته باشد.
اثربخشی آموزش فلسفه بر انعطاف پذیری شناختی و مهارت های استدلالی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
۱۰۷-۹۳
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پرورش تفکر فلسفی در کودکان به دلیل آنکه به گسترش و تقویت ابعاد ذهنی و روانی کودک می انجامد، یکی از برنامه های اساسی تعلیم کودکان به حساب می آید. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر پرورش انعطاف پذیری شناختی و مهارت های استدلالی دانش آموزان دبستانی بود. روش: روش پژوهش، از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 دانش آموز پسر پایه پنجم ابتدایی از شهر کاشان در سال 1400- 1399 بود که با روش در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایدهی شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010)، آزمون مهارت های استدلالی (نیوجرسی، 1983) و مداخله آموزشی بر اساس بسته آموزشی رابرت فیشر (1998) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در محیط SPSS-26 انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تفاوت معناداری بین گروه آموزش و گواه به ترتیب در متغیر انعطاف پذیری شناختی، خرده مقیاس های آن و مهارت های استدلالی وجود دارد (05/0>p). اندازه اثر برای متغیر انعطاف پذیری شناختی (581/0) و خرده مقیاس های ادراک مهارپذیری (174/0)، ادراک گزینه های مختلف (192/0)، ادراک توجیه رفتار (501/0)، و مهارت های استدلالی (804/0) بود. نتیجه گیری: برنامه فلسفه برای کودکان با ایجاد فرصت کاوشگری جذاب پیرامون موضوعات مختلف، باعث پرورش قدرت تفکر انتقادی، تفکر تأملی، تفکر مشارکتی، و مانع از احساس کهتری کودک می شود. در نتیجه پیشنهاد می شود از برنامه های آموزش فلسفه جهت تقویت مهارت های شناختی، تغییر و تحول نگرش و رفتارهای کودکان در مدارس استفاده کرد.
مدل ساختاری نقش عوامل محیطی و خانوادگی در پیشگیری رشدمدار از گرایش به مصرف مواد مخدر و روانگردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
41-58
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی مدل ساختاری نقش عوامل محیطی و خانوادگی در پیشگیری رشدمدار از گرایش به مصرف مواد مخدر و روانگردان انجام شده است. روش: پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان و نوجوانان شهر کرج بودند که حداقل یک بار مواد مخدر یا مواد روانگردان استعمال کرده بودند. از میان آن ها، 250 نفر به روش نمونه گیری غیراحتمالی از نوع گلوله برفی انتخاب شدند. یافته ها: در مدل پژوهش، عامل محیطی با ضریب (0/77) و پس از آن، عامل خانوادگی با ضریب (0/63) اثرات مستقیم و معناداری بر گرایش کودکان و نوجوانان به مصرف مواد مخدر و روانگردان داشتند. نتیجه گیری: عوامل محیطی و خانوادگی در پیشگیری رشدمدار از گرایش کودکان و نوجوانان به مصرف مواد مخدر و روانگردان موثر هستند، اما عوامل محیطی اثر قویتری دارند، بنابراین تمرکز بر ساختار محیطی جوامع می تواند روندهای پیشگیرانه را کاربردی تر کند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سطح اضطراب و کیفیت زندگی زنان با اختلال مصرف مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۳۷۹-۳۵۹
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای غلط شناختی در افراد با درمان نگهدارنده متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
287-312
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای غلط شناختی در افراد با درمان نگهدارنده متادون انجام شد . روش: این مطالعه شبه آزمایشی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. از میان همه افراد مراجعه کننده به مرکز درمانی سوءمصرف مواد روزبه شهر کامیاران در نیمه اول سال 1397، که تحت درمان نگهدارنده متادون بودند، نمونه ای به حجم 30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه گواه (10 نفر) گمارده شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های نگرش های ناکارآمد و خطاهای شناختی استفاده و توسط افراد هر سه گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد. گروه آزمایشی اول و دوم به ترتیب مداخله درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در 8 جلسه 60 دقیقه ای به شیوه گروهی دریافت کردند. داده ها نیز با روش تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات مؤلفه های نگرش ناکارآمد از جمله نیاز به تایید دیگران و نیاز به راضی کردن دیگران و مؤلفه های باورهای غلط شناختی از جمله فیلتر ذهنی، نتیجه گیری شتابزده، استدلال احساسی، باید-بهتر و شخصی سازی در هر دو گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل، به طور معناداری پایین تر بود. همچنین میانگین نمرات موفقیت-کامل طلبی، تفکر همه یا هیچ، تعمیم افراطی و بی توجهی در گروه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به دو گروه دیگر، به طور معناداری پایین تر بود. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بیشتر از درمان شناختی-رفتاری بر کاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای غلط شناختی مؤثر است.
اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر بهزیستی روان شناختی و تاب آوری دانش آموزان با نشانگان افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
۱۲۴-۱۰۸
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نوجوانان به علت اینکه در سنین حساسی هستند ممکن است از نظر روا ن شناختی و جسمانی دچار تغییرات زیادی شوند که در صورت عدم توجه منجر به مشکلات غیرقابل جبرانی شود. در این راستا، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر بهزیستی روان شناختی و تاب آوری دانش آموزان با نشانگان افسردگی انجام شد. روش : روش پژوهش حاضر شبه تجربی و طرح آن به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان با نشانگان افسردگی دوره متوسطه یکم ناحیه دوم شهر رشت در نیم سال دوم تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 دانش آموز که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند. ابزار گردآوری شامل پرسشنامه افسردگی (بک، 1996)، بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989) و پرسشنامه تاب آوری (کانر و داویدسون، 2003) بود. گروه آزمایش هشت جلسه 90 دقیقه ای گروه درمانی شناختی-رفتاری کمفیس و جاکویین (1995) را دریافت کردند، ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در پایان داده های به دست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه درمانی شناختی- رفتاری به صورت معناداری موجب افزایش استقلال (41/19)، تسلط بر محیط (46/57)، رشد شخصی (87/90)، ارتباط مثبت با دیگران (23/64)، هدفمندی در زندگی (53/51)، پذیرش خود (54/46)، و تاب آوری (01/76) دانش آموزان با نشانگان افسردگی می شود (01/0>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد که درمان شناختی - رفتاری گروهی با فعال سازی رفتاری توانسته است باعث افزایش بهزیستی روان شناختی و تاب آوری شود. از آنجایی که افسردگی می تواند عملکرد تحصیلی دانش آموزان را تحت تأثیر قرار دهد، لازم است مداخلات زودهنگام در این زمینه انجام شود.
اثربخشی درمان فراشناختی و درمان شفقت محور بر کاهش نشخوار ذهنی و اضطراب در بیماران وسواس فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان فراشناختی و درمان شفقت محور بر کاهش نشخوار ذهنی، اضطراب افراد با نشانه های طیف وسواس فکری انجام شد. روش پژوهش حاضر از لحاظ گردآوری داده ها روش آزمایشی از نوع شبه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود و ازلحاظ هدف در زمره مطالعات کاربردی و از لحاظ روش در زمره پژوهش های کمّی بود. جامعه مورد مطالعه عبارت بود از کلیه مراجعه کنندگان زن که با تشخیص علائم طیف وسواس فکری- عملی به کلینیک های مشاوره و روان شناختی منطقه 5 شهر تهران در سال تحصیلی 99- 1398. به استناد مطالعات پیشین مجموعاً 45 نفر(هر گروه 15 نفر) با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل دو بسته آموزش درمان فراشناختی و آموزش درمان شفقت محور و سه پرسشنامه نشخوار فکری یوسفی (1384)، اضطراب ساراسون (1957) بودند. جهت تشخیص مراجعان با نشانه های وسواس فکری- عملی پرونده سنجش مراجعان در کلینیک مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش بر اساس نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که هر دو درمان موجب کاهش نشخوار ذهنی، اضطراب و نگرانی افراد با نشانه های طیف وسواس فکری- عملی بویژه وسواس فکری می شوند. همچنین نتایج نشان داد که درمان فراشناختی و شفقت محور، به یک اندازه می توانند بر کاهش نشخوار ذهنی، اضطراب و نگرانی موثر باشند. در نتیجه وقتی مراجعان با نشانه های طیف وسواس فکری – عملی نسبت به مهارت ها، احساسات و توانمندی های شناختی و اجتماعی و غیره آگاهی پیدا می کنند بر نشخوار ذهنی، اضطراب و نگرانی خود فایق می آیند، در نتیجه عملکرد مناسبی خواهند داشت.
اثر بخشی مداخله شناختی-رفتاری به عنوان مکمل درمان های نگهدارنده بر پیشگیری از عود و بهبود نشانه های اختلالات روانی بیماران وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
273-292
حوزههای تخصصی:
هدف: اعتیاد نوعی آسیب اجتماعی است که اختلالات روانی و جسمانی گسترده ای دارد و هزینه های زیادی را به جوامع تحمیل می کند. این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی مداخله ی غیر دارویی شناختی-رفتاری به عنوان مکمل درمان های نگهدارنده بر پیشگیری از عود و بهبود نشانه های اختلالات روانی بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر افیونی در شهر تبریز انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. به همین منظور، تعداد 60 نفر از مردان مبتلا به سوءمصرف مواد مخدر افیونی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (30 نفر) و کنترل (30 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان به مقیاس پیش بینی پذیری بازگشت به مصرف مواد و پرسش نامه ی چک لیست نشانه های اختلالات روانی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی- رفتاری بر پیشگیری از عود موثر بود. همچنین، مداخله شناختی-رفتاری بر بهبود نشانه های اختلالات روانی بیماران مبتلا به سوءمصرف مواد مخدر افیونی موثر بود . نتیجه گیری : با توجه به اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر بهبود افراد مبتلا به سوءمصرف مواد، این مداخله می تواند مورد استفاده درمان گران و مشاوران برای درمان این گروه از بیماران قرار گیرد.
اثربخشی درمان ساختارمند ماتریکس بر خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف، خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در مصرف کنندگان مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۲۲۸-۲۰۱
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان ساختارمند ماتریکس بر خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف، خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در مصرف کنندگان مواد محرک انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران وابسته به مواد محرک مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اهواز در سال 1400 بود. از این بین، 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه خودشیفتگی مرضی، پرسشنامه ولع مصرف لحظه ای، پرسشنامه خودکارآمدی ترک اعتیاد، مقیاس تحمل پریشانی و مقیاس ذهن آگاهی را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه تکمیل کردند. درمان ساختارمند ماتریکس در 14 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ساختارمند ماتریکس موجب کاهش خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف و افزایش خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در گروه آزمایش شد. نتایج به دست آمده در مرحله پیگیری دوماهه نیز پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، درمان ساختارمند ماتریکس در کاهش خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف و افزایش خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی مؤثر است.
توسعه ناپایدار و شیوع اعتیاد در روستاها (موردمطالعه: روستای امام زاده شهرستان ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۳۸۰-۳۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر کشف زوایا و ابعاد پنهان چیستی، چرایی، چگونگی و پی آمدی شیوع اعتیاد در فرآیند توسعه ناپایدار روستایی و نامتوازن شهری، سنجش شدت و ضریب دامنه شیوع اعتیاد در روستا، و ارایه یک نظریه مبنایی برای انجام پژوهش های پیمایشی در پژوهش های آتی از یک طرف و کشف وضعیت انتقال دامنه اعتیاد از سنین خاکستری به دامنه سنی پایین و جوان و تغییر الگوی سنتی اعتیاد به مواد صنعتی از طرف دیگر بود. روش: پژوهش حاضر بر اساس روش نظریه بنیانی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند بود که مطابق با مدل استراس کوربین طراحی شد و از دو گروه مطلعین روستا (به تعداد 17 نفر) و افراد وابسته به مواد روستا (به تعداد 33 نفر) تشکیل شد. یافته ها: مواد پرمصرف در این روستا به ترتیب تریاک، روان گردان ها از جمله شیشه و سایر مواد صنعتی و ضریب شیوع اعتیاد در سال های اخیر با مبدا سال 1397 تا 1399 سالیانه حدود 35 در هزار یعنی حدود 5/3 درصد بود. شرایط علّی روستا با محوریت توسعه ناپایدار آن و سرریز مسائل و آسیب های شهری شهرستان ارومیه به دلیل توسعه نامتوازنش با شرایط زمینه ای موجود در ساختار روستا و افراد وابسته به مواد و با دخالت و میانجی گری متغیرهای موثر، بستر را برای ضریب شیوع بالای اعتیاد در این روستا فراهم می سازد که پی آمدهای آن در صورت عدم اقدام مداخله ای شایسته، افزایش ضریب شیوع و شدت یافتن میزان توسعه نیافتگی روستای امام زاده ارومیه در آینده خواهد بود. نتیجه گیری: پیامدهای نگران کننده توسعه نامتوازن، ازدیاد اختلال کارکردی روستا، کاهش همبستگی اجتماعی، تشدید نابرابری اجتماعی، اشاعه مضاعف اعتیاد، فروپاشی سرمایه اجتماعی و غیره همگی هشدارهای نگران کننده ای هستند که باید برایشان چاره اندیشی عاجلانه کرد.
رابطه عملکرد خانواده با تحمل پریشانی در دانش آموزان دختر: نقش واسطه ای حرمت خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحمل پریشانی به عنوان ساختاری مهم در شروع و ابقا آسیب های روانی و همچنین پیشگیری و درمان ایفای نقش می کند. هدف از این پژوهش، تعیین ارتباط عملکرد خانواده با تحمل پریشانی با نقش واسطه ای حرمت خود در دانش آموزان دختر بود. روش: روش پژوهش از نظر هدف، بنیادی و از نظر روش از نوع همبستگی و الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه نهم منطقه 3 شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1401 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 220 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عملکرد خانواده (اپستاین و همکاران، 1983)، پرسشنامه تحمل پریشانی (گاهر و سیمونز، 2005) و پرسشنامه حرمت خود (روزنبرگ، 1965) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری و نرم افزار ایموس نسخه 24 انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان از برازش مطلوب مدل پژوهش داشت. بر اساس نتایج به دست آمده بین عملکرد خانواده و حرمت خود (02/9=t و 63/0=β) و بین حرمت خود و تحمل پریشانی (30/6=t و 58/0=β) ارتباط مستقیم وجود دارد، ولی بین عملکرد خانواده و تحمل پریشانی (96/1 =t و 15/0=β) ارتباط مستقیم یافت نشد. همچنین نتایج نشان داد که بین عملکرد خانواده و تحمل پریشانی ارتباط غیرمستقیم به واسطه حرمت خود (0/01P<) وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده بین عملکرد خانواده و تحمل پریشانی دانش آموزان دختر به واسطه حرمت خود ارتباط وجود دارد. در تدوین مداخلات روان شناختی برای افزایش تحمل پریشانی دانش آموزان دختر، توجه ویژه به عوامل سببی، پیشنهاد می شود.
اثربخشی طرحواره درمانی بر پریشانی روانی و تنظیم هیجانی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
160 - 174
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی طرح واره درمانی بر پریشانی روانی و تنظیم هیجانی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی شهر تهران در سال 1402 انجام شد. مواد و روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران تشکیل دادند که از بین آنها، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش با استفاده از طرح واره درمانی، 12 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه شخصیت مرزی (کلاریج و بروکز، 1984)، پریشانی روانی (کسلر، 2002) و تنظیم هیجانی (گارنفسکی و کرایج، 2006) بودند. یافته ها: تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. نتایج نشان داد آموزش طرح واره درمانی بر مولفه های پریشانی روانی (اضطراب، افسردگی و تنیدگی) افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارد. همچنین نتایج نشان داد که طرحواره درمانی باعث کاهش تنظیم هیجانی منفی و افزایش تنظیم هیجانی مثبت در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی شد. نتیجه گیری: منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان طرحواره درمانی را به عنوان یک روش کارآ جهت بهبود پریشانی روانی و تنظیم هیجانی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی پیشنهاد داد.
مقایسه ویژگی های شخصیتی و کارکردهای اجرایی (بازداری و تصمیم گیری) در افراد موفق و ناموفق در ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۳۴۰-۳۲۳
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه ویژگی های شخصیتی و کارکردهای اجرایی (بازداری و تصمیم گیری) در افراد موفق و ناموفق در ترک اعتیاد انجام شد. روش: این پژوهش یک طرح علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی مردان و زنان موفق و ناموفق در ترک اعتیاد به مواد (مخدر و صنعتی) مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد در منطقه شرق تهران تشکیل داد. از بین آن ها با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 110 نفر (55 نفر موفق در ترک اعتیاد و 55 نفر ناموفق در اقدام به ترک) انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه صفات پنجگانه شخصیت- فُرم بلند، آزمون برو/نرو و آزمون خطرپذیری بادکنکی بارت استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، رعایت پیش فرض های آزمون های پارامتریک و تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین افراد موفق و ناموفق در اقدام برای ترک اعتیاد در تصمیم گیری تفاوت معناداری وجود ندارد (0/05<p). همچنین، نتایج نشان داد که بین دو گروه موفق و ناموفق در اقدام برای ترک مواد از نظر بازداری شناختی و ویژگی های شخصیتی شامل وظیفه شناسی، مقبولیت، گشودگی در تجربه، روان نژندی و برون گرایی تفاوت معناداری وجود دارد (0/05>p). به این صورت که افراد موفق در ترک اعتیاد نسبت به افراد ناموفق در ویژگی های شخصیتی و بازداری شناختی، عملکرد و کارآمدی بهتری داشته اند اما بین توان تصمیم گیری در مواجهه با وسوسه مصرف دو گروه تفاوت وجود نداشته است. نتیجه گیری: کارکردهای اجرایی و ویژگی های شخصیتی در توانایی افراد برای ترک و مقابله با وسوسه مصرف نقش دارند. بنابراین، پیشنهاد می شود که مراکز ارائه دهنده خدمات در حوزه پیشگیری، درمان و توان بخشی افراد در مواجهه با مواد علاوه بر اقدامات متداول به ویژگی های شخصیتی و کارکردهای اجرایی افراد نیز توجه داشته باشند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر سازگاری زناشویی و رضایت زناشویی زوجین در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازدواج مقدس ترین و پیچیده ترین رابطه میان دو انسان از دو جنس مخالف است که ابعاد وسیع و عمیق و هدف های متعددی دارد و پرداختن به روابط زناشویی و ارتقای سازگاری و رضایت میان زوجین را می توان یکی از رسالت های مهم از سطح فردی تا اجتماعی دانست. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر سازگاری زناشویی و رضایت زناشویی زوجین در آستانه طلاق بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده و زوج درمانی منطقه 5 تهران در سال 1401 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر (20 زوج) انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر یا 10 زوج) و یک گروه کنترل (20 نفر یا 10 زوج) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر اساس پروتکل Afshari et al. (2022) اجرا شد. به منظور گردآوری داده ها، ابزار پژوهش شامل پرسشنامه رضایت زناشویی (ENRICH) و پرسشنامه سازگاری زناشویی (DAS) بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به مقدار F و سطح معناداری به دست آمده در متغیر رضایت زناشویی (76/7 = F و 002/0 = P) و سازگاری زناشویی (11/7 = F و 002/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی) شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر گروه آزمایش بود. همچنین نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که این تأثیرات پایدار بود. بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی زوجین در آستانه طلاق مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
پیشبینی سیستم بازداری رفتاری بر اساس عدم تحمل ناکامی و دشواری در تنطیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیشبینی سیستم بازداری رفتاری بر اساس عدم تحمل ناکامی و دشواری در تنظیم هیجان بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، پژوهشی توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مراجعه کنندگان 20 تا 30 ساله در سال 1402 بود که به مراکز مشاوره و روان درمانی خصوصی در منطقه 3 شهر تهران مراجعه کرده بودند. از این رو، حجم نمونه پژوهش بر اساس دیدگاه کلاین (2016) 200 نفر تعیین شد. به منظور نمونه گیری با شیوه نمونه گیری هدفمند و در دسترس با مراجعه یا ارسال فرم پرسشنامه به مراکز مربوطه نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. ابزار استفاده شده برای گردآوری اطلاعات شامل مقیاس تجدیدنظر شده حساسیت به تقویت جکسون (2009)، پرسشنامه تحمل ناکامی هارینگتون (2005)، و پرسشنامه دشواری در نظم بخشی هیجانی گراتز و رومر (2004) بود. در نهایت داده های به دست آمده از طریق تکمیل پرسشنامه های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. عدم تحمل ناکامی با ضریب بتای 22/0- و دشواری در تنظیم هیجان با ضریب بتا 24/0- می توانند سیستم بازداری رفتاری آزمودنی ها را به صورت مثبت پیش بینی کنند (01/0> p). همچنین نشان داد عدم تحمل ناکامی و دشواری در تنظیم هیجان می تواند 9/28 درصد از سیستم بازداری رفتاری را در نمونه آماری پژوهش پیش بینی کند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که می توان از طریق متغیرهای دشواری در تنظیم هیجان و عدم تحمل ناکامی سیستم بازداری رفتاری نوجوانان را پیش بینی نمود.
اثربخشی روش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تعارضات زناشویی و تعارضات والد- فرزندی معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۳۵۸-۳۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف: از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تعارضات زناشویی و تعارضات والد- فرزندی افراد سوءمصرف کننده در انجمن معتادان گمنام شهرستان استهبان بود. روش: این مطالعه از نوع طرح های شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه شامل کلیه افراد وابسته به مواد حاضر در انجمن معتادان گمنام استهبان بود که از طریق نمونه گیری در دسترس از میان آن ها 20 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند و به دو گروه (آزمایشی و گواه) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های تعارضات زناشویی و تعارض والدین بود. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و به روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که روش اجرای دوازده قدم انجمن معتادان گمنام موجب بهبود تعارضات زناشویی و تعارضات والد- فرزندی و کاهش فراوانی و شدت تعارضات والد- فرزندی شده است. نتیجه گیری: برنامه دوازده قدمی انجمن معتادان گمنام نقش مهمی در فرآیند بهبودی فرد به روال یک زندگی سالم و برقراری روابط مناسب خانوادگی و اجتماعی ایفا می کند.
پیش بینی گرایش به فضای مجازی و اینترنت بر اساس جو عاطفی خانواده، راهبردهای حل مسئله و پیوند والدینی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در عصر حاضر که عصر تکنولوژی نام گرفته است، فضای سایبری که عمده ترین آن شبکه های اینترنتی می باشد در هر خانه و خانواده ای جایگاه خاصی پیدا کرده است به گونه ای که استفاده از این تکنولوژی امری اجتناب ناپذیر گردیده است. اینترنت و به تبع آن گرایش به اینترنت و فضای مجازی از متغیرهای شایع درجهان است که می تواند تبعات فراوانی برای جوانان در پی داشته باشد.. پژوهش فوق با هدف پیش بینی گرایش به فضای مجازی و اینترنت بر اساس جو عاطفی خانواده، راهبردهای حل مسئله و پیوند والدینی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم انجام گرفته است. طرح پژوهش از مقوله ی توصیفی از نوع همبستگی و جامعه ی آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر شیراز می باشد که در سال 1402 در مدارس این شهر به تحصیل اشتغال داشتند. جهت انجام پژوهش نمونه ای شامل 380 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم این شهر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان مدارس مقطع متوسطه این شهر انتخاب شدند. این تعداد بر اساس جدول مورگان تعیین شد.. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه پرسشنامه گرایش به فضای مجازی و اینترنت یانگ و همکاران (1996)، پیوند خانوادگی پارکر و همکاران (PBI)، پرسشنامه حل مسئله هپنر PSI و مقیاس جو عاطفی خانواده (AFC) می شد. داده های حاصل با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و روش رگرسیون همزمان چندگانه ورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که ابعاد جو عاطفی خانواده در کل نزدیک به 36 درصد از واریانس نمرات اعتیاد به اینترنت را تبیین می کند. همچنین ابعاد محبت، نوازش کردن، تشویق و اعتماد به صورت منفی و معناداری قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت شرکت کنندگان میباشد. راهبردهای حل مساله در کل نزدیک به 19 درصد از واریانس نمرات اعتیاد به اینترنت را تبیین می کند. همچنین سبک اعتماد به حل مسایل به صورت منفی و معناداری قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت شرکت کنندگان میباشد. اما سبک گرایش اجتنابی به صورت مثبت و معناداری قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت شرکت کنندگان میباشد و پیوندوالدینی در کل نزدیک به 16 درصد از واریانس نمرات اعتیاد به اینترنت را تبیین می کند. همچنین بعد مراقبت به صورت منفی و معناداری قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت شرکت کنندگان میباشد. اما حمایت افراطی به صورت مثبت و معناداری قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت شرکت کنندگان میباشد. جو عاطفی خانواده، راهبردهای حل مسئله و پیوند والدینی دانش آموزان نقش مهمی در کاهش اعتیاد به اینترنت دانش آموزان ایفا میکند. لذا پرداختن به عوامل خانوادگی مانند جو عاطفی خانواده و پیوند والدینی در کاهش اختلالات اججتماعی و روانی اهمیت خاصی دارد.