فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۴۱ تا ۴٬۲۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۲۵۴-۲۲۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب بر مسئولیت پذیری، منبع کنترل و کاهش دوز داروهای آگونیست در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه مراجعه کنندگان به مراکز درمان اعتیاد شهر اردکان در سال 1399 بود که 16 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب در 10 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از مقیاس مسئولیت پذیری روان شناختی، مقیاس منبع کنترل، و میزان دوز تجویزی داروهای آگونیست در پرونده درمانی آزمودنی ها، جمع آوری و با روش تحلیل واریانس مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب، بر بهبود مسئولیت پذیری، منبع کنترل، و کاهش دوز مصرف داروهای آگونیست افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده اثربخش بود. نتیجه گیری: این پژوهش، حمایتی تجربی برای مداخله موردنظر جهت بهبود منبع کنترل، مسئولیت پذیری، و کاهش دوز مصرفی افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده فراهم می کند.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی خودتنظیم گری-دلبستگی و زوج درمانی سیستمی- رفتاری برعملکرد خانواده در زنان دارای همسر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
247-266
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی خود تنظیم گری-دلبستگی و زوج درمانی سیستمی-رفتاری بر عملکرد خانواده زنان دارای همسر وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری زنان دارای همسر وابسته به مواد مراجعه کننده به مرکز مشاوره ویژه زنان در شهر سنندج بود. در میان آن ها، 45 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده هااز ابزار سنجش خانوده استفاده شد. یک گروه آزمایش زوج درمانی خودتنظیم گری-دلبستگی و گروه دیگر آزمایش زوج درمانی سیستمی-رفتاری دریافت کردند. داده ها با آزمون تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو رویکرد بر عملکرد خانواده اثربخش بودند. این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. همچنین نتایج مقایسه نشان داد که بین گروه های زوج درمانی تفاوت معنادار وجودداشت. زوج درمانی سیستمی- رفتاری در مقایسه با زوج درمانی خودتنظیم گری-دلبستگی بر بهبود عملکردخانواده موثرتر بود. نتیجه گیری: در روابط زوجی فنون درمان سیستمی-رفتاری می تواند ابعاد مختلفی را پوشش داده و به شدت با تاثیر بر تنظیم هیجانی روابط را متاثر سازد.
کاربرد روی آورد قلب پرورش یافته در والدگری کودکان با نیازهای خاص: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان دارای مشکلات در سازش یافتگی رفتاری- هیجانی، نیازمند حمایت و شیوه های متفاوت جهت شکل دهی رفتار مطلوب و پیشگیری از آسیب های روان شناختی هستند. بنابراین روی آوردهای والدگری در راستای کاهش مشکلات سازشی کودکان با نیازهای خاص و بهزیستی روان شناختی والدین در حال توسعه هستند. بدین ترتیب این پژوهش با دو هدف انجام شد؛ ابتدا به معرفی و کاربرد روی آورد قلب پرورش یافته در والدگری کودکان با نیازهای خاص پرداخته شد و سپس اثربخشی این مداخلات مورد بررسی قرار گرفته است. روش: روش پژوهش مرور نظام مند بود که با روش نمونه گیری هدفمند و دستورالعمل پریزما (2010) انجام شد. متون نوشتاری در پایگاه های اطلاعاتی Google Scholar، Eric، SSRN، Wiley، PubMed با کلیدواژه های The nurtured heart approach، Intervention، Parenting، Parent education programs جستجو شد. ابتدا 1421منبع و پس از غربالگری تعداد 32 منبع (22 پژوهش؛ 10 کتاب) یافت شد که مطابق با ملاک های ورود و خروج، 19منبع انتخاب شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد 13 پژوهش که مبتنی بر روی آورد قلب پرورش یافته که در سال های 1997 تا 2022 با حجم نمونه کل 1409 انجام شده اند بر کاهش علائم رفتاری کودکان با اختلالات یادگیری، نافرمانی مقابله ای، اختلال رفتار هنجاری، و نارسایی توجه- فزون کنشی اثربخش بوده است و در سایر متون بررسی شده نیز این روی آورد روان شناختی و خانواده محور تأیید شده است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نظام مند نشان داد روی آورد قلب پرورش یافته مبتنی بر تعامل والد-کودک است و با آگاهی بخشی و آموزش والدین در پرورش کودکان دارای رفتارهای سازش نایافته، موجب سازش یافتگی و ارتقاء مهارت های رفتاری- اجتماعی این کودکان می شود. بنابراین پیشنهاد می شود این روی آورد در والدگری کودکان با نیازهای خاص در ایران مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر ارتقاء سلامت روانی و کاهش نشخوار فکری زنان مطلقه دارای همسر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
183-204
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر ارتقا سلامت روانی و کاهش نشخوار فکری زنان مطلقه دارای همسر وابسته به مواد تحت پوشش بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زنان مطلقه 20 تا 45 ساله دارای همسر وابسته به مواد تحت پوشش سازمان بهزیستی استان کهگیلویه و بویر احمد در سال 1398 بود. از این بین، 40 زن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه مقیاس پاسخ های نشخوار فکری و مقیاس سلامت عمومی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش برنامه آموزش خودکارآمدی (هشت جلسه هفتگی) را دریافت کرد، در حالی که اعضای گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند و صرفا به پرسش نامه ها پاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تاثیر آموزش خودکارآمدی در گروه آزمایش بر سلامت روانی و نشخوار فکری معنی دار بود و این برنامه آموزشی به طور معناداری باعث بهبود سلامت روان و کاهش نشخوار فکری در زنان مطلقه دارای همسر وابسته به مواد شد. نتیجه گیری: بر اساس این نتایج، آموزش خودکارآمدی می تواند در کاهش آثار زیان بار اعتیاد بر سلامت روان زنان مطلقه دارای همسران وابسته به مواد سودمند واقع شود.
رابطه حالت بی حوصلگی با آمادگی اعتیاد در بین نوجوانان پسر: نقش تعدیل کنندگی بهزیستی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
65-84
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش تعدیل کنندگی بهزیستی معنوی در رابطه بین بی حوصلگی و آمادگی اعتیاد انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانش آموزان نوجوان پسر منطقه 14 شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1398 بود. از بین آن ها، تعداد 379 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس بی حوصلگی، مقیاس استعداد اعتیاد و مقیاس بهزیستی معنوی را تکمیل کردند. داده ها با روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین بی حوصلگی و آمادگی اعتیاد رابطه مثبت معنا داریو بین بهزیستی معنوی و آمادگی اعتیاد رابطه منفی معناداری وجود داشت. همچنین، نتایج رگرسیون سلسله مراتبی، نقش تعدیل گر بهزیستی معنوی در رابطه بین بی حوصلگی و آمادگی اعتیاد را مورد تایید قرار داد. نتیجه گیری: مطالعه حاضر بر نقش تعدیل کنندگی بهزیستی معنوی به عنوان یک مکانیسم مهم در رابطه بین بی حوصلگی و آمادگی اعتیاد تاکید دارد. بنابراین، گسترش و توسعه بهزیستی معنوی در بین نوجوانان می تواند روش خوبی برای حمایت از آن ها در برابر بی حوصلگی و آمادگی اعتیاد باشد.
مدل یابی سیستم های مغزی رفتاری و بدتنظیمی هیجان با آسیب پذیری روانی در افراد وابسته به مواد در حال بهبودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
255-272
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی مدل یابی بین سیستم های مغزی رفتاری و بدتنظیمی هیجان با آسیب پذیری روانی در افراد وابسته به مواد در حال بهبودی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه افراد وابسته به مواد در حال بهبودی در مراکز اقامتی (میان مدت و بلندمدت) تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر گرگان در سال 1398 بود. در این پژوهش، با توجه به تعداد 19 متغیر مشاهده شده و تخصیص ضریب 10 برای هر متغیر، 250 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه آسیب پذیری روانی، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، و پرسش نامه سیستم های مغزی رفتاری بودند. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها : یافته ها نشان داد که سیستم های مغزی رفتاری و بدتنظیمی هیجان رابطه معنی داری با آسیب پذیری روانی داشتند. همچنین، بدتنظیمی هیجان در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری و آسیب پذیری روانی نقش میانجی داشت. مدل پژوهش تایید شد و 66 درصد از واریانس آسیب پذیری روانی توسط سیستم های مغزی رفتاری و بدتنظیمی هیجان تبیین شد. نتیجه گیری: این پژوهش تاکیدی بر نقش عوامل شناختی و هیجانی در میزان آسیب پذیری روانی افراد وابسته به مواد ارائه داد که می تواند برای درمان گران در جهت کاهش آسیب پذیری روانی با توجه به مولفه های بدتنظیمی هیجان و سیستم های مغزی رفتاری تلویحات کاربردی داشته باشد.
شناسایی عوامل موثر در بازگشت مجدد زنان بهبود یافته از اعتیاد به مواد مخدر: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۶۸-۴۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش شناسایی عوامل موثر در بازگشت مجدد زنان بهبود یافته از اعتیاد به مواد مخدر در شهر خرم آباد بود. روش: پژوهش حاضر کیفی از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری شامل زنان دارای سوابق ترک و بازگشت مجدد به مواد مخدر در سال 1399 بود. با روش هدفمند و با راهبرد انتخاب مشارکت کنندگان با حداکثر تنوع 18 نفر با در نظر گرفتن شرایط ورود به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و داده ها از طریق تحلیل محتوای کیفی تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس تحلیل داده ها، در نهایت 4 مقوله نهایی از عوامل موثر در بازگشت مجدد زنان به مواد مخدر شامل عوامل روانی، عوامل اجتماعی، خانواده ناکارآمد و ترک ناموفق شناسایی شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، در پدیده بازگشت مجدد زنان به مواد، تنها یک یا چند عامل محدود دخیل نیستند بلکه این پدیده حاصل عوامل متعددی است و به نظر می رسد با آگاهی از عوامل خطر بازگشت مجدد در زنان، می توان با تمرکز بر آنها اقدامات پیشگیرانه مناسبی را انجام داد.
مقایسه اثربخشی بسته آموزشی روان شناختی پیشگیری از مصرف مواد و درمان شناختی-رفتاری بر نگرش نسبت به مصرف مواد در دانش آموزان مستعد مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۷۴-۴۹
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی بسته آموزشی روان شناختی پیشگیری از مصرف مواد و درمان شناختی-رفتاری بر نگرش نسبت به مصرف مواد در دانش آموزان مستعد مصرف مواد انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. از میان دانش آموزان پسر مستعد مصرف مواد مقطع متوسطه دوم شهر اصفهان در سال 1398، 45 دانش آموز به روش روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در سه گروه 15 نفره گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه نگرش نسبت به مصرف مواد بود. گروه آزمایش اول تحت 8 جلسه آموزش روان شناختی پیشگیری مصرف مواد و گروه آزمایش دوم تحت 8 جلسه درمان شناختی-رفتاری قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که اثر هر دو روش در اصلاح نگرش به مواد در دانش آموزان مستعد مصرف مواد معنادار بود و آموزش روان شناختی پیشگیری از مصرف مواد در اصلاح نگرش به مواد در مرحله پیگیری اثربخش تر از درمان شناختی-رفتاری بود. نتیجه گیری: متخصصان می توانند به منظور اصلاح نگرش دانش آموزان مستعد نسبت به مصرف مواد از بسته آموزشی روان شناختی پیشگیری از مصرف مواد بهره گیرند.
مقایسه کیفیت زندگی، مثبت اندیشی و سرمایه های روانشناختی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه کیفیت زندگی، مثبت اندیشی و سرمایه های روانشناختی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند بود. پوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و ماهیت در زمره پژوهش های توصیفی از نوع علی-مقایسه ای قرار داشت. جامعه آماری پژوهش دختران ۱۵ تا ۱۸ سال شهر سمنان بود که 300 پرسشنامه (150 پرسشنامه در میان دختران تک فرزند و 150 پرسشنامه در میان دختران چند فرزند) به روش نمونه گیری در دسترس توزیع گردید. برای جمع آوری اطلاعات ازپرسشنامه های مثبت اندیشی اینگرام و ویس نیکی(1988)، سرمایه روانشناختی لوتانز (2007) و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996)استفاده گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، تحلیل واریانس چند متغیره و تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد بین سرمایه های روانشناختی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند تفاوت وجود دارد. به طوری که مولفه های امیدواری، تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی در بین دختران خانواده های چند فرزند بالاتر است p<0/05) ). بین کیفیت زندگی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند تفاوت وجود دارد. به طوری که مولفه های سلامت روان، سلامت جسمی، سلامت محیط اطراف در بین دختران خانواده های تک فرزند بالاتر است p<0/05) ). بین مثبت اندیشی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند تفاوت وجود دارد. به طوری که مثبت اندیشی در بین دختران خانواده های چند فرزند بالاتر است p<0/05) ). نتایج به دست آمده می تواند مورد استفاده متولیان نظام خانواده قرار گیرد.
پیش بینی ماندگاری و خروج از مداخلات درمانی اعتیاد بر اساس تکانشگری و هیجان خواهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
165-180
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی ماندگاری و خروج از مداخلات درمانی اعتیاد بر اساس تکانشگری و هیجان خواهی انجام شد. روش : طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری معتادان شهرستان اردبیل بودند که در سال 1396 به یکی از مراکز ترک اعتیاد مراجعه کرده بودند. تعداد 349 نفر از آنان بر اساس جدول کرجسی و مورگان با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. از پرسش نامه های هیجان خواهی آرنت و تکانشگری بارات استفاده شد. یافته ها : نتایج تحلیل تابع تشخیص نشان داد تکانشگری (تکانشگری حرکتی، تکانشگری شناختی و بی برنامگی) و هیجان خواهی (تازگی و شدت) توان پیشبینی ماندگاری و خروج معتادان از مداخلات درمان اعتیاد را دارند. نتیجه گیری : بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت: ویژگیهای شخصیتی مانند تکانشگری و هیجان خواهی با ماندگاری در درمان همبستگی منفی دارد. هر چه مقدار این ویژگی ها در فرد معتاد کمتر باشد ماندگاری درمان بیشتر است. بنابراین در درمانگاه ها و کمپ ها لازم است تمرکز روان درمانی و مشاور بر کاهش تکانشگری و هیجان خواهی باشد.
مدل یابی روابط علّی تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی ذهنی افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد: نقش واسطه ای تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۱۴۸-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان در رابطه تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی ذهنی در افراد مبتلا به اختلالات مصرف مواد بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد در کمپ های ترک اعتیاد و انجمن معتادان گمنام شهر تهران در سال 1398 بود که 400 نفر (200 نفر مرد و 200 نفر زن) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری، پرسشنامه ذهن آگاهی، پرسشنامه بهزیستی ذهنی، پرسشنامه رضایت از زندگی و پرسشنامه تنظیم هیجان استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که اثر مستقیم متغیرهای تاب آوری و ذهن آگاهی بر بهزیستی ذهنی معنادار بود. همچنین، نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه بین تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی ذهنی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد معنادار بود. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده می توان گفت که متغیرهای تنظیم هیجان، تاب آوری و ذهن آگاهی نقش مهمی در بهزیستی ذهنی دارند. همچنین، نتایج نشان داد تنظیم هیجان در رابطه تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی ذهنی دارای نقش میانجی می باشد.
رابطه بین رویدادهای استرس زا و پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد: نقش تعدیل کننده تاب آوری و ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۴۸-۲۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده تاب آوری و ذهن آگاهی در رابطه بین رویدادهای استرس زا و پریشانی روان شناختی در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد بود. روش : طرح پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد تحت پوشش بهزیستی شهر مشهد در سال 1399 تشکیل دادند. از این بین، 253 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون، مقیاس پریشانی روان شناختی کسلر، پرسشنامه غربالگری رویدادهای استرس زای زندگی، و مقیاس ذهن آگاهی، توجه و هشیاری بود. داده ها با روش تحلیل همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که ذهن آگاهی تعدیل کننده رابطه بین رویدادهای استرس زا و پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد بود، اما تاب آوری تعدیل کننده این رابطه نبود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می کند که ذهن آگاهی به عنوان یک عامل محافظت کننده نقش مهمی در کاهش پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد دارد. بنابراین، می توان از رویکردهای درمانی یا آموزشی متمرکز بر ذهن آگاهی از جمله ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس برای کاهش پریشانی روان شناختی افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد استفاده کرد.
مقایسه مداخلات ذهن آگاهی و بازتوانی شناختی بر کاهش ولع مصرف و بدتنظیمی هیجانی در سوء مصرف کنندگان مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
205-230
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر مقایسه درمان ذهن آگاهی و بازتوانی شناختی بر ولع مصرف و بدتنظیمی هیجانی در مصرف کنندگان مواد شهر تهران بود. روش: این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش سوء مصرف کنندگان مواد مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی درمان سوءمصرف مواد در شهر تهران بود. تعداد 47 نفر از میان این جامعه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه ذهن آگاهی=16 نفر و گروه بازتوانی شناختی=15 نفر) و یک گروه کنترل (16 نفر) به عنوان نمونه مطالعه گمارده شدند. یک گروه آزمایش 8 جلسه درمان ذهن آگاهی و گروه دیگر آزمایش 12 جلسه بازتوانی شناختی را دریافت کردند. گروه ها با مقیاس ولع مصرف و مقیاس دشواری در تنظیم عواطف مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مختلط تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیانگر آن بود که ذهن آگاهی و بازتوانی شناختی بدتنظیمی هیجانی و ولع مصرف را در دو گروه آزمایش به طور معنا داری کاهش دادند و ذهن آگاهی درکاهش ولع مصرف اثربخشی بالاتری داشت. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و بازتوانی شناختی با کاهش وسوسه مصرف و دشواری در تنظیم هیجان می توانند مداخلات درمانی مناسبی جهت بهبودی افراد وابسته به مواد باشند.
مدل یابی ارتباط استرس و سوء مصرف مواد با میانجی گری معنای زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
57-72
حوزههای تخصصی:
هدف : سوء مصرف مواد یک تهدید جدی و نگران کننده جامعه بشری است که درمان آن بدون توجه به عوامل مرتبط، زمینه ساز و تشدیدکننده آن امکان پذیر نیست. هدف پژوهش حاضر، مدل یابی ارتباط استرس و سوء مصرف مواد با میانجی گری معنای زندگی بود. روش: پژوهش حاضر، توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کل دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1398 بود که از میان آن ها تعداد 387 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان علاوه بر فرم اطلاعات جمعیت شناختی، پرسش نامه های معنای زندگی (استگر و شین، 2010)، ارزیابی استرس دانشجویی (راس، نایبلینگ، و هکرت، 1999) و ابزار نمایش ساده برای سوء مصرف مواد و بیماری های روانی (وتن و همکاران، 2005) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس-23 و آموس-23 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که استرس اثر مستقیم معنادار و مثبتی بر سوء مصرف مواد داشت و معنای زندگی رابطه بین استرس و سوء مصرف مواد را به صورت جرئی میانجی گری کرد . نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که استرس می تواند یکی از عوامل پیش بینی کننده و مرتبط با سوء مصرف مواد باشد. همچنین، نداشتن معنا در زندگی به عنوان عاملی موثر در سوء مصرف مواد است که باید در درمان و پیشگیری از این اختلال مورد توجه قرار گیرد.
مقایسه تاب آوری و رضایت زناشویی بین معتادین ترک کننده در مراکز اقامتی میان مدت، معتادین تحت درمان با متادون و افراد عادی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه تاب آوری و رضایت زناشویی بین معتادین مقیم در مراکز اقامتی میان مدت، معتادین تحت درمان با متادون و افراد عادی بود. روش پژوهش علّی- مقایسه ای بود. تعداد 120 شرکت کننده (هر گروه 40 نفر) به صورت در دسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه های تاب آوری کانر و دیویدسون و رضایت زناشویی انریچ استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری و تک متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که در متغیرهای تاب آوری و خرده مقیاس های رضایت زناشویی بین افراد مقیم در مراکز اقامتی میان مدت، افراد تحت درمان با متادون و افراد عادی تفاوت معنادار وجود دارد. بیشترین تفاوت در خرده مقیاس رضایت زناشویی و کمترین تفاوت در خرده مقیاس روابط جنسی بوده است. افراد عادی در مورد هر دو متغیر نسبت به دو گروه دیگر در سطح بالاتری قرار داشتند. در مجموع نتایج حاکی از مشکلات زناشویی افراد معتاد تحت درمان است که در روند بهبود باید در نظر گرفته شود. همچنین تاب آوری ضعیف درافراد معتاد نیز باید با برنامه های آموزشی ارتقا داده شود.
پیشبینی بهزیستی ذهنی بر اساس کنترل عمل و سرسختی روانشناختی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیشبینی بهزیستی ذهنی بر اساس کنترل عمل و سرسختی روانشناختی در نوجوانان بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، پژوهشی توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه نوجوانان 12 تا 18 ساله بود در سال 1402 که به تمامی مراکز مشاوره و روان درمانی خصوصی در منطقه 9 شهر تهران مراجعه کرده بودند. از این رو، حجم نمونه پژوهش بر اساس دیدگاه کلاین (2016) 300 نفر تعیین شد. به منظور نمونه گیری با شیوه نمونه گیری هدفمند و در دسترس با مراجعه یا ارسال فرم پرسشنامه به مراکز مربوطه نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. ابزار استفاده شده برای گردآوری اطلاعات شامل مقیاس سرسختی روانشناختی لنگ و همکاران (2004)، مقیاس کنترل عمل دیفندورف (2000) و مقیاس بهزیستی ذهنی ریف (2002) بود. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد سرسختی روانشناختی با ضریب بتای 15/0 و کنترل عمل با ضریب بتا 16/0 می توانند بهزیستی ذهنی آزمودنی ها را به صورت مثبت پیش بینی کنند (01/0> p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که می توان از طریق متغیرهای کنترل عمل و سرسختی روانشناختی بهزیستی ذهنی نوجوانان را پیش بینی نمود.
اثربخشی یک برنامه مبتنی بر ذهن آگاهی بر اهمال کاری و باورهای فراشناختی در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
157-172
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر اهمال کاری و باورهای فراشناختی در افراد وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد شهر تبریز بود که از آن میان 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تمرین ذهن آگاهی دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها، پرسش نامه اهمال کاری و پرسش نامه باورهای فراشناختی استفاده شدند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اهمال کاری و باورهای فراشناختی تاثیر مثبت معناداری داشت. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر ذهن آگاهی بر کاهش اهمال کاری و باورهای فراشناختی، آموزش ذهن آگاهی به عنوان درمانی برای بهبود اهمال کاری و باورهای فراشناختی افراد وابسته به مواد توصیه می شود.
بررسی نقش صفات شخصیتی سایکوپاتیک و پرخاشگری در گرایش به مصرف مواد دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۲۴۴-۲۲۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش صفات شخصیتی سایکوپاتیک و پرخاشگری در گرایش به مصرف مواد در دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه پژوهش حاضر تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 1400-1399 در شهر بیله سوار استان اردبیل بودند که از میان آنان 240 نفر به عنوان نمونه اولیه به شیوه در دسترس انتخاب شدند. از میان آنان، 67 نفر از دانش آموزانی که در مقیاس اختلال سلوک نمره آنان یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود به عنوان دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک تعیین شدند و به پرسشنامه های صفات شخصیتی سایکوپاتیک، پرخاشگری و گرایش به مصرف مواد پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد بین صفات شخصیتی سایکوپاتیک و پرخاشگری با گرایش به مواد در دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک رابطه معناداری وجود دارد. مولفه رفتاری و بین فردی صفات شخصیتی سایکوپاتیک و پرخاشگری توانستند 27 درصد از واریانس گرایش به مصرف مواد را در نوجوانان مورد مطالعه به گونه معناداری پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، گرایش به مصرف مواد دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک را می توان بر اساس صفات شخصیتی سایکوپاتیک و میزان پرخاشگری پیش بینی نمود.
اثربخشی توانمندسازی روانی-اجتماعی بر خودکنترلی در دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۶۰-۴۵
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توانمندسازی روانی-اجتماعی بر خودکنترلی در دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد انجام گرفت. روش: روش تحقیق حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر هنرستان های (دو هنرستان) شهر چالوس در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل دادند. برای انتخاب نمونه ابتدا پرسشنامه ی آمادگی به اعتیاد بر روی تمامی دانش آموزان دو هنرستان اجرا شد. سپس از بین دانش آموزانی که در پرسشنامه ی آمادگی به اعتیاد زرگر نمره ی بالایی کسب کرده بودند، 40 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب شده و به طور تصادفی در گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. به گروه آزمایش، 8 جلسه ی یک و نیم ساعته برنامه ی توانمندسازی روانی-اجتماعی ارائه شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی آمادگی به اعتیاد زرگر (1385) و پرسشنامه ی تجدید نظرشده ی خودکنترلی گراسمیک، تایتل، براسیک و امکلو (1993) استفاده شد. داده ها از طریق آزمون آماری کوواریانس تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که توانمندسازی روانی-اجتماعی بر خودکنترلی در دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد اثربخش بود و توانمندسازی روانی-اجتماعی باعث افزایش معنادار خودکنترلی در دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد گروه آزمایش نسبت به دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد گروه کنترل شد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که توانمندسازی روانی-اجتماعی نقش مهمی در افزایش خودکنترلی دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد دارد.
رابطه سبک های فرزندپروری و خودکارآمدی با گرایش به مواد مخدر در دانشجویان: نقش میانجی تکانشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۶۴-۴۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین سبک های فرزندپروری و خودکارآمدی با گرایش به مصرف مواد مخدر و با در نظر گرفتن نقش میانجی تکانشگری بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه حکیم سبزواری در سال اول 98-1397 تشکیل دادند (7248 نفر). برای انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد و تعداد 376 نفر (216 دختر و 160 پسر) انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه تکانشگری، مقیاس استعداد اعتیاد، پرسشنامه خودکارآمدی و مقیاس شیوه های فرزندپروری بود. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوب قرار داشتند. خودکارآمدی و سبک های فرزندپروری اثر مستقیم معنی داری بر گرایش به مصرف مواد مخدر در دانشجویان داشتند. همچنین، تکانشگری توانست بین متغیرهای سبک های فرزندپروری و گرایش به مواد مخدر و بین خودکارآمدی و گرایش به مواد مخدر نقش میانجی ایفا کند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفهومی پژوهش بود. پیشنهاد می شود در شناسایی و تجزیه وتحلیل اختلالات بالینی از جمله وابستگی به مواد، به نقش تکانشگری، خودکارآمدی و سبک های فرزندپروری توجه شود.