فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
135-156
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مدل یابی روابط ساختاری هوش معنوی و آمادگی به اعتیاد با میانجی گری باورهای فراشناختی و سخت رویی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد شهر تهران انجام شد. روش: روش تحقیق توصیفی- همبستگی از نوع علّی بود. جامعه ی تحقیق عبارت بود از: تمامی دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران در سال تحصیلی 97-96 که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 361 نفر از این دانشجویان به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این مطالعه از پرسش نامه های آمادگی به اعتیاد زرگر، فراشناخت ولز و هاتون، هوش معنوی کینگ و سخت رویی تحصیلی بنشیک و لوپز استفاده شد. یافته ها: با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر، هوش معنوی با میانجی گری باورهای فراشناختی و سخت رویی تحصیلی توانست 10 درصد از متغیر آمادگی به اعتیاد را تبیین نماید. همچنین هوش معنوی بر آمادگی به اعتیاد اثر مستقیم داشت. نتیجه گیری: با توجه به قدرت پیش بینی کنندگی متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش، می توان از نتایج این پژوهش در پیشگیری از بروز پدیده اعتیاد در میان جوانان و همچنین در مداخلات آموزشی در کلینیک های ترک اعتیاد استفاده نمود.
اثربخشی آموزش راهبردهای نظم جویی فرآیندی هیجان بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مشکلات سلامت عمومی دختران نوجوان با والدین معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۹ ویژه نامه ۲
189-208
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشیِ آموزش راهبردهای نظم جوییِ فرآیندی هیجان بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مشکلات سلامت عمومی دختران نوجوان با والدین معتاد بود. روش: روش این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر از دانش آموزان دختر متوسطه ناحیه 3 کرج که والدین معتاد داشتند و در پرسش نامه سلامت عمومی (گلبرگ و هیلیر) نمره بالاتر از برش کسب کرده بودند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش10 جلسه آموزش راهبردهای نظم جویی فرایندی هیجان دریافت کردند. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش راهبردهای نظم جویی فرایندی هیجان باعث تغییر در 7 خرده مقیاس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، دیدگاه گیری و ملامت دیگران) و کاهش مشکلات سلامت عمومی (افسردگی، اضطراب، جسمانی و کل) شده است. نتیجه گیری : یکی از مداخله های موثر در تنظیم راهبردهای شناختی هیجان و کاهش مشکلات سلامت، آموزش نظم جویی فرایندی هیجان است.
مدل توسعه پایدار سلامت محور با تأکید بر معضل اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
43-66
حوزههای تخصصی:
هدف : توسعه پایدار، انسان محور بوده و یکی از مهم ترین چالش های دهه های اخیر می باشد. گسترش معضل اعتیاد نیز مشکلات عدیده ای را درابعاد مختلف توسعه به ویژه سلامت به دنبال دارد. این مطالعه با هدف ارائه مدل توسعه پایدار سلامت محور با تأکید بر معضل اعتیاد انجام گرفته است. روش: این پژوهش مطالعه ای توصیفی - پس رویدادی است که به شیوه ترکیبی انجام شد. در روش کیفی با استفاده از تکنیک دلفی فازی و مصاحبه با 30 نفر از خبرگان مربوطه در حوزه اعتیاد به تدوین مدل توسعه پایدار سلامت محور پرداخته شد. در روش کمی با نمونه گیری هدفمند به توزیع پرسش نامه بین 201 نفر از کارشناسان خبره در ستاد مبارزه با مواد مخدر استان تهران اقدام شد. یافته ها: مدل توسعه پایدار سلامت محور در سه بُعد اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی و با 12 مولفه و 86 شاخص تدوین شد. در روش کمی تمامی مولفه های مدل بر اعتیاد تأثیر معنادار و منفی داشتند و با افزایش یا ارتقای مولفه های مدل توسعه پایدار، گرایش به اعتیاد نیز کاهش می یابد. نتیجه گیری: از بین ابعاد مدل توسعه پایدار به ترتیب ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی بیشترین تأثیر را بر اعتیاد نشان دادند.
تاثیر مداخلات مبتنی بر الگوی ماتریکس در تغییر منبع کنترل و کاهش ولع و گرایش به مصرف شیشه در مردان تحت درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
169-188
حوزههای تخصصی:
هدف: مصرف شیشه کارکردهای مغزی و شناختی را مختل می کند و ولع شدیدی در مصرف کننده ایجاد می کند. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر مداخلات مبتنی بر الگوی ماتریکس در تغییر منبع کنترل و کاهش ولع و گرایش به مصرف شیشه انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. از بین مردان معتاد به شیشه تحت درمان در کلینیک ترک اعتیاد در شهر رشت 20 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی و مساوی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. مداخلات مبتنی بر الگوی ماتریکس4 جلسه گروهی برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد و برای گروه کنترل هیچ برنادر گروه آزمایش انجام شد. در پایان منبع کنترل، ولع مصرف و تمایل به اعتیاد در هر دو گروه دوباره اندازه گیری شد (پس آزمون) و داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخلات مبتنی بر الگوی ماتریکس می تواند منبع کنترل مصرف کنندگان شیشه را تغییر دهد و ولع مصرف و تمایل به اعتیاد را کاهش دهد (01/0>P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخلات مبتنی بر الگوی ماتریکس روش آموزشی- درمانی مناسبی برای تغییر منبع کنترل و کاهش ولع مصرف و تمایل به مصرف شیشه باشد.
رابطه مولفه های هوش هیجانی و سبک های فرزندپروری با گرایش به سوءمصرف مواد در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه مولفه های هوش هیجانی و سبک های فرزندپروری با گرایش به سوءمصرف مواد در دانش آموزان بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 312 نفراز دانش آموزان متوسطه دوم ناحیه یک شهر زنجان بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های سبک های فرزند پروری، هوش هیجانی و گرایش به اعتیاد استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین برخی از مؤلفه های هوش هیجانی با گرایش به سوءمصرف مواد رابطه منفی معنادار وجود دارد. سبک فرزندپروری استبدادی با گرایش به سوءمصرف مواد رابطه مثبت معناداری داشت و سبک فرزندپروری مقتدرانه به شکل منفی و معناداری با گرایش به سوءمصرف مواد مرتبط بود. نتایج حاکی از اهمیت و نقش سبک های فرزندپروری و مولفه های هوش هیجانی در گرایش به سوءمصرف مواد بود. بنابراین، برنامه های آموزشی مبتنی برمولفه های هوش هیجانی ومهارت های تربیتی برای والدین، می تواند رویکردی مناسب در پیشگیری از رفتار های پرخطر دانش آموزان به ویژه در گرایش به سوءمصرف مواد باشد.
نقش تحول مثبت نوجوانی در پیشگیری از سوء مصرف مواد و خشونت
حوزههای تخصصی:
امروزه سوء مصرف مواد به یکی از دغدغه های بزرگ جوامع بشری تبدیل شده است. سوءمصرف مواد از مهم ترین آسیب های اجتماعی است که جامعه و به طور خاص نسل جوان را به صورت جدی تهدید می کند. از سوی دیگر، پیشگیری از خشونت در بین نوجوانان نیز از دیگر اولویت های سلامت عمومی است. با در نظر گرفتن سوءمصرف مواد و خشونت به عنوان یک مشکل بهداشتی، درمانی و اجتماعی و این که عوامل متعددی در آن ها نقش دارند به نظر می رسد طراحی برنامه ای مؤثر در جهت پیشگیری از سوءمصرف مواد و عوامل مرتبط با آن ضروری باشد. برخلاف رویکردهای تحولی گذشته، رویکرد تحول مثبت نوجوانی، دوره نوجوانی را به صورتی در نظر می گیرد که می تواند منجر به پیامدهای مطلوب و بهنجار شود و نه صرفاً به عنوان دوره ای که باید مدیریت و کنترل شود. در جوامع پیشرفته به طور گسترده مداخلات و برنامه های رویکرد تحول مثبت نوجوانی با هدف پیشگیری از سوءمصرف مواد و خشونت صورت می گیرد. مداخلات تحول مثبت نوجوانی از طریق راه های مختلفی مانند شناسایی رفتارهای پرخطر از جمله سوء مصرف مواد و خشونت و با حمایت و ترغیب جوانان به دوری از رفتارهای پرخطر به وسیله جایگزین کردن این رفتارهای آسیب زا با فعالیت های مثبت و خدمات بهداشتی بهینه به نوجوانان، به دنبال این هستند که بتوانند میزان سوءمصرف مواد و خشونت را در بین نوجوانان کاهش دهند. بنابراین، به نظر می رسد برنامه ریزی در جهت آموزش مولفه های تحول مثبت و پژوهش پیرامون این موضوع می تواند گامی مهم و موثر در پیشگیری از خشونت و سوء مصرف مواد باشد.
تحلیل محتوای کتاب های تفکر و سبک زندگی دوره اول متوسطه برحسب میزان توجه به مؤلفه های پیشگیری از اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
25-42
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مهم ترین برنامه ها و راهبرد های پیشگیری از اعتیاد، آموزش تفکر و مهارت های زندگی در مدرسه است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب های تفکر و سبک زندگی برحسب میزان توجه به مؤلفه های پیشگیری از اعتیاد براساس اهداف سند جامع پیشگیری از اعتیاد بود. روش: روش مورد استفاده در تحلیل محتوا تکنیک آنتروپی شانون بوده و واحد تحلیل متن، پرسش ها و تصایر را شامل می شد. جامعه آماری، کتاب های تفکر و سبک زندگی دوره اول متوسطه و نمونه آماری کتاب تفکر و سبک زندگی (مشترک) برای دختران و پسران پایه هفتم و هشتم بود. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد در محتوای کتاب تفکر و سبک زندگی پایه هفتم به مؤلفه آموزش مواد توجه چندانی نشده و در محتوای کتاب هشتم به آموزش مواد بیشترین توجه و کم ترین توجه به مؤلفه ابراز وجود و جرأت مندی شده است. نتیجه گیری: قرار گرفتن مباحث پیشگیری از اعتیاد و مهارت های زندگی از جمله مهارت های ابراز وجود و جرأت مندی و ادغام آموزش مواد در کتب درسی می تواند از جهات مختلف دارای اهمیت باشد.
مقایسه الگوهای ارتباطی خانواده و تحمل پریشانی هیجانی در افراد وابسته به مواد و عادی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه الگوهای ارتباطی خانواده و تحمل پریشانی هیجانی در افراد وابسته به مواد با افراد عادی بود. روش پژوهش علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان عادی و همچنین مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کرمانشاه در سال 96 بودند. نمونه پژوهش را 146 شرکت کننده وابسته به مواد و عادی تشکیل می دادند که شامل دو گروه 73 نفری بوده و به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه ها از لحاظ سن و تحصیلات همتا شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزار تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده کوئونر و فیتزپاتریک (2002) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین افراد وابسته به مواد با افراد عادی در الگوهای ارتباطی خانواده و تحمل پریشانی تفاوت معناداری وجود دارد. افراد وابسته به مواد نسبت به افراد عادی از لحاظ الگوهای ارتباطی خانواده، دارای جهت گیری همنوایی و دارای تحمل آشفتگی پایین بودند. اما افراد عادی نسبت به افراد وابسته به مواد، دارای جهت گیری گفت و شنود و تحمل پریشانی بالاتری بودند. این یافته ها حاکی از آن است که این مؤلفه ها، از عوامل زمینه ساز برای گرایش به اعتیاد هستند و با آگاهی از این یافته ها می توان به طور مؤثرتری نسبت به پیشگیری و درمان اعتیاد اقدام نمود.
ویژگی های روان سنجی مقیاس شدت وابستگی در بین افراد وابسته به مصرف مواد و الکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
255-272
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی، اعتبار و روایی نسخه فارسی مقیاس شدت وابستگی به مواد در افراد وابسته به مصرف مواد و الکل در ایران صورت گرفت. همچنین نمرات این مقیاس در تعدادی از عوامل جمعیت شناختی بررسی شد. روش : مقیاس شدت وابستگی به فارسی ترجمه و سپس ترجمه معکوس شد و با نسخه اصلی مقایسه شد. پس از اجرای مقدماتی روی 20 نفر، اصلاحات لازم انجام شد. سپس بر روی 281 وابسته به مصرف مواد و الکل از زندان، خوابگاه و کمپ ها اجرا شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های ویژگی های جمعیت شناختی، مقیاس شدت وابستگی، پرسش نامه وابستگی لیدز، آزمون تشخیص اختلالات مصرف مواد و مقیاس سیستم های مغزی-رفتاری استفاده شد. داده ها با نرم افزار LISREL نسخه8/8 تجزیه وتحلیل شد. یافته ها : نتایج از ساختار تک عاملی مقیاس شدت وابستگی حمایت کرد. ضریب آلفای کرونباخ و دونیمه کردن گاتمن به ترتیب برابر 64/0 و 58/0 برآورد شد. بررسی روایی همگرا از طریق محاسبه ضریب همبستگی نمرات مقیاس شدت وابستگی با مقیاس های تشخیص اختلالات مصرف مواد و وابستگی لیدز، 46/0 و 37/0 بود. یافته ها نشان می دهد که بین سابقه مصرف در خانواده، محل سکونت، نوع ماده مصرفی در میانگین نمرات مقیاس شدت وابستگی، تفاوت وجود دارد. نتیجه گیری : مقیاس شدت وابستگی از روایی و اعتبار مناسبی برخوردار است و بنابراین ابزار مناسبی جهت استفاده در بین جمعیت وابسته به مصرف مواد و الکل در ایران است. توجه به عوامل جمعیت شناختی مؤثر بر شدت وابستگی در برنامه ریزی های پیشگیری و درمان این اختلال لازم است.
رابطه عوامل خانوادگی–اجتماعی و مصرف مواد: نقش میانجی مؤلفه های سرشت، منش، سرمایه روان شناختی و باورهای فرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
273-296
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه عوامل خانوادگی- اجتماعی با مصرف مواد و نقش میانجی مؤلفه های سرشت، منش، سرمایه روان شناختی وباورهای فرد انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. مردان مصرف کننده مواد 18 تا 35 ساله شهر قم که برای ترک مصرف مواد به کمپ های ترک اعتیاد و مراکز ترک اعتیاد قم در سال های 1396 و 1397 مراجعه می کردند، جامعه آماری پژوهش را تشکیل دادند. تعداد 320 نفر از این جامعه به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه رفتارهای پرخطر بزرگسالان محمدخانی، مقیاس علل گرایش به سوء مصرف مواد مخدر در جوانان، پرسش نامه سرشت ومنش کلونینجر و سرمایه روان شناختی لوتانز بود. مدل پیشنهادی به روش تحلیل عاملی تأییدی ومدل معادلات ساختاری برپایه نرم افزار ایموس ارزیابی شد. یافته ها: مدل براساس شاخص های نکویی برازش کفایت مناسبی داشت. خانواده از طریق نگرش مثبت به مواد، خودراهبری وتاب آوری بر مصرف مواد تأثیر غیرمستقیم داشت. دوستان از طریق نگرش مثبت به مواد، آسیب پرهیزی وخودراهبری بر مصرف مواد تأثیر غیرمستقیم داشت. بازار مواد از طریق نگرش مثبت به مواد بر مصرف مواد تأثیر غیرمستقیم داشت. نگرش مثبت به مواد وآسیب پرهیزی بالا بر مصرف مواد تأثیر مستقیم مثبت وخودراهبری وتاب آوری پایین بر مصرف مواد تأثیر مستقیم منفی داشت. از متغیرهای برونزاد دوستان با ضریب 303/0 بیشترین تأثیر غیرمستقیم و از متغیرهای میانجی آسیب پرهیزی با ضریب782/0بیشترین تأثیر مستقیم را برمصرف مواد داشت . نتیجه گیری: یافته ها با نتایج پژوهش های مشابه قبلی همخوانی داشت وگامی مهم برای تبیین عوامل مؤثر بر مصرف مواد و همچنین به عنوان الگویی مناسب برای طراحی برنامه های جامع پیشگیری از انواع رفتارهای پرخطر می باشد.
رویکرد اجتماعی به کاهش تقاضای موادمخدر و روان گردان ها و پیشگیری از وابستگی به مواد با تاکید بر نقش مشارکت اجتماعی
حوزههای تخصصی:
وابستگی به مواد به عنوان یک عامل به وجود آورنده اختلال در سلامت فردی و اجتماعی، خسارت های بی شماری را در ابعاد مختلف اعم از فردی، خانوادگی، بهداشتی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به جوامع تحمیل می کند. در برابر مصرف موادمخدر و روان گردان ها لازم است اقدامات متقابلی برای مبارزه با این امر انجام شود. جامعه به عنوان سیستم پویا، زنده، با نشاط و در حال حرکت، دارای ظرفیت ها و پتانسیل های بی شماری است که می توان از آن در جهت پیشگیری از وابستگی به مواد استفاده کرد. بنابراین، اجتماعی شدن مبارزه با مواد مخدر امری ضروری است. هدف از مقاله حاضر، مروری بر رویکرد اجتماعی برای مبارزه با مصرف مواد مخدر با تاکید بر نقش مشارکت اجتماعی بود. بنابراین، ابتدا به رویکرد اجتماعی شدن مقابله با مواد مخدر و سپس به نقش مشارکت اجتماعی و مروری بر پیشینه پژوهش و در انتها به بحث و نتیجه گیری و پیشنهادها پرداخته شد. پیشگیری یکی از مهم ترین ارکان مقابله با مصرف مواد مخدر و وابستگی به آن است. به عبارت دیگر، توجه به رویکرد پیشگیری همواره بهتر از درمان است. پیشگیری را می توان در کانون های مختلف جامعه انجام داد. ترویج رویکرد پیشگیری در سطح جامعه و مشارکت بیشتر از سوی اقشار مختلف جامعه نقش موثری برای مقابله با مواد مخدر دارد. رویکرد اجتماعی در پیشگیری از وابستگی به مواد، در واقع «توسعه محلی» و بر اساس «مشارکت» است. شواهد نظری و پژوهشی در خصوص نقش مشارکت اجتماعی در پیشگیری از وابستگی به مواد بسیار اندک است و لزوم دانش افزایی و پژوهش در این خصوص بسیار ضروری است. شواهد پژوهشی موجود نیز حاکی از اهمیت مشارکت اجتماعی در پیشگیری از انواع آسیب های اجتماعی به خصوص وابستگی به مواد است. در مجموع می توان گفت که «مشارکت اجتماعی» نقش بسیار مهمی در «اجتماعی شدن مقابله با مصرف مواد » دارد و می توان با استفاده از رویکرد اجتماعی مقابله با مصرف مواد با تاکید بر مشارکت اجتماعی از وابستگی به مواد و آسیب های آن جلوگیری کرد.
مقایسه سلامت اجتماعی در افراد وابسته به مواد و عادی
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال پنجم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
139-152
حوزههای تخصصی:
سلامت اجتماعی یکی از ابعاد سلامت محسوب می شود و نقش مهمی در کاهش آسیب های اجتماعی دارد. هدف پژوهش حاضر مقایسه سلامت اجتماعی در افراد وابسته به مواد و عادی بود. این پژوهش یک مطالعه علّی – مقایسه ای بود. نمونه این پژوهش شامل 100 نفر (50 نفر عادی، 50 نفر افراد وابسته به مواد) بود که بر اساس ملاک های ورود به پژوهش و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه سلامت اجتماعی کییز (2004) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین مولفه های سلامت اجتماعی در افراد وابسته به مواد و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین صورت که افراد وابسته به مواد از سطوح پایین تر سلامت اجتماعی(شکوفایی اجتماعی، همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی، پذیرش اجتماعی و مشارکت اجتماعی) برخوردار بودند. در مجموع نتایج حاکی از آن بود که افراد وابسته به مواد دارای مشکلاتی در سلامت اجتماعی هستند و ارتقای سلامت اجتماعی با همکاری بخش های مختلف جامعه همواره باید مورد توجه مسئولین، متخصصان و کل افراد جامعه قرار گیرد.
بررسی تاثیر آموزش خوش بینی بر امنیت روانی فرزندان مقطع ابتدایی والدین معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۹ ویژه نامه ۲
145-154
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش خوش بینی کودکی بر امنیت روانی فرزندان مقطع ابتدایی والدین معتاد در زاهدان بود. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل، فرزندان 7 تا 11 ساله معتادان به مصرف مواد مخدر سنتی شهرستان زاهدان بود که برای ترک اعتیاد مراجعه کرده بودند. از این تعداد، 30 نفر با ملاک های ورود انتخاب و در دو گروه گواه و آزمایش به صورت تصادفی قرار گرفتند. پرسش نامه های امنیت روانی مازلو و آزمون جهت گیری زندگی بر روی آن ها اجرا شد. یافته ها : نتایج نشان داد، آموزش خوش بینی بر ارتقای امنیت روانی فرزندان والدین معتاد موثر بوده است. نتیجه گیری : بنابراین می توان گفت آموزش خوش بینی موجب ایمن سازی روانی کودکان والدین وابسته به مواد می شود .
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و مقابله درمانگری بر خلق و نگرش به مواد مخدر نوجوانان در معرض خطر سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و مقابله درمانگری بر خلق و نگرش به مواد مخدر نوجوانان در معرض خطر سوءمصرف مواد انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش ویک گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش را دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم در جزیره کیش در سال تحصیلی 97-96 تشکیل می دادند که 577 نفر بودند. در این بین 45 نفر از دانش آموزان بر اساس ملاک ورود انتخاب، به صورت انتساب تصادفی به 3 گروه (گروه آموزش تنظیم هیجان، گروه مقابله درمانگری و گروه گواه) تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف الکل، سیگار و سایر مواد و پرسش نامه عاطفه مثبت و منفی می شد. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه های آموزش تنظیم هیجان و مقابله درمانگری بر عواطف مثبت و نگرش به مصرف مواد تاثیر مثبت داشته و این تغییرات در مرحله پیگیری پایدار بوده است. ولی این برنامه ها تاثیری بر عواطف منفی شرکت کنندگان نداشته است. نتیجه گیری: جهت افزایش عاطفه مثبت و تصحیح نگرش به مصرف مواد در نوجوانان می توان از برنامه های آموزش تنظیم هیجان و مقابله درمانگری استفاده کرد.
هیجان و اعتیاد: یک مطالعه مروری
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال پنجم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
153-176
حوزههای تخصصی:
اعتیاد همواره تحت تاثیر عوامل متعددی بوده است که یکی از این عوامل مشکلات هیجانی است. بر اساس پژوهش های اخیر، اعتیاد به عنوان بعد تاریک هیجان شناخته می شود. هدف اصلی از مطالعه حاضر، بررسی رابطه هیجان و اعتیاد بود. این هدف کلی به سه هدف بررسی نقش فرآیندهای تنظیم هیجانی و تاثیر آن ها در انواع اعتیاد، بررسی نقش ابراز، پردازش و سرکوب هیجان در اعتیاد و بررسی ارتباط انواع هیجان با مواد در افراد وابسته به مواد تقسیم شده است. به منظور دستیابی به این اهداف، از مقالات معتبری استفاده شد که به بررسی ارتباط بین هیجان و اعتیاد پرداخته بودند. مطالعه مروری حاضر علاوه بر پرداختن به نقش تنظیم و ابراز هیجان، نمود انواع هیجان در اعتیاد را نیز با استفاده از مروری بر مقالات متعدد بررسی کرد. همچنین به اثربخشی درمان های مبتنی بر تنظیم هیجان نیز اشاره شده است. در نهایت، این مطالعه یک روش درمانی موثر را برای کاهش آسیب ناشی از اعتیاد از طریق طرح یک مدل روند هیجان در رابطه با شروع اختلال اعتیاد ارائه کرد. مدل مداخلات پیشگیرانه و درمانی سیستماتیک در اختلال مصرف مواد با توجه به نقش هیجان ارائه شده است. مطابق با این مدل، تنظیم هیجان با در نظر گرفتن ابعاد زیستی، روانی و اجتماعی نقش مهمی در پیشگیری از اعتیاد دارد. بنابراین با آموزش تنظیم هیجان از کودکی و نوجوانی می توان از روی آوردن آن ها به سوء مصرف مواد جلوگیری کرد.
معادلات ساختاری خودتنظیمی هیجانی، سیستم های فعال سازی-بازداری رفتاری با میانجی گری سبک های تفکر در بهزیستی روان شناختی بیماران معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
245-268
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضربا هدف تعیین میزان سهم خودتنظیمی هیجانی، سیستم های فعال سازی-بازداری رفتاری با میانجی گری سبک های تفکر در بهزیستی روان شناختی بیماران معتاد انجام شده است. روش : روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. از پرسش نامه های سبک های عاطفی هافمن و شلدن، مقیاس فعال سازی-بازداری رفتاری، سبک های تفکر اشترنبرگ و پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شد. نمونه آماری، شامل 100 نفراز معتادان شهر نظرآباد بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی، انتخاب شدند و برای تحلیل داده ها از نرم افزار پی. ال. اس. استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد خودتنظیمی بر سبک های تفکر، و بهزیستی؛ همچنین سبک های تفکر بر بهزیستی روان شناختی اثر مثبت دارند. همچنین سیستم های فعال سازی/بازداری رفتاری بر سبک های تفکر و بر بهزیستی روان شناختی اثر مثبت دارند. نتیجه گیری : خودتنظیمی هیجانی و سیستم های فعال سازی بازداری رفتاری با میانجی گری سبک های تفکر در بهزیستی روان شناختی بیماران معتاد قابل پیش بینی است.
نقش ابعاد نابهنجار شخصیت در پیش بینی گرایش به مصرف مواد در دانشجویان: نقش میانجی تکانشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
235-254
حوزههای تخصصی:
هدف: سوءمصرف مواد یک مشکل جدی جهانی است که متاثر از عوامل متعدد روانی-اجتماعی است و برخی از ویژگی های شخصیتی و تکانشگری نقش مهمی در وقوع آن دارند. هدف از مطالعه حاضر پیش بینی گرایش به مصرف مواد در دانشجویان بر اساس ابعاد نابهنجار شخصیت و نقش میانجی گری تکانشگری بود. روش: در یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی، 303 دانشجوی دانشگاه تهران به شیوه نمونه گیری در دسترس در سال تحصیلی 95 انتخاب شدند. پرسش نامه شخصیتی، مقیاس آمادگی به اعتیاد ایرانی و مقیاس تکانشگری بارت در گروه نمونه اجرا شد. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار آموس20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین ابعاد نابهنجار شخصیت و تکانشگری و گرایش به مصرف مواد در دانشجویان رابطه وجود دارد. مدل پیشنهادی ار برازش مطلوبی برخوردار بود ( 95 /0= GFI , 91 /0 = AGFI , 96 /0 = CFI , 06 /0 = RMSEA , 30 /2 = χ²/df ) و نتایج از نقش میانجی گری تکانشگری در رابطه بین ابعاد نابهنجار شخصیت و آمادگی به اعتیاد حمایت کرد. نتیجه گیری: ابعاد نابهنجار شخصیت به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق تکانشگری در بروز گرایش به مصرف مواد موثر است. در پیشگیری از آسیب پذیری به اعتیاد، مداخله در صفات شخصیتی نابهنجار و تکانشگری در گروه های دانشجویی می تواند دارای اهمیت باشد.
شناسایی عوامل سازمانی اثرگذار بر آموزش کارآفرینی برای سازمان های مردم نهاد فعال در حوزه اعتیاد و محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
281-295
حوزههای تخصصی:
هدف: اعتیاد و محیط زیست در برنامه های توسعه ای مهم هستند. سازمان های مردم نهاد در روند توسعه پایدار نقش دارند. به تازگی فعالیت های کاهنده ی مصرف مواد مخدر با رویکرد حفظ محیط زیست و آموزش از طریق سمن ها اهمیت یافته است. مشارکت مردمی در توسعه کارآفرینی در حوزه محیط زیست و ممانعت از گسترش مواد مخدر نقش کلیدی دارد. روش: روش ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﮐﯿﻔﯽ اﺳﺖ. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته در جامعه آماری شامل متخصصان، خبرگان و مدیران سمن ها استفاده شد. ﺗﺤﻠﯿﻞ در ﺑﺨﺶ ﮐﯿﻔﯽ با استفاده از ﮐﺪﮔﺬاری باز و محوری و در ﺳ ﻪ ﻣﺮﺣﻠ ﻪ انجام پذیرفت. یافته ها: تعداد 80 ﻋﺎﻣﻞ فرعی و11 عامل محوری ﺷﻨﺎﺳﺎیﯽ ﺷﺪ: اهداف، قابلیت های مدیریتی، فرهنگ، منابع، سطح بلوغ فناوری آموزشی، فرآیندها، ارتباط با شبکه های بیرونی، ساختار، راهبردهای سازمانی، مدیریت دانش و روش های آموزشی. نتیجه گیری: شناسایی عوامل سازمانی باعث بهبود فرایندهای عملیاتی و بهینه شدن اثربخشی آموزش می گردد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش ولع و افسردگی پس از ترک در افراد وابسته به متامفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۹ ویژه نامه ۲
223-242
حوزههای تخصصی:
هدف: افراد دارای وابستگی مصرف مواد محرک با عدم شناخت صحیح از عواطف و احساسات خویش در به کار بردن درست هیجان ها مشکل دارند و این مشکلات در تنظیم هیجان ها منجر به مصرف مواد می شوند. هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش ولع و افسردگی پس از ترک در افراد وابسته به متامفتامین بود. روش : روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری افراد وابسته به متامفتامین مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد امید پویا در شهر تهران در سال 1395 بود. به روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی 15 نفر درگروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش، آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس را دریافت کردند و گروه گواه آموزش دریافت نکردند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های سنجش ولع مصرف لحظه ای، و افسردگی (لاویبوند، 1995) به دست آمد. یافته ها : نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجانی مبتنی بر مدل گراس بر کاهش ولع و افسردگی پس از ترک افراد وابسته به متامفتامین موثر است (0/01 p< ). نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت دشواری در تنظیم هیجان ها یکی از مشکلات افراد وابسته به متامفتامین است و آموزش نحوه ابراز و مدیریت هیجانات به این افراد می تواند در کاهش ولع و افسردگی پس از ترک مواد مؤثر واقع شود.
نقش مهارت های شغلی در عدم بازگشت به مصرف مواد
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به مواد مخدر، تهدیدی جدی برای سلامت افراد است. این اختلال نه تنها زندگی فرد را تحت شعاع قرار می دهد، بلکه نواقص و ناراحتی های زیادی را برای خانواده و جامعه ایجاد می کند. افراد وابسته به مواد از لحاظ اجتماعی افرادی آسیب پذیر محسوب می شوند. متأسفانه عود اعتیاد تأثیرات زیادی بر فرد و جامعه و خانواده دارد. فردی که بعد از ترک دوباره به سوی مواد بر می گردد احساس گناه، ناامیدی، خجالت و عصبانیت گریبان گیر او می شود. عوامل مختلفی در عدم بازگشت به مصرف مواد دخیل هستند که یک از این عوامل داشتن مهارت شغلی است. در واقع عوامل شغلی نه تنها زمینه ساز در ابتلای افراد به اعتیاد هستند بلکه در بازگشت و عدم بازگشت به مصرف مواد نیز نقش دارند. مسلماً افراد بهبود یافته از اعتیاد با داشتن مهارت شغلی و یافتن شغل مناسب با توجه به مهارت هایی که در درون خود احساس می کنند، رقبتی به بازگشت به اعتیاد از خود نشان نخواهند داد. اگر بتوان برای افراد وابسته به مواد بهبود یافته یافته از اعتیاد با توجه به مهارت شغلی شان، شغل ایجاد کرد نه تنها از عود مجدد آنان پیشگیری می شود بلکه زمینه ی توانمندسازی و بازگشت وی به کانون خانواده و جامعه فراهم می شود. بنابراین با توجه به اهمیت شغل در جلوگیری از بازگشت به مصرف مواد، پیشگیری از اعتیاد در محیط های کاری نیز باید به عنوان یک باور و ضرورت برای تمامی مسوولان و دست اندرکاران اجرایی تلقی شود. در این مقاله در خصوص مهم بودن مهارت شغلی در افراد بهبود یافته بحث شده است و به این موضوع پرداخته شده است که مهارت های شغلی از عوامل اساسی در عدم بازگشت افراد وابسته به مواد به سمت مصرف مواد به شمار می آید.