فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۴۱ تا ۲٬۹۶۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به منظور مقایسه وضعیت همجوشی فکر- عمل(TAF) در اختلالات وسواس فکری- عملی، افسردگی و همبودی این دو اختلال و گروه بهنجار انجام شد. روش (چهار گروه 20 نفره از اختلالات ذکر شده به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و نمره های TAF آنها به وسیله تحلیل واریانس بررسی شد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که گروه های وسواس خالص و همبودی وسواس و افسردگی نسبت به گروه افسرده و بهنجار در تمام خرده مقیاس های TAF به طور معناداری نمره بیشتری کسب کردند. در ضمن گروه همبود در TAF اخلاقی به طور معناداری نمره بیشتری نسبت به سایر گروه ها کسب کردند. این نتیجه بیانگر اهمیت نقش TAF در شکل گیری وسواس و به خصوص TAF اخلاقی در شکل گیری اختلال همبودی وسواس و افسردگی است.
بررسی مقایسه ای اختلال های عاطفی - رفتاری و عملکرد تحصیلی کودکان 7 تا 11 ساله محروم از پدر و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه و بررسی اختلال های عاطفی - رفتاری و عملکرد تحصیلی کودکان 7 تا 11 ساله محروم از پدر و عادی شهر تهران طراحی و اجرا شد.
روش: روش پژوهش حاضر پس رویدادی بوده و جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان پسر و دختر 7 تا 11 ساله مقطع ابتدایی شهر تهران تشکیل می دهند. جمع آوری نمونه، در دو مرحله انجام گرفت و در نهایت 240 دانش آمور شامل 120 نفر (60 دختر و 60 پسر) که پدرشان فوت کرده و مادر به تنهایی سرپرستی آنها را برعهده داشت و 120 نفر از همکلاسی های آنها (60 دختر و 60 پسر) که با هر دو والدشان زندگی می کردند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در مرحله بعد، پرسشنامه فهرست رفتاری کودک (CBCL) بر روی مادران گروه نمونه(N=240) اجرا شد. همچنین معدل پایان سال کودکان به عنوان ملاک عملکرد تحصیلی آنها در نظر گرفته شد. در نهایت داده های به دست آمده با استفاده از شاخصهای توصیفی و نیز آزمون t برای مقایسه میانگین گروه های مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که بین کودکان محروم از پدر و عادی در نمره کلی اختلال های عاطفی - رفتاری، نمره کلی اختلال های برونی سازی شده و اختلال های درونی سازی شده، به نفع کودکان محروم از پدر، تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین بین دو گروه در زیر مقیاس های مشکلات عاطفی، اضطرابی، بدنی و نافرمانی مقابله ای، تفاوت معناداری به دست آمد، اما در زیر مقیاس های مشکلات نارسایی توجه / فزون کنشی و مشکلات رفتار هنجاری تفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین نتایج نشان داد که عملکرد تحصیلی کودکان محروم از پدر پایین تر از کودکان عادی است. تحلیل نتایج دو جنس در گروه محروم از پدر نیز نشان داد که بین دخترها و پسرهای محروم از پدر در زیر مقیاس های مشکلات اضطرابی، و نافرمانی مقابله ای، تفاوت معناداری وجود دارد. اما در سایر متغیرهای مورد بررسی بین دو جنس تفاوت معناداری یافت نشد.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند که کودکان محروم از پدر بیش از کودکان عادی مستعد انواع اختلال های عاطفی - رفتاری (از جمله مشکلات اضطرابی، افسردگی، مشکلات بدنی، اختلال نافرمانی مقابله ای) و ضعف در عملکرد تحصیلی هستند.
بررسی ارتباط خستگی مادر با افسردگی پس از زایمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط خستگی مادر در دوره ی حاملگی و پس از زایمان با افسردگی پس از زایمان
انجام شد.روش کار: پژوهش حاضر مطالعه ی همبستگی طولی است که با نمونه گیری چند مرحله ای در مراکز بهداشتی درمانی شهر مشهد، در سال های 87-86 13، بر روی60 خانم باردار واجد شرایط با سن حاملگی36 هفته و نمره ی آزمون ادینبورگ 9 یا کمتر انجام شد. خستگی با چک لیست اصلاح شده علایم خستگی در هفته 36 و37 حاملگی و روزهای 5 و14 بعد از زایمان و افسردگی پس از زایمان با آزمون افسردگی ادینبورگ و تایید روان پزشک در روزهای 5 ،14 و 28 پس از زایمان ارزیابی شد. داده
ها با استفاده ازآزمون های مجذور خی، دقیق فیشر، تحلیل واریانس با مقادیر تکراری، رگرسیون لجستیک و همبستگی اسپیرمن و لامبدا با نرم افزار SPSS تحلیل شد.یافته ها: همبستگی معنی داری بین خستگی هفته ی 37 بارداری با افسردگی پس از زایمان روز
5 (651/0 =r، 045/0P=)،14 (651/0=r، 045/0=P) و 28 (000/1 = r ,001/0=P) هم چنین بین خستگی هفته ی 36 بارداری با افسردگی پس از زایمان روز 5 (000/1=r، 001/0=P) و خستگی روز 14 با افسردگی بعد از زایمان روز 28 (000/1=r،000/0=P)به دست آمد. نتیجه گیری: وجود خستگی اواخر حاملگی و پس از زایمان مادران با وقوع افسردگی پس از زایمان ارتباط دارد.
"
مقایسه اثربخشی درمان های رفتاردرمانی شناختی و فلئوکزتین در بهبود مبتلایان به اختلال وسواسی-اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه میزان اثربخشی رفتاردرمانی شناختی و فلئوکزتین در بیماران وسواسی-اجباری است. این بررسی از نوع آزمایشی بود. آزمودنیهای پژوهش را 42 نفر بیمار وسواسی-اجباری که به صورت جایگزینی تصادفی در سه گروه رفتاردرمانی شناختی، فلئوکزتین و لیست انتظار جای داده شده بودند، تشکیل میدادند. آزمودنیهای سه گروه از نظر متغیرهایی چون سن، جنس، سطح تحصیلات و وضیعت تاهل همتاسازی شده بودند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های وسواسی-اجباری مادزلی، افسرد گی بک و اضطراب بک استفاده شد. نمره های به دست آمده از ارزیابیها در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و دو ماه بعد از پس آزمون) به کمک آزمون های آماری تحلیل واریانس چند متغیره یک راهه و آزمون تعقیبی T توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در کاهش علایم وسواسی، رفتاردرمانی شناختی اثر درمانی بیشتری نسبت به فلئوکزتین در کوتاه مدت (P<0.05) و بلند مدت (P<0.01) دارد، و این تفاوت بین رفتاردرمانی شناختی و گروه لیست انتظار در کوتاه مدت و بلندمدت معنی دار است (P<0.01)، اما فلئوکزتین فقط در کوتاه مدت تفاوت معنی داری با گروه لیست انتظار دارد (P<0.01)، در کاهش علایم افسردگی بیماران وسواسی-اجباری هم فلئوکزتین اثر درمانی بیشتری نسبت به رفتار درمانی شناختی در کوتاه مدت و بلندمدت دارد (P<0.05)، همچنین، این تفاوت بین فلئوکزتین و گروه لیست انتظار در کوتاه مدت و بلندمدت معنی دار است (P<0.01)، در کاهش علایم اضطراب بیماران وسواسی-اجباری هم بین هیچ کدام از گروه تفاوت معنی داری وتجود ندارد. بر پایه یافته های این پژوهش نتیجه گرفته می شود که رفتاردرمانی شناختی در کاهش علایم وسواسی-اجباری و فلئوکزتین هم در کاهش سطح افسردگی این بیماران اثر درمانی عمده دارند. همچنین، رفتاردرمانی شناختی در طولانی مدت بیشتر از فلئوکزتین اثرات درمانی خود را حفظ می کند.
مطالعه مقاله نگاری سی سال مقالات پژوهشی اعتیاد کشور
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله: در جهان، در طول دهه های گذشته دانش تولید شده در زمینه اعتیاد رشد قابل توجهی داشته است. هدف اصلی این تحقیق بررسی ویژگی های مهم تولید علم در زمینه اعتیاد در کشور از طریق بررسی مقالات چاپ شده در مجلات علمی داخلی و خارجی طی سی سال گذشته بوده است.
روش: برای انجام این پژوهش از بانک مقالات پژوهشی بهداشت روان کشور(IranPsych) که شامل مقالات پژوهشی روانپزشکی، روانشناسی و علوم عصب پایه است استفاده شد. این مطالعه به بررسی مقالاتی محدود شد که در یک دوره سی ساله، از سال 1352 تا 1381 (1973 تا 2002 میلادی) منتشر شده اند. مقالات از نظر اطلاعات مقاله نگاری شامل ویژگی های مجلات، نویسندگان، سازمانها و منبع حمایت مالی پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. جمع آوری اطلاعات توسط شش روانپزشک و روانشناس آموزش دیده انجام شد.
یافته ها: در طی این 30 سال، 218 مقاله مرتبط بامصرف مواد و اعتیاد به چاپ رسیده اند. حدود نیمی از این مقالات در دو سال آخر منتشر شده بودند. نزدیک به نیمی از مقالات در مجلات پزشکی فارسی زبان و بیش از یک سوم دیگر در مجلات خارجی چاپ شده اند. در مجموع، 449 نفر نویسنده در نوشتن این مقالات مشارکت کرده بودند که حدود 80 درصد تنها دارای یک مقاله بوده اند. نیمی از 218 مقاله تنها توسط 15 نفر (3/3 درصد) از نویسندگان نوشته شده بود. از میان نویسندگان مقالات، بیشترین میزان دارای دکترای پزشکی بوده و اغلب از دانشگاه های علوم پزشکی کشور بوده اند. هیچکدام از این پژوهش ها از حوزه صنعت، حمایت مالی دریافت نکرده بودند.
نتیجه گیری: در سالهای گذشته رشد انتشار مقالات در زمینه اعتیاد چشمگیر بوده است؛ لیکن با توجه به شیوع اعتیاد در کشور و بهبود ساختارهای علمی و اجرایی، سهم کشور در تولید دانش اعتیاد جهان ناچیز است. این یافته ها ضرورت برنامه ریزی سیستماتیک برای تربیت پژوهشگران و ارتقای پژوهش را مطرح می نماید. هم چنین مداخله بیشتر متخصصین علوم اجتماعی در پژوهش اعتیاد و انتشار نتایج آنها توصیه می شود.
سوگیری حافظه ناآشکار و آشکار در افراد افسرده بر اساس پردازش انتقال مناسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی سوگیری حافظه ناآشکار و آشکار در افراد افسرده براساس چارچوب پردازش مناسب انتقال (TAP) بود. بدین منظور 60 نفر آزمودنی (30 نفر افراد افسرده سرپایی و 30 نفر گروه کنترل) با توجه به تشخیص روان پزشکی براساس ملاک های تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM-IV) به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای بررسی سوگیری حافظه ناآشکار از تکلیف شمارش نقطه کلمات (رمزگردانی ادراکی)، تکلیف تولید کردن (رمزگردانی مفهومی) و تکلیف تصمیم واژگانی در دو سطح پردازش ادراکی و مفهومی و برای بررسی سوگیری حافظه آشکار از تکلیف یادآوری آزاد، استفاده شد. شرکت کنندگان به طور انفرادی آزمون ها را انجام می دادند. نتایج نشان داد که افراد افسرده نسبت به افراد عادی نسبت به کلمات منفی در سطح پردازش مفهومی، سوگیری حافظه ناآشکار و آشکار نشان می دهند. در سطح پردازش ادراکی، در حافظه آشکار، افراد افسرده در مقایسه با افراد گروه کنترل نسبت به کلمات منفی و افراد گروه کنترل غیر افسرده نسبت به کلمات خنثی یادآوری بهتری داشتند. یافته ها در مجموع نشان داد که اگر در سوگیری حافظه ناآشکار افراد افسرده، سطوح پردازش ادراکی و مفهومی و پردازش انتقال مناسب (TAP) را با هم در نظر بگیریم ، منجر به فهم بهتر سوگیری حافظه ناآشکار در افراد افسرده خواهد شد.
مقایسه نقایص شناختی در بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی نوع I و بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه نقایص شناختی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I با بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، انجام شده است. نمونه شامل 30 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I و 30 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی بود که پس از رسیدن به سطح باثبات و کاهش علایم مرضی از بین بیماران مرد بستری در سه بیمارستان رازی، آزادی و سعادت آباد شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. دو گروه در متغیرهای سن، تحصیلات، وضعیت تأهل، طول مدت بیماری و بستری فعلی با یکدیگر همتا شدند. سپس با استفاده از آزمون شناختی- عصبی کاگنیستات (NCSE؛ کیرنان و مولر، 1985-1987) که 5 حیطه اصلی شناختی شامل زبان، حافظه، توانایی ساختاری، محاسبات و استدلال را می سنجد، مورد ارزیابی قرار گرفتند. مقایسه نتایج با آزمون آماری t مستقل نشان داد که اختلاف آماری معنادار بین عملکرد شناختی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و بیماران دوقطبی نوع I در حیطه های جهت یابی، توجه و دقت، درک مطلب، تکرار، نامیدن، محاسبات، تشابهات و قضاوت وجود داشت، ولی در حافظه و توانایی ساختاری بین دو گروه تفاوت معنادار دیده نشد (05/0>P). بنابراین، می توان نتیجه گرفت که بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی عملکرد شناختی ضعیف تری نسبت به بیماران دوقطبی نوع I داشتند و این ضعف در حیطه های جهت یابی، توجه و دقت، درک مطلب، تکرار، نامیدن، محاسبات، تشابهات و قضاوت کاملاً مشهود است.
رابطه ویژگیهای شخصیتی و راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان با اختلالهای گستره اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی و راهبردهای رویارویی در والدین کودکان با اختلالهای گستره درخودماندگی انجام شد. روش:80 نفر از والدین (40 پدر و 40 مادر) کودکان با اختلالهای گستره درخودماندگی از میان مدارس استثنایی شهر تهران از طریق روش نمونه برداری تصادفی ساده، انتخاب شدند و پرسشنامه روشهای مقابله ای لازاروس-فولکمن و نیمرخ- سیاهه شخصیتی گوردون در مورد آنها، اجرا شد. داده های به دست آمده از طریق روش تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون تی استودنت برای دو گروه مستقل مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد 1- بین ویژگیهای شخصیتی ثبات هیجانی، مسئولیت پذیری وخستگی ناپذیری با راهبردهای مسئله محور و نیز بین ویژگی شخصیتی جامعه پذیری با راهبردهای هیجان محور در مادران رابطه معنادار وجود دارد. 2- بین راهبردهای رویارویی پدران ومادران کودکان با اختلالهای گستره درخودماندگی تفاوت معنادار وجود ندارد .3- بین ویژگیهای شخصیتی جامعه پذیری، تفکر ابتکاری و خستگی ناپذیری در پدران و مادران کودکان با اختلالهای گستره درخودماندگی تفاوت معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری: این پژوهش ضرورت بررسی ویژگیهای شخصیتی و راهبردهای رویارویی والدین کودکان با اختلالهای گستره اوتیسم و نیز اهمیت آنها را برای شناخت هرچه بیشتر والدین و تدوین برنامه های درمانی مناسب مطرح می کند.
احتکار وسواسی در دانشجویان با صفت اسکیزوتایپی بالا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: احتکار وسواسی یکی از انواع فرعی اختلال وسواس فکری - عملی است. اسکیزوتایپی با اختلال وسواس فکری - عملی نیز رابطه دارد. هدف پژوهش انجام شده بررسی احتکار وسواسی در افراد با صفات اسکیزوتایپی بالا با توجه به عامل جنسیت بود. مواد و روش ها: این تحقیق از نوع پس رویدادی است. نمونه ای به حجم 454 نفر با مقیاس شخصیت اسکیزوتایپی غربال شده، از بین آنها 31 نفر به عنوان گروه اسکیزوتایپی و 31 نفر هم به عنوان گروه شاهد انتخاب و با پرسشنامه رفتار ذخیره ای مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس دو عاملی تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد گروه اسکیزوتایپی در مقایسه با گروه شاهد نمرات بیشتری در مقیاس احتکار وسواسی کسب می کنند. نتایج بیانگر تاثیرگزاری جنسیت در تفاوت مشاهده شده بود و افراد اسکیزوتایپی مونث در مقیاس احتکار وسواسی نمرات بیشتری کسب کردند.
تأثیرآموزش گروهی والدین کودکان 4 تا 10 ساله مبتلا به اختلال نقصان توجه – بیش فعالی بر اختلالات رفتاری فرزندانشان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف :اختلال نقص توجه – بیش فعالی شایعترین اختلال عصبی رفتاری دوران کودکی می باشد که برای بهبود تعاملات اجتماعی و عاطفی ایشان به مداخلات روانی اجتماعی نیاز است و یکی از تأثیرگذارترین این برنامه ها آموزش گروهی والدین می باشد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر برنامه آموزش گروهی والدین بر میزان اختلالات رفتاری کودکان دچار نقص توجه- بیشفعالی می باشد. روش بررسی : در این مطالعه شبه تجربی 54 کودک 4 تا 10 ساله مبتلا به اختلال نقص توجه- بیشفعالی، از بین مراجعهکنندگان به 7 مرکز کاردرمانی سطح شهر تهران بهروش ساده و در دسترس انتخاب و به طور تصادفیتعادلی به دو گروه شاهد و مداخله اختصاص یافتند. علاوه بر برنامه های کاردرمانی و دارودرمانی مشترک در هر دو گروه، به مادران کودکان گروه مداخله، به مدت 8 جلسه دو ساعته و بهصورت هفتگی برنامه آموزش گروهی والدین طبق دستورالعمل فرزندپروری مثبت ساندرز (2005) ارائه شد. ابزار گرد آوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه 48 سئوالی مقیاس ردهبندی والدین کانرز بود. دادههای حاصل به وسیله آزمون های آماری مجذور خی، تی زوجی، تی مستقل و آنالیز کوواریانس تحلیل شد. یافته ها : علی رغم بهبود معنادار هر دو گروه در ارزیابی درونگروهی قبل و بعد، میزان کاهش نمرات خرده مقیاس های رفتاری سلوک (00۱/0>P)، اضطراب (00۱/0>P)، شاخص بیش فعالی (016/0 =P) و نمره کل پرسشنامه (00۱/0>P) در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد معنادار بود. در حالی که در خرده مقیاس های یادگیری(052/0 =P)، تکانشی بیش فعالی (267/0 =P) و مشکلات روانتنی(526/0=P) تغییر معناداری ایجاد نشد. نتیجه گیری : آموزش گروهی والدین کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیشفعالی در کاهش میزان اختلالات رفتاری و اضطرابی ایشان تأثیر گذار است و این مداخله می تواند در کنار برنامه های دارودرمانی و کاردرمانی سودمند واقع شود.
بررسی اثربخشی تلفیق گروه درمانی شناختی - رفتاری و آموزش مهارتهای اجتماعی بر ترس از ارزشیابی منفی و اجتناب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افراد دارای هراس اجتماعی علاوه بر تحریفهای شناختی و اجتنابهای اجتماعی، در به کارگیری مهارتهای اجتماعی مناسب موقعیت نیز دچار کاستی و ضعف می باشند. به همین منظور این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تلفیقی گروه درمانی شناختی - رفتاری و آموزش مهارتهای اجتماعی بر اجتناب اجتماعی و ترس از ارزشیابی منفی دانشجویان، انجام پذیرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی (طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و انتصاب تصادفی) می باشد. آزمودنیها پس از انجام مصاحبه بالینی ساخت یافته بر اساس DSM-IV و اجرای آزمون اضطراب اجتماعی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس (13 نفر برای هر گروه)، انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (مداخله تلفیق گروه درمانی شناختی - رفتاری و آموزش مهارتهای اجتماعی) و گروه کنترل (گروه درمانی شناختی - رفتاری) گماشته شدند. بعد از اتمام دوره 12جلسه ای (سه ماه و هر جلسه دو ساعت) درمان در گروهها، مجددا آزمون اضطراب اجتماعی به عنوان پس آزمون، در هر دو گروه اجرا شد.
یافته ها: نتایج تحلیلهای آماری آزمون t نشان داد که، تلفیق گروه درمانی شناختی - رفتاری و آموزش مهارتهای اجتماعی در مقایسه با گروه درمانی شناختی - رفتاری، باعث کاهش معنی دار اجتناب اجتماعی و ترس از ارزشیابی منفی در دانشجویان می گردد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود مولفه آموزش مهارتهای اجتماعی به درمانهای رایج افزوده گردد.
اثربخشی کتاب درمانی گروهی بر میزان اضطراب جدایی و افسردگی در کودکان والدین طلاق گرفته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی کتاب درمانی گروهی بر اضطراب جدایی و افسردگی در کودکان والدین طلاق گرفته، پرداخته است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از جامعه ی آماری کودکان 6 تا 8 ساله ی والدین طلاق گرفته شهر اصفهان، 30 کودک انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. طرح پ ژوهش شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. برای ارزیابی میزان اضطراب جدایی و افسردگی کودکان، از فهرست سلامت کودکان اُنتاریو (بخش اختلالات درونی: اضطراب جدایی و افسردگی) استفاده شد. گروه آزمایش تحت مداخله ی کتاب درمانی گروهی بر اساس داستان کتابی که برای رفع تنش ها، اضطراب ها و احساس گناه کودکان والدین طلاق گرفته، تحت عنوان «خرسی کوچولو تقصیر تو نیست» (این کتاب توسط بانکی و معطر طراحی شده و زیر چاپ می باشد.) طراحی شده بود، قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها، از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج به دست آمده، نشان داد اثر کتاب درمانی گروهی بر نمرات افسردگی و اضطراب جدایی کودکان والدین طلاق گرفته معنادار بود (به ترتیب 011/0p< و 042/0p<). علاوه بر این اثر کتاب درمانی گروهی بر نمرات پیگیری افسردگی کودکان والدین طلاق گرفته معنادار به دست آمد (002/0p<).
تأثیر آموزش روانی خانواده بر سیر بهبودی بیماران مبتلا به اختلال های خلقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
اثربخشی تکنیک های ذهن آگاهی انفصالی در درمان یک مورد اختلال وسواسی - اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، معرفی و بررسی اثربخشی تکنیک های ذهن آگاهی انفصالی در کاهش علایم وسواسی یک مورد خاص اختلال وسواسی - اجباری است.
روش: در یک بررسی تک آزمودنی از نوع طرح A-B، اثر تکنیک های ذهن آگاهی انفصالی بر یک مورد اختلال وسواسی - اجباری بررسی شد. آزمودنی در مرحله A (خط پایه) و مرحله B (جلسه آخر درمان)، مقیاس وسواسی - اجباری ییل- براون، پرسشنامه کنترل فکر، پرسشنامه فراشناخت، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر را تکمیل کرد. در جلسه چهارم و سه ماه پس از پایان جلسات درمانی، یعنی در مرحله پی گیری نیز مقیاس ییل - براون و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس را تکمیل نمود.
یافته ها: در مقیاس ییل - براون، نمره آزمودنی از 36 در مرحله خط پایه به 12 در جلسه هشتم و 10 در مرحله پی گیری تقلیل یافت. در مقیاس کنترل فکر، نمره آزمودنی در زیر مقیاس های تنبیه و نگرانی کاهش معنادار نشان داد. نتایج دیگر، شامل کاهش نمره در زیرمقیاس های پرسشنامه فراشناخت، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و افزایش نمره در مقیاس خودکارآمدی عمومی بود.
نتیجه گیری: تکنیک های ذهن آگاهی انفصالی در درمان اختلال وسواسی- اجباری مؤثرند.