مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
رفتاردرمانی شناختی
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: جراحی هیسترکتومی یکی از رایجترین جراحیهای زنان است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش رفتاردرمانی شناختی در تسریع بهبود جسمی بیماران پس از جراحی هیسترکتومی بود. روش: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 20 آزمودنی کاندید عمل جراحی هیسترکتومی بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای داده شدند. رفتاردرمانی شناختی پیش از جراحی در طول 8 جلسه برای گروه آزمایش آموزش داده شد و پس از عمل جراحی، هر دو گروه از لحاظ تسریع بهبود جسمی یعنی میزان دوز داروی مسکن مصرفی، تعداد روزهای بستری در بیمارستان و بازگشت به فعالیتهای روزمره بررسی شدند. دادههای پژوهش به کمک آزمون آماری T برای دو گروه مستقل تحلیل شد.یافتهها: رفتاردرمانی شناختی در مورد بیماران کاندیدای هیسترکتومی در گروه آزمایش، فرآیند بهبود بدنی را بهطور معنیداری تسریع کرد و میزان درد و مصرف مسکن را پایین آورد.
نتیجهگیری: رفتاردرمانی شناختی در جهت شناسایی و تغییر شناختهای منفی عمل میکند و باعث تسریع بهبود، کاهش درد و مصرف داروهای مسکن پس از جراحی هیسترکتومی میشود."
مقایسه اثربخشی درمان های رفتاردرمانی شناختی و فلئوکزتین در بهبود مبتلایان به اختلال وسواسی-اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه میزان اثربخشی رفتاردرمانی شناختی و فلئوکزتین در بیماران وسواسی-اجباری است. این بررسی از نوع آزمایشی بود. آزمودنیهای پژوهش را 42 نفر بیمار وسواسی-اجباری که به صورت جایگزینی تصادفی در سه گروه رفتاردرمانی شناختی، فلئوکزتین و لیست انتظار جای داده شده بودند، تشکیل میدادند. آزمودنیهای سه گروه از نظر متغیرهایی چون سن، جنس، سطح تحصیلات و وضیعت تاهل همتاسازی شده بودند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های وسواسی-اجباری مادزلی، افسرد گی بک و اضطراب بک استفاده شد. نمره های به دست آمده از ارزیابیها در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و دو ماه بعد از پس آزمون) به کمک آزمون های آماری تحلیل واریانس چند متغیره یک راهه و آزمون تعقیبی T توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در کاهش علایم وسواسی، رفتاردرمانی شناختی اثر درمانی بیشتری نسبت به فلئوکزتین در کوتاه مدت (P<0.05) و بلند مدت (P<0.01) دارد، و این تفاوت بین رفتاردرمانی شناختی و گروه لیست انتظار در کوتاه مدت و بلندمدت معنی دار است (P<0.01)، اما فلئوکزتین فقط در کوتاه مدت تفاوت معنی داری با گروه لیست انتظار دارد (P<0.01)، در کاهش علایم افسردگی بیماران وسواسی-اجباری هم فلئوکزتین اثر درمانی بیشتری نسبت به رفتار درمانی شناختی در کوتاه مدت و بلندمدت دارد (P<0.05)، همچنین، این تفاوت بین فلئوکزتین و گروه لیست انتظار در کوتاه مدت و بلندمدت معنی دار است (P<0.01)، در کاهش علایم اضطراب بیماران وسواسی-اجباری هم بین هیچ کدام از گروه تفاوت معنی داری وتجود ندارد. بر پایه یافته های این پژوهش نتیجه گرفته می شود که رفتاردرمانی شناختی در کاهش علایم وسواسی-اجباری و فلئوکزتین هم در کاهش سطح افسردگی این بیماران اثر درمانی عمده دارند. همچنین، رفتاردرمانی شناختی در طولانی مدت بیشتر از فلئوکزتین اثرات درمانی خود را حفظ می کند.
مقایسه اثربخشی موسیقی درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر کیفیت زندگی، ولع مصرف و تنظیم هیجانی بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی موسیقی درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر کیفیت زندگی، ولع مصرف و تنظیم هیجانی بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. مواد و روش ها: روش این پژوهش شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون چند گروهی بود و جامعه آماری آن را کلیه مراجعان تحت درمان نگهدارنده با متادون در کیلینک های درمانی اعتیاد شهر تهران وابسته به وزارت بهداشت در سال 1397 تشکیل می دادند که 54 (هر گروه 18 نفر) نفر از آنان به شیوه نمونه گیری هدفمند در دو گروه آزمایش (موسیقی درمانی رفتاردرمانی شناختی) و یک گروه کنترل قرار داده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان و پرسش نامه کیفیت زندگی و پرسش نامه ولع مصرف استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد هم موسیقی درمانی و هم رفتاردرمانی شناختی میزان کیفیت زندگی و تنظیم هیجان گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل ارتقا و میزان ولع مصرف را به نحو قابل توجهی کاهش دادند (0/01>P). نتایج آزمون پیگیری نشان داد میانگین نمرات گروه های آزمایش در متغیرهای مورد مطالعه به طور معناداری متفاوت با گروه کنترل بود. بین گروه های درمانی از لحاظ اثر بخشی بر کیفیت زندگی و تنظیم منفی هیجانی شناختی تفاوت معناداری وجود داشت؛ به نحوی که رفتاردرمانی شناختی در تنظیم هیجانات منفی و افزایش کیفیت زندگی مؤثرتر بود. در مورد تنظیم هیجان های مثبت و کاهش ولع مصرف تفاوت معنی داری وجود نداشت. نتیجه گیری: این نتایج حاکی از این است که این دو نوع درمان به طور معنی داری باعث افزایش کیفیت زندگی، تنظیم هیجانی و کاهش ولع مصرف می شود.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر تاب آوری، تنظیم شناختی هیجان و ولع مصرف در افراد سوءمصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۱۴۰-۱۱۳
حوزه های تخصصی:
هدف: باتوجه به شیوع روزافزون اعتیاد، هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر تاب آوری، تنظیم شناختی هیجان و ولع مصرف در افراد سوء مصرف کننده مواد بود. روش: این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل در انتظار درمان بود. جامعه آماری این پژوهش سوء مصرف کنندگان مواد مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی درمان سوء مصرف مواد در شهر مشهد در سال 1399 بود. پژوهش حاضر بر روی 45 فرد در سه گروه طرحواره درمانی (15نفر؛20جلسه؛ جلسه90دقیقه؛ هفته ای یکبار)، رفتاردرمانی شناختی (15نفر؛ 12جلسه؛ جلسه90دقیقه؛ هفته ای یکبار) و کنترل در انتظار درمان (15نفر) انجام گردید. گروه ها با استفاده از مقیاس تنظیم شناختی هیجان گارنسفکی (2001)، تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و مقیاس کوتاه ولع مصرف مواد (1995) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیانگر آن بود که طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر تاب آوری، تنظیم شناختی هیجان و ولع مصرف در دو گروه آزمایش به طور معناداری موثر بودند و رفتاردرمانی شناختی در پس آزمون تاثیر بیشتری بر تاب آوری و ولع مصرف مواد و طرحواره درمانی تاثیر بیشتری در مرحله پیگیری در تنظیم شناختی هیجان، تاب آوری و ولع مصرف افراد داشت (0/05>P). نتیجه گیری: بنابراین، هر دو روش طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر متغیرهای پژوهش در افراد سوء مصرف کننده مواد موثر هستند. اما، طرحواره درمانی اثر موثرتری در پیشگیری از بازگشت نشانگان در دراز مدت دارد.
مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی شناختی مثبتنگر با رفتاردرمانی شناختی بر بهزیستی ذهنی و تاب آوری در نوجوانان با علائم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر رویکرد تلفیقی جدید در درمان های روان شناسی است که رفتاردرمانی شناختی را با درمان راه حل محور و روان شناسی مثبت نگر به بهترین وجه ترکیب کرده است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر و رفتاردرمانی شناختی سنتی بر بهزیستی ذهنی و تاب آوری در نوجوانان با علائم افسردگی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. به این منظور، از بین دانش آموزان پسری که نمره افسردگی شان بالاتر از نمره برش بود، و ملاک های ورود و خروج را دارا بودند، به تصادف 17 نفر به گروه آزمایشی1 (رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر)، 17 نفر به گروه آزمایشی 2 (رفتاردرمانی شناختی)، و 17 نفر به گروه کنترل (بدون مداخله)، اختصاص یافتند. مقیاس های بهزیستی ذهنی دانش آموزان و تاب آوری کونور و دیویسون به عنوان پیش آزمون اجرا شدند، و پس از اجرای مداخلات، مقیاس های فوق به عنوان پس آزمون اجرا شدند. یک ماه پس از اجرای پس آزمون، مقیاس های فوق به عنوان پیگیری اجرا شدند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که نمرات دانش آموزان در بهزیستی ذهنی دانش آموزان و تاب آوری در مرحله پس آزمون و پیگیری در رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر در مقایسه با رفتاردرمانی شناختی و گروه کنترل به طور معناداری بالاتر بود. به نظر می رسد که؛ رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر برای تقویت مولفه های عملکرد مثبت می تواند اثربخشی بیشتری داشته باشد. لازم است پژوهش های بیشتر این موضوع را مشخص کنند. شماره ی مقاله: ۳
کاربرد درمان حسد و ترس بر مبنای اخلاق اسلامی در معنادرمانی و درمان شناختی-رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
261 - 279
حوزه های تخصصی:
در اخلاق اسلامی توجه به بعد روحانی انسان و نقش رذایل اخلاقی در به مخاطره انداختن سلامت روان از اهمیت بسزایی برخوردار است. بر همین مبنا حکمای اسلامی برای درمان رذایل اخلاقی به تقسیم بندی قوای وجودی انسان پرداخته و حاکمیت عقل بر سایر قوای نفس را به عنوان معیاری برای سلامت روان عنوان کرده اند. آنها از فضایل اخلاقی به عنوان ارزش هایی یاد می کنند که برای سلامت روان ضروری هستند. حکمای اسلامی برای درمان بیماری های اخلاقی راه کارهایی مطرح نموده اند که اصلاح نگرش، تبیین های معنوی و درمان بر اساس گرایش به فضیلت مقابل رذیلت اخلاقی از جمله آن هاست. با توجه به اینکه در اخلاق اسلامی از رذایل اخلاقی با عنوان امراض نفسانی نام برده شده و روش هایی برای درمان آنها بیان گردیده، می توان از این روش ها در درمان اختلالات روان شناختی نیز استفاده نمود. هدف ما در این پژوهش این است که با توجه به چند بعدی بودن انسان و تاثیر این ابعاد بر یگدیگر، راهنمایی جهت کاربرد اخلاق فضیلت محور اسلامی در درمان شناختی-رفتاری و معنادرمانی که دو نظریه مهم در روان درمانی معاصر هستند ارائه دهیم.
تاثیر رفتاردرمانی شناختی بر علایم سندرم پیش از قاعدگی و اختلال ملال پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: قاعدگی رخدادی حائز اهمیت و آغازگر تولید مثل در زندگی زنان می باشد، اما برخی زنان از اختلال سیکل قاعدگی در رنج هستند. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر رفتاردرمانی شناختی بر علایم سندرم پیش از قاعدگی و اختلال ملال پیش از قاعدگی انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش کلیه زنان مراجعه کننده به کلینیک های زنان و زایمان شهر همدان در سال 1401 بودند، که از میان آنان 40 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در 4 گروه 10 نفره (دو گروه آزمایش و دو گروه گواه) جایگزین شدند. آزمودنی ها با پرسشنامه غربال گری علایم قبل از قاعدگی (PSST) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه های آزمایش طی 8 جلسه 60 دقیقه ای به صورت هفتگی در مداخلات رفتاردرمانی شناختی شرکت کردند اما گرو ه های گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. یک ماه و نیم بعد مرحله پیگیری انجام گرفت. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-24 و آزمون تحلیل کوواریانس تک متغییری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد رفتاردرمانی شناختی در کاهش علایم سندرم پیش از قاعدگی در مرحله پس آزمون (33/8=F ،01/0P<) و در مرحله پیگیری (05/28=F ،000/0P<) موثر بود. همچنین این درمان در کاهش علایم اختلال ملال پیش از قاعدگی در مرحله پس آزمون (36/9= F،007/0P<) و در مرحله پیگیری (97/21=F ،000/0P<) موثر واقع شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، رفتاردرمانی شناختی در کاهش علایم اختلالات قاعدگی موثر بود و تاثیرات آن به مدت یک ماه و نیم پس از مداخله ماندگار بود. لذا پیشنهاد می شود که از رفتاردرمانی شناختی به عنوان یک ابزار مؤثر در راستای ارتقا سلامت جامعه، در تدوین برنامه های درمانی، ارائه برنامه های آموزشی بهداشت زنان، و بهبود سلامت روان زنان با اختلالات قاعدگی استفاده گردد.
مقایسه اثربخشی کتاب درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر افسردگی دانشجویان کارشناسی با شکست عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، مقایسه اثربخشی کتاب درمانی و رفتار درمانی شناختی بر افسردگی دانشجویان کارشناسی دچار شکست عاطفی است. روش: این پژوهش به روش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل انجام گرفته است. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویانی است که به مرکز مشاوره دانشگاه خوارزمی مراجعه کردند و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 20 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی که دچار شکست عاطفی شده بودند، به عنوان نمونه بررسی شدند. یافته ها و نتایج: نتایج این پژوهش نشان داد که هم روش کتاب درمانی و هم رفتار درمانی شناختی در کاهش افسردگی دانشجویان گرفتار شکست عاطفی مؤثرند. همچنین بین اثربخشی روش های کتاب درمانی و رفتاردرمانی شناختی در کاهش افسردگی دانشجویان دچار شکست عاطفی تفاوت معناداری مشاهده نشد.