فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۲۱ تا ۵٬۲۴۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
انجمن های ادبی اصفهان از دیروز تا امروز
منبع:
شعر پاییز ۱۳۸۸ شماره ۶۷
حوزههای تخصصی:
گفتار بیصدا: تأملی بر زبان بدن در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات به عنوان رسانه ای کلامی که دارای شخصیتهای انسانی است، سرشار از نشانه های غیر کلامی از جمله علایم زبان بدن است. کاربرد این زبان دلالی در غزلیات شمس قابل توجه است. مولوی در این اثر اغلب از باب حفظ حریم و قداست شخصیت به ویژه شمس تبریزی حرکات وی را در موقعیتهای مختلف با استفاده از زبان بدن به نحوی رمزگونه به تصویر کشیده که با تأمل در آن می توان واکنش گوینده را به مخاطب دریافت و با رویکردی گفتمانی جایگاه، موضع و احساس او را نسبت به وی تعیین کرد. بر این اساس در این تحقیق نشانه های غیرکلامی به اقسام دیداری، آوایی و علایم مربوط به فاصله بدنی تقسیم و طیف معنایی و بسامد تکرار هر یک، با در نظر داشتن بافت غزل مولوی مشخص شده است. برآیند تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان می دهد که مولوی در غزل تنها شاعری درون گرا نیست و از مقولات بیرونی از جمله علایم زبان بدن و گزارش آن ها در متن غزلیات شمس نیز غافل نمانده است؛ و شاید بتوان همین توجه مولوی را نیز معلول دل مشغولی و درون نگری وی یا ترجیح حکم باطن بر ظاهر دانست که همچنان میل و علاقه شدید به دیدار یار و توصیف این مسأله از دغدغه های فکری مولوی چه در قلمرو امور باطنی و ایجاد ارتباط بین مسایل دیداری با امور انتزاعی و چه در علایم زبان بدن محسوب می شود.
مثنوی سرایی در زبان فارسی تا پایان قرن پنجم هجری
حوزههای تخصصی:
ضرورت تصحیح مجدد دیوان ادیب صابر ترمذی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی نحوی داستان ”قفس“ صادق چوبک بر اساس صدای دستوری
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقولة نحویِ صدای دستوری در داستان کوتاه ”قفس“ صادق چوبک است.هموارهمیاناندیشهوسبکنحوینویسندهارتباطوجودداردوبا در نظرگرفتناینارتباطمی تواندیدگاهغالبچوبکراتبییننمود. ”قفس“ طرحی است درباره جهانی که بر بنیاد تنازع بقا قرار گرفته است و مرغ و خروس های اسیر در قفس، تمثیلی از جامعه بشری هستند. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که در این داستان، پربسامدترین صدای دستوری، صدای منفعل است و بسامد بالای این صدای دستوری (80%) انعکاس دهندة این دیدگاه چوبک است که انسان ها به عنوان موجوداتی کنش گر سعی می کنند تا خود را از جبر زیستی که اسیر آن هستند، نجات دهند و برای زنده ماندن جدال می کنند. اما چون تحت تسلط نیروهای قهار و قوانین جبری هستند، به ناچار باید در برابر این نیروها، منفعل و پذیرنده باشند. لازم به ذکر است که در این داستان، تعداد زیادی از صداهای دستوری فعال نیز در معنای پنهان به صورت منفعل هستند و بخشی از صدای دستوری فعال، بیانگر دیدگاه و تفکر مرگ اندیشی چوبک است که تقدیر یا مرگ، پیوسته در حال انجام کنشِ کشتن انسان هاست و یکی یکی انسان ها را هلاک می کند و انسان ها چاره ای جز تسلیم شدن در برابر این سرنوشتِ محتوم ندارند. بنابراین اعتقاد به جبر، تقدیر و سرنوشت و تلاش نافرجام انسان برای رهایی از آن با صدای دستوری منفعل نمود می یابد که می تواند بیانگر اندیشه ناتورالیستی چوبک باشد.
زیبایی شناسی پدیده مفهومی عشق با نگاهی تطبیقی به اشعار شاملو و قبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی یکی از مقوله های مهم در تحلیل آثار ادبی بین ملل مختلف است که اخیراً ذهن برخی از منتقدان معاصر را به خود مشغول داشته است. منتقدان برای بررسی تطبیقی آثار از روش های مختلف نقد ادبی بهره برده اند. یکی از این روش ها ، نقد در حوزه زیبایی شناسی است. نقد زیبایی شناسی ، فرصت مناسبی برای تحلیل پدیده ها ی مفهومی است که از طریق تجربه زیبایی در اثر ادبی به دست می آید.
یکی از مهمترین و اساسی ترین پدیده های مفهومی در آثار ادبی و خصوصاً شعر، عشق است که به صورت پرسش زیربنایی و ژرف نگرانه (""عشق چیست؟"" )، اغلب شاعران جهان را به خود مشغول داشته است ؛ آنچنان که گاهی دیدگاه دو شاعر را که در ظاهر از یکدیگر دورند و افق های نگاه و پشتوانه های فرهنگی شان نیز متفاوت است ، به یکپارچگی و یکسویه نگری می کشاند. برای نمونه ، »احمد شاملو» در ادبیات فارسی و «نزار قبانی» در ادبیات عرب که به خوبی از این موهبت بهره برده اند.
این مقاله می کوشد تا در این راستا و با نگاهی تطبیقی به شعر دو شاعر فوق، افق تازه ای را فرا روی نقد بگشاید. لذا ، ضمن تبیین مبانی نظری مرتبط با موضوع ، ابتدا ، اندیشه و نگرش های دو شاعر در این زمینه ، جداگانه استخراج و بررسی می شود ؛ سپس پدیده های مفهومی کلّی حاصل از تفکر آن ها ، به طور تطبیقی ، مورد تحلیل واقع می گردد.
سیر ادبیات زنان در ایران از ابتدای مشروطه تا پایان دهه هشتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریخت شناسی داستان زال و رودابه، بهرام گور واسپینود، گشتاسب و کتایون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه، این جاودانه اثر فردوسی، قرن هاست بر تارک ادبیات ایران و حتی جهان جای دارد، در این بین ماجراهای عاشقانهی شاهنامه با توجه به تم غالب حماسی آن، کمتر کنکاش شده است. این جستار به بررسی وتحلیل داستان ""زال ورودابه"" و دو داستان مشهور دیگر شاهنامه، یعنی ""بهرام گور و اسپینود""، ""گشتاسب و کتایون"" میپردازد. ماجراهای فوق از مشهورترین قصّه های عاشقانهی شاهنامهی فردوسی می باشند. برای دستیابی به نتایج دقیق از این پزوهش، داستان ها را به شیوه ریخت شناسی تا حدّ ممکن به وسیله جداول و نمودارها مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم. سپس نتایج به دست آمده را بر همدیگر تطبیق می کنیم. هرچند از لحاظ ساختاری ویژگی های مشترکی بین سه داستان مشاهده می شود ولی چند ویژگی اصلی مانند تسلیم مسالمت آمیز قدرت و تغییر دین یکی از شخصیت های اصلی، اسپینود، از موارد اختلاف بین داستان ها می باشد که قابل توجه است.
نقد ترجمه «اینس»
تصویر در غزلیات عرفی شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های زیبای غزلیات عرفی تصویر است. بنابراین دراین مقاله کوشش شده عناصر تصویری غزلیات عرفی آشکار شود، از این جهت عناصری چون تشبیه، کنایه، مجاز، پارادوکس و حسامیزی مورد تحلیل قرار گرفته است. در حوزه تشبیهات بیشتر از تشبیهات فشرده و یا بلیغ اضافی بهره گرفته و این نوع تصاویر بیشتر از نوع انتزاعی و عقلی و حسی است، تشبیهات عرفی از نظر ساختار در غزلیات از تنوع برخوردار می باشد. موضوع مشبه اغلب خود شاعر، معشوق و مفاهیم انتزاعی می باشد و از طرفی موضوع مشبه به ، اغلب عناصر غیرانتزاعی چون طبیعت و اشیا می باشد. از انواع استعاره، نوع کنایی و تشخیص، بیشترین بسامد را دارا بوده و نیز از خلاقیت برخوردار می باشد. عناصر سازنده خیال او به لحاظ مستعارمنه بیشتر طبیعت و اشیا و به لحاظ مستعارله، معشوق و شاعر می باشد. در غزل او عنصر غالب در ساختار تشخیص مفاهیم تجریدی و انتزاعی می باشد. استعاره فعلی نیز از دیگر ویژگی های تصویری اوست که به صورت ردیف و یا در داخل ابیات نمود دارد.پارادوکس به صورت بیانی یا اسنادی آمده است، که نسبت به عناصر پیشین کمتر به کار رفته و حسامیزی نیز به صورت محدود، با نسبت دادن دو حس ظاهری به یکدیگر و یا نسبت دادن یک حس ظاهری به یک امر ذهنی صورت گرفته است.
سیری در تلمود
جانشین سازی واژگان مترادف در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حافظ از تکرار معنی برخلاف تکرار لفظ در سطح بیت، ابایی نداشته است؛ شاهد ما در اثبات این ادعا، استفاده او از واژگان و عبارات مترادف است. ریزبینی و نکته سنجی حافظ در توجه به اختلاف های معنایی واژگان مترادف مثال زدنی است. وی علاوه بر هم معنایی و ترادف، به اختلاف ها و حتی گاه تضاد های معنایی این واژگان به ظاهر مترادف نظر داشته و هر واژه را در بافت معنایی مناسب به کار گرفته است. نکته قابل توجه دیگر، آرایش واژگان و عبارات مترادف در ابیات اوست؛ حافظ مفاهیم مترادف را به صورت گروه کلمه و به دنبال یکدیگر نمی آورد؛ بلکه واژه دوم را در جمله مستقل دیگری، جانشین واژه یا عبارت نخست می کند. این روش، شگرد جادویی او در آمیختن معانی و آفریدن معانی شگفت و تازه است. آرایش واژگان مترادف، توجه به جزییات معانی آن ها و به کار بردن آن ها در بافت های متناسب با معنایشان، به حافظ توانایی فراوان در آفرینش معانی بدیع و تصاویر هنری شگفت بخشیده است. او با این مترادف سازی ها، علاوه بر ایجاد تناسبات لفظی و معنوی، پارادوکس های بدیع، طنزهای ملیح و مخفی و... می آفریند و بر ابعاد و گستره معنی در هر بیت می افزاید. در حدود 5درصد از ابیات حافظ، مفاهیم مترادف جانشین یکدیگر شده اند. حافظ در آفرینش این مفاهیم علاوه بر مفردات زبان، از معانی کنایی عبارات، روابط مجازی واژگان و ساختن ترکیب های تازه سود جسته است.
مقتل منظوم
حوزههای تخصصی:
سیاوش و اسطوره بازگشت جاودانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان سیاوش در شاهنامه به خاطر قرار گرفتن در متن حماسه، داشتن ریشه اسطوره ای و برخورداری از عناصر دراماتیک و تراژیک می تواند با بهره گیری از رویکردهای نو واکاوی و تحلیل شود. یکی از این رویکردها نظریه «بازگشت جاودانه» میرچا الیاده است. الیاده برای خدایان میرنده ویژگی هایی مطرح می کند؛ از جمله اینکه اصل و منشأ آنها مشخص نیست، در جوانی بدون ارتکاب گناه کشته می شوند، مرگ آنها منشأ تحولات و تغییرات بسیار می گردد، و پس از مرگشان نیز به خاطر نیاز انسان ها آیین های رازآموزی پیرامون مرگ آنها شکل می گیرد. با توجّه به ویژگی هایی که در متون اسطوره ای، حماسی و تاریخی برای سیاوش و آیین های پس از مرگ او ذکر شده است، می توان نتیجه گرفت که سیاوش یکی از همین ایزدان است که نمادی از صیرورت روان بشر شده است؛ زیرا روح او، خسته از زمان، با بازگشت به زمان ازلی از نو متولد می شود و این بازگشت جاودانه برای معتقدان به آیین سیاوش، با هر بار شرکت در مراسم سوگ او رخ می دهد و شرکت کنندگان در این آیین رازآموزی نیز هرکدام سیاوش دیگری می شوند.
ترکیب و اشتقاق در دستور زبان فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای واژه سازی، راه های متعددی وجود دارد، اما ادیبان و زبان شناسان، «ترکیب» و «اشتقاق» را از اصلی ترین فرایندهای ساخت واژه برشمرده اند. از این رو، زبان فارسی به دلیل اینکه از خانواده زبان های «هندواروپایی» است و در این خانواده، فرآیند واژه سازی عمدتاً از طریق «ترکیب» صورت می گیرد، در زمره «زبان های ترکیبی» قرار گرفته و در مقابل، زبان عربی، هم نژاد با زبان های «سامی» است که به دلیل اهمیت «اشتقاق» در فرایند واژه سازی این زبان ها، در ردیف «زبان های اشتقاقی» معرفی شده است. در این مقاله سعی بر آن است تا با کندوکاوی عمیق تر، دو فرایند «ترکیب و اشتقاق» در دو زبان «فارسی و عربی» بررسی گردد و از این چشم انداز، به بررسی تطبیقی بین این دو زبان پرداخته شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که هرچند فرایندهای «ترکیب و اشتقاق» در هر دو زبان «فارسی و عربی» وجود دارد، مفهوم و درصد به کارگیری هر فرایند، در این دو زبان، یکسان نیست
شعر حرام، شعر حلال
داستان انبیاء در کتاب مقدس و بازتاب آنها در اشعار حسین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حسین منزوی (1325-1383) از برجسته ترین و تأثیرگذارترین غزلسرایان معاصر است که با خلاقیت و نوآوری خود، روح تازه ای در قالب غزل فارسی دمید و سبب تحول و اعتلای آن شد. از مشخصه های بارز غزل منزوی، بسامد بالای صنعت تلمیح و تنوع فراوان آن است که منزوی از آن در جهت خلق تصاویر بدیع و افزودن به زیبایی، ایجاز و عمق شعر استفاده کرده است. منزوی برای گریز از کاربرد تلمیحات تکراری، سعی می کند تلمیحات جدید و نادر به کار ببرد و یا تلمیحات شعر کلاسیک را بازآفرینی نماید. حجم وسیعی از تلمیحات شعر منزوی را داستان پیامبران تشکیل می دهد و تنوع مایه های تلمیحی در حوزه ی داستان پیامبران ناشی از وسعت اطلاعات منزوی در این زمینه است. یکی از خاستگاه های عمده ی تلمیحات منزوی به داستان پیامبران، علاوه بر قرآن و روایات اسلامی، کتاب مقدس (تورات و انجیل) است که نشانگر آشنایی منزوی با این کتاب است. برخی از این تلمیحات در شعر فارسی کم سابقه و گاه بی سابقه است به گونه ای که درک و دریافت درست آنها مستلزم مراجعه به کتاب مقدس است و در نقدها و شرح هایی که بر اشعار منزوی نوشته شده است کمتر به این بخش از تلمیحات اشعار او پرداخته شده است. نگارنده در این مقاله که به روش اسنادی و تحلیل محتوا انجام شده است، کوشیده است با استناد به روایات تورات و انجیل، به توضیح و تبیین این قبیل تلمیحات بپردازد.