فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲٬۵۴۱ تا ۴۲٬۵۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
75 - 90
حوزههای تخصصی:
عبدالرّحمان مشفقی بخارایی از شاعران قرن دهم هجری است که در گفتن انواع شعر سلیقه نیکو دارد. قصاید خوب و غزل های مرغوب دارد و شهرت اهاجی کوبنده اش نیز با لطافت اشعار غنایی مطبوعش پهلو می زند. با این که در روزگار وی دانش هایی نظیر رمل و نجوم دیگر چندان مورد توجّه نبوده و با ظهور سبک هندی زبان شاعران نیز از اصطلاحات تخصّصی علمی دور و به زبان عامّه مردم نزدیک شده بود، مشفقی برای تصویرپردازی های عاشقانه از مفاهیم نجومی بسیار استفاده کرده است. در شعر وی نه تنها به مفاهیم و واژه های نجومی متداول در میان اکثر شاعران مثل طالع و ستاره بخت و نام سیّارات سبعه برمی خوریم، مضامین و کلمات تخصّصی تر دانش نجوم همچون ذنب، قدر، قران، شرف، مفهوم دیدن ساعات سعد و نحس را نیز در خلال ابیاتش مشاهده می کنیم. با توجّه به نحوه استفاده وی از مفاهیم و واژه های نجومی و تصاویر هنرمندانه ای که با به کار گرفتن این مضامین در شعر خود خلق کرده، می توان گفت که مشفقی با دانش نجوم تفسیری یا هیأت آشنایی کامل داشته و از مفاهیم آن برای بیان عواطف درونی خویش، بویژه در سوز و گدازهای عاشقانه به خوبی بهره برده است.
سید علیخان کبیر
حوزههای تخصصی:
درآمدی بر اندیشه میهن گرایی ایران شهری در شعر ملک الشعراء بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران با تاریخ دیرینه خود، همواره حامل مفهومی از میهن بوده است. با حادث شدن نهضت مشروطیت و افزایش آگاهی مردم نسبت به حقوق خود، تلاش بر این بود تا مفهوم دولت- ملّت در ایران شکل بگیرد و هر یک از فرهیختگان جامعه در جهت نیل به این هدف، به نحوی به آگاهی بخشی پرداختند. ملک الشعراء بهار نیز، که فردی برآمده از سنّت ایران شهری بود، کوشید با آگاه کردن شاه و مردم، مفهوم دولت- ملّت را به گونه ای محقّق کند؛ امّا تحت تأثیر اندیشه ایران شهری، نتوانست به مفهوم دقیق و مدرن آن دست بیابد. برای رسیدن به خوانشی تاریخی و غیرایدئولوژیک از تاریخ یک سرزمین، لازم است روشی متناسب با داده های تاریخی همان سرزمین اتّخاذ شود. در این پژوهش کوشیده ایم با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و بهره گیری از روش تحلیل محتوا و تأکید بر «نقد تاریخ پایه ای» سیّدجواد طباطبایی، به خوانشی تاریخ پایه ای از شعر بهار در سه دوره حکومتی محمّدعلی شاهی، احمدشاهی و رضاشاهی برسیم. نزد بهار، میهن با مفهومِ شاه- شبانِ حکیم و قدرتمند رابطه ای تنگاتنگ دارد؛ شاه- شبان خوب، میهن را سرافراز خواهد کرد و اگر بد باشد، باعث ویرانی آن خواهد بود و شاه خوب، شاهی است که به حقوق مردم احترام بگذارد و نظم کشور را حفظ کند. در نهایت، این نگرش در بهترین حالت نتیجه ای ندارد جز عدل انوشیروانی یا کناره گیری کیخسروانه و فرورفتن در چرخه استبداد- هرج و مرج- استبداد.
خصوصیات زبانی و ادبی نثر تحلیلی در عصر ناصری و مشروطه
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
121 - 165
حوزههای تخصصی:
برجسته ترین خصوصیت هایی که نثر فارسی در دوره ی ناصری و مشروطه دارد عبارت است از: سادگی زبان، صراحت بیان، تعبیرات پرشمار جدید، مفاهیم و موضوعات مدرن ، و بیان استدلالی و تحلیلی. دو ویژگی اول برگرفته از فرهنگ عمومی مردم است که در این دوره خود را به عنوان یکی از ارکان قدرت در جامعه مطرح می کنند و ویژگی های بعدی متاثر از نقش روشنگرانه ی اندیشمندان و تحصیل کردگان و فرنگ دیدگان جامعه است که آن ها نیز رکن دیگر قدرت را تشکیل می دادند و نقش راهنما را در جامعه برعهده داشتند. اهمیت یافتن موضوع و مخاطب، پدید آمدن گونه های جدید نوشتاری، روی آوردن گروه های غیرحرفه ای چون سیاست مداران و مردمان عادی به نوشتن خاطره و سفرنامه و رساله های انتقادی، و کاهش شدید فاصله ی طبقاتی و نزدیک شدن طبقه ی متوسط شهری و عالمان دین و روشنفکران و روزنامه نگاران و اشراف زادگان به یک دیگر برای یک مبارزه ی مشترک، نقش مهمی در تکوین نثر ساده و صریحِ تحلیلی در دوره ی ناصری بازی می کند. بخش عمده ای از ویژگی های دیگر این نثر نیز ارتباط مستقیم به همین خصوصیات اصلی دارد.
بررسی عشق درادبیات غنایی و حماسی با تکیه بر دو اثر «شاهنامه» فردوسی و «پلنگینه پوش» روستاولی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
61 - 78
حوزههای تخصصی:
تجلی عشق در آثار حماسی باعث پیوندی گسست ناپذیر ودلنشین میان حماسه و تغزل می گردد. شاهنامه فردوسی و پلنگینه پوش روستاولی از شمار آثاریست که حماسه و غنا در آن ها نیک درهم تنیده شده است. «عشق»، در این دو اثر، جایگاه والایی دارد. در پلنگینه پوش، عشق و موضوعات عاشقانه بسامد بالایی دارد و داستان بر محور عشق و حماسه می گردد. به گونه ای که گاهی داستان با عشق شروع می شود، با عشق ادامه پیدا می کند و با عشق به پایان می رسد. در شاهنامه هم در بسیاری از داستان ها، عشقی که در خدمت حماسه باشد دیده می شود. این مقاله در صدد است ویژگی های محتوایی عشق و حماسه را در این دو اثر بزرگ از ادبیات دو ملت ایران و گرجستان به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای مورد بررسی قرار دهد. هدف این پژوهش آن است که نشان دهد، یک اثر ادبی بستر مناسبی برای طرح مسائل متعددی است که منجر به تنوع موضوع می گردد.
نقد و تحلیل ماهیت و نقش تکواژ جمع ساز "-آت" عربی درفارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
176-194
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی در طول حیات خود از زبان عربی که دورانی زبان حکومت و علم بوده است، بیشترین تأثیر و قرض گیری را پذیرفته است. علاوه بر تکواژهای قاموسی، برخی از تکواژهای دستوری زبان عربی نیز به فارسی وارد شده است. از جمله این تکواژها، تکواژ جمع ساز "-آت" است. بسیاری از صاحب نظران تأکید کرده اند که نبایستی در فارسی ازاین نشانه جمع استفاده شود، ضمن چشم پوشی از اینکه این گونه نظرات به لحاظ علمی تا چه اندازه مقرون به صحّت و رعایت از سوی گویشوران زبان است، دلایل مختلفی وجود دارد که نشان می دهد تکواژ جمع ساز "-ات" عربی وارد شده در زبان فارسی، به لحاظ معنایی و کاربردی دیگر ماهیت عربی نداشته و تکواژی "فارسی شده"است. با توجه به وامگیری غیرمسقیم وند «-آت» سخن گفتن از کاربرد یا عدم کاربرد آن در فارسی منتفی است. در همین راستا، این پژوهش شباهت و تفاوت تکواژ "-آت" را از منظرهای واج شناسی، ساخت صرفی، نحوی، معنایی، کاربردشناختی در دو زبان عربی و فارسی مورد بررسی قرار داده است.
جشنهای دو هزارو پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران
منبع:
وحید مهر ۱۳۵۰ شماره ۹۴
حوزههای تخصصی:
گزارش چهارمین نشست نقد آثار تصویری: براتیسلاوا، باغ میوه های طلایی حرف هایی درباره بی ینال تصویرگری براتیسلاوا باغ سیب های طلایی
حوزههای تخصصی:
تصحیح لباب الالباب
مفهوم «زمان اساطیری» در شعر شاملو و اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گذشته ایرانیان، چرخه هستی را زمانی دوازده هزارساله می دانسته اند و این دوازده هزارسال را به چهار بخش تقسیم می کردند؛ در آغاز، جهان روشنی و تیرگی از هم جدا بود تا اینکه، اهریمنان به سرزمین روشنی تاختند و آن را به تباهی کشیدند و نیکی را با بدی درآمیختند. در دوره پایانی، قرار است که آفرینش دوباره به سمت پالودگی و پیراستگی برود و آلودگی و بدی از دنیا رخت بربندد. باور به این چرخه چندهزارساله در ذهن و ضمیر ناخودآگاه ایرانیان باقی مانده و بازتاب این اعتقاد را در آثار شاعران و نویسندگان به شکل های مختلف می توان دید. از جمله این شاعران، احمد شاملو (1379 – 1304) و مهدی اخوان ثالث (1369- 1307) هم گاهی در اشعارشان، به مناسبت های مختلف، اعتقاد خود را به این چرخه، نشان می دهند. شاملو و اخوان نیز به گذشته ای نیک که در آن بدی و آلودگی وجود نداشت، معتقدند و همچنین به آینده ای که در آن بدی وجود ندارد و همه چیز خوبی است، چشم دوخته اند. آنان از حال تکراری می نالند و در انتظار آن آینده همه خوبی هستند؛ در دوره سه هزارساله دوم که هنوز نیکی و بدی با هم آمیخته نشده، گذشته، نیک است. این امر، در ذهن شاعران رسوخ کرده و بر زبان آنان جاری می شود؛ دوره سه هزارساله سوم که بدی و نیکی درآمیخته اند و دنیا خاکستری شده، زمان و زبانِ حالِ شعرِ شاملو و اخوان است و امید به آینده ای نیک و پالوده از هرگونه بدی، سه هزارساله پایانی این چرخه دوازده هزارساله است که از ناخودآگاه شاعران بر زبان آنان جاری می شود. در این تحقیق، به شیوه تحلیلی توصیفی، بازتاب باورها و اعتقادات شاملو به این چرخه اسطوره ای، بررسی شده و نشان داده شده است که در برخی موارد، شاملو تحت تأثیر اساطیر بابل و اخوان تحت تأثیر اساطیر ایرانی است؛ در برخی موارد نیز هر دو تحت تأثیر فضای ذهنِ اسطوره ایِ مشرق زمین اند، و در مواردی نیز اسطوره های حاکم بر ذهن آنها جهانی است و متعلّق به هیچ قومیّت و ملّیّتی نیست.
سودائی دستگردی
حوزههای تخصصی:
شکوفایی نقد ادبی در دهه بیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شروع جنگ جهانی دوم و خروج رضا شاه از کشور، در دهه بیست فضای نسبتاً باز سیاسی و اجتماعی در ایران شکل گرفت. با شروع فعالیّت های احزاب، مجلات ادبی با رویکرد تازه ای منتشر شدند و نخستین کنگره نویسندگان ایران تشکیل شد. مجموع این عوامل در کنار یکدیگر بستری مناسب را برای رشد نقد ادبی فراهم آوردند. امروزه که با گذشت زمان بهتر می توان تحوّلات آن دوره را ارزیابی کرد به وضوح قابل مشاهده است که تفکر چپ گرایانه عنصر غالب نقد ادبی در دهه بیست است به گونه ای که دو جریان دیگر نقد ادبی در آن دوره، یعنی نقد دانشگاهی و نقد رمانتیک نیز از آن متأثر می شوند. علاوه بر نقد ایدئولوژیک که نماینده شاخص آن در این دهه احسان طبری بود و در کنار او باید از مرتضی کیوان نیز نام برد، نقد دانشگاهی نیز که بر پایه نگاه علمی مستشرقان به متون کلاسیک ادبیات شکل گرفته بود در این دوره ظرفیت های تازه ای را تجربه کرد. نماینده شاخص این جریان در دهه بیست فاطمه سیاح بود. جریان دیگر نقد که تا حدی تازه نفس بود و محصولِ جدال هواداران سبک کهنه و نو محسوب می شد نقد رمانتیک بود. نماینده شاخص این جریان در دهه بیست نیمایوشیج بود. برای شناخت بیشتر جریان های نقد این دهه، آثار نمایندگان شاخص آن بررسی و تحلیل شده است و به دلیل تأثیرگذار بودن مرتضی کیوان به نقدهای او نیز اشاره و نشان داده شده است که چگونه این افراد مروّجان نقد ادبی جدیدی در ایران شدند که نخستین تلاش ها برای شکل گیری آن از مشروطه آغاز شده بود. روش انجام این پژوهش توصیفی تحلیلی است.
مقایسه سیاوش، انسان آرمانی شاهنامه با نوح، انسان کامل تورات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۵
107-127
حوزههای تخصصی:
سیاوش و نوح(ع) در شاهنامه و تورات، همسان و هم روزگار نیستند اما هر دو از یک ویژگی مشترک برخوردارند؛ یعنی کامل و آرمانی اند، دو شاخصه قدسی و مینوی که همواره مطلوب بشر کمال طلب بوده است. کمال طلبی، گاه در قامت سیاوش، انسان آرمانی شاهنامه فردوسی، و در روایتی اسطوره ای و حماسی ترسیم می شود و گاه در قالب نوح، انسان کامل تورات و ضمن روایتی تاریخی مذهبی ظهور و بروز می یابد. معیارهایی که شاهنامه به عنوان منبعی سرشار از نکته های اخلاقی و تربیتی از انسان آرمانی ارائه می دهد، با شاخصه های انسان کامل تورات به عنوان متنی تاریخی مذهبی، چندان تفاوتی ندارند؛ زیرا فردوسی به عنوان حکیمی خردورز تلاش می کند چهره ای الهی و جاودانه از سیاوش ارائه دهد که هم با دیدگاه اسطوره ای منطبق باشد و هم از نظر مذهبی قابل پذیرش و مقبول؛ بر همین مبنا، داستان سیاوش با وجود نقل در متون مهری و مزدیسنی پیش از شاهنامه، همواره مورد توجه ایرانیان مسلمان نیز بوده است. با مقایسه سیاوش و نوح(ع) و واکاوی برخی از ویژگی های شخصیتی و اخلاقی و تعلیمی دو انسان اسطوره ای و دینی، دریافت می شود که وجه مشترک هر دو، اخلاق و معیارهای تربیتی و آموزه های تعلیمی است و ارزش ها و ملاک های ارزشی در تورات و شاهنامه بسیار به هم نزدیک اند.
مقایسه اسامی خاص باب «بومان و زاغان» در پنچاتنترا، کلیله ودمنه، داستان های بیدپای، انوارسهیلی و عیاردانش
منبع:
شفای دل سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵
53 - 68
حوزههای تخصصی:
کلیله ودمنه از جمله متون تعلیمی است که از زمان ترجمه شدن آن به زبان فارسی مورد توجّه بسیاری از پژوهشگران و محقّقان قرار گرفته است. ترجمه ها و تحریر هایی که در طول زمان های متفاوت و به زبان های مختلف بر روی آن صورت گرفته است، باعث شده که مترجمان آن ها بر حسب ذوق و سلیقه خود تصرف هایی در آن به وجود آورند؛ بنابراین چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ ساختار تفاوت هایی باهم پیدا کرده اند. یکی از وجوه این تفاوت ها، اسامی خاص به کار رفته در حکایت های این کتاب است. در این پژوهش اسامی خاص به کار رفته در باب «بومان و زاغان» در کتاب های پنچاتنترا، کلیله ودمنه، داستان های بیدپای، انوارسهیلی و عیاردانش بررسی شده است. در این میان کتاب پنچاتنترا که منشأ اصلی هندی کتاب های دیگر به شمار می رود، مبنا قرار گرفته، اسامی خاص به کار رفته در دیگر کتاب ها با آن مقایسه شده است. نتایج پژوهش نشان از آن دارد که در این کتاب ها هفده مورد اسم خاص به کار رفته است که بیش ترین کاربرد آن در کتاب پنچاتنترا و بیش ترین تغییرات مربوط به کتاب های انوارسهیلی و عیاردانش است.
تأثیر و بازتاب نظام طبقاتی و استبدادی در متون تعلیمی منثور فارسی (با تکیه بر اندرزنامه های سیاسی قرن پنجم تا هفتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴۰
307-333
حوزههای تخصصی:
ادبیات و اجتماع تأثیر متقابلی بر یکدیگر دارند و ادبیات را می توان بازتاب واقعیت های اجتماعی دانست. یکی از جلوه های تأثیرگذاری، تأثیری است که نظام طبقاتی و حکومت استبدادی بر اجتماع و روابط افراد می گذارد و ادبیات به عنوان اصلی ترین نمود اجتماعی آن را در خود بازتاب می دهد. نظام طبقاتی (سلسله مراتبی) یک سیستم فراگیر اجتماعی است که در آن مردم به چند طبقه مجزا تقسیم می شوند و بر اساس آن عده ای خود را برخوردار از حقوق کامل شهروندی دانسته و مابقی را از ابتدایی ترین حقوق محروم می سازند. پذیرش و تأکید بر تفاوت، اختلاف، تضاد، و به طورکلی نابرابری از ویژگی های چنین نظامی است. چنین نظامی منجر به شکل گیری حکومت استبدادی می شود که مؤلفه های آن تقدّس پادشاه و تک گویی است و شاکله آن را ترس تشکیل می دهد. این نظام بر نگرش ها و اعتقادات، خلق وخوی افراد، و شیوه بیان مطالب تأثیر می گذارد؛ به گونه ای که زبان ادبی به سوی بیان غیرمستقیم و پند و اندرز گرایش می یابد و سمت وسوی توصیه ها نیز در خدمت تأمین منافع و مصالح طبقه حاکم و قدرتمند جامعه قرار می گیرد. اندرزنامه های سیاسی که با هدف تأثیرگذاری بر رفتار سیاسی حاکمان تدوین شده اند می توانند محمل مناسبی برای بازتاب این نوع از ساختار اجتماعی و نظام حکومتی باشند. ازاین رو، این مقاله سعی دارد با شیوه ای تحلیلی توصیفی به بررسی این تأثیرات و بازتاب آن در برجسته ترین متون تعلیمی نثر فارسی که عمدتاً ذیل اندرزنامه های سیاسی قرار می گیرند، بپردازد.
مقام چخوف
یادگار شیخ الاشراق
حوزههای تخصصی:
تمثیل آتش و اشتراکات آن در شاهنامه فردوسی و اشعار مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۷
103 - 122
حوزههای تخصصی:
استفاده از تمثیل به عنوان یکی از مهمترین و اساسی ترین صناعات بلاغی در میان شاعران زبان و ادبیات فارسی امری مرسوم و معمول است. اکثر تمثیلات به کاررفته شده در آثار شاعران ریشه در اسطوره و دین دارند. فردوسی و مولانا که جایگاه شعر فارسی را در حماسه و عرفان به رفیع ترین نقطه ممکن متعالی رسانده اند، بیشترین استفاده را از تمثیل در جهت القای مجردات ذهنی خویش بر فکر و اندیشه مخاطب به کار برده اند. استفاده از تمثیل آتش یکی از شاخص ترین و بیشترین تمثیلات استفاده شده در شاهنامه فردوسی و اشعار مولانا می باشد. با وجود تفاوت های ماهوی و ساختاری در ادبیات حماسی و عرفانی، اشتراکات موضوعی تمثیل آتش در اشعار هر دو شاعر به چشم می خورد که با وجود همانندی در موضوع به لحاظ مضمون متفاوتند. در مقاله حاضر به روش توصیفی-تحلیلی، اشتراکات موضوعی و تفاوت های نگرشی دو شاعر بلند آوازه مورد بحث و بررسی قرار گرفته تا با نتیجه گیری از یافته ها میزان تاثیرپذیری دو شاعر از اسطوره و دین و نیز سیر تصاویر آتش از اسطوره تا عرفان مشخص گردد.