فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱٬۷۸۱ تا ۴۱٬۸۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
نقش جنسیت در ساخت و گزینش استعاره در اشعار شاملو و مشیری ازمنظر نظریه گفتمانی استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹ (پیاپی ۸۴)
133-156
حوزههای تخصصی:
تاکنون پژوهش های نسبتاً خوبی در زمینه روابط بین جنسیت، استعاره و گفتمان درباب متون سیاسی، رسانه ای و ادبی انجام شده است. در پژوهش حاضر، سعی شده است روابط جنسیت و استعاره در شعر بررسی شود. پرسش های اساسی پژوهش عبارت اند از: نقش جنسیت در ساخت و گزینش استعاره در اشعار شاملو و مشیری چگونه است؟ آیا می توان پذیرفت که استعاره ابزاری برای بازنمایی جنسیت گرایی در اشعار ذکرشده است؟ در این پژوهش، داده ها از مجموعه اشعار احمد شاملو و فریدون مشیری استخراج و با توجه به نظریه گفتمانی استعاره چارتریس بلک تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که جنسیت گرایی در اشعار شاملو و مشیری وجود دارد، اما میزان جنسیت گرایی در اشعار شاملو به مراتب بیشتر از اشعار مشیری است؛ چراکه حوزه معنایی جنگ در استعاره های مفهومی اشعار شاملو بیشتر از اشعار مشیری است. بنابراین، نتایج پژوهش حاکی از آن است که در ساخت و گزینش استعاره در اشعار جنسیت، نگرش و اندیشه شاعر، احساسات او و فضای اجتماعی حاکم بر روزگار شاعران مؤثرند و البته عامل جنسیت نقش مهمی در ساخت و گزینش استعاره ایفا می کند.
تحلیل و تفسیر کارکردهای پوشاک در رمان کلیدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان کلیدر اثر محمود دولت آبادی است. این رمان دربرگیرنده درون مایه های تاریخی، اجتماعی و حماسی است. یکی از پرکاربردترین شیوه های بیان غیرمستقیم بن مایه های این رمان استفاده از پوشاک و مناسبات آن است. مقاله حاضر در پی آن است که نقش پوشاک در بیان غیرمستقیم و پنهانی درون مایه های رمان کلیدر چیست و چه کارکردهایی برای آن می توان در نظر گرفت. برای پاسخ پرسش پژوهش، به شیوه توصیفی و تحلیلی و مبتنی بر روش کتابخانه ای به کلیدر نگریسته شده است. در مقاله نخست به معرفی اجمالی پوشاک قوم کرد و محلی سبزوار اشاره شده است؛ سپس پوشاک و مناسبات آن در کلیدر از منظر عناصر بلاغی و داستانی مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان نتیجه گرفته شده است که دولت آبادی با بهره مندی از کارکردهای گوناگون پوشاک و مناسبات آن مبانی اجتماعی روزگار داستان و وقایع تاریخی گذشته را در حالات گوناگون اجتماعی و فردی با بهره گیری از توانمندی های زبانی و هنرهای بلاغی و عناصر داستانی به زیبایی ترسیم کرده است
مقایسه شخصیّت پردازی زن در داستان های چوبک و دانشور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۶
103 - 128
حوزههای تخصصی:
صادق چوبک(1295-1377) و سیمین دانشور(1300) جزو تکنیکی ترین داستان نویسان صاحب سبک از مکتب جنوب به شمار می ر وند که هرکدام به لحن و بیان خاصّی به شخصیّت، خصایص و مصائب زنان در داستان هایشان پرداخته اند.<br /> در این جستار، ضمن معرّفی کوتاه زندگی و آثار چوبک و دانشور و اشاره به انواع شخصیّت ها در داستان، از طریق باز خوانی، تجزیه و تحلیل آثار داستانی آنان کوشش می شود، وجوه تشابه و تفاوت شیوه های شخصیّت پردازی و خصیصه های مثبت و منفی زنان و مؤلّفه های اصلی آن ها بررسی، مقایسه و ارزیابی و نتایج کمّی آن به شکل نمودارها و جدول هایی ارائه شود. دانشور به عنوان نویسنده زن پیشرو، بیش از شصت و پنج درصد از داستان هایش را به شخصیّت زنان اختصاص داده و چوبک، هفده درصد. دانشور در بازسازی شخصیّت های پویای زن، واقع بینانه تر عمل کرده، در حالی که چوبک با دیدگاه ناتورالیستی و با لحنی بی پروا، کریه ترین چهره را از شخصیّت های ایستا و خرافی زن نشان داده است.<br /> کلید واژه ها: ادبیّات داستانی، صادق چوبک، سیمین دانشور، شخصّیت پردازی زن، رئالیسم، ناتورالیسم
کتاب های اطلاعات عمومی در آمریکا: تحول ها و گرایش ها
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل شیوه های وصف عشق در سمک عیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سمک عیار نوشته فرامرز بن خداد، قدیم ترین اثر در حوزه ادبیات داستانی زبان فارسی است. اگر چه این داستان بلند عامیانه، از منظر هنر داستان نویسی، نقص هایی دارد، بسیار جذاب و سرگرم کننده است. سمک عیار پر از نشانه های زندگی اجتماعی است؛ ولی یکی از گفتمان های پربسامد آن عشق است. داستان با عشق شاهزاده حلب، خورشید شاه به مه پری، دختر فغفور چین، آغاز می گردد و تقریباً تمام روی دادهای آن حول محور این عشق می گردد. موضوع مقاله حاضر بررسی و تحلیل شیوه ها و شگردهای وصف عشق، معشوق و عاشق در این داستان است. نویسندگان مقاله می خواهند بر طرز تلقی نویسنده از عشق و ملائمات آن تأمل کنند و دریابند که او برای باز نمود ویژگی های عشق و احوال عاشق و معشوق و صحنه های دیدار و به هم آمیزی عشاق، کدام ابزارهای بلاغی را به کار گرفته است. داده های این پژوهش با روش کتابخانه ای به دست آمده و پس از مقوله بندی، با استفاده از روش کیفی، تحلیل و توصیف شده است. نتایج پژوهش نشانگر آن است که در سمک عیار، عشق اساساً «جسمانی»، «اشرافی» و «مردسالار» و مرکز دایره کنش های نیک و بد اشخاص داستان است. این عشق چنان قدرتمند است که می تواند عاشق را، در طلب معشوق و رسیدن به وصال از حلب به چین بکشاند. ابزارهای بلاغی نویسنده برای تجسم این احوال، تشبیه، استعاره، کنایه و به ویژه وصف هنری، بوده است.
قدسی شیرازی و حافظ
حوزههای تخصصی:
میرزا تقی خان سرائی
حوزههای تخصصی:
آوه تیک ایسا آکیان
هجوی بر قصه های ژانر ترسناک: نگاهی به جلدهای 5و6و7 از مجموعه قصه های سرزمین اشباح
حوزههای تخصصی:
پرنده و فال را انتخاب می کنم
حوزههای تخصصی:
یادبود نویسندگان
حوزههای تخصصی:
من نترسیدم، تو نترسیدی، او نترسید، ما...
حوزههای تخصصی:
خوانش تطبیقی نگاه شفیعی کدکنی و عزّالدین اسماعیل به کارکرد سنت ادبی در مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
97 - 110
حوزههای تخصصی:
سنت و مدرنیسم از مؤلفه های مهم ادبیات و نقد ادبی معاصر به شمار می آید که بسیاری از ناقدان ادبیات عربی و فارسی معاصر ازجمله عزالدین اسماعیل و محمدرضا شفیعی کدکنی بدان پرداخته اند. این دو شخصیت ادبی با تکیه بر ادبیات و نقد ادبی قدیم عربی و فارسی به تأثیر مثبت تعامل سنت و مدرنیسم و ضرورت کارکرد سنت در شعر معاصر عربی و فارسی تأکید دارند؛ بنابراین پژوهش حاضر، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی کوشیده است دیدگاه های نقدی عزّالدین اسماعیل و شفیعی کدکنی را درباره لزوم استمرار سنت ادبی در شعر معاصر عربی و فارسی بررسی کند و به این سؤال پاسخ دهد که حضور سنت ادبی در شعر معاصر عربی و فارسی از دیدگاه این دو تا چه میزان است و رابطه سنت با مدرنیسم تعاملی است یا تقابلی. علاوه بر این، علت تشابه و اختلاف در اندیشه این دو ناقد چیست. نتیجه این پژوهش نشان داد هردو ناقد سنت و نوگرایی را به خوبی تجربه کرده اند و با اشراف کامل بر ویژگی های این دو حوزه، ضمن پایبندی و تعهد به موازین سنت، نوگرایی را در تعامل با آن دانسته اند. شباهت ها و تفاوت های دیدگاه این دو ناقد هم معلول گرایش ها، نگرش ها، محیط، میدان رشد و فضای حاکم بر اندیشه های دو نویسنده است. از سویی ریشه های فرهنگی مشترک این دو شخصیت ادبی، به خصوص در حوزه نقد ادبی، آنان را دست کم در نگرش به موضوع تعامل سنت و مدرنیسم بسیار به هم نزدیک کرده است.
مراتب انسانی از منظر مولوی و کی یرکگارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تطبیق آرای اندیشمندان سبب می شود تا به درک مشترکی از نوع بینش آنان برسیم. در این پژوهش با روش تطبیقی، مراتب انسانی را از منظر جلال الدین محمد مولوی (604 672ه.ق)، عارف و شاعر شرقی و سورن کی یرکگارد (1855 1813م)، پدر مکتب اگزیستانسیالیسم بررسی کرده ایم. مولوی و سورن کی یرکگارد، دو تن از متفکران تاریخ بشرند که به دلیل اشتراک و همگونی نوع نگاهشان به هستی، آرای مشترکی داشته اند و این اشتراک آرا به ویژه درباره انسان و مراتب انسانی جای تأمل دارد. آنان در مقام متفکران دینی، از دو سوی عالم و در دو زمان ناهمگن، فرد را مسئول سرنوشت خود می دانند. هر دو برای کمال انسانی مراتب و مراحلی قائل اند؛ مولوی برای تبدیل شدن به انسان کامل که مقام والای انسانی است عبور از دو مرحله ی انسان ناقص و مجاهد را متذکر می شود و کی یرکگارد نظر خود را در قالب سه سپهر زیباشناسانه، اخلاقی و دینی مطرح می کند. این مراحل و مراتب، قرابت زیادی با هم دارند که به شرح آن پرداخته ایم.
الأصوات المتعدده وتیار الوعی فی روایه "البحث عن ولید مسعود" لجبرا إبراهیم جبرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
37 - 57
حوزههای تخصصی:
علما بأن فلسطین کانت تعیش ظروفا عسیره فی النصف الثانی من القرن العشرین فقد أبدع الروائی الفلسطینی الموهوب جبرا إبراهیم جبرا فی تألیف روایه تعالج الأوضاع الاجتماعیه والسیاسیه والثقافیه فی تلک الحقبه الزمنیه وراح یبحث عن المنجی لفلسطین من الشرّ والظلم والتراجع الفکری. وقد أظهر لنا جبرا إبراهیم جبرا جیلا جدیدا أخذ علی عاتقه القیام بالتحول والثوره علی القدیم المتخلف. ومن الجانب الفنی فقد تأثر جبرا بنظریه الأصوات المتعدده لباختین ونری فی روایته "البحث عن ولید مسعود" أنه تم تشکیلها سردیاً عبر مجموعه من الأصوات المتعدده، اشترکت فی المنظومه السردیه، وتفاوتت أهمیه هذه الأصوات بتفاوت درجه علاقتها بصوت البطل. کما تمّ توظیف تقنیه تیار الوعی متکئا علی الشریط المسجَّل الذی ترکه البطل ولید مسعود وضمّ معظم ملامح تیارالوعی. وقد تبین من خلال هذه الدراسه أن جبرا استخدم تقنیه جدیده وهی أنه جاء بأصوات الشخصیات، ولکن هذه الشخصیات کلها محاطه بصوره "ولید مسعود" وحینما تنکشف هذه الصوره وتتجلی ملامحها تسقط سائر الأصوات لیرتفع صوت واحد ووجهه نظر سائده ألا وهو صوت ولید مسعود الذی یرمز إلی الوطن الفلسطینی.
بررسی تحلیلی روایت «کی خسرو» در منطقه ماصَرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کی خسرو، یکی از پادشاهان نام دار کیانی است که داستان های مربوط به او، بخشی جالب توجه از شاهنامه فردوسی را به خود اختصاص داده است. هر چند فردوسی به همه دوره های زندگی کی خسرو از تولد تا مرگ پرداخته است، به نظر می رسد دوران کودکی و به ویژه پایان مرموز زندگی کی خسرو بیش تر مورد توجهِ عامه مردم بوده و بیش تر محل افسانه سرایی قرار گرفته است. یکی از این گونه روایت ها، روایتی است که یکی از نقالان روستای ماصرم، روستایی در 40 کیلومتری جنوب غرب شیراز، به نام «خاور قشنگ» روایت می کند. این روایت به گونه ای شگرف، آمیزه ای از چندین روایت اسطوره ای، حماسی، دینی و تاریخی است؛ به گونه ای که جز در برخی از خطوط داستان، کم تر شباهتی به روایت شاهنامه دارد. به دیگر سخن، این روایت آمیزه ای از ماجراهای مربوط به کوروش، فریدون، ضحاک، مریم مقدس، موسا و... است. در این روایت تنها به چگونگی تولد کی خسرو، بزرگ شدن او، قیام علیه پدر بزرگش و در نهایت فرجام کار او پرداخته شده و گویا دیگر ماجراهای مربوط به کی خسرو به دست فراموشی سپرده شده است. گفتنی مهم این که اغلب کهن سالان این دیار نیز داستان را از یاد برده اند و تنها برخی از آن ها، بخش هایی محدود از داستان را روایت می کنند. نگارندگان در ای ن جستار کوشیده اند افزون بر ثبت روایتی که پیش از این در هیچ منبعی مکتوب نشده است، به بررسی و تحلیل محتوای داستان بپردازند.
توضیح بعضی از لغات
حوزههای تخصصی:
تابوشکنی عرفا در فروع دین با توجه به متون عرفانی فارسی تا قرن هشتم (مطالعه موردیِ نماز، روزه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ژرف نگری در متون عرفانی، در کنار رابطه مطیعانه عارف با حقّ، گونه دیگری از ارتباط وجود دارد که در گفتار و کردارشان مرزهای مقدّس نادیده انگاشته می شود که اجتماع این دو، تأمّل برانگیز است. جستار حاضر با روش تحلیلی توصیفی ضمن بیان اَشکال تابوشکنی در نماز و روزه، در پی اثبات پیوند این تابوشکنی ها با دو شکل اصلاح «خود» و «دیگری» با اولویّت «اصلاح خود یا تأدیب نفس» است که در نهایت به «اصلاح دیگری یا جامعه» منجر می شود. همچنین تابوشکنی های دو مقوله مذکور در مقاله به شکل های انتخاب اُولی، مردم گریزی و تأدیب نفس و ... استخراج شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد گرچه شکستن ظاهر حریم مقدّسات، با وجود پایبند بودن عرفا به شریعت، از یک سو مخاطبان را دچار تناقض می کند، کارکردهایی همچون کشاندن انسان از مرتبه عادت و غفلت به آگاهی (معرفت) و تزکیه اخلاقی را در پی دارد که با گذر از ظاهر به باطن و معانی پوشیده در اشارات ایشان، قابل توجیه است؛ از دیگر سو نه تنها روش این بزرگان برای جامعه مُضر نیست، بلکه مبانی اخلاقی ارائه می کند که انسان و جامعه را به جایگاهی اعتلا می بخشد که عبادت، شکلی از اخلاق و اخلاق شکلی از عبادت شده و موجب انضباط بیرونی و درونی می گردد.