زبان شناسانی مانند جورج لیکاف و مارک جانسون، استعاره را پدیده ای فقط زبانی نمی دانند، بلکه برای آن ماهیتی ادراکی و مفهومی قائل اند. در دیوان انوری، برخی مضمون های مشابه با شعر متنبّی یافت می شود؛ یکی از این مضمون ها حضور و تأثیرپذیری از عناصر طبیعت، به ویژه عناصر اربعه است. جستار حاضر با رویکردی توصیفی - تحلیلی مبنای طرح واره ای استعاره های عناصر اربعه در شعر انوری و متنبّی را به طور تطبیقی بررسی کرده است. استعاره مفهومی، به واکاوی علّت ادّعای همانندی می پردازد. این امر کمک می کند تا خواننده با دیدی واضح تر و ادبی تر به مفهوم شعر بنگرد و آن را لمس کند. نتیجه حاصل از این پژوهش، دست یابی به بازتاب عناصر اربعه به ویژه در شعر انوری با بسامد 60 بار و در شعر متنبّی با بسامد 33 بار تکرار شده است. نگاشت های مرکزی مشترکی همانند «بخشایش، تحرّک و جابه جایی (طرح واره جابه جایی)، تکاپو، تحرّک و نابودگری» در شعر این دو شاعر در مفهوم عناصر اربعه به کار رفته است و تناقضاتی در نگاشت های همانند «قناعت، گمراهی، عشق، حرص، صبر، خشم، حیات و هجران» به کار رفته است که بازتاب و بسامد آن در شعر انوری بیشتر است و نشان دهنده برون گرایی این شاعر و نگاه مثبت وی به طبیعت و عناصر چهارگانه است.
Following successive revolutions in the 19th century that were concurrent with economic and political welfare of the Bourgeoisie Class at the time, France was undergoing many social transformations. Despite the prevailing apparent calm in the country after the 1848 revolution, there were some social conflicts; and Maupassant as a prominent figure among the writers of the second half of the 19th century – as it also goes for today - was trying to depict an approximately realistic image of the society of his time. Undoubtedly, from a structural perspective, this is the concern to be close to reality that gives polyphonic quality to the works of Maupassant, which sometimes makes them very impressive. Some critics claim that Maupassant’s prose does not exceed the writing rules in such a way that this "realistic" article, in principal, is only a part of a subjective and one-sided aspect of history. In this regard, the present study is an attempt to investigate the conditions and relationships between Maupassant's characters in the story.
شیوه های روشمند حل مسائل و چگونگی رویارویی با مشکلات در حوزه علوم انسانی از کارکرد بسیار بالایی برخوردار است. خلاقیت یا توانایی تولید ایده ها و ارائه راه حل های متعدد، جدید و مناسب برای حل مسائل و مشکلات که در دنیای فناوری و ارتباطات امروز به طور جدی مورد بحث و بررسی دانشمندان و محققان در تمام شاخه های علوم قرار دارد، در مثنوی معنوی بازتابی آشکار ی افته است. مولوی را می توان عارفی دانست که به عمق مسائل انسانی پی برده و در صدد تجزیه و تحلیل آن ها برآمده است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که مول وی ضمن بیان مب احث عرفانی در قالب حکای ات، از این شیوه ها در حل مسائل و مشکلاتی که انسان در زندگی روزمره خود با آن ها روبه روست، بهره جسته است. تحقیق و تفحص در مثنوی معنوی برای دست یابی به این شیوه ها در حوزه علوم انسانی، به منظور گسترش نگرش فردی و اجتماعی و آشنایی با دستاوردهای فکری و معنوی مولوی در برخورد با مسائل انسانی و معضلات رفتاری، از اهداف این پژوهش است.