فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۶۱ تا ۵٬۳۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
حکمت عملی،جامع بایدها و نبایدهایی است که به اخلاق،سیاست و تدبیر منزل برمی گردد و «اخلاق» ، به معنای نیرو و سرشت باطنی و رفتار و حالتِ نفسانی نیکو است.حکمت عملی از آن جا که راهی برای نیل ب ه س عادت آدمی است، همواره مورد توجه بوده است.تعالیم اخلاقی، بخش عمده ای ازمفهوم شعر بوده و شاعران نقش بارزی در نشر فضایل اخلاقی داشته اند.این پژوهش درصدد است تا به شیوه تحلیل مقایسه ای، ضمن پاسخ به اینکه نظام اخلاقی سنایی و مولانا بر چه اساسی استوار است ؟ چند نمونه از مصادیق حکمت عملی، همراه با مشابهت ها و تفاوت های آن ها را در شعر سنایی و مثنوی مولوی مورد بحث و مقایسه قرار دهد. بررسی ها نشان می دهد که سنایی و مولانا هر دو در بیان تعالیم حکمی و اخلاقی، متاثر از شریعت و عرفان هستند. با این تفاوت که طرح نکات اخلاقی در دیوان سنایی، در ضمن مدایح صورت گرفته و جزو فضایل اخلاقی ممدوح است و اغراق زیادی در آنها وجود دارد اما در حدیقه و مثتوی که دو اثر عرفانی هستند ، رویکرد معنوی است و تمام فضایل اخلاقی در جهت تعالی روحی و کمال و تقرب و محو و فنا معنی می یابد.
بررسی طرح واره تصویری سوره یوسف (ع) بر مبنای نظریه زبان شناسی شناختی جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذهن و زبان انسان و کارکردهای مختلف آن از جمله موضوعات قابل بررسی در قرآن کریم است؛ نظریه طرح واره تصویری یکی از مهم ترین ساخت های مفهومی در معنی شناسی شناختی است که رابطه تنگاتنگی با این موضوع دارد. در قرآن بسیاری از مفاهیم انتزاعی در قالب مجموعه ای از مفاهیم عینی بیان می گردد. چنین کارکردی در ساختار استعاری آیات، امکان درک پدیده های انتزاعی آموزه های قرآنی را از طریق انطباق استعاری پدیده های فیزیکی که ماهیتی ملموس دارند، فراهم می سازد. به عقیده جانسون، تجربیات ما از جهان خارج، ساخت هایی در ذهن ما پدید می آورند که ما آن ها را برای فهم موضوعات دیگر به گزاره های زبانی خود انتقال می دهیم. درواقع، طرح تصویری، نوعی ساخت مفهومی است که انسان بر اساس تجربیات فیزیکی خود در جهان خارج، آن ها را برای فهم عمیق تر جهان مهیا می سازد. این تجربیات عینی، امکان درک دیگر مفاهیم در حوزه های انتزاعی تر را به انسان می دهد. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی- توصیفی به طرح واره های موجود در سوره یوسف (ع) بپردازد تا به این پرسش ها پاسخ دهد که در سوره یوسف کدام یک از طرح واره های تصویری موجود است؟ و برای درک دقیق تر معانی و مفاهیم، کدام یک از طرح واره های تصویری کاربرد بیشتری داشته اند؟ نگارندگان درصدد آن هستند که با استفاده از طرح واره تصویری به عنوان مهم ترین مفهوم زبان شناسی شناختی به رمزگشایی معنایی سوره یوسف بپردازند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که طرح واره های سوره یوسف در سه محور حجمی، حرکتی و قدرتی آشکارگی می یابند و در آن میان طرح واره قدرتی بسامد بیشتری نسبت به دیگر طرح واره ها دارد.
بررسی، تحلیل و مقایسه سرمایه های فرهنگی شخصیّت های زن در داستان های جلال آل احمد و سیمین دانشور؛ بر اساس نظریّه پی یر بوردیو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
25 - 36
حوزههای تخصصی:
داستان ها با انعکاس هنجارها و ارزش های جامعه، نقش بسزایی در بازتولید هویّت و جایگاه جنسیّتی ایفا می کنند. نقد متون ادبی از چنین منظری، به بازنمایی جایگاه زنان در جامعه بر مبنای دارا بودن انواع سرمایه کمک شایانی می کند. پژوهش حاضر، با استناد به منابع کتابخانه ای و رویکردی مقایسه ای و نیز، به روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی داستان های «سمنوپزان» و «گنج» از جلال آل احمد با داستان های «سرگذشت کوچه» و «شهری چون بهشت» از سیمین دانشور پرداخته و انواع سرمایه فرهنگی زنان را در این داستان ها طبق رویکرد انواع سرمایه پی یر بوردیو تحلیل و تفسیر کرده است تا به این پرسش پاسخ داده شود که سرمایه های فرهنگی شخصیّت های زن در داستان های آل احمد و دانشور چگونه بازتاب داده شده اند؟ یافته های این تحقیق، با اشاره به سرمایه فرهنگی ناچیز زنان، بازنماینده فضای مردسالار جامعه ایرانی است و نشان می دهد که زنان در این داستان ها، از روی جهالت و فقدان سرمایه فرهنگی، در هر مسیری قدم برمی دارند تا از مردان (حتّی مردان نابکار و مبتذل) دور نشوند و در همان جایگاه محقّر خود باقی بمانند. این زنان به همان اندک سرمایه فرهنگی خود قانع هستند و هیچ علامتی از خودشکوفایی در آنها دیده نمی شود.
«غزل مدیحه سرایی» حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نیمه دوم سده ششم هجری قمری با تشکیل حکومت های کوچک محلّی با عنوان اتابکان که باقیمانده حکومت نیرومند جلال الدّین ملکشاه سلجوقی و نظام الملک توسی بود سکته ای در قصیده سرایی سبک خراسانی و مدیحه سرایی رخ داد که با یورش مغولان و تاتارها سبک مدیحه سرایی از قالب قصیده به قالب غزل به ارث رسید. بنابراین محتوای قصیده در نزد بزرگان ادب تبدیل به سخنانی در باب عرفان، اخلاق و مسایل اجتماعی گردید. تعزّل که دارای بار غنایی و عاشقانه بود و به تدبیر سنایی از قصیده جدا شده و به قالبی مستقل با نام غزل بدل شده بود به گونه ای تلفیقی ضمن بیان حالات عاشقانه و عارفانه بار مدیحه سرایی را هم به دوش کشید. این شیوه از غزل در نزد حافظ به ویژگی سبکی تبدیل شد. حافظ که شاخص و برترین نماینده سبک غزل مدیحه سرایی است پس از خود پیروانی پیدا کرد اگرچه هیچکدام هیچگاه به عظمت او نرسیدند. نگارنده در این گفتار کوشیده است تا به روش (توصیفی – تحلیلی) به تحلیل و معرّفی سبک «غزل مدیحه سرایی» حافظ در اشکال مختلف آن بپردازد و از آغازگر این شیوه و نمونه ای از پیروان آن پس از حافظ یاد کند.
تحلیل زبان زنان در هشت داستان شاهنامه فردوسی و مقایسه آن با هشت داستان از مثنوی مولانا (بر پایه چندزبانی باختین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
267 - 298
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی و مثنوی معنوی از تأثیرگذارترین آثار ادب فارسی هستند که ساختار داستانی دارند و از این رو می توانند در جای گاه مقایسه با یک دیگر قرار گیرند. باختین، نظریه پرداز روس، چندزبانی را در حوزه داستان زیرساخت چندصدایی معرفی می کند؛ اما نوع حماسه و قالب شعر را در این مقوله جای نمی دهد؛ مسأله پژوهش حاضر آن است که در صورت وجود لایه های زبانی در این دو اثر داستانی منظوم، میزان بهره مندی هر یک از چندزبانی چقدر بوده و این ویژگی چه تأثیری بر آن ها داشته است. در این پژوهش، بررسی زبان زنان هشت داستان از مثنوی معنوی و هشت داستان از شاهنامه فردوسی از دیدگاه چندزبانی نشان داده است که برخی از گونه های زبانی باختین در زبان تعدادی از این زنان یافت می شود، اما زنان شاهنامه بیش تر از زنان مثنوی از این ویژگی برخوردارند و فردوسی بیش تر از مولانا از چندزبانی در شخصیت پردازی زنان داستان ها بهره برده است. هم چنین این بررسی، تفاوت دیدگاه این دو شاعر بزرگ و خاست گاه داستان ها را درباره زن نمایان می کند؛ زن در شاهنامه شخصیتی گفت وگو محور است، اما در مثنوی بیش تر سکوت می کند.
جستاری در شگرد تمثیل و انواع آن در سروده های شفیعی کدکنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
128 - 149
حوزههای تخصصی:
تمثیل که یکی از روش های بیان غیر مستقیم معانی و اندیشه های شاعر است که کلام را هنری و سخن را مؤثرتر می کند. با توجّه به اهمیّت این موضوع، اهل بلاغت در کتاب های بلاغی و بیانی در تعریف و تفسیر آن آرا و اظهار نظرهای مختلفی ارائه کرده اند. نماد و تمثیل هر چند در ادبیّات کلاسیک فارسی به ویژه ادب عرفانی رایج بوده است؛ امّا شاعران نوپرداز معاصر، توجّه بیشتر و جدّی تری به آن داشته اند به گونه ای که جریان سمبولیسم، غنی ترین شاخه شعر معاصر شناخته می شود. شفیعی کدکنی از جمله شاعران معاصر است که با رویکرد اجتماعی و انسانی، تمثیل های فراوانی را در شعرهایش به کار برده است. هدف نگارنده در این پژوهش آن است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه ای به بررسی میزان استفاده م. سرشک از انواع تمثیل در دو مجموعه شعر «آیینه ای برای صداها» و «هزاره دوم آهوی کوهی» بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که ساختار تمثیلات شفیعی کدکنی چگونه است؟ از بررسی اشعار شفیعی این نتایج حاصل می گردد که شفیعی با استفاده از روایت توصیفی در ساختار تمثیلاتش و با به کارگیری از تصاویر کوتاه و منسجّم به جای انتخاب تصاویر بلند و بریده بریده در پی سبک شخصی برآمده و بیشتر به تمثیل رمزی گرایش داشته است و از بین تمثیل های به کار رفته در شعرش، مظاهر طبیعت و روایت توصیفی، بیشترین بسامد را داراست.
بررسی افعال استثنایی مرکب و راه تشخیص آن در جمله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر نقد، بررسی و توصیفِ گونه ای از افعال زبان فارسی است که ساختاری متفاوت با سایر افعال در جمله دارند. در مورد این ساخت فعلی بین دستورنویسان زبان فارسی اختلاف نظرهایی وجود دارد که فهم درست و تشخیص آن را با دشواری هایی همراه ساخته است. تأمل در نام هایی که صاحب نظران گرامی بر این گونه فعلی نهاده اند، شدت اختلاف نظر و برداشت های متفاوت در این عرصه را نشان می دهد. این افعال با عناوین مختلفی از جمله: «فعل بی شخص»، «فعل های ناگذر»، «فعل مرکب ضمیری»، «ناگذر یک شخصه»، «فعل یک شناسه» یا «فعل غیرشخصی» و «مرکب پی بستی» نامیده شده است. نگارندگان این ساخت خاص فعلی را در مقاله حاضر بر اساس ساختار نحوی و صوری در ساخت جمله بررسی و توصیف کرده اند. البته از آن جاکه در توصیف و معرفی این ساخت فعلی، برخی از صاحب نظران به آوردن مثال هایی از فارسی قدیم و بعضی دیگر به آوردن مثال هایی از فارسی معاصر پرداخته اند، بنابراین نگارندگان در این مقاله با روشی متفاوت و کاربردی توصیف فعل را با هر دو نگرش درزمانی و هم زمانی انجام داده اند؛ چون ساخت استثنایی این افعال باعث ارائه توصیف های متفاوت از آن شده است. لذا ضمن بیان نظریات دیگران به نقد و بررسی این دیدگاه ها پرداخته شده است تا در پایان با توصیف مشخص و دقیق زبانی این فعل، گامی هر چند کوچک برای فهم بهتر زبان فارسی برداشته شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که این ساخت فعلی همیشه مرکب و معمولاً گذراست و شخصی بودن آن را بر اساس ساختار جمله می توان تشخیص داد. همچنین به دلایل مختلف بهتر است مرکب استثنایی نامیده شود.
درد عشق؛ کند و کاوی پیرامون عشق در ذهن و زبان مولوی وحافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
163 - 188
حوزههای تخصصی:
عشق یکی از مهم ترین عناوین شعر فارسی است و در ساحت ادبیات از ماهیت و انواع و موضوعات پیرامونی آن سخن رفته و مضامین عالی و تعابیر زیبایی را به وجود آورده است. مولانا جلال الدین مولوی ، شاعر و عارف قرن هفتم هجری، از جمله شاعران و عرفای بنامی است که تصاویر زیبا و متفاوتی از مسأله عشق در آثار خود به نمایش گذاشته است. این مقاله از طریق کتابخانه ای و اسنادی و روش توصیفی- تحلیلی، این موضوع را مورد واکاوی قرار داده است. داده ها حاکی از آن است که جایگاه عشق در اشعار او بسی والاست و از اقسام زمینی و فرازمینی بحث شده. او عشق زمینی را سایه یا واسطه عشق ملکوتی می داند. از نظر مولوی عشق در همه هستی سریان دارد. وی به دنبال بزرگانی همچون سنایی و عطار و نظامی زوایای کم تر کاویده ای از موضوع عشق را در برابر دیدگان افراد قرار داده. طرح این مسأله عاشقانه که شاعر باید با قهر و لطف معشوق مدارا نماید و اندوهبار نگردد از ویژگی های اوست.
ساخت و واسازی ابر روایت ها در آثار مارتین لوئیس امیس: رویکردی لیوتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
357 - 374
حوزههای تخصصی:
ژان فرانسوا لیوتار در نوشته های خود به پست مدرنیسم و شرایط و خصوصیات آن پرداخته و ویژگی هایی را برای فرهنگ، آثار و ا ندیشه های پست مدرن برشمرده است. از جمله ویژگی هایی که پست مدرنیسم را از سایر دوره ها و مکاتب ادبی و فرهنگی متمایز می سازد، بر افتادن و فروپاشی روایت های کلان است. بر این اساس می توان گفت آثار ادبی تا آنجا که روایت های کلان را به زیر می کشند و بنیاد آن ها را سست می نمایند، به سوی پست مدرنیسم گام برمی دارند و خود را به درجات کم تر یا بیش تر در میان آثار پست مدرن جا می دهند. مطالعه حاضر بر آن است تا سه اثر برگزیده مارتین امیس را از منظر ساخت و واسازی ابر روایت ها مورد بررسی قرار دهد و نشان دهد چگونه ادبیات و فلسفه شانه به شانه هم اضمحلال گفتمان های متصلب را به تصویر می کشند و در وانفسای ناامیدی ها، امکان بروز و ظهور گفتمان یا روایتی جدید را ممکن می دانند. روش پژوهش حاضر مطالعات بین رشته ای است که به صورت کتابخانه ای انجام گرفته است.
بررسی تطبیقی تمایز و یگانگی نفس و روح در معانی و کاربردها از دیدگاه ارسطو و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
219 - 237
حوزههای تخصصی:
از مسائل مهم مربوط به انسان و ابعاد وجودی اش، مسأله تمایز و یگانگی نفس و روح است. در حوزه تفسیر و فلسفه اسلامی، غالباً مسأله تعدد روح و نفس کم تر مطرح بوده است به این دلیل که این دو را، حقیقت واحد قلمداد نموده و نفس را به جای روح و روح را به جای نفس استعمال کرده و بیان می دارند که نفس و روح مفهومِ واحدی داشته است و لذا در کلمات مفسّرین و بزرگان نفس و روح در کنار هم استفاده شده است. ولی از نظر فلسفی آن ها دو مفهوم متفاوت اند به این معنا که نفس جوهری است که ذاتاً مجرد ولی در عمل مادی می باشد؛ یعنی افعال خود را از طریق ابزارهای مادی انجام می دهد؛ بر خلاف روح که ذاتاً و فعلاً مجرد است؛ یعنی همانطور که خود ماده نیست در کنش ها و فعالیت هایش نیز نیازمند به ابزار مادی نمی باشد. قابل ذکر است دانستن این مطلب از آن جهت دارای اهمیت است که اختلاف اندیشمندان در مسائلی مانند تجردیا عدم تجرد نفس، حدوث نفس و حرکت نفس به سبب عدم تفکیک این دو حقیقت رخ داده است.
بررسی مفهوم توانمندسازی در کتاب های تصویری داستانی برگزیده ی فارسی، انگلیسی و فرانسوی در لیست کلاغ های سفید سال 2015(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مفهوم توانمندسازی در کتاب های تصویری داستانی برگزیده ی فارسی، انگلیسی و فرانسوی در لیست کلاغ های سفید سال 2015 فاطمه فرنیا* چکیده کتابخانه ی بین المللی کودک و نوجوان در مونیخ هر سال لیست کلاغ های سفید را منتشر می کند و به این ترتیب کتاب های برتر کودکان و نوجوانان را در پنجاه زبان معرفی می کند. در لیست سال 2015 در زبان فارسی چهار، در زبان انگلیسی ده و در زبان فرانسوی شش کتاب تصویری داستانی آمده است. در این مقاله، نگارنده پس از معرفی مفهوم و الگوی توانمندسازی به بررسی این مفهوم در تمام این کتاب ها می پردازد و خلاصه ای از چگونگی تجلی توانمندسازی در این کتاب ها ارائه می دهد. همچنین در پایان برای روشن کردن این دسته بندی، برای نمونه، مقایسه ا ی از چگونگی توانمندسازی در سه کتاب تصویری داستانی برگزیده از سه زبان فارسی، انگلیسی و فرانسوی آمده است. به این ترتیب، نگارنده به این پرسش اساسی پاسخ می دهد که در کتاب های برگزیده ی کلاغ های سفید (البته تنها در سه زبان و تنها در یک ژانر)، مفهوم توانمندسازی تا چه اندازه در نظر گرفته شده است. نتیجه ی بررسی ها بیانگر این است که فراوانی نمونه های توانمندساز در کتاب های تصویری داستانی انگلیسی زبان بیشتر از دو زبان دیگر است و در کتاب های فارسی زبان کمترین نمود توانمندسازی را در سال 2015 داشته ایم. در نمونه های بررسی شده، توانمندسازی هنری در از تخیلت استفاده کن ،[1] نمونه ی انگلیسی، بسیار پررنگ است و نویسنده تصویرگر با استفاده ی مناسب از بینامتنیت در هر دو روایت متن و تصویر و همین طور عناصر پرامتنی توانسته خواننده را توانمند کند. نمونه ی فرانسوی، تو چه خوب از درخت بالامی روی ،[2] بیشتر به توانمندسازی فردی و اجتماعی می پردازد. اما توانمندسازی در ماست شیرین ، نمونه ی فارسی، نمود ویژه ای ندارد. تصویرگری این کتاب نیز تقلیدی است و در کل همانند متن روایی در توانمندسازی خواننده موفق نبوده است. درهرحال، هدف این مقاله تأکید بر وجود مفهوم توانمندسازی در ادبیات کودک و نوجوان است؛ زیرا مخاطبان ادبیات کودک، مخاطبانی ویژه اند و توانمندسازی آن ها می تواند موقعیتی برنده برنده به وجود آورد و به همین دلیل شاید بهتر باشد میانجیگران ادبیات کودک و نوجوان به توانمندسازی این گروه مخاطبِ ویژه توجه بیشتری نشان دهند. از طرف دیگر، ازآنجاکه لیست کلاغ های سفید را بزرگترین کتابخانه ی ادبیات کودک دنیا منتشرمی کند و افراد زیادی، از جمله کتابداران، مابان، مربیان و همین طور پژوهشگرانی از سراسر دنیا برای انتخاب کتاب به این لیست مراجعه می کنند، به احتمال قوی، حساسیت خاصی بر کتاب های برگزیده وجود دارد. همچنین آمدن نام کتابی در این لیست، امتیازی ویژه برای نویسنده و ناشر و در کل دست اندکاران آن محسوب می شود. بنابراین حساسیت بر مفهوم توانمندسازی هم برای خواننده ی پنهان و هم برای میانجیگران می تواند توانمندساز باشد.
تحلیل استعاره مفهومی باد صبا در شعر حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
لیکاف و جانسون با نظریه استعاره مفهومی نشان دادند که استعاره ها از ذهن بر زبان جاری می شوند و تا زمانی که در ذهن تغییر شناختی ایجاد نشود، استعاره شکل نمی گیرد. ادبیات فارسی- با پیکره عظیمی که در اختیار دارد- در دل خود گنجینه استعاره های مفهومی بسیاری جای داده است. رویکرد این تحقیق شناختی است و با روش توصیفی-تحلیلی یکی از استعاره های مهم ادبیات فارسی؛ یعنی کلان استعاره «باد صبا انسان است» بررسی شده است. پرسش این پژوهش آن است که از نظر شناختی، باد صبا چگونه در زبان فارسی مفهوم سازی شده است؟ داده های این تحقیق از دیوان حافظ به دست آمده است. تحلیل داده های تحقیق نشان می دهد که صبا در ادبیات فارسی از نظر شناختی یک انسانِ عاشق، طبیب، پرده دار، سنگ صبور، رازدار و در عین حال، یک انسانِ سخن چین، بیمار، دروغ گو، رقیب و بی وفا ترسیم شده است. از مقایسه شخصیت و خویشکاری دوگانه صبا در شعر فارسی، می توان احتمال داد که صبا بازمانده ای از ایزد «وایو» در ایران باستان باشد.
بررسی "شخصیت "در رمان "برادران کارامازوف" اثر "داستایفسکی" برپایه ی نظریه ی شخصیت از دیدگاه " زیگموند فروید"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
341 - 364
حوزههای تخصصی:
"برادران کارامازوف" شاهکارداستایفسکی روسی، از پیشگامان نویسندگی روانشناختی در ادبیات روسیه و جهان می باشد. از نظرطراحی شخصیت ها، اثری است با ویژگی های روانشناختی. شخصیت داستایفسکی ورمانش، مورد توجه زیگموند فروید قرار گرفت. او در مقاله "داستایفسکی و پدر کشی" این رمان راعالی ترین رمان و در موضوع پدر کشی آن را همپای "هملت" و "ادیپ "دانست. در مقاله ی حاضر، به صورت تحلیل روانکاوانه، بر اساس نظریه ی "شخصیت" فروید، به بررسی رمان و بیان شواهد مثال برای اثبات این مدعا پرداخته شدکه هر کدام از پسران کارامازوف، نماینده ی یکی ازجنبه های سه گانه ی شخصیت پدرشانند. دمیتریِ سرکش، "نهاد"، ایوانِ تحصیلکرده و اسمردیاکفِ توسری خورده،"من"، و آلیوشای مهربان، نماینده ی "فرامن" کارامازوف پیر است.
تحلیل ادبی جلوه های کنایی اعضای بدن در سروده های محمّد زهری
منبع:
شفای دل سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
97 - 114
حوزههای تخصصی:
یکی از شگردهای بیان مستقیم و تصویرسازی هنری و یکی از عناصر چهارگانه فنّ بیان، کنایه است. در این میان یکی از جنبه های هنری و خیال پردازی های ادبی، کاربرد کنایه های بدنی ملموس است که شاعر می تواند مضامین دشوار را با بیانی آشنا و هنرمندانه به ذهن مخاطب منتقل و نهادینه کند. محمّد زهری، یکی از بارزترین شاعران معاصر حوزه ادب فارسی، از کنایه های بدنی ملموس برای انتقال مفاهیم ذهنی خود بهره جسته است؛ تا جایی که می توان گفت کنایه های ادبی، مهم ترین عنصر زیبایی شناسی سروده های زهری را به خود اختصاص داده است. وی با کنایه، معانی را با اسلوبی مؤثر و بلیغ بیان کرده است. هدف از این پژوهش شناسایی، استخراج و دسته بندی جلوه های کنایی اعضای بدن در سروده های محمّد زهری با روش توصیفی _ تحلیلی است؛ به گونه ای که ابتدا نویسنده مختصری به تعریف کنایه و ارزش هنری و کارکردهای ادبی آن در شعر پرداخته است ، سپس جلوه های کنایی اعضای بدن در شعر زهری را با بیان نمونه هایی، ارزیابی و تحلیل کرده است. نتیجه حاصل از پژوهش نشان داد که زهری برای بیان مقصود، بیشتر از کنایه های قریب بهره برده است و کنایه های بدنی ملموس وی، نشئت گرفته از نزدیکی وی با عوام و التزام کاربرد زبان محاوره است.
بررسی بن مایه اسب دزدی و پیوند آن با باران و باروری در ادب حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
123 - 145
حوزههای تخصصی:
دنیای اسطوره و افسانه، دنیایی پررمزوراز و لب ریز از اسرار ناگشوده است که از سده نوزدهم به بعد، با ظهور روی کردهای مختلف اسطوره شناسی، کوشش شد که پرده از فروبستگی های دنیای اسرارآمیز اسطوره ها بگشایند و ژرف ساخت نمادین آن ها را بنمایند. در این جستار، بنا بر روی کرد توصیفی تحلیلی، اسپ، یکی از بن مایه های اسرارآمیزی که در گستره اساطیر نمودی نمایان دارد، در حماسه های منظوم و منثور بررسی شد و محقق گشت که اسب در اساطیر و متون حماسی منظوم و منثور، گاهی در کنار گاو و زن، نماد باران است. در اختیار داشتن آن برابر با در دست داشتن باران و از دست دادن آن برابر با نباریدن باران است. اسب هایی مانند رخش و شب رنگ بهزاد، گاه به وسیله اهریمنان دزدیده می شوند و یکی از خویش کارهای مهم ایزدان یا پهلوانان، برگرداندن این اسب ها به سرزمین ایران است؛ چنان که دو اسب یادشده گاه به سرزمین توران برده می شوند که با توجه به قراین متعدد، می توان چنین استنباط کرد که اسب دزدی نیز مانند دزدیدن گاو و زن در اسطوره و باورها نماد باران دزدی و برگرداندن آن، نماد باران آوری است.
واکاوی تیپ شخصیتی قهرمان رمان"ساق البامبو" براساس تئوری آنیاگرام (از منظر تیپ شناسی، سطوح سلامت و تیپ ثانویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روانشناسان برای شناخت شخصیت ها، روش های گوناگون را ارائه داده اند که هریک از زاویه خاصی به موضوع می نگرند. آنیاگرام (Ennea gram) یکی از این الگوهای شناخت شخصیت در روانشناسی نوین است. الگوی تیپ شناسی آنیاگرام دارای9 تیپ شخصیتی: اصلاح طلب، کمک گرا، موفقیت طلب، فردگرا، فکور، محتاط، خوشگذران، رهبر و صلح طلب است که با به کارگیری آن می-توان نوع تیپ شخصیتی هر فرد را تشخیص داد. سعود السنعوسی(1981-) ازجمله رمان نویسان معاصر کویت به شمار می آید. یکی از مطرح ترین رمان های او "ساق البامبو" است که مسئله کارگران مهاجر آسیای شرقی در کویت و بحران های اجتماعی و مسائل روانی ایشان را دستمایه اصلی داستان خویش قرار داده است. پژوهش پیش روی با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و آماری تلاش می-کند تا ویژگی های شخصیتی عیسی قهرمان اصلی رمان ساق البامبو را براساس تئوری آنیاگرام از3 زاویه تیپ شناسی، تعیین سطوح سلامت و تشخیص تیپ ثانویه تحلیل نماید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عیسی دارای تیپ4 (فردگرا) می باشد و تیپ ثانویه و تکمیل کننده وی، تیپ5 (فکور) است. همچنین سطح سلامت عیسی با 91 بسامد در سطح حد وسط سلامت به طرف ناسالم می باشد.
مقایسه مفاهیم و شیوه های آموزش در شاهنامه فردوسی بر پایه آموزه های زال و بزرگمهر
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
118 - 139
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی از جمله متون شاخص ادبیات فارسی است که در قالب داستان ها، مفاهیم آموزشی و اخلاقی را هم بیان می کند. از این روی برخی بخش های شاهنامه همچون متون ادب تعلیمی کاربرد آموزشی دارد. یکی از این بخش ها مجالس بزرگمهر در دوره پادشاهی نوشین روان است. مجلس گویی یکی از شیوه های پند و اندرز است که عموماً در دربار شاهان مورد استفاده بوده و در رأس آن فردی دانا حضور داشته که با نصایح خود حاضران را بهره مند می ساخته و این پندها برای بهره مندی دیگران ثبت می شده است. اندرزهای بزرگمهر با موضوع اخلاق فردی و اجتماعی، به صورت مدون و با استفاده از شگردهای سخنوری (که سخنش را تأثیرگذارتر می کند)، بیان می شود. در این مقاله محتوای مجالس بزرگمهر را با نگاهی توصیفی، تقسیم بندی و تحلیل کرده ایم. همچنین به بیان جایگاه آموزشی اخلاق آموزشی و آموزش اخلاق در شاهنامه پرداخته ایم.
هویت مشترک تاریخیِ فنا و نیروانه در ادبیات صوفیان و بوداییان خراسان بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفت وگوها و پژوهش های بسیاری بین مورخان تاریخ ادیان بر سر تأثیر و تأثرات مفاهیم فنا و نیروانه انجام شده است که به رغم پُربار بودن، تاکنون راه به جایی نبرده و به نتیجه ای قطعی، منجر نشده است. به نظر می رسد این عدم توافق، از تفاسیر الهیاتی محض و خارج از چارچوب تاریخی سرچشمه گرفته باشد. در این میان تمایلی پنهان و شاید ناخواسته خصوصاً از سوی محققان ایرانی در راستای برجسته سازی تفاوت های معنایی دو مفهوم فنا و نیروانه وجود داشته است که تعبیر مرگ و فنای صوفیانه را در معنای مجازیِ آن به کار برده اند. در این مقاله کوشش شده براساس شواهد و سرنخ های تاریخی و مسئله فنای جسم در روایات صوفیانه و همچنین استفاده از سمبل های مشترک در ادبیات بودایی و متون عرفانیِ فارسی در فضای جغرافیایی مشترک خراسان بزرگ، تعاملات دینیِ بوداییان-صوفیان، نشان داده شود که احتمالا پیش از این در سپهر پژوهش های میان رشته ای مغفول بوده است. روش پژوهش در این جستار، تحقیق تاریخی است که براساس منابع کتابخانه ای انجام شده است.
تحلیل تطبیقی تأثر صائب از حافظ با تکیه بر دو غزل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به ظاهر بیان صائب، در نگاه نخست چنین به نظر می آید که صائب بیشترین اقتباس را از حافظ داشته است و تحت تأثیر او بوده است. با استناد به این که هر متنی در تعامل با متن های پیش از خود است و نیز با دقت بیشتر در اشعار این دو شاعر، این فکر شکل گرفت که صائب نسبت به مفاهیم و مضامین حافظ نوعی آشنایی زدایی معنایی انجام داده است یا در واقع استفاده صائب از مضامین حافظ با نوعی موضع گیری منفی همراه بوده است و به نظر می رسد بیشتر به لقب لسان الغیب رشک می برده است. صائب ضمن درک شگردهای زبانی زیرکانه حافظ، در برخورد با مضامین حافظ از همین شگرد استفاده نموده است، به گونه ای که در ظاهر محسوس نیست و با دقت و نکته سنجی می توان به آن پی برد. این مسئله باعث گردید با استفاده از روش بینامتنیت، تحلیل تطبیقی در دو غزل حافظ که مورد اقتباس صائب بوده، انجام گیرد. با تحلیل بینامتنی می توان پی برد چگونه مؤلف یک متن گزینشگرانه و هدفمند از متون دیگر بهره برده است. تحقیق زیر نتیجه این فکر و روش است.
تحلیلی بر ساده نویسی در عاشقانه های بیژن جلالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بیژن جلالی از نخستین شاعرانی است که به شعر منثور با زبانی ساده روی آورد. این امر، نه تنها از مسیر تحولات شعر نو در ایران به ویژه از طریق نیما یوشیج، بلکه به واسطه حضور او در فرانسه و تأثیر از ادبیات اروپا شکل گرفت. جلالی از همان آغاز بیانی ساده در اشعارش داشت که از ابتدا تا انتهای شاعری اش با روندی تقریباً ثابت همراه بود. نکته ای که در معرفی و بررسی اشعار بیژن جلالی و در سایه ساده نویسی او مغفول مانده، عاشقانه های اوست. جلالی از نخستین آثار و در لابه لای اشعارش، ابیاتی عاشقانه نوشت و این روند را تا انتهای دوران شاعری ادامه داد. در این نوشتار به روش تحلیلی-توصیفی به سروده های عاشقانه وی پرداخته ایم تا ساده نویسی او را توضیح دهیم. نتیجه اینکه سادگی تعبیر و بیان، تصویربرداری از روزمرگی های زندگی، مستقیم گویی، به کاربردن مضامینِ به ظاهر سطحی و بی اهمیت، آغازهای تأثیرگذار، جذاب و ضربه زننده و هم چنین پایان بندی مناسب و غافل گیرکننده در عاشقانه های جلالی، از مواردی است که منجر به ساده نویسی شده است. با این که بسیاری از اشعار وی فاقد آرایه ها و شگرد های زبانی لازم برای منجر شدن به معنی معهود شعر است، به نظر می رسد همین تفاوت و تمایز درونی شده شاعر که حاصل پیوند بی تکلف او با جهان هستی است، منجر به این زبان ساده، خاص و منحصر به فرد شده است؛ به گونه ای که می توان امضا و اثر انگشت شاعر را در اشعارش دید.