فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
403 - 420
حوزههای تخصصی:
تغییر و تحوّل اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی و عاطفی و هم چنین، مدرنیسم و پیشرفت صنعت در برانگیختن حس غریب غربت، مؤثر است. نوستالژی مواردی نظیر دوری از سرزمین، دوری از معشوق، خاطرات کودکی و جوانی، از دست دادن ارزش ها، مهاجرت و گذشته ی اساطیری را شامل می شود. شاعران و نویسندگان بسیاری، صورت های مختلفی از این احساس غریب را به نمایش گذاشته اند؛ از جمله این شاعران فارسی و عرب زبان می توان گلچین گیلانی و جبران خلیل جبران را نام برد. فرضیه این پژوهش بر این است که این دو شاعر هر چند اشتراک دیدگاه و عقیده دارند ولی از یکدیگر تاثیر نپذیرفته اند و این پژوهش بر اساس مکتب آمریکایی صورت گرفته است. در این تحقیق با تکیه بر روش تحلیلی- توصیفی و کتابخانه ای برآنیم تا نحوه ی بیان احساسات و عگذاشته اند؛ از گذاشته اند؛ از جمله این شاعران فارسی و عرب زبان می توان گلچین گیلانی و جبران خلیل جبران را نام برد. فرضیه این پژوهش بر این است که این دو شاعر هر چند اشتراک دیدگاه و عقیده دارند ولی از یکدیگر تاثیر نپذیرفته اند و این پژوهش بر اساس مکتب آمریکایی صورت گرفته است. در این تحقیق با تکیه بر روش تحلیلی- توصیفی و کتابخانه ای برآنیم تا نحوه ی بیان احساسات و عواطف نوستالژی گلچین گیلانی و جبران خلیل جبران را مورد بررسی قرار می دهیم
ضرورت بازنگری در تصحیح روایت قهوه خانه ایِ حمزه نامه موسوم به «افسانه قهوه خانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از محبوب ترین قصه های بلند عامیانه فارسی، قصه امیرحمزه است که طی قرون متمادی، تحریرهای گوناگونی از آن به زبان های عربی، فارسی، هندی، اردو، ترکی و کردی صورت پذیرفته است. از این قصّه، تحریرها و نسخ متعددی به زبان فارسی در دست است که بعضاً ناقصند و سرانجامِ قصه، نامشخص. ظاهراً یکی از متأخّرترینِ این نسخ، نسخه ای است که توسط کاتبی کم سواد امّا خوش ذوق به نام مشهدی باقر بازاری در شعبان 1239 ق کتابت شده و اخیراً به همّت معصومه طالبی، تصحیح و با عنوان «افسانه قهوه خانه» به چاپ رسیده است. با وجود تلاش های مصحح، ایراداتی چند، بر تصحیح این کتاب وارد است که نگارنده در این مقاله، ضرورتِ بازنگری در آن را یادآور می شود. از آنجا که نسخه موردِ استفاده مصحح، نسخه ای یگانه بوده است، از این روی، به علت نبودِ نسخه ای دیگر از اثر، نگارنده این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از مواردی چون: ویژگی های سبک شناسانه، منابع نقالی، منابعِ همعصر با نسخه مورد نظر، دیوان های اشعاری که کاتب در اثرِ خود از آن ها استفاده کرده است و حتی اشاراتی که در خودِ کتاب به برخی مسائل شده است، پیشنهادهایی را برای بازنگری در بخش هایی از تصحیح و تعلیق افسانه قهوه خانه ارائه می دهد. نتیجه این پژوهش، علاوه بر نمایاندنِ ضبط درست برخی واژگان، جملات و ابیات، شامل ضرورت و لزومِ افزودن سرنویس در متن، حذف اغلاط فراوان املایی که در پانویس آمده است، عدم تغییر بعضی واژگانِ نسخه اساس، معنی کردن واژگان دشوار و غریب و اضافه کردن فهرست نمایه ها در انتهای کتاب نیز می شود .
ارزیابی محتوایی درسنامه آموزشی «فراز فارسی» بر اساس شاخص های تاملینسون از دیدگاه مدرسان
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
225 - 249
حوزههای تخصصی:
کتاب درسی عضوی جدانشدنی از کلاس درس است. اهمیت کتاب در تدریس و یادگیری زبان فارسی انکارناشدنی است؛ در واقع بیشتر فارسی آموزان غیرایرانی، زبان فارسی را با کتاب آموزشی یاد می گیرند. این امر نشان می دهد که ارزیابی و تحلیل محتوای آن در بررسی کیفیت کتاب درسی لازم است؛ به این منظور شاخص های شانزده گانه تاملینسون (2011) به عنوان یکی از معیارهای کتاب خوب، مفید و جامع در نظر گرفته شد. در این پژوهش تلاش شد معیارهای تاملینسون در درسنامه «فراز فارسی» که یکی از مجموعه های آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان است، از دیدگاه مدرسان این مجموعه آموزشی ارزیابی شود که آنها به طور مستقیم با منابع آموزشی یادشده سروکار دارند. ابتدا پرسشنامه ای مبنی بر سنجش و میزان اثربخشی هر کدام از معیارهای تاملینسون تهیه شد و در اختیار سی نفر از مدرسان این مجموعه قرار گرفت تا به این پرسش پاسخ دهند که این معیارها تا چه اندازه در مجموعه آموزشی «فراز فارسی» رعایت شده است؟ سپس داده ها محاسبه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که معیارهای تاملینسون در مجموعه آموزش «فراز فارسی» بازنمایی خوبی داشته است و بین نظرات مدرسان تفاوت معناداری وجود ندارد؛ همچنین یافته ها نشان داد که مدرسان دید مثبتی نسبت به شاخص های یادشده داشته اند.
بررسی ویژگی های محتوایی مکتب رمانتیسم فردی در سروده های واصف باختری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
1 - 27
حوزههای تخصصی:
رمانتیسم، مکتب ادبی، هنری و فلسفی است که در اواخر قرن هجدهم میلادی و اوایل قرن نوزدهم در حوزه ادبیّات، در غرب به وجود آمد؛ سپس سایر جوامع را تحت تأثیر خود قرار داد و آثار تأثیرگذار و ارزنده ای در حوزه نثر و نظم به وجود آورد. مهم ترین ویژگی های این مکتب، بهره گیری از مکان های دور افتاده و ناشناخته، تصویر موقعیّت های اسرارآمیز، بازتاب اندوه و افسردگی درونی نویسنده، بیان احساسات و عواطف فردی، عدم توجّه به عقلانیّت و استفاده از نیروی تخیّل است. بسیاری از شاعران در دوره معاصر از مکتب رمانتیسم به گونه های مختلف، تأثیر پذیرفتند. واصف باختری یکی از شعرای معاصر افغانی است که می توان او را به عنوان سمبل شعر معاصر افغانستان به حساب آورد. واصف با احاطه بی نظیر بر ادبیّات کهن فارسی و تسلّط بر ادبیّات فارسی معاصر و شعر نو، دارای جایگاهی دست نیافتنی در شعر معاصر افغانستان است. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای، درصدد آن است تا میزان بهره گیری واصف از مکتب رمانتیسم فردی را شرح و تبیین کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که می توان در سروده های واصف، مؤلفه های مکتب رمانتیسم فردی را مشاهده نمود. از بین ویژگی های متعدد رمانتیسم فردی، واصف بیشتر به طبیعت گرایی گرایش داشته است. پس از آن، بن مایه های تغزلی همچون عشق، تخیّل و تصویر، نوستالژی، غم و اندوه، تنهایی و یأس و ناامیدی، نمود آشکارتری دارد.
تحلیل تطبیقی ایماژیسم در سروده های توماس ارنست هیوم و بیژن الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
189 - 223
حوزههای تخصصی:
ایده ی مکتبی به نام ایماژیسم در اوایل قرن بیستم در اندیشه ی هیوم پس از مطالعه ی اندیشه های برگسون و پاوند پس از آشنایی با ایده ی فنولوزا و مطالعه ی شعر ژاپنی، جهشی در شعر اروپا به وجود آورد و شعر نو را پس از آرتور رمبو و شارل بودلر، به دقت تصاویر و زبانِ مشخص متوجه ساخت. ایماژیسم بر یک شیء یا تصویر خاص به عنوان موضوع اصلی شعر با زبانی روشن و مختصر، تمرکز دارد. این مکتب زیرمجموعه ای از مدرنیسم است که تمرکز خود را روی ارائه ی ماهرانه ی تصاویر عینی می گذارد و زمان را برای صحبت در مورد موضوعات پشت تصاویر هدر نمی دهد و به تصویر اجازه می دهد تا خودش حرف بزند. بررسی راهکارهای ایماژیسمی هیوم به عنوان پدر مکتب ایماژیسم، فرصت مناسبی برای پژوهشگران شعر نو فراهم می کند. بیژن الهی نیز به عنوان شاعر نوگرای ایرانی و به دلیل ترجمه ی اشعار نو اروپا و آمریکا توانست این مکتب را در سروده های خویش بازتاب دهد. بازبینی هم زمان هنرنمایی این دو شاعر در این راهکار شعری، به روشن شدن پیش زمینه ی فکری، فلسفی و فرهنگی آن دو می انجامد. الهی و هیوم در ایماژسم شاعران موفقی بودند و تفاوت این دو شاعر علاوه بر بافت فرهنگی و پیشینه ی ذهنی آن دو در این نکته بود که هیوم به عنوان آغازگر این مکتب بیشتر به چهارچوب ایده ی خود پایبند بود ولی الهی پس از عبور از شعر نو و موج نو، در بخش ها و دوره هایی از سرایشش به این مکتب روی آورده بود. پس زمینه ی ذهنی هیوم فلسفه و قوانین کهنسال آن و زوایه ی دید تازه به دنیا و پس زمینه ی ذهنی الهی در بخشی از سروده هایش عرفان شرقی بود.
رویکرد تعلیمی مولوی در مواجهه با زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولوی در مثنوی به دلیل اتخاذِ رویکردِ شاعرانه، عارفانه و تعلیمی و مواجهه های متعددی که با زبان دارد و درباره فهم، ذات، قصد و غایتِ آن، واجد دیدگاه های خاصی است. مولوی در مثنوی غالباً با دو رویکرد کلان مواجه است: نخست رویکرد تعلیمی که بازتاب دهنده نگرش های دینی، معنوی و اخلاقی اوست و دوم، رویکرد وجودی و انتولوژیک که انعکاس دهنده نگرش عرفانی، تفسیری و تأویلی وی است. در پژوهش حاضر نشان داده ایم که تلقی مولوی از زبان، غالباً ابزاری برای تعلیم مفاهیم اخلاقی و تعلیمی است حال آن که به دلیل نگرش عرفانی، تفسیری و تأویلی، بارقه هایی از نگرش وجودی و انتولوژیک نیز در تفکر و شعر وی شکل گرفته است. چنین قرابت هایی نمی بایست منجر به بدفهمی از مثنوی و تطبیق آن با آراء برخی فیلسوفان غربی شود. در پژوهش حاضر نشان داده-ایم برخلاف برخی پژوهش ها، که میان مولوی و فیلسوفان غربی، و مشخصاً هایدگر، ارتباط های فلسفی برقرار کرده اند، اگرچه برخی شباهت ها و اشتراکات لفظی و ظاهری وجود دارد، اما دارای تفاوت های بنیادین و عمیقی با یکدیگر هستند. در نگرش مولوی، زبان غالباً ابزاری ناقص، و هم چنین حاملِ مفاهیم تعلیمی است و غالب بودن عنصر تعلیمی در مقایسه با ابعاد فلسفی، موجب می شود تا نتوان نگرش مولوی نسبت به زبان را با نگرش فیلسوفانی چون هایدگر یکسان تلقی کرد.
تطبیق مفاهیم تمثیلی و نمادین گاو در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی و مثنوی مولوی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نماد یک شگرد بیانی است که معنا و مفهوم وسیعی دارد و به جای اشاره مستقیم موضوعی، آن را غیر مستقیم و به واسطه موضوعی دیگر ، با شیوه تمثیل بیان می کند. هدف این مقاله – که با روش کتابخانه ای و شیوه تحلیلی - تطبیقی نوشته شده - بررسی مفاهیم نمادین و تمثیلی «گاو» در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامه فردوسی، خمسه ی نظامی و مثنوی مولوی) است و می خواهد به این پرسش ها پاسخ دهد : در اوستا و متون پهلوی در مورد گاو چه نگرشی وجود دارد؟ گاو در هریک از آثار مورد بررسی در چه مفاهیم نمادین و تمثیلی به کار رفته است؟ کدام مفهوم مایه حماسی، کدام غنایی و کدام مایه عرفانی دارد؟ نماد، تمثیل، گاو، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی، خمسه نظامی
کاربرد رمز در شعر خزعل الماجدی و نسیم شمال بر اساس نظریه زیبایی شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
107 - 130
حوزههای تخصصی:
ادبیات هر دوره ای متأثّر از اوضاع و شرایطی است که با آن تعامل دارد. شعر خزعل ماجدی (متولّد 1951) و نسیم شمال (1313- 1249) نیز متأثّر از شرایطی است که از دیرباز، دشمنان برای عراق و ایران پدید آورده بودند. این دو شاعر در ابعادی گسترده و با نگرشی سلبی نگر، وضعیت جامعه خود را نقد کرده اند. نظریه زیبایی شناسی انتقادی به عنوان محصول مکتب فرانکفورت در قرن بیستم پا به عرصه وجود گذاشت و عمده ترین هدفش را می توان مخالفت با وضعیت موجود و درنهایت رهایی انسان معاصر به عنوان موجودی آزاد دانست. جریان ادبی شعر عربی و فارسی به دلیل اشتراک در شرایط اجتماعی – فکری - سیاسی، تجربه های مشترکی را رقم زد که این تحوّل تقریباً هم در محتوا و هم در فرم آثار ادبی دو ملّت قابل مشاهده است. یکی از مهم ترین عناصر شعری مشترک خزعل ماجدی - به عنوان شاعر عراقی - و نسیم شمال - شاعر ایرانی - روح و فضای انتقادی است که بر اشعارشان سایه افکنده است. شیوه به کار گرفته شده در نوشتار پیش رو، تطبیق اشعار دو شاعر ایرانی و عراقی براساس مکتب آمریکایی و برمبنای تحلیل و تفسیر کتابخانه ای است. این دو ادیب همچون نظریه پردازان مکتب فرانکفورت و نظریه زیبایی شناسی انتقادی، ایدئولوژیکی بودن هر نوع اثر ادبی و غیر ادبی را نفی می کنند و اصالتش را در استقلال آن می دانند. پژوهش حاضر بر آن است تا اصلی ترین دغدغه های فکری هردو شاعر را از چهار جنبه مشترک: رمز سیاسی، رمز اجتماعی، رمز اسطوری و رمز تاریخی که دارای بار نمادین است؛ ازنظر زیبایی شناسی انتقادی مقایسه و تحلیل کند. از تحلیل اشعار ایشان چنین استنباط می شود که ریشه تمام مشکلات ایران و جهان عرب براساس این نظریه، سلطه سیاسی حاکم است و راه ایجاد آزادی در جامعه، حذف سلطه گری در کشور است. خزعل ماجدی و نسیم شمال به طور رمزی اندیشه های ضدّ استعماری خود را بیان نموده و برای تجسّم بخشیدن به واقعیت کشور و تهییج جامعه از رمزهای اجتماعی و سیاسی و اسطوری و تاریخی کمک گرفته اند تا بدین وسیله اهداف و ارزش های مورد نظر خود را رواج دهند.
پیوند تشیّع با وجوه حیات سیاسی و حِکمی سدهٔ یازدهم هجری در اندیشهٔ زلالی خوانساری
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵
11 - 52
حوزههای تخصصی:
ادیبان پارسی گوی عصر صفوی با توجّه به شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این دوره به ویژه یکپارچگی ایران زمین در بستر رسمیت و فراگیری مذهب امامیهٔ اثنی عشری و سلطنت دودمان سیادت تبار صفوی از حیث نمود هویّت ایرانیان، سهم بزرگی از بازتاب هویّت ایرانی در تاریخ این سرزمین را به خود اختصاص داده اند. در این میان، زلالی خوانساری، از شاعران برجستهٔ اواخر سدهٔ دهم و اوایل سدهٔ یازدهم هجری در روزگار شاه عباس صفوی (996-1038ق)، در کلّیات خود به طرز وسیعی به وجوه حیات سیاسی و حکمی سدهٔ یازدهم هجری پرداخته است. تحقیق حاضر بر آن است تا از منظر تاریخی و به روش توصیفی-تحلیلی با اتّکا بر منابع تاریخی و ادبی عصر صفوی به خصوص کلّیات زلالی خوانساری به این پرسش، پاسخ دهد که جایگاه وی در بیان پیوند تشیّع با وجوه حیات سیاسی و حکمی سدهٔ یازدهم هجری چگونه است؟ دستاوردهای مطالعه و پژوهش حاضر، بیانگر آن است که زلالی خوانساری به عنوان ادیب و شاعر چیره دستی که در طرز شاعری و استفادهٔ مطلوب از اسالیب و صنایع ادبی مورد توجّه شاعران و ناقدان ادبی عهد صفوی واقع شده، به روشنی از عناصر گوناگون دخیل در هویّت سرزمینی، قومی، فکری و مذهبی ایرانیان بهره برده و در اجزاء و قطعات مختلف کلّیات منظوم خود به کار بسته است. و از این حیث، ضمن آنکه تأثیر عمیق خویش از هویّت ایران یکپارچهٔ شیعی عصر صفوی را نشان داده است، با توانمندی تحسین برانگیز خویش در استفاده از ابزار ادبی و شاعری، جهت نمایاندن ابعاد گوناگون هویّت مزبور، توفیق بسیار یافته است.
مؤلفه های شاخصِ واژگانی در رویکرد لیکاف در رمان های شیوا ارسطویی و سیمین دانشور با تأکید بر «دشواژه ها، رنگ واژه ها و سوگندواژه ها»
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
91 - 122
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر با رونق مطالعات میان رشته ای «ادبیات و زبان شناسی»، مباحثی مانند «ادبیات مردانه»، «ادبیات زنانه» و «مردانه نویسی» و «زنانه نویسی» مدّنظر پژوهشگران قرار گرفته است. اهمیت اصلی این گونه مطالعات توجه به رابطه میان «زبان» و «جنسیت» است. با توجه به اهمیت رمان به ویژه رمان های زنان، مطالعه شاخص های زبانی مرتبط با مقوله جنسیت می تواند در مسیر مطالعات سبک شناسی ادبی آثار زنان راهگشا و مؤثر باشد. در این پژوهش اختلافات زبانی شخصیت های زنان و مردان به لحاظ شاخص واژگانی در رمان های دانشور و ارسطویی به شیوه توصیفی – تحلیلی بررسی شد. پرسش اصلی پژوهش چنین بود: در بافت متنی داستان های دانشور و ارسطویی، تفاوت میان زبان «زنان» و «مردان» در قالب شاخص واژگانی چگونه نمود یافته است؟ یافته ها حاکی از آن است که در بافت متنی رمان های دانشور و ارسطویی، زبان زنان به لحاظ واژگان و اصطلاحات متفاوت از زبان مردان بازنمایی شده است. در مواردی کاربرد پارامترهای واژگانی بازنمایی شده در داستان های دانشور و ارسطویی با شاخص های مدّنظر لیکاف همخوانی دارد و در مواردی نیز با آن ها مطابقت ندارد. ازآنجاکه در هر 4 رمان زنی درباره زنان می نویسد، بسامد استفاده از واژگان مخصوص زنان زیاد است. از دیگر ویژگی های زبان زنان در این رمان ها استفاده از تصویرگری دقیق و جزئی نگر، و بهره گیری از رنگ واژه های متعدد است. زن های هر دو رمان به دلیل اعتمادبه نفس کمی که حاصل زیستن در جوامع مردسالار است از تردیدنماها، تشدیدکننده ها و تقریب نماهای بیشتری استفاده می کنند و از طریق پرهیز از به کارگیری دُشواژه ها و استفاده از سوگندواژه ها، زبانی مؤدبانه را برای گفت گوهای خویش برمی گزینند که نشانگر ساختارهای زبانی گویندگان محتاط و فرودست است.
بررسی ترجمه عربی عناصر فرهنگی داستان مدیر مدرسه با تکیه بر نظریه نیومارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
1 - 24
حوزههای تخصصی:
متون ادبی و به ویژه متون داستانی نقشی مؤثر در انتقال فرهنگ ایفا می کنند؛ ازاین رو، ترجمه این متون از زبانی به زبان دیگر نیازمند انتقال صحیح عناصرفرهنگی هر زبان می باشد. جستار پیش رو بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به بررسی ترجمه عربی داستان مدیر مدرسه جلال آل احمد براساس نظریه فرهنگی نیومارک بپردازد تا از یک سو مهم ترین عناصر فرهنگی داستان و چالش های ترجمه ای این عناصر استخراج گردد و از سوی دیگر راه کارهایی عملی به منظور انتقال و برگردان صحیح عناصر فرهنگی مطابق با نظریه نیومارک ارائه دهد. داستان مدیر مدرسه نمایی روشن از نظام اجتماعی، فرهنگی و اداری دوره زندگی نویسنده کتاب را تجلّی ساخته می سازد. ارزیابی کیفیت انتقال عناصر بومی و فرهنگی این اثر از صافی ترجمه، نشان از درهم تنیدگی عناصر فرهنگی و زبانی ست که مترجم را ناگزیر به استفاده از راهبردهای متنوّع در تعریب این عناصر ساخته است. برخی از عناصر ترجمه ناپذیر فرهنگی، به شکل مفهومی برگردان شده است. معادل های کارکردی و شرح مفهوم عناصر فرهنگی در ترجمه اثر، رویکرد غالب و پربسامد مترجم است. وی از این طریق تلاش داشته متن داستان را هرچه بیشتر به زبان مقصد نزدیک تر سازد.
تعاملات و کنش های اجتماعی گروه های جوانمردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیین دیرپای جوانمردی در ایران در ابتدا به عنوان جنبشی اجتماعی برای احقاق حق مظلومان شکل گرفت. به تدریج با افزوده شدن مبانی نظری، تعالیم و آداب و اصول اخلاقی به آن، جریان ها و گروه های مختلفی از این آیین منشعب شدند. این گروه ها در دوره های مختلف نقش مهم و بسزایی در جامعه ایفا کردند. به ویژه در دوره پس از اسلام که با تأثیرپذیری جوانمردان در ابعاد مختلف از عارفان، کنش اجتماعی آنان نیز دست خوش تغییرات مهمی شد. باوجود حضور جوانمردی به عنوان یک جریان اجتماعی مؤثر در تاریخ ایران؛ اما تاکنون مبانی نظری، تعاملات با دیگر گروه ها و جریان های اجتماعی و همچنین کنش های اجتماعی آنان به شکلی منسجم تبیین نشده است؛ از این رو پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد تاریخی و روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای تعاملات وکنش های اجتماعی جوانمردان را تحلیل و تبیین کرده است. یافته ها نشان می دهد، هرچند ریشه های جوانمردی را باید در ایران پیش از اسلام جستجو کرد؛ اما می توان عرفان را مهم ترین آبشخور فکری جوانمردان پس از ورود اسلام به ایران و کشورهای دیگر دانست، چنانکه ایشان با عارفان، اهل حکومت و پیشه وران بیش از همه گروه های اجتماعی تعامل مستمر و پویا داشته اند. از مهم ترین کنش های گروه های جوانمردی می توان به موضوعات مبارزه با ظلم حاکمان وقت و ثروتمندان، خدمت به خلق از جمله محافظت از شهرهای مرکزی و شهرهایی که بیشتر مورد حمله بیگانگان قرار می گرفت، انفاق، ایثار و برقراری امنیت در راه های اصلی و کاروان های مسافرتی و تجاری اشاره کرد.
نقدی بر کتاب ساغر بلورین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوان خاقانی، یکی از متونی است که درک آن نیازمند تلاش ذهنی است؛ دشواری شعر خاقانی از یک جهت و تدریس آن در دوره های مختلف رشته زبان وادبیات فارسی از جانب دیگر، موجب اقبال شارحان به شرح آن شده است و شرح ها و گزیده هایی چند از آن منتشر شده است. یکی از این کتاب ها، کتابی است با عنوان «ساغر بلورین». این کتاب توسط آقای احمد غنی پورملکشاه نوشته شده است و انتشارات تیرگان برای اوّلین بار آن را در سال 1399، منتشر کرده است.در کنار جوانب پسندیده این کتاب، اشکالاتی چند به آن وارد شده است.اشکالات راه یافته به کتاب فراوانند و بررسی دقیق و کامل همه آنها در یک مقاله نمی گنجد؛ از این رو، مهم ترین موارد انتخاب و بررسی شده اند. اشکالات معنایی برخی از ابیات، استفاده پر شمار از آثار دیگران بدون ارجاع به آنها، اشکالات نگارشی، اشارات نادرست، تغییرات غیر موجه در متن اشعار، پیروی نکردن از شیوه دقیق و علمی در نگارش و مستندسازی و معرفی فهرست منابع، معرفی نکردن شیوه شرح و دیگر بایسته های نگارش کتاب از جمله مواردی است که در ردیف ایرادات کتاب قرار می گیرند.ضمن بررسی دقیق موارد یاد شده، در نهایت با نشان دادن لغزش های فراوان راه یافته به کتاب، به این نتیجه می رسیم که کتاب نیازمند ویرایش جدی است و این اشکالات به طور محسوسی بر جایگاه علمی کتاب سایه انداخته.
تحلیل ریخت شناسانه ی” داستان اسکندر و دارا " در شرفنامه بر اساس نظریه ریخت شناسی ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
131 - 145
حوزههای تخصصی:
تحلیل داستان ، نوین ترین شیوه های تحقیقات ادبی است .کانون توجه دانش پژوهان قرار گرفته. مقالات زیادی مانندمقاله ادبیات تطبیقی نوشته جعفر حمیدی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی مقاله بررسی تطبیقی عنصر" طرح " درداستانهای کهن و امروزی نوشته منصوره شریف زاده هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و زارت علوم در مجله مطالعات ادبیات تطبیقی انجام شده . روش فرمالیستها که منجر به مکتب ساختارگرایی شد، برروش تحقیقات پزوهشگران موثر واقع شد. چهره ی تاثیر پذیر از روش فرمالیستها، ولادیمیر پراپ است. اوبا بررسی قصه پریان می کوشید قصه را به کوچکترین واحد ساختاری ( سی و یک خویشکار ) تجزیه کند و با کل داستان ارتباط دهد. روش پراپ بهترین شیوه های تحلیل و طبقه بندی ریخت داستان های حماسی آنهاست . این مقاله نمودار خویشکارهای پراپ و روش او در داستان " اسکندر و دارا" شرفنامه ی نظامی را بررسی می کند تا مشخص شود نظریه پراپ تا چه اندازه بر این داستان منطبق است . نتیجه بررسی نشان می دهد داستان قابل بررسی با کار کردهای ریخت شناسی پراپ می باشد. داستان ، حرکت از تعادل به عدم تعادل تا رسیدن به فاجعه نهایی است «بخواسته رسیدن» و «ناکام ماندن» دو کنش اساسی داستان هستند که اسکندر جویای برقراری عدل و داد تا حدی به آن دست می یابد به مقام پیغمبری می رسد. به آب حیات دست نمی یابدخویشکاریهای داستان ( کشمکش و پیروزی ) ؛ ( کشمکش و ناکامی )است.
تحلیل کارکرد تعلیمی رویکرد واقعیت درمانی و تئوری انتخاب گلسر در داستان «شیر و نخجیران» دفتر اول مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس رویکرد واقعیت درمانی و تئوری انتخاب ویلیام گلسر افراد زمانی دست به انتخاب رفتاری می زنند که در ارضای نیازهای خود ناکام می شوند. یعنی رفتار و عمل خاصی را انتخاب می کنند تا شاید بدان وسیله نیازشان را برآورده کنند. وی معتقد است تمامی رفتارها همیشه در آن لحظه که انتخاب می شوند بهترین انتخاب فرد برای ارضای یک یا چند نیاز هستند؛ هر چند ممکن است به علت نیافتن روش های مؤثر دست به انتخاب رفتار ناکارآمد و نامؤثر زده باشد. این نیازهای پنج گانه در ژن های انسان تعبیه شده است و فرد برای ارضای این نیازها تصاویری را در ذهن خود جمع می کند. تفاوت بین مجموعه این تصاویر یعنی دنیای مطلوب با دنیای ادراکی است که فرد را به سمت رفتارهای کلی سوق می دهد که به هنگام کشمکش و تکاپو و به منظور رسیدن به خواسته ها توسط سیستم خلاق مغز پیشنهاد می شود. مولوی هفتصد سال پیش در داستان «شیر و نخجیران» دفتر اول مثنوی معنوی مناظره ای بین شیر، نخجیران و خرگوش چیده است که رفتارهای آنها به نظر نگارندگان با تئوری انتخاب گلسر همخوانی دارد. در مقاله حاضر برای اثبات این فرضیه، پس از مقدمه، پیشینه نویسی پژوهش و ذکر چارچوب نظری به تحلیل مصداقی رفتارها پرداخته و در پایان نتیجه گیری شده است که رفتارهایی که به تناسب موقعیت مناظره از حیوانات سر می زند با آموزه های تئوری انتخاب گلسر همخوانی داشته است.
بررسی همسانی های شخصیتِ «فرهنگِ دیوزاد» و «رستم یک دست» و تأثیرپذیریِ آنان از سنّت های عیاری (براساس طومارهای نقالی و روایت های عامیانه شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۱۳۷-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
یکی از رایج ترین موضوعات در طومارهای نقالی، همسانی ها و همانندی هایی است که بین برخی بن مایه ها و شخصیت های داستانی وجود دارد، که می توان علل متعددی را برای آن برشمرد. یکی از این علت ها، تقلید نقالان و قصه گزاران از روایت ها و شخصیت های محبوب و مشهور قصه های عامیانه در ساختِ آن شخصیت ها و بن مایه های همسان است. هدف از این پژوهش، بررسی همسانی ها و مشابهت های دو چهره معروف طومارهای نقالی، یعنی «رستم یک دست» و «فرهنگ دیوزاد» است که می توان آن را برآمده از الگوبرداری نقالان از شخصیت های عیّارپیشه قصه های ماجراجویانه ادب عامه دانست. این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای صورت پذیرفته است، همانندی های رستم یک دست و فرهنگ دیوزاد را در سه حیطه «ویژگی های ظاهری»، «کُنش ها» و «توانایی ها» مورد بررسی قرار داده و انواعی را برای آن ها برشمرده است. نتیجه پژوهش، نشان دهنده آن است که با ورودِ «ادب پهلوانیِ رسمی» به «ادبیات عامه» و شکل گیری طومارهای نقالی شاهنامه، چهره و شخصیتِ همسانِ رستم یک دست و فرهنگ دیوزاد براساس شخصیت پردازی عیارانِ قصه های عامیانه شکل گرفته است؛ به گونه ای که در بسیاری موارد، با دیگر پهلوانان و شخصیت های ادب پهلوانیِ پارسی متمایز و متفاوتند. البته با احتیاط، این فرضیه را نیز می توان مطرح کرد که ممکن است به علت قدمتِ اعمالِ عیارانه رستم یک دست در طومارهای نقالی نسبت به فرهنگ دیوزاد، شخصیت و کردارهای او، نقشی «پیش نمونه» را برای ساختِ شخصیت فرهنگ دیوزاد داشته است.
دگردیسی های واژگانی در غزلیات بیدل
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
83 - 108
حوزههای تخصصی:
انجام پژوهش های زبانی دشوارتر از سایر حوزه های ادبی است، و اگر پژوهش درباره شاعری با عظمت میرزا عبدالقادر بیدل باشد کار دشوارتر خواهد بود. او از شاعرانی است که در دوران بلوغ شعری خویش، به شعرهای کهن خود دست برده و اصلاحاتی در آن ها انجام داده است. این پژوهش در پی آن است که با در نظر گرفتن نسخه گنج بخش به عنوان منبعی که غزلیات بیدل تا ۵۳ سالگی در آن درج شده است، و مقایسه آن با کتابت همان اشعار در نسخه های خطّی متأخر، سیر شاعرانگی او را از طریق دگردیسی واژگان نشان دهد. کوشش بر این بوده است تا با روش توصیفی-تحلیلی انواع دگردیسی های زبانی انجام شده در غزلیات بیدل در چهار قالب کلیِ «دگردیسی از طریق حذف واژگان»، «دگردیسی از طریق تغییر واژگان»، «دگردیسی از طریق افزایش واژگان» و «دگردیسی از طریق تغییر کامل یک مصرع» برجسته شود. بایستگی مطالعه درباره مسائل زبانی ادبیات فارسی و جایگاه شامخ میرزا عبدالقادر بیدل در سبک هندی، ضرورت و اهمیت این پژوهش را روشن می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که بیشترین دگردیسی در غزلیات بیدل از طریق تغییر واژگان بوده است و حذف یا افزایش واژگان بسامد چندان زیادی نداشته اند. همچنین در این پژوهش مشخص شد که بیدل با تغییر نگرش نسبت به شعر، واژگان، و تصویرهای شعری توانست خود را از زیر سایه شاعران بزرگ سبک هندی درآورد و جایگاهی ویژه در ادب فارسی داشته باشد.
ظرافت های تقدیم و تأخیر در سوره روم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از وجوه اعجاز قرآن، جنبه بلاغی است که از نظر ظاهری و ساختاری با واژگان ارتباط تنگاتنگی دارد و از جمله تکنیک های آن بحث تقدیم و تأخیر است که بهر ه گیری از آن به گویاتر شدن کلام و فهم بهترمخاطب کمک می کند ،چنین تکنیکی علاوه برنظام مند و اصولی بودن، موجب زیباییِ اسلوب، شیوایی تعبیر و حسن سبک نیز می شود.این پژوهش درپی آن است که با توجه به اهمیت این اسلوب، با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی دلایل بلاغی تقدیم و تأخیر از دو جهت نحوی و رتبی در سوره روم بپردازد تا علاوه بر یافتن دلایل بلاغی آن، به میزان تأثیرگذاری این اسلوب دردلالت واژگان نیز دست یابد. نتیجه این پژوهش بیانگر آن است که مهمترین اسباب بلاغی تقدیم و تأخیر از دو جهت نحوی و رتبی به معنا برمی گردد؛ بدین گونه که در پس جابه جایی واژگان چه از نظر نحوی و چه رتبی، معنایی نهفته است که گوینده به جهت برجسته کردن و مهم جلوه دادن آن به این شیوه پرداخته است؛بنابراین تقدیم و تأخیر نه تنها تأثیر مهمی در افزایش دلالت واژگان و زیبایی آن دارد، بلکه به منظور انتقال قصد و هدف مشخصی به کار می رود.
جرائم نظامی و مجازات های آن در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
195 - 234
حوزههای تخصصی:
جرائم نظامی در شاهنامه به جهت ارتباط تنگاتنگی که با مقوله امنیت اجتماعی و ملی، برقراری نظم و حفظ اقتدار سیاسی کشور دارند با سخت ترین و سنگین ترین برخوردها و مجازات ها همراه اند و در نوع خود، نشان دهنده وجود قواعدی کلی، میان دولت های پیشین در برخورد با چنین جرائمی نیز هستند. بر این اساس، یکی از مهم ترین موضوعات در ساختار قوانین و روی کردهای شاهان شاهنامه در حوزه جرائم نظامی تعریف می شود که بر مسؤولیت ایشان در قبال حفظ نظم سیاسی، توان امنیتی کشور و تضمین حقوق مردم تأکید دارد. پژوهش پیش رو با بررسی انواع جرائم نظامی در شاهنامه و مجازات های صادره برای این نوع جرائم، نشان خواهد داد که جدای از سرپیچی ها و خودسری های نظامیان در جنگ ها یا در برابر فرمان های نظامی، بخش مهمی از جرائمی که سرداران و سپاهیان درجات پایین تر مرتکب می شدند، در برابر مردم عادی و در قالب جرائم مالی (مصادره، غارت یا تخریب اموال) صورت می گرفت. از این روی، تلاش درجهت کاهش بسترهای اجتماعی- اقتصادیِ ارتکاب این نوع جرائم از طریق توجه به حقوق، مزایا و نیازهای سپاهیان، و نیز بهره گیری از انواع روی کردها و سیاست های بازدارنده (هشدارها، نظارت های پنهانی، مجازات های شدید و آنی و صدور انواع جریمه های مالی و غیرمالی و تأدیبی) یکی از پرتکرارترین مضامین را در اندرزها و فرمان های شاهان شاهنامه به خود اختصاص داده که بیش ترین آن ها نیز از سوی انوشیروان دیده می شوند.
کران بندی اصطلاح روایت جمعی: مطالعه نقش عامل روایی در انگاشت های اشتراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پارسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
189 - 211
حوزههای تخصصی:
با وجود اقبال جهانی به شیوه روایت جمعی که پس از پدیده چرخش روایی سیری پرشتاب یافته است، این گونه روایت در ایران به لحاظ تبیین نظری چندان مورد توجه قرار نگرفته است. خصوصاً در حوزه ادبیات علی رغم تعدّد نمونه های داستانی، مطالعات منسجم در حوزه این شکل روایی انگشت شمارند. این پژوهش بر اساس روش پساسنَت گرایانه در روایت شناسی قصد دارد با رویکردی التقاطی در وهله نخست، با بهره گیری از دیدگاه فلسفه ذهن و عمل، چیستی و حدود این شیوه را بازنمایاند و پس از آن تلاش می کند ضمن نشان دادن اَشکال متفاوت این شیوه روایی، ملاک هایی برای فاصله گذاری میان گونه های روایت معرّفی کند. نتیجه حاصل شده این است که تفاوت اوّلیه شکل های روایت جمعی در گرو کانون روایتگری است؛ کانون روایتگری می تواند خط فارق انواع روایت هایی که جمعی خوانده می شوند در مقابل روایت های دارای عامل روایت جمعی (به صورت مشخّص، ما-روایت ها) باشد. در نگاهِ ثانویه، گونه هایی که این پژوهش بر آن متمرکز هستند یعنی ما-روایت ها بر اساس دیدگاه روایی از یک دیگر متمایز می شوند. دیدگاه روایی معیّن کننده حدود دسترسی/عدم دسترسی به ذهن شخصیّت ها است و در نتیجه سطح وحدت صداهای تشکیل دهنده در روایت ما را تعیین می کند. در نهایت سعی شده است با طبقه بندی پیشنهادی برای سطوح مختلف ما-روایت بر اساس میزان برجسته سازی شخصیّت های تشکیل دهنده ما-راوی، افق روشنی از بافتار روایت جمعی با عامل روایی ضمیر اوّل شخص جمع نشان داده شود.