فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۲۱ تا ۳٬۳۴۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
Redevelopment of distressed and blighted areas are targeted by most of development policies. However, a number of policies have been changed as the result of the ineffectiveness of the previous experiences, the incompatibility of the development tools and plans, the lack of financial resources or social movements. Large-scale redevelopment projects have usually been considered as the powerful tools for urban revitalization, modernization and implementation of radical plans while many of those were criticized due to their various consequences including social exclusion, inequality, social conflicts, environmental damages, inconsistent scale, etc. Downtown of the City of Mashhad; Samen District, has experienced various physical interventions in the form of large-scale projects during the last century. Although the projects and intervention policies have been transformed during the past decades, previous faults were ignored and sometimes were iterated in these experiences. In fact, it seems that urban development solutions in the district have not been sustainable solutions and couldn’t maintain or shape a sustainable community in the historical and formerly economic urban core of Mashhad. This paper, focusing on mega redevelopment projects experienced in Samen Districst after 1920s, aims to highlight the critical aspects neglected or bent in Samen redevelopment program. Based on the nature of large-scale redevelopment projects and the current sustainability criteria, it qualitatively assesses the sustainability of the redevelopment projects through content-analysis method. According to the results, despite the competitiveness and place promotion goals of the Samen redevelopment project, the adopted approaches and policies could not lead to a state of sustainable development.
ارزیابی و سنجش اقتصادی حوضه گرمسیری غرب کشور و پیش بینی اشتغال آن با مدل تغییر سهم
حوزههای تخصصی:
رشد بخش های سه گانه اقتصادی در هر منطقه بیانگر پیشرفت و توسعه اقتصادی آن منطقه است. رشد و توسعه اقتصادی هر منطقه زمانی محقق می گردد که به هر بخش در جایگاه خود توجه شود. بنابراین تدوین یک برنامه اقتصادی مناسب برای اشتغال زایی و توسعه پایدار منطقه، مستلزم شناخت کافی از موقعیت و مزیت های اقتصادی آن منطقه می باشد. بر این اساس تحقیق حاضر قصد دارد تا با استفاده از مدل تغییر سهم به بررسی و تحلیل وضعیت اقتصادی حوضه گرمسیری غرب کشور در جهت تعیین نقش غالب اقتصادی و پیش بینی وضعیت آینده اشتغال حوضه به عنوان هدف اصلی تحقیق بپردازد. ضمن اینکه ورود و خروج نیروی شاغل را از طریق روش ضریب مکانی مورد برسی قرار می دهد.تحقیق حاضر از نظر نوع تحقیق جزء تحقیق های کاربردی و از نظر روش جزء تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد. همچنین به منظور گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش کتابخانه ای و ابزارهای مانند نتایج تفصیلی سرشماری های عمومی استفاده شده است.نتایج تحقیق بیانگر آن است که در مجموع در دوره 90-1385 بخش های صنعت و خدمات سهم خود را در مقابل بخش کشاورزی از دست داده اند. نقش غالب اقتصادی حوضه در این دوره با کشاورزی بوده است که در صورت ادامه چنین روندی با توجه به قابلیت های بالقوه حوضه در زمینه کشاورزی و به تبع آن صنعت (صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی)، می توان انتظار آن را داشت که مسئله اشتغال در حوضه و به تبع آن استان های کرمانشاه و ایلام با توجه به بالا بودن نرخ بیکاری برطرف گردد. این در حالیست که تحقق این امر مستلزم تدوین استراتژی ها و سیاست های توسعه ای مناسب در راستای سرمایه گذاری در فعالیت های پایه و اصلی حوضه گرمسیری است.
Genealogy of Bio-Power in Urban Development Plans (Case Study: Abkooh Neighborhood in Mashhad)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۲ - Serial Number ۴۴, Spring ۲۰۲۲
19 - 30
حوزههای تخصصی:
In developing countries, after decades passed from preparing urban development plans, informal settlements and urban decay are unresolved, but their scope and severity increase day by day. Therefore, ins tead of tracing the root of this problem in preparing and implementing plans, it should be viewed from another perspective and the hidden aspect of planning theory, i.e., the realm of power and its application to living space, mainly ignored by urban planners. The primary purpose of this s tudy is to inves tigate the genealogy of urban development plans in the Abkooh neighborhood to reflect the application of bio-power in the process of spatial planning. Using the social cons tructivism approach and accepting the transition of the capitalis t sys tem from imperialism to the empire, the current s tudy analyses two categories of power-knowledge: disciplinary power and bio-power and their relationship with spatial planning. Then, after describing the gray spaces, applying disciplinary power and bio-power in these spaces is discussed. Finally, Foucault's genealogical approach is performed to critically analyze the bio-power in urban development projects related to the Abkooh neighborhood. From Foucault's power-knowledge perspective, power relations seek to accumulate capital and commodify urban spaces through urban development plans and rely on disciplinary power and bio-power and using the formal spatial planning sys tem. The research findings prove that his torically, the formation of urban development plans is connected to the network of power relations. Therefore, spatial planners, besides attending planning approaches routinely learned in the academic environment, should also address power-knowledge issues.
تدوین مدل شاخص های مکانی یادگیری تجربی و کاربرد آن در طراحی محیط های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
111 - 125
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، یکی از مهمترین توجهات در نظام های موفق آموزشی در جهان، خلق فضای مناسب برای تحقق اهداف یادگیری است. دانش های محیطی از جمله معماری نیز با بسترسازی محیطی در جهت نیل به یادگیری اثربخش، نقش به سزایی ایفا می کنند. از مسائل قابل ملاحظه در این حوزه، نظریه های یادگیری و کاربرد آن در طراحی فضاهای آموزشی است. یکی از متأخرترین نظریات یادگیری که منطبق با نگاه جدید به یادگیری است و مقبولیت بیشتری میان محققان دارد؛ نظریه یادگیری تجربی است. پژوهشگران بسیاری به بررسی تأثیر این نظریه یادگیری بر یادگیرندگان و کاربردهای آن در علوم مختلف پرداخته اند؛ اما مهمترین عامل در این زمینه، یعنی فراهم نمودن بستر فضائی مناسب جهت تحقق صحیح و اصولی این نظریه، مغفول مانده است. هدف از این مقاله، دستیابی به مدلی از شاخص های مکانی مؤثر بر یادگیری تجربی است که به عنوان یک چارچوب مفهومی در برنامه ریزی و طراحی فضاهای یادگیری، فراروی مجریان باشد. پرسش اصلی پژوهش آن است که، فضای آموزشی، چگونه فرصت های لازم برای اثربخش ترین شکل یادگیری را که از طریق تجربه عینی حاصل می شود، فراهم می آورد. روش تحقیق در این مقاله، روش دلفی است. یافته ها نشان می دهند که مهم ترین دسته شاخص های مکانیِ تأثیرگذار بر یادگیری تجربی به ترتیب، دسته شاخص های «طبیعت گرائی و خوداکتشافی»، «هویت مندی»، «تنوع و انعطاف پذیری»، «جامعه مداری» و «جمع گرائی» می باشند. در نهایت، مدل شاخص های مکانی مؤثر بر ارتقاء یادگیری تجربی شامل 32 شاخص و در پنج دسته اصلی تدوین شد که در این مدل، اولویت و ترتیب اهمیت شاخص ها در هر دسته نشان داده شده است.
تبیین فرآیند ِ تفکر طراحیِ معماری مبتنی بر الهام گیری از الگوهای طبیعت با استفاده از روش استعاره ای زالتمن (زیمت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم دی ۱۳۹۹ شماره ۹۱
65 - 80
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: استفاد ه از نقشه های ذهنی نوآموزان معماری منجر به آشنایی با تفکرات ذهنی آنها می شود . این امر، برون سازیِ د انش ذهنی آنان را د ر پی خواهد د اشت و د ر نهایت زمینه را جهت ساختارد هی و سازماند هی اید ه های نوآموزان فراهم می کند .هد ف پژوهش: هد ف از این پژوهش آگاهی از تد اعیات ذهنی نوآموزان معماری د ر فرآیند طراحیِ، مبتنی بر الگوگیری از طبیعت با ارایه نقشه اجماعی از خوانش ذهنی آنان د ر جهت بهبود تفکر طراحی نوآموزان است.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی است. از منظر هد ف، کاربرد ی و از پژوهش های مید انی محسوب می شود که پس از بررسی اسناد و آرای صاحب نظران به بررسی روش د ست یابی به نقشه ذهنی نوآموزان معماری با استفاد ه از تکنیکZMET (تکنیک پیشنهاد ی زالتمن برای د ستیابی به ساختار ناخود آگاه ذهنی افراد ) می پرد ازد . نتیجه گیری: نقشه ذهنی نوآموزان بیانگر آن است که طبیعت می تواند د ر فرآیند طراحی معماری مؤثر واقع شود . نتایج نشان می د هند که د ر روند الهام گیری نوآموزان از طبیعت د ر ویژگی های طرح معماری، 26% د ر تحلیل معنایی بهره جسته اند . مطابق نتایج مستخرج از مصاحبه با آنان الگوهای فرمی و هند سی، با 21% انتخاب، بیشترین گزینش را د ر بین الگوها د اشته است. نوآموزان از این الگوها 36% د ر مراحل خلق اید ه و اید ه یابی استفاد ه کرد ه اند که بیش از سایر مراحل فرآیند طراحی است. لذا توجه به سایر مراحل فرآیند طراحی د ر الهام گیری از طبیعت باید د ر آتلیه های معماری و مطالعات آتی مورد توجه قرارگیرد .
الگوی سلسله مراتبی معناپذیری مکان با برپایی رویدادها در فضاهای عمومی شهری (مطالعه موردی: بافت پیاده محدوده مرکزی شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
113 - 132
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: انسان موجودی اجتماعی و دارای نیاز به تعامل و برقراری ارتباط با دیگران است و بدین سان نیازمند فضاهایی برای حضور است. کیفیت این حضور وابسته به معنایابی فضا و به تبع آن آفرینش مکان می باشد. مکان ها بر پایه وقایعی که در آنها روی می دهد معنا می یابند. آفرینش مکان به مردم این حس را القا می کند تا فصاهای عمومی را به عنوان قلب هر جامعه ای دوباره متصور شوند یا دوباره بسازند. هدف: پژوهش حاضر در پی آن بوده تا بتوان از طریق فعالیت ها و رویدادهای اجتماعی، فضاهای عمومی شهر رشت را معنادارتر نمود تا اینگونه فضاها به مکان ارتقا یابند. روش:روش این پژوهش از نوع کیفی با رویکرد پدیدارشناسانه بوده و پدیده مورد نظر یعنی رویدادهای برپا شده در بافت پیاده مرکزی شهر رشت در بازه زمانی بهار 1396 تا بهار 1398، بر اساس تجربه حضور و مواجهه مردم با مکان از طریق مصاحبه های عمیق، مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها: نتایج حاصله، الگوی سلسله مراتبی معناپذیری رویدادها برای آفرینش مکان را در دو طیف مخاطبان و مدیریت فضای شهری ارائه نموده است. «بهانه حضور» حداقل زمینه معناپذیری برای آفرینش مکان از سوی شهروندان است که در مقابل به منظور بسترسازی این عامل، مدیریت فضای شهری بیشترین نقش را ایفا می نماید. «میزان لذت بردن از حضور» درجه بالاتر معناپذیری است. اگرچه نقش مدیریت فضایی در این مرتبه کم رنگ تر می شود، اما کیفیت، نوع اجرا و میزان همراه سازی، همچنان از وظایف آن به حساب می آید. در این روند سلسله مراتبی، «میزان مشارکت مؤثر در رویداد» درجه معنادارتر و بالاتری از آفرینش مکان را ایجاد می نماید. نتیجه گیری: معناپذیرترین مرتبه آفرینش مکان در یک رویداد، «میزان پیش بری فضای رویداد» است. در این مرحله مخاطبان با نمایش میزان خلاقیت و توانایی های خود در پیشگاه دیدگان عموم، به خودشناسی عمیق تری دست می یابند.
پدیدارشناسی باغ در آثار و نقش برجسته های آشوری؛ مفاهیم و گونه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم خرداد ۱۳۹۷ شماره ۶۰
51 - 62
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : نقش برجسته های آشوری به ویژه آشور نو علاوه بر «روایتگری تاریخی»، سنتی دیرپا در «بازنمایی محیط طبیعی» دارند. از سوی دیگر، هستی شناسی دوقطبی آشوری مبتنی بر دوگانه های «مرکز/ پیرامون» و «نظم/ آشوب» در شیوه مواجهه آنان در منظر طبیعی تأثیرگذار بوده و درک زیبایی شناسی آنان را نیز شکل داده است. بااین حال، نقش این موارد در شکل دهی به انواع باغ به مثابه طبیعت سوم، موضوع مهمی در اسناد و نقش برجسته های آشوری است که کمتر به عنوان پژوهشی مستقل مورد توجه بوده و مدلی از آن عرضه نشده است. هدف : هدف این نوشتار شناسایی مؤلفه های کلیدی مؤثر بر شکل گیری انواع باغ ها نزد آشوریان نو و گونه شناسی و مدل سازی نگاه آنان نسبت به باغ و کارکردهای گوناگون آن مبتنی بر تحلیل متون پژوهشی و نقش برجسته های برجای مانده است. روش پژوهش : این پژوهش از روش کیفی در رویکردی انتقادی و استنتاجی و با خوانشی تأویلی به پدیدارشناسی باغ در نقوش آشور نو می پردازد. از «همسوسازی داده ها» برای دستیابی به اشباع نظری بهره برده شده است. نتیجه گیری : نتایج حاصل نشان می دهند که باغ ها نزد آشوریان تجلی «جهان صغیر» هستند و طیفی از کارکردهای تفریحی- نمایشی تا آیینی- تشریفاتی و حتی بوم شناختی و اقتصادی را در بر می گیرند. گونه شناسی پیشنهادشده در این نوشتار مبنی بر مکان-کارکرد (الف) باغ ها و پارک های منظر درون شهری و ب) باغ ها و پارک های منظر حاشیه شهری و مدل مفهومی تنظیم شده، نشان می دهند که با دور شدن از مرکز شهر و با کاهش ارزش آیینی و مذهبی آنها، طراحی هندسی و منظم به سمت نگرش آزادانه (طبیعی) مبتنی بر «برنامه ریزی منظر» تغییر می یابد. تغییر در پارادایم طراحی باغ مبتنی بر دگرگونی در واژه باغ از «کیرو» به «کیریماهو» یعنی جانشینی باغ های نمایشی (تفریح و لذت) بجای باغ های کارکردی (گیاه شناسی) در زمان سارگون دوم (اواخر قرن 8 ق.م) روی می دهد و این دوران سرآغاز دوران طلایی در باغ سازی آشوری است که از آن به بعد عناصر نمایشی همچون دریاچه های مصنوعی، بیتانو و آکواداکت ها به باغ ها افزوده شدند و باغ های معلق و مطبق رونق یافتند.
نقش مشارکت کودکان در طراحی منظرهای شهری (مورد مطالعاتی: پارک های محلی)
حوزههای تخصصی:
مشارکت کودکان در فرآیند طراحی و برنامه ریزی محیط ها ومنظرهای پایدار شهری در دهه های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. اگرچه این موضوع توانسته در حوزه مباحث نظری از جایگاه ممتازی برخوردار شود، اما در عرصه عملی، طراحی برای این گروه از جامعه همچنان بر اساس برداشت های معمارانه از نیازهای آن ها صورت می گیرد. همچنین به نظر می رسد که این برداشت ها لزوما از نگاهی دقیق به نیازهای واقعی کودکان برخوردار نمی باشد. هدف این مقاله بررسی اهمیت برنامه ریزی و طراحی محیط ها و منظرهای شهری برای کودکان از نگاه آن ها و نه تنها بر پایه استنباط بزرگسالان است. با توجه به کاهش میزان حضور کودکان در محیط های باز شهری به خصوص پارک هایی که به منظور آن ها طراحی می گردند، این مقاله در راستای پاسخگویی به دو سوال اصلی شکل می گیرد: آیا می توان عدم برقراری ارتباط کودکان با منظرهای طراحی شده، به واسطه برآورده نشدن نیازهای اصلی جسمانی و معنوی آن ها را یکی از دلایل اصلی این کاهش دانست؟ و والدین تا چه میزان می توانند در کاهش فاصله میان نیازهای واقعی عملکردی و زیبایی شناسان کودکان و درک طراحان از این نیاز ها و ترجیحات، مؤثر واقع شوند؟ برای یافتن پاسخ پرسش های مطرح شده داده هایی با استفاده از تکنیک پرسش نامه، از کودکان 6-10 سال و والدین آن ها در درون و بیرون پارک های محلی در شهر تهران، به دست آمده است. با این هدف که اهمیت مشارکت کودکان در بهبود عملکرد پارک های محلی و نهایتا بهبود روند رشد آن ها مشخص گردد.
معاصر سازی مفهوم "محله" در شهر ایرانی با نگاه بر مبانی برنامه ریزی محله مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محلات شهری بخش جدایی ناپذیر از ساختار اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی و کالبدی شهرهای سنتی ایران بودند. در دوران معاصر تمرکزگرایی در ساختار مدیریت شهری و تغییر و تحولات اقتصادی و اجتماعی موجب از بین رفتن انسجام اجتماعی و کالبدی محلات شده به گونه ای که با ظهور طرح های توسعه شهری محلات صرفا به یک واحد تقسیمات شهری بر اساس جمعیت و برخورداری از خدمات پایه محله ای تبدیل گردیده اند. پژوهش حاضر به دنبال معاصرسازی سازمان اجتماعی-اداری محلات سنتی با ابزار برنامه ریزی محله مبنا در پاسخ به کمرنگ شدن نقش محلات در ساختار برنامه ریزی شهری ایران می باشد. به همین منظور، با استفاده از منابع کتابخانه ای و تحلیل محتوایی به تبیین مولفه های اصلی برنامه ریزی محله مبنا پرداخته و همزمان استخراج شاخصه های اصلی مرتبط با سازمان اجتماعی-اداری محلات سنتی و معاصر ایران از طریق منابع اسنادی انجام می گیرد. در ادامه با استفاده از پنل خبرگان مقایسه تطبیقی این شاخصه ها با مولفه های برنامه ریزی محله مبنا صورت گرفته و از این طریق وجه اشتراک شاخص های رویکرد محله مبنا با ماهیت اداری- اجتماعی محلات ایرانی سنتی و معاصر مشخص می شود. نتایج تحلیل نشان می دهند که برخی از اصول برنامه ریزی محله مبنا به صورت توافقی و عرفی در محلات شهرهای سنتی اعمال می شده است. با تحلیل مقایسه صورت گرفته عوامل بستر ساز و عوامل بازدارنده تحقق پذیری رویکرد محله مبنا در محلات سنتی و معاصر ایران شناسایی شده و از این منظر پیشنهاداتی به منظور معاصرسازی محلات سنتی بر اساس رویکرد محله مبنا ارائه می گردند. اگرچه معاصرسازی مفهوم محلات سنتی با توجه به ضوابط و مقررات متمرکز و از بالا به پایین امروزی با چالش فراوان روبرو است، با این حال پیشنهادات مطرح شده می توانند عوامل بسترساز لازم جهت ایجاد محلات خودگردان، خودکفا و خودحامی گر را فراهم سازند.
Density and Quality of Spaces in Relation to Built-Forms (Case S tudy: Commercially Active Centers In Addis Ababa (Pedes trian Density And Pedes trian Priority))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
A vibrant and commercially active center is often the result of interesting, diverse building styles and or built-forms, pedestrian density along with variety of quality public places where people feel comfortable, spending time and shopping items for domestic and commercial functions in cities like Addis Ababa. The scale and design of buildings, pedestrian density, and other physical characteristics will determine the quality of built form and public spaces and how well they create an attractive and pedestrian friendly and welcoming environment in relation to built-up and pedestrian density.On the other hand, not many studies have been undertaken in relation to the concept and theory of “Pedestrian Density and Quality of Spaces”. This research is aimed to analyze and explore the relationship among urban space quality, pedestrian density and built-form of the city in commercially active centers so as to contribute to a better understanding of the correlation among pedestrian density, built-form and quality of urban space. Hence, the study employed multiple data sources through quantitative and qualitative approaches (Triangulation). Finally, the research ended with arriving at answers for research questions through both statistical and non statistical techniques. The research result has highly addressed and concluded that Pedestrian friendly Streets with pedestrian density thresholds in commercially active built-environments are places that people like walking and want to stay in, with real character and sense of place. It concludes with an overview of emerging thinking/implications where further efforts are required in the future
ریشه یابی مسائل تهران امروز با رویکرد هرمنوتیک فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
1 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: تهران امروز دچار مسایل و مشکلات بسیاری است که حیات و هویت در تهران را با تهدیدی جدی مواجه می کند و ضرورت اندیشیدن به این مسائل و ریشه یابی آن ها را پدیدار کرده است. عمده تحقیقات کنونی در باب مسائل تهران، به واکاوی خود مسئله می پردازد تا ریشه یابی آن. خلاء تحقیقاتی که لایه های زیرین مسائل شهری را بالاخص در تهران واکاوی کند، مساله ای است که این تحقیق در پی رفع آن است. هدف: هدف از این تحقیق،دستیابی به دلایل ریشه ای مسائلی است که گریبانگیر کلانشهر تهران است. شناسایی ریشه ها، می تواند نقش موثری در جهتگیری اقدامات برنامه ریزانه در راستای حل مسائل شهری باشد. روش:تحقیق حاضر از نوع بنیادی و به لحاظ روشی، تحلیلی- تفسیری و به لحاظ راهبرد، کیفی است. در این مسیر با استفاده از تکنیک های کدگذاری های باز و محوری و با اتکا به دور هرمنوتیکی نتایج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که مقوله اصلی (ریشه اصلی) تاثیرگذار در بروز مسائل تهران امروز، «رفتار انسانی» است؛ با این حال رفتار انسانی خود در رابطه ای دیالکتیکی، تحت تاثیر و تاثیرگذار بر زمینه های اجتماعی، سیاسی، آموزشی و فکری و فرهنگی جامعه است. نتیجه: نتیجه تحقیق نشان می دهد که شهرسازی در ایران چه در حوزه آموزش و چه در حوزه حرفه، نیازمند بازنگری جدی است. بر اساس نتایج تحقیق، مفاد این بازنگری باید به گونه ای باشد که اولا ماهیت غیرقابل تفکیک و درهم تنیده موضوعات و مسائل شهری به رسمیت شناخته شود؛ ثانیا تاثیر و تاثرات زمینه های فکری و آموزشی، اجتماعی و اقتصادی و... بر مسائل شهری در مرکز توجه قرار گیرد. ثالثا با توجه به نکته پیشین، برای حل و فصل و یا رفع و رجوع مسائل نیز نباید صرفا متکی به ابزارهای فنی رشته و حرفه بود و می بایست به صورت سیستمی و کل گرایانه زمینه های فکری و آموزشی، اجتماعی و اقتصادی را مدنظر قرار داد.
بازطراحی فضاهای جمعی و خصوصی مسکن در ساختار شهر ایرانی - اسلامی مطالعه موردی مجتمع بهارستان 2 سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ششم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
36-47
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر به بازطراحی فضاهای جمعی و خصوصی مجتمع بهارستان 2 سنندج با رویکرد ارتقاء سامت اجتماعی در از کوچک و دلگیر » مجتمع بهارستان « ساختار شهر ایرانی - اسامی می پردازد. مطالعات بیانگر آن است که اغلب سکنه بودن فضاها، نادیده انگاری تباینات فرهنگی و اجتماعی و در نتیجه تجانس و همگرائی کم فضاهای خصوصی و عمومی ناراضی هستند. از این رو،کاهش نسبی مشکلات، ارتقاء زیست اجتماعی سا کنین و طبعاً افزایش سازگاری با رویکرد طراحی معماری هدف اصلی این مقاله را تشکیل می دهد. مطالعه موجود به روش پیمایشی انجام گرفت و 30 خانوار به عنوان افراد نمونه به روش تصادفی در دسترس انتخاب شدند. عاوه بر پرسشنامه، بررسی مدارک، نقشه ها و برقراری جلسات نقد با تعدادی از سا کنین ساختمان از ابزارهای دیگر روش مطالعه بود. پس از تبیین دقیق مسائل و مشکلات، با استفاده از نقشه های دو بعدی، گزینه های مختلف ارائه و پس از بحث و بررسی و برگزاری جلسات متعدد، گزینه نهائی در چارچوب شهر ایرانی-اسامی انتخاب شد و در نهایت نسبت به طراحی جزئیات فضاها اقدام گردید. به عنوان نتیجه بر این نکته تأ کید شد که لازمه طراحی و معماری سالم توجه خاص به نیازها، خواسته ها، الگوهای اجتماعی و عمومی سا کنین به عنوان صاحبان اصلی مجتمع مسکونی می باشد. طبیعی است که با گفتگو و ایجاد تفاهم و برجسته نمودن مشترکات می توان به سهم خود به توسعه جامعه ایرانی-اسامی کمک نمود.
ارزیابی تاثیرپذیری بازارهای هفتگی شهر شیراز از شیوع ویروس کرونا به منظور سیاست گذاری در دوران پسا کرونا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
31 - 44
حوزههای تخصصی:
شیوع ویروس کرونا در اواخر سال 2019 در شهر ووهان چین گزارش شد و با نرخ شیوع بالا، تمامی کشورهای جهان را درگیر ساخت و زندگی میلیون ها نفر را از ابعاد مختلف تحت تاثیر قرار داده است. هدف از این تحقیق نیز ارزیابی تأثیرات ویروس کرونا بر مشاغل بازارهای هفتگی شیراز می باشد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه صاحبان مشاغل در بازارهای هفتگی شیراز می باشند. برای نمونه گیری از فرمول کوکران استفاده گردید و تعداد 180 نفر نمونه انتخاب شد. قلمرو مکانی پژوهش، شهر شیراز می باشد و قلمرو زمانی آن نیز، شهریور سال 1400 می باشد. روش گردآوری اطلاعات، پرسشنامه می باشد. پرسشنامه در دو بخش عمومی و اختصاصی طراحی شد. پایایی پرسشنامه براساس ضریب آلفای کرونباخ، با کسب نتیجه 887/0 در رده خوب قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری پرسشنامه شامل آمار توصیفی و آمار استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. نتایج نشان داد که ویروس کرونا از ابعاد مختلف بر زندگی شاغلین در بازارهای هفتگی شیراز تاثیر داشته است. نتایج یافته های تحقیق بر اساس آزمون t شان می دهد که سطح معناداری همه مولفه های مورد بررسی کمتر از 5/0 است یعنی کرونا بر تمامی مولفه های مورد بررسی (اشتغال، اجتماعی-فرهنگی، مالی، خانواده، گردشگری، آموزش، سیاسی و روانی) تاثیر معناداری داشته است (P<0.05) به طوری که بیشترین تاثیر بر مولفه های اشتغال، مالی و روانی بوده و کمترین تاثیر بر مولفه های اجتماعی-فرهنگی و سیاسی بوده است، این امر نشان می دهد که در دوران پسا کرونا نیازمند سیاست گذاری جامع برای رفع مشکلات اقتصادی این قشر و جلوگیری از آسیب پذیری اجتماعی می باشیم.
ارزیابی معیارهای عملکردی مؤثر بر پیوند فضای شهر با محیط و مبادی ورودی شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورودی شهرها از مهم ترین فضاهای شهر بوده که بااتصال محیط بیرونی و ساختار اصلی شهر، می تواند نقش سازنده ای در ارتقاء و تقویت جایگاه ورودی ها و سایر عناصر مرتبط با آن داشته باشد. پژوهش حاضر به بررسی و ارزیابی مهم ترین مؤلفه های عملکردی مؤثر بر تأمین و تقویت پیوند فضای شهر با محیط و مبادی ورودی شهرها می پردازد. روش تحقیق بکار رفته شده در این تحقیق پیمایشی بوده و داده های موردنیاز با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته در میان 200 نفر از شهروندان و مسافرین 18 سال بهبالای وردی های پنج گانه شهر دزفول توزیع گردیده است. روش نمونه گیری در این پژوهش، تصادفی منظم بوده است. در تحلیل آماری از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و فریدمن، آزمون کیزرمایر و بارتلت وتحلیل عاملی استفاده شد. برای تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمونهای مورداستفاده نشان می دهد که با به کارگیری مؤلفه های طراحی شهری می توان بین فضای داخلی شهر و فضاهای ورودی آن پیوند مناسب برقرار نمود. همچنین مهم ترین مؤلفه های عملکردی مؤثر بر ارتقاء مبادی ورودی شهرها به ترتیب بیشترین وزن عبارتند از: دسترسی مناسب، خوانایی، نفوذپذیری، انعطاف پذیری، تبدیل پذیری، هدایت کنندگی، امنیت و پذیرندگی.
تحلیل معیارهای حمل ونقل ﺟﻬﺖ کاهش آسیب پذیری ناشی از زلزله در معابرﺷﻬﺮی (ANP-SWOT) (مطالعه موردی: بافت مرکزی سنندج)
منبع:
هویت محیط دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
28 - 48
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی شهری با هدف کاهش آسیب پذیری، ناگزیر از شناخت نحوه و علل آسیب پذیری هر یک از عناصر کالبدی شهر است. در این راستا، ارزیابی و تحلیل معیارهای حمل ونقل ﺟﻬﺖ کاهش آسیب پذیری شبکه ارتباطی و به ویژه معابر شهری، به عنوان یکی از عناصر کالبدی شهر، از اهمیت ویژ های برخوردار است.این پژوهش به روش تحلیلی- کاربردی، ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﮑﻨﯿﮏ ﻓﺮاﯾﻨﺪ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺒﮑﻪ ای (ANP-SWOT) به تحلیل معیار های حمل ونقل پرداخته شده است. هدف این پژوهش، ارزیابی و تحلیل معیارهای حمل ونقل ﺟﻬﺖ کاهش آسیب پذیری ناشی از زلزله، تشخیص و تفکیک عوامل اثرگذار بر آسیب پذیری در ﺷﺒﮑﻪ معابر ﺷﻬﺮی بافت مرکزی سنندج است. معیار های حمل ونقل که در این پژوهش از انها استفاده شده است عبارتند؛ کاربری اراضی شهری، مصالح وکیفیت ابنیه، فاصله شبکه معابر از گسل ، سلسله مراتب معابر، بهینه کردن ظرفیت معابر، دوری ونزدیکی معابر به مراکز درمانی. نتایج نهایی حاکی از این است که، معیار سلسله مراتب معابر با رتبه(1)دارای بیشترین اهمیت و مصالح وکیفیت ابنیه با اولویت(6) دارای کمترین مقدار اهمیت می باشد.
بررسی تاثیر وجوه فرهنگی معماری روستایی در ساخت و سازهای مسکونی روستای داراب کلاء واقع در شهرستان میاندرود استان مازندران
حوزههای تخصصی:
روستا و معماری روستا که نقطه عطفی در چگونگی ساخت مسکن بعد از سپری شدن زندگی انسان اولیه سر آغاز زندگی مدرن امروز است میتواند راه گشاای شناخت درونیات وجودی انسان و واقعیت نیاز خویشتن با پرده برداری از تجملات و زیاده خواهیها و پیرایشهای ظاهری دنیای کنونی باشاد اهاا ایان واقعیات در بررسی و کنکاش در نحوه زندگی مردمان و مبانی اعتقادی و فرهنگی ایشان و تأثیر عوامل دیگر از جمله عوامل فردی و اجتماعی در محیط زندگی حاصال مای شاود در راستای رسیدن به این مها سوالاتی در این باب که چه ارتباطی میان فرهنگ و معماری این روستا در درک عمیق مشکلات مساکن روستایی وجود دارد و چگوناه میتوان معماری متعالی توأم با آرامش برای اهالی روستا طبق شرایط و نیازها و انتظارات سازگار باا زماان و مکاان فاراها نماود و تاأثیر عوامال فاردی، اجتمااعی و فرهنگی در افزایش مشارکت و استقبال روستائیان در معماری متناسب با روستا چطور خواهد بود، ذهن انسان را دچار چاالش مای کناد هاد از مقالاه پایش رو، از آنجائی که دیگر در شهرها بلکه در روستاها نیز فقط ساختمان ساخته میشود و نه اهدا و نه ابعاد خانواده و نیازهای آن و به مساائل دیگرمعمااری اندیشاه ای نمای شود، شناخت و بررسی وجوه فرهنگی مؤثر بر چگونگی معماری روستائی این روستای شناخته شده با جمعیت بیش از 0555 نفر در حومه مرکز استان کاه مای تواناد در پیشرفت معماری مساکن آیندگان تأثیرگذار افتد، ضروری به نظر میرسد طبق تحقیقات به عمل آمده در انواع خانههای این روستا چند نمونه به عناوان الگاو باه لحاظ طراحی معماری مورد بررسی قرار گرفت که وجوه فرهنگی آنها چطور در آثاربوجود آمده و در معماری درونشان اثر گذار است در راساتای دساتیابی باه درک عمیق معماری مساکن این روستا و راه و روش منطقی آنان و بررسی اثرات فرهنگی جهت هرچه بهتر شدن مساکن جدید با توجه باه اصاول معمااری با ا اساتفاده از مشاهدات دقیق، اطلاعات کتابخانهای و تحقیقات میدانی و صحبت با مسئولین روستا از مدل مقایسهای- تحلیلی مؤلفهها برای معماری صحیح استفاده شدهاست
سازوکارهای به کارگرفته شده به منظور سازمان دهی محیط در کالبد حداقلی (مبتنی بر نظریه سازمان دهی محیط راپوپورت؛ نمونه موردی : مسکن عشایرقشقایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم دی ۱۳۹۷ شماره ۶۷
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : با نگاهی به نحوه تعامل انسان با محیط در طول تاریخ می توان دریافت که انسان ها پیوسته با تجرید و ایجاد قالب های ذهنی در پی تنظیم روابط خود با محیط و سازمان دادن به آن هستند. راپاپورت در نظریه مهم خود که مقدمه شناخت محیط است، از سازمان دهی محیط سخن گفته است، بنابراین نظریه، انسان پیوسته در حال سازمان دهی محیط اطراف خویش است؛ چرا که ذهن انسان به تشخیص و به عبارتی رده بندی و انتظام محیط نیاز دارد. جامعه عشایر نیز با سبک زندگی کوچ نشینی همانند دیگر انسان ها در پی نظم بخشیدن و معنا دادن به جهان اطراف خود هستند. از آنجا که کوچ نشینان به مسکنی سبک و منعطف نیازمندند، لذا عناصر کالبدی در حداقلی ترین صورت کمی، در بستر محیطی عشایر حضور دارند. بنابراین بررسی چگونگی تحقق سازمان یافتگی محیط در کالبد حداقلی مسکن عشایر مسئله ای است که در این تحقیق به آن پرداخته شده است. هدف : هدف از این پژوهش بررسی و شناخت دانش های به کارگرفته شده جهت انتظام محیط زندگی عشایر، توسط ایلیاتیان قشقایی است. به دلیل درونی بودن این دانش و دریافت های افراد بومی از محیط، این تحقیق روشمندی و روند مصاحبه و مشاهده خاص خود را می طلبید. روش تحقیق : در این پژوهش نگارندگان در طی مشاهدات میدانی و مصاحبه های انجام گرفته از بستر زندگی عشایر قشقایی با کمک روش کیفی و مبتنی بر توصیف-تحلیل به بررسی این موضوع پرداخته اند. نتیجه گیری : در نتیجه تحقیق مشاهده خواهد شد که حداقلی شدن کالبد اختلالی درکیفیت سازمان یافتگی محیط زندگی عشایر ایجاد نکرده، بلکه در این محیط ها با جایگزینی مؤلفه های سازنده نظام معنایی و مدیریت زمانی نقش کم رنگ کالبد جبران شده است.
Evaluation of Quality of Public Open Spaces for the Elderly Case Study: (Sheet-e- Bazaar in Zanjan)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In urban planning, access to public spaces provides social relations for citizens. The goal of this paper is to evaluate the elderly's requirements in public spaces (case study of Sheet Bazaar, Zanjan, Iran) in order to recognize and classify their strengths and weaknesses and present more appropriate and effective strategies for their improvement. In this research, the related literature on old age and requirements of the elderly in public open spaces was reviewed and the factors affecting their use of physical places were determined at the first stage of the study. After reviewing the literature, some observations on the elderly were made and questionnaires were given to 80 users with the age of over 65 years old to serve the purpose of this study. The results of the questionnaires indicate that the frequent problems of the elderly in public open spaces were identified as follows: pollution (24.8%), pavements and roads (24.6%), traffic (14.4%), safety (12.2%), insufficiency of maintenance and management (9.6%), and socio-cultural problems (5.3%). In addition, the result of the observations in the main research area shows that the design properties had the highest and maintenance-management services had the lowest success percentages. In the end, some solutions were presented for designing new public open spaces and developing the existing spaces.
بررسی زمینه ها و ساختار تزیینات هندسی در آثار هنری ایران دوره سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
85 - 98
حوزههای تخصصی:
نقوش درهم بافته هندسی، وجه مشترک بسیاری از تزیینات عصر سلجوقی است که هرچند در برخی از تألیفات مورخان هنر اسلامی به عنوان ویژگیِ هنر این عصر مورد تأکید قرار گرفته است، غالباً به دلیل تمرکز این منابع بر توصیفی کلی، بهره گیری از آنها به منظور شناخت دقیق ویژگی های این ساختار هندسی و درک تفاوت آن با اسلوب های به کار رفته در دیگر ادوار تاریخی را دشوار می سازد. از این رو، شناخت و تبیین ویژگی ها و جستجوی زبان هندسی موجود در تزیینات هنر سلجوقیان بزرگ، به عنوان یکی از خصوصیات هنر این دوره، هدف اصلی این پژوهش است. پژوهش حاضر با به کارگیری روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری، تنظیم و دسته بندی اطلاعات تاریخ هنری و همچنین مراجعه به آثار، پیاده سازی نقوش و جستجوی اسلوب های ترسیمی و مطابقت آنها، تنظیم می گردد. گام نخست، بررسی و توضیح اسلوب هندسی شبکه است که در هنر دوران ماقبل سلجوقی نیز به چشم می خورد و پس از آن بررسی الگوی نوظهور هندسه پرگاری و شکوفایی و گسترش آن در عصر سلجوقی است. نتایج حاصل از پژوهش نشانگر به کارگیری این دو الگوی کهن و نو در کنار یکدیگر است که در هنر و معماری عصر سلجوقی، ساختار تزیینات هندسی این دوره را شکل داده است.
گونه شناسی فضاهای نیمه باز در خانه های بومی دوره صفویه و قاجاریه شهر تاریخی نایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری خانه های بومی در بسیاری از شهرهای حاشیه کویر مبتنی بر ملاحظات اقلیمی، کارکردی و فرهنگی در ترکیبی از فضاهای باز، نیمه باز و بسته شکل گرفته است. هر کدام از این فضاها نیز به نوبه خود و متناسب با شرایطی که ذکر شد (و به ویژه خصوصیات اقلیمی و تنظیم شرایط محیطی) در انواع و گونه های مختلفی پدید آمده اند. در این میان، فضاهای نیمه باز عمدتاً به مثابه حلقه واسط و عرصه های مابین فضاهای باز و بسته، دارای جایگاه ویژه و قابل مطالعه ای هستند. نگاهی به خانه های بومی شهر نایین به عنوان یکی از شهرهای واقع در اقلیم گرم و خشک حاشیه کویر نیز نشان از آن دارد که در معماری این خانه ها توجه ویژه ای به شکل گیری فضاهای نیمه باز شده و انواع مختلفی از این فضاها را پدید آورده است. پژوهش حاضر با هدف گونه شناسی فضاهای نیمه باز در خانه های صفوی و قاجار شهر نایین به انجام رسیده و سعی در شناسایی مؤلفه ها و ویژگی های معماری این فضاها و تبیین نسبت آنها با دیگر فضاهای مرتبط داشته است. شیوه پژوهش این مقاله مبتنی بر روش تحقیق توصیفی تحلیلی و مقایسه تطبیقی بوده و داده های مورد نیاز خود را از طریق مشاهدات میدانی، رجوع به منابع کتابخانه ای، مستندات تاریخی و همچنین مراجعه به منابع شفاهی گردآوری نموده است. به منظور تحدید دامنه تحقیق، پژوهش حاضر صرفاً بر خانه های متعلق به دوره های صفوی و قاجار شهر نائین متمرکز گردیده است. نتایج تحقیق بیانگر آنست که عموماً در خانه های بومی صفوی و قاجاری نایین، فضاهای نیمه باز علی رغم دارا بودن نسبت های متنوعی از کل مساحت بنا به طور متوسط با مساحتی در حدود 6% از کل فضاها در ترکیب با فضاهای باز و بسته خانه ها به کار گرفته شده اند. در همین رابطه، سه گونه فضای نیمه باز شامل «ایوان»، «ایوانچه» و «تالار» قابل شناسایی است که هر کدام از آنها به لحاظ شکل، نحوه مکانیابی و عملکرد دارای ویژگی های مختص خویش بوده اند.