فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۷٬۵۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
در زندگی امروز، خانه همچنان مأمن و محل آرامش و آسایش هر فرد به حساب می آید، اما میزان این بهره مندی در گونه های متنوع خانه، متفاوت است. وجود خانه های تاریخی و حضور در این خانه ها و شنیدن خاطرات نسل های قدیمی تر و بررسی دیدگاه صاحب نظران در حوزه نقد آثار معماری، روشن می سازد که چرا بسیاری از معماران در حال حاضر، به دنبال شناخت کیفیت هایی در آن خانه های سنتی هستند. در این مقاله، نگارندگان پس از معرفی و بررسی عوامل مؤثر بر تغییر و تحول در معماری مسکونی سنتی ایران، به نحوه شکل گیری شهر جدید لار با عنوان «شهر بدون کوچه» پس از زلزله سال 1339 و هم زمان با ورود اصول شهرسازی و معماری نوین به ایران در دوره پهلوی دوم می پردازند. روش این تحقیق در بخش اول، مطالعات کتابخانه ای و استنادی و در بخش دوم، بررسی میدانی و جمع آوری و مقایسه گونه های مختلف مسکن در شهر لار بوده است. نتایج نشان می دهد که مجموعه ای از تحولات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی از ابتدای قرن سیزدهم در ایران آغاز شد و اگرچه اغلب سرمنشائی خارج از فرهنگ داخلی داشته، پذیرش تدریجی و یا بعضاً تحمیل آن ها در سبک زندگی مردم، زمینه بروز و ظهور تغییرات کالبدی مسکن در یکصد سال اخیر را به وجود آورد. در این میان، مداخلات دولت در نوسازی شهری و ساخت مسکن انبوه، به پشتوانه درآمد نفتی، بیشترین تأثیر را بر تغییر شکل شهرها داشته است. همچنین، گونه شناسی الگوی خانه در شهر لار، در طول صد سال گذشته، نشان داد که در الگوهای مسکونی اخیر، خلاقیت های مردمی ناشی از تجربه زیست در خانه های سنتی و نبوغ طراحان در معماری خانه های ضد زلزله، به کلی نادیده گرفته شده است.
گونه شناسی خیال در فرایند طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم خرداد ۱۳۹۸ شماره ۷۲
53 - 64
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو با محوریت موضوع طراحی شکل گرفته است. چیستی طراحی و چگونگی آن همواره دغدغه نظریه پردازان و محققان در حوزه های مختلف بوده است. در این میان تنوع دیدگاه ها و زمینه های نگرش به موضوع به جای وجود یک نظریه واحد مسئله ای قابل توجه است. هنگامی که مسئله عدم قطعیت به میان می آید، یعنی با پدیده ای روبه رو هستیم که خطی نیست و تنها از منظر خرد و منطق نمی توان آن را شناخت. در این میان عده ای جنبه های متافیزیک را جست وجو می کنند، عده ای از بُعد روان شناختی، ناخودآگاه را مورد بررسی قرار می دهند و گروهی دیگر نگاهی عرفانی به مسئله دارند. این جنبه ناشناخته نهفته در طراحی می تواند برای طراح و مخاطب نیرویی رازآلود، محرک، ترس آور یا لذت بخش باشد. طراحی در نقش آفرینشی خود برخاسته از عالم فردیِ طراح و دنیای ذهنی اوست که در چهارچوب علم به سنجش برده می شود و دگر بار به خیال بازمی گردد. بر این اساس در خوانش طراحی، مجموعه ای از مؤلفه های درونی و بیرونی همزمان به میان می آیند. شناخت این فضای طراحی و چگونگی دگرپذیری آن موضوعی است که برای ما اهمیت دارد. رویکرد ما فرایندمحور است. در کنار مطالعاتی که پیرامون شاخصه های فضای فیزیکی شکل گرفته است، ضروری است شاخصه های فضای ذهنی نیز مطالعه شود. این فضای ذهنی را معادل همان فضای خیال طراح در نظر می گیریم. مشخص است که به طور مستقیم نمی توانیم به مکانیسم تخیل دسترسی داشته باشیم، اما می توانیم سعی کنیم که کارایی آن را روی سطوح ساختاری شرح دهیم. روش پژوهش تلفیقی است از شیوه روایتی و تحلیل هرمنوتیکی-پدیدارشناسی. شیوه پژوهش نیز فرایندمحور است و بر فرایند طراحی تمرکز دارد. پژوهش بر مبنای مجموعه ای از روابط و اثرگذاری های متقابل شکل می گیرد. تکیه بر خیال لازمه آفرینش گری است. خیال یک گریز دوست داشتنی است که بسیاری از محدویت ها در آن راه ندارند. همه چیز در خیال ممکن می شود. تجربه ای از آزادی و آزادگی است. فضای خیال هرکس مختص به خود اوست و شکل آن با دیگری تفاوت دارد. مجموعه ای از درون مایه های فردی، شاخصه های فضای خیال را شکل می دهند. طراح در جریان طراحی در گذار مدام میان این فضای خیال و فضای فیزیکی است.
امکان سخن از نسبت معماری و دین در عصر جهانی شدن
حوزههای تخصصی:
جهانی اندیشیدن، برای هر حوزه فکری، مستلزم تعامل میان ساحت درونی اندیشه و دیگر ساحت های بیرونی است. این تعامل، متکی بر بنیان های اندیشه درونی است و در عین حال به تناسب مقیاس تعامل بیرونی، نیازمند نظرگاه و اندیشه گسترده تری است. خروج از قلمرو درونی و ورود به محیط گسترده بیرونی، نیازمند توانایی گفتگو و مفاهمه است. گفتگو شاید با زبان مشترک امکان پذیر باشد، اما مفاهمه، بر پایه مفاهیم و پیش فرض های مشترک و بین الاذهانی امکان پذیر است. سخن گفتن و اندیشیدن درباره معماری اسلامی، در مقیاس جهانی، از این قاعده مستثنی نیست. تأمل بر مفهوم معماری و مفهوم اسلام، می تواند زمینه ساز مفاهمه بهتری در جهان امروز شود. این تأمل، از روش های مختلفی چون تصاویر ذهنی، رسانه های جمعی، مصادیق آشنا، امکان پذیر است. از جمله این روش ها مراجعه به تعریف است که در این مجال، با مراجعه به تعریف لفظی معماری، در دو زبان فارسی و انگلیسی، زمینه های ارتباط مفهومی آن با دینِ اسلام بررسی می شود. نتیجه تحقیق حاکی از آن است که این تعاریف، معماری را فرایندی نظری- عملی در تعامل انسان و هستی می دانند که به دستاورد انسانی سازوار و متناسب با زندگی انسان می انجامد. از آنجا که زندگیِ واقعیِ انسان بر مبنای نظام باور اوست، نوعِ زندگیِ انسان، دین دارانه است و ضرورتاً معماری و معمار، نه تنها مفاهیمی در نسبت با دین، بلکه ماهیتاً دینی اند.
تاثیر معماری بر رفتار و انگیزش)مقایسه تاثیر معماری بر رفتار و انگیزه ساکنان ساختمانهای مدرن(آپارتمان و سنتی)
حوزههای تخصصی:
از شاخص ترین سوالاتی که برای معماران به هنگام طراحی ساختمان پیش می آید این است که آیا معماری می تواند به ساکنان یک ساختمان انگیزه های مثبت القا کند؟ به زبان دیگر، آیا معمار یک ساختمان می تواند به صورت غیرمستقیم برای ساکنان آن، تبدیل به عاملی محرک در جهت مثبت شود؟ و یا آیا معماری یک ساختمان می تواند به خودی خود به ساکنان آن کمک کند به سرعت عامل انگیزشی موثری را در خود بیابند؟ سوال اصلی در این حوزه این است که آیا معماری می تواند تغییر رفتار در ساکنان یک سازه را در جهت مثبت عامل شود؟ همانطور که می دانید، انگیزه چیزیست که به توانایی ترغیب ساکنان به انجام یک رفتار تازه نیازمند است. در جایگاه یک معمار، ساختمان شما نیاز به یافتن راه هایی برای ترغیب ساکنان و آگاهی از زمان مناسب برای جلب توجه و مداخله دارد. معنی این حرف، توانایی دیدن و شنیدن الگوهای رفتاری ساکنان و کشف احساسات و عواطف آن ها یا سطح انگیزه شان است. در نهایت، زمان بندی همه چیز است و این چیزیست که شما باید یاد گرفته و در استراتژی طراحی خود لحاظ کنید. سپس باید توجه ساکنان ساختمان را جلب کنید و دقت کنید که اعمال تغییرات مثبت در آن ها، موضوعی دیگر است. تا حد ممکن پتانسیل تاثیرگذاری را در طرح خود افزایش دهید. در این مرحله شاید مفهومی مانند امکان تغییرات فیزیکی بی درنگ با توجه به پیشرفت های تکنولوژیک، اندکی زیاده روی به نظر برسد؛ اما برای مثال می توان با آگاهی از حس و حال ساکنان، با ایجاد تغییرات هوشمندانه و موثر در نورپردازی و مواردی مانند آن، احساسات بهتر و موثرتری را به آن ها القا کرد.
بازتاب مفهوم خاطره جمعی در تاریخ نگاری معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مطالعات میان رشته ای جایگاه مهمی در ادبیات مطالعات معماری یافته است. یکی از مفاهیم جدید مطرح شده در حوزه تاریخ نگاری و علوم اجتماعی «خاطره جمعی» است. خاطرات جمعی وقایع و رویدادهایی است که توسط افراد در یک چارچوب اجتماعی و در تعامل با گروه، تجربه شده است. خاطره جمعی به مسئله هویت و تعلق اجتماعی گره خورده و با مفهوم مکان هم پیوند است. هدف این پژوهش شناخت وجوه مختلف مفهوم خاطره جمعی و نسبت آن با حوزه های مختلف مطالعات معماری و بررسی امکان و کیفیت بهره گیری از این مفهوم در تاریخ نگاری معماری است. براین اساس، متون مختلف با روش تفسیری مطالعه اکتشافی شده و با استدلال منطقی، روابطی میان این مفهوم و حوزه های مطالعاتی مختلف ارائه شده است. از این مفهوم می توان در نحله های مختلف مطالعات معماری نظیر مطالعه درباره بناهای مذهبی، تدابیر ایجاد خاطرات در مکان ها، طراحی فضاهای یادمانی و مطالعه درباره طراحی فضاهای شهری بهره برد. نسبت این مفهوم و معماری را می توان از مسیر منابعی چون منابع نوشتاری، منابع تصویری و منابع شفاهی جستجو کرد و خاطرات جمعی را چون بُعد مهم و ارزشمندی از مکان و آثار معماری مطالعه کرد. از مفهوم خاطره جمعی می توان در مطالعه موضوعاتی چون هویت و احساس تعلق در شهرها بهره برد. همچنین با رجوع به خاطرات جمعی می توان شناخت بهتری از سیاق پدید آمدن و ماندگاری بعضی از آثار معماری و به خصوص بناهای یادمانی به دست آورد. بناهای مذهبی و فضاهای عمومی دیگر در شهرها، محل شکل گیری و محمل ماندگاری بسیاری از خاطرات جمعی هستند و می توان از مسیر مطالعه خاطرات جمعی وجوه بیشتری از بستر آفرینش و ادامه حیات آن¬ها را فهمید و تصور کامل تری از معماری این فضاها به دست آورد.
تحلیل فضایی عوامل مؤثر بر احیای بافت های فرسوده ی شهر قائمشهر (با رویکرد ارزیابی سیاست های حمایتی دولت)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
29 - 40
حوزههای تخصصی:
بافت مرکزی و قدیمی شهرها که روزگاری مهم ترین و بهترین محله های مسکونی شهرها ب وده ان د و ب ه دلی ل حض ور اجتماعات انسانی امروز دارای عناصر تاریخی و به یادم انی ب اارزش متع ددی هس تند، در ح ال حاض ر دچ ار فرس ودگی ناکارآمدی شده است. احیای بافت های فرسوده می تواند ارزش کالبدی را ارتقا داده و رغبت شهروندان به س کونت در آن را اف زایش دهد. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تحلیل فضایی عوامل مؤثر بر احیای بافت فرسوده شهر قائمشهر (با رویکرد ارزیابی سیاست های حمایتی) می باشد. در این تحقیق که به صورت پیمایشی که به عنوان شاخه ای از تحقیقات توصیفی صورت می گیرد، برای جمع آوری اطلاعات از ابزار بلوک های آماری و مقاله ها و کتب های فرسودگی که از معتبرترین ابزار گردآوری اطلاعات می باشد، استفاده گردیده است. در نتیجه با بررسی سیستم محیطی و شاخص های متناسب برای شناسایی بافت های فرسوده شهری با استفاده از مدل های برنامه ریزی (ahp) محله هایی به عنوان بافت فرسوده معرفی گردیده است. این شاخص ها اعم از ریزدانگی و ناپایداری و نفوذناپذیری در بافت های سطح شهر قائم شهر مورد پالایش و بررسی قرار گرفته و هریک معیاری برای نزدیک شدن به بافت های فرسوده شهری تلقی گردیده است که لذا با بررسی این شاخص ها بافت های فرسوده در عنوان بلوک های فرسوده شناسایی و معرفی شده اند و در نتیجه با بررسی شاخص های حمایتی برای بهسازی و نوسازی این بافت ها و پیشنهادات لازم برای برطرف کردن و جلوگیری از تولید نشدن بافت های فرسوده بیان شده است.
ساخت الگویی برای تحلیل جهان هنر معاصر براساس دستگاه روحانی جهان دینی با استفاده از جامعه شناسی دین ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم آذر ۱۳۹۷ شماره ۶۶
53 - 62
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نظام روحانی دین چگونه بر الگوی مسلط جامعه تأثیر می گذارد؟ عوامل شکل گیری جهان هنر معاصر کدام اند؟ ساختارهای نهادی هنر معاصر همچون گالری از طریق چه راه هایی شکل ها و فرم های جهان هنر را شکل داده اند؟ هدف و روش تحقیق: هدف اصلی این مطالعه، تطبیق ساختار جهان دینی و نظام روحانی آن در ساخت الگوی مسلط دوران بر جهان هنر (هنر معاصر) است. می خواهیم بگوییم که ساختار جهان دینی و دستگاه و نهادهای دینی، بر ایده مسلط دوران، عوامل و کنش های آنها و سلسله مراتب قدرت تأثیر مستقیم دارد. بدین منظور باید ساحت های دین و هنر و نظام روحانی درونی آنها، به مثابه حوزه گردش ایده، آشکار شده و با بیان نسبت هریک با ساختار قدرت، براساس جامعه شناسی دین وبر به یک رده گان شناسی از نهاد هنر (معاصر) و عاملان بسط آن دست یافته و تحولات ساختاری در هریک از میدان ها را نشان دهیم. برای فهم این سلسله مراتب و تکوین دستگاه روحانی، نخست به جهان اندیشه دینی و تأثیر آن بر شکل گیری سلسله مراتب و رفتار سوژه ها پرداخته و در گام بعد به خود عوامل- نهادها و نسبت آنها با ایده مسلط در جهان هنر معاصر می پردازیم. نتیجه گیری: در پژوهش حاضر، دین و هنر به عنوان دو ظرف و متن همسان انگاشته شده اند. از خلال توجه به نقش نهادها و نیروهای آن در خلق جهان دینی به نظر می آید که می توان این مسیر را درست تر پیمود. می توان دید که اینجا کلیسا و دستگاه روحانی آن قرابت بسیاری به سازمان ها و نهادهای جهان هنر و ساخت سلسله مراتبی آن دارند. کلیسا به مانند دستگاهی روحانی است که به صورت نظام مند و تشکیلاتی دنبال ساخت الگو و شیوه عمل است. معادل کارویژه آن در جهان هنر را می توان در نهاد گالری دید و با آن تطبیق داد. پیشنهاد پژوهش حاضر برای مطالعه جهان هنر معاصر و شعبه های آن همچون هنر معاصر ایران، توجه به مسئله مشروعیت و نقش متخصصان دستگاه روحانی جهان هنر در ساخت و شکل گیری بی رقیب تمام وجوه هنر و زیباشناسی معاصر از طریق اعمال این مشروعیت است. روش پژوهش حاضر در فهم این ساختار و سلسله مراتب، برآمده از جامعه شناسی دین وبر و برداشت ویژه او در تحلیل دستگاه روحانی جهان دین است. تحلیل و طبقه بندی ها را با استفاده از این زمینه نظری انجام داده ایم.
بازخوانی اثر معماری به کمک مدل نقد بینامتنی؛ نمونه موردی: مسجد ولیعصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۸۳
41 - 52
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فقدان خوانش نظام مند آثار معماری در جامعه معماری منجر شده است تا شاهد نقدهای مستدلی که منجر به ارتقای کیفی آگاهی طراحی شوند نباشیم. این پژوهش با تکیه بر خوانش بینامتنی آثار معماری، روابط میان عناصر درون متن و برون متن و تأثیر آن ها در شکل گیری معنای کلی اثر معماری را بررسی می کند. در این پژوهش پس از تبیین مبانی نظریه بینامتنیت به عنوان ابزار نقد، مدل نقد بینامتنی معماری تدوین شده است. سپس این مدل در خوانش مسجد ولیعصر آزمون شده است. هدف: این پژوهش با هدف شناخت و بررسی جایگاه نظریه بینامتنیت در روش نقد معماری به دنبال ارائه یک روش جدید در نقد معماری مبتنی بر این نظریه بوده است. روش تحقیق: این پژوهش از گونه پژوهش های کیفی است که در مرحله جمع آوری داده ها از روش توصیفی و مرور متون مرتبط یا ادبیات موضوع، و در مرحله تجزیه و تحلیل داده ها از روش استدلال منطقی بهره گرفته است. این تحقیق با تکیه بر نظریه بینامتنیت صورت گرفته است و در لایه های مختلف به بررسی متن مورد نظر (در اینجا اثر معماری) پرداخته است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که متن معماری در لایه های متعدد معنایی از لایه های پدیداری تا زایشی شکل می گیرد و انواع دلالت در شکل گیری لایه های آن مؤثر است و با به کارگیری مدل نقد بینامتنی، لایه های شکل دهنده آن از لایه های معماری تا فرامعماری مورد بازخوانی قرار می گیرد. به کارگیری نقد بینامتنی از خوانش سطحی آثار معماری جلوگیری می کند و اثر معماری را به عنوان عضوی از مجموعه ای از آثار مطالعه می کند که در طول مقطع زمانی و به دلایل خاصی شکل گرفته اند و بدین ترتیب می تواند منجر به درک لایه های پنهان معنا شود و در خوانش اثر، پارادایم های گسترده تری را فراخوانی می کند.
گونه شناسی فرمی سابات در اقلیم گرم و خشک ایران
حوزههای تخصصی:
ساباط ها(سابات) از ویژگی های معماری زیست بوم های گرمسیر و کویری هستند که در استان هایی مانند یزد، کرمان، اصفهان و خوزستان، خراسان جنوبی و.... یافت می شوند و بخشی از معماری سنتی کمتر شناخته شده ایرانی هستند که نیاز به مطالعه آن ها، جهت آشکار شدن قسمتی از دانش معماری فراموش شده ایرانی، می توانند موثر باشند. همچنین یکی از کارکردهای سابات پدید آوردن سایه و جایگاهی خنک برای رهگذران است. این سازه به دلیل نیمه پوشیده بودن در تابستان به پدید آمدن کوران هوا می انجامد که هوای درون سابات را از بیرون آن خنک تر می کند. همین نیمه پوشیده بودن در زمستان به گرم تر شدن هوای درون سابات از بیرون آن می انجامد. لذا هدف از پزوهش حاضر گونه شناسی فرمی سابات ها می باشد زیرا این گونه شناسی ابزاری موثر در شناخت جامع تر این عنصر معماری ایرانی می باشد. بدین منظور در این پژوهش از روش توصیفی _ تحلیلی و به صورت نمونه ی موردی اس تفاده شده است. در این م یان تحلیل های به عمل آمده در باب گونه شناسی فرمی ساباط ها به عنوان یکی از عناصر قدیمی در معماری مناطق گرم و خشک ایران و پژوهش های انجام شده چنین می توان نتیجه گرفت که، ساختار شکلی و فرمی گوناگون سابات ها در اقلیم های مختلف، دارای تنوع متفاوتی می باشند.
جایگاه معماری پایدار در زیبایی شناسی معماری
حوزههای تخصصی:
منتقدین معماری پایدار بر این باورند که معماری سبز فاقد زیبایی بصری است، زیرا معماران این سبک فقط با در نظر داشتن تعدادی معدودی از المان ها اثر معماری خود را خلق می کنند که هیچ اثر زیبایی در آن نیست و فقط جنبه های مصرف انرژی در ساختمان پایین آورده می شود. اما نمونه های اجرایی این سبک معماری نشان می دهد که معماری پایدار در کنار پایین آوردن مصرف انرژی و همچنین سازگاری با محیط اطراف خود می تواند بسیار زیبا هم باشد. در این مقاله ابتدا با ایجاد نظمی منطقی تعریفی از مفهوم زیباشناسی با استناد به گفته های محققان و اندیشمندان حوزه های مختلف تبیین گردیده است. پس ازآن به ارائه تعریفی از معماری پایدار پرداخته و درنتیجه با استفاده از ویژگی های مهم استخراج شده از مفهوم زیبایی شناسی با توجه به تعریف معماری پایدار، می توان جایگاه معماری پایدار را در زیبایی شناسی معماری یافت. در نهایت می توان این گونه گفت که امروزه با توجه به آلودگی های گوناگون زیستی در زمین و محدودیت در منابع نوسازی و بازسازی ساختمان ها به صورت پایدار به نظر می رسد نه یک تفنن بلکه یک ضرورت است که هم معماران و طراحان وهم مالکین بنا باید به آن توجه و اهتمام ویژه داشته و به سمت آن حرکت نمایند اما در کنار آن بایستی به مسائل زیبایی شناسی برای دلپذیر بودن آن ها از لحاظ بصری تأکید کرد، زیرا باید در کنار توجه به صرفه جویی در مصرف انرژی به زیبا بودن معماری آن ها هم توجه داشت.
اخبار کشور: رجال معروفی که در سال 1328 بایران آمده اند
حوزههای تخصصی:
بازخوانش معیارهای طراحی داخلی، جهت تغییرکاربری ابنیه ارزشمند
منبع:
معماری شناسی آذر ۱۳۹۷ شماره ۳
18-26
حوزههای تخصصی:
بناهای ارزشمند، میراثی گرانبها برای هر تمدن و کشوری به حساب می آیند. بنابراین حفظ و بقای آن ها برای آیندگان دارای اهمیت است. امروزه تعداد زیادی از بناهای ارزشمند، به دلایلی همچون منسوخ شدن کاربری اولیه، متناسب نبودن فضاهای داخلی جهت نیازهای امروزین، بدون استفاده رها شده اند. لذا تغییرکاربری، به منظور استفاده ی مجدد از آن ها ، به عنوان یکی از راه کارهای حفاظت و باززنده سازی مطرح می شود. از آن جایی که جهت بهره برداری مجدد از بنا، ناگزیر به دخالت و ایجاد تغییر در آن می باشیم، طراحی داخلی در یک بنای میراثی متناسب با عملکرد جدید آن اهمیت می یابد. یک بنای میراثی حامل پیام هایی می باشد که ماهیت آن را تعریف می کند، و همین اصل باعث تمایز طراحی در این گونه زمینه ها با سایر موارد می شود. بر این اساس طراح به عنوان اتصال دهنده ی گذشته به آینده دارای مسئولیتی سنگین در برابر نسل های گذشته، حال و آینده است. لذا رعایت اصول و معیارهای مؤثر جهت حفظ ارزش های بنا در طراحی داخلی به منظور تغییرکاربری، اهمیت به سزایی می یابد. مقاله ی حاضر در پی یافتن اصول راهنما و معیارهای مؤثر طراحی در زمینه های ارزشمند می باشد. تا علاوه بر حفظ ارزش های بناهای میراثی تغییرکاربری سازگار با آن ها صورت گیرد. دستور العمل های پیشنهادی ثابت نیستند، اما جامع اند، به طوری که می توانند در موقعیت های متنوعی استفاده شوند و با ویژگی های خاص موارد گوناگون و ارزش های نهفته در هر زمینه ی تاریخی منطبق شوند. شیوه ی پژوهش در این مقاله به صورت مطالعات کتابخانه ای و بررسی نمونه های موجود در این راستا می باشد. بدین منظور در ابتدا به بررسی اصول و قوانین حاصل از بیانیه ها و قطع نامه های جهانی، جهت تغییرکاربری پرداخته ، سپس با بررسی نمونه های موجود، و راه کارهای ارائه شده در این زمینه به تدوین اصول و معیارهای پیشنهادی جهت طراحی پرداخته می شود؛ در پی آن با اشاره به هر یک از شاخص های تأثیرگذار، و تطبیق آن با اصول تغییرکاربری سازگار، جدولی از عواملی که می بایست درطراحی داخلی مورد توجه قرارگیرند ارائه می گردد که از جمله مهم ترین اصول مورد توجه رعایت سادگی، انعطاف پذیری، بازگشت پذیری و توجه به روحیه ی مکان و حفظ ارزش ها و زیبایی های بصری معرفی می گردد.
نخستین یادگار دوران اسلامی کاشان؛ بررسی فرم، سازه و شیوه ساخت مناره مسجدجامع کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار معماری به جامانده از گذشته را می توان از جوانب گوناگون و با رویکردهای مختلف، مطالعه کرد. فرم معماری، سازه و فنون ساخت، تزیینات و جزئیات بناها و سیر تحول و تطور آن ها از زمان شکل گیری تا امروز، موضوعاتی کلی است که می توان در بناهای گذشته بررسی کرد. علاوه بر بناها، برخی اجزا و عناصر معماری گذشته نیز به دلیل برخورداری از ویژگی های منحصربه فرد و جالب توجه، واجد ارزش هستند و می توانند موضوع بررسی باشند. در این مقاله، به طور ویژه به مناره مسجدجامع کاشان پرداخته می شود که اولین بنای تاریخ دار کاشان در دوره اسلامی به حساب می آید. پایداری این بنا پس از گذشت قرن ها و با وجود وقوع زمین لرزه های متعدد در کاشان، ضرورت بررسی و مستندنگاری آن را تبیین می کند. بنابراین هدف این پژوهش آن است که ضمن توجه به پیشینه تاریخی مناره و مستندنگاری دقیق اجزای مختلف آن، شیوه ساخت هریک از این اجزا و فرم سازه ای و جریان نیروها در مناره بررسی شود و سپس تحلیل لرزه ای صورت گیرد. برای رسیدن به این هدف، بخش مهمی از داده های پژوهش از راه حضور در مسجدجامع کاشان و پیمایش مناره و برداشت آن به دست آمده است؛ همچنین از منابع کتابخانه ای و شفاهی برای کنترل یافته های میدانی و دانستن سرگذشت مسجد استفاده شده است. راهبرد اصلی این پژوهش توصیفی تحلیلی است و آن بخش از نتایج پژوهش که به تحلیل لرزه ای مربوط است، حاصل تحلیل مناره با استفاده از نرم افزار SAP2000 است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد در ساخت مناره مسجدجامع که به استناد کتیبه روی آن یک مناره سلجوقی است، تدابیری به کار گرفته شده؛ از جمله فرم باریک شونده مناره، کاهش ضخامت اجزای آن با افزایش ارتفاع، کاهش صلبیت بنا، ایجاد فضاهای خالی با اجرای دو پلکان و کاربرد چوب در ساختمان آن. کاربست چنین تمهیدات معمارانه ای است که مناره را از آسیب جدی در طول قرن ها مصون داشته است.
چشم اسفندیار معماری منظر در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
ساختمان مسکن
حوزههای تخصصی:
ارزیابی و سنجش پایداری در مجتمع های مسکونی( نمونه موردی: مجتمع مسکونی رضوان بلوار مطهری جنوبی شیراز)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه پایدار در تمام ابعاد اجتماع مورد توجه است. همچنین مقوله پایداری به ویژه در زمینه مسائل اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی از جمله مهم ترین مباحث قرن بیستم و قرن حاضر بوده است. برای رسیدن به توسعه پایدار به ویژه پایداری شهری، راهکارهایی باید اتخاذ شود که از آن جمله می توان به توسعه در سطح محله و محیط های مسکونی اشاره کرد. که با توجه به این که مسکن یکی از مسائل حاد کشورهای در حال توسعه است، توجه به مجتمع های مسکونی که از خصوصیات پایداری برخوردار باشند ضروری است. در این مقاله همه جنبه های پایداری اعم از زیست محیطی، کالبدی، اقتصادی و اجتماعی در مجتمع مسکونی رضوان شیراز مورد سنجش قرار گرفته است. روش این تحقیق توصیفی و تحلیلی است و جمع آوری داده ها از طریق پر کردن پرسشنامه و یا مصاحبه با ساکنان است. جامعه آماری پژوهش را ساکنان محدوده مورد مطالعه تشکیل می دهند که بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران 70 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد مجتمع مسکونی رضوان یک مجتمع مسکونی نیمه پایدار است که شاخص های پایداری نظیر تعلق خاطر مکانی و مشارکت در سطح پایینی قرار دارند و شاخص های هویت، سرزندگی، آلودگی زیست محیطی، ارزش ملک و تنوع در حد متوسطی ارزیابی شده اند که همین عوامل تهدید کننده پایداری این مجتمع ها و چه بسا مجتمع های دیگری در سطح شهرها خواهند بود، که باید به عنوان اصولی مهم در پایداری محیط های مسکونی مورد توجه قرار گیرند.
بررسی مدارس نوین اصفهان در اواخر دوره قاجار و دوره پهلوی اول براساس عوامل شکل گیری و اجزای کالبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مهر ۱۳۹۹ شماره ۸۸
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بروز موج نوگرایی در تاریخ معاصر ایران موجبِ پیدایش مدارسی به شیوه اروپایی در کشور و شهر اصفهان شد. این مدارس از نظر محتوای دروس و معماریِ بنا با مدارس سنتی متفاوت بودند. در اواخر دوره قاجار و دوره پهلوی اول، به تبع افزایش جمعیت در ایران و نیز سیاست دولت وقت در زمینه توسعه کمّی مدارس به منظور تربیت نیروی متخصص، ساخت مدارس در دستور کار قرار گرفت. اهمیت تحقیق حاضر از آن حیث است که اکثر پژوهش ها درباره معماری مدارس اصفهان به مدارس سنتی (مدارس علمیه) شهر اصفهان می پردازند، و به معماری مدارسِ معاصر، خصوصاً در دوره های مذکور، و روند شکل گیری آن کمتر توجه شده است. هدف پژوهش: این پژوهش در پی شناخت عوامل تاریخی-سیاسی، فرهنگی و اجتماعیِ تأثیرگذار بر شکل گیری مدارس نوین اصفهان در دوره های مذکور، و شناخت ماهیت معماری و مقایسه ساختار کالبدی و شیوه معماری این مدارس با یکدیگر است. روش پژوهش: مطالعه حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و موردپژوهی انجام شده است. پنج مدرسه به عنوان نمونه موردی برگزیده شدند و تاریخچه شکل گیری آن ها با روش کتابخانه ای و اسنادی مورد مطالعه قرار گرفت؛ سپس، با روش میدانی، اطلاعات مدارس کامل شد و این مدارس براساس هدف پژوهش با یکدیگر مقایسه شدند. نتیجه گیری: از مهم ترین عوامل شکل گیری مدارس نوین می توان به انقلاب مشروطیت، نقش حکومت پهلوی اول، میسیونرهای انگلیسی، و استادکارهای بومی شهر اشاره کرد؛ در مورد دوره پهلوی، تمایل حکومت به ایجاد شیوه باستان گرایی در معماری، در مورد میسیونرها، تحولات دو قرن نوزدهم و بیستم در اروپا و تغییر ساختار آموزشی غرب و احداث چند مدرسه در اصفهان توسط میسیونرهای فرانسوی و انگلیسی و تأثیر آن ها در ایجاد ساختار معماری مشابه مدارس غربی، و در مورد آخر حضور استادکارهای بومی (اصفهانی) در این شهر و تمایل آن ها به اجرای شیوه سنتی (اصفهانی) در معماری مدارس، تعیین کننده بوده اند. این عوامل در کنار هم منجر به ایجاد نوعی معماری تلفیقی در ساختمان های اکثر مدارس اصفهان در دوره های مذکور شده است.
ردیابی و اثبات حضور آلاینده های ناشی از آتش سوزی چاه های نفت کویت طی جنگ خلیج فارس بر روی میراث فرهنگی ایران
حوزههای تخصصی:
مدارس اجتماعی؛ راهکاری کالبدی برای افزایش تعاملات اجتماعی در بستر محله
حوزههای تخصصی:
نظام های طراحی فضاهای شهری و روستایی، فضاهای معماری را به شکل حائلی ب ین فع الیت های عمومی و خصوصی انسان ها در آورده و به وسیله ی حصارهایی که دور آن ها کشیده شده است از میزان دعوت کنندگی و یکپارچگی محیط می کاهند. مدرسه جایی است که اولی ن تجارب واق عی از بودن در محیط جمعی توسط انسان تجربه می گردد. حس تعلق به محیط مدرسه حتی در مواردی که خاطرات آن فراموش شده باشد، در درون انسان پایدار است. چنین ارتباطی، فضای مدرسه را فراتر از یک فضای آموزشی صرف تعریف می کند که مسلما هم به بهبود تجربه ی اج تماعی کمک می کند و هم نگرشی متفاوت به طراحی فضا را می طلبد تا بتوان زندگی اجتماعی را آنگونه که مطلوب است، بازآفرینی نمود. مطالعات نشان می دهد که سناریوهایی برای طراحی مدارس آتی جهت افزایش پاسخ دهی زندگی جمعی و افزایش کارایی مدارس در دن یا در حال تدوین است. این پژوهش، از طریق مطالعات کتابخانه ای و تحلیل آن ها، ابتدا به روش های ساماندهی محلات سنتی در ایران پرداخته و جایگاه مدارس در آن بررسی می گردد. سپس سناریوهای مختلف رابطه مدرسه و محله مورد بررسی و قیاس قرار گرفته و تعریف مشخصی از مدارس اجتماعی تبیین خواهد شد. این پژوهش به دنبال یافتن الگوی ی برای برق راری ارتباط کالبدی بین فضای آموزشی و بستر محله است. وجه اشتراک نظریات و سناریوهای مختلف مطرح شده، مدارس اجتماعی را فضاهایی چندمنظوره و در ارتباطی دوسویه با محله معرفی نموده به گونه ای که با کمرنگ تر شدن مرز این مدارس با محیط اطراف، قابلیت گسترش در محله را خواهند یافت و منجر به افزایش مشارکت مردمی، همسان سازی بهره مندی از امکانات، افزایش تعاملات اجتماعی و تغییر الگوی آموزش خواهند شد.
رویکرد تحلیلی به الگوی شهرسازی سنتی برای ارایه ضوابط ساختارمحور تاریخی در مقیاس شهرهای متوسط و میانی (مطالعه موردی : شهر میانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری و شهرسازی گذشته ایران در بر گیرنده اصولی است که در دل سنت ها نمود یافته و در چند دهه اخیر در اثر گسترش نامتعادل شهرها و گسست سازمان فضایی شهر ، شهر سنتی از حقیقت خود فاصله گرفته و چالش هایی پیش روی شهرسازی سنتی و شهرسازی مدرن قرار داده است. توجه به رویکرد ساختار فضایی ، با احترام به تاریخ و مفاهیم شهرسنتی-ایرانی محتوای اصلی کار است. مسلماً، بهره گیری از الگوهای سنتی شهرسازی و بهره مندی از تجربیات گذشته، می تواند زیربنای خوب و مفیدی برای الگوهای شهرسازی آینده باشد.
ضرورت شناخت مفاهیم شهر سنتی از سویی، شناخت ویژگی های فرهنگی، بومی و تاریخی بافت از دیگر سو و نیز معیارهای شناخت استخوان بندی می تواند ما را به ساخت الگوهای ذهنی رهنمون کند. پژوهش حاضر با هدف دستیابی به الگویی با خصوصیات سنتی- ایرانی جهت طراحی در بافت تاریخی نمونه موردی شهر میانه و با فرضیه ارتقاء کیفیت محیطی با الگوهای شهرسازی سنتی انجام شد. نوع تحقیق کاربردی بوده و روش آن توصیفی-تحلیلی است. در ابتدا به منظور شناخت ساختار علاوه بر مطالعه پیشینه مجموعه از طریق اسناد کتابخانه ای ، بررسی سفرنامه ها و نقشه ها، برداشت میدانی توسط نگارنده صورت گرفت ، سپس در راستای سنجش فرضیه برای دو شهر سنتی یزد و سمنان پرسشنامه ای تنظیم شد و با پرسشنامه دیگری به بررسی عناصر تأثیرگذار در طراحی بافت کهن شهرستان میانه محله امامزاده پرداخته شد و با آنالیز کامپیوتری شبکه ارتباطی محدوده مورد نظر پژوهش و تحلیل ساختار کهن محلات و شناسایی نقاط مهم بافت ، به عنوان دستاورد پژوهش جدول راهنمای ضوابط ساختارمحور تاریخی برای شهرهایی با مقیاس میانی ارایه می شود.