فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۰۱ تا ۴٬۱۲۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
بی حد و مرز بودن فضاها در بسیاری موارد سبب از بین رفتن آرامش مورد نیاز افراد و عدم احساس قلمرو و همچنین باعث ارتباطات فضایی ناخواسته با یکدیگر می شود. یکی از مهمترین ابعاد طراحی فضاهای درونی، میزان پیشبینی حریم در آنهاست. از لحاظ کالبدی، درصورت نبود کنترل و مانعی برای ارتباطات در مرز فضایی، سبب ارتباطات بویایی، بصری، صوتی و دسترسی و نقض انواع حریم ها و در نهایت باعث نقض حریم روانی برای کاربران میشود. نوشتار حاضر با تعیین عوامل موثر بر تامین حریم در مسکن حداقل، درصدد ارتقای بنیان های نظری مفهوم حریم است. با هدف درک رابطه حریم خصوصی با عرصه های زندگی اجتماعی، رفتار انسان را مطالعه میکند. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش مسکن مهر رشت می باشد. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش توصیفی- تحلیلی کمی و روش گردآوری اطلاعات اسنادی، کتابخانه ای و میدانی است و نرم افزار مورد استفاده برای تحلیل Spss می باشد. با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، واریانس و رگرسیون رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته تحلیل گردید. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش مشاهده، پرسشنامه، مصاحبه است. نمود معمارانه شاخص های عرصه بندی فضایی، مرز فضایی، فضای بینابین، سلسله مراتب و عمق فضایی در پاسخ به نیازهای انسانی، شامل ایمنی، احترام، درو نگرایی و قلمروپایی در مسکن حداقل خلاصه می شود. یافته ها نشان می دهد، مرز فضایی مهمترین مهمترین مولفه اثر گذار بر محرمیت فضاهای مسکونی می باشد.
از چراغانی تا نورپردازی؛ از چراغانی تا نورپردازی؛ دگرگونی در زیباشناسی آذین بندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اولویت بندی سیاست های بازآفرینی شهری پایدار در بافت کهن شهر شیراز با لزوم توجه به مناسباتِ نهادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
1 - 20
حوزههای تخصصی:
ب بافت های تاریخی به واسطه وجود بناها و مجموعه فضاهای ارزشمند و روایت و قرائت واقعیت زندگی و فعالیت انسانهای ساکن در آن در گذار تاریخ، واجد منابع غنی فرهنگی، اجتماعی و میراثی است. نیاز به مداخله در بافت های تاریخی به دلیل رفع نیازهای شهرنشینی امروز و فرآیند فرسودگی طبیعی و دگردیسی کالبدی در طول زمان، امری غیرقابل انکار به نظر می رسد. رهیافت «بازآفرینی شهری پایدار» به جهت ملاحظات توأمان، جامع و یکپارچه ابعاد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، مدیریتی، حقوقی، قانونی بیش از سایر سیاست ها به حفظ سرمایه میراثی-هویتی و به معنای دقیق کلمه توسعه و حفاظت پایدار تمرکز دارد. مقاله حاضر در نظر دارد به اولویت بندی سیاست های بازآفرینی شهری پایدار در محلات چهارگانه بافت تاریخی شیراز بپردازد تا با ایجاد پیوند میان دو مفهوم پایداری و بازآفرینی شهری در محلات بافت تاریخی شیراز، تغییراتی در نحوه مدیریت آن ایجاد و همزمان به بازآفرینی اجتماعی، کالبدی، فرهنگی، زیست محیطی کمک کند و در نهایت منجر به سرزندگی، پویایی و ارتقاء منزلت و حیات مدنی در بافت تاریخی گردد. داده های موردنیاز تحقیق از طریق مطالعات کتابخانه ای، اسنادی، میدانی، گزارش های سازمانهای دخیل در امر مدیریت شهری و تکمیل پرسشنامه به روش دلفی و مصاحبه از کارشناسان و خبرگان بافت تاریخی به روش اکتشافی گردآوری شده است. جامعه آماری، شامل شهروندان چهار محله از منطقه تاریخی- فرهنگی شیراز معادل 24871 نفر است. حجم نمونه با استناد به فرمول کوکران انتخاب و پرسشنامه به روش تصادفی توزیع و تکمیل شد. بر اساس سیاست بازآفرینی شهری پایدار، سیاستهای طرح و برنامه های بافت تاریخی شیراز توسط روش های آماری چون تاپسیس فازی و آزمون تی تک نمونه ای مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون های آماری در راستای اولویت بندی سیاست ها حاکی از این است که مؤلفه های بازآفرینی و پایداری در محلات بافت تاریخی شیراز پایین تر از حد مطلوب اند و سیاست کالبدی با میانگین 933/2 به عنوان بالاترین شاخص، سیاست اجتماعی-جمعیتی، زیست محیطی، مشارکتی، فرهنگی- گردشگری، مدیریتی، حقوقی و قانونی و اقتصادی به ترتیب با میانگین 932/2، 920/2، 809/2، 778/2، 739/2 و 628/2 در رده های بعدی قرار دارند. با توجه به لزوم توجه به سیاست های مدیریتی و حقوقی در بافت های با ارزش تاریخی و نظریات هابرماس و فوکو در این باب، نیاز به ارائه رویکرد جدید و توجه به مناسبت های قدرتی و نهادهای دخیل در بافت وجود دارد.
بررسی تطبیقی انواع باغ بام سبز در جهت تعدیل جزایر حرارتی در کلان شهر اردبیل
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه ی اخیر افزایش مهاجرت مردم از روستاها به شهرهای بزرگ و تشدید نیاز به مسکن و به دنبال آن افزایش جمعیت شهرها ی بزرگ و کمبود فضای شهری باعث بلند مرتبه سازی در شهرها شد که با توجه به گسترش نیاز به مسکن و بلند مرتبه سازی، فضاهای سبز شهری تبدیل به برج های مسکونی و تجاری شد و هم اکنون انسان شهر نشین قرن ٢١ با کمبود فضای سبز شهری مواجه است. افزایش ساختمان ها در شهر باعث پدیداری موج جدیدی از مصالح در سطح شهر میشود که اغلب این مصالح حرارت را جذب و سپس منعکس می کنند و باعث افزایش دمای جزایر حرارتی در شهر می شوند، به این ترتیب دمای شهرهای بزرگ هرروز در حال افزایش و حومه ی شهرها به مراتب خنک تر می باشد، از عوامل مهم بعدی در ایجاد جزایر حرارتی در شهر تردد وسایل نقلیه و استفاده از سوخت های فسیلی می باشد، راه کار مناسب برا جلوگیری از افزایش دمای جزایر حرارتی و ایجاد فضای سبز برای ساکنین شهر، ایجاد بام ها و دیوارهای سبز در شهر است. از دیدگاه منظر شهری نیز بام سبز می تواند پدید آورنده ی نوعی جدید از منظر زیبا در شهر باشد. بام سبز زیستگاهی برای گیاهان و پرندگان است و سبب افزایش تنوع زیستی در منظر شهری میشود. بام سبز به دو نوع تقسیم می شود که شامل: بام سبز متمرکز و گسترده است که با بررسی ویژگی های این دو مهم در صدد ارائه ی الگوی مناسب برای ایجاد بام سبز در شهر اردبیل که اقلیمی سرد و کوهستانی دارد، هستیم.
ارائه مدل مفهومی از خوانایی با تکیه بر تصور ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم آذر ۱۳۹۸ شماره ۷۸
69 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : مفهوم خوانایی که بعد از کار اساسی «لینچ» به دایره مفاهیم کیفی محیط های مصنوع اضافه شد، همواره تداعی کننده عناصر پنج گانه ای است که او از سیمای کالبدی شهر معرفی کرد. این نوع نگاه کالبدمحور موجب تمرکز تحقیقات بعدی بر تصویری شده است که از محیط در ذهن ناظر شکل می گیرد. حال آنکه تصوری که ناظر از مؤلفه های کالبدی در ذهن خود می سازدکمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف: پژوهش حاضر با طرح این سؤال که تصور ذهنی ناظر از محیط کالبدی شامل چه مؤلفه هایی است، در پی شناخت بهتر مفهوم خوانایی و ارائه مدلی مفهومی از ارتباط مؤلفه هاست. روش تحقیق: روش پیشبرد این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است که ابتدا ضمن مطالعه اسناد و آرای صاحب نظران، به بررسی وجوه مختلف تأثیرگذار بر ایجاد تصور ذهنی پرداخته و سپس با استدلال منطقی، ارتباط مؤلفه ها را در قالب مدلی مفهومی جهت مطالعه جامع تر خوانایی ارائه کرده است. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد، تصوری که از محیط در ذهن ناظر ایجاد می شود علاوه بر مؤلفه های مکانی، شامل مؤلفه های انسانی و زمانی است که می توان آن را به تصویر ذهنی مکانی شامل زیرمؤلفه های هویت و ساختار، تصویر ذهنی زمانی شامل تجربه فردی، جمعی و رویدادهای اجتماعی، تصویر ذهنی عاطفی شامل حس تعلق به مکان و اجتماع و همچنین ارزیابی های کالبدی، تاریخی و احساسی دسته بندی کرد. بر این اساس مفهوم خوانایی نه یک ویژگی فیزیکی محیط کالبدی، که مفهومی ذهنی ادراکی و چندبعدی است و سنجش آن تنها براساس شاخصه های فیزیکی یک محیط کالبدی به نوعی اتکای صرف به لایه های مکانی تصور ذهنی بوده و برای ارزیابی جامع تر از میزان خوانایی ادراک شده باید سایر لایه های زمانی و عاطفی نیز در تصور ذهنی مورد توجه قرار گیرد.
بازشناسی تحلیلی نقش مربع در شکل گیری فضاهای معماری ایران در دوره صفویه
حوزههای تخصصی:
معماری ایران در ادوار مختلف تاریخی، همواره الگوهایی نمادینی در اجزای خود را متجلی ساخته است. به کارگیری فرم های هندسی که شاخصترین آن ها فرم مربع بوده است، در معماری ایرانی از دیرباز مرسوم بوده و با تأمل و تعمق در سیر تحول معماری از دوران کهن تا کنون، میتوان دریافت که به کارگیری این فرم در باورها و نگرش مردمان این سرزمین ریشه دار بوده است. در عصر صفوی که یکی از دوران باشکوه معماری ایران به شمار میرود. معمار ایرانی با توجه به تحولات اعتقادات مردمی در پی رسمی شدن مذهب شیعه جعفری و به تبع آن تقویت اصول و مبانی دین مبین اسلام در ایران، عنایت بیشتری نسبت به ارتباط میان دو عالم انفسی و آفاقی داشته و هر یک را با نشانه مفهومی و هر نشانه را با هندسه و فرمی شاخص تعریف و هویتی ریشه دار را احیاء نموده است. به کارگیری هندسه مربع در تهرنگ، نماها، نقوش و احجام بناهای دوره صفوی، ریشه در بنیان های فکری و اندیشههای عرفانی معماران و حاکمان آن زمان دارد. که به نظر می رسد این موضوع با معماری کهن و رابطه هندسه مربع با تفکرات معماری در دوران باستان بی ارتباط نبوده است. هندسه مربع در ابنیه صفوی به میزان قابل توجهی نسبت به سایر ادوار پیشین و پسین مورد استفاده قرار گرفته است. به گونهای که این فرم هندسی را میتوان در کلیه آثار این دوره در فرم بنا یا نقش و نگارههای آن ملاحظه نمود. در این پژوهش سعی شده تا ضمن تحلیل خصوصیات هندسی و میزان اهمیت مربع در تاریخ معماری ایران، بررسی گردد که این شکل هندسی چه جایگاهی در تعریف و تکوین فضاهای معماری ایران در دوره صفویه داشته است. روش تحقیق این مقاله از نظر نوع، کیفی و از لحاظ روش، توصیفی تحلیلی، با استفاده از منابع کتابخانه های علمی تخصصی معماری شهرسازی و مطالعه وبسایت های علمی پژوهشی دانشگاهی و مرکز اطلاع رسانی علوم و فن آوری بوده است.
تجدید حیات شهری با رویکرد فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۹ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۹
50 - 59
حوزههای تخصصی:
مقوله تجدید حیات امری است که در دوران پسامدرن به شدت مورد توجه قرار گرفته است. بررسی کنشگرهای گوناگون تجدید حیات، نظیر اقتصاد، فرهنگ، مسکن و غیره موضوع بسیاری از پژوهش های صورت گرفته در این حوزه است. تجدید حیات مبتنی بر فرهنگ که یکی از رایج ترین رویکردهای تجدید حیات در جوامع امروزی است، طیف وسیعی از اقدامات و فعالیت ها را در برمی گیرد. ازجمله مهم ترین آنها می توان به مقوله پاتوق های فرهنگی اشاره کرد که موضوع واکاوی این گزارش است. بسیاری از مکان های با هویت تاریخی فرهنگی که به دلایل گوناگون دچار کم توجهی و فرسودگی شده اند، می توانند مخاطب این گونه از تجدید حیات قرار گیرند. ازآنجاکه سایت های فرهنگی به عنوان یک «مکان» شناخته می شوند، ضروری است براساس مؤلفه های یک مکان موفق نیز سنجیده شوند. در این مقاله نخست با مروری اجمالی موضوع تجدید حیات فرهنگی و پاتوق های آن بررسی شده و آنگاه معیار و سنجه های ارزیابی یک پاتوق فرهنگی مطلوب در قالب چارچوب نظری تحقیق ییان می شود. به نظر می رسد عوامل رونق بخش به فعالیت در بعد عملکردی نظیر کاربری های متنوع و خلاقانه با رویکرد ارتقاء فرهنگ و اقتصاد و همچنین مؤلفه های کالبدی در هر دو بعد زیبایی شناسانه و عملکردی در راستای بهبود کیفیت مکان، بیشترین تأثیر را در مکان سازی پاتوق ها دارند. آزمون این سنجه ها، از طریق پیاده سازی مدل در مجموعه موزه های وین که به عنوان یک مصداق عملی موفق و اجراشده شناخته می شود، صورت می گیرد. در نتیجه مجموعه موزه ها به عنوان یک پاتوق فرهنگی با اعتبار و شهرت جهانی تحلیل و جنبه های مثبت و منفی آن بیان می شود، تا الگوهای به کار رفته در آن به عنوان راهکار در سایر پاتوق های فرهنگی نیز به کار رود.
واکاوی موانع سیاست گذاری گردشگری در محیط های شهری استان گیلان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
1 - 16
حوزههای تخصصی:
محیط های شهری گیلان با جاذبه های متنوع طبیعی، تاریخی و فرهنگی، استعداد فوق العاده ای برای توسعه صنعت گردشگری دارد، اما علی رغم سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های گردشگری، در این عرصه نتوانسته توسعه یابد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر واکاوی موانع سیاست گذاری گردشگری در محیط های شهری گیلان است. روش تحقیق به صورت کیفی و کمی، و با استفاده تئوری زمینه ای و مدل FARAS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شد. جامعه آماری نیز متخصصان در حوزه مطالعات شهری و گردشگری است، که بر اساس نمونه گیری هدفمند تعداد 20 نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. طبق مدل تئوری زمینه ای، موانعی از جمله: عدم بهره گیری از نیرو های متخصص، بازاریابی نامناسب، تقلید از الگو های ناسازگار با محیط های شهری، مشکلات زنجیره ارائه خدمات گردشگری، مشکلات نظام اداری و خط مشی، عدم مدیریت یکپارچه گردشگری در بین سازمان های مرتبط، عدم مطلوبیت زیرساخت ها و زیربناهای فیزیکی، عدم بهره گیری از نیرو های متخصص را استخراج شد، که با استفاده از مدل آراس فازی، به ترتیب موانع عدم مدیریت یکپارچه گردشگری در بین سازمان های مرتبط با مقدار وزن 490/0، مشکلات نظام اداری و خط مشی با مقدار وزن 488/0، تقلید از الگو های ناسازگار با محیط های شهری با مقدار وزن 477/0، مشکلات زنجیره ارائه خدمات گردشگری و عدم مطلوبیت زیرساخت ها و زیربناهای فیزیکی با مقدار وزن 467/0، بازاریابی نامناسب با مقدار وزن 463/0، عدم بهره گیری از نیرو های متخصص با مقدار وزن 458/0، بیشترین و کمترین میزان اهمیت را به خود اختصاص داده اند.
بررسی و تحلیل رضایتمندی شهروندان از روند تبدیل روستا به شهر (نمونه موردی: شهرجدیدخلیل شهر)
حوزههای تخصصی:
گسترش تدریجی کالبد شهر به پیرامون و دست اندازی شهر به اراضی روستاهای اطراف، محدودیت ها و زیانهای کالبدی اقتصادی، اجتماعی و محیطی خاص خود را نیز تحمیل می نماید؛ از یکسو ساختار معیشت روستا تحت تأثیر همجواری با شهر به تدریج تغییر ماهیت داده و از مکانی تولیدی به کانونی بی هویت و انگل شهر تبدیل می-شود. این بررسی با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی و با روش توصیفی، به بررسی و تحلیل رضایتمندی شهروندان از روند تبدیل روستا به شهر خلیل شهر پرداخته است. روش جمع آوری اطلاعات در این پژوهش مبتنی برمطالعات کتابخانه ای و بررسیهای میدانی بوده است. طبق بررسی های انجام شده اکثریت پاسخگویان از لحاظ بُعد اجتماعی و محیطی از ایجاد شهر خلیل شهر راضی و 21/58 درصد از لحاظ بُعد اقتصادی ناراضی بوده اند. بنابراین روند تبدیل روستا به شهر در مورد شهر خلیل شهر در ابعاد اجتماعی و محیطی موفق و در بُعد اقتصادی ناموفق ارزیابی شده است. همچنین با ایجاد شهر خلیل شهر از میزان مهاجرت روستاییان به شهر کاسته نشده است و این روند همچنان ادامه دارد. ایجاد شهر خلیل شهر نتوانسته است از میزان بیکاری کم کند. با ایجاد شهر خلیل-شهر میزان دسترسی ساکنان این شهر و روستاهای تحت نفوذ آن به خدمات بهبود یافته است و پاسخگویان از ارائه خدمات اظهار رضایت کردند. یکی از راهکارهای مهم برای موفقیت روند تبدیل روستا به شهر، ایجاد فرصت-های شغلی مناسب با توجه به پتانسیل های موجود در شهر خلیل شهر می باشد.
تاثیر وجود پیش ورودی بر رفتار حرارتی فضای اصلی در اقلیم گرم و خشک ایران (بررسی خانه های قدیمی شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای موجود در بناهای سنتی کویری ایران هریک به دلایلی به وجود آمده اند که نحوه و میزان استفاده از آنها در فصول مختلف سال خود بیانگر علت وجود آنهاست. این فضاها عمدتاً با رویکرد اقلیمی طراحی شده اند . برخی از این فضاها محل اصلی زیستن و برخی نیز مکان قرارگیری خدمات پشتیبان فضاهای زیست می باشند . این پژوهش با هدف بررسی رفتار حرارتی فضاهای واسط و میانی (میاندر) و پیش ورودی ها در خانه های سنتی اقلیم گرم و خشک و تاثیرشان بر سازگاری یا ناسازگاری با منطقه آسایش حرارتی انسان انجام شده است.
برای این منظور پس از طبقه بندی پلان های خانه های سنتی یزد با رویکرد گونه گونی فضاهای بسته، واسط و باز، و همچنین درصد بازشوهای هر کدام، به ارزیابی رفتار حرارتی آنها بسته به ضرورت وجودی انواع فضاهای مذکور پرداخته شد. سپس بر اساس طبقه بندی های به دست آمده از گونه های متنوع، به صورت موردی نمونه ای رایج تر در محیط نرم افزار design builder شبیه سازی شده و نمودارها و اطلاعات مرتبط با اختلاف درجه حرارت فضاهای میانی و فضاهای بسته درونی برای تحلیل و بررسی حرارتی حاصل گردید.
بررسی نمودارها بیانگر تاثیر مثبت پیش فضاها، به ترتیب در گرمایش و سرمایش فضاهای اصلی در فصول زمستان و تابستان بوده است. لازم به ذکر است که شبیه سازی شرایط در نرم افزار مذکور در دو ضلع جنوبی و شمالی بنا و مطابق با نحوه استفاده ساکنین از این فضاها در فصول مختلف صورت گرفته است. تاثیر مثبت فضاهای میانی و واسط ما بین فضاهای باز و بسته خود نشان از امتیاز به کارگیری این ایده در طراحی های جدید این اقلیم می باشد تا علاوه بر استفاده از تجهیزات و علم روز، از الگوه ای طراحی معماری سنتی و تجربیات ارزشمند حاصل از صدها سال تجربه مداوم پیشینیان نیز بهر هگیری مناسب به عمل آید.
تبیین جایگاه غنای حسی در خلق مکان
حوزههای تخصصی:
امروزه در بسیاری از طرح های معماری و شهرسازی شاهد سیطره کمیت گرایی و عدم توجه کافی به خلق فضاهایی انسان محور و مکان هایی مبتنی بر نیاز ها و انگیزش های انسانی هستیم. این درحالی است که مطالعات بسیاری نشان از اهمیت توجه به نیاز ها و مکانسیم های انسانی دارد. یکی از این مکانیسم ها، حواس انسان است؛ این حواس دریچه ارتباط انسان با محیط اطراف شناخته می شوند که عدم توجه به آنان موجب آسیب های بسیاری ازجمله نبود حس تعلق برای کاربران و از بین رفتن مکان و معنا می گردد. فلذا، این نوشتار با هدف پاسخ به سوال "جایگاه غنای حسی در خلق مکان چیست؟" با رویکردی کیفی و بهره گیری از استدلال منطقی، با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، بررسی و مطالعه منابع مکتوب داخلی و خارجی و بیان، تحلیل و تفسیر به نگارش درآمده است. یافته های نوشتار حاضر بیانگر آن است که غنای حسی در پنج مولفه غنای حسی، غنای بینایی، غنای شنوایی، غنای لامسه یا بساوی و غنای چشایی در سه بعد مولفه های مکان: خصوصیات فیزیکی، فعالیت و تصورات قابل تبیین است که نهایتا این پژوهش برای هریک از شاخص های عنوان شده، مولفه هایی را پیشنهاد می دهد که در هر بستر خاص، مطابق با خصوصیات آن می تواند، شکل و ظاهری منحصربه فرد خود را داشته باشد.
ارایه راهکارهای طراحی پلکان در خانه ها با استفاده از معماری هوشمند در جهت بهینه سازی فضا
حوزههای تخصصی:
در طول استفاده از پله، برای جابجایی عمودی بین طبقات ساختمان، مفهوم انعطاف پذیری دیده نشده است. حال با استفاده از انعطاف پذیری معماری هوشمند و راهکارهای این معماری در پله های منعطف و متحرک سعی در بازدهی و بازنگری در روش استفاده از پله های ثابت می باشیم. با کوچکتر شدن متراژ فضاها و هزینه بالا زمین و سطح اشغال پله ها در ساختمان، نیاز به بازنگری در نحوه ساخت می باشد. با استفاده از معماری هوشمند در پلکان ساختمان می توان سرانه فضای مورد استفاده را افزایش داد. در بسیاری از پله های متحرک فقط به باز و بسته شدن پله ها بدون انتخاب گری مستقیم پله، در انتخاب فرد استفاده کننده، پرداخته شده است. در پله های هوشمند می توان فاصله های هر کف پله را با استفاده از شرایط جسمی خدمات گیرنده تغییر داده و دسترسی را برای افراد مجاز، برای افزایش امنیت منحصر نمود. هدف از این پله ها افزایش فضای عملکردی خانه، هوشمند سازی و بالا بردن امنیت آن می باشد. راه رسیدن به این هدف، جمع آوری داده های اولیه از نظر میزان فاصله ها، روش اجرا و کشف مخاطرات پلکان، برای رسیدن به طراحی پلکان های هوشمند می باشد. از مقاصد این تحقیق رسیدن به روش جایگزین در آسانسورها با استفاده از پلکان های هوشمند برای جابجایی عمودی و کاهش سطح اشغال آسانسورها و در نتیجه افزایش زیر بنای ساختمان می باشد. که این افزایش سطح زیر بنا بدون حذف بالا برنده(آسانسور) در گذشته میسر نبوده است. نگاه این تحقیق به سالمندان، معلولین، خردسالان، زنان باردار و افرادی که نیاز به جابجایی عمودی در ساختمان دارند می باشد.
بررسی چهارچوب نظری فضای شهری وتاثیرات نیروهای موجود در شکل گیری شهر (بانگرش زیبا شناختی)
حوزههای تخصصی:
فضای شهری به عنوان یکی از ارکان هویت ساز شهرهای ایرانی در طول سالیان متمادی تحت تاثیر آموزه ها و الگوهای فکری وهنری اسلام شکل گرفته و تحت تاثیر نیروهای مختلفی از قبیل زمان-اداری-اقتصادی-سیاسی و نیروی اجتماعی بوده لیکن در عصر حاضر با تغییر وتحول در عرصه ی معماری وشهرسازی فرایند طراحی وخلق فضای شهری به افول گراییده ونقشی معیوب از هویت معماری ایرانی-اسلامی را تبیین می نماید. موضوع این مقاله بیان چهارچوب نظری فضای شهری و تاثیرات نیروهای موجود در شکل گیری شهر(بانگرش زیباشناختی). این چارچوب مارا در تحلیل و شناخت فضاهای شهری یاری میرساند. بی توجهی به اصول طراحی و عدم تطابق اصول و معیارها با شرایط فرهنگی روزبخشی از مساله این مقاله است. می توان عنوان نمود که برای دسترسی به فضای شهری با کیفیت باید امکان تعامل نیروها درحد بیشینه فراهم گردد از سوی دیگر فضای شهر توسعه یافته وآن را به مثابه عرصه ای عمومی-اجتماعی- فرهنگی و کالبدی معرفی می کند که نه فقط می بایست واجد ویژگی های زیبایی شناختی باشد بلکه باید به عنوان فضای شهری بستر حیات مدنی شهر باشد.به این ترتیب فضای شهری نه تنها با فرم بلکه بامحتوایش کامل می گردد.
معرفی اثر-راهبردهای طراحی در معماری
حوزههای تخصصی:
موزه هنرهای تزئینی
منبع:
هنر و مردم ۱۳۴۱ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
چگونگی بازتاب جلوه های میان متنی در بازخوانش معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
175 - 196
حوزههای تخصصی:
دوگانه انگاری خلاقیت و نووارگی در مقابل اثرپذیری، پیوندگونی و خویشاوندی میان آثار از بحث هایی است که به ویژه پس از مدرنیته همواره بر هنر و معماری سایه افکنده است. این پژوهش در تلاش است با رهیافت به فرآیند میان متنی بیان کند؛ معماری تنها با اتکا به نبوغ و چیرگی اصالت ایده ی معمار و به یکباره و ناگهانی خلق نمی شود بلکه در جذبه و کشاکشی غریزی با تجربه، روش، اثر و ابزارهای دیگر هنرمندان؛ قوام می یابد. معماری اقتباس وخوانشی گسترده، ناهمگون و بیپایان از آثار دیگران و همواره در گفت وگوی با دیگری است. از سوی دیگر در فرآیند میان متنی تلاشمان برای جست وجوی شباهت ها و قیاس آثار معماری با یکدیگر را باید به میل انسان به یافتن تبار، تبارشناسی و در اصطلاح یافتن اسطوره ی خویشاوندی اش نسبت دهیم. پژوهش در دفاع از این فرضیه بنا شده که معماری نوعی گفتمان است که از پیوندخوردگی و خویشاوندی میان آثار در تقابل با هژمونی یکتایی و منحصربفرد بودن سخن می گوید و در انتقاد از نقد سنتی است که در بدنهی انتقاداتشان ارزش اثر را به اصالت ایده، حاصل ذهن خلاقه ی آفریننده، نسبت می دهند و برخی آثار را تا سطح اثری کپی و فقط اقتباسی، تنزل می دهند . اما در رهیافت میان متنی هیچ متنی (اثری) دیگر فقط یکتا نیست و به طور حتم در گفتگوی میان لایه های ذهن هنرمند با یک یا چند پیش متن دیگر شکل یافته است. پژوهش با ماهیتی کاربردی و به روش تحلیلی - تفسیری می باشد. داده های مستخرج با تکیه بر استدلال منطقی مورد تحلیل قرار خواهند گرفت که نتایج آن در قالب جداولی ارائه خواهد شد. با رویکرد تفسیرگرای میان متنی به تحلیل آرای معتبر با محوریت مفهوم خوانش میان متنی می پردازیم و در نهایت تحلیل چند اثر از معماری ایران ارائه می شود، تا خوانش معماری میان متنی، به صورت کلّی بازشناخته شود.
برج میلاد از منظر هرمنوتیک؛ نشانه هاى شهرى را چه کسانى معنا می کنند؟ مردم یا مسئولان
منبع:
منظر دی ۱۳۸۸ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
معرفی اثر-هنر قلمزنی در ایران
حوزههای تخصصی:
Evaluating Space Justice in Urban Areas, Case study: Quaternary areas of Shahriar
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۵, Winter ۲۰۱۹
13 - 27
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was to evaluate the spatial justice in different dimensions (physical, social, economic, and environmental) in order to have balance regarding four regions of Shahriyar city. The spatial justice approach in a city is used for controlling and reducing the physical-spatial inequalities as well as a fair distribution of municipal services and facilities in different areas of the city. In this study, the spatial justice of four areas of Shahriyar city was evaluated with 13 criteria and 27 indicators. This study was carried out through exploratory-analytical research method that used two models of the analytic hierarchy and the shortest distance. Eventually, the final map of different access levels was drawn through combining fuzzy logic with these two models. The findings and obtained results through Topsis model indicated that area 1 of Shahriyar city had the highest rank in social, economic, physical, and environmental indicators. However, the area 3 had unfavorable economic and physical conditions, and area 2 had unfavorable environmental conditions. Having integrated Topsis and Fuzzy models, it was shown that areas 1 and 2 were considered as privileged regions and areas 3 and 4 were respectively determined as the semi-privileged and nonprivileged regions. Moreover, the Analytic Hierarchy Process (AHP) method indicated that areas 1 and 4 had better conditions and areas 3 and 2 are respectively on the lower levels. Finally, after combining the results of fuzzy and AHP models, the final map was designed. It showed that the areas 1 and 4 were privileged regions; areas 3 and 4 were respectively the semi-privileged and underprivileged regions of the Shahriyar city. Generally, the results of this study indicated that the physical-spatial development of Shahriyar city was unbalanced and did not meet the conditions of equity-based city.
خوانش ساختار شهر؛ گامی به سوی شکل شناسیِ شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پرسش های مهم طراحان و برنامه ریزان شهری که پاسخ های آن، گاه، محل افتراق و اختلاف نظر اهالی این رشته ها بوده، این است که؛ شکل شهر چیست؟ وقتی از شکل یک شهر صحبت میکنیم، دقیقاً کدام اجزا و عناصر و ابعاد آن شهر مد نظر ماست؟! این پرسش در زمره پرسش های بنیادی و مبنایی شهرسازیست و پرواضح است که پیش از هر نگاه هنجاری به شکل شهر پاسخ بدین پرسش ضروری می نماید. در این میان به نظر می رسد مفهوم «ساختار شهر» نیز به عنوان یکی از مفاهیم اصلی که در دوران بعد از مدرن، جایگاه خاصی در ادبیات شهرسازی یافته است، در ارتباطی مستقیم با مفهوم «شکل شهر » قرار دارد. اگر شناختِ شکل شهر را در قالب یک فرآیند تصور کنیم، بی شک، شناخت «ساختار شهر »، اجزاء و عناصر و ابعاد آن، چه با رویکردهای انسان شناختی شهرسازان ساختارگرای هلندی و چه با نگاه های سایبرنتیک شهرسازان ژاپنی، از مهم ترین گام های طیّ این فرآیند خواهد بود. لذا به نظر می رسد تبیین و تدقیق مناسبات میان این دو مفهوم، نه تنها به وضوحِ بیشتر زوایای پنهان هر دوی این مفاهیم خواهد انجامید، بلکه گامی مؤثر در راستای شناخت شکل شهر نیز به شمار خواهد آمد. این نوشتار در پی آن است که با بررسی ادبیات موجود، ضمن تبیین مناسبات و تعاملات «شکل » و «ساختار » یک شهر، شناخت ساختار یک شهر را به عنوان گامی مهم در راستای شناخت شکل آن شهر معرفی نماید.