فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۶۱ تا ۲٬۲۸۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد که ماهیت محیط زیست به دلیل تاثیرات منفی ناشی از سوخت های فسیلی، انرژی هسته ای، بهره برداری بی رویه از جنگل ها، تخریب زیستگاه ها، گرم شدن کره ی زمین و عوامل مشابه، به شدت در حال تغییر است. ایده ی طراحی پایدار و اصول مربوط به آن، امروزه می تواند به عنوان راهنمایی عمومی به همه ی افراد کمک کند تا مفاهیمی چون حفظ منابع طبیعی و محیط زیست و ارتقاء کیفیت زندگی را در عرصه های گوناگون، مورد توجه قرار دهند. با توجه به تاثیر یک بنا در طیف گسترده ای از موضوعات مرتبط با پایداری و اینکه امروزه ساختمانهای مرسوم بیش ازحد نیاز از منابع، مخصوصًا منابع تجدیدناپذیر استفاده میکنند، تاثیرات منفی بر محیط زیست دارند ، طراحی پایدار می تواند به عنوان راه حلی باشد که به کمک آن طراح بتواند نه تنها نیازهای کاربر فضا را برآورده سازد بلکه در کنار آن نیز از صدمات ناشی از طرح خود به محیط زیست را نیز کاهش داد. حال یکی از اصلی ترین سوال های به وجود آمده این است که برای رسیدن به این مهم روش طراحی چگونه باید باشد تا بتوان بهترین پاسخ را دریافت نمود؟ آیا تنها با رعایت و کاربرد یک سری عوامل اقلیمی و اصول پایداری می توان مدعی طراحی پایدار گردید؟ در این پژوهش به کمک تحقیق و کنکاش به روش توصیفی- تحلیلی در شیوه طراحی یکی از معماران معاصر و صاحب نظر در مبحث طراحی پایدار به بررسی دیدگاه ایشان در این زمینه پرداخته است ونتایج حاصل از این پژوهش حاکی ازاین است که اتخاذ یک رویکرد جامع در آموزش معماری پایدار- خصوصیات ویژه ای را برای ساختار آموزشی تعریف می کند:"آموزش کارآمد در تفکر پایداری، آموزشی را می طلبد که جامع و فرانگر باشد. یعنی: - انعطاف پذیر و انطباق پذیر باشد - مشارکتی باشد.
سیلک؛ مظاهر گیاهی، انسانی و کیهانی
حوزههای تخصصی:
حمام در خاطرات من
حوزههای تخصصی:
مقدمه ای بر منطقه گرای در معماری مساجد
حوزههای تخصصی:
زمینه های پژوهشیِ هنرهای صناعی ایران از منظر جامعه شناسی هنر (مطالعه موردی: قالی)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، با توسعه رشته های دانشگاهی در حوزه هنرهای صناعی و آشکار شدن پیوندهای ناگسستنی میان مسائل اجتماعی و هنر، لزوم توجه به زمینه های اجتماعی موثر در شکلگیری، تحول یا ثبات در هنرهای صناعی ایران اهمیت یافته است. هدف از این پژوهش تحلیل جامعه شناختی دنیای هنرهای صناعی ایران با تاکید بر قالی دستبافت، به منظور شناسایی عوامل موثر در شکل گیری ویژگی های فرهنگی و هنری این مصنوعات می باشد. مساله اصلی پژوهش، شناختِ نسبتِ میان جامعه شناسی هنر و صنایع دستی با تاکید بر عوامل اجتماعی موثر در دنیای قالی دست بافت ایران و جایگاه طراحان قالی در آن می باشد. سوالات اصلی پژوهش عبارتند از: 1- نسبت میان جامعه شناسی هنر و صنایع دستی چگونه است؟ 2- حوزه های اجتماعی موثر در دنیای تولید قالی کدامند؟ 3- طراحان چه جایگاهی در دنیای تولید قالی دارند؟ در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و مطالعات میدانی محورهای اصلی دنیای تولید قالی ایران بر اساس رویکرد «الماس فرهنگی» ویکتوریا الکساندر شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند. نتایج نشان دادند، الف)صنایع دستی ایران به علت مقبولیت هنری داشتن در بین عامه مردم جزو آثار فرهنگی و هنری بوده و ارزش مطالعات جامعه شناختی را دارند. ب)محورهای پنجگانه دنیای هنر شامل، هنرها یا آثار فرهنگی، پدیدآورندگان، مخاطبان، توزیع کنندگان و جامعه، که در مدل الماس فرهنگی مورد تجزیه و تحلیل واقع شده اند، قابل انطباق با بخش های مختلف دنیای قالی ایران می باشند. ج)از منظر جامعه شناسی هنر، طراحان قالی در جایگاه عاملان محوری دنیای قالی ایران به عنوان هنرمند و آثار تولیدی آن ها به عنوان اثر هنری شناخته می شوند. این پژوهش به لحاظ روش از نوع پژوهش های کیفی و به لحاظ هدف از نوع پژوهش های کاربردی می باشد که به شیوه توصیفی –تحلیلی به انجام رسیده است.
تداوم فرهنگی در نقاشی مدرن عراق بین سال های 1950 و 1980(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از سال های 1950 ، یعنی آغاز تکوین هنر مدرن عراقی، جریان «بازگشت به ریش هها » اندیشه محوری و جدای یناپذیر از هنر مدرن عراق بوده است. اکثر هنرمندان مدرن نسل اول، از جمله جواد سلیم و شاکر حسن السعید، ایده تداوم فرهنگی و پیوند سنت و مدرنیته و «الهام از میراث » 1 را محور اصلی آفرینش هنری خود قرار دادند و این رویکرد را به نسل های بعدی منتقل کردند. پژوهش حاضر علاوه بر توصیف و تحلیل آثار منتخب هنرمندان عراقی در این دوره، سیر تکوین هنر مدرن عراقی را مورد بررسی قرار داده و می کوشد به این پرسش پاسخ گوید : چه عوامل اجتماعی- فرهنگی زمینه ساز شک لگیری هنر نقاشی شده اند که در درون خود سعی در ایجاد پیوند میان انگاره ای مدرن و سنتی و تداوم بخشی به سنت دارند. برای پاس خگویی به این پرسش می کوشیم مبتنی بر نظریه روبرت وسنو، جامعه شناس فرهنگ آمریکایی، به آزمون این فرضیه بپردازیم که اگرچه شک لگیری و تولید عینی این جنبش ریشه در «بسیج منابع » دارد، محتوا و جه تگیری هنری این جنبش نقاشی )یعنی تداوم بخشی به سنت در کنار پرداختن به انگار ههای مدرن( تحت تأثیر عواملی همچون «افق اجتماعی « ،» بافت گفتمانی موجود » و «سرمایه فرهنگی » این نقاشان تعیین شده است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر که به روش تحلیلی- تاریخی به انجام رسیده نشان م یدهد که هنرمندان مدرن عراق با استفاده از چهار منبعِ پیشااسلامی یا بی نالنهرینی، اسلامی، مدرن و فرهنگ عامه، نقاشی هایی را خلق کردند که در عین مدرن بودن، عراقی است و م یتوان آن را به درستی «هنر مدرن عراق » نامید. تأثیر این منابع را م یتوان در قالب فرم و محتوا یا به عبارت دیگر در زیبایی شناسی این آثار مشاهده کرد، که از آن میان م یتوان به کاربرد چش مهای درشت و اغراق آمیز سومری، خطوط دورگیری ضخیم رایج در نگارگری عباسی، رنگ های بومی و تعویذها، حروف و خوشنویسی اسلامی، هلال، گنبد و مضامینی چون واقعه کربلا اشاره کرد. م یتوان گفت هنرمند عراقی از فرم و محتوایی استفاده م یکند که پیوند هر چه بیشتر او را با «مکان »، که کشور عراق است به تصویر بکشد، چراکه مکان مهم ترین عنصر تامین و حفظ هویت است
کاربرد قوانین ادراک دیداری گشتالت در طراحی گرافیک بیلبوردهای تبلیغاتی نمونه موردی : بیلبوردهای تجاری تهران در سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : نظریه گشتالت از جمله نظریه های تأثیرگذار در قرن بیستم در حوزه هنرهای تجسمی است که فرآیند ادراک بصری را به نوعی معطوف به رویت یکپارچه و تمامیت اثر هنری کرده؛ قوانین ویژه ادراک دیداری را طرح می افکند 1 ؛ بنا به هم راستایی هدف ارتباط بصری و اثربخشی ماندگار بر ذهن مخاطب، کاربرد این اصول در طراحی گرافیک، ب هویژه بیلبوردهای تبلیغاتی تجاری ضروری می نماید. از طرفی در سا لهای اخیر با آمار قابل توجه طراحی بیلبورد در شهر تهران مواجه هستیم؛ که ظاهراً هدفی جز اثربخشی ماندگار در ذهن مخاطب ندارند. در این راستا با هدف مطالعه ویژگی ها و کیفیات بصری، نحوه و چگونگی کاربرد قوانین ادراک دیداری گشتالت در طراحی گرافیک بیلبوردهای تبلیغاتی تهران، این پرسش مطرح می شود که به چه میزان قوانین ادراک دیداری گشتالت در نوشت هها و تصاویر گرافیکی بیلبوردهای تجاری تهران به کار رفته است؟ سؤالات فرعی دیگری برای پاسخگویی به این پرسش مطرح می شود: اصول طراحی گرافیک تصاویر و بیلبوردهای تبلیغاتی کدامند؟ و روابط قوانین گشتالت با این اصول چگونه است؟ ضرورت و اهمیت رعایت قوانین مربوطه در طراحی گرافیک بیلبوردها چیست؟ ● روش تحقیق : به منظور تحلیل نمونه های موردی از روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از قوانین گشتالت بهر هگیری شد. روش پژوهش آزمون نظریه است که بر 150 نمونه از بیلبوردهای تجاری سطح شهر تهران در سال 1394 صورت پذیرفت. روش گردآوری مطالب با استفاده از منابع مکتوب و پایگاه داده های علمی، تحلیل و تطبیق مباحث با روش دلفی انجام گرفت. یافته های تحقیق مبین آن است که؛ در طراحی نوشته ها و تصاویر بیلبوردهای تهران، هر یک از قوانین به میزانی به کار رفته است. مهمترین اصول و کیفیات بصری در طراحی گرافیک بیلبوردهای تبلیغاتی با ضریب همبستگی درونی، آلفای کرونباخ 796 / 0، مطابق با هویت بصری و تعریف قوانین ادراک دیداری گشتالت و اصول طراحی گرافیک، در یک دسته از قوانین گشتالت جای دارد که می توان به ارتباط متعامل و دوسویه این دو پ یبرد و در هر قانون از برخی اصول طراحی و بالعکس بهره گرفت
تهران آینده؛ نیازمند فضاهای شهری مطلوب
حوزههای تخصصی:
تهران از سال 1348 دارای طرح جامع بوده است. قبل از آن نیز به صورت پراکنده از طرح های موضعی و موضوعی برخوردار بوده است؛ مانند فعالیت های شهرسازی دوران قاجار (حصارزدایی یا ایجاد حصار جدید و توسعه شهری، خیابان کشی های دوره رضاشاه و غیره) اما آنچه در تهران به آن توجه نشده یا کمتر مدنظر بوده است، ایجاد فضاهای مطلوب شهری است. اگر تهران را نه با کلان شهرهای بزرگ دنیا بلکه با دیگر شهرهای ایران مقایسه کنیم، آن را در مراتبی بسیار پایین می یابیم. به عنوان مثال مطلوبیت فضاهای شهری اصفهان (مجموعه کارهای دوران صفوی و حتی اقدامات چند دهه اخیر در فضاهای اطراف رودخانه، مصالح و نماهای ابنیه و غیره) مرتبه ای بسیار بالاتر از تهران به خود می گیرد. شاید این امر ناشی از مسائل حاد و روزمره تهران (نظیر امنیت، ترافیک، ساخت و ساز بی رویه، نیاز به بودجه سنگین و پناه بردن به اقداماتی نظیر تراکم فروشی) باشد که توجه به فضای شهری مطلوب را تحت شعاع قرار داده است.
سندی درباره کاشی ایرانی
منظر روستایی در غرب ایران؛ اورامان و پالنگان، روستاهای ایینی ایران
منبع:
منظر آذر ۱۳۸۸ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
بازخوانی حافظه و هویت در معماری یادمانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر بر محور سه مفهوم کلیدی بازخوانی حافظه و هویت در معماری یادمانی ایران تدوین شده است. مفهوم بازخوانی در مباحث پیش رو نه به تصادف و نه از سر ذوق بلکه با اتکاء به هدفی مشخص و با ابتناء به روش شناسی و رویکردی معین گزیده شده و مورد بحث قرارگرفته است.
هر اثر یادمانی در بستر جاری و شرایط تاریخی و مقتضیات و ملزومات فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی، اقتصادی و سیاسی دوره ای که در آن پدید می آمده برای گروه های اجتماعی و مردمانی که آن را پدید می آورده اند در زمانه خود چونان واقعیتی زنده و فعّال بر صحنه تاریخ و فرهنگ و زندگی مردم آن جامعه حضور داشته، نقش خود را بر شانه می کشیده و ایفا می کرده است. تأثیر این بناهای یادمانی نیز بر روان و رفتار و اندیشه و خرد و خیال و ذوق و ذایقه گروه های اجتماعی و مردم جامعه ای که با چنین آثاری هم عصر بوده اند بلاواسطه بوده است. لیکن همان اثر یادمانی برای مردمان جامعه و تاریخ عصری که هزاره های بعد آن را به حضور دوباره فرا خوانده اند، موضوعیتی از جنس دیگر می پذیرفته که اصطلاحاً از آن به بازخوانی و بازاندیشی و بازنمایی تعبیر شده است. به سخن دیگر، آنچه برای مردمان یک دوره چونان واقعیتی زنده و زیستنی و خواندنی تجربه و زیسته می شده برای مردمان اعصار و ادوار بعدی که وارد سپهر دیگری از مناسبت ها و رابطه ها و مقتضیات و شرایط دیگر تاریخی می شده اند هم بازخوانی می طلبیده هم بازنمایی از نوعی و از منظری دیگر. لکن نسبت ذوقی و زیباشناختی مشمول این قاعده نمی شود. زیبا همیشه زیباست و فراسوی زمان تاریخی ایستاده است. مصریان عهد باستان، هم طراحان هم معماران و مهندسان و آفرینندگان معماری یادمانی اهرام بودند هم آنکه نسبتی زنده و فعّال با آثارشان داشتند و در بستر جاری فرهنگ و زندگی خود، آنها را فعّال بر صحنه می دیدند و می زیستند. بر همین سیاق ایلامیانی (عیلامیان) که معبد چغازنبیل و ایرانیانی که معماری پرشکوه تخت جمشید و آتنیانی که معماری معبد پارتنون و مجموعه های پیرامون آن را روی آکروپولیس در قلب شهر آتن عهد پریکلس پدید آورده بودند، حضور زنده و فعّال آنها را بر صحنه فرهنگ وزندگی خویش احساس می کردند و می زیستند. آنچه بود خوانش بود و گفتمان زنده و نسبت و رابطه بلاواسطه. آنچه ما می کنیم بازخوانی و بازنمایی است از منظری دیگر. مصداق این نوع و نحوه رابطه زنده و فعّال را در حرم های مطهر مسلمانان شیعه یا در اجرای مراسم حج و طواف مسلمانان برگرد کعبه به خوبی می توان مشاهده کرد. نه معبد چغازنبیل دیگر آشیانه ایزدستان عیلامیان است، نه معبد پارتنون دیگر پرستشگاه الهه آتنا و نه تخت جمشید کانون فعّال امپراطوری هخامنشی. آنها یادمان هایی هستند که در دوره جدید بار دیگر به حضور فراخوانده شده اند تا بازخوانی و بازاندیشی و بازنمایی های آرکئولوژیک شوند. البته از منظر «آرخه» و«لوگوس» دوره جدید،که مبادی و مبانی فکری و نظام معرفتی اش متفاوت از مبانی و مبادی فکری پدیدآورندگان چنین آثاری است.
معماری یادمانی که در نوشتار حاضر کانون توجّه و بحث قرارگرفته به طور اخص و معماری به طور کلّی و اعم، یک پدیده چندوجهی و چندگون و چندکارکردی است که با جنبه های دیگر فرهنگ و زندگی و روان و رفتار و نحوه نگاه و نحوه بودن و نوع بیان و گفتمان و در یک کلام جهان بینی و هستی شناسی جوامع در ادوار مختلف سخت و استوار درهم تنیده است. لذا وقتی از معماری چونان نوعی زبان در گروه و چارچوب زبان فرهنگ مادّی سخن گفته می شود، به دنبال قواعد و دستور زبان خوانش یا بازخوانی و نشانه شناسی و تفسیر آن نیز باید رفت. هر بنای یادمانی طومار و متن مادی و کالبدی شده ای است که بر روی ما گشوده است. زمانی می توان آن را خوانش و تفسیر کرد که با قواعد و دستور زبان خاص آن زبان و نحوه بیان و گفتمان آشنا باشیم.
طراحی شهری در هزاره سوم (تاثیرات و نقش فن آوری نوین اطلاعاتی و ارتباطات در طراحی شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
صفه ۱۳۸۴ شماره ۴۰
حوزههای تخصصی:
مروزه بررسی بازتاب ویژگی های عصر اطلاعات و ارتباطات و جامعه اطلاعاتی در مقیاس شهر و مطالعه تلفیق فضاهای مجازی با فضاهای واقعی شهری به ویژه بعد از موفقیت شبکه گستره جهانی اینترنت در دهه 90 یکی از مباحث مطرح شهرسازی شده است . پیدایش مفاهیمی همچون جوامع مجازی از جمله پدیده هایی است که قابلیت شبکه های نوین ارتباطاتی و اطلاعاتی را در ایجاد فضاهای جدید یا تحول فضاهای موجود شهر برای بشر آشکار ساخته است . به گمان برخی اندیشمندان با ظهور دنیای مجازی دیگر شهرسازی و ساختن فضاهای عینی شهر مرده است ...
زری بافی در ایران
حوزههای تخصصی:
بررسی و نقد مرمت ابنیه شهر تاریخی یزد
حوزههای تخصصی:
تعیین جهت بهینه گسترش شهر کرمانشاه با استفاده از AHP و GIS
حوزههای تخصصی:
شهرها در روند رشد خود با مسائل و پیامدهای متفاوتی مواجه اند، از این رو تعیین جهت مناسب برای گسترش شهر با توجه به خصوصیات شهر بسیار مهم است. مسائل مرتبط با گسترش شهر را می توان در قالب مسائل کالبدی و زیست محیطی، مسائل اجتماعی و فرهنگی و مسائل اقتصادی بررسی کرد. شهر کرمانشاه در روند گسترش خود پیامدهای نامناسبی را بر محیط اطراف خود گذاشته است. از دیدگاه کالبدی و زیست محیطی، تخریب باغات و زمین های کشاورزی، آلودگی های زیست محیطی، چند پاره شدن بافت شهری در اثر الحاق روستاها به شهر، و عدم سازگاری کاربری ها از نتایج گسترش شهر کرمانشاه بوده است. از بعد اجتماعی می توان به تضادهای فرهنگی و اجتماعی ایجاد شده اشاره کرد. افزایش هزینه های ایجاد زیرساخت ها، عدم بهره گیری مناسب از اراضی شهر و نابودی زمین های کشاورزی و باغات نیز از نمودهای گسترش شهر کرمانشاه از لحاظ اقتصادی بوده است. بنابراین، با توجه به مسائل عنوان شده می توان با تعیین جهت بهینه گسترش شهر، برنامه ریزی مناسبتری را برای شهر اتخاذ نمود. هدف از انجام این پژوهش، تعیین جهت بهینه گسترش شهری در خارج از محدوده موجود شهر کرمانشاه است. در تعیین جهت مناسب گسترش شهر کرمانشاه، ابتدا اطلاعات توصیفی شهر کرمانشاه در قالب متغیرهایی نظیر جاده های شهری، جاده های روستایی، مناطق صنعتی، خطوط انتقال برق فشار قوی، گسل، شیب، جهت شیب، جنس خاک و آب های سطحی (رودخانه) جمع آوری شده و بکار گرفته شده است. با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی و ابزار GIS مناسبترین جهت گسترش شهر ارائه شده است که در نهایت ناحیه شرقی شهر به عنوان مناسبترین جهت گسترش شهر انتخاب شده است.
تاثیر سبک معماری اسلامی آذربایجان در دوران ایلخانی و تیموری بر معماری سایر سرزمین های اسلامی در قرون و سده های بعدی
حوزههای تخصصی:
معماری اسلامی از لحاظ تاریخی اولین هنری است که توانست خود را با مفاهیم اسلامی سازگار نماید. هنر معماری آذربایجان در دوره ایلخانی و تیموری با شهرهایی همچون تبریز، مراغه و سلطانیه به رشد و بالندگی بی سابقه ای دست یافت و شاهکارهای بوجود آمده از آن، معماری سایر سرزمین های اسلامی را تحت تاثیر خود قرار داد. نمونه های معماری باقی مانده در هند و آسیای میانه در شرق سرزمین های اسلامی تا مصر و ترکیه در غرب جهان اسلام، نماد و نشانی آشکار از این پیشرفت ها و تاثیرات معماری هستند. پاره ای از این ویژگی های معماری با نفوذ به سایر سرزمین های اسلامی رنگ و بوی آن سرزمین را گرفته و به صورتی دیگر متجلی شده است که با نگاه ژرف و عمیق می توان ریشه آنها را در سبک معماری آذربایجان جست و جو کرد. این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی و مقایسه ای و از طریق مطالعات کتابخانه ای سعی در نشان دادن میزان تاثیر سبک معماری آذربایجان در دوران ایلخانی و تیموری بر معماری سایر سرزمین های اسلامی درقرون و سده های بعدی دارد و برای نیل بدین هدف آثار شاخص معماری اسلامی سرزمین-های مزبور را که نشانی از این تأثیرات دارند برای نشان دادن میزان و نحوه ی این تأثیرگذاری با نگاه تحلیلی مورد بررسی قرار می دهد. در پایان مشخص شد که این تأثیرات و تبادل افکار باعث بوجود آمدن سبک معماری اسلامی بین المللی شد که تا چندین سده در سرزمین های دور و نزدیک اسلامی رواج داشت، که در واقع ریشه و خاستگاه بسیاری از این ویژگیها سرزمین آذربایجان در ایران زمین بود.
ماهیتِ دور هرمنوتیکیِ فهم، در زیبایی شناسیِ تأویلِ عکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هرمنوتیکِ کلاسیک، فرایندِ فهم، عملی ذهنی است که به وسیلة آن، تجربة انسان زنده درک می شود. فهم، گشایندة جهانِ خود و دیگران، به روی ماست. به بیان هایدگر اما، فهم، قدرتِ درک امکان های خود شخص است برای هستی و در متن زیست جهانی که وی در آن زندگی می کند. چگونگیِ حصولِ به فهم، لایه های فهم و مسئلة حلقوی بودنِ فهم، دغدغة متألهین هرمنوتیک و هستی شناسان بوده است. در این میان رولان بارت1در آخرین کتاب خود اتاق روشن2، در فهمی که از عکس به مثابه متن به دست می دهد، بنیانِ هستندگیِ متنِ عکس را در حلقة دوارِ رجوعِ مخاطب و متنِ زیسته اش، و ارتباطِ دیالکتیکیِ حلقوی میان مخاطب ویژة عکس می داند، متنِ عکس و سنتی که مخاطب و عکس از آن برخاسته اند. حلقوی بودنِ فهم، یکی از نکاتِ مهمی است که در هرمنوتیک شلایر ماخر مطرح می شود و امروزه به حلقة هرمنوتیکی شهرت دارد. شلایر ماخر3 که در تاریخ فلسفه از وی به عنوان پدر هرمنوتیک مدرن یاد می شود، حلقوی بودن فهم را برای توصیفِ فهمِ متون ارایه داد. در حالی که بعدها، مارتین هایدگر4 و شاگردِ بزرگش، هانس گئورگ گادامر5 ، در نظریة هرمنوتیکی خود، مسئله را مختص به فهمِ متون نمی دانسته و این حلقه را به اصل بنیادینِ فهمِ بشر از ماهیت و وضعیتِ خویش بسط و گسترش دادند. حلقة هرمنوتیک، در کل به توصیفِ این نکته می پردازد که چگونه جزء و کل، در فرایندِ فهم و تفسیر، به صورتی حلقوی به یکدیگر مربوطند : فهمِ اجزاء برای فهمِ کل ضروری است، در حالی که برای فهمِ اجزاء، باید کل را درک کرد. فهم ما از عکس نیز بسته و وابسته است به شرایط کنونی تأویل و تأویل گر؛ و تأویل عکس خود به جهانی هم بسته است که عکس سرِ توصیفش دارد. نمود چنین حلقة فهمی را می توان به خوبی در کنش ها و واکنش های عکاسی، در احوالاتِ رؤیتِ صادقانه آن، ملاحظه کرد. مقالة حاضر، بر پایة متنِ اتاقِ روشن، به بررسیِ ماهیتِ دورِ هرمنوتیکیِ فهم در تأویلِ آثارِ عکاسی پرداخته و سعی در واکاوی بازنمودهای دور فهم در متنِ عکس دارد.
نظارت سازمانی بر زیرساخت های منظر شهری، بررسی نمونه : لندن
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۶
حوزههای تخصصی:
آنچه از یک شهر به چشم می آید و در ذهن می ماند، منظر شهری آن است، از این رو در بسیاری از کلان شهرهای دنیا برای ارتقای کیفیت کالبدی و معنایی منظر شهری رقابت ویژه ای وجود دارد، تا به این طریق بتوانند جایگاه خود را در سطح جهانی تثبیت کرده یا ارتقا دهند. از مهم ترین زیرساخت های لازم جهت دست یابی به منظر شهری باکیفیت می توان به ایجاد سازمانی اشاره کرد که بتواند مدیریت و نظارتی جامع در کنترل و رشد سه بعدی شهر داشته باشد. وجود سازمانی قوی که عوامل اصلی تأثیرگذار در منظر شهری از جمله کیفیت معماری، دیدهای شهری، جایگاه ساختمان های بلند در شهر، ارتفاع شهر، نسبت فضاهای سبز و آبی به کل شهر، خوانایی شهر، معنا و هویت شهر و ... را کنترل نماید، اولین گام در دست یابی به منظر شهری با کیفیت است.
میناکاری، هنر درخشان آتش و خاک
حوزههای تخصصی: