فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۶۱ تا ۳٬۶۸۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۹
147 - 179
حوزههای تخصصی:
وسعت بافت های تاریخی و فرسوده در ایران و کم توجهی به لایه های اجتماعی در تشخیص این گونه بافت ها، لزوم پرداختن به حوزه های اجتماعی و مکان را روشن می سازد. رویکرد اخیر، «بازآفرینی شهری» است که دید جامعی به بافت های تاریخی و حفاظت آن دارد. هدف این پژوهش بازتعریف شاخص های مکانی ارتقاء دهنده پایداری اجتماعی با رویکرد بازآفرینی شهری در بافت تاریخی شهر سنندج می باشد. روش تحقیق به صورت توصیفی - تحلیلی و نوع آن کاربردی می باشد. نمونه گیری به صورت تصادفی بوده و با فرمول کوکران، 400 نفر برای پرسشگری انتخاب شدند. داده های بدست آمده از طریق نرم افزارهای SPSS و AMOS تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که شاخص های تنوع فعالیتی، تراکم و فشردگی، طراحی منظر محله به ترتیب با ارزش عددی «0.854، 0.748، 0.871» بیشترین تأثیر را بر ابعاد فعالیت پذیری، انسجام فضایی – کالبدی و عدالت مندی دارند. همچنین شاخص های مربوط به «هویت مندی» با میانگین عددی 0.730 و شاخص های مربوط به «عدالت مندی» با میانگین عددی 0.691 بیشترین تأثیر را بر پایداری اجتماعی بافت ناکارآمد مرکزی شهر سنندج دارند.
بررسی فناوری های نوین ساختمانی در سیمای بلندمرتبه های مسکونی تهران از منظر الگوهای زیباشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
91-103
حوزههای تخصصی:
اﻫﺪاف: ﺑﻠﻨﺪﻣﺮﺗﺒﻪﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ در دﻫﻪﻫﺎی ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﺎ ﻣﯿﺰان ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬﯽ در ﺗﻌﺪاد و ﺳﻬﻢ، در ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺷﮑﻞ ﮐﺎﻟﺒﺪ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﺑﻪ ﺧﻮد اﺧﺘﺼﺎص دادهاﻧﺪ، ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﻪدﻟﯿﻞ ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬار ی زیﺎد در ﻣﻨﻈﺮ ﺷﻬﺮﻫﺎ در زﻣﯿﻨﻪ زیﺒﺎیﯽﺷﻨﺎﺳﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻣﻮرد ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻗﺮار ﮔﯿﺮﻧﺪ. ایﻦ ﺑﻨﺎﻫﺎ از ﻟﺤﺎظ زیﺒﺎﺷﻨﺎﺳﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ اﻟﮕﻮیﯽ ﺑﺮای ﺑﻨﺎﻫﺎی ﮐﻮﺗﺎهﺗﺮ ﻧﯿﺰ ﺗﺒﺪیﻞ ﺷﻮﻧﺪ. ﺗﺪویﻦ اﺻﻮل ﻧﻤﺎی ﺳﺎﺧﺘﻤﺎنﻫﺎ ﺿﺮورﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻐﻔﻮل ﻣﺎﻧﺪه و دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ آن ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ ﺷﻨﺎﺧﺖ، ارزیﺎﺑﯽ و دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی اﻟﮕﻮﻫﺎی زیﺒﺎﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ ایﻦ ﺑﻨﺎﻫﺎ اﺳﺖ. ﭘﺮﺳﺶ اﺻﻠﯽ ایﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺳﯿﻤﺎی ﺑﻠﻨﺪﻣﺮﺗﺒﻪﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ در زﻣﯿﻨﻪ زیﺒﺎﺷﻨﺎﺳﯽ ﭼﻪ دﮔﺮﮔﻮﻧﯽ ﭘﺪیﺪ آﻣﺪه اﺳﺖ، ﺷﮑﻞﮔﯿﺮ ی آﻧﻬﺎ از ﭼﻪ روﻧﺪی ﭘﯿﺮوی ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﻫﺪف ﺧﻮاﻧﺸﯽ روﺷﻦ از ﺳﯿﺮ دﮔﺮﮔﻮﻧﯽ اﻟﮕﻮﻫﺎی زیﺒﺎﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ ﻧﻤﺎی ﺑﻠﻨﺪﻣﺮﺗﺒﻪﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ ﺗﻬﺮان، از ﺳﺎل ۱۳۴۰ ﺗﺎﮐﻨﻮن اﺳﺖ. اﺑﺰار و روشﻫﺎ: ﺑﺎ روش ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ، ﻧﻤﺎی ﺑﻠﻨﺪﻣﺮﺗﺒﻪﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ ﺗﻬﺮان و روﻧﺪ ﺷﮑﻞﮔﯿﺮ ی آﻧﻬﺎ در دورهﻫﺎی زﻣﺎﻧﯽ ﺑﺮرﺳﯽ و اﻃﻼﻋﺎت ﺑﺎ ﺣﻀﻮر در ﻣﺤﻞ ﺑﻨﺎﻫﺎ ﺟﻤﻊآور ی ﺷﺪﻧﺪ، ﺳﭙﺲ در ﺟﺪاوﻟﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮاﺳﺎس ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی زیﺒﺎیﯽﺷﻨﺎﺳﯽ ﺗﻌﺮیﻒ، دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی و ﺗﺎریﺨﭽﻪ ایﻦ ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای ﮔﺮدآور ی ﺷﺪ. ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎ، اﻟﮕﻮﻫﺎی زیﺒﺎﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ در ﺳﯿﻤﺎی ﺑﻨﺎﻫﺎی ﺑﻠﻨﺪﻣﺮﺗﺒﻪﻫﺎ را روﺷﻦ ﻧﻤﻮد. یﺎﻓﺘﻪﻫﺎ: ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻓﺮاواﻧﯽ ﻫﺮ یﮏ در ﺑﺎزهﻫﺎی زﻣﺎﻧﯽ، ﭼﻬﺎر ﻣﻮج زیﺒﺎﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ و ﻣﺸﺨﺼﺎت دﻗﯿﻘﯽ از ویﮋﮔﯽ اﻟﮕﻮﻫﺎ و ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﺷﮑﻞﮔﯿﺮ ی ﻫﺮ ﻣﻮج در ﺷﻬﺮ ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪ. از ﺳﻮی دیﮕﺮ اﻟﮕﻮواره ﺑﻨﺎﻫﺎ از ﻟﺤﺎظ ﺷﮑﻠﯽ ﺑﻪ ﻣﮑﻌﺐ، ﺗﺮﮐﯿﺐ ﻣﮑﻌﺐ و زیﮕﻮرات در ﺗﺎج و ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺗﻨﻮع ﺣﺠﻤﯽ و ﺷﮑﻠﯽ دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی ﺷﺪﻧﺪ. ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی: روﻧﺪی ﺳﯿﺎل در ﺗﺪویﻦ اﻟﮕﻮﻫﺎی زیﺒﺎیﯽﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﻨﺎﻫﺎی ﺑﻠﻨﺪﻣﺮﺗﺒﻪ ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﺷﺮایﻂ زﻣﺎﻧﯽ و ﻣﮑﺎﻧﯽ ﺗﻬﺮان وﺟﻮد دارد.
باز اندیشی در مفهوم شهر اسلامی؛ تحلیلی پیرامون برداشت های مختلف از مفهوم شهر اسلامی و تبیین ضرورت خوانش اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
157-166
حوزههای تخصصی:
اهداف: در دهه های گذشته مقالات و کتب متعددی پیرامون مفهوم "شهر اسلامی" هم توسط محققان مسلمان و هم توسط مستشرقین غربی به رشته تحریر در آمده است. برخی مفهوم شهر اسلامی را متناسب با اقتضائات زمان معاصر نمی دانند و در مقابل برخی از لزوم توجه بیشتر به آن سخن می گویند. هدف از این مطالعه در مرحله اول دسته بندی و تحلیل خوانش های مختلف از شهر اسلامی و در مرحله دوم بازاندیشی در این تعریف مبتنی بر اقتضائات کنونی جوامع مسلمان بود. ابزار و روش ها: مطالعه حاضر ماهیتی توصیفی- تحلیلی و اکتشافی دارد. روش جمع آوری اطلاعات برآیندی از مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه های عمیق با صاحب نظران این حوزه در داخل و خارج از کشور بود که در مقایسه با هم مورد بحث، تحلیل و نقد قرار گرفت. این مطالعه ابتدا به دسته بندی و مقایسه بین رویکردهای برون دینی و درون دینی از مفهوم شهرهای اسلامی پرداخت. یافته دیگر این مطالعه افزودن خوانشی درون دینی به خوانش های قبلی از شهر اسلامی بود. در این راستا به موازات بررسی مطالعات مختلف پیرامون شهر اسلامی، لایه های مختلف تفکر اسلامی نیز مورد بررسی قرار گرفت و با خوانش های موجود تطبیق داده شد. نتیجه گیری: در نتیجه گیری مطالعه حاضر به این سئوال پاسخ داده شد که تکیه بر کدام یک از ابعاد اندیشه اسلامی بیشتر با نیازهای جامعه امروزی در حوزه شهرسازی متناسب است؟. با توجه به تحلیل هایی که در مطالعه بیان شد تاکید بر رویکرد اخلاقی بیش از سایر رویکردها می تواند پاسخگوی اقتضائات کنونی شهرها در جوامع اسلامی باشد.
راه کارهای بهینه سازی معماری فضای داخلی با بهره گیری از شاخصه های سبک مینیمال
حوزههای تخصصی:
مشکل کوچک بودن خانه ها امروزه به معضلی تبدیل گشته است که درکنار عواملی مانند تغییر سبک زندگی و نگرش و فرهنگ عامه مردم باعث شده است تا لزوم اتخاذ رویکردی جدید در چیدمان خانه های مسکونی ضروری باشد. یکی از راه حل هایی که برای این مسئله اندیشیده شده است، ایجاد خلوص و خلوت بیشتر فضایی از طریق خلاصه سازی مبلمان و اجزای داخلی خانه هاست. یکی از راه کارهایی که می تواند معماران و طراحان داخلی را در این امر یاری رساند استفاده از مبلمان و وسایلی در خانه است که چند کاربردی بوده و با صرف کمترین فضا بیشترین نیازهای فضایی استفاده کننده را برآورده می کند. امروزه با پیشرفت علم و تکنولوژی خصوصاً در کشورهای صنعتی، طراحی و ساخت وسایل چند کاربردی به شاخه ای جدید در ساخت مبلمان تبدیل شده و استفاده از این وسایل در خانه های مدرن چه به دلیل زیبایی و تزیین و چه به سبب کاربردی بودن روزبه روز بیشتر متداول می شود. ما بامطالعه و بررسی سبک معماری مینیمالیسم درصدد آن هستیم که تأثیرات آن را بر زندگی روزمره افراد بیابیم و مشکلاتی همچون کوچک بودن خانه ها که معضلی بزرگ برای جامعه است را با استفاده از سبک معماری مینیمال حل کنیم.
بررسی نقش معماری مفاصل بر ارتقاء سطح خلاقیت دانش آموزان در مدارس ابتدایی
حوزههای تخصصی:
خلاقیت را می توان یکی از مهم ترین پدیده های روان شناختی بشر برشمرد. پدیده ای که می تواند سرنوشت بشر را رقم بزند. ازآنجاکه محیط نقش به سزایی در رفتار کودک دارد، مدرسه جزء اولین محیط هایی است که کودک تحت تأثیر آن قرار می گیرد. از عوامل متعدد تأثیرگذار در رشد خلاقیت کودکان، جنبه های شناختی و نیز مسائل تربیتی مکرر مورد بررسی قرارگرفته اند، یکی از ظرفیت های مغفول در تربیت و تعلیم کودکان، فضای آموزشی مناسب آن ها با توجه به معیارهای سنی و تأثیر کیفیت فضای معماری شده در پرورش خلاقیت آن هاست. امروزه عمده فعالیت های آموزشی دانش آموزان تنها در محیط های داخلی مدارس و معمولاً فضاهای بسته کلاس ها قابل تحقق بوده و فضاهای مفصلی و بینابینی آن ها دارای ارزش و اصالتی خاص نیستند. در این نگرش عملاً آموزش؛ انتقال یک سویه دانش از یاد دهنده به یادگیرنده خواهد بود و آموزش در فعل جست وجو و کشف وجود نخواهد داشت؛ بنابراین می بایست از تمامی فضاهای یک مجموعه بهره جویید. هدف از انجام این پژوهش رسیدن به فضای آموزشی مناسب کودک با بررسی اثربخشی حضور فضاهای مفصلی بر ارتقاء سطح خلاقیت دانش آموزان در مدارس دوره ابتدایی است. روش انجام این تحقیق ازنظر ماهیت در نوع کیفی- کمی قرار دارد. جمع آوری داده ها در مرحله نخست با روش کتابخانه ای و سپس مورد تحلیل قرار گرفت. جامعه آماری spss میزان اثرگذاری هر یک از عوامل ایجادکننده خلاقیت در فضای مفصل توسط پرسشنامه طراحی و با استفاده از نرم افزار به صورت تصادفی شامل 023 دانشآموزان از سه مدرسه ابتدایی دخترانه دوره دوم در منطقه 22 شهر تهران بودهاست. یافته ها نشان می دهد که با 59 درصد اطمینان می توان گفت استفاده از عوامل سه گانه ی خلاقیت آفرینی فضای مفاصل بر ابعاد تعلق آفرین فضای مدارس دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی تأثیر معناداری دارد. درنتیجه می توان گفت حضور فضاهای مفصلی در مدارس موجب ارتقا سطح خلاقیت دانش آموزان شده و محیطی مناسب برای رشد اجتماعی کودک فراهممی آورد تا خود را متعلق به آن فضا بداند.
مطالعه تطبیقی رمزهای آیینی و فرهنگی در منظر پردازی باغ های ایرانی و چینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم آبان ۱۳۹۸ شماره ۷۷
29 - 42
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: سه عامل فرهنگ، آداب و رسوم و باورهای مذهبی مؤثرترین مؤلفه های تأثیرگذار بر تمدن های کهن از جمله ایران و چین بوده است. این مؤلفه ها در تمدن های مذکور به صورت های مختلف تجسم یافته و در تعریف هویت مکانی فضاهای مختلف از جمله باغ ها از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. در این راستا انجام مطالعه تطبیقی جهت بررسی چگونگی تأثیر مفاهیم آیینی و فرهنگی در شکل گیری رمزها و فضاهای کالبدی باغ سازی این دو تمدن مسئله اصلی این تحقیق است. هدف: هدف اصلی این مقاله، شناخت رمزهای به کاررفته در ساختار کالبدی باغ های ایرانی (دوره اسلامی) و باغ های چینی (دوره های تائو و بودا) و چگونگی ارتباط آن با باورهای آیینی و فرهنگی این دو تمدن بوده است. روش تحقیق: این پژوهش از گونه پژوهش های کیفی است که در مرحله جمع آوری اطلاعات از روش توصیفی_تحلیلی و تفسیری_تاریخی و در مرحله تجزیه و تحلیل داده ها از روش استدلال منطقی بهره گرفته است. این مقاله با نگاهی لایه ای و با تمرکز بر تأثیر رمزهای برگرفته از باورهای مذهبی انجام شده است. در این راستا ابتدا به بررسی رمزها، انواع آن و چگونگی ظهور و نمایش عناصر نمادین در باغ سازی ایران و سپس چین پرداخته شده و با توجه به وجود ارتباط میان رمزهای استفاده شده با باورهای مذهبی تمدن و سازندگان آن، به مطالعه تطبیقی لایه های رمزگانی در باغ های ایران و چین پرداخته شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که با توجه به تفاوت های موجود در نگاه به طبیعت، ریشه های آیینی و فرهنگی، عوامل اقلیمی و تأثیر آن بر ظهور رمزهای عام و خاص، باغ های ایرانی و چینی از آغاز شکل گیری خود با روش های متفاوتی روبه رو بوده اند. چنین به نظر می رسد که باغ سازی چینی با رویکرد تقدیس طبیعت، از نمادها و نشانه هایی برای یادآوری قدرت ها و نیروهای نهفته در طبیعت و دنیا استفاده کرده است. درحالی که در باغ سازی ایرانی نمادها و نشانه ها در راستای نگاه آیه ای به طبیعت و در جهت یادآوری بهشت و قدرت خداوند در خلق طبیعت و دنیا است.
عملکرد نمایه ای شرق شناسی در هنر معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم آذر ۱۳۹۸ شماره ۷۸
5 - 14
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: هنر دو دهه اخیر ایران تاکنون از جنبه های مختلفی نقد شده است و برخی از منتقدان گرایش های اصلی آن را بازتولید گفتمان شرق شناسی دانسته اند. در همین رابطه، مسئله پژوهش این است که چگونه می توان ویژگی های مشترکی را میان فرمول تولید این قبیل آثار هنری و عملکرد شرق شناسی یافت؟ بدین منظور از مفهوم نمایه، با استناد به مباحث نشانه شناسی و تاریخ هنر و به منظور خوانش نقادانه بازتولید گفتمان شرق شناسی، بهره گرفته شده است. هدف: هدف این پژوهش مطالعه انتقادی و تعمیق در چالش های نظری هنر معاصر ایران با تکیه بر مفهوم نمایه است. پرسش اصلی این است که چه مؤلفه هایی ویژگی نمایه ای هنر معاصر ایران را شکل می دهند و چگونه نمایه سازی در هنر معاصر ایران در تطابق با گفتمان شرق شناسی است؟ روش تحقیق: روش پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی است و داده های آن به شیوه کیفی تجزیه و تحلیل شده اند. نمونه ها به شکل هدفمند انتخاب شده اند. نتیجه گیری: کاربست افراطی برخی عناصر و نقش مایه های سنتی در هنر ایران دارای کارکردی نمایه ای است که ظرفیت جداسازی مکانی و موقعیت مند کردن آثار هنری را ایجاد می کند. این جداسازی مکانی و موقعیت مندکردن در تطابق با گفتمان شرق شناسی است.
بررسی طراحی معماری پایدار با رویکرد طراحی معماری بیونیک و ارتباط آن ها بایکدیگر
حوزههای تخصصی:
امروزه به نظر می رسد که توسعه پایدار و مفاهیم آن به خوبی با اهداف و مقاصد معماری می تواند به عنوان عاملی مؤثر جهت رسیدن به اهداف پایداری مطرح شود. در سال های اخیر بیانیه ها و مقالات بی شماری در زمینه اصول معماری توسط محققان مختلف در سراسر دنیا مطرح شده است. مفهوم پایداری در عصر حاضر آن چنان اهمیتی یافته است که هر بحث معاصری درباره محیط زیست و معماری بدون توجه به این مفهوم بحثی ناتمام محسوب می شود. معماری پایدار یک فرآیندی است که می تواند تکرار شود. معماری پایدار می تواند در کیفیت محصول نهایی تأثیرگذار باشد و فرآیندی که ماندنی باشد را تشخیص دهد. در این راستا الهام گیری از معماری بیونیک می تواند در طراحی معماری پایدار مؤثر واقع گردد. بیونیک علمی است که مشکلات فنی و سازه ای را می تواند از راه های زیستی حل کند، به عبارتی می تواند از الگوهای زنده الهام بگیرد. براین اساس روح بخشیدن به ساختمان یکی از تمایلات معماری بیونیک است که طراحان این رشته با توجه به قدرت سازه برای تنفس (زنده نمایی)، به کمک خطوط مستقیم یا منحنی خالص و القاء آهسته تمامیت سازه به آن دست پیدا می کنند و مهم ترین چیز برای طراحی معماری بیونیک آن است که ساختمان بتواند زنده بودن خود را القاء کند. سؤال اصلی تحقیق این است که استفاده از معماری بیونیک در پیوند با طراحی معماری پایدار به تأثیری در محیط زیست خواهد داشت؟ روش تحقیق حاضر به صورت کتابخانه ای-اسنادی می باشد. هدف این مقاله بررسی جایگاه طراحی معماری بیونیک در طراحی معماری پایدار و رابطه این دو مفهوم با یکدیگر می باشد.
Evaluation the Role of Factors Affecting the Feasibility of Urban Development Plans through Structural Equation Model ( Case Study: Shiraz City)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The main purpose of this paper is to explain the factors affecting the change of service land uses in the city of Shiraz and identify its reasons. For this purpose, the second-order confirmatory factor analysis technique has been used as one of the structural equation modeling techniques to determine the severity of the effect of the four factors on land use change, through which a contributing framework for the effects of the four factors (physical, activity, economic, accessibility) on land use change is obtained. Finally, the extent and direction of the factors affecting the realization of service land uses in the city of Shiraz are explained using the structural equation model (SEM). In order to achieve these goals, 50 variables affecting 600 plots in Shiraz city are extracted through field method. The variables are investigated and analyzed using GIS maps, Amos and SPSS software, and a series of bi-variable correlations in a table called correlation matrix or covariance, the most notably of which are confirmatory factor analysis and SEM. The results of the research show that, in total, the selected four factors have a significant effect on the land use change. It is such that the standardized weights of regression for "the effect of the access factor on land use change", "the effect of the economic factor on land use change", "the effect of the activity factor on land use change", and "the effect of the physical factor on land use change" are 0.91, 0.78, 0.65, and 0.56, respectively.
بررسی تطبیقی شهرسازی سنتی با شهرسازی مدرن مورد مطالعه: شهر جدید مهاجران و شهر شازند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
33 - 52
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در سال های اخیر جمعیت کلانشهرها بر اثر مهاجرت ها افزایش یافت و در همین جهت شهرهای جدید با اهدافی همانند کاهش جمعیت کلانشهرها، ایجاد اشتغال و غیره احداث شده اند. هدف: از این رو هدف پژوهش حاضر، مقایسه میزان موفقیت شهرهای سنتی و جدید در زمینه های اقتصادی و اجتماعی و از این عوامل برای موفقیت هر دو شهر ذکر شده، استفاده شده است. روش پژوهش: روش تحقیق در این پژوهش از نوع مقایسه ای و در چارچوب روش های تحلیلی است. از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات موردنیاز استفاده شده است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تکمیل شده است. و ضریب آلفای کرونباخ نیز 858/0 محاسبه گردیده است. جامعه آماری پژوهش شامل 117571 نفر در شهرشازند و 20346 نفر در شهر جدید مهاجران است. که حجم نمونه انتخابی با استفاده از فرمول کوکران به ترتیب 383 و 377 محاسبه گردید. یافته ها: برای مقایسه وضعیت رضایت شهروندان با استفاده از آزمون تی دو نمونه ای و آزمون لون دو شهر با هم مقایسه و شهر شازند با میانگین 41/13 در مقابل شهرجدید مهاجران با میانگین 25/16 (نسبت به میانه 14) از میزان رضایت پایین تری برخوردار است. در همین راستا آزمون تی با مقدار 473/4- و سطح معناداری 000/0 فرض صفر را رد کرده و عدم برابری واریانس های دو شهر نیز تأیید می گردد. بر این اساس میانگین های دو شهر دارای اختلاف معنادار برابر با 84/2 بوده است. در نهایت با استفاده از روش رگرسیون چندگانه مدل تحلیلی با استفاده از ضرایب استاندارد شده هریک از معیارها در دو شهر محاسبه شده است. نتیجه: و در نتیجه شهروندان شهر شازند و شهرجدید مهاجران بر این باور بوده اند که میزان موفقیت شهر جدید مهاجران در زمینه وضعیت اقتصادی از قبیل، اشتغال و نظام فعالیتی آن هم در زمینه میزان خودکفایی شهری بیشتر از شهر شازند بوده است.
تأثیر سرعت گرایی بر تحولات ساختار شهر در مقیاس جهانی و ایران (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
21 - 36
حوزههای تخصصی:
سرعت در قالب فناوریهای مدرن اخیر، به تغییرات گسترده، شتابان و غیرمنطیق بر بستر اجتماعی-کالبدی شهرها دامن زده است. هدف کلان و نظری این نوشتار، بررسی ابعاد گوناگون سرعت، برقراری ارتباط دوسویه میان مفاهیم سرعت و ساختار شهر از طریق استخراج و دسته بندی اعصار چندگانه سرعت در مقیاس جهانی و ایران، و مقایسه تحلیلی-انطباقی آنها میباشد. هدف خرد و عملیاتی موضوع، بدست آوردن محورهای چندحرکتی-چندسرعتی تأثیرگذار بر شکل دهی به ساختار شهر شیراز است. بدین ترتیب با بکارگیری روش چیدمان فضا و معیار ارزش همپیوندی در ساختار شهر شیراز در چهار عصر سرعت بدست آمده؛ همچنین بررسی تفصیلی عصر حاضر در قالب تحلیل زیرساختهای فیزیکی، مجازی و شیوه های گوناگون سفر، به پراکندگی و تعدد محورهای عمدتاً شرقی-غربی، چندحرکتی-چندسرعتی با تمرکز بیشتر در بافت میانه شهر شیراز پی برده شده است. بر این اساس با پیوستگی و پخشایش متعادل محورهای بدست آمده، دستیابی به ساختار شهری منسجم میسر میشود.
شناسایی مراکز شهری با استفاده از فعالیت ها و عملکردهای شهری (نمونه پژوهشی مراکز شهری کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۷۰
17 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:رشد سریع جمعیت، افزایش جمعیت شهرنشین و نیروهای محرکه، منجر به تحول شهری سریعی شده اند که به صورت فرآیندی مداوم، شکل و ساخت شهرها را دگرگون می کنند. توسعه و تحول سریع شهری همیشه مشکلاتی را به دنبال خود دارد، به ویژه زمانی که این امر بدون برنامه اتفاق افتاده باشد و ساخت شهری کلان شهرها را از حالت تعادل خارج نماید. یکی از تحولات بزرگی که در ساخت شهری کلان شهر تبریز به وقوع پیوسته است، افزایش مراکز شهری جدید با نقش های عملکردی جدید و افزایش تراکم در قسمت های خاصی از این کلان شهر است که نتیجه این اقدامات، تحولات فضایی نامتعادل در ساخت شهری است. این مقاله به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که توزیع فضایی مراکز شهری در کلان شهر تبریز چه تأثیری در تعادل یا عدم تعادل فضایی ساخت شهری این کلان شهر دارد؟ قبل از پرداختن به سؤال قبل، این سؤال مطرح می شود که مراکز شهری چگونه شناسایی می شوند؟ هدف:بررسی میزان تأثیرپذیری تحولات فضایی ساخت شهری کلان شهر تبریز از مراکز شهری به وجودآمده طی دهه های اخیر هدف اصلی این مقاله است و هدف دیگر، ارائه روشی علمی برای شناسایی مراکز شهری. روش تحقیق: این پژوهش از نظر هدف پژوهش جزو پژوهش های کاربردی و از نظر روش جمع آوری اطلاعات جزء روش های کتابخانه ای و میدانی بوده که با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است و از سیستم اطلاعات جغرافیایی برای توصیف و تحلیل داده ها و نقشه ها بهره گرفته است. نتیجه گیری:نتایج تحقیق نشان می دهد که ساخت شهری کلان شهر تبریز طی دهه های گذشته تحولات فراوان کالبدی را به خود دیده است. دگرگونی در ساخت آن اغلب در قسمت های شرقی و شمال شرقی به وقوع پیوسته است که از آن جمله می توان به شکل گیری سه مرکز شهری جدید (آبرسان، ولیعصر، باغمیشه-شهیدفهمیده) اشاره کرد. توزیع جغرافیایی مراکز شهری، ساخت شهری کلان شهر تبریز را از حالت تعادل خارج کرده است که در طرح های توسعه آتی، بایستی این مهم مدنظر قرار گیرد.
Making Invisible City Visible: A Solution for Mapping Hidden Socioeconomic Patterns in Tehran
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۵, Winter ۲۰۱۹
39 - 49
حوزههای تخصصی:
Today, urban areas are among the most complex social landscapes. In order to detect and to resolve urban social problems, urban planners require a deep recognition of this complexity. Synthetic homogeneous neighborhoods offer one approach in moving towards reimagining some of the invisible socioeconomic aspects of urban life. In this paper, we use Openshaw’s Automated Zone Design (AZD) methods that utilize an array of factors and algorithms to generate new homogenous socio-spatial units based on both statistical and heuristic procedures. The results are polygons (pseudo neighborhoods) which represent a specific underlying socioeconomic patterning across the city. Using Tehran as our case, the hidden socioeconomic patterns are different from the administrative city divisions and cartographic. The consistency of the new zone design was checked through global and local Moran’s I; upon given assumption that for the resulted homogenous polygons (neighborhood), there is no spatial autocorrelation in the new zone design map. The results showed the random distribution for all but one socioeconomic indices in the new zone design map. The result converts heterogeneous urban divisions into new homogenous polygons (neighborhoods) by regrouping basic socioeconomic and spatial units.
تحلیلی بر طول سفرهای درون شهری با رویکرد جغرافی زمان: تأثیرپذیری از محدودیت های فردی یا فرصت های فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم آذر ۱۳۹۸ شماره ۷۸
41 - 52
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: طول سفر، به منزله یکی از متغیرهای کلیدی رفتار سفر، به نوعی بازتاب دهنده میزان پایداری در حمل و نقل، کیفیت زندگی، قابلیت دسترسی افراد به مقاصد و تعادل فضایی در شهر است. هدف: باوجود مطالعات فراوان درزمینه رفتار سفر، تا کنون مطالعات کمتری به بررسی و تحلیل نقش عوامل مختلف در مسافت سفرهای غیرکاری درون شهری اختصاص یافته اند. از این رو، هدف اصلی مقاله پیش روی بررسی تأثیر عوامل فردی و ویژگی های کالبدی-فضایی مبدأ و مقصد سفر در مسافت سفرهای شهری با استفاده از چارچوب نظری جغرافی زمان است. روش تحقیق: روش پژوهش مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی مبتنی بر استدلال های منطقی و مشاهدات تجربی است. در این پژوهش براساس دیدگاه جغرافی زمان 9 عامل در سطح فردی و 9 عامل در مقیاس محله ای در سه دسته محدویت، شامل محدویت های ظرفیتی، محدودیت های وابستگی و محدودیت های مقرراتی، تعریف شده است. به منظور آزمون تجربی چارچوب نظری نیز 30 ناحیه مطالعاتی در کلان شهر اصفهان انتخاب و داده های مورد نیاز جمع آوری شده است. در تحلیل عوامل مذکور، ابتدا به صورت نظری تأثیر بالقوه عامل های مربوط به محدودیت های سه گانه بر طول سفر تبیین شده و سپس، با استفاده از روش رگرسیون خطی، روابط مورد انتظار به صورت تجربی آزمون شده است. نتیجه گیری: نتایج تحلیل ها و یافته های پژوهش نشان می دهد که طول سفر تابعی از متغیرهای هر سه نوع محدودیت است، اما نقش ویژگی های کالبدی- فضایی در مسافت سفر شهروندان پررنگ تر از عوامل فردی است، به طوری که فاصله از مرکز شهر مهم ترین عامل اثرگذار در طول سفر شهروندان است. علاوه بر این، اگرچه به صورت نظری انتظار می رفت برخی عوامل مانند جنسیت، اندازه خانوار، تراکم کاربری های تجاری و تنوع کاربری ها در طول سفر تأثیر داشته باشند، در واقعیت در مدل تحلیل تجربی معنی دار نبودند.
بازخوانی مؤلفه های مؤثر بر ادراک جداره های فعّال در طراحی منظر خیابانی (مطالعه موردی بافت میانی شهر شیراز، خیابان خیام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
159 - 178
حوزههای تخصصی:
تمرکز بر ویژگی های کیفی جداره های فعال و مؤلفه های ادراک آن ها، از مهم ترین موضوعات طراحی منظر خیابانی است. کیفیت سطح همکف جداره ها تأثیر زیادی بر میزان و نحوه استفاده شهروندان از فضای شهری، مدت زمان حضور و رفتارهای احتمالی آن ها دارد. به منظور دست یابی به مؤلفه های مؤثر بر ادراک منظر خیابانی با تأکید بر جداره های فعال و امکان مطالعه دقیق تر آن ها، می توان عناصر تشکیل دهنده منظر خیابانی را به سه مؤلفه کالبدی، عملکردی و زمینه ای تقسیم نمود. کیفیت های طراحی شهری مناظر خیابانی متشکل از کیفیت های کاربردی منظر پیاده رو و کیفیت های زیبایی شناسی آن است. اجزاء تشکیل دهنده جداره های فعال متشکل از دو بعد عینی و ذهنی است که بعد عینی شامل عناصر خارجی و داخلی ساختمان؛ و بعد ذهنی شامل خوانایی، جهت دهی، حس خوش آمدگویی و ارتباط متقابل شهروندان با فضای خیابان است. این پژوهش از شیوه تحقیق مشاهده و پیمایش در بستر مطالعات میدانی خیابان خیام در بافت میانی شیراز بهره گرفته است. روش تحلیل مورد استفاده تلفیقی از روش های کمی و کیفی ارزیابی ادراک منظر خیابانی است و داده های به دست آمده با استفاده از ماتریس سوات و امتیازدهی طیف لیکرت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و راهبردهای طراحی از طریق ماتریس راهبردهای کمی استراتژیک ارائه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تأکید بر ارجاعات زمینه ای و تاریخی، ارتقاء کیفیت منظر عینی، ارتقاء مؤلفه های عملکردی و نظام فعالیتی، ساماندهی کالبدی جداره های سطح همکف، تأکید بر تجربه فضایی عابرین پیاده از سطح همکف و ارتقاء امنیت اجتماعی و حس حضورپذیری در طراحی منظر خیابانی ضروری است.
تحلیل ساختار منظر ستایشگاه های مهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم مرداد ۱۳۹۸ شماره ۷۴
31 - 42
حوزههای تخصصی:
نگرش بشر به آداب و آیین های مذهبی و ارزش و اهمیتی که برای آنها قائل بوده است، به بهترین شکل در معماری و هنر نمود پیدا می کند. در ایران باستان یکی از بارزترین و شکوهمندترین مبانی آیینی که فضا را شکل داده، باورهای مهرپرستان بوده است. پرداختن به آثار معماری و منظر ستایشگاه های این آیین و مکان برگزاری مراسم این کیش از آن جهت اهمیت دارد که باورها و سمبل های میتراییسم با همه پیچیدگی معنایی در راز های آن، در هنر و معماری ادوار مختلف ایران و حتی پهنه گسترده ای از جهان نمود پیدا کرده است. تمایل وسواس گونه به مطالعه ستارگان و علم نجوم از اهم آموزش ها در حلقه یاران بود و بر همین اساس عموماً بررسی های انجام شده درباره ستایشگاه های مهری دینان متمرکز بر معماری داخل مهرابه بوده و به محیط و منظر پیرامون آن پرداخته نشده است. هدف این پژوهش بررسی و شناخت منظر ستایشگاه های باستانی مهر براساس شواهد و بناهای موجودی است که تا به امروز متعلق به این آیین شناسایی شده اند. این تحقیق براساس روش پژوهش پیمایشی از نوع توصیفی _تبیینی است. ابتدا با مطالعه شواهد و باورهای آیینی و تحلیل کتب و مقالات موجود و در نهایت با بررسی منظر مهرکده ها این نتیجه حاصل شد که علی رغم تغییر ساختار بنیادی مهرکده از شکل های غاری تا میتراییوم های زیرزمینی، به شکل پویا در همه گونه های مهرکده ها محور اصلی طراحی، منظر شبانه است.
تحلیل اثر جریانات فضایی در تحولات کالبدی - فضایی روستاهای پیراشهری (مطالعه موردی: سکونتگاه های روستایی پیرامون کلانشهر کرج، دهستان تنکمان شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۶
۹۴-۷۹
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، سکونتگاه های روستایی در جریان دگرگونی های مکانی - فضایی دچار تحولاتی شده اند که متأثر از نوع و ماهیت جریان ها و روابط فضایی بین آن ها و شهرها (به ویژه کلانشهرها) بوده است. جریان مردم و جریان پول مهم ترین جریان هایی هستند که تحولات روستاهای پیرامونی را سبب شده اند. در بین این تحولات اگر چه بیشتر در ساختار کالبدی بوده ولی ساختارهای اجتماعی- اقتصادی را نیز تحت تأثیر قرار داده است . هدف تحقیق حاضر تحلیل روند جریانات فضایی متأثر از تعاملات روستاشهری و دگرگونی کالبدی– فضایی سکونتگاه های روستایی بخش تنکمان شمالی واقع در پیرامون کلانشهر کرج به روش توصیفی- تحلیلی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، شناختی و به لحاظ نوع داده، کیفی – کمی و به لحاظ زمان مقطعی است. شیوه گردآوری داده نیز از نوع اسنادی – پیمایشی است که تجزیه و تحلیل آن ها با روش توصیفی – تحلیلی، همبستگی انجام شده است. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته در محدوده مورد مطالعه تکمیل و با بهره گیری از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و با استفاده از Gis نقشه های جریانات ترسیم شده است. نتایج یافته ها نشان دهنده آن است که در فرایند جریانات فضایی، جریان سرمایه از نقش آفرینی بیشتری نسبت به سایر جریان های فضایی برخوردار است. اثربخشی این جریان سرمایه بدون دخالت سرمایه گذاری دولتی و بیشتر توسط بخش خصوصی و روستاییان به منظور کسب سودآوری تحقق یافته است. برایند تمامی جریان های فضایی موجب تغییر در الگوی معماری مساکن، مقاوم سازی و بهبود کیفیت مساکن روستایی همراه با افزایش تعداد واحدهای تجاری، اداری و استقرار کارگاه های صنعتی و خدماتی کوچک است، همچنین تخریب اراضی زراعی، باغی و ایجاد باغ ویلاهای متعدد چشم انداز طبیعی روستاهای دهستان تنکمان شمالی را دگرگون نموده است. نتایج این پژوهش به شرح زیرقابل توجه است: تحول کالبدی – فضایی روستاهای پیرامون شهرها (به ویژه کلانشهر) امری گریزناپذیر است که امروزه در چارچوب مناسبات جدید شبه سرمایه داری در روستاها عینیت فضایی یافته است. تحولات در نظام سکونتگاه های روستایی ارتباط مستقیمی با اندازه آن ها دارد. البته این نتایج به عنوان یک اصل کلی قابل پذیرش نبوده بلکه بعضی از روستاها متوسط و کوچک به دلیل برخورداری از مزیت نسبی بیشتر در تعامل با شهرها از سطح تحولی بالا نیز برخوردار شده اند. روند تحولی سکونتگاه های روستایی صرفاً متأثر از یک نقطه شهری (سکونتی) نیست بلکه می توانند تحت تأثیر چند نقطه شهری باشد. دامنه تعاملات فضایی مهم ترین عامل در این ارتباط است. در ناحیه پژوهش شهر کرج اگرچه به عنوان کلان شهر نسبت به تهران از فاصله کمتری تا سکونتگاه های روستایی از ظرفیت کارکردی بالاتری نسبت به شهر نظرآباد برخوردار است اما نتوانسته تأثیر چندانی بر روی روستاها محدوده داشته باشد.
ارزیابی تجدید سازمان حکمروایی پیشنهادی برای مدیریت یکپارچه مناطق کلان شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
57 - 70
حوزههای تخصصی:
از زمان طرح موضوع مدیریت مجموعه های شهری در ایران، پیشنهادات متعددی برای تجدید سازمان حکمروایی چه از سوی دولت و چه از سوی پژوهشگران شهری برای اداره یکپارچه این مناطق پیشنهاد شده است. هدف مقاله حاضر طرح و بحث یک چارچوب نظری است که علی الاصول باید در هرگونه تجدید سازمان و بازطراحی نظام های حکمروایی شهری و کلان شهری مد نظر قرار گیرد. فقدان این ملاحظه، پیشنهادات اصلاحی ما را فاقد پشتوانه علمی و عقلایی نموده و بغرنجی اجرای این پیشنهادات را بسیار افزون تر خواهد کرد. یافته های مقاله حاکی از این است که پنج اصل عام باید در پیشنهادات اصلاحی و ارزیابی هر نوع تجدید سازمان حکومت های محلی مورد ملاحظه قرار گیرند: الف) صرفه های ناشی از مقیاس، ب) درونی کردن اثرات بیرونی، ج) تضمین برابری، د) پاسخ دهی و پاسخ گویی، و ه) تفویض وظایف به پایین ترین و کارآمدترین سطح حکومتی. اگر تجدید سازمان حکومت محلی مورد نظر با هدف تاسیس «حکومت کلان شهری دوسطحی» صورت می گیرد، بازتاب پنج اصل عام فوق را باید در تدبیر اندیشی برای پنج عرصه زیر دنبال کرد: الف) اندازه قلمرو حکومت کلان شهری، ب) اندازه و مرزهای واحدهای حکومتی خردتر، ج) تقسیم مسئولیت ها بین دو سطح حکومتی، د)نوع نمایندگی و مشروعیت حکومت کلان شهری، ه) ترسیم روابط بین حکومتی.
تأملی در کیفیت و معنی محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ شماره ۷۱
51 - 60
حوزههای تخصصی:
مسیر کیفیت بخشی به محیط با تلاش برای ارتقاء معنی آن گره خورده است. عوامل معناشناسانه برای ارزیابی کیفیت محیط به کار می روند و شاخص های دو تصور «کیفیت» و «معنی» دارای هم پوشانی هستند، اما تنوع زاویه دید نظریه پردازان به این دو تصور موجب شده که برخی معنی را یکی از شاخص های کیفیت برشمارند، در حالی که دیگران کیفیت را فقط برونداد وجه ظاهری معنی بخوانند. این موارد باعث ایجاد ابهام در تعیین رابطه بین وجوه این دو مفهوم شده و توافق روی آنچه بدان معنی یا کیفیت اطلاق می شود را دشوار کرده است. هدف این پژوهش، روشن کردن نقاط افتراق و اشتراک وجوه و عوامل دو تصور معنی و کیفیت و تعیین رابطه و نسبت آن دو با هم است تا بتوان در نظریه پردازی و روند نقد معماری روی این دو مفهوم پایه ای به تفاهم رسید. پژوهش با روش استدلال منطقی، چهارچوب کلی واحدی را بر اساس روند مواجهه انسان با محیط تعریف می کند که در آن، جایگاه هر یک از دو تصور معنی و کیفیت تبیین می شود. همچنین با روش تحلیل متن و کدگذاری ادبیات، وجوه شناختی محیط طبقه بندی می شود که پایه تطبیق و مقایسه وجوه این دو تصور می شود. این دو قالب، پایه ای برای جستجو و پاسخ دهی به ابهامات موجود در مورد رابطه این دو تصور خواهند شد که در نهایت به ارائه بیانیه می انجامد. در روند مواجهه با محیط، معنی در مرحله ادارک و شناخت، اما کیفیت در مرحله قضاوت و ارزیابی قرار می گیرد. آنچه به عنوان کیفیت محیط ارزشیابی می شود، ظهور بیرونی و نتیجه نهایی شناخت وجوه سه گانه معنی محیط شامل معنی عملکردی، فراعملکردی و واکنشی است. زمانی که معنی محیط در سطح واکنشی منجر به قضاوت مثبت مخاطب شده و بار عاطفی و ارزشیابانه آن به سمت خوبی میل می کند، محیط، باکیفیت یا دارای کیفیت خوب خوانده می شود.
Cultural Study Of the Relationship between Mountain and the City
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۵, Winter ۲۰۱۹
1 - 12
حوزههای تخصصی:
Mountains are of high importance in Iran due to the particular geography of this land. In addition to being ecologically significant, mountains offer multiple functions for Iranians that makes these natural elements to have different meanings for people to the point that most of the mountains adjoining residential areas have special names. In this regard, this research tries to study Alborz Mountains as the most important historically and ecologically mountains in Iran where Tehran, the most populated city and the capital of Iran, is located. Research in this area shows that the function of Alborz Mountains have changed for the people over time or have declined to a lower status. These mountains do not have their previous position in the minds of the people, and the authors believe that Iranians used to be consider Alborz Mountains as a cultural element with objective and subjective aspects. Therefore, the purpose of this paper is to investigate the functions of Alborz Mountains and to study the relationship between mountains and people over time in order to find the meaning of the Alborz Mountains in terms of documentary and historical studies. The results of the research show that based on the conceptual scope of the landscape approach (which is a holistic and objective-minded approach to nature), the city and the mountains in general are not the main reasons for negligence of Alborz Mountains in the minds of people. In addition, the mountains for the people of Tehran, who are the main inhabitants of Alborz Mountains, are no longer a cultural landscape element with objective and subjective aspects. The objective aspects of mountains have been gradually disappeared or decreased considerably due to the loss of their objective functions and these elements have been eventually transformed into subjective elements.