فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۹٬۷۲۲ مورد.
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
52 - 63
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش نوزادان مبتلا به اوتیسم و عملکرد حسی و شناختی متفاوت مبتلایان نسبت به انسان های عادی این پژوهش با هدف رسیدن به معیارهای مناظر درمانی مناسب کودکان اوتیسم مبتنی بر الگوهای منظر بیوفیلیک سعی بر آزمون الگوهای منظر بیوفیلیک را دارد. از همین رو پس از بررسی الگوهای پیشنهادی براساس نظریات نظریه پردازان طراحی بیوفیلیک، الگوها به صورت ترکیبی با هدف بررسی اثربخشی بر حواس کودکان در دو طیف ابتلاء یک و سه، در سه زون عملکردی در فضای بیرونی ساخته شده، سپس با استفاده از روش پژوهش تجربی در محیط، الگوهای انطباقی آزمون شده و با بررسی حواس، تمرکز، عملکرد و گفتار گروه آزمودنی، تأثیر الگوها مورد ارزیابی قرار گرفته است. برخی از الگوهای طراحی بیوفیلیک از قبیل، ارتباط بصری با طبیعت، حضور آب، ریسک/خطر، طبق عملکرد لحظه ای کودک بر حواس بینایی، شنوایی، عمقی، لامسه و وستیبولار کودکان دو طیف اثربخش است و تأثیر بر حواس منجر به اثربخشی بر تمرکز، گفتار و خلق وخوی کودکان می شود. اما برخی از الگوها از قبیل ابهام و رمزوراز، بازی نور و سایه و تغییرات در سطوح بر کودکان اثر مثبتی نداشته و اتخاذ الگوها بایست به گونه ای صورت گیرد که یک زون درمانی با دیگر زون ها تداخل حسی نداشته باشند، در غیر این صورت ادراک حسی کودک مختل شده و تمرکز بر درمان مختل می شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که به دلیل اثربخشی متفاوت محرک های حسی بر کودکان مبتلا به اتیسم نمی توان الگوهای مناسب انسان های عادی از جمله الگوهای منظر بیوفیلیک را عیناً به الگوهای منظردرمانی کودکان مبتلا تعمیم داد. بلکه ابتدا بایست راهبردها و راهکارهای اتخاذی آزمون شده و سپس الگوهای منظردرمانی مناسب کودکان مبتلا تدوین شود. در نتیجه طراحی فضا، محیط و منظر مناسب کودکان اوتیسم در برخی موارد متفاوت از منظر مناسب کودکان غیر مبتلاست و کودکان مبتلا نیازمند فضای مناسب خود هستند.
تبیین ارتباط میان عوامل کالبدی و اجتماعی در تاب آوری فضایی میادین شهری (مورد پژوهی: میادین امام، بوعلی و باباطاهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۸
107 - 149
حوزههای تخصصی:
توجه به تاب آوری فضایی میادین شهری به عنوان یکی از مهم ترین عناصر شهر، نقش غیرقابل انکاری در حفظ حیات ذهنی و عینی شهرها دارد. این پژوهش برای پاسخ به این سؤال که ارتباط عوامل اجتماعی و کالبدی در تاب آوری فضایی میدان شهری چگونه است؟ و باهدف یافتن نسبت این عوامل، انجام گرفته است. مقاله حاضر توسعه ای و کاربردی بوده و روش تحقیق ترکیبی از کیفی و کمی می باشد. جهت گردآوری اطلاعات با بهره گیری از منابع اسنادی مدل مفهومی تدوین گردید. در بخش کیفی، از ابزار مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه در تبیین و تحلیل عوامل، همچنین به جهت تحلیل ارزش هم پیوندی در بخش کمی از نرم افزار (City engine) استفاده شده است. یافته ها تأثیرگذاری بعد فرهنگی بناهای مرکزی میادین شهری به عنوان جزئی از کالبد، در ارتقاء تاب آوری فضایی از منظر عوامل اجتماعی را نشان می دهد. نتایج حاکی از آن است که با بالاتر رفتن ارزش هم پیوندی در بعد کالبدی، شاخص های بعد اجتماعی نیز ارتقا می یابند. همچنین عوامل اجتماعی و کالبدی در ایجاد تاب آوری فضایی دارای ارتباط بوده و بر یکدیگر مؤثرند و حتی در برخی شاخص ها، می توانند مکمل کمبودهای یکدیگر باشند.
تحلیل اثر رفتارهای محیط زیست گرایانه بر بهزیستی فردی- اجتماعی با میانجی گری دلبستگی به مکان در محله سرخاب تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشکلات و چالش های محیط زیستی از نگرانی های عمده جامعه امروزی است. بیشتر این چالش ها ناشی از رفتار انسان ها است که می توان از طریق تغییر در نگرش و رفتار ایشان و آگاهی بخشیدن از پیامدهای این مشکلات بر آن ها فائق آمد. برخی از مهمترین رفتارهای محیط زست گرایانه دارای مزایای شخصی، اجتماعی و محیط زیستی فراوانی هستند که بهبود این ها خود بر دلبستگی به مکان تأثیر می گذارد. دخیل شدن در رفتارهای محیط زیست گرایانه ساکنان را به انجام کاری خوب برای خودشان، برای اجتماعشان، و برای مکانی که در آن زندگی می کنند وا می دارد، و این نوع رفتار سطح بهزیستی و دلبستگی به مکان آنها را افزایش می دهد. هدف: هدف این پژوهش تعیین اثر رفتارهای محیط زیست گرایانه بر بهزیستی فردی- اجتماعی با میانجی گری دلبستگی به مکان درمحله سرخاب تبریز است. روش شناسی تحقیق: روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری تحقیق ساکنان محله سرخاب است که براساس فرمول کوکران 373 نفر بدست آمد. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با نرم افزارAmos و SPSS استفاده گردید. قلمرو جغرافیایی تحقیق: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، محله سرخاب شهر تبریز می باشد. یافته ها: تحلیل های معادله ساختاری حاکی از یک تأثیر مثبت مستقیم رفتار محیط زیست گرایانه بر بهزیستی فردی - اجتماعی و همین طور دلبستگی به مکان بود. دلبستگی به مکان تا حدی واسط ارتباط بین رفتارهای محیط زیست گرایانه و بهزیستی فردی - اجتماعی بود. این تحقیق از این لحاظ که داده های جدیدی درباره اینکه رفتارهای محیط زیست گرایانه چطور بهزیستی فردی و اجتماعی را با تضمین بالقوه مزایای بلند مدت افزایش می دهند قابل توجه و مهم است. نتایج: در نتیجه این تحقیق نشان داد که تحریک، برانگیختن و توصیه این نوع رفتارها اهمیت دارد.
بهینه سازی استفاده از مصالح نوین در ساختمان های بلند مرتبه شهرهای بزرگ با رویکرد ضایعات صفر نمونه موردی: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
99 - 110
حوزههای تخصصی:
اهداف: با وجود نیروهای انسانی و اجرایی بالقوه در ایران، استفاده از مصالح در ساختمان ها جهت کاهش هدر رفت مصالح، با روند بسیار کندی طی مسیر نموده، با توجه به اهمیت ساختمان در فعالیتهای اقتصادی لازم است؛ اقدامات موثری در این زمینه انجام پذیرد. این پژوهش با هدف شناسایی و رتبه بندی شاخص های موثر بر هدر رفت مصالح با توجه مبانی نظری موجود انجام پذیرفته است.
روش ها: این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیق توسعه ای و از لحاظ روش انجام کار، توصیفی و از نوع پیمایشی و اسنادی می باشد. جهت شناسایی عوامل موثر، نمونه ای را از میان جامعه خبرگان وکارشناسان این صنعت با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب نموده و داده های مورد نظر با توزیع پرسشنامه جمع آوری شده و با نرم افزار آماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تحقیق نشان داد، که طراحی مناسب توسط مصالح نوین با درصدی معادل 73/74% بیشترین تأثیر را بر میزان کاهش ضایعات ساختمانی دارد. پس از آن، صنعت ساخت با درصدی معادل 65/71% در رتبه دوم ، آموزش با درصد تأثیری معادل 62/70% در رتبه سوم، منابع مالی و توجیه اقتصادی با درصدی معادل 83/64% در رتبه چهارم و در نهایت ذخیره و انبار با 33/63% دارای کمترین تأثیربرافزایش ضایعات می باشند.
نتیجه گیری: مسئله تحقیق چگونگی حل مشکلات مذکور به شیوه ای علمی و هدفمند آن نیل به الگویی مؤثر به منظور بهره وری بهینه از مصالح در راستای کاهش هدررفت مصالح است.
واژگان کلیدی: مصالح نوین، ساختمان های بلند مرتبه در شهرهای بزرگ، ضایعات صفر.
به سوی تبیین مفهوم مکان سازی در فضاهای عمومی شهری زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
19 - 37
حوزههای تخصصی:
مترو علاوه بر تأمین حمل ونقل عمومی، زمینه ارتباط شهروندان را با یکدیگر و محیط شهری برقرار می کند. ازاین رو توجه به مسئله تعاملات اجتماعی و تمهیدات فضا برای تبدیل به مکان های شهری حائز اهمیت است.
هدف از انجام این پژوهش، دستیابی به ساختاری در برقراری کیفیت زیست در فضاهای زیرزمینی است که دارای بیانی جامع از مکان سازی باشد.
روش شناسی پژوهش در این تحقیق، مبتنی بر جمع آوری و تحلیل داده های متنی و اسنادی و به عبارتی مبتنی بر روش تحقیق کیفی است؛ این جستار نظری متأثر از پارادایم های تفسیری، به دنبال تقویت فهم انتقادی از فرایندهای تولید و مصرف در قالب فضای عمومی شهری است.
یافته ها نشانگر آن است که فضاهای زیرزمینی شهری برای ایفای نقش به عنوان فضاهای شهری بایستی مجموعه کیفیت های منحصربه فردی را در ساختاری متناسب با نیاز شهروندان ارائه کنند؛ چراکه کیفیت های فضای شهری زیرزمینی علاوه بر محدوده مشخص فضای شهری، حدودی فراتر را در برمی گیرد. این فضاهای شهری را می توان در گونه های فضای زیست شده، فضای ادراک شده و فضای پنداشته شده شهروندان موردبررسی قرار داد.
در نتیجه گیری باید گفت در جهت نیل به نوعی مکان سازی، مؤلفه های زندگی روزمره شامل کردار فضایی، بازنمایی فضا و فضای بازنمایی در تطابق با کیفیت های فضاهای شهری زیرزمینی همچون کیفیت های درون فضا، کیفیت های میان فضا و کیفیت های برون فضایی (خوانایی، همه شمولی، سرزندگی، دسترسی پذیری، اعتدال، ارائه تنوعی از خدمات و امکانات)، بر شکل دهی به منظر زندگی روزمره شهروندان اثرگذار هستند و شناسایی این کیفیت ها و کنش متقابل زندگی روزمره شهروندان و فضای شهری، می تواند منجر به آفرینش مکان و فرایند مکان سازی شود.
ذهن متجسد در مکان: تبیین رابطه بین ذهن، بدن و محیط شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
67 - 83
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله: چگونه مکان فراتر از یک فضای فیزیکی، بر شکل گیری هویت، شناخت و تجربه انسان تأثیرگذار است؟ این مقاله با هدف بررسی این پرسش بنیادین، به تبیین تعامل پیچیده میان انسان و محیط ساخته پرداخته است.
هدف: ارائه مدلی جامع از فرایند تجربه حسی-حرکتی انسان و ایجاد ارتباط غیرکلامی مؤثر با محیط، به منظور تسهیل امکان طراحی فضاهای با کیفیت تر و انسانی تر است.
روش: با اتکا بر روشی توصیفی-تحلیلی و بررسی عمیق ادبیات موضوع، این مقاله به دنبال تبیین الگوهای پنهان بین فضا، تجربه و معنا است. تحلیل کیفی متون، ابزاری کلیدی برای دستیابی به این هدف بوده است.
یافته ها: مکان، صرفاً یک بستر فیزیکی نیست، بلکه یک بستر معنایی است که در آن، هویت فردی و جمعی شکل می گیرد. نمادها و عناصر بصری فضایی، به عنوان زبانی مشترک، امکان برقراری ارتباط با محیط اطراف و معنایابی را فراهم می کند. ذهن انسان به شدت تحت تأثیر ساختارهای فضایی قرار دارد و فضاها می توانند بر ادراک، احساسات و رفتارها تأثیر بگذارند.
نتیجه گیری: با درک عمیق از رابطه انسان و مکان، می توان به طراحی فضاهایی پرداخت که نه تنها پاسخگوی نیازهای فیزیکی انسان باشند، بلکه به ارتقای کیفیت زندگی، تقویت حس تعلق و شکل دهی به هویت جمعی نیز کمک کنند. ذهن، بدن و محیط به طور جدایی ناپذیری با هم مرتبط هستند و درک این رابطه پیچیده، برای ایجاد محیط های انسانی پایدار و پویا ضروری است. مدل ارائه شده، می تواند به عنوان ابزاری برای طراحان و برنامه ریزان شهری مورد استفاده قرار گیرد.
مطالعه ی برساخت زنان از موانع مشارکت در طرح ریحان شهر: موردمطالعه منطقه 12 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر باهدف بررسی موانع مشارکت زنان در طرح ریحان شهر منطقه 12 شهرداری تهران می باشد. این پژوهش از روش کیفی و استراتژی نظریه ی مبنای بهره گرفته است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته با حضور 35 مشارکت کننده استفاده شد. نتایج نشان می دهد پدیده محوری شناسایی شده بازسازی اجتماعی ناهمگونی ساختاری در ذهنیت کنشگران می باشد؛ که از مجموعه شرایط زمینه ای شامل: ترجیح مسائل فردی بر مسائل محله، تعارض و فشار نقش، فهم شهرداری به مثابه نهاد خدماتی تا اجتماعی، مجموعه ای از شرایط علی شامل: عدم بازخوردهای مثبت از طرح های قبلی، اطلاع رسانی نامتناسب، مسائل دیده نشده، مبهم بودن طرح ریحان شهر، عدم توجه به میزان توانمندی مشارکت کنندگان، ایده آل گرایی به جای واقعیت گرایی، پولی سازی ریحان شهر، نادیده گرفتن زمینه های اجتماعی، در حال تکوین بودن، پیچیدگی در آغاز طرح، پیچیدگی در حین اجرا طرح و پیچیدگی فناوری طرح و مجموعه ای شرایط مداخله گر شامل: برنامه های بی ثبات، بی اعتمادی نهادی، مسائل درون سازمانی و بی قدرتی در نربان قدرت نشات می گیرد. پیامد مجموعه عوامل گفته شده پنداشت ها و برساخت های کنشگران شامل عدم باور به اثربخش بودن طرح و پنداشت نمایشی بودن طرح ریجان می شوند. پیشنهادات سیاستی در متن آمده است.
کاشی های زیرلعابی قاجاری در مسجد و امامزاده قلعه مورچه خورت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
145 - 166
حوزههای تخصصی:
در قلعه خشتی مورچه خورت، مسجد و امامزاده ای وجود دارد که کاشی کاری ازاره های آن ها در دوره حکومت فتحعلی شاه اجرا شده است. پس از سیل سال 1335ش، برخی از کاشی های هر دو بنا از بدنه جدا شدند. در جریان تعمیرات سال 1370ش نیز تقریباً تمام کاشی های امامزاده از جا کنده شده اند. 64 قطعه از آن ها را به طور نامنظم بر دیوارهای ایوان چسبانده اند، حدود 250 قطعه را در انبار گذاشته اند، حداقل 130 قطعه را برای تکمیل ازاره های فاقد کاشیِ مسجد به آنجا برده و قطعاً تعدادی از بین رفته اند. این مقاله براساس مطالعه میدانی، به دنبال پاسخ به پرسش هایی چون مضامین کاشی ها، ویژگی های سبکی، شناسایی و معرفی بانی و کاشی سازان است. اهمیت این مقاله نه تنها در انتشار کاشی های جداشده از بنای امامزاده بلکه در این است که پس از انجام این پژوهش برخی از آن ها از بین رفتند. یافته ها نشان می دهد که کاشی کاری مسجد و امامزاده در سال 1232ق به سفارش حاجی سلیمان ابن حاجی ابراهیم انجام شده است؛ کسی که شاید بانی کاشی های ایوان قاجاری امامزاده هارون ولایت در اصفهان نیز بوده است. کاشی های مسجد عمل استاد ابوالحسن بن استاد مهدی سبّاج و محدود به نقوش گیاهی است. کاشی های امامزاده عمل برادرش حسن علی و دربردارنده طیف گسترده ای از نقوش گیاهی، انسانی، جانوری و معماری است و آن ها را می توان مصداق واقعی هنر عامه دوران قاجار دانست.
سنجش شاخص های کالبدی-کاربری و اجتماعی در حیات شبانه و سرزندگی فضاهای شهری با رویکرد توسعه پایدار (مطالعه موردی: محله تاریخی ناسار سمنان)
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
117 - 140
حوزههای تخصصی:
در مدت زمان های متفاوت از روز و شب محیط شهر دارای استفاده های متفاوتی است که این امر می تواند بعنوان آگاهی و تجربه برای طراحان شهری جهت مشاهده زندگی روزانه در فضاهای عمومی قرار گیرد. در این راستا ارتقا حیات شبانه و سرزندگی فضاهای شهری امری مهم و حیاتی جهت ارتقا کیفیت زندگی در ابعاد مختلف زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی است. تحقق این امر بدون توجه به ابعاد توسعه پایدار نتایج نامطلوبی را به بار خواهد آورد. در این پژوهش ابعاد کالبدی-کاربری و اجتماعی به عنوان دو بعد بنیادین و مستقیم در شکل دهی به حیات شبانه و سرزندگی شهری انتخاب شده اند. بدین ترتیب هدف پژوهش حاضر سنجش شاخص های کالبدی-کاربری و اجتماعی در حیات شبانه و سرزندگی فضاهای شهری با رویکرد توسعه پایدار در بافت تاریخی سمنان است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد کیفی در محله تاریخی ناسار سمنان صورت گرفته است. با بررسی مطالعات مرتبط شاخص های تحقیق (14 شاخص) در دو بعد کالبدی-کاربری و اجتماعی تدوین گردید. جهت گرداوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده و جامعه آماری آن شامل متخصصین حوزه اند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند، 21 نفر بعنوان حجم نمونه انتخاب شده است. بمنظور تحلیل پرسشنامه از روش مدلسازی ساختاری-تفسیری با استفاده از نرم افزار میک مک استفاده گردید. نتایج نشان می دهد در صفحه پراکندگی شش دسته (عوامل تاثیرگذار، ریسک، هدف، تاثیرگذار، مستقیم و تنظیم کننده) قابل شناسایی هستند. در نهایت شاخص های کاربری های تفریحی و استراحت، امنیت، کمیت و مقیاس فضاهای عمومی، شغل شبانه، پارک عمومی، تعاملات اجتماعی و رویدادهای فرهنگی و جشن ها بیشترین تاثیرگذاری و شاخص های امنیت، کافی شاپ و رستوران، کاربری های تفریحی و استراحت، شغل شبانه، تعاملات اجتماعی و دست فروشی ها بیشترین تاثیرپذیری را داشته اند.
بررسی سیر تحولات کالبدی شارستان میبد از زمان شکل گیری تاکنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برج و باروهای شهری به عنوان یکی از الزامات اساسی در دفاع از سکونت گاه ها در طول تاریخ در سرزمین های مختلف ایفای نقش کرده اند. نمونه های زیادی از برج و باروهای شهری در فلات ایران، به عنوان یکی از سرزمین های دارای سابقه ی طولانی زیست شهرنشینی، دیده می شود. این آثار به عنوان میراث شهرهای تاریخی واجد حفاظت هستند و جهت حفاظت از آن ها شناخت روند تحولات آن ها ضروری است. این پژوهش از طریق موردپژوهی انجام گرفته و برج و باروی میبد به عنوان یک اثر خاکی و بومی که دارای نقشی اساسی در تضمین حیات زیستگاه میبد در طول تاریخ بوده، مطالعه شده است. به منظور شناخت برج و باروی میبد و تحولات آن ، این اثر از دو زاویه ی شناخت ویژگی های کالبدی و شناخت تغییرات و تحولات برج و بارو بررسی شد. در این پژوهش وضعیت اثر در ارتباط با جایگاه شارستان میبد در پنج دوره تاریخی مورد توجه قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد که این اثر در دوره های تاریخی مختلف با توجه به جایگاه شهر هر دوره ی زمانی دستخوش تحولاتی شده تا به شاکله کنونی رسیده است. تحولات برج و بارو و شارستان را می توان بر اساس شواهد میدانی و اسناد تاریخی در سه مرحله شکل گیری و رشد، تکامل و افول طبقه بندی کرد. هم چنین این پژوهش نشان داده که بیشترین میزان مداخلات مخرب با ورود خیابان سازی های مدرن و جریانات توسعه ی شهری روی داده است؛ این در حالی است که تغییرات تا پیش از این زمان در هماهنگی با نیروهای طبیعی در پاسخ به نیازهای انسان ها و با به کارگیری فناوری های بومی، به صورت حداقلی و بدون متحول کردن آنیِ شاکله ی کلی آن بوده است.
مطالعه تطبیقی عناصر مشترک فرهنگی در نقوش تزئینی مساجد کبود ایران، ارمنستان، افغانستان و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ تیر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳
33 - 42
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تزئینات، عنصر لاینفک در معماری اسلامی است. استفاده از نقوش گیاهی به صورت طرح های ساده هندسی یا رئالیستی بر روی کاشی همیشه مورد توجه معماران بوده است. کاشی کاری با نقوش گیاهی در مساجد به عنوان ابزاری جهت انتقال مفاهیم دینی و مذهبی در جهان اسلام و برقراری ارتباط انسانی با الوهیت و ایجاد فضای روحانی نقش بسیار مهمی داشته است. تحقیق حاضر در پی پاسخ به این سؤال بوده است که بررسی عناصر مشترک فرهنگی در نقوش تزئینی مساجد کبود ایران، ارمنستان، افغانستان و ترکیه با روش تطبیقی چگونه قابل تبیین است؟هدف پژوهش: هدف از نگارش این تحقیق، بررسی تطبیقی عناصر مشترک فرهنگی در نقوش تزئینی مساجد کبود ایران، ارمنستان، افغانستان و ترکیه است. روش پژوهش: این پژوهش به روش مقایسه ای و با استناد به منابع کتابخانه ای، میدانی و شیوه تجزیه و تحلیل مبتنی بر مطالعه تطبیقی نقوش تزئینی انجام گرفته است.نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که شباهت های بسیاری در نقوش گیاهی کاشی کاری مساجد کبود وجود داردکه نشانه و نمادهایی از فرهنگ مناطق چهارگانه است. این نقوش گیاهی از طبیعت الهام یافته و ساده و خلاصه شده اند که در قالب هندسی-گیاهی به شکل تزئینی جلوه کرده اند .در مساجد ایروان و ایران نقوش تزئینی گیاهی مشابهت بیش تری دارند و مسجد کبود ترکیه متأثر از هنر و فرهنگ عثمانی-بیزانسی است. در مسجد کبود مزارشریف طرح های گیاهی از ساده تا پیچیده الهام گرفته از مسجد کبود تبریز و ترکیه است. طبیعت پیرامون ما در حکم نشانه هایی هستند که می توانند معناهایی در ذهن بشر ایجاد کنند، مانند گل لاله، رستاخیز؛ میخک، قدرت؛ گل های چندپر، کثرت؛ برگ کنگری، سرزندگی و گل انارکه نماد جاودانگی و باروری است. با توجه به این که تزئینات مساجد متأثر از سلایق حکومتی، اعتقادات دینی، تجربیات شخصی، شرایط اقلیمی و باورها و رسومات کهن مردم آن منطقه است. اما تزئینات مسجد کبود تبریز به عنوان الگوی اولیه و مهم در هر زمان برای سه مسجد کبود دیگر نقش آفرینی کرده است.
ویژگی های مشترک در ترکیب بندی های نگاره های کمال الدین بهزاد و قاب بندی سینما براساس نظریات آندره بازن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مهر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
21 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه یکی از مهم ترین شاخه های نظری هنر را مطالعات تطبیقی شکل می دهد. این عرصه، پنجره ای تازه بر شناخت نسبت به نزدیکی یا افتراق رویکردها، شیوه ها و جریان های هنری گشوده و بعضاً نتایج منحصر به فردی را در بر داشته است. این نوشتار نیز تلاش کرده است تا با این نگاه به تطبیق دو رویکرد به ظاهر کاملاً مجزای فرهنگی، جغرافیایی، تاریخی و حتی رسانه ای بپردازد و نزدیکی و قرابت جوهری آنها را به نمایش بگذارد و در همین راستا، کوشش داشته است تا دو حوزه متفاوت نگارگری ایرانی و مؤلفه های بنیادین سینما (از منظر آندره بازن) را به یکدیگر نزدیک سازد. درونمایه بنیادین این نوشتار را قاب و قاب بندی در هنرهای تجسمی و سینما تشکیل می دهد. در همین راستا، نگارندگان تلاش کرده اند تا قاب بندی در آثار کمال الدین بهزاد و کارپرداخت قاب بندی در رسانه فیلم را تجزیه و تحلیل و وجوه اشتراک و دیدگاه مشابه میان آنها را ارائه کنند.هدف پژوهش: اگرچه ممکن است قرابت این دو حوزه برای خوانندگان اندکی مهجور به نظر برسد؛ با این حال، با گذری به برخی آرای نظریه پرداز سینما، آندره بازن، می توان به رهیافتی برای این انگاره و مؤلفه های مشترک دیگر دست یافت. هدف این پژوهش اثبات این ادعا است که حتی در میان برخی از نگارگران ایرانی-اسلامی نیز نوعی نگاه تصویری مدرن نظیر سینما وجود داشته است.روش پژوهش: این نوشتار یک پژوهش بنیادی و کیفی است که از مدل مفهومی بهره می برد. در نگارش آن از شیوه کتابخانه ای و بررسی تطبیقی استفاده شده است.نتیجه گیری: نزدیکی و قرابت بسیار زیادی میان قاب بندی در سینما (از منظر بازن) و بسیاری از آثار بهزاد وجود دارد و نگاره های او را می توان با رویکردی کاملاً سینمایی تحلیل و ارزیابی کرد. به عبارت دیگر، بهزاد نوعی دیدگاه و ذائقه سینمایی دارد.
مطالعه نقش کیفیت های فضایی- اجتماعی بر تعاملات اجتماعی سالمندان در محلات: ارائه یک مدل مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
259 - 276
حوزههای تخصصی:
افراد سالمند برای حفظ سلامت و بهزیستی خود نیاز به برقراری روابط اجتماعی با همسالان و سایر نسل ها دارند. محلات شهری به عنوان یکی از واحدهای فضایی- اجتماعی شهرها، باید بستر مناسبی برای تعاملات اجتماعی سالمندان ساکن خود فراهم کنند. با این حال، بررسی ویژگی های محله ها که حامی تعاملات اجتماعی سالمندان هستند، یکی از خلأ های مطالعاتی طراحی شهری است. هدف این پژوهش، شناسایی و الویت بندی کیفیت های فضایی- اجتماعی مؤثر بر تعاملات اجتماعی سالمندان در محله است. در این راستا، داده ها از طریق پیمایش و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23 سالمند (11 مرد، 12 زن) 60 تا 75 ساله ساکن محله تاریخی دردشت اصفهان جمع آوری شدند. از طریق تحلیل کیفی، هشت مقوله اصلی و 15 مقوله فرعی طبق اولویت زیر اکتشاف شدند: 1. حفظ ریشه های اجتماعی و تاریخی محله مرتبط با اماکن تاریخی و همسایه های بومی؛ 2. تأمین آسایش فیزیکی؛ 3. تقویت مکان های سوم؛ 4. انجام فعالیت های فیزیکی به صورت راحت و ایمن در معابر و پارک ها؛ 5. پشت سرهم بودن فعالیت های مکمل؛ 6. امنیت ذهنی شامل افزایش حس امنیت، حذف رفتارهای ناهنجار دیگران و داشتن حریم شخصی؛ 7. اتمسفر روحانی مرتبط با حس و حال و مکان های مذهبی؛ 8. حضور زنان در فضای امن و آرام مختص به خودشان. عوامل هویتی - تاریخی، به عنوان مهم ترین مقوله، تأثیر بسزایی بر تعاملات اجتماعی سالمندان و به یادماندن آن در ذهن و خاطر این افراد داشتند. شاخص ترین عنصرهویتی، معماری تاریخی و همسایه های اصیل و قدیمی محله بودند. در مقابل، عدم تمایل سالمندان به حضور ساکنان غیربومی، می تواند بیانگر دلبستگی شان به یک دستی جمعیت و حفظ جامعه اصلی و قدیمی محله باشد. در نهایت این مقولات به عنوان مؤلفه های یک مدل مفهومی صورت بندی شده اند. این مدل می تواند درکی بهتر از کیفیت فضایی- اجتماعی محلات برای حضور سالمندان داشته باشد. همچنین، اجرای این مدل در محلات مختلف می تواند منجر به توسعه آن از خلال تغییر اولویت های فوق یا کشف مقولات جدید شود.
میراث آبی و ساختاردهی شهری: تحلیل نقش قنوات در تکوین شهرهای نائین، یزد و گناباد
حوزههای تخصصی:
با افزایش جمعیت و پیشرفت تمدن در ایران باستان، ایرانیان دست به ابتکار جدیدی برای کاهش رقابت در مصرف آب زدند که به آن کاریز یا قنات می گویند. این اختراع که در نوع خود در دنیا بی نظیر است، آب را بدون هزینه و انرژی منتقل کرده و دشت های مسطح مناسب کشاورزی را به منطقه ای برای تولید، برقراری آرامش و امنیت تبدیل کرده و در حال حاضر عامل اصلی زندگی در کویر است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی در پی تحلیل نقش قنات ها در شکل گیری شهرهای تاریخی به لحاظ کالبدی می باشد. یافته ها حاکی از آن است که به لحاظ تاریخی وجود قنات به ه زاره دوم پیش از میلاد در محدوده آذربایج ان غربی ایران و شرق ترکیه امروزی باز می گردد. اولین قنات ها در ایران در ناحیه شمال غرب ایران شکل گرفته و سپس به نواحی داخلی فلات مرکزی راه یافته است. همچنین به لحاظ کالبدی، وجود قنات جریان اصلی شهر را تحت تأثیر قرار می دهد. تأثیر بر مکان یابی و انتخاب محل استقرار، شکل گیری شریان های ارتباطی در مقیاس های مختلف و شکل گیری بناها و فضاهای معماری موردنیاز سکونتگاه از عوامل اصلی تحت تأثیر شریان های اصلی قنات هاست. اتصال «اج» ها و شاخه ها به یکدیگر موجب تشکیل قنات گشته و باغ ها، فضاهای سکونتی و عملکردهای اصلی شهری در راستای شاخه ها شکل گرفته و در انتها به مادر چاه قنات متصل می شود. در واقع ساختار قنات به شیوه ای است که از مادرچاه تا مظهر، کوره قنات و میله چاه بر حسب شرایط در مسیری از چند کیلومتر تا چند ده کیلو متر امتداد می یابد که در این مسیر ممکن است از مسیر مزارع، باغات و روستاهای متعددی عبور نماید تا به محل مورد نظر برسد.
امکان سنجی تحقق کارکردهای اجتماعی محله ایرانی- اسلامی در عصر اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با پیشرفت اینترنت و توسعه فضای مجازی، روابط اجتماعی افراد از مرز های محلی فراتر رفته و وابستگی روابط اجتماعی افراد به مکان کاهش یافته است. این موضوع می تواند ضمن متحول نمودن روابط اجتماعی افراد، تحقق، پیشرفت و پایداری محله ایرانی- اسلامی را که وابسته به روابط و کارکرد های اجتماعی آن است، با مشکل مواجه کند. بر این اساس، پژوهش حاضر قصد دارد تا با تحلیل امکان تحقق کارکرد های اجتماعی محله ایرانی- اسلامی در عصر اینترنت و مشخص کردن بهتر جایگاه، نقش و کارکرد محله در عصر اینترنت از منظر اجتماعی، به تعریف، برنامه ریزی و طراحی بهتر فضاهای محلات ایرانی- اسلامی جهت پاسخگویی به نیاز های اجتماعی ساکنان کمک کند. این پژوهش، دارای رویکرد کیفی بوده که ضمن تحلیل اسناد مربوطه و کدگذاری داده ها بر حسب مضامین، از استدلال منطقی جهت سازماندهی اطلاعات و تحلیل موضوع استفاده شده است. بر اساس یافته ها و نتایج به دست آمده به نظر می رسد که در عصر اینترنت تحقق کارکردهای اجتماعی محله ایرانی- اسلامی که فراتر از روابط اجتماعی سطحی، رسمی و گذرا در فضاهای محلی است، به سختی امکان پذیر باشد. مهم ترین عامل در این قضیه، تغییر شرایط زندگی و تقویت فردگرایی شبکه ای در عصر اینترنت با محوریت فرد و خواست فردی است که در تعارض جدی با جمع گرایی موجود در محلات سنتی ایرانی- اسلامی و کارکردهای اجتماعی نشأت گرفته از آن قرار دارد. با این حال تقویت فرصت ها برای برقراری روابط چهره به چهره در فضاهای محلی در کنار توسعه بسترهای مجازی محله مبنا و کاهش شکاف دیجیتال در بین اهالی محله می تواند تحقق کارکردهای اجتماعی محله و پیشرفت محلات ایرانی- اسلامی را بهبود دهد.
تعیین معیارهای داوری طرح بناهای عمومی در ادارات دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱۳۱
67 - 78
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: داوری و ارزیابی طرح های معماری، همواره یکی از چالش های پیش روی طراحان و معماران است. این چالش در عرصه حرفه ای به سبب حساسیت طرح ها و مقیاس آن ها، بیشتر به نظر می رسد. به طورکلی نبود معیارهای مدون و شفاف جهت داوری طرح های معماری، مهم ترین دلیل این مسئله به شمار می رود. شکل گیری زمینه های فکری پژوهش، مطرح شدن این سؤالات است: داوری و ارزیابی طرح های معماری با چه معیارهایی انجام می گیرد؟ آیا ارائه دهندگان طرح ها در ادارات دولتی از انتخاب طرح برتر رضایت خاطر دارند؟ یا این انتخاب را نتیجه سلائق شخصی داوران، رانت های سیاسی، و معروفیت رقبای شرکت کننده می دانند؟ و درنهایت، آیا انتخاب طرح برتر طبق ضوابط و معیارهای خاصی که همه پسند است، شکل می گیرد؟هدف پژوهش: تعیین سازوکار، معیارها و مشخصات داوران این گونه طرح ها و درنهایت چک لیست پیشنهادی جهت داوری و ارزیابی است.روش پژوهش: داده های پژوهش، حاصل تحلیل مصاحبه های باز و نیمه عمیق از خبرگان عرصه معماری است. در این پژوهش، روش کاربردی استفاده از «گراندد تئوری» در پژوهش های معماری با هدف اعتلای تعیین معیارهای داوری طرح بناهای عمومی در ارگان های دولتی براساس تفسیر خبرگان این رشته بیان شده است.نتیجه گیری: یافته های پژوهش و بیشترین تعداد مقوله های منتج شده، به مشخصات داوران و چگونگی داوری آن ها اشاره دارد و مبین این نکته است که، درصورت به کارگیری داوران متخصص و دارای صلاحیتجهت داوری طرح، پروسه داوری به طور صحیح مسیر خود را طی کرده و معضلات مربوط به آن کاهش می یابد. درنهایت، مقوله هسته تحت عنوان «هیأت منتخب داوری مشروع و صلاحیت دار»، همچنین معیارها، شرایط دخیل در داوری و مشخصات داوران این گونه طرح ها ارائه شده است.
تبیین الگوی ابعاد کیفیت زندگی در فضای شهری با رویکرد ارتقای شاخص های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
۴۷-۲۸
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی و ارتقا شاخص های کیفی فضا امری است که از اواخر دهه 80 میلادی وارد ادبیات شهرسازی گشته است. بسیاری از اندیشمندان معتقدند که ارتقای کیفیت زندگی در واقعیت امری است که شهرسازان و مدیران شهری همواره باید به دنبال آن باشند. هدف این پژوهش بنیادی(اثباتی) تبیین شاخص هایی مشخص و کاربردی برای پژوهش های هنجاری و عملیاتی آتی است. از همین رو در این مقاله سعی شده با مرور ادبیات جهانی و داخلی به طبقه بندی شاخص های کیفیت زندگی پرداخته و این واژه را از قالبی کاملا مفهومی و انتزاعی خارج نموده و مولفه های عینی و ذهنی آن که در پژوهش ها باید مد نظر قرار گیرند را استخراج نماید. در ابتدا شاخص ها با توجه به مبانی موجود و شاخص های جهانی موجود با کمک تحلیل محتوا و استخراج کلیدواژه های استفاده شده توسط نظریه پردازان شاخص این موضوع که در برخی موارد دارای تفاوت ها و شباهت هایی هستند، مشخص گشتند. شاخص های کیفیت در دو بعد ذهنی و عینی در ابتدا طبقه بندی گشتند و شش مولفه اقتصادی، اجتماعی، محیطی، زیست محیطی، بهداشتی و حمل و نقل تقسیم گردیده و ارتباط میان این ابعاد و مولفه ها در چارچوب نظری مشخص گردیدند. شاخص های استخراج شده در هر قسمت از مبانی نظری با مصاحبه از صاحب نظران و با توجه به بستر و زمینه ایران به ویژه میدان تجریش و فرهنگ و قشر مخاطب آن تدقیق گشته و در نهایت مدل مفهومی و چارچوب نظری از شاخص های ارتقای کیفی محیط به تفکیک ابعاد کیفیت زندگی ارائه گشته است تا گامی برای پژوهش های عملی در این حوزه برای پژوهشگران باشد.
نقش الگوها و تناسبات هندسی در معماری مسکونی ایران در دو دوره قاجار و پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
۱۴۳-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
اهداف: مطالعات سیر تاریخی تحولات معماری نشان می دهد که بسیاری از بناهای مسکونی دوره سنت در دوره پیش از اسلام و دوره مدرن شاهد بکارگیری تناسبات و مدول(اروپایی و ایرانی) می باشد که نقش اساسی در بیان سازماندهی فضایی و ارائه الگوی شکلی دارد. نظام اجزاء و کل در کاربری فضاها و سلسله مراتب عملکردی تاثیر بمراتب سازنده در وحدت و یکپارچکی و نظام هماهنگی برعهده خواهد داشت. مساله اصلی در این پژوهش عدم انطباق نظام هندسی در دوره سنت و مدرن و تحولات در نظام سلسله مراتب فضایی و حذف کارکردها است. ضرورت و اهمیت تحقیق خوانش پلان ها در بناهای تاریخی با کاربری مسکونی از نظر الگوی شکلی و نظم هندسی است که شاهد دگرگونی در دوره معاصر نسبت به دوره سنت می باشد. در این پژوهش سعی بر تبیین شاخص های موثر نظام هندسی معماری ایران و کاربرد آن بعنوان الگوی شکل دهنده در ابعاد فضاها خواهد شد. ابزارها و روش ها: روش پژوهش در این مقاله با توجه به گام های هفت گانه از نوع تفسیری-تاریخی و قیاسی و استقرایی است و رویکرد تحلیل داده ها از نوع کتابخانه ای و متغیرهای مورد پژوهش از نوع کمی و کیفی بوده و ابزار پژوهش از نوع عینی است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که پیروی از تناسبات هندسی در بناهای مورد مطالعه از دوره قاجار و پهلوی اول بترتیب اهمیت آن از نسبت زرین ایرانی(مستطیل طلائی ایرانی) و نسبت طلائی اروپایی پیروی نموده است و هندسه قالب از شکل مستطیل و سازماندهی فضایی از محوربندی خطی پیروی نموده است.
تدوین چارچوب سنجش منسوخ شدگی فضاهای تاریخی با تاکید بر کیفیت های ساختاری - کارکردی (نمونه موردی: میدان درب شیخ شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 21
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فرسودگی که با گذشت زمان، در بافت تاریخی رخ می نمایاند، منجر به منسوخ شدن ساختارها و فضاهای واجد قدمت می شود که پیامدهایی همچون، ناکارآمدی زیرساخت ها، بروز ناهنجاری های اجتماعی، اضمحلال کالبدی جداره های شهری و افول کیفیت را در پی دارد. این درحالیست که بافت تاریخی یادگاری از فرهنگ، تاریخ پیشینیان ماست و مملو از آثار ارزشمند معماری و شهرسازی می باشد. هدف: هدف اصلی پژوهش جاری، تدوین یک فهرست تطبیقی [چک لیست] از شاخص های منسوخ شدگی فضاهای بازشهری و معیارهای ارزیابی کیفیت و کارآمدی آنها به منظور ارتقاء کیفیت فضاهای مذکور است . روش: پژوهش جاری از جمله تحقیقات کاربردی است که با رویکرد توصیفی- تحلیلی انجام می پذیرد. جهت جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و به منظور فهم سیر دگردیسی قلمرو پژوهش از روش اسنادی استفاده شده است. با هدف بررسی منسوخ شدگی میدان درب شیخ، 10 نفر از متخصّصان که با روش گلوله برفی شناسایی شدند، با حضور در فضا، پرسشنامه را بر اساس طیف 5 گزینه ای لیکرت امتیازدهی و ارزیابی کردند. یافته ها: نتایج ارزیابی متخصصان نشان دهنده منسوخ شدگی فضای «میدان درب شیخ» در تمام شاخص های فعالیت و کاربری، راحتی و سیما، معاشرت پذیری و دسترسی و پیوستگی است . نتیجه گیری: این میدان، به دلیل عوامل متعددی از جمله نبود خدمات تفریحی، عدم تمایل بخش خصوصی و عمومی به سرمایه گذاری در بافت، از سرزندگی مناسبی برخوردار نیست. فقدان جذابیت های بصری، وضع نامناسب بهداشت، امنیت شبانه و اجتماعی، ایمنی پایین ابنیه موجود، این فضا را به لحاظ راحتی و سیما به فضایی نامناسب تبدیل کرده است. عدم توجیه و شفاف سازی طرح های بافت برای ساکنین، از مهمترین عوامل کاهش مشارکت پذیری کاربران در امور می باشد. از طرفی عدم دسترسی مناسب به امکانات و تفریحات سرگرمی و ارتباط نامناسب میان این فضا و ابنیه پیرامونی، باعث شده تا این فضا در کل فضایی دسترس پذیر نباشد.
تبیین تحولات ساختار فضایی منطقه کلان شهری تهران با تأکید بر قیمت مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
73 - 100
حوزههای تخصصی:
افزایش بی رویه قیمت زمین و مسکن در چند دهه اخیر منجر به واگرایی خیل مهاجرین نسبت به شهر تهران و در مقابل توجه به پیرامون مرکز منطقه کلان شهری تهران شده است. پژوهش حاضر درصدد مطالعه فرآیند تکوین ساختار فضایی منطقه کلان شهری تهران با توجه به تحولات کمی قیمت مسکن در رویکرد ریخت شناسانه است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای تحلیل های آمار فضایی از نرم افزارهای Arc Gis و GeoDa استفاده شده است. متغیرهای تراکم جمعیت و اشتغال به عنوان متغیر وابسته و فاصله از مرکز، فاصله از راه های اصلی و قیمت مسکن به عنوان متغیر مستقل استفاده شده اند و اثرات این متغیرها با آزمون رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) سنجیده شده است. مطابق یافته ها اثرات راه های اصلی بر توزیع تراکم جمعیت از 34 درصد در سال 85 به 33 درصد در سال 95 و اثرات فاصله از راه بر تراکم اشتغال از 37 درصد به عدد 33.3 درصد در سال 95 رسیده که روند کاهشی را طی می کند. اثر فاصله از مرکز بر تراکم جمعیت از 18.8 درصد در سال 85 به عدد 26.7 درصد در سال 95 رسیده است، بدین معنی که شهرهای نزدیک به شهر تهران افزایش جمعیت بیشتری را تجربه کرده اند. قیمت مسکن و اثرات آن بر تراکم جمعیت از 23 درصد در سال 85 به 27 درصد در سال 95 رسیده است. با توجه به ضریب R2 می توان گفت اثرات افزایش قیمت مسکن در گذر زمان بر پراکنش فضایی جمعیت و اشتغال نقشی فزآینده دارد و سهم مهمی در تغییرات ساختار فضایی منطقه کلانشهری تهران گذاشته است.