تحقیق حاضر با هدف تبیین روند تحولی خود در کودکان 6 تا 12 ساله با توجه به متغیرهای جنس و طبقه اجتماعی – اقتصادی، انجام گرفته است. برای این پژوهش که از الگوی تحولی دیمون و هارت استفاده شده است، تعداد 243 نفر از دانش آموزان شهر تهران در چهار رده سنی 6، 8، 10 و 12 ساله؛ در دو جنس دختر (120 نفر) و پسر (143 نفر) و در دو طبقه اجتماعی – اقتصادی بالا و پایین به صورت تصادفی انتخاب شدند و با روش بالینی و مصاحبه، مورد سنجش قرار گرفتند. پس از جمع آوری پاسخها و کدگذاری بر اساس دستورالعمل الگوی مذکور، داده های کمی با استفاده از مشخصه های آمار توصیفی، تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون توکی، مورد پردازش و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده مشخص می سازد که، کودکان 6 ساله ایرانی از لحاظ تحول خود در سطح دو (سطح سنجشهای مقایسه ای)، کودکان 8 ساله، در سطح سه (سطح استلزامهای بین فردی و تعاملی) و کودکان 10 ساله و 12 ساله در سطح سه تحولی و درصد قابل توجهی از این کودکان در وهله بین بینی سطح تحولی چهار (سطح نظام یافتگی باورها) قرار دارند. تحول خود پنداشت از متغیر طبقه اجتماعی اقتصادی تاثیر می پذیرد اما متغیر جنس، تاثیری بر تحول و سازمان یافتگی خود ندارد. در این میان افراد طبقه بالا، وضعیت بهتری دارند. همچنین کودکان ابتدا خود را به صورت مادی و بدنی، توصیف می کنند و هر اندازه سن آنها افزایش می یابد، این توصیف کاهش می یابد و پس از سن 8 سالگی تقریبا ثابت می ماند. اما میزان توصیف خود به صورت فعال، اجتماعی و روانی افزایش می یابد
نویسنده در این نوشتار به بررسى رابطهى انسان و حیات او با هنر، و ارتباط هنر با جنبههاى مختلف حیات انسان مىپردازد. ایشان سه ساحت مادى، روانى و روحانى حیات انسان را از یکدیگر باز مىشناسد و متناسب با هر یک، هنر مادى (شیطانى)، هنر انسانى و هنر قدسى (رحمانى و الاهى و هنر دینى) را به رسمیت مىشناسد. وى سپس، ویژگىهاى هر یک از انواع هنر را برمىشمارد.
ایجاد شهرهای جدید صنعتی در مجاورت شهرها و روستاهای موجود، همواره دگرگونی هایی بی سابقه در عرصه های گوناگون زندگی این شهرها و روستاها پدید می آورد. شهر صنعتی البرز در اواسط دهه چهل در چهارده کیلومتری شرق شهر قزوین در حاشیه روستای الوند ایجاد شده است. الگوی مکان گزینی البرز، ویژگی ها و هویّت خاصی بدان بخشیده است. و در نتیجه تحولات پر دامنه ای را در روستای الوند به وجود آورده است. هدف مقاله حاضر شناخت مشخصات پایه ای و تحولات شهر صنعتی البرز به منظور تحلیل و تبیین روند و چرایی دگرگونی ها و نقاط عطف تحولات الوند در چارچوب روش تاریخی - تحلیلی و دیدگاه روند پژوهی بوده است. برای دست یابی به این منظور تلاش شده تا به دو پرسش زیر پاسخ گفته شود: 1) سیر دگرگونی ها و نقاط عطف تحولات الوند و پیوندهای آن با شهر صنعتی البرز طی سال های 1346 تاکنون چگونه بوده است؟2) علل و عوامل بنیادی شکل دهنده به "ساز و کار" حاکم بر دگرگونی های الوند با ماهیت، ویژگی ها و مشکلات کنونی اش چه بوده است؟مقاله، دگرگونی های الوند را از سال 1346 تاکنون در سه دوره بررسی و تحلیل نموده و به این نتیجه رسیده است که شهر صنعتی البرز علت بنیادی تحولات الوند بوده و از آغاز تاکنون "نقش خوابگاهی" مهم ترین کارکرد آن بوده است. هم چنین دگرگونی های الوند تا سال 1361 در شرایط نبود چهار پیش شرط اصلی رشد شهری سالم یعنی "فرصت"، "فرهنگ"، "برنامه ریزی" و "مدیریت شهری" روی داده و در هر حال متاثر از استعدادهای طبیعی، تاریخی و زیست محیطی آن نبوده است. شهر شدن الوند در سال 1361 نقطه عطف مهمی در حیات آن بوده است، چرا که از یک سو، دو پیش شرط حیاتی رشد صحیح شهر یعنی برنامه ریزی و مدیریت شهری بر دگرگونی های الوند حاکم و ناظر شده است و از سوی دیگر، نقش خدماتی الوند که تا آن زمان به صورت خود جوش شکل گرفته بود، در چارچوبی قانونمند به عنوان "نقش دوم"، در حیات اقتصادی الوند، ظاهر می گردد. در مورد سوال دوم نیز نتیجه این بوده است که شکل گیری البرز با ماهیت کنونی اش عمدتا معلول علل و عوامل فرا منطقه ای و نیز شرایط عامی بوده است که در دهه 40 و 50 بر فرهنگ نو شهرسازی در ایران حاکم بوده است. بالاخره، مقاله پیشنهاد نموده است که با عبرت از گذشته، البرز و الوند باید در چارچوب "منطقه شهری - صنعتی قزوین" به عنوان یک "مجتمع شهری - صنعتی جدید"، سازمان دهی، برنامه ریزی و تجهیز شوند.